مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
تفاوت جنسی
حوزه های تخصصی:
در نظر گرفتن تفاوت یا عدم تفاوت جنسی در حقوق زنان، مهمترین اختلاف مکتب اسلام با فمینیسم است. روح این اختلاف که در مبانی وجود شناختی و معرفت شناختی هر دو مکتب آشکار میشود، ریشه در این امر دارد که مصلحت از جانب چه کسی تعیین گردد. اسلام این امر خطیر را از خداوند متعال طلب مینماید، اما فمینیسم بشـر را تعیین کننـدة مصلحت خویش میدانـد. از ایـن رو، در اسـلام، عدالت از یـک واقعیـت نفسالامری برخوردار است و بر این اساس تساوی حقوقی چون مخالف با مقتضیات وجودی زن است، خشونت علیه زنان محسوب میشود، اما در فمینیسم عدالت کاملاً امری نسبی است و بر حسب تجربههای مختلف بشری، معنای آن نیز متغیر میشود و به تبع آن، معنای خشونت علیه زنان نیز تغییر میکند. این نوشتار در ابتدا بعد از بیان دو رویکرد کلی متفکرین اسلامی در این خصوص، فلسفه تفاوتهای حقوقی از منظر اسلام را بیان میکند و در بخش دوم پس از بیان اجمالی نظریه فمینیستها در رابطه با نقش جنسیت در مسائل حقوقی به دو طرح کلی تساوی و تغییر میپردازد و بعد از بیان فلسفه برابری در فمینیسم، مقایسة تطبیقی میان فلسفه این رویکرد با اسلام صورت میگیرد.
تفاوت های زن و مرد: نقش و کارکرد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ای که در این پژوهش با آن روبه رو هستیم، شناخت تفاوت های زن و مرد، نقش و کارکرد تفاوت هاست. هدف این است که با شناسایی دقیق تفاوت این دو جنس در ابعاد مختلف، به زمینه و بسترهای لازم برای یک زندگی آرام و با نشاط در ارتباط زن و مرد دست یابیم. روش تحقیق این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است که بر اساس مطالعه تفاوت ها در منابع علمی و دینی داده ها شکل گرفته است. آثار و کارکردها بر تحقیقات دینی و روان شناختی مبتنی است و یافته های مهم در این تحقیق، درک تفاوت ها در ابعاد فیزیکی، طبیعی جنسی، عاطفی و فکری است. این مهم به ما کمک می کند تا با استفاده از عشق و محبت، شادی و نشاط، تعادل و قضاوت عادلانه، زندگی سالم، برخوردار از مسئولیت پذیری و معنویت داشته باشیم.
بررسی پذیرش تمایز موقعیت جنسی بر نابرابری قدرت در خانواده (نمونه شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین پذیرش تمایز موقعیت جنسی و نابرابری قدرت در بین خانواده هاست. چارچوب نظریه پژوهش، نظریات تفاوت جنسی، نابرابری جنسی و ستمگری جنسی است. روش تحقیق پیمایش، جامعه آماری زنان شهر خرم آباد، حجم نمونه صد نفر از زنان و مردان خرم آبادی شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که نابرابری قدرت در بین خانواده های خرم آبادی وجود دارد و زنان تحت سلطه مردان قرار دارند؛ به گونه ای که زنان این نابرابری را همسان و تقریباً مانند مردان پذیرا هستند و تنها بین متغیر تحصیلات، با نابرابری قدرت در خانواده رابطه منفی وجود دارد و دیگر متغیرهای سن، شغل و مدت زندگی مشترک، هیچ یک بر ساختار قدرت اثرگذار نیست.
تأثیر برنامه ی آموزش ژیمناستیک بر چرخش ذهنی
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر برنامه ی آموزش ژیمناستیک به عنوان یک فعالیت حرکتی بر چرخش ذهنی به عنوان یک فاکتور شناختی است. تحقیق حاضر با در نظر گرفتن گروه آزمایش با تمرین آموزش ژیمناستیک، از بین دانشجویان رشته ی تربیت بدنی، و گروه کنترل بدون تمرین و آموزش، از بین دانشجویان دیگر رشته های علوم انسانی، هر گروه 40 نفر (20نفر پسر و 20 نفر دختر) انجام شد. ابتدا از هر دو گروه آزمون چرخش ذهنی پترز و همکاران (1995) گرفته شد و پس از آن گروه آزمایش، 9 هفته به برنامه ی آموزش حرکات پایه و ابتدایی ژیمناستیک پرداختند. پس از اتمام جلسات آموزش، مجدداً پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. برای بررسی تفاوت در نمرات پیش و پس آزمون در دو گروه، از تحلیل کواریانس یکراهه (ANCOVA) و برای بررسی تفاوت چرخش ذهنی بین دوگروه و دختران و پسران در نمرات پیش آزمون، از آزمون t استفاده شد. یافته ها، تفاوت معنادار در نمرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون و تنها برای گروه آزمایش را نشان داد. تفاوت بین نمرات دانشجویان رشته ی تربیت بدنی و دانشجویان دیگر رشته های علوم انسانی، به نفع دانشجویان تربیت بدنی معنادار بود. همچنین بین نمرات پسران و دختران در چرخش ذهنی، تفاوت معناداری به نفع پسران مشاهده شد. مطالعه ی حاضر حاکی از تأثیر برنامه ی آموزش ژیمناستیک بر توانایی چرخش ذهنی بود، که تأثیرات برنامه ی مداخله ی حرکتی بر توانایی های فضایی و شناختی را نشان می دهد.
تفاوت جنسی زنان و مردان و آثار آن در احکام مربوط به پوشش: مقایسه ادله اسلامی و یافته های علمی در روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ و تقویت نهاد خانواده در گرو شناخت دقیق دو رکن اصلی آن یعنی زن و مرد است. شناخت این دو رکن سمت و سوی اقدامات فرهنگی را روشن می کند. مطالعات اسلامی نشان می دهند زن از نظر قوای جنسی، ایجاد انگیزه و تحریک کنندگی مقدم بر مرد است. اما در مقابل از حیا و قدرت کنترل بسیار بالاتری برخوردار است. این موضوع از آداب و احکام تشریع شده برای زنان کاملاً پیداست. از طرفی مطالعات روانشناختی نیز تأیید می کنند که میل و رفتار جنسی در زنان با بازداری نهادین و ژنتیکی بالقوه ای همراه است. طبق یافته های جدید روانشناختی، زنان میل و رفتار جنسی را جهت تشکیل خانواده و پایه گذاری مبنایی برای فرزندپروری بکار می گیرند. درحالیکه در مردان، میل و رفتار جنسی به طور نهادین مبنای تشکیل خانواده ندارد. این یافته ها نشان دادند که حفظ نهاد خانواده و ساختارمند کردن جامعه در درجه اول به زن و کنترل میل جنسی او و مدیریت وی بستگی دارد. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی وبا استفاده از منابع تفسیری و روائی و مطالعات جدید روانشناختی، در پی اثبات این موضوع است که با توجه به تفاوتهای زن و مرد در قوای جنسی، برای حفظ و صیانت حریم خانواده ، ضروری است زنان نسبت به توانمندی خود در کنترل و مهار غریزه جنسی ورعایت آداب رفتاری توجه ویژه داشته باشند.
بررسی جامعه شناختی نظریه های فمینیستی معاصر با رویکرد انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نظریه های فمینیستی معاصر با رویکرد انتقادی می پردازد. در این تحقیق از روش تحقیق نقدعلمی و برای جمع آوری داده ها از روش آرشیوی استفاده شده است. نظریه های فمینیستی طیف وسیعی از نظریات از جمله: نظریه زن محور، نظریه های تفاوت (فمینیسم فرهنگی، نظریه سیمون دوبووار)، نظریات جامعه شناسی تفاوت جنسی (نظریه نهادی و نظریه تعامل گرایی)، نظریه های نابرابری جنسیت (فمینیسم لیبرال)، نظریه های ستم (فمینیسم روانکاوی، فمینیسم رادیکال)، نظریه های ستم ساختاری (فمینیسم سوسیالیست، نظریه تداخل) و نظریه های پست مدرن فمینیسم را شامل می شود. نقد و بررسی یافته های تحقیق نشان می دهد که نظریه های فمینیستی به دلیل غیرتاریخی بودن، در نظر نگرفتن فرهنگ های مختلف، بدبینی نسبت به مردان، نگرش یکسان به همه مردان، نگرشی صرفاً ماتریالیستی به عشق، عدم پاسخگویی به مکانیسم ایجاد پدرسالاری، ستمگر دانستن مردان، مخالفت با آموزه های ادیان جهان و نگرش یکسان به همه ادیان، حمله متعصبانه به ناهمجنس خواهی، تحمیل همجنس خواهی به زنان به عنوان معرفت شناسی برتر، ترویج هویتی جدید در مقابل هویت واژگون شده، ضدیت با فردگرایی با ادعای فردگرایی، تعدد و آزادی جنسی و تعریف سکسوالیته برای زنان، نقد بر نظریه فمینیست نهادی، عدم توجه به «نامحقق کردن»، عدم توجه به تفاوت در جسم و درنهایت ضعف فمینیسم روانکاو در بررسی ترتیبات اجتماعی عواطف مورد نقد می باشند. می توان بیان کرد که نظریه های فمینیستی علی رغم تأثیرات خود به صورت عملی و نظری به عنوان نقاط قوت دارای ضعف های نظری عدیده ای می باشند که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.