مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
نواندیشی
حوزه های تخصصی:
حوزه کهن علوم اسلامی شیعه، علی رغم تنگناها و فشارهای حاکمان جائر، انحطاط شرایط اجتماعی و تحجر جاهلان، شاهد جریانی خلاق، نواندیش و انتقادی در درون خود بود؛ جریانی که از بستر فرهنگ و اندیشه خودی سر برآورد و در برابر استبداد و خودکامگی ایستاد. این جریان، ریشه های خود را از روح تعالیم دینی و مکتب اهل بیت: اخذ کرد و با نگاه به شرایط اجتماعی و اقتضائات آن، حرکتی اصلاحی و نواندیشانه را شروع نمود که هنوز به حرکت بالنده خود ادامه می دهد. این نهضت علمی و اجتماعی، شباهتی به جریان های روشنفکرانه ندارد. روشنفکری، واژه ای غیر بومی است، که بیانگر مدل یا مدل هایی است که تجربه تاریخی آن، مملو از خطرها و آفات است؛ از این رو اطلاق آن بر جریان اصلاحی و نواندیشی حوزوی، بسیار تامل برانگیز است.
نوشتار حاضر در صدد است با نگاهی جامعه شناختی، به بازشناسی ویژگی ها و شاخص های جریان اصلاحی و نواندیشی حوزوی بپردازد. تقلیدگریزی، حقیقت طلبی و واقع گرایی، توجه به مقتضیات زمان و مکان و بهره گیری از روش های مختلف معرفتی، بخشی از اصول روشی آن است
نقد عقل عربی اسلامی در دیدگاه جابری و ارکون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع برخورد و عکس العمل اندیشمندان عرب در برابر روشنگری و مدرنیته، تعیین کننده دستگاه نواندیشی آنان است. رویکرد اقبالی برخی از این اندیشمندان به اندیشه روشنگری و روشنفکری غربی، با گرایش به ارزش های مدنی و ویژگی های فکری و فلسفی تمدن اروپایی آغاز شد. سپس این رویکرد با گرایش به مطالعات جدید علوم انسانی مانند ساختارگرایی، زبانشناسی، هرمنوتیک، معناشناسی و انسان شناسی، توسط گروهی از روشنفکران برجسته و معاصر عرب همچون محمد عابد الجابری و محمد ارکون به گستره نقد عقل عربی- اسلامی، یا همان نقد اندیشه های سنتی اسلامی گام نهاد. نوشتار حاضر بر آن است تا با توضیح مقدمات فکری این دو اندیشمند، هم به مقوله بنیادین نقد عقل عربی- اسلامی در اندیشه متفکران یاد شده بپردازد و هم دستگاه نواندیشی آن دو را بازگو و مقایسه کند.
نواندیشی دینی و روش شناسی آن
حوزه های تخصصی:
نواندیشی به معنای بازاندیشی در افکار و دیدگاه های دیگران، به منظور دستیابی به آرا و نظریه های جدید در حوزة دین و معارف دینی ممکن و بلکه ضروری است. ممکن است، به دلیل وجود آموزه ها و احکام ظنی و متغیر در دین، و ضروری است به دلیل لزوم مصونیت از دچار شدن به رکود و تحجر دینی. اما نواندیشی دینی همانند هر حوزة معرفتی و فکری دیگر و به دلیل اهمیت و حساسیت خاص آن، بیشتر از سایر موضوع ها، نیازمند ابزار و روش های صحیح و کارآمد است. در نوشتار حاضر، پس از تعریف نواندیشی دینی و بیان ماهیت و قلمرو آن، پیش نیازها، شرایط و قواعد راهبردی و به عبارت دیگر، روش شناسی نواندیشی دینی مورد بحث و واکاوی قرار گرفته است.
نهضت های دینی اصلاح گرای هندو در دوران معاصر با تمرکز بر دیدگاه ""ویوکاننده"" در قیاس با "" مطهری
حوزه های تخصصی:
جریان نواندیشی دینی در هر دینی می تواند بسته به منظرهای مختلف، انواع مختلفی داشته باشد. در این مقال با نظر به دغدغه های سنت گرایانه و تجددگرایانه، نواندیشان دینی هندو و مسلمان، به سه دسته تقسیم می شوند: اول نواندیشانی آینده گرا که بیشتر رو به سوی آینده دارند و می خواهند دین کهن را با دنیای جدید سازگار کنند و دینی مدرن و در خور انسان نوین ارائه دهند و دین را تا حدی دنیایی کنند. دوم نواندیشانی گذشته گرا که بیشتر رو به سوی گذشته دارند و می خواهند دنیای جدید را با دین کهن هماهنگ کنند و دنیایی مناسب دین سنتی بسازند و دنیا را دینی کنند. سوم نواندیشانی اعتدال گرا که هم نظری به گذشته دارند و هم نظری به آینده و می خواهند دین و دنیا را به گونه ای با هم تلفیق کنند که اعتدالی بین گذشته و آینده برقرار شود. هریک از اندیشه های نوین، چهره های متعددی دارد که در اینجا به بارزترین چهرة هریک پرداخته شده و بیشتر بحث بر آرا و اندیشه های دو متفکر نامی معاصر، ویوکِاننَده از دین هندو و مطهری از دین اسلام متمرکز شده و دغدغه های دینی و فکری آن دو باهم مقایسه شده است
مؤلفه های روشنفکری در اندیشه اجتماعی سیدجمال الدین اسد آبادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است تا علاوه بر بررسی آرا و اندیشه های اجتماعی سیدجمال الدین اسدآبادی، ثابت کند که وی به عنوان یکی از پیشگامان جریان روشنفکری در میان حوزویان بوده است؛ ایشان نسبت به ایدئولوژی ها، نهضت ها، مکاتب فلسفی غرب، جغرافیای جهان و دگرگونی های اجتماعی جهان معاصر خود شناخت خوبی داشته و درباره آنها از دیدگاه یک عالم اسلامی روشنفکر ابراز عقیده کرده است. پس می توان مؤلفه ها و شاخص های اصلی روشنفکری وی را چنین برشمرد: اصلاح گرایی در اندیشه و معرفت دینی، توجه به اجتهاد، توسعة جهانی، تقریب مذاهب اسلامی، تجدد گرایی، تکامل گرایی اجتماعی، ملی گرایی، قانون گرایی، باور به آزادی اجتماعی، نگرش انتقادی به وضع موجود و عقل گروی.
اندیشه سیاسی رفاعه طهطاوى در بافت تاریخی مصر در سده نوزدهم؛ نقدی بر قرائت رایج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رفاعه طهطاوى به عنوان طلبه الازهر در سال 1826م هیئت دانشجویان اعزامی از قاهره به پاریس را همراهی کرد و چند سالی آنجا اقامت داشت. طهطاوی پس از بازگشت، برای بهبود وضعیت طبقه کشاورز و اصلاح نظام آموزشی در مصر، دهه ها کوشش کرد و اندکی پس از مهاجرت سید جمال الدین اسدآبادی به مصر از دنیا رفت. آثاری که در زمینه اندیشه های سیاسی به زبان فارسی نوشته شده، طهطاوی را نواندیش و از پیشگامان اندیشه نو سیاسی برشمرده اند، چنین تصویری را در آثاری به زبان های دیگر نیز می توان مشاهده کرد. نگارنده برای تحلیل این امر به دو عامل می تواند اشاره کند. نخست دسترسی نداشتن نخستین پژوهشگران به تمامی آثار طهطاوی و اکتفا کردن به سفرنامه مشهوری که طهطاوی در جوانی نوشته بود و دوّم پذیرش نتایج پژوهشگران نخستین از سوی محققان بعدی. این در حالی است که آثاری را که طهطاوی در سالهای پایانی حیات خود نوشته، از این تصویر فاصله قابل توجهی دارد.
زندگی و اندیشه عبدالمجید شرفی
حوزه های تخصصی:
عبدالمجید شرفی از چهره های نوین نواندیشی در تونس است که شاید بتوان او را از مؤثرترین افراد در این حوزه دانست؛ زیرا آنچه او از خود به جا گذاشته تنها کتاب و مقالات و یا حتی دیدگاه های نوین نیست، بلکه او با نگرشی آ کادمیک، شا گردانی پرورانده که عاوه بر نشر دیدگاه هایش، ادامه دهنده راه او هستند و از این رو، دیدگاه های شرفی همانند بسیاری از نواندیشان، منحصر به نظریاتی فردی در کتاب هایش نیست، بلکه به جریانی زنده و پویا بدل شده است که هر روز با کتابی جدید و نظریه ای نوین خودنمایی می کند. متن پیش رو ترجمه مقاله ای درباره عبدالمجید شرفی از مجموعه ای با عنوان تجدید الفکر الاسامی مقاربه نقدیه است که به سرپرستی بسام الجمل جمع آوری شده و توسط مؤسسه مؤمنون بلاحدود نشر یافته است. جلد اول این مجموعه با نام اعام تجدید الفکر الدینی به معرفی افراد و اندیشه های نواندیشان شاخص در حوزه اندیشه دینی پرداخته و 11 مقاله از نویسندگان مختلف را در خود جای داده است. نگارنده متن در ابتدای نوشته، به طور اجمالی، زندگی نامه، کتاب ها، مطالب و محتوای آثار شرفی را به رشته تحریر درآورده است. سپس، مهم ترین مظاهر نوگرایی شرفی از قبیل نوگرایی در روش و نوگرایی در مضامین را تشریح و انتقادها بر دیدگاه وی را بیان می دارد. در نهایت، نوشته را با ذکر مهم ترین کتاب ها و مقالاتی که درباره عبدالمجید شرفی نوشته شده اند، به پایان می رساند.
ترامتنیت در شعر شاملو: نواندیشی در کاربرد مضامین کهن الگوها و اسطوره های ادبیات ایران و جهان در شعر «رُکسانا»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اشعار احساسی احمد شاملو بر خلاف اشعار اجتماعی او که دغدغه ها و اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه را بیان می کند، به بیان احساسات و احوالات شخصی وی میپردازد. در این دسته از اشعار می توان تأثیرپذیری و بهره گیری از کهن الگوها، روایتهای مرسوم و اسطوره های ادبیات ایران و جهان را مشاهده کرد که در درجه اول شعر را متأثر از ادبیات شرق و غرب نشان می دهد ولی مبتنی بر نوگرآیی، آشنایی زدایی و خلق فضای فراواقعی (سئورال) و وهم انگیز است که نشان می دهد که شاعر چگونه با چیره دستی و با ذهنیتی نو اندیش و خلاقانه از فضای سنتی ادبیات کلاسیک فاصله گرفته و فضا و مضامین جدیدی را خلق نموده است. در این جستار سعی شده با بهره گیری از نظریات ژرار ژنت پیرامون نقد بینامتنی (ترامتنی) شعر بلند «رُکسانا» از لحاظ تأثیرپذیری شاعر از کهن الگوها و روایتهای متون ادب فارسی و جهان و چگونگی خلق فضا و مفاهیم جدید مورد نقد و بررسی قرار گیرد و تأثیرپذیری و سپس خلق نوآورانه فضا، مضامین، ساختار شعری، و روایتهای جدیدی که به بیان احساسات وی ختم می شود با رویکردهای پنج گانه ژنت تطبیق و بررسی شود. این تحقیق با مطالعه روابط ترامتنی در شعر «رُکسانا» سعی دارد دریچه جدیدی به خوانش و شناخت جهان بینی اندیشه های شعری در اشعار احساسی احمد شاملو بگشاید.
بررسی آسیبی نو اندیشی دینی در گذر زمان
لفظ روشنفکری ترجمه واژه فرانسوی «انتلکتوئل » یا واژه انگلیسی «انتلکتوئال » می باشد. از لحاظ تاریخی باید گفت که روشنفکران محصول پیدایش فلسفه های مبتنی بر شک و تردید نسبت به عقاید سنتی بوده اند و از نظر خاستگاه تاریخی محصول روند سکولاریسم، اومانیسم و لیبرالیسم بودند. آنان در این دوره ها هم نقش روشنفکر به عنوان کسی که در جهت انتشار عقلانی معرفت تلاش می کند و هم نقش ایدئولوگ به عنوان کسی که فرایند عقلانی سازی را برای هدفی سیاسی به کار می گیرد را ایفا می کردند. مفهوم روشنفکری بر اثر تحول مفاهیم از متنی به متن دیگری به تدریج شکل گرفته است بنابراین واژه روشنفکری دینی با دو عنصر مهم عقل و دین تناقض نما نیست. به عبارت دیگر با آنچه در تعریف روشنفکری یاد شد، روشنفکری دینی مانند دیگر مصادیق روشنفکری، در زمینه های خاص اجتماعی برآمده و دارای ویژگی های بومی و منطقه ای است. روشنفکری دینی، از یکسو به نظام دانایی نص محور پای بند است و از دیگر سو عقل را منبع مستقل می داند، ولی آن مفهوم را از عقل ابزاری به دیگر شقوق عقل چونان عقل فلسفی، عقل شهودی و... گسترش می بخشد،هم چنین روشنفکری دینی درزمینه مناسبات دین و زندگی به پایائی و پویایی دین معتقد است.
زبان و ادب فارسی، بستر نواندیشی و تجدد در تاجیکستان
بیداری، نواندیشی و تجددخواهی در کشور تاجیکستان تحت تأثیر آراء احمد مخدوم دانش(1828-1897م) و کتاب نوادرالواقایع او، با جنبش معارفپروری آغاز شده، تا امروز ادوار گوناگونی را پشت سر گذاشته و رویکردهای مختلفی؛ همچون نواندیشی دینی، سکولار، مارکسیستی، ملیگرا و ... داشته است. در تمامی ادوار یاد شده زبان و ادبیات فارسی به مثابه محمل یا زمینهای برای تکوین تجددطلبی، نواندیشی و موضوعات مرتبط با آن یا ابزاری برای انتقال مفاهیم و آراء نواندیشان این سامان به کارگرفته شده و حتی در برخی مقاطع تاریخی، مقولۀ زبان، خط یا ادبیات فارسی/ تاجیکی فی نفسه به عنوان عنصری هویتبخش برای روشنفکران تاجیکستان موضوعیت یافته است. با عنایت به این موضوع، پژوهش پیش رو با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی، کوشیده است تا مسألۀ نقش و تأثیر زبان و ادبیات فارسی در شکلگیری و استمرار نواندیشی و تجدد یا دگرگونی و تطور آن در تاجیکستان را بررسی و تحلیل نماید. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که زبان و ادبیات فارسی در ارتباط با جریان نواندیشی و تجدد در این کشور و استمرار تاریخی آن، گاه طریقیت و گاه موضوعیت یافته است؛ به گونهای که در دوران معارفپروری بیشتر آثار روشنفکران و آرمانهای تجددخواهانۀ ایشان در ژانرها و قالبهای ادبی عرضه شدهاند. افزون بر این در ادوار بعد و در تقابل با ظهور و قدرت یافتن پانترکیسم و نادیده انگاشتن هویت و حضور تاریخی تاجیکان در فرارود یا در ماجرای تغییر خط فارسی به روسی یا سیرلیک، مقولۀ زبان مادری و ادبیات فارسی و حفظ نوامیس زبانی و مواریث ادبی، خود؛ همچون آرمانی مقدس به دغدغۀ اصلی روشنفکران تاجیک در مبارزۀ اجتماعی ایشان بدل شده است.
نو اندیشان دینی جهان عرب (1): حسن حنفی و «نوسازی میراث اسلامی» معرفی دکتر حسن حنفی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸۲)
19 - 33
حوزه های تخصصی:
حسن حنفی از جمله نواندیشانی است که به واسطه پروژه معروف خود با عنوان «التراث و التجدید» و همچنین تألیفات پرشمار خود در زمینه های گوناگون شناخته می شود. حنفی تلاش دارد تا در پروژه خود، ابعاد گوناگون میراث اسلامی در زمینه هایی همچون کلام، اصول فقه، فقه، فلسفه و تصوّف را خوانش مجدد نماید. یکی از مهم ترین انگیزه های وی در این جست وجو و تکاپوی علمی، نگاه انتقادی وی به مطالعات اسلامی رایج است که از منظر وی، این مطالعات در چارچوب آکادمیک و علمی خود منحصر شده و هیچ دستاوردی برای زندگانی روزمره مسلمانان ارائه نداده است. نویسنده در نوشتار حاضر، نخست به معرفی حسن حنفی و آثار وی می پردازد. سپس، به اختصار، نقش و دیدگاه حنفی را در نوسازی میراث اسلامی بیان می دارد. در ادامه، شیوه های نوسازی حنفی از جمله نوسازی زبانی، روشی و نگرشی را مطرح می کند. درنهایت، نوشتار را با بیان نکاتی درباره پروژه حنفی و گفتگوی وی با بسام الجمل پیرامون نواندیشی در اسلام، به پایان می رساند.
فهمی جدعان و منظومه فکری او
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ بهمن و اسفند ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۱۸۶)
195 - 215
حوزه های تخصصی:
فهمی جدعان نواندیشی معاصر که فضای علمی جهان اسلام و غرب را تجربه کرده است. تالیفات بسیار او بیانگر منظومه فکری است که بر نواندیشی روشی و معرفتی مبتنی بر عقلانیت و روش تاویلی تکیه دارد. نگرش او در بازنگری میراث، به کارگیری روش عقلانی فراگیر و تکیه بر عدالت و لیبرالیسم اجتماعی نمودار است. او ضمن تاریخی دانستن میراث، به کارگیری روش تاویلی مبتنی بر عقل در بازخوانی و تاویل متن وحیانی را تنها راه متناسب با الزامات زمان میداند. جدعان با نقد نظامهای فکری تک بعدی معاصر همچون اسلام گرایی، علمانیت، لیبرالی و از روش عقلانی چند بعدی سخن میگویدکه به جهان حاضر و میراث توجه دارد و برپایه آن عدالت همراه با مصلحت اسلام واقعی به همراه عقلانیت سکولاریزم در کنار آزادی لیبرالیسم، همه با هم میتوانند موجب پیشرفت جهان اسلام شوند. از دید جدعان اسلام دینی بر محور عدالت و آزادی است و اسلام سیاسی نگرشی بدعت گونه است. جدعان با همه تلاشهایش به عنوان یک محقق، گاه از نگاه علمی و واقع نگر دور شده است. ساختار نظری اندیشه او علی رغم هماهنگی درونی، در عمل دچار تناقضاتی لاینحل است. عقلگرایی او مبتنی بر جامعه غربی و بی توجه به عدم پشتوانه عقل گرایانه در فرهنگ عربی است.
زبان و ادب فارسی، بستر نواندیشی و تجدد در تاجیکستان
بیداری، نواندیشی و تجدد خواهی در کشور تاجیکستان تحت تأثیر آراء احمد مخدوم دانش(1828-1897م) و کتاب نوادرالواقایع او، با جنبش معارف پروری آغاز شده، تا امروز ادوار گوناگونی را پشت سر گذاشته و رویکردهای مختلفی؛ همچون نواندیشی دینی، سکولار، مارکسیستی، ملی گرا و ... داشته است. در تمامی ادوار یاد شده زبان و ادبیات فارسی به مثابه محمل یا زمینه ای برای تکوین تجددطلبی، نواندیشی و موضوعات مرتبط با آن یا ابزاری برای انتقال مفاهیم و آراء نواندیشان این سامان به کارگرفته شده و حتی در برخی مقاطع تاریخی، مقوله زبان، خط یا ادبیات فارسی/ تاجیکی فی نفسه به عنوان عنصری هویت بخش برای روشنفکران تاجیکستان موضوعیت یافته است. با عنایت به این موضوع، پژوهش پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، کوشیده است تا مسأله نقش و تأثیر زبان و ادبیات فارسی در شکل گیری و استمرار نواندیشی و تجدد یا دگرگونی و تطور آن در تاجیکستان را بررسی و تحلیل نماید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که زبان و ادبیات فارسی در ارتباط با جریان نواندیشی و تجدد در این کشور و استمرار تاریخی آن، گاه طریقیت و گاه موضوعیت یافته است؛ به گونه ای که در دوران معارف پروری بیشتر آثار روشنفکران و آرمان های تجددخواهانه ایشان در ژانرها و قالب های ادبی عرضه شده اند. افزون بر این در ادوار بعد و در تقابل با ظهور و قدرت یافتن پان ترکیسم و نادیده انگاشتن هویت و حضور تاریخی تاجیکان در فرارود یا در ماجرای تغییر خط فارسی به روسی یا سیرلیک، مقوله زبان مادری و ادبیات فارسی و حفظ نوامیس زبانی و مواریث ادبی، خود؛ همچون آرمانی مقدس به دغدغه اصلی روشنفکران تاجیک در مبارزه اجتماعی ایشان بدل شده است.
نواندیشی در حوزه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه مانند سایر علوم از راه تکامل منابع علم یعنی عقل، خیال، وهم و حس تکامل می یابد، هرچقدر انسان ها بتوانند از داده های عقلی و حسی و سایر ادراکات، فهم دقیق تر و عمیق تری داشته باشند و دستاوردهای جدید را به معلومات پیشین خود و صورت های علمی پیوند بزنند به فهمی عمیق تر و دقیق تر نایل می شوند فلسفه نیز از این قانون استثناء نیست. از این رو سیر فلسفه خواه در شرق و یا در غرب سیر تکاملی است. این سیر در فلسفه اسلامی با نهضت ترجمه آغاز و با اضافه شدن موضوعات و مسایل زیادی در عالم اسلام به آن توسط فیلسوفان مسلمان و تحلیل های متفاوت از گذشتگان به سیر تکاملی خود ادامه داد. اما در یک مقطع این تحول، بالنده شد بگونه ای که جهت گیری در فلسفه اسلامی از ذهن به عین و عالم خارج تغییر کرد و بر اساس اصالت وجود مسایلی حل و فصل شد که قبل از آن فیلسوفان قادر به حل و تفسیر آن نبودند.
نواندیشی در شناخت و توسعه مفهومی برنامه درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی نال مهمترین مفهوم در رشته برنامه درسی است که اولین بار به وسیله آیزنر (1979) مطرح گردید. آیزنر بر حذفیات برنامه درسی به عنوان برنامه درسی نال تأکید داشته و بقیه ابعاد آن را نادیده گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی ماهیت برنامه درسی نال، انواع، ابعاد، سطوح، و پیامدهای آن با استفاده از روش اسناد پژوهی، مطالعه و تحلیل پژوهش های انجام شده در این حوزه است. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه درسی نال مفهومی فراتر از برنامه درسی نال مد نظر آیزنر (برنامه درسی محذوف) است و علاوه بر حذفیات برنامه درسی، شامل مواردی است که با حضور خود در برنامه درسی، نقایصی را در تعلیم و تربیت فراگیران ایجاد می کند. بر این اساس، هفت نوع برنامه درسی نال: «مغفول، محذوف، منسوخ، محرف، عقیم، مفرط و ممنوعه» شناسایی شد که به شکل عمدی یا غیرعمدی در زمان طراحی، اجرا و یا آموخته شدن برنامه درسی رخ داده و موجب بروز نقص در جریان یادگیری فراگیران شده که اثرات و پیامدهای فردی و اجتماعی نامطلوبی را برجای می گذارند.
تصویر و تحول: نخستین نوگرایان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار تحلیل برخی از آثار نویسندگان نوگرا – از جمله آخوندزاده – بر اساس یک رویکرد تصویرشناختی است. پرسش اینجاست که چگونه و با چه سبک نوشتاری، نوگرایان ایرانی تمایز فرهنگی، اجتماعی و تاریخی ایران و غرب را به تصویر کشیده اند و موجب سوق دادن خواننده ایرانی به پذیرش غیریت و دگرگشتگی فرهنگی شده اند. به نظر می رسد که آخوندزاده و برخی از پیروان سبک نوشتاری او، شیفتگی خود به فرهنگ غرب را با درهم آمیختن ادبیات و نقد اجتماعی به خواننده منتقل کرده اند و در این راستا گونه های جدید ادبی را بکار گرفته اند که به خوبی با اهداف اجتماعی شان سازگار افتاده، به گونه ای که جامعه نقد بیشتر از آنکه جذب نوآوری ها و جنبه های ادبی آثار آنان شود، به محتوی و گفتمان آنان پرداخته است. در این مقاله، تلاش داریم تا با تکیه بر نظریات صاحب نظران در حوزه ادبیات تطبیقی و با الهام گرفتن از دیدگاههای متخصصین تصویرشناسی، سبک و ساختار موجود در کتاب مکتوبات آخوندزاده، و کتابچه سیاحی گوید، را مورد مطالعه و تحلیل قرار دهیم. بر این باوریم که تبیین کارکرد نقد و تصویر در آثار نخستین روشنفکران ایرانی پایان قرن نوزدهم میلادی و توضیح دلایل موفقیت آنها در انتقال تاثیرگذار پیام خود، علیرغم ضعف آَشکار گفتمان انتقادی و ایدولوژیک شان، می تواند نتیجه مطلوب این پژوهش باشد.