مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مواجهه
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزه های تخصصی:
فلسفه هم سخنی مارتین بوبر شامل بحث در باب دو نسبت اساسی انسان با جهان است: یکی نسبت «من- آن» که جهان تجربه را بنا می کند و دیگری نسبت «من- تو» که جهانی را بنا می کند که بوبر آن را جهان نسبت می نامد. جهان تجربه، جهانی است که در آن انسان موجودات را به عنوان ابژه هایی تلقی می کند که باید آنها را در مورد تجربه و مورد استفاده قرار دهد و جهان نسبت، جهانی است که در آن انسان موجودات را به عنوان سوژه هایی تلقی می کند که باید با تمام وجود خود به درون نسبت هم سخنی با آنها وارد شود. در این مقاله به نقد و بررسی این دو نسبت اساسی می پردازیم.
راهکارهاى ارتباط مؤثر در میان اعضاى خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۷
حوزه های تخصصی:
یکى از مهمترین زمینههاى سلامت در زندگى، مهارت برقرارى ارتباط مؤثر است؛ چراکه ارتباط یکى از مؤلفههاى اصلى زندگى اجتماعى است و چنانکه این مؤلفه نادیده گرفته شود، بىشک پایه اصلى زندگى به لغزش مىافتد و رضایتمندى از آن محو مىشود. ارتباط مؤثر نوعى ارتباط سلامتآفرین است که به افراد جرئت حرف زدن مىدهد و بیان احساسات را تسهیل مىکند. در نتیجه، احساس اعتماد به نفس و دورى از احساس ترس و تهدید در ارتباط میان افراد پدید مىآید. هدف اصلى از برقرارى ارتباط، انتقال پیام است که به صورت کلامى و غیرکلامى، آشکار یا ضمنى منتقل مىشود. بروز هرگونه اشکال در انتقال پیام، سبب بروز اختلال در ارتباط و در نتیجه، باعث سوءتفاهم میان افراد مىشود و سازگارى را مخدوش مىسازد. بخش عمده تأثیر، در زبان غیرکلامى نهفته است که اگر به آن دقت نشود، محتواى مفید هم نمىتواند تأثیر کامل و جامعى برگیرنده پیام داشته باشد.
در این نوشتار، الگوهاى ارتباط، همگرایى و واگرایى، لحن صدا، حالات چهره، تماس چشمى، گشادهرویى، ژست، گوش دادن، علامتهاى مثبت و منفى در برقرارى ارتباط، بازى ارتباط و انواع مواجهه افراد با یکدیگر و تأثیر آن در ارتباط میان افراد مورد بحث قرار گرفته است.
شیوع رویدادهای آسیب زا و برخی عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان دبیرستانی پسر شهر ارومیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان شیوع مواجهه با رویدادهای آسیب زا و بررسی برخی عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان دبیرستانی پسر شهر ارومیه انجام گرفت.
مواد و روش ها: پژوهش به صورت مقطعی بر روی یک نمونه ای 946 نفری از دانش آموزان پسر مقاطع اول، دوم و سوم دبیرستان های شهر ارومیه انجام گرفت، که به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند (10286 = N). اعضای نمونه در محل تحصیل و به صورت گروهی به پرسش نامه های محقق ساخته و سرند کردن حوادث آسیب زا پاسخ دادند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های t، 2χ و kolmogerov- smornov با کاربرد نرم افزار 18SPSS تحلیل شد.
یافته ها: تعداد 2/72 درصد از شرکت کنندگان در طول زندگی خود حداقل با یک رویداد آسیب زا مواجه شده بودند. مشاهده خشونت در تلویزیون، رویدادهای مرگ فردی نزدیک، بیماری فردی نزدیک به ترتیب شایع ترین رویدادها بودند. نتیجه آزمون t نشان داد که میزان شیوع برخی از این رویدادها با افزایش سن افزایش می یابد، آزمون kolmogerov- smornov نشان داد که برخی رویدادها در وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین شیوع بالایی دارند و آزمون 2χ هم آشکار کرد که بین رشته تحصیلی و شیوع برخی رویدادها رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به آسیب پذیری بالای دوره نوجوانی می توان شیوع بالای تجربه رویدادهای آسیب زا را به عنوان یکی از مسایل جدی در سلامتی این افراد به حساب آورد.
غرب و غرب زدگی در اندیشة دکتر داوری؛ با تکیه بر ملاحظات اخذ و اقتباس مقولات غرب جدید
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات اندیشة دکتر داوری غرب و غرب زدگی و شرایط مواجهه و اخذ و اقتباس از غرب است. وی در نگاه کلی گرایانة خود غرب را دارای هویت می داند.[i] به نظر ایشان در مواجهه با آن نمی توان گزینشی عمل کرد و مثلاً چیزهایی را از آن اخذ کرد و چیزهای دیگری را طرد کرد.[ii] به نظر داوری غرب یا غربی شدن تقدیر جمعی ماست،[iii] اما آن چه اهمیت دارد توجه به مبانی و اصول غرب در مواجهه با آن است. در مواجهه با این امر کلی بحث در دموکراسی، آزادی، و توسعه از اهمیت محوری برخوردار است. وی دموکراسی جدید غرب را نوعی دموکراسی مجازی[iv] و البته ناگزیر می داند که مبتنی بر حق طبیعی است و اساساً داوری ما را به توجه به مبادی این دموکراسی تذکر می دهد. داوری خود را منتقد دموکراسی غربی دانسته است، اما نقد خود را نه مبتنی بر مبانی ایدئولوژیک خاص بلکه ناظر به امید و امیدواری به ظهور تفکر معنوی تلقی می کند. اما آزادی نیز به نظر وی نه بی قید و شرط، بلکه حقیقت و به تعبیری عبودیت است.[v] داوری تعبیر و قرائت فاشیستی از نظریه اش در باب آزادی را ناشی از خلط مراتب سیاست و فلسفه می داند. در باب توسعه، وی توسعه را رشد و پیشرفت علم و برقراری نظام روابط و مناسبات خاصی می داند[vi] و این نظم، نظم جهانی و واحد است و لذا همگی درنهایت به یک مقصد می رسیم که همان جهان وهمی تکنیکی است. این مقاله را داوری بررسی کرده است و نظرات ایشان عیناً و به ترتیب ذکرشده توسط ایشان در پی نوشت آورده شده است، لذا همة پی نوشت ها از ایشان است.
تحلیل جامعه شناختی تغییر کیش(با تأکید بر تغییر کیش از مسیحیت به اسلام)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، به تحلیل جامعه شناختی تغییر کیش، با تأکید بر تغییر کیش از مسیحیت به اسلام پرداخته است. تحقیقی ناظر به اینکه چه عوامل و زمینه هایی باعث تغییر کیش از مسیحیت به اسلام شده است؟ در بخش نظری تحقیق، به رویکردهای روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی پرداختیم. در بخش عملی کار و نیز یافتن یک چارچوب مفهومی مناسب، یک پارادایم فرایندی هفت مرحله ای (از لویس رامبو) به نام «زمینه»، «بحران»، «پرسش»، «مواجهه»، «تعامل»، «تعهد» و «پیامد» در نظر گرفته شد. این پارادایم هفت مرحله ای را در چارچوب روش تحقیق «نظریه بازکاوی» با روایت و شرح حال سی نفر از نوکیشانی که به اسلام گرویده اند، در یک مصاحبه نیمه استاندارد پیش گرفتیم. براساس مفاهیم، مقوله بندی ها و گویه های به دست آمده از روایت زندگی نوکیشان، می توان به این مؤلفه ها اشاره کرد: «ناسازگاری» در گرایش های پیشین و «دریافت» نگرش های نو نسبت به دین اسلام؛ «خلأهای شناختی» و نبود پاسخ های قانع کننده در دین پیشین؛ وجود «آموزه ها» و آیین ها و «کاریزما»های قانع کننده و امیدبخش در دین اسلام.
محاسبه شاخص آسیب پذیری اقلیمی مبتنی بر مدل ضربی-نمایی استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش مواجهه با تغییر(پذیری) اقلیم، افزایش آسیب پذیری را در پی دارد و جامعه ای که ظرفیت سازگاری کم و حساسیت اقلیمی بالایی دارد مستعد آسیب بیشتر است. کاهش آسیب پذیری به سیاست و استراتژی های سازگاری وابسته است و طراحی و ارزیابی این استراتژی ها به اندازه گیری آسیب پذیری اقلیمی نیاز دارد. در این مطالعه با هدف توسعه شاخص آسیب پذیری اقلیمی، ابتدا نمره ی عامل مواجهه با تغییر(پذیری) اقلیم برای ایستگا ه های زابل، زاهدان، ایرانشهر و چابهار در دو دوره ی پنج ساله محاسبه شد. سپس نمرات عوامل ظرفیت سازگاری و حساسیت اقلیمی به کمک داده های سرشماری و سالنامه های 1385 و 1390 استان های کشور تعیین شد. با توجه به ماهیت مسئله آسیب پذیری و عوامل موثر آن، بر مبنای مدل ضربی- نمایی، شاخص آسیب پذیری اقلیمی طراحی شد. سپس برای چهار محدوده و کل استان، شاخص و درجات آسیب پذیری محاسبه شد. نتایج نشان داد هر چند ظرفیت سازگاری استان نسبت به قبل بیشتر شده ولی به دلیل افزایش مواجهه و حساسیت اقلیمی، میزان آسیب پذیری 3/16 درصد بالاتر رفته است. مساحت محدوده های خیلی زیاد آسیب پذیر از 5/57 درصد به 100 درصد کل استان افزایش یافته که بیانگر گسترش فضایی آسیب پذیری می باشد. نتیجه ی کلی اینکه کاهش آسیب پذیری نیاز به سنجش دقیق و مستمر آن، افزایش ظرفیت سازگاری و کاهش حساسیت های اقلیمی دارد.
تناهیِ آغازینِ زمانمندی و گشودگیِ دازاین در وجود و زمان هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
27 - 45
حوزه های تخصصی:
هایدگر در وجود و زمان، مفهوم تناهی را به عنوان یک مفهوم اگزیستانسیالِ ویژه در نظام مفاهیمِ هستی شناسیِ بنیادین به طور مستقل طرح نمی کند، اما در عین حال، معنای هستی شناسانه خاصی را برای آن مفروض می گیرد. این تلقیِ خاص هستی شناسانه از تناهی، به مثابه یک وصف اختصاصی برای نحوه وجود دازاین، بر خلاف آنچه در وهله نخست به نظر می رسد، اولاً و بالذات در نسبت داشتنِ تناهی با مفاهیمی چون یافتگی و افکندگیِ دازاین در میانه موجودات فهمیده نمی شود، بلکه اتفاقاً بر اساس تقدمِ پدیدارشناسانه مطلق دازاین بر تمامیِ موجودات و وقوف به این تقدم در دازاین اصیل است که مفهوم هستی شناسانه تناهیِ در بحث از تقدمِ آینده در زمانمندیِ اصیلِ دازاین، به مثابه «تناهیِ آغازینِ زمانمندی» در حد اشاره ای کوتاه، صراحت می یابد. در این نوشتار، مفهوم تناهیِ آغازین، از تلقی متداول و انتیک از تناهی متمایز می شود، به نحوی که بتوان از خلال تفسیر نسبت تحلیل اگزیستانسیال مرگ با گشودگیِ دازاین، تناهی را در معنایی هستی شناسانه، در نسبت با زمانمندی، در مقام شرط امکانِ گشودگی و مواجهه آشکار ساخت.
فراتحلیل مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ، درمان شناختی-رفتاری و درمان های موج سوم رفتاری در اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ، درمان شناختی-رفتاری و درمان های موج سوم رفتاری بر اختلال وسواسی-اجباری در جامعه ایرانی بود. روش: روش پژوهش فراتحلیل و جامعه آماری شامل پژوهش های انجام شده در ایران بین سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ به تعداد ۵۸ پژوهش بود که از میان آن ها ۳۴ پژوهش با توجه به ملاک های ورود و خروج به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در نهایت ۱۳ اندازه اثر برای درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ، ۱۹ اندازه اثر برای درمان شناختی-رفتاری و ۱۲ اندازه اثر برای درمان های موج سوم رفتاری گزارش شد. مقیاس اندازه اثر تفاوت میانگین معیار بود و تحلیل آماری با نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شیوه های مداخله ای مواجهه و پیشگیری از پاسخ (۸۱۵/۱ =d، ۰۵/۰ =P)، شناختی-رفتاری (۵۴۲/۱ =d، ۰۵/۰ =P) و موج سوم رفتاری (۶۸۸/۱ =d، ۰۵/۰ =P) در درمان اختلال وسواسی-اجباری مؤثر بوده اند. بررسی متغیر نوع درمان، به عنوان متغیر تعدیل کننده نشان داد که تفاوت بین درمان های مورد استفاده در پژوهش معنا دار نیست. نتیجه گیری: بر اساس یافته های فراتحلیل حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که مهم ترین فرایند درمانی در درمان اختلال وسواسی-اجباری، مواجهه است که جزء مؤلفه اساسی هر سه رویکرد درمانی محسوب می شود و احتمالاً اضافه کردن مؤلفه های شناختی، ذهن آگاهی و پذیرش خیلی به تقویت اثربخشی درمان رفتاری مبتنی بر مواجهه و پیشگیری از پاسخ در درمان بیماران ایرانی دچار اختلال وسواسی-اجباری منجر نمی شود.
برساخت انواع الگوهای هویتی در روند جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
277 - 320
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی و فهم انواع مواجهه جوانان ایرانی با جهانی شدن در زندگی روزمره می پردازد. این پژوهش در قالب رویکردی تفسیری، روش شناسی کیفی و روش مردم نگارانه از طریق ابزارهای مصاحبه عمیق با 28 جوان 18 تا 35 ساله تهرانی، مشاهده 4 گروه خرده فرهنگ جوان ، جمع آوری اسناد، در متن زندگی روزمره به جمع آوری داده هایی در مورد الگوهای مصرفی- هویتی و توجیهات معنایی آن از جانب کنش گران اقدام کرده است. این داده ها با روشی ترکیبی مشتمل بر کدگذاری موضوعی، تحلیل گفت وگو، تحلیل اسنادی، در کنار تحلیل کیفی محتوا، ضمن توصیف شرایط انضمامی، به پنج سنخ کلی، تجربه محلی گرایانه (خاص گرایی) در قالب تجربه رد امر جهانی بر مبنای منابع محلی و همچنین، انواع تجربه جهانی- محلی گرایی (عام گرایی) در چارچوب چهار مواجهه انفعالی، التقاطی، ابداعی و چند گانه با امر جهانی به دست آمد.
مقایسه اثربخشی مواجهه، ذهن آگاهی و ذهن آگاهی – مواجهه به صورت تلفیقی بر اختلال وسواس زنان شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : اختلال وسواسی - جبری یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین اختلالات روانشناختی است. پژوهش های زیادی به بررسی اثربخشی ذهن آگاهی و مواجهه بر بهبود اختلال وسواس پرداخته اند، اما مسئله اصلی این است که بین مواجهه، ذهن آگاهی و ذهن آگاهی مواجهه به صورت تلفیقی کدام یک بر اختلال وسواس زنان تأثیر بیشتری دارد؟ هدف: مقایسه اثربخشی مواجهه، ذهن آگاهی و ذهن آگاهی - مواجهه به صورت تلفیقی، بر اختلال وسواس در زنان شهر اراک بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری سه ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان 25 تا 40 ساله شهر اراک بود، 64 به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند، 16 نفر در گروه مواجهه (فوآ، یادین و لیچنر،2012)، 16 نفر درگروه ذهن آگاهی (سیرز، 2015)، 16 نفر در گروه تلفیقی (استراس و همکاران، 2015) و 16 نفردرگروه گواه به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس وسواس ییل بروان (دادفر، بوالهری، ملکوتی و بیان زاده، 1380)، مصاحبه بالینی (شادلو و شهریور، 1396)، تشخیص روان پزشک و پرسشنامه افسردگی بک (رجبی و کارجوکسمائی، 1391). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون طرح های آمیخته ی 2 طرفه انجام شد. یافته ها: روش ذهن آگاهی، مواجهه و تلفیقی در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری در کاهش علائم وسواس اثربخش بودند (0/05 P< ). روش مواجهه سازی و تلفیقی در مقایسه با ذهن آگاهی به شکل معناداری در بهبود علائم وسواس اثربخش تر بودند و بین روش مواجهه و ذهن آگاهی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 P< ). نتیجه گیری: مواجهه در بهبود علائم اختلال وسواس اثربخش بود و علائم وسواس را کاهش داد.
سبک شناسی مواجهه رسول الله صلّی الله علیه و آله با گسست های فعال اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهه با روش توصیفی و تحلیلی در صدد بازنمود سنخ مواجهه رسول الله صلّی الله علیه و آله با گسست های فعال اجتماعی است. هدف این نوشتار تلاش برای بهره گیری و کاربست برون داد مدیریت قدسی تعاملات اجتماعی در مدینه النبی است. بررسی های این مقاله مقدمه ای است برای پاسخ دادن به این پرسش که از چه الگویی برای تقابل با گسست های فعال اجتماعی بایستی بهره جست؟ نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد که رسول الله صلّی الله علیه و آله، بسته به ملاحظاتی چند با «تبدیل منطق تضادآفرین قبیله ای به تعامل»، «کم رنگ سازی تمایزطلبی ها و توازن بخشی به تضادهای اجتماعی» و «رویکرد فرصت محور به گسست های اجتماعی» درصدد حل و راکدسازی تضادهای اجتماعی بودند. بی گمان، این موارد، همه انواع موجود و صور محتمل در مدیریت اجتماعی آن حضرت در مواجهه با گسست های اجتماعی نیست؛ با مطالعه و تأمل بیشتر در این موضوع، و با ملاحظات مختلف، می توان به داده های بیشتری دست یافت، یا فرض های قابل مطالعه زیادتری را در آن اندیشید.
واکاوی بنیادهای تطبیق در اندیشه ی مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
169 - 180
حوزه های تخصصی:
با خارج شدن فلسفه های غربی از اطلاق اولیه شان این پرسش پیشاروی تفکر قرار گرفت که اندیشه ها چگونه می توانند با یکدیگر ملاقات کنند و نسبت آنها با یکدیگر چیست؟ این پرسش اساسی زمینه ساز آن نحو از اندیشیدنی شد که بعدها به مدد اندیشه ی متفکران متعدد فلسفه ی تطبیقی نام گرفت. اما فلسفه ی تطبیقی بیش از آن که یک روش یا یک الگو باشد، افقی بود که امکان ملاقات اندیشه ها را با یکدیگر بررسی می کرد. فلسفه ی تطبیقی در اساس خود بیشتر یک پرسش بود تا یک پاسخ و وروش؛ پرسش این است که شرط امکان روی آورندگی به غیر چیست؟ موضوع نوشتار حاضر بازخوانش مولفه ها و پاربن های اساسی تفکر هایدگر در جهت نشان دادن امکان های تطبیق در آنها و ذکر مختصر نمونه هایی است که هایدگر بر اساس این مولفه ها به دیگز متفکران روی آورده است. استدلال مقاله این است که هایدگر در دوره های متعدد فکری اش عمیقاً درگیر پرسش محوری فلسفه ی تطبیقی بوده است، وی با این که هرگز از عنوان فلسفه ی تطبیقی بهره نجست، فلسفه را عین مواجهه با دیگری لحاظ کرد. از نظر او وظیفه ی تفکر پی جویی مداوم سرآغازهای جدید برای اندیشه است؛ روی آورندگی اندیشه ی وی به پیشاسقراطیان، تفکر شاعرانه ی هولدرلین و مواجهه با سنت های شرقی شاید روشن ترین نمونه های این پی جویی ها باشند. پرسش راهنمای مقاله این است که آیا می توان بر اساس مولفه های بنیادین اندیشه ی هایدگر به طرحی برای فلسفه ی تطبیقی و پرسش محوری آن درمورد امکان مواجهه با دیگری رسید؟
بررسی فرآیند مفاهمه و مواجهه امامان شیعه(ع) با فرهنگ ایرانی
منبع:
تمدن اسلامی و دین پژوهی سال دوم زمستان ۳۹۹ شماره ۶
70 – 90
حوزه های تخصصی:
مفاهمه و مواجهه فرهنگی دوسویه اسلامی با فرهنگ ایرانی طی حداقل سه قرن نخست،اسباب و زمینه های تغییر و تحول درون مایه ها و مواریث فرهنگی ایرانیان را فراهم آورد اما در این میان،نقش امامان شیعه(ع) به عنوان مهم ترین رهبران جریان های اصلی فکری- فرهنگی آن سه قرن،در مواجهه و مفاهمه با جریان تغییر مذهب و فرهنگ ایرانی ها،کاملا روشن نیست! شفاف سازی در این زمینه در گرو توجه به پیشینه و ظرفیت فرهنگ ایرانی و توجه به گوناگونی رفتار و برخورد امامان معصوم شیعه(ع)در آن است.این تحقیق بانگاه کل-نگر و با بهره گیری از شیوه توصیفی-تحلیلی به دنبال این است تا به خلاف نگاه سنتی که حیات امامان(ع) رااز منظر سیاسی و براساس قدرت حاکمان تقسیم بندی و مطالعه کرده اند، چشم اندازی نو در مطالعات میان فرهنگی ایرانی- اسلامی- شیعی پدیدآورد و بدین سان،به ایجاد تغییر در بینش وروش مطالعات مربوط به جایگاه و نقش امامان معصوم شیعه(ع) طی دوره تاریخی از سال 11 تا260 هجری کمک نماید. نتیجه آن که به خلاف رویکردرهبران سیاسی مسلمان که با تحقیر، توهین،تفضیل،تبعیض،اخذواقتباس از مواریث فرهنگ و تمدن ایرانی همراه بود،امامان(ع) موجبات تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر جامعه ایرانی از طریق روشنگری فکری-فرهنگی، همگون سازی فکری-رفتاری و همجوشی فرهنگی با فرهنگ ایرانی راپدیدآوردند.
چالش های روانشناختی و تحولی افراد در قرنطینه در پاندمی COVID-19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری کووید 19 در اواخر دسامبر ۲۰۱۹ بسیار سریع همه دنیا را فرا گرفت که در پی آن افراد وارد قرنطینه خانگی شدند.گرچه زندگی در قرنطینه با پیامد های روانشناختی، اقتصادی و اجتماعی همراه است، اما مواجهه افراد در این شرایط، متفاوت و قابل تأمل می باشد که در این مطالعه با نگاه روانپویشی به آن پرداختیم. روش ها: این پژوهش به روش کیفی و تحلیل محتوا صورت گرفته است. فرایند گردآوری داده ها مشتمل بر ۱۰ مصاحبه نیمه ساختار یافته با افراد تحت شرایط قرنطینه ۳ ماهه از ابتدای شروع بیماری در ایران، صورت گرفته است. نمونه گیری به صورت هدفمند در تهران، در سال ۱۳۹۹ آغاز و تا اشباع داده ها ادامه یافت. تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری داده ها و به روش آنالیز محتوای کیفی انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها منجر به استخراج ۵ طبقه اصلی شد که بیانگر تجربیات و احساسات و انواع مواجهه با شرایط حاضر است که شامل: ترس و اضطراب، انواع مواجهه با شیوع بیماری، ارتقاء سطح بهداشت، موضع گیری نسبت به مبتلایان و رشد تحت فشار می باشد. نتیجه گیری: افراد در برخورد با شرایط پیش رو رفتارهای متفاوتی از خود نشان داده اند که ناشی از مکانیزم های دفاعی آنان بوده است و از رهگذر این شرایط به تجربه و درک جدیدی نائل آمده اند. باتوجه به بروز احساسات منفی روانشناختی، این پژوهش اطلاعاتی در اختیار روانشناسان و فعالان حوزه روان در جهت پیشگیری و درمان قرار می دهد.
ارتقای ذائقه زیباشناسی بر مبنای حمد در قرآن و روایات
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
155 - 174
حوزه های تخصصی:
از مسایل بنیادی جریان زیبایی شناسی، نسبت میان حقیقت زیبایی و درک زیبایی است. در دیدگاه اسلامی، حقیقت زیبایی جریانی ثابت در هستی است که دارای مراتبی از زیبایی محسوس تا معقول می باشد و این موضوع با توجه به رابطه مُدرِک و مُدرَک بودن انسان و زیبایی، سطوح متفاوتی از درک زیبایی را ایجاد می نماید. نظر به مراتبی بودن زیبایی، در این دیدگاه، آن چه به عنوان هدف ایده آل برای انسان تبیین گردیده، متوقف نماندن بر زیبایی محسوس و سوق یافتن به زیبایی معقول یا حُسن است. در این راستا، ارتقای سطح ذائقه زیباپسندی فرد، مستلزم ارتقای سطح شناخت و معرفت او نسبت به زیبایی و رسیدن به حسن شناسی است، اما راهبرد صحیح این ارتقاء در هاله ای از ابهام است. این مقاله که از نوع تحقیق بنیادی است، درصدد است تا با بررسی ساختار ادراکی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، راهبردهای ارتقای سطح ذائقه زیباشناسی را مورد پژوهش قرار دهد که در راستای دست یابی به یافته های پژوهش، از مبانی معرفت شناسی اسلامی به ویژه آرای علامه طباطبایی با روش های توصیفی - تحلیلی و استنباطی بهره گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که عامل «مواجهه» نقش مهمی در شکل گیری معرفت داشته و کیفیت آن در کیفیت معرفت حاصله اثرگذار است. بنابراین به منظور ارتقای ذائقه زیباشناسی باید سطح مواجهه افراد، اصلاح و تقویت شود. در همین راستا، با بررسی این موضوع در قرآن و روایات، بهترین راهبرد ارتقاء مواجهه، توجه به حمدهای ابراز شده و فعال شدن حمد در وجود فرد است.
مورخان و روایت آنان از نخستین مواجهه های شاه- قزلباش در تاریخنگاری صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت مورخان دوره ی صفویه از نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در دوره ی شاه طهماسب، روایتی ست نسبتا واقع گرایانه و البته نه چندان صریح از افول زودهنگام یک ساختار مقدس در یک صورت بندی غیر تقدس گرایانه. بنابراین هر چه از مرحله ی جنبش اولیه ی صفویان فاصله میگیریم روایت مورخان از محتوایی تقدس گرایانه، به جانب نوعی واقع گرایی معطوف می شود. بر اساس این، روایت مورخان از نخستین مواجهه شاه- قزلباش از دو منظر روش شناختی و محتوایی، قابل تامل است. از نظر روش شناختی، اگر چه روایت این مورخان ماهیتی نسبتا توصیفی دارد اما کمتر به جانب تقدس گرایی معطوف می شود. از نظر محتوایی این بازخوانی، تاکیدی ست بر افول جایگاه مریدی امرای قزلباش تحت تاثیر مطالبه گری فزاینده ی اقتصادی و عطش سیاسی روزافزون آنان، تاکید بر نقش آن ها در به چالش کشیدن زود هنگام الوهیت نهاد شاهی و در نهایت نیز برساختن چهره ای قهرمانانه از شاه به عنوان پیروز نهایی این جدال. این پژوهش در صدد است به روشی توصیفی- تحلیلی، عناصر شکل دهنده روایت مورخان از نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در ابتدای عصر شاه طهماسب را مورد واکاوی قرار دهد.
تعلیم و تربیت تجسدیافته؛ بهره گیری از تئوری ادراک بدنی مرلوپونتی در آموزش هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحت تأثیر سلطه نگره ثنویت انگارانه در فلسفه غربی، تمرکز بر آموزش و یادگیری غیرتجسدیافته، به گفتمان مسلط در مباحث تعلیم و تربیت تبدیل گردید. با گسست و فراروی از نگره های کار تزیینی، در سال های اخیر نوعی چرخش به سوی توجه به اهمیت بدن در فرایند ادراک پدید آمده است؛ و توجه به تن یافتگی در آثار نظریه پردازان تعلیم و تربیت معاصر، حضوری پررنگ یافته است. موریس مرلوپونتی، فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، یکی از صاحب نظران در مباحث مرتبط با تن یافتگی است. اندیشه فلسفی محوری مرلوپونتی طرح این نکته است که ادراک پدیداری بدنی است، نه رویدادی ذهنی. مرلوپونتی نشان می دهد که اجتناب از تصدیق آمیختگی حواس، و واقعیت جسمانی ادراک در سنت فلسفی غربی، جایگاه بدن را به حاشیه رانده و به موقعیتی به مراتب نازل تر از ذهن تقلیل داده است. با قراردادن ادراک به مثابه عملی اساساً جسمانی، مرلوپونتی جسمانیت را به مثابه پیش شرایطی ضروری جهت تجربه کردن و کسب دانش موردتأکید قرار می دهد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که بهره گیری از نظریه های مرلوپونتی درباره ادراک بدنی، رابطه بیناسوژه ای، مواجهه و همزیستی، می تواند درخصوص بحث تعلیم و آموزش هنر بسیار راهگشا باشد. از این منظر، فضای آموزش هنر، باید محیطی فراهم کننده مواجهه و همزیستی درنظر گرفته شود؛ در این محیط افراد می توانند براساس تجربیات زیسته خود، آثار هنری را ادراک کنند و در روند دیالوگ و مباحثه، با دنیاهای زیسته دیگر فراگیرندگان نیز آشنا گردند. بدین منوال در فرایند آموزش هنر، گونه ای درهم آمیختگی میان پرسپکتیوهای متفاوت فراگیرندگان نسبت به آثار هنری ظهور می یابد.
فراتحلیل آثار حوزویان در مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین؛ با تأکید بر حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تأملات فلسفی ویتگنشتاین درباره زبان و تأثیرات فراوان آن در حوزه های گوناگون معرفتی و فلسفی، اندیشمندان حوزوی را نیز به مواجهه با این اندیشه ها واداشته است. بررسی این مواجهات و شناخت انواع آن برای شناسایی ظرفیت ها، خلأها، آسیب ها و خطرات ممکن در این مواجهه ضروری می نماید. پژوهش حاضر با بررسی آثار اندیشمندان حوزوی که به مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین پرداخته اند، می کوشد تا صورت بندی منظمی از این آثار ارائه کرده، انواع این مواجهه را شناسایی نماید. در گردآوری اطلاعات با روش «گلوله برفی» 52 اثر، اعم از مقاله، کتاب و پایان نامه به دست آمد که از سال 1372 تاکنون نگارش شده است. داده ها با روش «فراتحلیل کیفی»، در دو بخش یافته های توصیفی با پنج شاخص (بازه زمانی، مراکز علمی، قالب آثار، دسته بندی پژوهشگران و نقش پژوهشگران) و در بخش بررسی کیفی نیز با معیار «نحوه مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین»، آثار در هفت دسته قرار گرفته و براساس آن، هفت نوع مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین در حوزه علمیه قم شناسایی شده است. طبق نتایج فراتحلیل، بیشترین حجم آثار نگاشته شده (50%) به شرح و بسط فلسفه ویتگنشتاین پرداخته و 21% آن آثار را نقد کرده؛ نقدها نیز بیشتر در سطح مباحث منطق، معرفت شناسی و الفاظ بوده و چندان به سطح فلسفی نمی پردازند. ازاین رو، خلأ وجود یک نظریه منسجم فلسفی برای مواجهه با بنیادهای فلسفی نظریه ویتگنشتاین کاملاً محسوس بوده و موجب شده تا جدی ترین مواجهه حوزویان که در جهت بهره گیری و مقایسه دیدگاه های وی با مباحث اصول فقه (17%) بوده، با خطر گرفتار شدن در مبانی و لوازم معرفتی نظریات وی مواجه شود و این مسئله ضرورت مواجهه جدی در سطح بنیادی فلسفی با فلسفه ویتگنشتاین را می نماید که به نظر می رسد نظریه «اعتباریات» علامه طباطبائی بستر مناسبی برای آن فراهم کرده است.
الگوی مفهومی راهبردهای مقابله ای در مواجهه با مسئولیتهای زنان سرپرست خانوار:یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
179 - 214
الگوی مفهومی راهبردهای مقابله ای در مواجهه با مسئولیتهای زنان سرپرست خانوار:یک مطالعه پدیدارشناختی فهیمه قشقایی ،علی دلاور ، جوادخلعتبری ،عبدالله شفیع آبادی چکیده هدف ازپژوهش حاضر بررسی راهبردهای مقابله ای در مواجهه بامسئولیتهای زنان سرپرست خانوار بود .روش این پژوهش کیفی از نوع پدیدار شناسی ،با ابزار پژوهشی مصاحبه نیمه ساختارمندانجام شد.جامعه پژوهش، زنان سرپرست خانوار ،مددکاران و مدیران از بهزیستی استان تهران بود.نمونه گیری ابتدا به صورت طبقه بندی نسبی ازشهرستانهای شمیرانات،شهریاروشهر تهران انجام شد سپس باروش نمونه گیری هدفمندمتوالی در تیر-شهریور1398تا اشباع نظری پایان یافت. نمونه آماری 35زن سرپرست خانوار، 12مددکار و 6 مدیرازکلینیک های تحت پوشش بهزیستی،در مجموع(53)نفربود. دادههای حاصل ازمصاحبه باروش کدگذاری باز،محوری وگزینشی تحلیل شد.مشکلات زنان:روانشناختی؛جسمانی، اقتصادی؛ ؛مرتبط با فرزند؛ خانواده اولیه ،فرهنگی وحمایتی شناسایی شدند که مشکلات اقتصادی محسوس تر بود.بعلاوه 124 مفهوم، 17مقوله فرعی،4مقوله اصلی:1-عوامل فردی راهبردهای مقابله ای کارآمد(تاب آوری،خودکارامدی،خوشیینی،ارزیابی شناختی،معنویات)2-عوامل فردی ناکارآمد(تحریفات شناختی و هیجانی،سبک منفعل، اختلالات جسمانی-روانی، سبک ناکارامد فرزندپروری)3- عوامل اجتماعی کارآمد (مشارکت اجتماعی،انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی)4-عوامل اجتماعی ناکارآمد ( مشارکت ناکافی،انسجام ناکافی، اعتماد ناکافی و عوامل وابسته ساز ) و 2 مضمون اصلی راهبردهای مقابله ای کارامد و ناکارامد شناسایی شد. بر اساس الگوی جامع چندمنبعه سلسله مراتبی، مولفه های کارامد معنویت،تاب آوری و مولفه های ناکارامدسازکاستی در اعتماد و انسجام اجتماعی بعلاوه سبک وابسته و منفعل درزنان سرپرست بهزیستی، محسوستر بود.کلیدواژه ها: الگوی مفهومی، راهبردهای مقابله ای ، مواجهه، مسئولیتهای زنان سرپرست،پدیدارشناختی
طرح راهبردی مواجهه با جریان های برانداز نرم نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
223 - 255
حوزه های تخصصی:
بدنبال اقدامات پنهان و آشکار از طرف برخی از جریانات داخلی و خارجی در حوزه های مختلف سیاسی، علمی، فرهنگی، اقتصادی و در قالب پوشش با شعارهای به ظاهر قشنگ و عوام پسند و با بررسی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور مشخص شد که این جریانات فکرهای پلید و شومی برای نظام اسلامی دارند و طیفی از اهداف را برای به دست گرفتن قدرت از تغییر تا براندازی را به صورت نرم و کاملاً ترکیبی دنبال می نمایند. از آنجا که اقدامات توسعه طلبانه و به تعبیری اصلاحی اگر در راستای اهداف و آرمان های جمهوری اسلامی ایران نباشد و هرچند قانونی صورت بگیرند، نشان از اهدافی دیگر در پشت پرده ی این اقدامات دارد که از آن به براندازی نرم تعبیر می شود و این سؤال را در ذهن متبادر می کند که چه راهبردهایی برای مواجهه با این جریانات و اقدامات براندازانه آنها وجود دارد و راهکارهای پیاده سازی این اقدامات کدامند؟ لذا پرداختن به ابعاد گوناگون این پدیده و ارائه ی راهبردهای مناسب برای مواجهه با آن اذهان دلسوزان و علاقمندان انقلاب اسلامی را به خود مشغول داشته است. این تحقیق با هدف ارائه ی راهبردهای مواجهه با جریانات معارض برانداز نرم نظام جمهوری اسلامی، درپاسخ به سئوال: راهبردهای ج.ا.ایران جهت مواجهه با جریان های معارض برانداز نرم نظام کدامند؟با بهره گیری از نظریات اندیشمندان در خصوص نظریه های انقلاب و براندازی – از روش راهبردپردازی SOAR)) بهره برده و با تهیه و توزیع پرسشنامه در بین 58 نفر خبره ی شناسایی شده به روش گلوله برفی و طوفان مغزی، به 18 راهبرد برای پاسخ به سؤلات مذکور دست یافته است.