مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
طبیعت
حوزه های تخصصی:
دانشوران علم اصول در مسئله معروف تعلق امر به طبایع یا افراد به تبیین متعلق شوق و اراده نیز پرداخته اند. معمولاً این بحث در علم اصول این گونه مطرح می شود که اراده و شوق آیا به طبیعت تعلق می گیرد یا به فرد. البته، تفسیرهای متفاوتی از طبیعت و فرد و نسبت میان آنها مطرح شده است. با این که مسئله یادشده در اساس مسئله ای فلسفی است، فیلسوفان مسلمان کمتر به آن پرداخته اند؛ اما اصولیان توجه جدی به آن داشته و دیدگاه های جالب توجه و متفاوتی در این باره مطرح کرده اند. نوشتار حاضر نخست به گزارش و بررسی برخی از مهم ترین دیدگاه های اصولیان در این باره می پردازد و در نهایت، دیدگاهی را در معرض نقد خوانندگان قرار می دهد که به نظر می رسد بر دیگر نظریه های مطرح شده در این نوشتار برتری دارد.
بررسی فطرت با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان یکی از محورهای اساسی معارف بشری است . اندیشمندان بسیاری از روزگار کهن در خصوص نوع ساختار انسان به بحث و کاوش پرداخته و هر یک کوشیده اند تا با پاسخ به پرسش های اساسی در این عرصه، از اضطراب ها و احساس رنج درونی بشر بکاهند. پرسش هایی مانند اینکه: آیا آدمی ساختاری صرفا مادی دارد؟ آیا موجودی دو سرشتی است که علاوه بر بعد جسمانی، دارای بن مایه های وجودی درونی (امور فطری) نیز می باشد که از آن رهگذر از موجودات دیگر متمایز می شود؟ آیا پذیرش نظریه درون ساختاری به معنای آن است که پاره ای امور را بالفعل دارد؟ و یا اینکه منفعل محض است که هر نقشی به او داده می شود می پذیرد؟ وجه تمایز امر فطری از غیر فطری چیست ؟ رسالت اصلی این مقاله تبیین دیدگاه علامه طباطبایی مفسر بزرگ معاصر بر اساس تفسیر گرانسنگ المیزان در خصوص پرسش های فوق است (گر چه در فرایند کاوش، دیدگاه اندیشمندان دیگر نیز مطرح شده است). در بررسی نظر علامه به این حقیقت دست می یابیم که وی در چگونگی شناخت های فطری، دیدگاهی متمایز ازدیگران ارایه کرده است. مساله فوق از مسایلی بنیادین است که بر حوزه هایی مانند: مدیریت، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ... اثر گذار است .
الهیات فیض کارل رانر، در میانه کلیسای کاتولیک و الهیات نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت فیض و طبیعت مساله ای است مهم در الهیات مسیحی که سرنوشت مسایل دیگری در این الهیات بدان بسته است. در میانه قرن گذشته این مساله مورد اختلاف الهیات نو در فرانسه و کلیسای کاتولیک بوده است. کارل رانر متاله وجودی-استعلایی کاتولیک آلمان با هر دو سوی نزاع موافقت ها و مخالفت هایی را داشت. او دیدگاه اش در مورد فیض را در این میانه ابراز نمود و با استفاده از مفاهیمی چون اگزیستانسیال فراطبیعی، فیض نامخلوق و توان تعبدی کوشید تبیین عمیق تری از مساله بیان دارد. اهمیت فیض در الهیات رانر تا آن جاست که الهیات او را الهیات فیض نیز گفته اند. نظریه او دارای نکات مهمی برای الهیات کاتولیک و الهیات خود اوست و نیز نقدهایی را به خود دیده که در این جا بدان ها نیز پرداخته ایم.
