مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
اسلام
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
عرفى شدن دین در دو گفتمان اسلام سیاسى و تجدد، داراى معانى متفاوتى است. تجدد در پى عرفى شدن دین است تا مفاهیم اساسى خود را در خارج از حوزه دین معنا دهى کند؛ اما اسلامگرایى در پى عرفى شدن است تا بر اساس تحولات و تغییرات و مقتضیات زمان و در چارچوب اجتهاد، به مسائل و نیازها در دایره شریعت پاسخ دهد. در تاریخ معاصر ایران این دو گفتمان مبناى بسیارى از تحولات سیاسى - اجتماعى است و براى تحلیل آنها باید با عصاى این دو گفتمان گام برداشت.
براى تبیین مسئله عرفى شدن در ایران معاصر، به تحلیل دو گفتمان تجدد و اسلامگرایى و مفهوم عرفى شدن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف پرداختیم و با مفصلبندى چندین دال مهم حول دالهاى مرکزى مدرنیته و اسلامگرایى، به تبیین این مفاهیم در نظام معنایى تجدد و اسلامگرایى با استفاده از شواهدى از ایران معاصر اقدام کردیم. در پایان نمودهایى از عرفى شدن را در ایران معاصر مورد بحث قرار دادهایم.
امام، اسلام و مشارکت مردمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۶ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
نظام سیاسی کنونی ایران، تا حدی برآمده از اندیشههای امام خمینی است؛ اندیشههایی که عمدتاً متکی و نشأت گرفته از مبانی فقاهتی ایشان است. نه تنها امام به منزله یکی از پیشوانههای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح است. بلکه باید در حوزه عمل نیز نقش کاملاً برجستهای برای ایشان قائل شد. بنابراین آشنایی و شناخت نسبت به اندیشههای امام نکتهای است که غفلت از آن ما را در درک درست وضعیت کنونی دچار مشکل میکند. این نوشتار سعی دارد ضمن بررسی اندیشههای امام و هم چنین تحولات رخ داده در آن به دو سوال مهم پاسخ دهد: 1) آیا اندیشههای امام در طول زمان دچار گسستهای رادیکال شده است؛ بدین معنا که ما در مقاطع مختلف ـ مثلاً قبل و بعد از انقلاب ـ شاهد تحولات اساسی در اندیشه ایشان هستیم یا خیر؟ به تعبیر دیگر آیا در هیچ مقطعی از اعتقاد اصلی و محوری خود (باور عمیق به توانایی اسلام در تنظیم زندگی سیاسی و غیر سیاسی ) به طور کامل دست کشیدند؟ 2)ماهیت نقش مردم در نظام اندیشهای امام در مقطع مختلف چگونه است؟
مبانى اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسى شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۷ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فلسفه سیاسی هر مکتب، مبناى اطاعت از حاکم است. در این جا این پرسش مطرح می شود که «مبناى اطاعت از حاکم» چیست؟ بر چه اساس و مبنایی، اطاعت از حاکم، مشروع است؟ و این که چرا مردم باید از فردى به نام حاکم، اطاعت کنند؟ حاکم، بر چه مبنایی از مردم، انتظار اطاعت دارد؛ به گونه ای که اگر از اوامر او یا قوانین اجتماع، سرپیچى کنند، مستحقِّ سرزنش و مجازات هستند؟
پاسخ این سؤال، بر اساس مبانى فکرى و اعتقادى هر مکتب سیاسى، متفاوت است. در مکتب اسلام - که همه چیز از خداوند نشأت مىگیرد ـ سلطه یکى بر دیگرى، جز این که از سوى خداوند باشد، منشأ و مبنای دیگرى ندارد و تنها خداوند، نقش قانون گذار و ارائه دهنده راه سعادت و کمالِ بشر را بر عهده دارد و اوست که صلاحیّت قانون گذارى و جعل ولایت را داراست. در این مکتب، ولایت و حکومت، حق و امتیاز نیست، بلکه تکلیف و مسئولیّت است. در این نوشتار، قصد داریم تا به مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه بپردازیم.
آسیب شناسی ارکان انقلاب اسلامی
منبع:
حصون ۱۳۸۳ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
شناخت آسیبها و آفتهایى که انقلاب اسلامى ایران را تهدید مى کنند، نخستین و اساسى ترین قدم در جلوگیرى از پیدایش و رشد آسیبهاست. با این هدف، پرسش اصلى مقاله حاضر معطوف به آسیب شناسى ارکان انقلاب اسلامى ایران است. آسیبهایى که ارکان انقلاب و مبانى اساسى نظام را تهدید مى کنند و دیگر آسیبهایى که روند و حرکت انقلاب اسلامى را کند مى نمایند، به شیوه توصیفى ـ تحلیلى، بررسى شده اند. بخش پایانى مقاله به تبیین مسئولیت و رسالت نیروهاى انقلاب اسلامى در پاسدارى از آن اختصاص دارد.
دیدگاههای جهانی امام خمینی (ره)
منبع:
حصون ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسى دیدگاههاى جهانى رهبر کبیر انقلاب اسلامى ایران تنظیم شده است؛ بنابراین، سئوال مورد نظر در این نوشته عبارت است از این که «بنیانگذار و موسس انقلاب اسلامى، حضرت امام خمینى(ره) چه رویکردى نسبت به نظام بین الملل و مسائل جهانى داشته است؟» با هدف نظم بخشیدن به شیوه پاسخگویى به این سئوال، مطالعات انجام شده در این مقاله، براساس آزمون این فرضیه انجام پذیرفته است که «رویکرد کلى حضرت امام(ره) نسبت به نظام بین الملل، رویکردى فعال و مقتدرانه بوده است.» به عبارت دیگر، فرضیه این مقاله آن است که حضرت امام(ره) برخلاف بیشتر رهبران کشورهاى جهان سوم و جهان اسلام، در رویارویى با مسائل بین المللى و جهانى، به جاى مقهور شدن در مقابل قدرتهاى بزرگ و مستکبر و ارائه تصویرى منفعلانه و ضعیف از خود، رویکردى تهاجمى و مقتدرانه داشته است. این رویکرد، از یک سو، موجب نگرانى و ترس قدرتهاى استکبارى مسلط بر نظام بین الملل شده و از سوى دیگر، نور امید را در دل مستضعفان جهان تابانده است. بررسى هاى انجام شده در این مقاله نشان مى دهد که فرضیه مورد نظر، داراى اعتبار بوده و وجود این رویکرد در روش برخورد حضرت امام(ره) نسبت به مسائل جهانى، امرى مشهود و غیر قابل انکار است.
درآمدی بر نقش اسلام در حل بحرانهای سیاسی - اجتماعی
منبع:
حصون ۱۳۸۴ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
هر نظام سیاسى در جهان با دشمنانى داخلى و خارجى روبرو است. مخالفان داخلى مى کوشند با ایجاد بحران در جامعه، حکومت را تضعیف یا ساقط کنند. در جهان براى پیش گیرى یا مقابله با بحرانهاى اجتماعى، تمهیداتى اندیشیده اند، امّا آیا حکومت اسلامى نیز برنامه هایى براى جلوگیرى و مقابله با آن دارد؟ از متون اسلامى، سیره معصومین علیهم السلام و تاریخ اسلام برمى آید که دین مبین و جامع اسلام در این موضوع، به شناخت بحران و عوامل ایجاد کننده آن، نهراسیدن، پناه بردن به خداوند، مشاوره، برنامه ریزى، سازماندهى، نظارت و ارزیابى و... سفارش نموده و رهبران اسلام نیز آن را در عمل اجرا نموده اند.
بررسی امکان همزیستی دین و مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مدرنیته در تلقی عام و کلاسیک، به عنوان مهم ترین عامل عرفی شدن یاد شده است و انتظار می رفت با بسط آن، دین از صفحه ذهن و زندگی انسان مدرن بیرون رود. وجود شواهدی از حضور پر نشاط دین در دنیای مدرن، این نظریه و پیش بینی های آن را به زیر سوال برده و امیدواری هایی برای به هم آوری دین و مدرنیته در برخی از نواندیشان دینی پدید آورده است. این مقال با تاکید بر تمایز میان «نوشدن»، «مدرن شدن» و «مدرنیته» و ملاحظه تفاوت های آموزه ای اسلام و مسیحیت، این امیدواری را به چالش کشیده است: در گام نخست با آشکارسازی نسبت نقیض میان دین و عرفی شدن و اثر غیر قابلِ انکار مدرنیته بر وقوع این فرایند و در گام دوم با ابرام بر عدم صدق مهم ترین مصادیق همزیستی میان دین و مدرنیته
در آمدی بر مفاهیم اجتماعی در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم دریایی عمیق، موّاج و سرشار از دُرّ و گوهرهای دست یافتنی است، از آن جهت که هر کسی به فراخور حالش میتواند، از آن بهره مند شود، «فسنیسره للیسری» نامیده شده است. ولی تا به حال اندکی از این گوهرهای ناب به دست انسانها رسیده است، خصیصه دیگر قرآن کریم وزانت و سنگینی استدلالهای آن می باشد تا جایی که به عنوان قول ثقیل «سنلقی علیک قولاً ثقیلاَ» خوانده شده است، اما چرا با وجود آسانی فهم و برخورداری از استدلالهای محکم و غیر قابل خدشه آن، تعداد محدودی از این مائده آسمانی بهره مند شده اند؟ زیرا شرط اساسی فهم، درک و دستیابی به قرآن کریم «لایمسه الا المطهـرون» میباشـد، بنابراین تا مسلمـانان نتوانند چهره دل را، با آب پاکی و صفا بشویند، نمی توانند غبار مهجوریت از چهرة این گوهر آسمانی بزدایند و به معانی بلند و نورانی آن دست یابند و از گوهرهای نهفته در آن بهره گیرند. هر زمانی که بحث قرآن کریم به میان میآید این سؤال در ذهن آدمی نقش میبندد که آیا قرآن مجید که دارای بطن های زیادی است، فقط به توحید و آخرت توجه داشته و یا اینکه به مسائل حکومتی، اجتماعی، حقوقی و . . . هم پرداخته و اگر به این مسائل هم توجه نموده تا چه اندازه آن را بسط و گسترش داده است؟! برای پاسخگویی به این سؤال درصدد برآمدیم بخشی از مسائل اجتماعی را با کمک صاحبنظران از قرآن استخراج نموده و مورد استفاده قرار دهیم.
بررسی انحرافات تاریخی و اعتقادی در کتاب «زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش»
حوزه های تخصصی:
در پی انتشار کتاب «زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش» که برآمدی نوین از حقوق زن در اسلام است، به علت ناسازگاری اش با رویکردهای علمی، درصدد برآمدیم تا آن را به نقد بکشیم.در این گفتار چشم انداز تاریخی مرنیسی به منع کتابت حدیث، زن در روایات، حکومت و دموکراسی در صدر اسلام مورد تحلیل قرار گرفته است. وی در تحلیل خویش آشکارا بخش مهمی از تاریخ را حذف نموده و با جهت دهی بخش دیگر تاریخ، در تحکیم پیش فرضها و اصول پذیرفته خویش سود برده است. به عنوان نمونه با مطلق انگاشتن منع کتابت حدیث، به حذف راویانی پرداخته که در دوره اختناق با وجود منع شدید، به حفظ و ثبت روایات پرداخته اند.موضوع دیگر این بخش، تحلیل مرنیسی از وضعیت فعلی مسلمانان است. وی با مشاهدة انحطاط کشورهای اسلامی و شبیخون فرهنگ غربی، راهکاری را توصیه میکند که از الینه شدن وی نشأت گرفته شده است. به سبب این بیگانگی نه تنها خواهان فراموشی تمدن اسلامی است، بلکه تمنای عرفی شدن دین را هم دارد، تا برای پیشرفت کشورهای اسلامی، سلام را مبتنی با ساختار و الگوهای غربی بسازد.
بررسی انحرافات اجتماعی در اسلام و لیبرالیسم
حوزه های تخصصی:
انسان اجتماعی در شرایطی میتواند به ایفای نقش خویش بپردازد که نظمی در تعامل خود با دیگران شاهد باشد. تحقق نظم در تبعیت همگانی از هنجارهای اجتماعی میسر میگردد. اگر نقض هنجارها گسترده گردد، انحراف اجتماعی پدیدار میشود که بایستی در مهار آن و کاستن از گسترش دامنه اش اقدامات جدی صورت پذیرد. مکتب لیبرالیسم بر اساس نگرشی که به انسان دارد، درصدد رفع هر گونه محدودیتی از انسان است، لذا به اجبار با انعقاد قراردادهای اجتماعی و تدوین قوانین، تحقق انتظام اجتماعی را با انواع شیوهها خواهان است، اگرچه در این رویکرد با چالشهای جدی روبرو میباشد. نگرش اسلام این است که انسان در اجتماع با قبول تکالیف دینی و اجتماعی و پذیرش محدودیتهایی، در واقع خود را از انواع قیود رها میسازد و انتظام اجتماعی را به صورت ریشهای محقق میکند. انحرافات اجتماعی در چنین نگرشی، علاوه بر به کارگیری شیوههای مرسوم کنترلی، با عطف توجه به نظارت الهی، مهار شدنی تر از هر شیوهای به نظر میآید.
گفت و گوى مسیحیت و اسلام (1)
حوزه های تخصصی:
چکیده
گفت وگو از دیر باز نیاز انسان اجتماعى بوده، و امروزه راهکارى شایسته براى بررسى و چارهجویى دشوارىهاى موجود بهشمار مىرود . مقاله حاضر پژوهشى در تبیین بستر و زیرساختهاى گفت و گو بین دو دین اسلام و مسیحیت است که بیشتر بر ایجاد راهکارهاى عملى براى برقرارى روابط سالم اجتماعى و همزیستى مشترک و پایدار میان مسلمانان و مسیحیان بر اساس بازگشتبه اصول ناب و بى آلایش دو دین، تاکید مىکند .
نویسنده مقاله که از استادان ممتاز دانشگاه لبنان و از فعالان برجسته بین المللى در زمینه گفت و گوى ادیان و تمدنهاست، در این مقاله، ادیان آسمانى را سرچشمه زلال آزادى، برابرى و برادرى انسانها و الهام بخش اصلاحات فراگیر جوامع بشرى دانسته است .
ساز و کار حکومت اسلامی در تحدید انحرافات اجتماعی
حوزه های تخصصی:
در باب «حکومت اسلامی و انحرافات اجتماعی» گفتگویی با جناب دکتر محمدجواد ارسطا انجام گرفت، ایشان با محوری خواندن عدالت در ساختار اساسی حکومتها، عدم توفیق آنها در تحقق عدالت را مورد بررسی قرار دادند. از نظر ایشان قطع جوامع بشری از دامن وحی و تمسک صرف به تجربه بشری، مهمترین عامل در عدم اجرای عدالت است. لذا تنها راه برای تحقق عدالت و قطع هر گونه ظلم و فساد؛ بهره گیری از قوانین الهی و حاکمیت مجری عادل است، که در ساختار حکومت اسلامی جلوه میکند. (البته حد اعلای چنین حکومتی در زمان ظهور منجی عالم محقق خواهد شد).و در انتهای مصاحبه به بیان شرایط حاکمان جامعه اسلامی از قبیل: ساده زیستی، صداقت، مدیریت قوی، مردم مداری و … پرداختند.
