آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۸

چکیده

متن

 
شناخت تاریخچه نفوذ افکار جدید در ایران و چگونگى این نفوذ و مسیرهاى ورودى آن, از مسائلى است که براى شناخت تاریخ مجدد و نوگرایى در ایران از اهمیت بالایى برخوردار است. بستر این نفوذ در قالب و قاعده شرایط فرهنگى قوم غالب و مغلوب است; به طورى که قوم مغلوب در گروش به سمت ارزش هاى قوم غالب از خود تمایل نشان داده و به مرور رنگ و بوى قوم غالب را مى پذیرد. این در حالى است که روزهاى نخست در برابر آن مقاومت مى کند و به تدریج رو به سستى و زوال مى رود; مگر آن که بتواند به وسیله اهرم هایى خود را سرپا نگاه دارد و دست کم در همه ابعاد, شرایط یک قوم مغلوب را نداشته باشد.

بحث از حجاب, منهاى آنچه که در داخل خود فقه اسلامى مطرح بوده است, در فهرست مسائلى است که در جریان تأثیر و تأثر فرهنگى میان شرق اسلامى و غرب مورد توجه متجدّدین و سنت گرایان بوده است. بررسى تاریخچه ورود بحث از حجاب و کشف حجاب, موضوع قابل توجهى است که مى بایست در جاى دیگرى مورد بحث قرار گیرد.

آنچه در این جا بدان پرداخته ایم, در ابتدا مرورى اجمالى بر مسیرهاى ورودى این بحث از خارج به داخل کشور است. در بررسى این راه ها, در مقاله حاضر, روى یک مسیر تأکید شده و آن تأثیر اندیشه هاى برخى از متفکران مصرى درباره مسأله حجاب در ایران است.

تا آن جا که به بحث کشف حجاب مربوط مى شود, بى تردید تا پیش از طرح آن در ایران, نه هیچ زنى منادى کشف حجاب بوده و نه از دید مردمان مسلمان, حجاب امرى صعب و سخت براى زنان وصف شده است.1 نخستین بار این اندیشه از بیرون آمد و افرادى نیز که از آن جانبدارى کردند, شیفتگان غرب و اندیشه هاى مدرن بودند که یا در غرب تحصیل کرده بودند و یا در داخل در مدارس نوین درس خوانده و متأثر از آن اندیشه ها بودند. بنابراین و بدون تردید, حق با شیخ یوسف گیلانى است که در سال 1346ق/ 1307ش مى نویسد: (معترضین که قلم فرسایى در کشف حجاب مى کنند و به مقالات واهیه مبادرت مى نمایند, از تأثیرات و تعلیمات همسایگان و دشمنان ایران است.)2

بحث از حجاب, انتقاد از آن و شعار کشف حجاب به طور کامل, از چهار مسیر به ایران رسیده است:
1. نخستین طریق آن, نشر افکار اروپایى در ایران بود که از راه هاى مختلفى صورت گرفت. گاه در نوشته هاى خود غربى ها انتقاداتى مطرح مى شد و گاه ایرانیانى که به نوعى شیفته غرب مى شدند, این اندیشه ها را در میان هموطنان خود مطرح مى کردند. یافتن مسیرهاى ورودى این افکار در داخل ایران, چندان دشوار نیست; اما مهم ترین آن ها ایجاد مدارس نوین به خصوص مدارس نسوان است که با حمایت و پشتوانه خارجى ها ـ و در اصل فرانسوى ها و امریکایى ها ـ و به سبک مدارس اروپایى در ایران تأسیس شده است. این خط سیرى است که مى بایست در قالب بحث از مدارس فرنگى ها در ایران دنبال کرد.3

2. دومین مسیر, افکار و تجربه هایى است که از طریق کشورهاى عربى وارد ایران شده است. البته این افکار, خود برگرفته از افکار اروپایى بوده است; با این حال, قدرى در محیط اسلامى و دینى کشورهاى عربى بازخوانیِ اسلامى و محلى شده و پس از آن به ایران رسیده است. در این باره, نشر افکار مصرى ها که زودتر و بیش تر از هر کشور عربى خاورمیانه اى با غرب آشنا شدند, جدّى تر است که مرورى بر آن خواهیم کرد.

3. سومین مسیر, افکار و تجربه هایى است که از ترکیه نوین به ایران رسیده است. جداى از تأثیرپذیرى رضاخان از تحولات ترکیه, از زمانى که افکار جدید در ترکیه شکل گرفت و تجددگرایى رواج یافته و سپس تجددگرایان به قدرت رسیدند, اخبار آن به داخل ایران مى رسید. این اخبار براى روشنفکران ایرانى امید تحول را به همراه داشت; همچنان که براى متدینین اخبارى ترسناک به حساب مى آمد. بعدها نیز با سفر رضاشاه به ترکیه در 1313 و اعلام دستور کشف حجاب در سال 1314 این مسأله تقویت شد که تحولات مربوط به مدرنیزه کردن ایران, همان مسیرى را دنبال مى کند که ترکیه آن را تجربه کرده است.4

4. چهارمین مسیر, نشر اندیشه هاى نوین از طریق هند به ایران بوده است.5 نمونه هاى روشن آن از طریق نشریاتى مانند حبل المتین بود که در آن مقالات متعددى درباره لزوم کشف حجاب به معناى خاص آن, نوشته شده و اصولاً روزنامه یاد شده, خط تجدد و نوسازى را در ایران دنبال مى کرد. در همین جا افزودنى است که به سال 1307ش در افغانستان کشف حجاب شد و پس از آمدن خاندان سلطنتى افغانستان به ایران به صورت بى حجاب, این مسأله به گونه اى خاص زمینه کشف حجاب را در ایران بیش از پیش فراهم کرد. در این جا به اختصار به تأثیر افکار قاسم امین مصرى در زمینه حجاب و کشف حجاب در ایران مى پردازیم.

تحقیقاً مى توان گفت که بحث از آزادى زنان, پیش از آن که در ایران طرح شود, در مصر مطرح شد و به تدریج در سایر کشورهاى عربى نفوذ کرد. دلیل این امر نیز چنان بود که مصر زودتر از دیگر مردمان شرقى اعم از عرب و ایرانى, با غرب, به ویژه با افکار فرانسوى ها آشنا شد. در این مورد, به خصوص نخستین فردى که این مسائل را به طور گسترده مطرح کرد, قاسم امین (1863ـ 1908) بود که کارش را با تألیف کتاب تحریر المرأة آغاز کرد.

قاسم امین تحصیل کرده پاریس بود6 و افزون بر آن که در عصر اصلاح گرى در مصر تربیت شده و شاگردى یکى از رهبران اصلاح طلب, یعنى محمد عبده را کرده بود, تحصیل در فرانسه, مى توانست تأثیر خاص خود را بر او گذاشته باشد.7 قاسم امین ابتدا کتاب تحریر المرأة را نگاشت و پس از آن در کتاب المرأة العصریة یا المرأة الجدیدة8 به پاسخ گویى به انتقادهایى که از وى شده بود, پرداخت. وى معتقد بود که اسلامْ زن و مرد را مساوى قرار داده; اما این اصل بعدها طى قرون متمادى تحریف شده است. امین بر این باور بود که زنان تا وقتى محجّبه هستند, پیشرفت نخواهند کرد. به علاوه, در قرآن هم دلیلى بر این که زنان باید روى خود را بپوشانند, وجود ندارد. وى حجاب قرآنى را ویژه زنان پیامبر(ص) ـ و نه زنان دیگر ـ مى دانست.9 گفتنى است که امین در آغاز گرایش افراطى در این زمینه نداشت و پنج سال پس از آن که به این حد از تندروى برسد, مى کوشید تا در قالب عقاید اسلامى در کتاب المصریون10 خود از زن مسلمان و حجاب اسلامى دفاع کند; اما امین, در سال 1898 با تألیف کتاب تحریر به یکباره دگرگون شد.11 وى به تفصیل درباره وضعیت حقارت آمیز زنان مصرى سخن گفت و بر تعلیم و تربیت آنان تأکید ورزید. تأثیر افکار قاسم امین با انتشار این کتاب در آغاز قرن بیستم, در جهان عرب عمیق و گسترده بوده و به دنبال خود, دیگر متفکران عرب را برانگیخت تا در این باره, به بحث و گفتگو پرداخته, آثارى را تألیف کنند.12

