مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
تجربه زیسته
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
197 - 220
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بازنمایی تجربیات دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه تبریز از حس تنهایی اگزیستانسیال است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است و نمونه ها از طریق نمونه گیری هدفمند و مصاحبه ژرف نگر با 18 نفر از دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه تبریز انجام گرفت. مصاحبه ها ضبط و به روش استرابرت و کارپینتر تجزیه و تحلیل شدند. از یافته های حاصل از تجربیات حس تنهایی اگزیستانسیال دانشجویان، 4 مضمون اصلی: احساس درک شده، تنهایی مثبت، تنهایی منفی و راهکاری برای کاهش تنهایی منفی شناسایی شد. دانشجویان دختر دانشگاه تبریز از تنهایی اگزیستانسیال احساس وانهادگی، اضطراب و جدایی داشتند که این احساس برای آن ها هم پیامدهای مثبت و هم منفی داشته است. با اتخاذ تدابیری نظیر تبیین موقعیت وجودی دانشجویان در هستی و تعالی بخشی به این جایگاه می توان به این نوع از حس تنهایی در دانشجویان فائق آمد.
تأملی بر تحول پارادایمی مسئله «مادری» در اندیشه فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
551 - 579
حوزه های تخصصی:
تجربه زنان از مادری، متأثر از بسترهای متنوع زندگی و گوناگونی هویتی در آن ها، به شیوه ای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ساخته و پرداخته می شود. این مقاله به موضعی که جریان های مختلف معرفت فمینیستی به مسئله «مادری» در مقام نظر و عمل اتخاذ می کنند می پردازد تا معانی، مفروضات و دلالت های مرتبط با آن را بشناسد و بتواند تحولات تاریخی و معناشناختی این مسئله یابی را دریابد و تأثیرپذیری آن را از جریان های سیاسی و تحولات تاریخی نشان دهد. این پژوهش که مبتنی بر مرور تاریخی مسئله مادری در اندیشه فمینیستی بود، سه چرخش پارادایمی را در رابطه با مسئله مادری نشان می دهد. پارادایم طرد و ذات گرایی که فمنیسم رادیکال و فمنیسم لیبرال را دربر می گیرد و با مفاهیمی چون پدرسالاری، ستم و وابستگی گره خورده است؛ پارادایم پدیدارشناختی که موج سوم، فمنیسیم سیاه و فمنیسم پسااستعماری آن را به وجود می آورند، بر تمرکز بر تجارب زیسته و تفاوت ها مبتنی است و در نهایت پارادایم مبتنی بر اکتیویسم، فشار از پایین و تغییرات اجتماعی که حاصل برآمدن نظریه تفکر مادرانه و مادری توانمندانه بوده است و با اعتراض به سکون و انفعال الگوهای حاکم بر مادری، مسئله را بازگرداندن اقتدار و مشروعیت به مادران و توجه به شیوه های خلاقانه و مخربِ شناختِ آن ها معرفی می کند که می تواند به ایجاد تغییرات اجتماعی، توسعه فراگیر صلح و دنیایی انسانی تر بینجامد.
تجارب مادران شاغل از سیاست های مراقبت از کودک در ایران: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
121 - 145
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هسته مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و به ویژه بحث سیاست گذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئله مندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گسترده ای در دیدگاه ها، مواضع و راهبردهای سیاستی به شمار می رود. یکی از مسیرهای مهم شناخت نواقص و راهبردهای بهبود سیاست های مراقبت از کودک فهم تجربیات و ابعاد مختلف مواجهه مادران شاغل با این سیاست ها به عنوان اصلی ترین گروه مرتبط با آن هاست. این پژوهش با شیوه پدیدارشناختی مبتنی بر جمع آوری داده ها از نمونه مادران شاغل با فرزند کمتر از هفت سال، که براساس نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری و با تمرکز بر شاغلان در دانشگاه های شهر اصفهان انتخاب شده اند، قصد درک معنا و تجربه مادران شاغل از سیاست های ایران درخصوص مراقبت از کودکان این گروه را دارد؛ تا از خلال آن به راهبردهای سیاستی در جهت بهبود و رفع نواقص احتمالی موجود در این حوزه دست یابد. از فرایند تحلیل داده ها مبتنی بر رویکرد هفت مرحله ای کولیزی، پنج تم اصلیِ «ارزیابی محتوایی سیاست ها»، «ارزیابی نحوه اجرای سیاست ها»، «متغیرهای واسطه ای»، «آثار و پیامدها» و «راهبردها» حاصل شد. نتیجه آنکه، براساس تجربه زیسته گروه نمونه از مادران شاغل، سیاست مراقبت در ایران از جهات مختلفی، به ویژه نبود انعطاف لازم در قوانین و اجرای آن ها در ارتباط با شرایط مادر/ کودک و فقدان سویه های جنسیتی و حمایت گرانه در زمینه های فکری مجریان و کارفرمایان، کفایت لازم در تأمین آرامش و رضایت مادران را ندارد. همچنین، داده ها نشان داد که متغیرهای واسطه ای متعددی مانند شرایط خانوادگی، مالی، کاری، شخصیتی و میزان آگاهی مادران در چگونگی درک و مواجهه آن ها با سیاست های مراقبت از کودک تأثیرگذار و موجب ظهور تأثیرات متفاوت در وضعیت مادر/ کودک/ اشتغال اند.
