مطالب مرتبط با کلیدواژه

روی آورندگی به غیر


۱.

واکاوی بنیادهای تطبیق در اندیشه ی مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه ی تطبیقی هایدگر مواجهه روی آورندگی به غیر سرآغازهای جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۹۴
با خارج شدن فلسفه های غربی از اطلاق اولیه شان این پرسش پیشاروی تفکر قرار گرفت که اندیشه ها چگونه می توانند با یکدیگر ملاقات کنند و نسبت آنها با یکدیگر چیست؟ این پرسش اساسی زمینه ساز آن نحو از اندیشیدنی شد که بعدها به مدد اندیشه ی متفکران متعدد فلسفه ی تطبیقی نام گرفت. اما فلسفه ی تطبیقی بیش از آن که یک روش یا یک الگو باشد، افقی بود که امکان ملاقات اندیشه ها را با یکدیگر بررسی می کرد. فلسفه ی تطبیقی در اساس خود بیشتر یک پرسش بود تا یک پاسخ و وروش؛ پرسش این است که شرط امکان روی آورندگی به غیر چیست؟ موضوع نوشتار حاضر بازخوانش مولفه ها و پاربن های اساسی تفکر هایدگر در جهت نشان دادن امکان های تطبیق در آنها و ذکر مختصر نمونه هایی است که هایدگر بر اساس این مولفه ها به دیگز متفکران روی آورده است. استدلال مقاله این است که هایدگر در دوره های متعدد فکری اش عمیقاً درگیر پرسش محوری فلسفه ی تطبیقی بوده است، وی با این که هرگز از عنوان فلسفه ی تطبیقی بهره نجست، فلسفه را عین مواجهه با دیگری لحاظ کرد. از نظر او وظیفه ی تفکر پی جویی مداوم سرآغازهای جدید برای اندیشه است؛ روی آورندگی اندیشه ی وی به پیشاسقراطیان، تفکر شاعرانه ی هولدرلین و مواجهه با سنت های شرقی شاید روشن ترین نمونه های این پی جویی ها باشند. پرسش راهنمای مقاله این است که آیا می توان بر اساس مولفه های بنیادین اندیشه ی هایدگر به طرحی برای فلسفه ی تطبیقی و پرسش محوری آن درمورد امکان مواجهه با دیگری رسید؟
۲.

بازخوانی تفسیر هایدگر از تفکر شاعرانه هولدرلین در پرتو روی آورندگی به غیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر هولدرلین تفکر شاعرانه روی آورندگی به غیر ضابطه سوژه-ابژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۹ تعداد دانلود : ۳۲۷
مقاله حاضر تأملات هایدگر را درباره تفکر شاعرانه هولدرلین از منظر مسئله اساسی روی آورندگی به غیر در نظر می آورد. پس از خارج شدن فلسفه های غربی از اطلاق اولیه شان، این مسئله پیش روی متفکران غربی قرار گرفت که اگر دیگر امکان دفاع از اطلاق فلسفه و تمدن غربی میسر نیست، چگونه می توان به دیگری و غیر نظر کرد؟ متفکران غربی، از جمله هایدگر، پرسش مذکور را چنان جدی مطرح کردند که از پی طرح آن، در جست وجوی راه های تازه ای در تفکر به قصد پی جویی سرآغازهای اصیل تر برآمدند. در این مقاله کوشش های هایدگر در پیمودن این راه را با نظر به آنچه خود او «تفکر شاعرانه هولدرلین» نامیده است، دنبال می کنیم. بدون تردید، از نظر هایدگر شعر برخلاف تصور اندیشه متافیزیکی که آن را در مرتبه ای فروتر از مفهوم پردازی فلسفی قرار می دهد، جایگاه اصیلی است که در آن امکان آشکارگی اصیل عالم فراهم می شود. هایدگر در این آشکارگی اصیل، امکان فراروی از ضابطه غالب فرادهش غربی، یعنی ضابطه سوژه-ابژه را دنبال می کند. مادام که غیر (دیگری) به مثابه ابژه ای بی روح و خالی از هر نوع تمایز پیشاروی ما قرار گیرد، آنچه از مواجهه با دیگری برجا می ماند، فقط شبحی رنگ پریده از دگربودگی است که به سختی نشانی از حقیقتِ دیگری دارد؛ بنابراین، پرسش های راهنمای مقاله حاضر این است که چگونه می توان در پرتو تفکر شاعرانه هولدرلین در جوار دیگری سکنی گزید؟ تفکر شاعرانه چه امکاناتی برای روی آورندگی اصیل به غیر فراهم می آورد؟