در نگاه امین, تعلیم و تربیت صرف آموزش خواندن و نوشتن نیست, بلکه افزودن بر قدرت درک عقلى زن است تا بتواند از اوهام دور شده, زندگى بهترى را براى خود و خانواده تدارک ببیند. در این جا بود که وى به بحث حجاب و مانع بودن آن بر سر راه رشد و ترقى زن رسید. وى, حجاب رایج در جامعه مصرى را اسلامى نمى دانست و بر این باور بود که باز گذاشتن صورت, امرى مخالف دین و شریعت دینى نیست; آنچه مهم است پوشاندن جسم است. وى بر این باور بود که حجاب نمى تواند زنان را از فتنه گرى و فساد نجات دهد, بلکه به عکس, آنان در پرتو حجاب, براى هر فسادى آزادترند. افزون بر اینها, حجاب به این معنا که زن در خانه بماند و بیرون نیاید, مانع رشد و ترقى آنان است; بنابراین باید اجازه داد تا زن از خانه درآمده و با مردان آمیزش داشته باشد; چرا که زنى که اختلاط با مردان داشته باشد, بیش از زنى که در خانه است, از افکار بد به دور است. طبعاً زنى که در این شرایط عفیفه بماند, ترجیح بر زنى دارد که در خانه مانده, و به اجبار عفت خویش را حفظ کرده است! تقریباً چیزى شبیه این که کسى را در زندان نگاه دارند تا جرمى مرتکب نشود! با این همه, قاسم امین بر این باور بود که زنان, به رغم داشتن تعلیم و تربیت عالى, نمى بایست جز براى کارهاى ضرورى, در خارج از منزل کار کنند.13

اندیشه هاى امین, مورد انتقاد برخى از متفکران قرار گرفت. یکى از منتقدانِ قاسم امین, محمد فرید وجدى بود که طى سلسله مقالاتى عقاید خویش را مطرح کرد و المرأة المسلمة را در بیان عقاید خویش نگاشت. آثار دیگرى از جمله کتاب هایى چون تربیة المرأة والحجاب از محمد طلعت حرب,14 السنة والکتاب فى حکم التربیة والحجاب از محمد ابراهیم القایاتى, الجلیس الانیس فى التحذیر عما فى تحریر المرأة من التلبیس از محمد احمد حسین البولاقى, خلاصة الادب از حسین الرفاعى, رسالة الفتى والفتاة از عبدالرحمن الحمصى, در نقد قاسم امین انتشار یافت; همین طور کتاب هایى نیز مانند رسالة فى نهضة المرأة المصریة والمرأة العربیة از عبدالفتاح عباده و اکلیل غار على رأس المرأة از جرجى نقولا انتشار یافت.15 گفتنى است که رشید رضا در مجله المنار ضمن اشارتى در باب دیدگاه هاى قاسم امین در خصوص شکل حجاب, به طور تلویحى از وى دفاع کرده, نوشت:

این که برخى تصور مى کنند این نظر فقها که عدم کشف صورت و درنیامیختن زنان را با مردان ترجیح مى دهند, یک اصل فقهى ثابت است, بر خطا هستند. در واقع, احکام شرعى به صورت مطلق و کلى آمده و بر پایه عادت و اخلاق نیکو جریان مى یابد. طبعا جزئیات از همان عصر پس از پیامبر(ص) میان صحابه و تابعین مورد اجتهاد قرار مى گرفته است.16

پیش از این اشاره کردیم که بحث از باز بودن دست و صورت همیشه در فقه مطرح بوده است; آنچه اهمیت دارد آن است که اندیشه قاسم امین در امتداد آن بحث فقهى نبود, بلکه درآمدى بر کشف حجاب کامل بود; کما این که نواده وى, وقتى کتاب جدش را تجدید طبع کرد, تصویر شمار زیادى از زنان مکشّفه تحصیل کرده را براى تصدیق گفته هاى پدر بزرگش, در انتهادى کتاب آورد!
ترجمه آثار قاسم امین به فارسى
در این که اندیشه هاى طرح شده در مصر و جهان عرب به دست نوگرایان ایرانى رسیده باشد, تردیدى نمى توان کرد. طبیعى است که ما مى بایست روابط با غرب را در همه ابعاد آن, و پس از آن همسایگى ایران با عثمانى و رفت و شد ایرانیان را به استانبول, براى تأثیرپذیرى نوگرایان ایرانى, در درجه نخست از اهمیت قرار دهیم. با این حال, تأثیر اندیشه هاى ایجاد شده در جهان عرب را در عراق و لبنان و از آن طریق بر ایران, مى توان دنبال کرد. نمونه روشن آن این است که هر دو کتاب قاسم امین, تحت عنوان زن و آزادى و زن امروز به فارسى درآمده و حتى توسط نویسنده اى مقیم همدان پیش از سال 1324ش مورد نقادى قرار گرفته است.17 ترجمه دو اثر مزبور هر دو, توسط وزارت فرهنگ رضاشاه صورت گرفته و عامل آن مترجمى با نام احمد مهذّب (سید احمد مهذب الدوله م1336ش)18 است.

مهذّب در مقدمه کتاب زن و آزادى با اشارتى گذرا درباره حجاب در عصر پیامبر(ص) و پس از آن, بر این باور است که (حجاب بین مسلمین از دوران بنى عباس رواج گرفت و در هرجا به شکلى مرسوم شد. حجاب چینى با هندى و هردو با حجاب ایرانى و حجاب ترکى و عرب تفاوت داشت). پس از آن بلافاصله به این نتیجه گیرى مى رسد که این حجاب (نصف جامعه مسلمین را از کار انداخت.)19 آن گاه پس از نقل جملاتى از گذشتگان درباره عدم لزوم غیرت زیادى از سوى مردان, مى نویسد:

در دوره هاى گذشته, زمامداران اسلامى یا نمى توانستند یا توجهى به اصلاحات نداشتند. علماى حقه نیز در برابر عوام بر اظهار این حقیقت توانا نبودند. عاقبت در 36سال پیش, مرحوم قاسم بیک امین مصرى فداکارى کرده کتاب تحریرالمرأة را انتشار داد. گروهى برخلاف او قیام کردند; حتى خواست این کتاب را به عباس پاشا خدیو مصر هدیه دهد, وى از ترس عوام قبول نکرد, ولى آن مرحوم از پا ننشسته, سال بعد کتاب دیگر به نام المرأة الجدیدة منتشر ساخته, به عقیده خود وظیفه میهن دوستى خود را انجام داد.

