به نظر می رسد که اگر نگاه اقتصادی به فرهنگ در لایه های اجرایی همراهی وسیع تری با قضاوتهای غیر هنجاری منطق و نگرش علمی اقتصادی داشته باشد آن وقت به وضوح دیده می شود که بازار فرهنگی کشور و حوزه اقتصاد فرهنگ راه خود را از رکود فراگیر اقتصاد جدا کرده و با آزادی انتخاب بیشتری به استقبال مصرف کنندگان می رود.
این پژوهش با توجه به موضوع مورد بررسی، از حیث هدف کاربردی و از حیث روش اجرا توصیفی (همبستگی) می باشد. بر این اساس پرسشنامه ای 35 گویه ای طراحی و پس از تعیین پایایی و روایی مناسب به اجرا گذاشته شد. جامعه آماری مورد نظر در پژوهش شامل کلیه مدیران، متخصصان و کارشناسان فعال در زمینه صادرات کالاهای فرهنگی می باشند که از جامعه آماری مذکور تعداد 77 نفر با توجه به ضوابط نمونه گیری انتخاب شدند. بر اساس آزمون فرضیه اول تا هفتم پژوهش بین شناخت عوامل محیطی در بازارهای جهانی، شناخت عوامل رقابتی در بازارهای جهانی، سیاستهای حمایتی دولت، قیمت محصولات، نوع محصول، نحوه توزیع محصول، پیشبرد و میزان صادرات کالاهای فرهنگی، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون کندال مولفه سیاستهای حمایتی دولت در رتبه نخست تاثیرگذاری در توسعه صادرات کالاهای فرهنگی و مولفه شناخت عوامل رقابتی در بازارهای جهانی در رتبه دوم اهمیت و مولفه های قیمت محصولات و شناخت عوامل محیطی در جایگاه انتهایی اهمیت قرار دارند.