مجید مفید بجنوردی

مجید مفید بجنوردی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

جایگاه آگاهی در نظریات جامعه شناختی با تأکید بر دو رویکرد کل گرایی و تفسیرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی تفسیرگرایی کل گرایی نظریه جامعه شناسی فلسفه اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۵۰
مسئله آگاهی انسان، زمانی به کانون بحث در نظریات جامعه شناختی تبدیل شد که نظریات کل گرایانه ای همچون آگوست کنت، دورکیم، کارکردگرایان و... این عنصر را در مطالعه جامعه نادیده گرفته و سبب شکل گیری رویکرد تفسیرگرایی و تأکید آن بر اهمیت آگاهی در مطالعه جامعه شناختی شدند. دو رویکرد کل گرایی و تفسیرگرایی با تقابل با هم، اکثر نظریات جامعه شناختی را دربرمی گیرند و پژوهش حاضر با روش تحلیلی و با هدف شناسایی کاستی های دو رویکرد در تحلیل آگاهی، به بررسی جایگاه این مسئله در نظریات برخاسته از این دو رویکرد می پردازد؛ و درنهایت، نگاهی انتقادی از منظر فلسفه اسلامی دارد. نظریات کل گرا با رویکرد طبیعت گرایی، آگاهی را از تحلیل جامعه شناختی کنار نهاده و به دنبال عوامل زیربنایی شکل دهنده آگاهی هستند. تفسیرگرایان نیز که از آگاهی آغاز و بر عاملیت ذهن و فهم کنشگر تأکید دارند؛ سرانجام قائل به سلطه جامعه بر آگاهی و حرکت به سمت نوعی ایده آلیسم می گردند. فلسفه اسلامی با مباحثی چون اتحاد علم و عالم و معلوم، تجرد ادراک و حرکت جوهری نفس، بدون آنکه دچار ایده آلیسم شود، به تحلیل آگاهی و جایگاه کانونی آن در نظریه اجتماعی می پردازد؛ به گونه ای که ماهیت و هستی جامعه و نظریه پردازی اجتماعی، منوط به تحلیل این عنصر بنیادی است.
۲.

بررسی بنیادهای معنایی تکنولوژی مدرن و پیامدهای فرهنگی-اجتماعیِ آن از منظر اخلاق فلسفی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی مدرن پیامدهای تکنولوژی اخلاق فلسفی شهوت وغضب حکمت عملی بنیادهای معنایی لوازم معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۲
تکنولوژی مدرن، در عین فراهم آوردن امکانات فراوان برای انسان، پیامدهای ناگوار فراوانی نیز داشته است؛ اما  با آنکه گفتگوی فراوان اندیشمندان از پیامدهای آن، علل و عوامل پیامدها و چگونگی ارتباط میان این علل و پیامدها، به صورت مبسوط بحث نشده است. پژوهش حاضر می کوشد در چارچوب رویکرد اخلاق فلسفی، با روش تحلیلی و عقلی و نیز استناد به دیدگاه نظریه پردازان تکنولوژی، به این بُعد از پیامدها بپردازد. از منظر اخلاق فلسفی، تکنولوژی مدرن، برمبنای معانی دنیاگرایانه و حاکمیت شهوت و غضب بر عقل شکل گرفته که این بنیاد معنایی، به نابودی زیبایی های اخلاقی و انسانیت انسان، سیری ناپذیری و سلطه جویی وی بر دیگران، تعطیلی قوه تعقل و وارونگی شناختی، اسارت عقل و تمام وجود انسان تحت حیوانیت، سیلان و بی هویتی و در نهایت با شکل دهی سیرتی حیوانی، به رنج وصف ناپذیر نابودی انسان می انجامد؛ بدین لحاظ، تکنولوژی نیز در سطح کلان اجتماعی به نابودی ارزش های انسانی، سلطه بر طبیعت، انسان و جامعه، امکان زدایی تعقل نظری و تغییر ادراکات و طرز فکر افراد، سیلان و بی هویتی دائمی و اسارت فرهنگ و انسان تحت الزامات تکنولوژی انجامیده و در نهایت با شکل دهی جهان زیست افراد، به عنوان محرک بیرونیِ حرکت جوهریِ نفوس انسانی، بستر شکل گیری هویت ثانویه ناسازگار با فطرت و هویت اصیل انسانی در افراد را فراهم می کند که حاصل این همه، عیان سازی تناقض پنهان در فرهنگ و تمدن غربی است.
۳.

نقد و بررسی نظریه «استخلاف» ابوالاعلی مودودی با تأکید بر زمینه های سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مودودی نظریه استخلاف خلافت انسان مردم سالاری زمینه های سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۹
پژوهش پیش رو نظریه «استخلاف» ابوالاعلی مودودی را که به دنبال صورت بندی حکومت اسلامی متناسب با اقتضائات سیاست امروزی است، با الهام از نظریه توماس اسپریگنز، در پاسخ به سه مسئله بررسی و ارزیابی می کند: زمینه های سیاسی و مسائل مدنظر نظریه؛ چگونگی پاسخ نظریه به این مسائل؛ نقد و بررسی کنشگری نظریه پرداز و مدافعان نظریه و توفیق آنان در اجرای نظریه. مطابق یافته های پژوهش، نظریه «استخلاف» مودودی در پاسخ به خلأ نظری ناشی از الغای خلافت و با نقد ملی گرایی هندی علما، ملی گرایی اسلامی سکولارهای «مسلم لیگ»، نقد مردم سالاری غربی و رد دین سالاری مسیحی و «سلطنت خلافت» اسلامی شکل گرفته و مسئله اصلی آن پاسخ به امکان جمع میان حاکمیت الهی و حاکمیت انسان برای پی ریزی حکومت دین سالار الهی است. مودودی این هدف را با ساختار شکنی مفهوم «خلافت» و ارائه معنایی جدید از آن دنبال می کند که همه انسان های مؤمن را به مثابه نماینده جامعه، دارای حق انتخاب خلیفه می داند. اما علی رغم تلاش های نظری فراوان، نظریه وی، هم در استنادات تاریخی و تعیین معنا و مصداق خلافت دچار اشکال است و هم در پاسخ به مسئله خود، به عرصه عملی شدن راه نمی یابد؛ زیرا مودودی در طرح نظری خود، با نادیده انگاری جهان امروزی و واقعیت های کنش سیاسی، با یک خلأ نظری به کنشگری پرداخته و خود و حزبش را گرفتار پیچیدگی ها و بازی های سیاسی می نماید. درواقع، نظریه او آرمان گرایانه است.
۴.

فراتحلیل آثار حوزویان در مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین؛ با تأکید بر حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فلسفه ویتگنشتاین حوزه علمیه اندیشمندان حوزوی مواجهه ویتگنشتاین زبان فراتحلیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۱۷
تأملات فلسفی ویتگنشتاین درباره زبان و تأثیرات فراوان آن در حوزه های گوناگون معرفتی و فلسفی، اندیشمندان حوزوی را نیز به مواجهه با این اندیشه ها واداشته است. بررسی این مواجهات و شناخت انواع آن برای شناسایی ظرفیت ها، خلأها، آسیب ها و خطرات ممکن در این مواجهه ضروری می نماید. پژوهش حاضر با بررسی آثار اندیشمندان حوزوی که به مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین پرداخته اند، می کوشد تا صورت بندی منظمی از این آثار ارائه کرده، انواع این مواجهه را شناسایی نماید. در گردآوری اطلاعات با روش «گلوله برفی» 52 اثر، اعم از مقاله، کتاب و پایان نامه به دست آمد که از سال 1372 تاکنون نگارش شده است. داده ها با روش «فراتحلیل کیفی»، در دو بخش یافته های توصیفی با پنج شاخص (بازه زمانی، مراکز علمی، قالب آثار، دسته بندی پژوهشگران و نقش پژوهشگران) و در بخش بررسی کیفی نیز با معیار «نحوه مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین»، آثار در هفت دسته قرار گرفته و براساس آن، هفت نوع مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین در حوزه علمیه قم شناسایی شده است. طبق نتایج فراتحلیل، بیشترین حجم آثار نگاشته شده (50%) به شرح و بسط فلسفه ویتگنشتاین پرداخته و 21% آن آثار را نقد کرده؛ نقدها نیز بیشتر در سطح مباحث منطق، معرفت شناسی و الفاظ بوده و چندان به سطح فلسفی نمی پردازند. ازاین رو، خلأ وجود یک نظریه منسجم فلسفی برای مواجهه با بنیادهای فلسفی نظریه ویتگنشتاین کاملاً محسوس بوده و موجب شده تا جدی ترین مواجهه حوزویان که در جهت بهره گیری و مقایسه دیدگاه های وی با مباحث اصول فقه (17%) بوده، با خطر گرفتار شدن در مبانی و لوازم معرفتی نظریات وی مواجه شود و این مسئله ضرورت مواجهه جدی در سطح بنیادی فلسفی با فلسفه ویتگنشتاین را می نماید که به نظر می رسد نظریه «اعتباریات» علامه طباطبائی بستر مناسبی برای آن فراهم کرده است.
۵.

هم کنشی عاملیت و ساختار در تعیّن بخشی به کنش اجتماعی بر مبنای حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: کنش اجتماعی عاملیت ساختار فرد جامعه حکمت صدرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۳۳۶
تحلیل عوامل تعین بخش به کنش اجتماعی یکی از مباحث مهم علوم اجتماعی است که در ادبیات جامعه شناسی، طرح و نظریات گوناگون ساختارگرا، کنش گرا و تلفیقی را پدید آورده است. هدف این پژوهش، بررسی میزان و مکانیسم تأثیر ساختار و عاملیت در فرایند کنش اجتماعی است که طبق نتایج تحقیق، این دو عامل در تعین بخشی به کنش اجتماعی، با یکدیگر هم کنشی دارند. این پژوهش، با روشی تحلیلی این موضوع را از رهگذر تحلیل و شناسایی مؤلفه های فعل ارادی انسان، به عنوان هسته اصلی کنش اجتماعی، از منظر حکمت صدرایی بررسی می کند. دخالت هریک از عاملیت و ساختار، در فرایند کنش اجتماعی از مجرای مؤلفه های فعل ارادی صورت می پذیرد. عوامل ساختاری به صورت پیشینی، بسیاری از ابعاد معرفتی، انگیزشی و رفتاری کنشگر را شکل داده، به انحاء گوناگون بر شناخت ها، امیال و اراده کنشگر اثر می گذارند، اما ماهیت الزام آور جامعه از مجرای ارائه قالب بندی شده اعتباریات لازم در کنش نمایان می شود. جامعه در نهایت، در شکل گیری هویت ثانویه کنشگر نقش آفرینی می کند. علی رغم این تأثیرات گسترده، کنشگر به عنوان علت فاعلی کنش اجتماعی، می تواند در برابر بسیاری از این تأثیرات مقاومت نموده، با توان فطری تعقل و بازاندیشی، قادر به دستیابی به آگاهی مستقل و رسیدن به حقایق بوده، و کنش اجتماعی همواره با اراده او صورت می پذیرد. طبق نگاه حکمت صدرایی، کنشگر علاوه بر فرصت های انتخابی فراوانی، ظرفیت ساختارشکنی و تغییر اعتباریات و شناخت های اجتماعی را نیز دارد.
۶.

تفسیر کنش متقابل اجتماعی بر مبنای انسان شناسی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: کنش متقابل سنخ شناسی معنا تیپ بندی کنش انسان شناسی صدرایی تفسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۵۱۰
تفسیر کنش متقابل اجتماعی، دغدغه اساسی بسیاری از جامعه شناسان است که دارای رویکردهایی از جمله تفهمی و پدیدارشناختی هستند. هر یک از این رویکردها، بر مبانی معرفتی ویژه ای استوار است. حکمت صدرایی، با نظریه انسان شناختی متفاوت، ظرفیت فراوانی برای فهم و تفسیر کنش متقابل اجتماعی دارد. این موضوع، در این پژوهش با روش تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. از منظر حکمت صدرایی، انسان جسمانیه الحدوث بوده که با حرکت درونی و تحت تأثیر عوامل خارجی، بسته به میزان به فعلیت تبدیل شدن فطرت و عقل، یا غلبه طبیعت و غریزه، به انواعی از انسان تبدیل می شود. انسان وحشی، اجتماعی و متمدن بالفطره از این جمله اند که با مدل های تعاملی استثماری، استخدام متقابل و تعامل مبتنی بر محبت و احسان، سه گونه فرهنگ حسی خیالی، وهمی و عقلانی را به ارمغان می آورند. توجه به بستر اجتماعی انواع انسان و سنخ های سه گانه معنا (ذهنی، اعتباری و حقیقی)، تفسیر کنش متقابل دارای سطوحی خواهد بود که از تفسیر بر مبنای قصد و نیت کنشگر، تفسیر بر اساس اعتباریات اجتماعی و ارزیابی انتقادی آن، بر مبنای معانی حقیقی، از آن جمله است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان