ناهید گیل امیررود

ناهید گیل امیررود

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری معماری دانشگاه آزاد اسلامی، رشت

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

مطالعه تطبیقی روایت و معماری: نقش روایت در افزایش تعاملات اجتماعی مخاطبان در موزه های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موزه روایت تفسیر تجربه بدنمند تعاملات اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۰۹
براساس نگرش کارتزینی و دوگانه انگارى تقدم ذهن بر بدن، موزه ها از زمان به کار آغاز آن ها در قرن هفدهم، تحت تأثیر مفاهیم بصری بوده اند و نمایش به عنوان تجربه ای کاملاً بصری در نظر گرفته می شد. با اهمیت یافتن نقش مخاطب در قرن بیستم میلادی به تدریج ظرفیت حافظ بدن در عمل به خاطر سپردن و همدلی مورد توجه قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی روایت و فضا و تحلیل نقش روایت در افزایش تعاملات اجتماعی مخاطبان در موزه های شهر تهران است. تهران به عنوان پایتخت تاریخی و فرهنگی کشور، روایت های متعددی از فضاهای شهری ارائه می دهد. این مطالعه از نوع کاربردی است و براساس نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این است که حضور مخاطبان در فضا فرصت تعاملات اجتماعی را افزایش می دهد. در فرآیند ادراک بدنمند از موزه ها، مخاطب در رویدادهای گذشته با پیشینیان همدردی می کند، با دیگر بازدیدکنندگان تعامل داشته و در نهایت روایت خود را از فضا می سازد.اهداف پژوهش:شناسایی مؤلفه هایی که روایت از طریق آن کیفیت فضای موزه را بهبود می بخشد.شناخت چگونگی ارتباط مخاطبان با موزه در روند ادراک فضا.سؤالات پژوهش:روایت از طریق چه مؤلفه هایی کیفیت فضای موزه را بهبود می بخشد؟ارتباط موزه و مخاطبان در روند ادراک فضا چگونه است؟
۲.

سیالیت فضایی و پرسپکتیوهای متحرک در رویکردی ریزوماتیک به آموزش هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش فضامند فضای ریزوماتیک پرسپکتیوهای متحرک ژیل دلوز آموزش هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۳ تعداد دانلود : ۴۹۸
متاثر از نفوذ مفهوم «چرخش فضایی» و توجه به اهمیت مقوله فضا در رابطه با تولید دانش و مفهوم حقیقت، پرسش از ماهیت فضا و مکان، به موضوعی اساسی در مطالعات و تئوری های تعلیم و تربیت نیز تبدیل گردیده است. ژیل دلوز، فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی، به همراه فلیکس گاتاری در کتاب هزاران فلات، از ریزوم به مثابه یک استراتژی فضایی بهره می گیرند تا الگوی جدیدی را در رابطه میان دانش و فضا معرفی کنند. بهره گیری از سیستم فضایی ریزوماتیک در کلاس های هنر می تواند به مثابه محیطی برای خلق و آفرینش، امکانات و ظرفیت های فراوانی در رابطه با آموزش هنر فراهم آورد. اهمیت تعدد و تکثر در نگره ریزومی، فضای کلاس را به فضای پرسپکتیوهای سیال و متغیری تبدیل می کند که کاملاً در تضاد با فضای آموزشی تک پرسپکتیوی همگن سنتی قرار می گیرد. بهره گیری از فضای ریزومی، مجالی برای گسست ها و انفجارهای غیرمنتظره ای در حیطه آموزش هنر فراهم می آورد که آزادی تفسیرها و چندگانگی خوانش ها در مواجهه با آثار هنری، بر منطق تک معنایی غلبه می نماید. این پژوهش از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.  
۳.

تعلیم و تربیت تجسدیافته؛ بهره گیری از تئوری ادراک بدنی مرلوپونتی در آموزش هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه تن یافته آموزش هنر ادراک بدنی مواجهه همزیستی نظریه مرلوپوینتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۲۲۱
تحت تأثیر سلطه نگره ثنویت انگارانه در فلسفه غربی، تمرکز بر آموزش و یادگیری غیرتجسدیافته، به گفتمان مسلط در مباحث تعلیم و تربیت تبدیل گردید. با گسست و فراروی از نگره های کار تزیینی، در سال های اخیر نوعی چرخش به سوی توجه به اهمیت بدن در فرایند ادراک پدید آمده است؛ و توجه به تن یافتگی در آثار نظریه پردازان تعلیم و تربیت معاصر، حضوری پررنگ یافته است. موریس مرلوپونتی، فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، یکی از صاحب نظران در مباحث مرتبط با تن یافتگی است. اندیشه فلسفی محوری مرلوپونتی طرح این نکته است که ادراک پدیداری بدنی است، نه رویدادی ذهنی. مرلوپونتی نشان می دهد که اجتناب از تصدیق آمیختگی حواس، و واقعیت جسمانی ادراک در سنت فلسفی غربی، جایگاه بدن را به حاشیه رانده و به موقعیتی به مراتب نازل تر از ذهن تقلیل داده است. با قراردادن ادراک به مثابه عملی اساساً جسمانی، مرلوپونتی جسمانیت را به مثابه پیش شرایطی ضروری جهت تجربه کردن و کسب دانش موردتأکید قرار می دهد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که بهره گیری از نظریه های مرلوپونتی درباره ادراک بدنی، رابطه بیناسوژه ای، مواجهه و همزیستی، می تواند درخصوص بحث تعلیم و آموزش هنر بسیار راهگشا باشد. از این منظر، فضای آموزش هنر، باید محیطی فراهم کننده مواجهه و همزیستی درنظر گرفته شود؛ در این محیط افراد می توانند براساس تجربیات زیسته خود، آثار هنری را ادراک کنند و در روند دیالوگ و مباحثه، با دنیاهای زیسته دیگر فراگیرندگان نیز آشنا گردند. بدین منوال در فرایند آموزش هنر، گونه ای درهم آمیختگی میان پرسپکتیوهای متفاوت فراگیرندگان نسبت به آثار هنری ظهور می یابد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان