مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
فلسفه
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش مسئله امکان تکلیف یکسان از منظر دین و فلسفه، با توجه به مبانی انسان شناسانه در منابع دینی و فلسفی مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا که مسئله تکلیف یکسان پیوندی با وحدت و کثرت نوعی انسان دارد، بررسی دیدگاه دینی و فلسفی در اینباب میتواند راهگشا باشد. گرچه بزرگان ادیان و اکثر فلاسفه، طرفدار «وحدت نوعی» انسان هستند اما فلاسفه اصالت وجودی به «کثرت نوعی» معتقدند. از اینرو، اگرچه از نظر عملی، ادیان و عموم فلاسفه به یکسانی تکلیف پایبند هستند، اما بلحاظ نظری میتوان گفت که لازمه کثرت نوعی انسان، ناهمانندی تکلیف است. بنابرین بنظر میرسد در برخی موارد ناسازگاریهایی رخ دهد، مانند تعارض میان نظریه کثرت نوعی انسان در بیان ملاصدرا و التزام عملی وی به تکلیف یکسان. البته برای رفع این ناسازگاری میتوان به جنبه ثبات انسان با وجود حرکت جوهری و کثرت نوعی اشاره کرد. تعارض دیگر، میان آیاتِ دالّ بر تساوی ذاتی انسانها و آیات ِحاکی از تکلیف در حد وسع است که برای توجیه این دوگانگی نیز، میتوان به تفاوت میان مرحله جعل و مجعول تکالیف تمسک کرد.
فلسفه و تعامل جهان و انسان؛ گزارشی از بیست و پنجمین همایش بزرگذاشت حکیم صدرالمتألهین (ملاصدرا) (خرداد 1400: تهران)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
123-140
حوزه های تخصصی:
بیست و پنجمین همایش از سلسله همایشهای بزرگداشت حکیم ملاصدرا به موضوع محوری «فلسفه و تعامل جهان و انسان»، بروال سالیان گذشته، در خردادماه 1400 برگزار شد. فرایند اجرایی همایش فلسفه و تعامل جهان و انسان از بهمن ماه 1399 آغاز شد و پس از تصویب این موضوع در شورای علمی و هیئت امنای بنیاد حکمت اسلامی صدرا، فراخوان مقاله همایش در 29 زیرعنوان و دو بخش عمومی و تخصصی فلسفه و کودک، تنظیم و اعلان گردید. محورهای فراخوان مقاله عبارت بودند از: فلسفه و طبیعت؛ طبیعت از منظر حکمت الهی؛ فلسفه و نظام وارگی و شعور طبیعت؛ خوی و خصلت طبیعت جهانهای کوچک و بزرگ؛ جایگاه هستی شناختی و معرفت شناختی طبیعت در حکمت متعالیه؛ فلسفه و مسئولیت انسان در قبال طبیعت؛ حکمت متعالیه و الگوی مطلوب تعامل انسان با جهان؛ تعامل با محیط زیست در سنت اسلامی (با رویکرد فلسفی)؛ بحرانهای زیست محیطی از منظر فلسفه اخلاق اسلامی؛ شرور طبیعی از منظر فیلسوفان مسلمان؛ فلسفه، فناوری و محیط زیست؛ انسان شناسی در اسلام و شی ءوارگی انسان در دوره مدرن؛ بحرانهای زیستی و درک مرگ و معاد؛ بحرانهای زیستی و تأثیر آن بر زیست عقلانی؛ نقش پدیده کرونا در تغییر نگرش بشر نسبت به طبیعت؛ درسهای فلسفی برای جهان پساکرونا؛ بایسته های مناسبات انسانی در جهان پساکرونا. بخش ویژه فلسفه و کودک: «فلسفه و کودک» و تربیت برای تعامل با طبیعت و شناخت آن؛ وظیفه والدین در ارتباط کودک با طبیعت و تأثیر آن بر رشد تفکر؛ «فلسفه و کودک» و بایسته های مواجهه با بحرانهای زیست محیطی؛ تفسیر «بلاهای آسمانی» برای کودک؛ «فلسفه و کودک» و آموزش مدیریت عقلانی بحران؛ فرصتها و تجربه های شرایط کرونایی در رشد تفکر کودک؛ «فلسفه و کودک» و مناسبات انسانی در شرایط بحران؛ «فلسفه و کودک» و الگوهای آموزش غیرحضوری؛ محوریت خانواده در تربیت کودکان در دوره های بحران؛ حقوق کودک در دوره های بحران و قرنطینه؛ رویکرد «فلسفه و کودک» در جهان پساکرونا؛ کودک و سبک زندگی پساکرونایی. پس از فراخوان مقاله عمومی همایش، در مدت مقرر 100 عنوان چکیده و اصل مقاله از اساتید، صاحبنظران و پژوهشگران حوزه و دانشگاه به دبیرخانه همایش واصل گردید که از آن میان، 73 عنوان چکیده مقاله در شورای علمی همایش پذیرفته شد. مجموعه این چکیده ها در یک مجلد گردآوری و منتشر گردید. مجموعه کامل مقالات برگزیده همایش نیز بزودی منتشر خواهد شد. با توجه به شرایط اجتماعی موجود در این ایام و لزوم پرهیز از تجمع بمنظور جلوگیری از شیوع ویروس «کوید 19»، بیست و پنجمین همایش بزرگداشت ملاصدرا بصورت مجازی برگزار میگردد. در این راستا، از میان مقالات تایید شده گروهی برای سخنرانی بصورت مجازی دعوت شدند و نهایتاً فایل صوتی این سخنرانیها نیز برای استفاده عموم از طریق پایگاه اینترنتی بنیاد حکمت اسلامی صدرا بنشانی mullasadrs.org منتشر گردید.
بررسی علم کلام در ادبیات تعلیمی
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی، گستره وسیعی از ادبیات را در بر می گیرد. بسیاری از شاعران ادوار مختلف شعر فارسی که اشعار تعلیمی سروده اند؛ با عل وم مختلف رایج در زمان خود آشنا بوده اند و بدین گونه بر غنای ادبیات تعلیمی افزوده اند. از جمله این علوم، علم کلام است. شاعران اشعار خود را با توجه به مباحث مطرح در ح وزه کلامی که بدان معتقد بوده اند؛ سروده اند. در واقع می توان شعر را نموداری از اعتقادات شاعر دانست که به تعلیم مخاطب در آن حوزه کلامی می پردازد. این موضوع کمتر در ادبیات فارسی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور برای بررسی تاثیر علم کلام در ادبیات فارسی ابتدا به معرفی علم کلام پرداخته، عوامل پیدایش و حوزه های اصلی علم کلام را بررسی می شود. سپس برخی از آرای کلامی که در ادبیات مورد توجه قرار گرفته است؛ مطرح می شود. در ادامه، تأثیر علم کلام بر فلسفه و جریان ایجاد شده در ادبیات مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل انتقادی دیدگاه هیوم در باب شکاکیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
81 - 108
حوزه های تخصصی:
هیوم از فیلسوفان تجربه گراست که گاهی خود را فیلسوف شکاک می نامد و گاهی با شکاکیت مخالفت می کند؛ از این رو ارائه طرح منسجم از فلسفه هیوم یکی از مسائلی است که شارحان با آن روبه رو هستند. در این نوشتار کوشش می شود طرح منسجمی از آرای هیوم در باب شکاکیت ارائه شود. هیوم منطقاً شکاکیت را موجه و مستدل، اما به علل روان شناختی ناپایدار و موقت می داند؛ به همین دلیل ضمن دفاع از استدلال های شکاکانه در زمینه «سرایت احتمال خطا در هر استدلال عقلی» و «نفی عقلی بودن اعتقادات طبیعی (مثلاً اعتقاد به علیت و اعتقاد به وجود خارجی و اعتقاد به نفس)، از گریزناپذیری این اعتقادات دفاع می کند و می کوشد با بی اعتنایی به تردیدهای شکاکانه، این اعتقادات را حفظ کند. البته در این نوشتار مشخص می شود این موضع شکاکانه هیوم خالی از اشکال نیست؛ هم از این جهت که استدلال های شکاکانه مورد نظرش مخدوش است و هم از این جهت که راهکار روان شناختی او قادر به غلبه بر تردیدهای شکاکانه نیست؛ بنابراین موضع شکاکانه هیوم از جهات مختلفی پذیرفتنی نیست و نمی تواند جایگزین تبیین عقلی و صحیح فیلسوفان مسلمان برای این اعتقادات باشد
بنیاد اسطوره ای استعاره مفهومی مرگ در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
107-133
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی، مسیر عمده رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن می رهاند و به زندگی معنا می بخشد و مقصد و مقصودش را مشخص می کند؛ از این رو مرگ ثمره و میوه زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که در تصویر سیمای مرگ، از اندیشه های اساطیری بهره برده است. در این مقاله با استفاده از روش و نظریه استعاره مفهومی، استعاره های حوزه مرگ را در مثنوی مولوی کاویدیم تا بدانیم چه نسبتی میان اندیشه مولوی درباره مرگ با اندیشه های اسطوره ای وجود دارد و نقش باورهای اساطیری در تعریف مسیر سلوک عرفانی چیست. دریافتیم که مولوی چون اغلب عرفا، مرگ (به ویژه مرگ بی مرگی) را در چارچوب «سفرِ بازگشت و بالارونده به سوی اصل/ حق/ حقیقت» شناخته و پرداخته است و از این رهگذر، راه سلوک عرفانی را بازنموده، و مرگ را روش شناخت حقیقت و نیل به عرفان معرفی کرده و نقش مهم آن را در فرایند دریافت معرفت الهی و سلوک عرفانی نشان داده است. مبنای این استعاره، اصل دوگانگی جان و تن در باور به ثنویت ایرانیان باستان است که در منطقه آسیای غربی و شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافته بود تا این که از خرقه «مُثُل» افلاطون سر برآورد.
نسبت عقل و وحی (نگاهی به فلسفه فیلون اسکندرانی)
منبع:
فصلنامه حکمت و فلسفه تابستان و پاییز ۱۳۸۶ شماره ۱۰ و ۱۱
103 - 120
حوزه های تخصصی:
در خصوص نسبت عقل و وحی و به عبارت دیگر، فلسفه و دین مطالب بسیاری گفته شده است تا جایی که برخی آن را بحث محوری قرون وسطی دانسته اند. اندیشمندان ادیان ابراهیمی با توجه به نسبتی که میان عقل و وحی قائل شده اند، در خصوص وجود یا عدم فلسفه دینی به طور عام و فلسفه ی یهودی، مسیحی یا اسلامی به طور خاص نظرات گوناگونی ابراز داشته اند. برخی به تمایز کامل عقل و وحی حکم رانده اند و هیچ گونه ربط و نسبتی میان آن دو قائل نیستند و جمعی دیگر عقل و به تبع آن فلسفه را به هیچ گرفته اند و معتقدند با وجود وحی و متون مقدس هیچ نیازی به فلسفه نیست. بدیهی است از نظر آنان نیز هیچ گونه ارتباطی میان عقل و وحی برقرار نیست و در نتیجه صحبت از فلسفه دینی بی معنا خواهد بود. به واقع برخی تنها سر در گرو حکمت یونانیات دارند و حکمت ایمانیان را به حساب نمی آورند، جمعی دیگر تنها به حکمت ایمانیان و آنچه از طریق دین و شریعت آمده است بسنده و فلسفه و فیلسوفان را همواره تحقیر می کنند. در این بین کم نیستند اندیشمندانی که در صدد جمع و تلفیق آن دو برآمده اند. قرون وسطی مملو از چنین افرادی است و فیلون اسکندرانی را به حق می توان پیش قراول آنان دانست.
بررسی مفهوم سازی خدا در ارسطو و کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
177 - 194
حوزه های تخصصی:
ارسطو در بحث الهیات از «محرک نامتحرک» و «فکر فکر» سخن می گوید و برای آن مختصات و مؤلفه هایی مانند جوهر، غیرمادی بودن و فعلیت محض لحاظ می کند و کندی در بحث از مفهوم خدا از اصطلاحاتی مانند «علت»، «فاعلیت» و «خالقیت» بهره می گیرد. نقطۀ تلاقی این دو فیلسوف در تعریف آنها از فلسفه است. اصطلاحات و مفاهیمی مانند «حقیقت»، «علت» و «علت نخستین» در تعریف فلسفه نزد هر دو مطرح شده است و این مفاهیم در مفهوم سازی خدا نزد کندی انعکاس یافته است. پرسش این است که آیا، براساس تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی، بررسی مفهوم سازی خدا نزد آنها امکان پذیر است. یعنی تعریف فلسفه امکان مفهوم سازی خدا و بررسی آن را نزد آنها فراهم می آورد؟ امکان مفهوم سازی خدا نزد ارسطو و کندی چگونه تبیین و بررسی می شود؟ در این نوشتار با استفاده از کتاب «آلفای کوچک» و لامبدای ارسطو، که هر دوی این آثار مورد توجه کندی بوده است، به بررسی مفهوم خدا در دو بخش می پردازیم. در بخش اول، با بررسی تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی و بیان اصطلاحات و مفاهیم مندرج در این تعریف، به مفهوم خدا می پردازیم. در بخش دیگر، با استفاده از کتاب لامبدا و مفهوم «ازلی و جاودانه»، مفهوم خدا را تبیین می کنیم که ارسطو، بدون بهره گیری از تعریف فلسفه و با مبانی طبیعی، خدایی مابعدالطبیعی (الهیات بمعنی الأخص) را معرفی کرده و کندی با استناد به تعریف فلسفه و غایت آن و بهره گیری غیرمستقیم از مبانی مابعدالطبیعی ارسطویی (علل چهارگانه و بحث قوه و فعل) خدایی مابعدالطبیعی الهیاتی (کلامی) معرفی می کند.
مبانی فکری هندسه در هنر اسلامی از دیدگاه (قرآن، احادیث، فلاسفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول تابستان ۱۴۰۰شماره ۴
6 - 33
حوزه های تخصصی:
حکمت معنوی و عرفان اسلامی در راستای توجه به ذات حق تعالی شکل گرفته است ، مفاهیم عرفان اسلامی در ذات عالم هستی رجوع به اسم «الله اکبر» دارد ، و حکمت بهره گیری از رمزهای هندسی نمایش معنوی صورت های نمادین و مثالی امر متعالی است که کمال مطلوب و نامتناهی را مجسم می کند. این صورت های نمادین ، رمزهای هندسی موجود در تناظر عوالم هستند که برقراری نوعی ارتباط با امر ماورایی و ناشناخته را برای انسان امکان پذیر می سازد ، و هدف غایی آنها تجلی وحدت در ساحت کثرت و دستیابی به تفکر توحیدی است، و برای هنرمندان مسلمان نحوه ظهور ارکان توحید در لایه های پنهان رمز و رازهای هندسی نهفته است . نوشتار حاضر ، پژوهشی بنیادی- نظری با رویکردی فلسفی ، دینی و هنری به شیوه توصیفی- تحلیلی و مستند به منابع مکتوب است و هدف آن شناخت جایگاه هندسه در مفاهیم فکری و هنری تمدن های اسلامی است.
بازسازی و تطور علوم حکمی(منطق و فلسفه) در ایران عصر ایلخانان (654-736 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
10 - 29
حوزه های تخصصی:
از نگاه بسیاری از مورخین گذشته و پژوهشگران معاصر، حمله مغول و حاکمیت ایلخانان بر ایران (654-736 ق) موجب ویرانی مراکز آموزشی و رکود علم و دانش در این سرزمین شده است. حال آنکه بررسی اسناد و منابع تاریخی و مطالعه آثار علمی دانشمندان این دوره بیانگر آن است که علی رغم ذهنیت های موجود، عصر ایلخانی از نظر تحول و فراوانی مراکز آموزشی و احیای دوباره فعالیت های علمی به ویژه در حوزه علوم عقلی و حکمی، یکی از ادوار مهم تاریخ ایران بوده است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی، آثار منطقی و فلسفی دانشمندان عصر ایلخانان را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد تا بدین پرسش پاسخ دهد که آیا استیلای مغول و حاکمیت ایلخانان سبب افول علوم حکمی (منطق و فلسفه) در ایران شده است؟ و یا آنکه، در این دوره شرایط بازسازی و تطور این علوم در ایران به عنوان بخشی از قلمرو تمدن اسلامی فراهم شده است؟ نتیجه این بررسی نشان می دهد که با حاکمیت ایلخانان به رغم تمام ویرانی های ناشی از یورش مغول، در پی قرار گرفتن نهاد آموزش در دست دانشمندان ایرانی نزدیک به قدرت های سیاسی، علوم عقلی به ویژه منطق و فلسفه یک بار دیگر در کانون توجه مجامع علمی قرار گرفته و پیامد این تحول حفظ مواریث علمی گذشتگان و دستاوردهای نوین در شاخه های مختلف این علوم بوده است.
آفاق معرفت انسانی با تأکید بر بلاغت کلام مولوی
حوزه های تخصصی:
در طیّ وادی های مختلف سلوک است که آدمی با سیر در آفاق و انفس تجربه های روحانی خود را به مدد می طلبد تا از عالم ظاهر و صورت طبیعت به مرحله وحی و الهام درونی برسد. اصل تکامل انسان مربوط به چنین سیرو سلوکی دانسته شده است، بدین معنی که آدمی در یک سیر باطنی و مهاجرت روحانی بر آن می شود تا از جایی به جایی رود و در خود سفر کند و تحوّل پذیرد. در این تغییر و تحول است که ماهیت انسانی ظهور پیدا می کند و هر کسی می کوشد تا خود را بدان صورت کامل و نسخه برتر که مظهر عالی بنی نوع است نزدیک کند. در این مقاله جنبه های شناختی معرفت انسانی از لابلای اشعار شاعران برجسته فارسی زبان استخراج شده است. بیشتر تمثیل های این پژوهش نشان دهنده آن است که انسان فراتر از اندیشه های اومانیستی و قید و بندهای ماتریالیستی محدود کننده بوده و درک ویژگی های پنهان او مستلزم چشیدن طعم اندیشه های ناب عرفان اسلامی و آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان است.
بازخوانی اندیشه اجتماعی و فلسفی لایب نیتس در آیینه آثار پژوهشی
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶ ویژه علوم اجتماعی
161 - 184
حوزه های تخصصی:
لایب نیتس یکی از فلاسفه عقل گرای قرن 17 میلادی است که اغلب با نظریات فلسفی مشهوری همچون مونادولوژی، هماهنگی پیشین بنیاد و جهان های ممکن شناخته می شود. او به دلیل مسئولیت های سیاسی که در دربار آلمان برعهده داشته، آثار زیادی را از خود به جا نگذاشته و اکثر نوشته هایش از دو مشکل اجمال گویی و دشوارنویسی بی بهره نیستند. برخلاف خود لایب نیتس، بعد از مرگ او، آثار و پژوهش های زیادی تحت عنوان کتاب، مقاله و پایان نامه حول اندیشه او در جهان و ایران نگاشته شده که می توان آنها را به دو دسته کلی آثار فلسفی و غیرفلسفی تقسیم کرد. آثار فلسفی به تشریح نظریات لایب نیتس در حوزه فلسفه و متافیزیک پرداخته و آثار غیرفلسفی، نظرات وی در زمینه های مختلفی همچون سیاست، اخلاق و حقوق را پی گرفته اند. البته از لحاظ هدف پژوهش این آثار در یک رده نیستند چرا که برخی از آنها به هدف تایید نظرات لایب نیتس، برخی دیگر به دنبال نقد مبانی او و عده ای دیگر به سراغ تطبیق نظریات وی با دیگر اندیشمندان و فلاسفه رفته اند. با تطور بین این آثار به راحتی می توان فهمید که اولا شاخص ترین اساتید لایب نیتس شناسی در کشورمان کدام اساتید هستند و ثانیا چه حوزه هایی از اندیشه لایب نیتس کمتر از بقیه مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه در مورد نظریات فلسفی و غیرفلسفی لایب نیتس آثاری نگاشته شده ولی هیچ اثری تاکنون به تبیین ابتنای اندیشه های غیرفلسفی او بر مبانی فلسفی اش نپرداخته و ارتباط درون گفتمانی آنها را مورد بررسی قرار نداده است. از این رو انجام تحقیقی با موضوع کشف تاثیر مبانی فلسفی لایب نیتس در اندیشه های غیرفلسفی او، کاری ضروری و با اهمیت جلوه می کند.
نگاه جامعه شناختی به فلسفه صدرایی در فهم اصول اعتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تعاملات رابطه جامعه، دین و فلسفه از مسائل مهم اندیشمندان بوده است. هدف اصلی مقاله حاضر نگاه جامعه شناختی به فلسفه صدرایی در فهم اصول اعتقادی است. ملاصدرا با مبانی و اصول هستی شناختی خود از جمع افراد، صورت نوعی جامعه را بر محور افق های معنوی و معرفتی پدید می آورد؛ چون انسان در افق تعامل دیالکتیک وجودی با ساختارها و عناصر ساختاری جامعه ارتباط دارد. عوامل انسانی و کنش های او کلیت جامعه را به سوی کمال یا انحطاط رهنمون می کند. جامعه مانند سایر امور وجودی جهان، حاوی حرکت جوهری است و به سوی کمال یا انحطاط سوق می یابد. در این نوشتار با روش تحلیلی، عقلی ضمن واکاوی این مسئله که از نظر صدرا فلسفه بر مبنای حکمت نظری در فرایند فهم اصول اعتقادی انسان نقش محوری داشته، با بررسی و اثبات این اصول بر اساس مبانی هستی شناسی و نقش آن در فهم و معرفت جامعه معاصر، راه رسیدن به معرفت و شناخت را در جامعه امروز هموار کرده و در ارائه نظریه های اجتماعی اسلامی کمک شایانی خواهد کرد.
تغییر نگرش در زندگی به مثابه پیشگیری و درمان اندوه؛ بررسی دیدگاه کندی، رازی و ابن حزم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
144-152
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: برخی از فیلسوفان مسلمان تلاش نموده اند با تمرکز بر مبانی عقلی راهکارهایی برای پیشگیری و درمان بنیادین اندوه یا حزن دنیوی معرفی نمایند. این مهم در اندیشه کندی که نخستین فیلسوف مسلمان است به چشم می خورد. فیلسوفان دیگر نظیر رازی و ابن حزم نیز تلاش کرده اند به صورت ژرف تری به این مسئله مهم بپردازند. به همین دلیل، هدف مؤلف در این مقاله پرداختن به راهکارهای کندی، رازی و ابن حزم برای کنترل اندوه دنیوی بود. روش کار: این پژوهش از نوع کتابخانه ای است که با روش توصیفی-تحلیلی سامان یافت و تلاش شد تا با تمرکز بر آثار کندی، رازی و ابن حزم به پیشگیری و درمان بنیادین اندوه پرداخته شود. مؤلف مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: یافته های پژوهش از وجود راه حل منطقی و البته تطبیق پذیر بر متون دینی در آثار کندی، رازی و ابن حزم حکایت داشت. بر این اساس، هر یک از کندی، رازی و ابن حزم عامل اصلی اندوه را اشتباه انسان ها در جهان بینی می دانند. به عبارتی دیگر، درگیر شدن انسان ها در مادیات موجب می شود نفس به این ویژگی متصف شود؛ در این هنگام باید نگرش به زندگی واکاوی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، اگر انسان بتواند از زندگی مادی خود نگرش منطقی اتخاذ نماید و در رفتار به درستی گام بردارد می تواند اندوه دنیوی را کنترل؛ و سرور را جایگزین آن کند.
مطالعه و بررسی معناشناسی از منظر زبانشناسی با رویکرد فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
375 - 396
حوزه های تخصصی:
معنا بر آنچه که یک زبان در مورد جهانی -که ما در آن زندگی می کنیم- و یا هر گونه جهان احتمالی و خیالی -که در موردش توصیف می کند-، اشاره دارد. مطالعه و بررسی معنا(meaning) و زوایای مختلف آن معناشناسی(semantics) نامیده می شود. معناشناسی معمولا به تجزیه و تحلیل معنی کلمات، عبارات یا جملات و بعضا به معنی گفتارها(utterances) در کلام یا معنی کل یک متن اشاره دارد. برای مطالعه معنا در زبان رویکردهای مختلف زیادی وجود دارد. برای مثال، فلاسفه رابطه بین عبارات زبانی مانند کلمات یک زبان و اشخاص، اشیا و رویدادها را در جهانی که این کلمات به آنها اشاره می کنند، بررسی می کنند؛ برای نمونه ارجاعات(references) و نشانه ها(signs). از طرف دیگر زبانشناسان روشی را که در آن معنی در یک زبان شکل می گیرد، بررسی می کنند و بین انواع مختلف معانی تمایز قایل می شوند. مطالعاتی نیز در مورد ساختار معانی جملات (گزاره ها) وجود دارد. در این مقاله معناشناسی از ابعاد و زوایای مختلف فلسفی مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد. امید بر آن است که مطالعه حاضر کاربردهای مفید و موثری برای حوزه فلسفه داشته باشد.
فلسفه میان فرهنگی از دیدگاه رام ادهرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
31 - 58
حوزه های تخصصی:
مسئله این پژوهش، بررسی چیستی فلسفه میان فرهنگی با رویکردی توصیفی-تحلیلی از دیدگاه رام ادهرمال است که با پیشینه ای هندی به غرب سفر کرده و انجمن فلسفه میان فرهنگی را در آلمان تاسیس کرده است.وی با اتکا بر مبانی ای نظیر نسبت فلسفه و فرهنگ،دیگری فرهنگی، هم پوشانی ها، حقیقت، کثرت گرایی و تساهل، به بسط فلسفه میان فرهنگی با خوانشی شرقی پرداخته است که البتّه در عین آن که بر آمده از یک دارمای هندی به عنوان یک حقیقت و اسامی مختلف است؛ اما به فراروی از مکانمندی خود پرداخته است و کوشیده تا با نقد مرکزیت گرایی اروپایی و قوم گرایانه معکوس شرقی، از فلسفه سفیدی سخن گوید که ذاتاً فاقد رنگ و زبان و نژاد خاصی است و به تعداد فرهنگ های مختلف، ریشه های متنوّعی دارد که در هرمنوتیک چهار وجهی بین اروپائیان و غیر اروپائیان به تصویر کشیده می شود. بدین سان،فلسفه میان فرهنگی یک نگرش یا تعهّد اخلاقی است و منجر به یک سبک زندگی نیز می شود. روش او با تکیه بر منطق چند ارزشی جینیزمی، هرمنوتیک تناسبی و پدیدار شناسانه است که بر اساس ساختارهای مشترک و هم پوشان فرهنگها به تمایزات آنها نیز می پردازد و با طرح فلسفه رهایی بخش، به سمت یک گفتمان چند صدایی در جهان و بدون خود مطلق پنداری حرکت می کند و می کوشد تا با به بازخوانی فلسفه هندی در گفتمان جهانی بپردازد و همچنین، یک جامعه و جهان میان فرهنگی با وحدت بدون همسانی را جستجو می کند.
نواندیشی در حوزه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه مانند سایر علوم از راه تکامل منابع علم یعنی عقل، خیال، وهم و حس تکامل می یابد، هرچقدر انسان ها بتوانند از داده های عقلی و حسی و سایر ادراکات، فهم دقیق تر و عمیق تری داشته باشند و دستاوردهای جدید را به معلومات پیشین خود و صورت های علمی پیوند بزنند به فهمی عمیق تر و دقیق تر نایل می شوند فلسفه نیز از این قانون استثناء نیست. از این رو سیر فلسفه خواه در شرق و یا در غرب سیر تکاملی است. این سیر در فلسفه اسلامی با نهضت ترجمه آغاز و با اضافه شدن موضوعات و مسایل زیادی در عالم اسلام به آن توسط فیلسوفان مسلمان و تحلیل های متفاوت از گذشتگان به سیر تکاملی خود ادامه داد. اما در یک مقطع این تحول، بالنده شد بگونه ای که جهت گیری در فلسفه اسلامی از ذهن به عین و عالم خارج تغییر کرد و بر اساس اصالت وجود مسایلی حل و فصل شد که قبل از آن فیلسوفان قادر به حل و تفسیر آن نبودند.
فلسفه و معرفت به خدا به روایت مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
81-102
حوزه های تخصصی:
مشهور است که اکهارت تا آخر عمر از «وجود» نامیدن خدا پرهیز کرد. این مسئله را -که بسیاری از مفسران او به سادگی از کنار آن می گذرند- باید پراهمیت تلقی کرد؛ چراکه می تواند کلید فهم کلان اندیشه ی او مخصوصاً نظریه اش در باب معرفت به خدا باشد.اکهارت به خوبی می داند که اگر خدا از جنس وجود باشد، موضوع فلسفه است. با این حساب موضوع فلسفه ،همه چیز را در بر می گیرد و این به جزم اندیشی فیلسوفان می انجامد.اکهارت با فراتر از وجود دانستن خدا فیلسوفانه با جزم اندیشی فلسفی زمان خود مبارزه می کند. مبرا دانستن خدا از وجود، تنها جنبه ی سلبی ندارد بلکه در وجه ایجابی،اکهارت به دنبال معرفی تصوری از خدایی است که سازگاری بیش تری با خدای کتاب مقدس داشته باشد. لذا وی از واژگانی چون عشق، شناخت، تبتّل، لوگوس و... برای معرفی خدای مدنظرش استفاده می کند. درنهایت وی با ارائه ی تفسیری عرفانی از کتاب مقدس ،تنها راه شناخت خدای کتاب مقدس را رازورزی می داند. این مقاله ،تلاشی است جهت روشن سازی مسیر عبور اکهارت از فلسفه و ورود او به عالَم رازورزی برای شناخت خدا.
تمثیل های رابطه نفس با بدن در فلسفه و دین: تحلیل و تطبیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دشواری های فلسفه، تبیین رابطه نفس و بدن است. به سبب دشواری فهم این رابطه، تمثیل های مختلفی در فلسفه برای بیان رابطه آن دو ذکر شده اند. این تمثیل ها از منظرهای مختلفی بیان شده اند که عمده آنها عبارت اند از: ۱. رابطه حق تعالی با عالم؛ ۲. رابطه ناخدا با کشتی؛ ۳. رابطه صورت با ماده؛ ۴. رابطه بَنّا و بِنا؛ ۵. رابطه راکب با مرکوب؛ ۶. رابطه مرغ با قفس؛ ۷. رابطه درخت با میوه؛ ۸. رابطه طفل با رحم؛ ۹. رابطه نور با سایه. برخی از تمثیل های فلسفی، تمثیل قوی و مناسبی برای بیان رابطه آن دو نیستند و برخی دیگر به دلایل مختلف تمثیل قوی برای بیان رابطه نفس و بدن اند. تمثیل های مختلفی در آموزه های دینی برای رابطه نفس و بدن بیان شده اند؛ برخی از آنها عبارت اند از: معنی و لفظ، تمثیل روح به باد، تمثیل گوهر در صندوق، روح به پارچه نازک محیط به بدن، تمثیل علم و عمل، تمثیل جامه متکاثف، تمثیل قدر و عمل. هر یک از تمثیل های فلسفی و دینی دارای دلالت های مشترکی اند؛ ازجمله اینکه: الف) پذیرش غیریت و ثنویت نفس و بدن؛ ب) اصالت و مقوم بودن نفس نسبت به بدن؛ ج) فرامحسوس و فرامادی بودن نفس؛ د) رابطه طولی نفس و بدن. در این مقاله با تبیین تمثیل ها، تحلیل آنها و انتخاب تمثیل های قوی از ضعیف پرداخته می شود.
