مقدمه: دانشگاه، سازمانی است که مرکز نشر دانش می باشد. امروزه، با توجه به سرعت بالای تغییر، مفاهیمی مانند برنامه ریزی آموزشی و باورهای هوشی افراد نقش کلیدی را در موفقیت دانشگاه ها ایفا می کند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه برنامه ریزی آموزشی و باورهای هوشی با خلاقیت دانشجویان علوم پزشکی انجام شده است. روش کار: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری در سال تحصیلی 96-95 به تعداد 805 نفر، که 260 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب رشته تحصیلی و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس محقق ساخته برنامه ریزی آموزشی، مقیاس های استاندارد باورهای هوشی دوپی را و مارینه (2005) و خلاقیت تورنس (1979) استفاده شدند که روایی و پایایی آن ها مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های K-S ، رگرسیون و همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها: یافته ها حاکی از رابطه مثبت و معنادار برنامه ریزی آموزشی با خلاقیت (389/0) و باورهای هوشی با خلاقیت (519/0) می باشد. همچنین رابطه مؤلفه های برنامه ریزی آموزشی و باورهای هوشی با خلاقیت تأیید گردید. مطابق یافته های رگرسیون چند متغیره، مقدار R2 نشان داد که 36 درصد از تغییرات نمره خلاقیت دانش آموزان توسط برنامه ریزی آموزشی و باورهای هوشی تبیین شده است و باورهای هوشی با ضریب بتا 462/0 = β بیشترین تأثیر را بر خلاقیت دانش آموزان دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد برنامه ریزی آموزشی و باورهای هوشی و مؤلفه های آن ها با خلاقیت دانشجویان علوم پزشکی رابطه مثبت و معناداری دارد و در جهت ارتقا خلاقیت دانش آموزان، بایستی به دو مقوله مهم برنامه ریزی آموزشی و باورهای هوشی توجه گردد.