آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

در خصوص نسبت عقل و وحی و به عبارت دیگر، فلسفه و دین مطالب بسیاری گفته شده است تا جایی که برخی آن را بحث محوری قرون وسطی دانسته اند. اندیشمندان ادیان ابراهیمی با توجه به نسبتی که میان عقل و وحی قائل شده اند، در خصوص وجود یا عدم فلسفه دینی به طور عام و فلسفه ی یهودی، مسیحی یا اسلامی به طور خاص نظرات گوناگونی ابراز داشته اند. برخی به تمایز کامل عقل و وحی حکم رانده اند و هیچ گونه ربط و نسبتی میان آن دو قائل نیستند و جمعی دیگر عقل و به تبع آن فلسفه را به هیچ گرفته اند و معتقدند با وجود وحی و متون مقدس هیچ نیازی به فلسفه نیست. بدیهی است از نظر آنان نیز هیچ گونه ارتباطی میان عقل و وحی برقرار نیست و در نتیجه صحبت از فلسفه دینی بی معنا خواهد بود. به واقع برخی تنها سر در گرو حکمت یونانیات دارند و حکمت ایمانیان را به حساب نمی آورند، جمعی دیگر تنها به حکمت ایمانیان و آنچه از طریق دین و شریعت آمده است بسنده و فلسفه و فیلسوفان را همواره تحقیر می کنند. در این بین کم نیستند اندیشمندانی که در صدد جمع و تلفیق آن دو برآمده اند. قرون وسطی مملو از چنین افرادی است و فیلون اسکندرانی را به حق می توان پیش قراول آنان دانست.

تبلیغات