مهذب مترجم این کتاب مى گوید که خودش در سال 1331ق/ 1292ش رساله مختصرى نوشته و در آن از لزوم تربیت [ترتیب] زن و کیفیت حجاب در اسلام و مذهب حقه اثناعشرى نوشتم. پس از آن (نادانى در لباس دانایان بشنید; از پیش من برخاست و نزد فقیه شهر که عالمى بزرگوار بود, به شکایت بنشست. او مرا پند داد که این تمنّا کلاهى دلکش است; اما به درد سر نمى ارزد…) وى از نشر رساله اش خوددارى کرده, پند آن فقیه را مى شنود تا آن که (کوکب اقبال ایرانیان طلوع و آفتاب دولت اعلى حضرت پهلوى) مى درخشد; آن چنان که (در این مدت کم, اصلاحاتى فرمود که در چندین قرن دیگران نتوانسته بودند). یکى از این اصلاحات همین کشف حجاب بود که در (روز چهارشنبه 17 دى 1314 که روز جشن توزیع دانشنامه هاى محصلین دانشسرا بود) شاه و ملکه و شاهدخت ها بى حجاب در دانشسرا حاضر شدند. وى پس از آن بخشى از نطق شاه را نقل کرده و این که (این اصلاح اساسى شاهانه که به منزله شالوده و بنیان اجتماعى بود) مورد قبول همه قرار گرفت. از آن جایى که ممکن بود برخى تصور کردند که (آن طور حجاب را, اسلام امر داده بوده است و بیگانگان آن را براى دین نقص بشمارند; براى رفع این اشتباه و این تهمت, وزارت جلیله معارف که در پرتو این دولت مى کوشد مردم از گرداب جهل بیرون آمده در شاهراه ترقى پیش روند و اسلام و مسلمین قوى شده, از هر گونه تهمتى برى باشند) به ایشان امر مى کنند تا (شرحى راجع به حجاب اسلامى نوشته, عقیده علما را) شرح بدهد. وى نیز به جاى انتشار نوشته خودش, صلاح را در آن دیده است تا (کتاب مرحوم قاسم بیک امین را ترجمه و سخن علماى شیعه را بر آن) بیفزاید.20

اندکى بعد در همان عصر رضاخان, احمد مهذب کتاب دیگر قاسم امین را نیز تحت عنوان زن امروز ترجمه کرد. در مقدمه, از ارزش کار قاسم امین و تخمى که او کاشته سخن گفته و این که اى کاش امروز او مى بود و مى دید که این تخمى که کاشته تا چه اندازه ثمر داده است. وى در مقدمه این اثر نیز از نهضت تازه ایران به رهبرى (پدر تاجدار) سخن گفته و آرزو کرده روزى برسد که به قول آناتول فرانس (زن رسما مربى مرد و مهذّب اخلاق او گردد). هر دو کتاب پس از دستور کشف حجاب و سال هاى پایانى سلطنت رضاخان به دستور وزارت فرهنگ چاپ شده است.

همان زمان این دو کتاب, مورد استقبال متجددین قرار گرفت. شگفت آن که بسیارى از متدینین نیز فریب آن را خوردند که گویا بحث تنها درباره کشف وجه و کفین است; و شگفت آن که خود قاسم امین نیز بحث را از همین جا شروع کرد, اما به بى حجابى کامل رسید;21 شاهد آن نشر کتاب او در دوره اخیر است که همراه کتاب, تصویر زنان بى حجابى که در شمار زنان متشخص و فرهیخته مصر هستند, به عنوان شاهد مثال درج شده است.22 با انتشار این کتاب ها, مطبوعات متجددین به تبلیغ و ستایش آن ها پرداختند. به طورى که شیخ ابوالفضل خراسانى مى نویسد: (در بعضى از مجلات مقاله اى درج و انتشار داده به عنوان قاسم امین براى دعوت به بى حجابی…). وى سپس خلاصه اى از آن مقاله را آورده و با متهم کردن آن مجله به این که (جز عناد و جهل و فتنه در جامعه ملت) هدفى ندارد, به نقد آن مقاله پرداخته است.23

ابوعبدالله زنجانى از علماى برجسته مقیم عراق که رفت و شدى هم در مصر داشت, ضمن اشاره به کتاب قاسم امین و نقد عبده و فرید وجدى24 بر آن, به صراحت به تأثیر آثار قاسم امین در عراق و ایران اشاره کرده,مى نویسد: (پس از طلوع این فکر در مصر و بلاد عربیّه, به اقطار اسلامیه دیگر مثل صفحه ایران منعکس شد.)25 درباره نقد عبده بر قاسم امین که خود شاگرد عبده بوده است, چیزى به دست نیاوردیم.

شاهد وجود نسخه هاى عربى, کتاب قاسم امین در ایران آن که مطالب کتاب تحریر المرأة قاسم امین, سال ها پیش از نشر آن به فارسى, در کتاب طومار عفت (تألیف 1345ق/ 1307ش) مورد نقادى حاج شیخ یوسف گیلانى قرار گرفت و وى با نقل برخى از دیدگاه هاى او, به نقد آنها نشسته است.26 در یک مورد, گیلانى در بیان مطالب خویش از شیفتگان افکار جدید چنین یاد مى کند که (جوانان قرن نوین و یا مقلدین قاسم امین مى گویند…).

نویسندگان متدیّن ایرانى که طرفدار حجاب بوده و در این باب قلم مى زدند, از نقدهاى عربى که بر کتاب قاسم امین نوشته شده بود, استفاده مى کردند. یکى از آثار انتقادى بر امین, کتاب المرأة المسلمة اثر محمد فرید وجدى بود که در عراق و ایران, فراوان مورد استفاده قرار گرفت. از جمله موارد استفاده, نقل قول هایى است که وجدى از آثار غربیان در کتاب خویش آورده و مربوط به جنبه هاى منفى برخورد غرب با زن و تبعات سوء آزادى زن در اروپا مى شود. بخش عمده اى از این نقل قول ها از مجلة المجلات فرانسوى است که آمارها و نقل قول هاى فراوانى از این دست داشته و از طریق فرید وجدى به آثار عربى و فارسى در عراق و ایران نفوذ کرده است. نویسنده طومار عفّت ذیل فصلى خاص, خلاصه اى از دیدگاه هاى محمد فرید وجدى را از کتاب المرأة المسلمة آورده است.27 همچنین طارمى منجیلى که از علماى مقیم نجف بود, در مکالمه خسرو و پرویز از کتاب الاسلام روح المدنیه و نیز آثار فرید وجدى و همین طور برخى از نوشته هاى مصریان در این زمینه بهره برده و از این جهت, نشان داده است که منابع تازه اى را از منابع عربى و حتى ترکى در اختیار داشته است.

یکى از آثار عربى که مورد استفاده نویسندگان متدین ایرانى قرار گرفت کتاب الاسلام روح المدنیّه از مصطفى الغلایینى بود که در اصل براى پاسخ گویى به انتقادهاى لرد کرومر28 نوشته شده بود. بخشى از مباحث وى در زمینه حجاب المرأة و بحث هاى دیگر در زمینه حقوق زنان, مسأله تعدد زوجات, طلاق و جز این هاست.29 این کتاب منبع مهمى براى نویسندگان ایرانیِ مدافعِ حقوقِ اسلامیِ زنان بوده است. نقل قول هاى زیادى از این کتاب در (رسائل حجابیه) آمده است که در جاى خود به آن ها اشاره کرده ایم.
پی نوشت ها:
1. در این باره باید قرةالعین بابى را که دلیل کشف حجاب او در میان بابیان چندان هم روشن نیست, استثنا کرد.
2. وسیلة العفائف یا طومار عفت, ص112.
3. ر.ک: کارنامه فرهنگى فرنگى در ایران, هما ناطق, پاریس, خاوران, 1375; ایران در راه یابى فرهنگى, ناطق, پاریس, خاوران, 1990م.
4. شخصیت آتاتورک براى ایران رضاخان آن اندازه اهمیت داشت که در سال 1317ش کتابى در 209 صفحه در شرح حال وى و فعالیت هایش به فارسى در ایران ترجمه و انتشار یابد. ر.ک: کمال آتاتورک, محمد توفیق, ترجمه اسماعیل بن محمد جواد فردوسى فراهانى, اراک, 1317ش.
5. امام خمینى در کشف الاسرار (ص330ـ331) در شرح نقشه هاى استعمارگرایانه و تجددطلبانه نوشتند: قبل از بیست ساله دیکتاتورى, نقشه هاى خود را نسبتاً با نزاکت و آرامش مى خواستند عملى کنند; با روزنامه ها و تبلیغات که از قفقاز و کلکته و مصر مى آمد.
6. قاسم امین بین الادب والقضیة, بیروت, دارالکتب العلمیه, 1994, ص18.
7. قاسم امین, تا سال ها پس از بازگشت, هنوز به فرهنگ سنتى خود مى بالید و حتى بر ضد یک فرانسوى که انتقاد از اخلاقیات عمومى مصر کرده بود, کتاب المصریون را به سال 1984 نوشت و حتى در آن از حجاب دفاع کرد. (گزارش این کتاب را بنگرید: قاسم امین بین الادب والقضیة, ص29 به بعد. آن نویسنده فرانسوى به ویژه به حجاب زنان مصرى سخت انتقاد کرده بود و قاسم امین با دفاع از حجاب به پاسخ گویى به انتقادهاى او پرداخته بود. (همان, ص34) اما از سال 1989 به طور کلى عوض شده و مسیر فکرش را تغییر داد. بنگرید: عمارة, محمد, الاعمال الکاملة, (بیروت, 1976) ص45ـ71 به نقل از: المرأة العربیة دعوة الى التغییر, (حجاب, نادیه, لندن, ریاض الریس, 1988), ص73ـ74.
8. قاسم امین, (ماهر حسن فهمى, مؤسسة المصریه, قاهره) ص181ـ 195. (در این صفحات گزارش مطالب این کتاب او که در آن پاسخ به انتقادات منتقدان است, آمده است)
9. المرأة العربیة دعوة الى التغییر, ص72.
10. وى این کتاب را در رد بر لرد کرومر نگاشت که در اثر خود تحت عنوان مصر الحدیث انتقادات زیادى را از مردم مصر و به ویژه دیندارى آنان و از جمله مسأله حجاب مطرح کرده بود. این انتقادها در مطبوعات عربى آن زمان مطرح شده و بسیارى به آن پاسخ دادند. مطالب کرومر حتى در ایران نیز انعکاس یافته برخى از بهائیان از آن مطالب بر ضد مسلمانان سوءاستفاده کردند. در این باره سید ناصرالدین نجف آبادى در حجةالبالغه مسائلى مطرح کرده و به اندیشه هاى کرومر و تأثیر آن بر بهائیان اشاره کرده و بخش هایى از انتقاداتى که در مطبوعات عربى نسبت به کرومر مطرح شده را آورده است (حجة البالغة, ص245ـ246).
11. قاسم امین خود این دگرگونى را نمى پذیرفت و بر این باور بود که, این درست است که در کتاب نخست از حجاب دفاع کرده, اما در کتاب تحریر خود, حدود آن را بیان کرده است. حقیقت آن است که وى تحت تأثیر آداب غربى قرار گرفته بود. به همین دلیل, بعدها که کتاب المرأة الجدیده را در دفاع از خود و در پاسخ گویى به منتقدانش نوشت, توصیه صریحش این بود که مى بایست فرزندان خود را با آداب غربى آشنا سازیم. (ولیس له دواء الا أن نربى اولادنا على أن یتعرفوا شئون المدنیة الغربیة ویقفوا على اصولها وفروعها وآثارها. و اذا أتى ذلک الحین ـ وترجوا ألا یکون بعیدا ـ انجلت الحقیقة أما أعیننا ساطعة سطوع الشمس, وعرفنا قیمة التمدن الغربیة). المرأة الجدیدة, ص184. بنگرید: قاسم امین (فهمى) ص193.
12. المفهوم التاریخى لقضیة المرأة, (السید جاسم, بغداد, 1986) ص193ـ 194. در آن جا به چندین اثر در این باره اشاره شده است.
13. قاسم امین بین الادب والقضیة, ص45ـ50, 89 ـ94. (در این صفحات بخش هایى از متن کتاب امین درباره حجاب عینا نقل شده است) و نیز بنگرید: قاسم امین, (فهمى) ص139.
14. ماهر حسن فهمى گزارش این کتاب و انتقادات وى را به قاسم امین آورده است. (همان, ص166ـ170) نسخه اى از آن در کتابخانه مرعشى موجود است.
15. قاسم امین بین الادب والقضیة, ص53 ـ54.
16. المنار, 15یولیو 1899, به نقل از فهمى, همان, ص171. فتاوى رشیدرضا را درباره کشف حجاب و مسأله مساوات میان زنان و مردان بنگرید در: فتاوى الامام رشیدرضا (بیروت, 1975): ج2, ص679 ـ 683, ج3, ص933ـ934, ج1, ص66 ـ67.
17. بنگرید به فهرست تألیفات آقامیرزا عبدالرزاق مجتهد اصفهانى در پایان کتاب (قرآن و حجاب) (ص104) به کتابى از او تحت عنوان: انتقاد و جواب کتاب آزادى زن و کتاب زن امروز ترجمه تحریر المرأة و المرأة الجدیدة قاسم امین.
18. سید احمد بن حسن مهذب شیرازى (1301ـ1373ق) روحانى و مترجم. طلبه مدرسه منصوریه شیراز و نماینده شیراز در مجلس شوراى ملى و استاد دانشگاه معقول و منقول در تهران. مترجم دو اثر قاسم امین که در متن معرفى شده و مترجم کتاب (حاضر العالم الاسلامى). بنگرید: موسوعة مؤلفى الامامیة, (قم, مجمع الفکر الاسلامى, 1422ق) ج3, ص269.
19. مقدمه آزادى و زن, ص هـ.
20. مقدمه کتاب زن و آزادى.
21. حمید عنایت مى نویسد: قاسم امین, یک مبارزه ملایم به نفع آزادى زنان در مصر به راه انداخته بود. وى در ابتدا دقت مى کرد که درخواست هایش راجع به تعلیم و تربیت زنان و پایان دادن به کنارماندگیشان از امور اجتماعى را با استناد به قرآن و شریعت بیان کند. ولى بعداً که آماج حملات سنت گرایان قرار گرفت, چهارچوب اسلامى را رها کرد و تمدن جدید را ضامن دگرگونى زندگى زنان مسلمان گرفت. بنگرید: اندیشه سیاسى در اسلام معاصر, (تهران, خوارزمى, 1362) ص153.
22. نسخه چاپى آن در کتابخانه مسجداعظم قم موجود است.
23. خراسانى, احسن الحکایات فى حجاب السافرات, تهران, 1365ق, ص241. گویا اصل مطلب از کشف الغرور (ص163) باشد.
24. نویسنده کتاب (المرأة المسلمة) که مورد استفاده گیلانى در کتاب وسیلة العفائف (ص104) قرار گرفته است.
25. ابوعبدالله زنجانى, فلسفه حجاب, نجف, 1343ق, ص2.
26. وسیلة العفائف, رشت, 1345ق, ص102ـ103.
27. وسیلة العفائف یا طومار عفت, ص104.
28. درباره او بنگرید: جرجى زیدان, تاریخ المصر الحدیث, ج2, ص338.
29. مصطفى غلایینى, الاسلام روح المدنیة, بیروت, 1908م, ص198ـ 279.

تبلیغات