تفاوتهای جنسیتی از دیدگاه اسلام و فمینیسم
حوزه های تخصصی:
در نظر گرفتن تفاوت یا عدم تفاوت جنسی در حقوق زنان، مهمترین اختلاف مکتب اسلام با فمینیسم است. روح این اختلاف که در مبانی وجود شناختی و معرفت شناختی هر دو مکتب آشکار میشود، ریشه در این امر دارد که مصلحت از جانب چه کسی تعیین گردد. اسلام این امر خطیر را از خداوند متعال طلب مینماید، اما فمینیسم بشـر را تعیین کننـدة مصلحت خویش میدانـد. از ایـن رو، در اسـلام، عدالت از یـک واقعیـت نفسالامری برخوردار است و بر این اساس تساوی حقوقی چون مخالف با مقتضیات وجودی زن است، خشونت علیه زنان محسوب میشود، اما در فمینیسم عدالت کاملاً امری نسبی است و بر حسب تجربههای مختلف بشری، معنای آن نیز متغیر میشود و به تبع آن، معنای خشونت علیه زنان نیز تغییر میکند. این نوشتار در ابتدا بعد از بیان دو رویکرد کلی متفکرین اسلامی در این خصوص، فلسفه تفاوتهای حقوقی از منظر اسلام را بیان میکند و در بخش دوم پس از بیان اجمالی نظریه فمینیستها در رابطه با نقش جنسیت در مسائل حقوقی به دو طرح کلی تساوی و تغییر میپردازد و بعد از بیان فلسفه برابری در فمینیسم، مقایسة تطبیقی میان فلسفه این رویکرد با اسلام صورت میگیرد.
فلسفة سارازن ها د ردایرة المعارف: تصویری شکوهمند
حوزه های تخصصی:
استادیار دانشکده زبان های خارجی دانشگاه تهران کثرت و تنوع مقالات درباره اسلام و خاورزمین در دایره المعارف بزرگ قرن هیجدهم‘ شگفتی خواننده امروزی را بر می انگیزد. حدود سی مقاله به طور کلی یا جزئی به این موضوع می پردازند. دیدرو‘ شوالیه دوژوکور ‘ دولیر و آبه ماله‘ از نویسندگان اصلی مقالات اسلامی هستند که مقاله اشان را با یکی از حروف الفبا امضاء می کنند. نگارنده مقالات بدون نشانه در پایان یا ستاره ار در آغاز‘ دیدرو‘ فیلسوف طراز اول عصر روشنگر ی است. انگیزه ما در انتخاب بررسی یکی از مقالات دایره المعارف قرن هیجدهم با عنوان «فلسفه مسلمانان» گستردگی اطلاعات در خصوص فلسفه اسلامی(دانش و اخلاق به طور کلی) از یک سو و جایگاه برجسته و درخشان دانشمندان و عالمان مسلمان از سوی دیگر می باشد. به راستی چه دلایلی‘ دیدرو‘ این فیلسوف ماتریالیست عصر خردورزی را به ستایش از اخلاق اسلامی در «بوستان »سعدی وا می دارد؟
زن از دیدگاه علامه اقبال لاهوری
حوزه های تخصصی:
"د ر این مقاله سعى بر تفسیرد یدگاه اقبال د ر مورد""زن "" شده است. با مطالعهء کلیات فارسى و اردو سخنرانى ها و بیانات علامه اقبال، در مجموع مشاهده مى شود زن در موضوعات مختلف اعم از ""خودشناسى ""، ""تعلیم ""، ""حجاب ""، ""آزا دى "" و ""عرب "" مطرح شده است. از آنجا که اقبال یابند مذهب اسلامى و قرآن بود، طبق عقاید دینى خود، به زن مسلمان بهایى اعلى مى بخشید. زن، در مقام ""ما در""، در نظر وى حساس ترین مسئولیت در نظام هستى را دارا است. علامه بر این اعتقاد بود که همچنان که اصل نبوت هدایت و تکامل بشرى استا مادر بودن توام با شفقت و مهربانى، هدایتگر و سرنوشت ساز ملتى است. به همین منظور نگرانى اقبال این بود که مبا د ا زن با فعالیت در عرصهء اجتماع به صفات عالیهء خود پشت پا زد ه، از پرورش فرزندان غافل شده و در فعالیت هاى سیاسى و محفل هاى سرور، وقت با ارزش خود را از دست دهد. وى حضرت فاطمه زهراء (س) را به عنوان بهترین نمونه مى د اند که تنها راه نجات و رستگارى زنان و به نحو احسن انجام مسئولیت آنان ، زیستن همانند آن بانوى بزرگ باشد.
"
بررسی ترجمهء لغات و اصطلاحات اسلامی (فارسی- فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعى شده است ترجمه لغات و اصطلاحات اسلامى در زبان فرانسه بررسى و نقاط ضعف و قوت آن ها با تجزیه و تحلیل فرهنگ هاى لغت معتبر مشخص شود. یکى از شاخص هاى مهم تفاوت ترجمهء متون وجود لغات و اصطلاحات تخصصى است. در نتیجه مترجم متون اسلامى باید به این اصطلاحات تسلط داشته باشد و به درستى از آن ها استفاده کند. استفاده از نویسه گردانى و آوانگارى لغات و اصطلاحات، به فهم بهتر مطالب کمک مى کند، در نتیجه دانشجویان باید با این قواعد و فنون آشنا شوند. در صورتى که قواعد نویسه گردانى رعایت نشود، خواندن متن دشوار و گاه نادرست خواهد بود. در نویسه گردانى اسامى و اصطلاحات اسلامى از اسلوبى متفاوت از اسلوب هاى پذیرفته شده در سایر علوم استفاده مى شود. دسته بندى و بررسى لغات و اصطلاحات از ویژگى هاى این مقاله است. براى بررسى دقیق تر واژه ها از فرهنگ هاى تخصصى استفاده شده است.
بررسی مضامین اسلامی در برخی آثار فیودور داستایفسکی و علل گرایش نویسنده به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله‘ ابتدا به بررسی زندگی شخصی و ادبی فیودور داستایفسکی و سپس با توجه به شرایط زندگی نویسنده‘ به علل گرایشات مذهبی نویسنده که منجر به خلق آثار مذهبی و فلسفی وی شده اند‘ می پردازد. در ادامه به دلیل علاقه و روی آوری نویسنده به قرآن که نخستین با ردر تبعید با این کتاب آسمانی آشنا شد‘ اشاره می شود. آشنایی با شرق شناسان‘ علاقه به مشرق زمین و تاثیر پذیری از مطالب ادبی قرن نوزده درباره دین اسلام و پیامبر(ص) آن ‘ باعث شد تا داستایفسکی در آثار خودر به مضامین اسلامی اشاراتی داشته باشد. بازتاب تاثیرپذیری از آثار ادبی اسلامی ‘ از اثر همزاد شروع‘ و به آخرین جلد یادداشت های نویسنده ختم شده است. در همزاد و یادداشت های خانه اموات ‘ داستایفسکی به کمک برخی از مضامین اسلامی‘ نظرات خود را درباره پیامبر اسلام و رسالت حضرت عیسی(ع) بیان می کند. داستایفسکی در همزاد‘ با تقسیم شخصیت قهرمان به دو قسمت ‘ آقای گال یادکین واقعی وخیالی‘ نشان داده است که رفتارهای ضد اخلاقی مثل فریب‘ ریا‘ خشونت باعث بروز مشکلات بسیاری برای افراد شریف‘ متواضع و درست کار در اجتماع می شود. در یادداشت های خانه اموات‘ او با استناد به آیات قرآن از رسالت حضرت عیسی (ع) و معجزات او سخن می گوید که نشان از تاثیر پذیری داستایفسکی از مسلمانانی دارد‘ که او در زمان تبعید با آن ها تماس داشت.
مردم سالاری دینی پاسخ بنیادین حکومت دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در باب حکومت دو مسأله، بسیار کلیدی به نظر میرسد:
1 ) چه کسی باید حکومت کند؟
2 ) چگونه باید حکومت بشود؟ (یعنی روش حکومت کردن به چه شکل باشد.)