فلسفه برای کودکان در تراز دانش فلسفه و جواز تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
57 - 82
حوزه های تخصصی:
متیو لیپمن، پردازشگر مفهوم فلسفه برای کودکان، عنوان فلسفه را در برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان، متفاوت از برداشت عمومی فیلسوفان از این واژه انتخاب کرده است؛ تا جایی که می توان اذعان نمود که این مفهوم اساساً در سپهر معنایی فلسفه قرار نمی گیرد و یا بسیار کم وسعت تر از آن است. مقاله حاضر بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی، برنامه فلسفه برای کودکان را در ارتباط و در تراز با جایگاه و مرتبه دانش فلسفه با تأکید بر دو مٶلفه معنا و موضوع فلسفه بررسی نماید. همچنین از دیدگاه تربیت اسلامی که نظام تربیتی در کشور ما به تأسی و تأثیر از آن صورت می گیرد، ضرورت یا عدم ضرورت آموزش فلسفه به کودکان و نیز اولویت آن را بررسی کند. نتایج نشان دهنده آن است که معنا و موضوع فلسفه در «فلسفه برای کودکان» با معنا و موضوع رایج آن در دانش فلسفه که موجود بما هو موجود است، تفاوت دارد. موضوع فلسفه در فلسفه برای کودکان از سطح موضوعات و مسائل محیط طبیعی و اجتماعی فراتر نمی رود؛ چرا که در این برنامه، تأکید بر عدم رسیدگی به موضوعات و مسائل متافیزیکی است. حال آنکه متافیزیک و مسائل آن از جمله موضوع خدا، از موضوعات اساسی در فلسفه بوده و تربیت اسلامی نیز بر مدار آن استوار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که در تربیت اسلامی، دستور و توصیه مستقیمی به آموزش فلسفه برای کودکان وجود ندارد. اما از سوی دیگر، فلسفیدن به وسیله کودکان نهی نیز نشده است. با این حال، اولویت آموزش ها در تربیت اسلامی، آموزش فلسفه نیست؛ بلکه اولویت با آموزش اصول، عقاید، آداب و اخلاق اسلامی و تأدیب کودکان است. بدین سان فلسفه برای کودکان در اولویت نظام تربیت اسلامی قرار نمی گیرد.
تحلیل چند مستند شاعرانه، بر مبنای فلسفه شوپنهاور
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
47 - 53
حوزه های تخصصی:
اثر مستند، گوشه ای از واقعیت است که از طریق سرشت آدمی، خاص دیده می شود؛ غنا و ابهام نهفته در کُلِّ زندگی را انعکاس می دهد و همین امر، آن را به مرزی فراتر از مشاهده عینی می کشاند. بنابراین، مستندها بازتولید واقعیت نیستند، بازنمون جهان اند و همین بازنمون، مظهر دیدگاهی ویژه از جهان است. مستند، ادبیات منحصر به فرد خود را دارد، رویدادها را در چارچوب مفهوم گرایی قرار می دهد، ذهن را به چالش می کشد و تفکر را بر دریای حقیقت، معلق نگه می دارد تا زمانی که هر کس، پاسخ خود را بیابد.در این پژوهش، هم پوشانیِ ژرف ترین و هنری ترین شاخه سینمای مستند، یعنی مستند شاعرانه با فلسفه شوپنهاور که در باب تفکر، زمان، طبیعت بشری، اراده و ... سخن گفته است، مورد بررسی قرار می گیرد. تمام بخش های فلسفه جهان شمولی که شوپنهاور به آن اشاره می کند، گویی با نخ هایی نامرئی به کلمه رنج متصل شده اند؛ همان رنجشی که در بطن آثار شاعرانه یافت می شوند و همان رنجی که از اراده و تصور نشأت می گیرد. از این رو، می توان از تفکرات شوپنهاور به موضوعات زیست محور پل زد.