مقالات
حوزه های تخصصی:
مستندات نشان از سیر تکوینی روایت ها و سرشت آدمیان دارند و بر باورنمایی مخاطبان مؤثر می باشند. مستندسازی بیان گر تهیه و ثبت اسناد و اطلاعات برای آگاهی بخشی و کشف واقعیت داشته های مختلف تاریخی یک جامعه، فرهنگ و یا یک زیست بوم است. رسانه سینما در تلاش است با واقع نمایی رویکردهای گوناگون اعم از سیاسی، تبلیغی، اجتماعی و فرهنگی را به نمایش گذارده و در تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان مؤثر باشد. فیلم و فیلم سازی در گذر زمان، با تحولاتی که در جنبه های مختلف از بُعد فن آوری، تجهیزاتی و روش داشته است، اکنون بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی، عقیدتی و فرهنگی، امکان حضور در همه نقاط جغرافیایی را پیدا می کند و با واقعی جلوه دادن رویدادها، در ساخت فرهنگ عمومی، باورها و افکار عمومی مؤثر می باشد. از این رو، فیلم سازان چه در سینمای داستانی و چه در سینمای مستند، در جهت واقعی نشان دادن فیلم هایشان از شاخصه های سینمای مستند استفاده کرده و آثار تخیلی و تحریف شده خود را حقیقی جلوه داده و به جای مستندسازی، مستندنمایی می کنند. مسئله اصلی مقاله، تحلیل واقعیت و چگونگی نحوه استفاده از آن در آثار فیلم سازان می باشد و هدف آن آشکار شدن راهبردهای سینمای تجربه گرا در مواجهه با واقعیت است. روش تحقیق کیفی توصیفی و بر اساس بررسی و تحلیل موردهای مطالعاتی است که از موارد مطلوب به صورت انتخاب هدفمند گزینش شده است.
بازنگری الگوی سه وجهی مناظره های انتخاباتی - رسانه ای از نگاه اسلامی
حوزه های تخصصی:
مناظره بخش مهمی از مبارزه های انتخاباتی است که قدمتی بیش از یک قرن دارد. ظهور انواع رسانه ها در کشورهای غربی، مناظره را مهم تر نمود و پیوند ژرف میان «مناظره انتخاباتی» و «رسانه» ایجاد کرد. بنابراین بسیاری از اندیشمندان حوزه سیاست و ارتباطات بر آن شدند برای تأثیرگذاری بیشتر این دسته از مناظره ها، اجزای یک مناظره مطلوب را ترسیم نمایند. از جمله این الگوها، می توان به الگوی سه وجهی مناظره اشاره نمود. این الگو از سه رکن «مردم»، «رسانه» و «نامزد انتخاباتی» شکل می گیرد. اهمیت این الگوی ساده در چگونگی تعامل این سه جزء است. این الگو گرچه به خوبی به کارکرد این اجزا توجه دارد، اما به دلیل تفاوت در خاستگاه فکری با آموزه های اسلامی ما هماهنگ نیست. بنابراین پژوهش حاضر از طریق مصاحبه هدفمند و نیمه ساختار یافته اجزای این الگوی کاربردی را از نگاه اسلامی بازتعریف می کند. بر پایه نتایج پژوهش، رکن «مردم» در نگاه اسلامی به جایگاه «خلق الله» ارتقاء می یابد و چنین تعریفی وظیفه رسانه را فراتر از «آگاهی بخشی صرف» در چارچوب «میانجی عادل» تعریف می کند. همچنین نامزدها را متعهد می سازد که «حقیقت گویی» را بر مبنای کسب رضایت الهی و روشن نمودن افکار مردم دنبال نموده و اصل تقدم اسرار افراد و جامعه اسلامی را بر منفعت خویش رعایت نمایند.
تبیین هنر در اندیشه اسلامی و دلالت های آن در اهداف آموزش هنر
حوزه های تخصصی:
نسبت هنر و دین همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است و هر یک از زاویه دید خود بدان نگریسته اند. در نزد اندیشمندان اسلامی، به طور کل، هنر و دین دارای پیوند عمیقی دارند. از طرفی هنر به عنوان یک منبع درسی در نظام تعلیم و تربیت کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. بر همین اساس، لازم است تا منطبق بر اندیشه اسلامی باشد تا بتواند موجبات تحقق حیات طیبه را برای متربیان فراهم بیاورد. هدف پژوهش حاضر تبیین هنر در اندیشه اسلامی و دلالت های آن در اهداف آموزش هنر است. روش پژوهش، تحلیلی و استنتاج قیاسی است. بدین صورت که ابتدا هنر در نگرش اسلامی تبیین شده و سپس به استنتاج اهداف آموزش هنر پرداخته می شود. یافته ها بیان گر آن است که زیبایی شناسی اسلامی دارای دلالت هایی در ترسیم اهداف آموزش هنر در تعلیم و تربیت اسلامی است. از جمله، اهدافی که به دست آمد عبارت از حقیقت جویی، کمال گرایی، عقلانیت و پرورش خلاقیت است. نتایج پژوهش بیان گر آن است که هنر در نگرش اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار است و ترسیم دقیق اهداف آموزش هنر می تواند به تعالی آموزش هنر جهت تحقق مراتب حیات طیبه یاری رساند.
تحلیل نماد انسان در آثار منتخب علی اکبر صادقی بر پایه روانشناسی تحلیلی یونگ
حوزه های تخصصی:
علی اکبر صادقی از جمله نقاشان مطرح سبک سورئالیسم است که بیشترین استفاده از نماد را در آثارش کرده است. او مانند دیگر نقاشان سورئال، در پی آن است تا به توصیف اموری بپردازد که گه گاه و در شرایطی خاص از ناخودآگاه انسان جدا و در رؤیاهای او پدیدار می شوند. از همین رو، می توان با رویکرد روان شناسانه به تحلیل و تفسیر آثار او بپردازیم. هدف این مقاله آن است که با مطالعه آثار مکتوب مرتبط با نقاشی ها و مفاهیم نظری، فهم کاملی از آثار این نقاش ارایه دهد و نمادهای موجود در نقاشی های او را تحلیل کند. پرسش اصلی آن است که با توجه به نمادهای به کار رفته در آثار علی اکبر صادقی، چگونه می توان بر طبق روان شناسی یونگ، به معنای آثار و درونیات این هنرمند پی برد؟ برای رسیدن به پاسخ، چهار اثر این هنرمند بر اساس موضوع و سایر مؤلفه هایی چون انسان به صورت غیر تصادفی انتخاب شده و نگارندگان تلاش کردند تا با روش توصیفی - تحلیلی به مطالعه این آثار بر مبنای روان شناسی یونگ بپردازند و فهم جدید و عمیقی از این آثار ارایه دهند. در انتها، نگارندگان به این نتیجه دست یافتند که تمام نمادهای موجود در این آثار در کنار یکدیگر جمع شده اند تا نشان دهند انسان و دنیایی که او در آن زندگی می کند، مهم ترین دغدغه هنرمند است. همچنین عناصر نمادین متضادی مانند نیکی و بدی در درون هنرمند، دایماً در حال تقابل بوده و هر آن او را به سوی روشنایی و سعادت مندی و یا تاریکی و بدبختی سوق می دهد.
مروری بر آسیب های فضای مجازی، اینترنت و شبکه های اجتماعی بر روابط خانواده ها در پژوهش های خارج از کشور
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، پژوهش های متعددی در زمینه آسیب های فضای مجازی، اینترنت و شبکه های اجتماعی در کشور ایران انجام گرفته و از دسته بندی های مختلفی برای این پدیده استفاده شده است، اما کم تر به آسیب های این رسانه ها در تحقیقات خارجی اشاره شده است. هدف از انجام این پژوهش، مروری بر آسیب های فضای مجازی، اینترنت و شبکه های اجتماعی بر روابط خانواده ها در پژوهش های خارج از کشور و ارایه یک چارچوب جامع در این زمینه می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. در این پژوهش، آسیب های فضای مجازی، اینترنت و شبکه های اجتماعی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای مانند (مقالات، کتب، مجلات، نشریه ها، پایان نامه ها و نمایه های نوشته شده در این زمینه و...) استخراج شد. این پژوهش از لحاظ ماهیت و هدف، کاربردی است. در این مقاله، ضمن بیان مفهوم فضای مجازی، اینترنت و شبکه های اجتماعی، به مهم ترین آسیب های آن ها در پژوهش های خارج از کشور اشاره شده است. در پایان، کلیه عوامل شناسایی شده تحت چارچوبی جامع سازماندهی شده اند که از این لحاظ اهمیت دارد. به طورکلی، رایج شدن فعالیت افراد در فضای مجازی، اینترنت و شبکه های اجتماعی معمولاً آسیب هایی را برای آن ها به همراه دارد که می توان از مشکلات روحی - روانی، مشکلات رفتاری، مشکلات فرهنگی - اجتماعی، مشکلات جسمانی، مشکلات اخلاقی - مذهبی به عنوان شاخه های اصلی آسیب ها بر روابط خانواده ها در پژوهش های خارج از کشور نام برد که هریک دارای زیرشاخه های فرعی متعددی هستند.
ارتقای ذائقه زیباشناسی بر مبنای حمد در قرآن و روایات
حوزه های تخصصی:
از مسایل بنیادی جریان زیبایی شناسی، نسبت میان حقیقت زیبایی و درک زیبایی است. در دیدگاه اسلامی، حقیقت زیبایی جریانی ثابت در هستی است که دارای مراتبی از زیبایی محسوس تا معقول می باشد و این موضوع با توجه به رابطه مُدرِک و مُدرَک بودن انسان و زیبایی، سطوح متفاوتی از درک زیبایی را ایجاد می نماید. نظر به مراتبی بودن زیبایی، در این دیدگاه، آن چه به عنوان هدف ایده آل برای انسان تبیین گردیده، متوقف نماندن بر زیبایی محسوس و سوق یافتن به زیبایی معقول یا حُسن است. در این راستا، ارتقای سطح ذائقه زیباپسندی فرد، مستلزم ارتقای سطح شناخت و معرفت او نسبت به زیبایی و رسیدن به حسن شناسی است، اما راهبرد صحیح این ارتقاء در هاله ای از ابهام است. این مقاله که از نوع تحقیق بنیادی است، درصدد است تا با بررسی ساختار ادراکی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، راهبردهای ارتقای سطح ذائقه زیباشناسی را مورد پژوهش قرار دهد که در راستای دست یابی به یافته های پژوهش، از مبانی معرفت شناسی اسلامی به ویژه آرای علامه طباطبایی با روش های توصیفی - تحلیلی و استنباطی بهره گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که عامل «مواجهه» نقش مهمی در شکل گیری معرفت داشته و کیفیت آن در کیفیت معرفت حاصله اثرگذار است. بنابراین به منظور ارتقای ذائقه زیباشناسی باید سطح مواجهه افراد، اصلاح و تقویت شود. در همین راستا، با بررسی این موضوع در قرآن و روایات، بهترین راهبرد ارتقاء مواجهه، توجه به حمدهای ابراز شده و فعال شدن حمد در وجود فرد است.