پاسخهای مختلف و متنوعی به دو پرسش مذکور داده شده، به طوری که نوع پاسخ ارائه شده، ساختار قدرت و سیستم حکومتی متناسب به آن را فراهم میآورد. در اسلام نیز رویکردهای گوناگونی به این دو مسأله شده است، که هر کدام ساختار خاص از قدرت سیاسی را در طول تاریخ اسلام عرضه داشته است. اما در اسلام حقیقی، که در
حکومت انبیا و جانشینان راستینشان نمود عینی پیدا کرده است، رویکرد پاسخ گویانه به هر پرسش پررنگ میباشد. به همین جهت سیستم و روش حکومتی که به تبع آن پاسخها، بیرون داده شده است، بیشتر متمرکز بر مسؤول سازی قدرت سیاسی در تمامی لایههایش میباشد. بنابر این اسلام روش و شیوهی حکومتی را بیرون میدهد، و از آن حمایت به عمل میآورد، که قدرت و توان مندی سیاسی و اجتماعی را در تمامی سطوحش پاسخ گو و مسؤول بسازد. از این روی مردم سالاری دینی را به مثابه عمدهترین ساز و کار ممکن جهت تحقق این هدف برمیگزیند. منتهی مردم سالاری که پاسخ گویی حکومت و قدرت را تأمین میکند، از دیدگاه اسلام، سه عنصر پایه و کلیدی دارد که در فقدان یکی از آنها مردم سالاری دینی و به تبع آن توزیع قدرت و پاسخ گویی حکومت ناپیدا میگردد. آن سه عنصر عبارتند از:
1 ) توان مندی اجتماعی؛
2 ) مسؤولیت پذیری؛
3 ) نگرش حقوقی به قدرت.
روشن است که توان مندی اجتماعی با تمامی ساز و کارهایی که آن را تولید میکند، و در این نوشتار مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است، به تنهایی پاسخ گو شدن حکومت را به وجود نمیآورد و همین طور مسؤولیت پذیری نه به تنهایی و نه در کنار توان مندی، چنین مهمی را عملی نمیسازد. از این روی وجود عامل و عنصر دیگری در کنار آن دو لازم و ضروری است و آن سلطه و نفوذ فراگیر نگرش حقوقی به قدرت میباشد. این نگرش زمینهی اعمال مسؤولانهی قدرت و توان مندی سیاسی و اجتماعی (توان مندی به معنایی که در این نوشتار آمده است) را فراهم میکند و پیوند ناگسستنی میان مردم سالاری دینی و پاسخ گویی حکومت را برقرار میسازد. بنابراین پاسخ گویی حکومت در گرو تحقق مردم سالاری دینی است و عملیاتی شدن این گونه مردم سالاری برآمده از تأثیر و تأثر مداوم توان مندی اجتماعی، مسؤولیت
پذیری و نگرش حقوقی به قدرت میباشد که روح این نوشتار معطوف به چنین ساز و کاری میباشد.
عدالت اجتماعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اگر در میان ارزشهای اجتماعی مورد قبول همگان والاترین ارزشها را «آزادی»، «برابری» و «عدالت» بدانیم، مقایسهی این ارزشها و انتخاب یکی از آنها به عنوان ارزش برتر از دشوارترین داوریهاست.
ولی آنچه مسلم است، آزادی گاهی خود حصاری برای آزادی میگردد، زیرا افرادی هستند که با استفاده از آزادی همهی منافع و مزایای طبیعی و اجتماعی را به سوی خود جذب میکنند و آزادی را در انحصار خود درمیآورند.
به همین جهت نیاز به برابری ضروری است، و انسانها خواهان آن میگردند، تا از آزادی بکاهند تا بتوانند به برابری دست یابند. در نتیجه
برابری بر آزادی حکومت میکند، نیاز به برابری نیز در واقع نیاز به عدالت است، زیرا آنجا که جای برابری و تساوی است، برابری در ذات و عمل به عدالت وجود دارد.
بنابراین عدالت والاترین ارزشها است.
با ظهور و پیدایش اندیشههای جدید و تفکر نسبی گرایی، که بر مبنای نظریهی اومانیستی خود بنیادگرایانه توانست به عنوان تفکری مسلط و اندیشهای حاکم جای خود را باز کند، با مبدأ قرار گرفتن انسان به عنوان خاستگاه معرفت و شناخت، از انسان موجودی ساخت که مستقل و بینیاز از هر منبع و مرجع دیگری محور ارزشها و نیز معیار و ملاک آن قرار گرفت.
بر این اساس دیگر ارزش واقعی و مطلقی جدای از ذهن انسان ارزش گذار در خارج وجود نداشت تا انسان نیاز به فهم و درک او داشته باشد تا به ناچار بخواهد خود را بر آنها تطبیق دهد.
آثار ناشی از این اندیشه و تفکر توانست در تمامی حوزهی رفتارهای اجتماعی از جمله رفتارهای اقتصادی نیز جاری شود، و انسان را موجود حداکثر کنندهی مطلوبیت، خوشی و سود معرفی کند و در نهایت مفهوم عدالت را به رفاه مادی همگانی ارجاع دهد.
در این نگرش دیگر عدل و عدالت عبارت از رفتار کردن بر حسب ضوابطی مستقل از ارادهی بشری نیست و هیچ یک از اصول مادی عدالت دیگر اعتبار ذاتی ندارند، و لذا اصول عدالت را میتوان به ساخت انسانی و گزینش فردی منوط کرد، در حالی که در نگرش دینی، عدالت و تمامی ابعاد آن، سرچشمهی الهی دارد و در چارچوب شریعت قابل تعریف است. بنابراین در این رهیافت عدالت چهرهی الهی و آرمانی دارد.
سؤالی که این مقاله در پی پاسخگویی به آن بر خواهد آمد، این است که با توجه به اختلاف بنیادی در برداشت دینی از عدالت و اندیشههای مدرن عدالت، آیا با توسل به چنین نظریههایی میتوان عدالت اقتصادی مورد نظر اسلام را در قالب نظام اقتصادی آن محقق ساخت.
مبانی دین و توسعه در اندیشه ی شهید مطهری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است تا به پاسخگویی به سؤال «رابطهی دین و توسعه» از منظر شهید مطهری بپردازد.
آنچه مسلم است، در نگرش ایشان، هر نوع دینی با توسعه سازگاری ندارد؛ همچنان که هر معنی و مفهوم، و هر الگو و استراتژی از توسعه نیز با دین همگامی و همراهی نخواهد داشت. به اعتقاد وی، دینی که بین دنیا و عقبی تعارض میبیند، و یا علم و دین و وحی و عقل را منافی یکدیگر میپندارد؛ هرگز راهی به سوی توسعه، و گامی در جهت توسعه نمیتواند بردارد. کما این که توسعهای که انسان را به دین گریزی و خدا فراموشی میخواند، و دستاورد آن به عقب راندن و کنار گذاشتن آموزههای الهی و وحیانی است، با هیچ دینی نمیتواند همراه گردد.
اما اگر توسعه بستری برای رسیدن انسان به کمال انسانیاش باشد و کمال انسانی را، به تعبیر شهید مطهری، در تعادل و توازن انسان بدانیم، هدف و جهت توسعه باید عبارت از ارتقای مستمر یک جامعه یا نظام اجتماعی به سوی یک زندگی بهتر و انسانیتر باشد. بدین ترتیب جهت و هدف توسعه چیزی جز گسترش و تقویت گزینههای انسانی نیست، بر این مبنا چنین توسعهای نه تنها سر ناسازگاری با دین نداشته، بلکه میتوان چنین نتیجه گرفت که چنین توسعهای زمینه برای دستیابی دین به اهدافش را فراهم میکند، زیرا چنین توسعهای در تمامی ابعادش، اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، سبب بروز و ظهور استعدادهای نهفته در انسان گردیده و راه را برای تحقق استعدادها و قابلیتهای او میسر میسازد. همان چیزی که، به تعبیر شهید مطهری، «قرآن تصریح میکند که نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن و براساس استحقاقها و قابلیتهاست»، تا بشر بتواند به شکوفایی استعدادهای نهفته در ذات و آفرینش خود بپردازد.