سرشت امر سیاسی در شهر خدای آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا با بررسی فقراتی اساسی و مهم از رساله شهر خدا اثر سنت آگوستین، متاله برجسته مسیحی، پرتویی بر تضمنات سیاسی آن بیفکند. در اینجا با توجه به رای پیتر بورنل، که در مقاله ای با عنوان «جایگاه سیاست در شهر خدای آگوستین» به نگارش درآمده است، نشان خواهیم داد که در الهیات آگوستین، جایی برای بحث از «سیاست» به مثابه موضوعی مستقل وجود ندارد. سیاست در نظر وی، امری سلبی و ملازم با سرشت عدمی و اینجهانی وضعیت پساهبوط است و در بهترین حالت می تواند نمودی از حفظ امنیت و آرامش در این سرای فانی، به عنوان منزلگاهی برای زائران «شهر خدا» باشد. آگوستین انسان را موجودی بالطبع «اجتماعی» می داند، اما این اجتماعی بودن به زعم وی، در اثر «سیاسی شدن» وی که به ضرورت شرایط پساهبوط بر او رخ نموده است، مخدوش گشته است. بنابراین، آگوستین با اعراض کامل از سنت فلسفه سیاسی یونانی، و با نفی مناسبات مدنی، اینجایی و اکنونی، شهر خدای خود را در ساحتی غیرجسمانی ترسیم می کند.
بازگشت به بیابان ورد مدرنیته در بیابان لوکلزیو (Retour au désert ou refus de la modernité dans Désert de Le Clézio)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لالا، دختر جوان مراکشی، چهره اصلی دومین داستان بیابان، رمان مشهور لوکلزیو ست. این شخصیت، مانند بیشتر قهرمانان لوکلزیو در دل طبیعت زندگی می کند، جایی که هیچ نشانی از تمدن نیست. لالا همواره ترجیح می دهد زندگی اش در حاشیه اجتماع و بیرون از قواعد اجتماعی باشد و بالاخره از هرآنچه که آزادی او را تهدید می کند می گریزد.علت رد مدرنیته و علاقه به طبیعت نزد لو کلزیو چیست؟ هدف از مقاله حاضر القای پاکی و بی گناهی شخصیت اصلی داستان است که در تضاد با نگرانی حاصل از خشونت دنیای مدرن انسان امروزی است. نویسنده خوشبختی واقعی را نزد انسان اولیه و دور از تمدن می یابد و نه انسان متمدن ودر مقاله حاضر نشان می دهیم چرا لو کلزیو زندگی در بیابان را به شهرهای بزرگ ترجیح می دهد.
حکمت خالده و جایگاه طبیعت در جهانبینی و معماری معابد ادیان مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادیان در جهان سنتی به عنوان عنصر غالب در تعیین خط فکری و آداب و منشهای جوامع مطرح بوده و در شکلگیری و نحوة گسترش هنرها تأثیری ژرف داشته به طوری که در جهان سنتی، دین با فلسفة زندگی و هنرها همزاد و همراه است.
طبیعت عنصری حائز اهمیت در ادیان و واجد جایگاهی متفاوت در ایدئولوژیها بوده است، به طوری که در جهانبینی جوامع سنتی علیرغم تشابهاتی که در آنها دیده میشود، جایگاه طبیعت از عنصری که خود خداوند یا جزئی از خداوند به شمار میرفته تا عنصری شرّ و جایگاه زندگی شیطان متغیر بوده است. با اینهمه وجود عناصر مشترک طبیعت در شکلدهی به معماری به عنوان شاخهای از هنرها که بیشترین قرابت با محیط و طبیعت را دارد، میتواند متأثر از ایدئولوژیهایی باشد که در ادیان با عنوان «حکمت خالده» مطرح است.
در این راستا پژوهش درصدد پاسخگویی به سؤالات زیر است :
آیا بینشهای دینی متفاوت در مورد طبیعت باعث تفاوتهایی تأثیرگذار در معماری ادیان شده است؟
چه مباحث و عناصر مشترکی در ارتباط با طبیعت در معماری معابد ادیان مختلف وجود دارد؟
آیا حکمت خالده یا جاویدان خرد در حوزه آثار هنری مرتبط با ادیان، به ویژه معماری قابل گسترش است؟
روش پژوهش، تحلیلی و تفسیری- تاریخی است. ابزار و روشهای گردآوری اطلاعات اسنادی، کتابخانهای، تهیه فیش، نقشهها و نمونههای آثار معماری هستند. روش تجزیه اطلاعات نیز استدلال قیاسی و استدلال استقرایی (استنتاجی) است.
نیمایوشیج، شاعرِ شهود و طبیعت
حوزه های تخصصی:
طبیعت با قابلیت و داشته های بی نهایت خود، همواره پشتوانه ای عظیم برای هنر و آثار هنری بوده است. هنرمندان با بهره مندی از سرمایه های طبیعت، هنر خویش را تعالی بخشیده و آن را از امکانات بسیاری بهره مند ساخته اند. نیمایوشیج، شاعر طبیعت گرای معاصر، با حضور مداوم در دامن طبیعت، توانست پیوندی فکری و عاطفی بین خود و طبیعت پدید آورد. او ذهنیتِ شعری خویش را با طبیعت، به صورتی تنگاتنگ درآمیخت و آن را جانمایة هنر خویش ساخت. تأثیرپذیری نیما از طبیعت، دستاوردهای بسیاری برایش داشته است. او نوآوری خویش را نیز مدیون طبیعت است. مشاهدة تازگی های طبیعت و درک بی واسطة او از پویایی و تحولِ جاری در آن، توانست منبع الهامش قرار گیرد و در وی به انگیزه ای عظیم برای تحول تبدیل شود. شعر نیمایوشیج از هر نظر با طبیعت ارتباط و آمیختگی یافته است. او به اشکال مختلف از امکانات طبیعت بهره برده است.
امکان تغییر خلق از دیدگاه غزالی و دوانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آموزه های اخلاقی همواره بخش زیادی از کتب دینی و آسمانی را در بر دارد. توجه و اهتمام ویژه به تهذیب اخلاق و ارزش های والای انسانی در متون، بیانگر اهمیت و جایگاه والای اخلاق در ادیان است. از این رو، حکیمان نیز همواره انسان را به تهذیب اخلاق، پیش از فراگیری سایر علوم، ارشاد و راهنمایی کرده اند؛ اما از سویی، تحقق این امر و بهره مندی از نتایج مترتب بر آن و به عبارتی تحصیل سعادت و وصول به آن که موضوع حقیقی علم اخلاق است، مشروط به «امکان تغییرخلق آدمی» است. بدین معنا که اگر انسان قادر بر تغییر خلق خود نباشد و یا آنکه اساساً بنا به دلایلی اخلاق آدمی تغییرناپذیر باشد، آموزه های اخلاقی و توجه دادن به آنها و در اصل علم اخلاق، بینتیجه خواهد بود.
بر این اساس، اغلب فیلسوفان مسلمان که به مباحث اخلاقی نیز پرداخته اند، پس از بیان شرافت علم اخلاق بر سایر علوم و ذکر فایده های آن، بحث امکان تغییر خلق را مطرح کرده اند. از این میان، غزالی و جلال الدین دوانی با ذکر دلایل نقلی و عقلی، به طرح این مسئله و قول ها و شبهات مختلف پیرامون آن پرداخته اند.
در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف دربارة تغییرپذیری اخلاق آدمی، دلایل و شواهد هر یک از آنان بر موضوع مذکور طرح، و نقد و بررسی خواهد شد.
نقش آموزههای دینی در حل بحرانهای زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند هستی را با نظمی بی نظیر و وحدتی حیرت آور خلق کرده است. بخش کوچکی از این نظام، طبیعت و انسان است. طبیعت با تمام موجودات خویش در ارتباط با بخشی دیگر از هستی یعنی انسان می باشد. به گواهی آموزه های ادیان ابراهیمی (توحیدی) کل هستی و به تبع آن طبیعت تسبیح گوی خالق خویش می باشند. این صفت حاکی از مخلوقی زنده و دارای ادراک است که نوعی حقوق و تکالیف را متوجه آن می گرداند. خداوند طبیعت و همه مواهب آن را در اختیار انسان قرار داده تا او بتواند با بهره مندی از آن به کمال نهایی که همانا قرب الهی است نائل گردد. این رابطة تعاملی، رابطة بین دو موجود زنده با یکدیگر است نه رابطه ای که بخشی از هستی (انسان) به بهره کشی از بخشی دیگر (طبیعت) بپردازد. حلقة اتصال بین انسان و طبیعت پرداختن به مسئلة بنیادین هدف غایی خلقت انسان است. در این مقاله ضمن تحلیل آموزه های موجود در ادیان توحیدی در حوزة مرتبط با موضوع این پژوهش، به این سؤال که نقش انسان در ایجاد فساد و شر اعم از طبیعی یا مابعد الطبیعی تا چه میزان است پاسخ داده شده است.
روش تحقیق در این پژوهش نگرش تحلیلی و فلسفی به پدیده های عالم با استفاده از پردازش آموزه های ادیان توحیدی می باشد.
از جمله نتایج این پژوهش می توان پرداختن به مسئله بحران زیست محیطی با نگاهی نو و دین محور و ارائه راه حل های مبنایی دینی در این خصوص و نیز وجود شر در هستی در صورت تقابل انسان با محیط زیست را نام برد.
منظر طبیعت در مینیاتورایرانی؛ تحلیل منظره پردازی نگاره همای و همایون
حوزه های تخصصی:
منظره پردازی و گرایش به طبیعت در مینیاتور شاخه ای از هنر طبیعت گرای ایران باستان است که ریشه در باورها و آیین های نیاکان ما دارد. آنچه فضای مینیاتور را با خیال و رویا و به عقیده جمعی از اندیشمندان به عالم مثال و عالم تجرید پیوند می زند، شیوه قرار گیری عناصر واقعی و طبیعی است که در زمان و مکانی واقعی نمی گنجد و به گونه ای غیر متعارف، رویایی و نمادین در کنار هم قرار گرفته اند. این مقاله با استناد به نگاره همای و همایون در باغ شاهی، حضور طبیعت واقعی و نمادین را در این اثر بررسی می کند و در نهایت شیوه خاص پردازش طبیعت در نگارگری ایرانی را در راستای ضرورت تبیین مفهوم قدسی طبیعت در دوران پیش از اسلام ارزیابی می کند.
نوسازی طبیعت گرا؛ رویکرد احیای طبیعت در بافت شهری سانتاکروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
انسانی که روزی خود را در دامن طبیعت می دید، امروز رابطه اش با طبیعت به سلطه تبدیل شده است. از این رو به دلیل شکاف عمیق بین انسان و طبیعت، حضور طبیعت و یا تقویت آن در شهر از عوامل ضروری در طراحی منظر شهری امروز محسوب می شود که باید بین شهر به عنوان یک جزء و طبیعت به عنوان یک کل، رابطه ای مطلوب برقرار کرد. «خوان مانوئل پالرم»، معمار منظر اسپانیایی، طبیعت را عاملی مهم در طراحی منظر و فراتر از یک نگرش سطحی می داند. وی با بیان اینکه معرفی مفهوم منظر از طریق تحقیق پیرامون اصل هویت است، سعی دارد از طریق ایجاد فضاهای جمعی با استفاده از بازسازی طبیعت تاریخی شهر، محیطی آشنا را برای شهروندان به عنوان یک نقطه شاخص شهری در دل شهر فراهم کند. پالرم در بازسازی دو پروژه ""جاده سانتوس"" و ""پارک گارسیا سانابریا"" در شهر سانتاکروز، توانست ایده هایش را به منظور استفاده از طبیعت در طراحی منظر به نمایش بگذارد و وارد فضای شهری کند. در نظریات پالرم، منظر به عنوان ابزاری، که می توان به وسیله آن فراتر از فردیت خود در جستجوی یک توافق جمعی باشیم، تعریف شده که محدودیتی برای آن وجود ندارد؛ در این راستا او ارتقای ابعاد فرهنگی منظر را در پی توجه به ساختار هویت جمعی می داند که از طریق آن هم زیستی بین تنوع فرهنگی و اعتقادات مربوط به جامعه معاصر برجسته می شود. در این نوشتار تلاش می شود با تحلیل دو پروژه، رویکردهای مختلف پالرم در پیوند طبیعت با بافت شهر مورد بررسی قرارگیرد.
طبیعت گرایی، یافتة امروزین سیاست های شهری؛ مقایسة چهار رویکرد در مدیریت منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله معرفی و روشن ساختن برداشت های متفاوت از منظر شهری، از طریق مطالعه نمونه هایی است که در طی فعالیت های حرفه ای و دانشگاهی نگارنده بازدید شده اند. در این بررسی ها این طور به نظر می رسد که مسایل و پرسش های مربوط به منظر شهری، بیانگر دیدگاه هایی است که از شهر به شهر تغییر می کند و خود نشان دهنده رویکردهای بسیار متنوع، برنامه های مختلف برای توسعه و برداشت های چندگانه از شهر است.
مفهوم «منظر» در فرهنگ غربی برآمده از محیط زیست طبیعی است1. این مقاله، با نگاهی به منظر که پیش از هر چیز بر مفهوم «کلاسیک» آن تکیه دارد، سعی در تبیین دقیق تر مفاهیم منظر شهری و سیمای شهر برآمده است. در ادامه خواهیم دید که این پیشینه طبیعت گرا، در توسعه های معاصر با رویکردهای جدید و غیرمنتظره ای مواجه شده است.
تهران زیباست؛ زیبایی شناسی منظر شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
نگاه زیباشناسانه و تحلیل ویژگی های زیبای یک شهر اگر منطبق بر اصول و معیارهای خاص زیبایی شناسی شهری باشد و علاوه بر رویکرد کالبدی، فرآیندها و زندگی جاری در این فضاها و حالی که القا می کنند را دربر بگیرد، بسیاری شهرها را می توان با دیدی متفاوت نگریست و به مراتبی از زیبایی در منظر و محیط آنها پی برد که شاید پیش از این ادراک نشده باشند. تهران اگرچه شلوغ و بی نظم است و زندگی در آن دشوار و طاقت فرساست، اما هیاهو و جنب و جوش آن از یک سو، حضور طبیعت با کوه، آب و درختان و منظر قدیم و جدید آن از سوی دیگر، ویژگی هایی است که به تهران زیبایی بخشیده است. هویت تهران امروز و زیبایی آن، واقعیتی است که به تهران زیبایی بخشیده و از همزیستی پایتخت قدیم و جدید با تمام ویژگی های امروزین آن شکل گرفته است.
طبیعت زیباست؟ تأمل در فلسفه زیبایی طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
امروز متخصصین علوم شهر و مدیریت شهری و حتی شهروندان بر این عقیده اند که حضور طبیعت در شهر گامی بزرگ در توسعه پایدار و بهبود کیفیت شهر و زندگی شهروندان به شمار می رود. اما اینکه این طبیعت با چه رویکرد و صورت و مقیاسی به شهر وارد شود تا حداکثر پیوند را با شهروندان و زندگی آنها برقرار سازد سؤالی است که پاسخ به آن به تعمق بیشتری در مفاهیم فلسفی و نظری در باب طبیعت نیاز دارد. برخی از پرسش های فلسفی درباره ارزشیابی زیبایی طبیعت همراه با تمرکزهای واگرا مطرح شده اند و با ارایه قالبی مناسب و متقاعدکننده قصد تثبیت مفهومیِ زیبایی شناسیِ منظر را دارند.
سؤال اصلی مطرح در مقاله این است که مردم چه طبیعتی را زیبا می دانند؟ برای پاسخ به این سؤال به دانشی در باب زیبایی طبیعت نیازمندیم. پاسخ به این پرسش در تلفیق دو نگاه مفهومی ـ شناختی و غیر مفهومی ـ ذهنی نهفته است؛ «آلن کارلسون» و «آرنولد برلینت» دو تن از تأثیرگذارترین افرادی هستند که به این مباحث پرداخته و پرسش های زیبایی شناسی منظر و محیط را در موقعیت های دوگانه ذهن نظیر هنرـ دانش، عینی ـ ذهنی و احساس ـ منطق جستجو کرده اند.
اگرچه کارلسون نقش غالبی را برای بخش های علمی، منطقی، شناختی و قضاوتی تجربه انسان مطرح می کند و برلینت بیشتر بر جنبه های حسی، تجربی و ذهنی تکیه کرده است اما هر دو به دنبال ایجاد یک رابطه منطقی بین ارزش طبیعت و ارزش هنر هستند.از آنجا که این دو جنبه با تمام تجربیات انسانی عجین شده اند و با علم به این موضوع که تجربه محصول تعامل انسان و محیط است کیفیت های طبیعت همواره عینی- ذهنی به نظر می رسند. ارزش طبیعت متضمن ویژگی های فیزیکی است که از نظر زیبایی شناسی به یکدیگر مرتبطند و انسان نقشی فعال در این تجربه ایفا می کند. ترکیب این دو جنبه با ارتقای جنبه های معنوی و اخلاقی ذهن بشر می تواند منجر به پایداری محیطی شود.
ظرفیت پنهان؛ بوم شناسی تلاقی طبیعت و تاریخ در شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
مکان گزینی سکونت و زندگی انسان شهری در شهرهای ایرانی با بستر طبیعی در ارتباط مستقیم بوده است. در شهرهایی که محور طبیعی در آن نقش بارزی ایفا میکند، نقاط کانونی وجود دارد که حاصل برخورد جریان پرقدرت طبیعت و حضور نظم انسانی در ادوار مختلف تاریخی در آن محدوده است. این نقاط مرکز ثقل قلمرو ترکیب یافته از طبیعت و شهر را شامل میشود و بالاترین ظرفیت را در توسعه کیفی شهر در سازمان فضایی آن دارد. همزمانی و تلاقی لایه های مختلف ادراکی، عملکردی، خاطره ای و ذهنی، جغرافیایی و بی شمار عناصر متکثر محیط و منظر در حوزه نفوذ آنها ضمن ایجاد ظرفیت بالا برای تأثیرگذاری بر محیط زیست انسانی و فضای شهری، عامل توسعه کیفی شهر نیز خواهد بود. شناسایی، ساماندهی و توسعه این نقاط با رویکرد منظر به عنوان دانش بومشناختی و با توجه به هدف توسعه کیفی و پایدار شهر، می تواند گامی مؤثر در نیل به اهداف توسعهای شهر باشد. این نوشتار به نقش طبیعت در شهر و اهمیت برهمکنش آن با تاریخ شهر در زیست جهان انسانی می پردازد و در انتها با بررسی منطقه تجریش به عنوان نمونهای از هم نهشتی طبیعت با تاریخ در تهران و لزوم پردازش آن، نسبت به تشریح موضوع اقدام کند.
تبیین تلقی پدیدارشناسانه مرلوپونتی از نقاشی های سزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موریس مرلوپونتی(1961-1908) اساس تفکرش در کتاب پدیدارشناسی ادراک را بر مفهوم «در- جهان – بودن» استوار کرده است. او به تأسی از هوسرل و هیدگر، سعی دارد در خصوص نسبت ما و جهان تأمل کند. یکی از مفاهیم بسیار مهم در اندیشه های پدیدارشناسانه هوسرل، بازگشت به شیئ است که علم معاصر از آن غافل مانده است و مرلوپونتی سعی دارد با تکیه بر طبیعت و شیئ به تصویر درآمده در آثار سزان، مسئله پدیدارشناسانه بازگشت به شیئ و طبیعت را تبیین کند. او می کوشد تا نقاشی های سزان را حد واسط دو نوع تحویل متمایز یعنی تحویل استعلایی و ذات گرا قرار دهد و از این طریق شکاف میان این دو تحویل را پر نماید. تحقیق حاضر به شیوه ای پدیدارشناسانه به اهتمام مرلوپونتی در خصوص مفهوم طبیعت، شیئ و رهیافت هنرمندانه سزان به این مفاهیم می پردازد و سعی دارد تبیین نماید که بنا بر آموزه های مرلوپونتی نقاشی های سزان چگونه می تواند شکاف میان آگاهی و جهان را پرنماید.
نسبت اخلاق رواقی با دیدگاه طبیعت گرایانه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رواقیّون برای اثبات مبانی و اصول اخلاق خود از فلسفه، منطق، و طبیعیّات بهره گرفتند. آنها به اخلاق به عنوان علمی تجربی نگاه می کردند، و برای اثبات شیوه های اصولی خود، از تجربه پذیری امور و ارتباط علّی- معلولی پدیده ها کمک می گرفتند. این خود، از جمله دلایلی است که ثابت می کند رواقیّون برای اثبات امور اخلاقی خود به قوانین طبیعی توجّه داشتند. متافیزیک رواقی نیز مانند متافیزیک دیگر مکاتب فلسفی، شبیه مکاتب ارسطویی، افلاطونی به موضوعات اخلاقی، شبیه خیر و شرّ، فضیلت و رذیلت و ... توجّه داشت، امّا، آنان این موضوع را بر اساس قانون طبیعی جهانی توجیه می کردند. رواقیّون توانستند بر طبق این اصول نتیجه بگیرند آنچه موافق با طبیعت است، دارای ارزش مثبت و آ نچه مخالف آن است، دارای ارزش منفی خواهد بود. طبیعت هر چیزی در این است که از ساختارها و الگوهای رفتاری که طبیعت جهان یا خالق اش در وجود او قرار داده است، پیروی کند؛ زیرا در سراسر جهان اصول علّی و معلولی حاکم است و هر چیزی بر وفق طبیعت اتفاق می افتد، پس باید بر طبق طبیعت و هماهنگ با طبیعت عمل کرد. دیدگاه های جهان شناسی آنان در اخلاقیّات آنها بسیار تأثیر گذاشت و اصولاً رواقیّون برای استحکام پایه های اخلاقی شان از بحث های فلسفی، طبیعت شناسی و معرفت-شناسی استفاده کردند؛ زیرا آنها مهم ترین اصول اخلاقی و حتی شناخت شناسی شان را بر حسب جهان بیرونی توجیه می کردند. شیوه ی تحقیق در این مقاله توصیفی، تحلیلی و تبیینی است؛ و مبانی اخلاق رواقی با توجّه به دیدگاه های آنها در مورد انسان، جهان، طبیعت، و خدا توضیح داده شده است.
بیان های مختلف هنری در صور خیال در شعر مهاجرت افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد گسترده تشبیه و استعاره از ویژگی های ممتاز شعر مهاجرت افغانستان است. در این بررسی استعاره در شکل اصلی آن، یعنی تشبیه، در آمده است. بدین ترتیب دو بخش بزرگ مشبه و مشبه به موضوع بندی شده و بر اساس فراوانی در اولویت قرار گرفته است. مشبه ها به چهار دسته بزرگ وصف یار و دل سپردگی، طبیعت، وصف شعر، و سایر مفاهیم تقسیم می شود. بر اساس مشبه ها دیدگاه شاعران مهاجر افغانستان انفسی و درون گراست؛ جهانی محزون و تاریک که ریشه در جنگ، اخلاق ناپسند، گناه، درد، و فقر دارد. اما در عین حال آرزومندی و امیدورزی در جای جای این اشعار موج می زند. مشبه به ها به ترتیب به بخش های طبیعت، تشخیص، حال و هوا، تقابل، بزم، جنگ، شعر، مذهب، و سایر مفاهیم تقسیم می شود. شاعران در این بخش عناصر طبیعت را، که از بیش ترین فراوانی برخوردار است، از سنت وام گرفته اند.
تجربه ی عاطفی ویلیام وردزورث و منوچهری دامغانی در توصیف طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات انگلیسی و فارسی وصف طبیعت از جایگاه والایی برخوردار است. در این مقاله، تلاش بر این است تا نشان داده شود که نگاه وردزورث به طبیعت، انفسی است در حالی که نگاه منوچهری به طبیعت، آفاقی است. ویلیام وردزورث طبیعت را مأمنی قرار می دهد برای مفاهیم اخلاقی، عرفانی، شخصی و معنوی. وی عناصر ساده زیست طبیعت از جمله کشاورزان ساده زیست، مردم عامه و روستایی را به صحنه ی ادبیات می آورد که تا زمان او از قلمرو ادبیات حذف شده بودند. حال آنکه منوچهری شاعر دم است و به دنبال تجربه ی حسی است. وی همانند عکاسی است که به ضبط وقایع می پردازد و در عکسبرداری از طبیعت، هیچ تصرفی نمی نماید. منوچهری در پس عناصر و تصاویر طبیعت، چیزی را جز تجربه حسیشاعرانه جستجو نمـی کند. برای وی قطرات باران، گل های بهـاری، شبنـم، باد نوروزی، زیبایند مادامی که شاعر سرخوش و سرمست است. این تحقیق با تکیه و استناد به روش توصیفی - تحلیلی مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی انجام می شود، که قایل به بررسی های موازنه ای و مقایسه ای است و تمرکز در این مقاله بر مقایسه نگاه این دو شاعر به عناصر طبیعت است تا از این منظر به عمق نگاه آنان پی برده و تفاوت و تشابهات آنان را بدست دهیم.
محیط زیست و بحران آن؛ رویکردی قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه بایددل نگران طبیعت و زیستگاه انسان بود؛ هرچند فناوری های فریبنده، زشتی خفقان آوری را که فرهنگ تجدد جایگزین هماهنگی، زیبایی و آرامش طبیعت بکر کرده، زیبا جلوه نماید؛ این نوشتارتلاش می کنداین موضوع را با نگرشی تطبیقی بین چشم انداز قرآنی و دیدگاه برخی عالمان علوم جدید بررسی می کند فناوری افسارگسیخته، فزونی جمعیت، فراوانی فراورده های مصرفی، و نظام سرمایه داری مهد انسان را دچار این بحران ساخته و چارة رهایی از آن در کنترل این وضع است. از چشم انداز قرآنی، این معضل، معلول جهان بینی جدید و تغییر نگرش انسان نسبت به خود و طبیعت است؛ نگرشی که ریشه در بنیان های علم جدید و تفکر تجددگرایانه دارد و به فاصله گرفتن انسان از نگاه قدسی و معنوی به طبیعت، و چنگ انداختن تجاوزگرانه و خودخواهانه به آن انجامیده است.