تجربه زیسته زنان نجات یافته از خودسوزی در بخش کوهنانی- کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
325 - 348
حوزه های تخصصی:
خودکشی یکی از آسیب های اجتماعی موجود در جوامع مختلف است که به شیوه های گوناگونی انجام می شود؛ خودسوزی یکی از این شیوه های دردناک است. مقاله حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته زنان نجات یافته از خودسوزی در بخش کوهنانی شهرستان کوهدشت، که طی سال های 1383 تا 1396 به خودسوزی اقدام کرده اند، صورت گرفته است. محققان در این پژوهش کیفی از روش پدیدارشناسی تفسیری، نمونه گیری هدفمند و تکنیک مصاحبه عمیق با 10 زن برای جمع آوری اطلاعات بهره جسته اند. همه مصاحبه ها ضبط و بلافاصله روی کاغذ نگاشته و با رویکرد تفسیری تحلیل شد. یافته های پژوهش، که حاصل استخراج از مصاحبه هاست، شامل مقوله های «سنت گرایی فرهنگی»، «چالش های اقتصادی»، «کمبود مهارت های ارتباطی»، «خشونت شوهران علیه زنان»، «ناخوشایندی طلاق»، «ابراز خود و رهایی» و «دسترسی آسان به مواد خودسوزی» است. نتایج پژوهش بیانگر تعامل ابعاد مختلف فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و روانی در فرایند اقدام به خودسوزی زنان روستایی و موقعیت مند بودن این ابعاد است. در آخر، پیشنهادهایی متناسب با ظرفیت های موجود ارائه شد.
تحلیل تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از زلزله استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
431 - 462
حوزه های تخصصی:
بلایای طبیعی به یک اندازه بر جمعیت درگیر تأثیر نمی گذارند. زنان سرپرست خانوار از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در موقعیت بحران زا هستند. نحوه مواجهه زنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با زمینه فرهنگی، سازوکارهای قدرت و موضوعات مرتبط با جنسیت دارد. از طرفی، عاملیت زنان نیز در این مواجهه اهمیت دارد. مقاله حاضر به تشریح تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از زلزله با هدف ارائه مدل مفهومی «فرایند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در بحران» می پردازد. این مطالعه کیفی و با روش «نظریه زمینه ای» است. داده های میدانی از طریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار در مناطق هشت گانه زلزله زده کرمانشاه از جمله ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب تا حد اشباع نظری جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای تحلیل شده است. در نهایت، داده ها به 363 مفهوم، 20 مقوله عمده و مقوله هسته تشدید بنیادهای اجتماعی ناتوان ساز کدگذاری و تحلیل شد. پدیده برساخت شده «فقر قابلیتی تهدید فرصت ها» (زنان ناتوان) ناشی از بستر نظام های ارزشی و ایدئولوژی های سرکوب گر حاکم بر زنان، ضعف مدیریت بحران، فقر و محرومیت منطقه و کمبود دانش فنی و مهارت است که راهبردهای تاب آوری و کنش فعال، کنش منفعل و... را به دنبال داشت. درماندگی و دلزدگی، چالش قدرت، تهدید و ناامنی، احساس رهاشدگی، آسیب های جسمی و روانی و چالش فرزندان پیامدهای ناشی از پدیده ذکرشده است که نظریه زمینه ای آن در قالب مدل پارادایمیک ارائه شده است. نتایج نشان می دهد فرایند «قدرتمندشدن» زنان سرپرست خانوار در بلایا مشروط به شرایطی است از جمله اینکه فرصت ها از طریق ساختارهای حمایتی قابل دسترسی باشند و موانع و نیروهای بازدارنده آن قدر تهدید کننده و قوی نباشد که جلوی فرصت ها را بگیرد و به محرومیت از قابلیت ها منجر شوند و زنان نیز خود را واجد «عاملیت» بدانند.
فهم پدیدارشناسانه تجارب زیسته افراد تراجنسی در شهر مشهد (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنسیت یکی از مهم ترین ابعاد هویت انسانی است که همواره موردتوجه جامعه شناسان قرار گرفته است و هرگونه اختلال در نظم جنسیتی، افراد را دستخوش ابهام و سردرگمی می کند. هدف این مقاله مطالعه پدیدارشناسانه تجربه زیسته افراد تراجنسی در شهر مشهد است. در این پژوهش از روش پدیدارشناسی در رویکرد کیفی استفاده شده است و جامعه آماری این پژوهش کلیه تراجنسی های شهر مشهد هستند. برای انتخاب نمونه ها از روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به طور همزمان استفاده شده است. در پژوهش حاضر برای گردآوری اطلاعات و داده ها از 10 نفر تراجنسی ساکن مشهد مصاحبه نیمه- ساخت یافته انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد عمده ترین مشکل تراجنسی ها، موقعیت مرزی است. این وضعیت، موجب «آشفتگی جنسیتی» در آن ها شده و اغلب در مرحله گذار یا «اتاق انتظار» جهت تغییر جنسیت معلّق هستند. وضعیت برزخی، آن ها را با مشکلات متعددی مواجه کرده که در هفت تم اصلی مشخص شده است. این تم ها عبارتند از: موانع «روانی»، «اجتماعی»، «اقتصادی»، «فرهنگی»، «حاکمیتی»، «دینی» و «خانوادگی». هرچند تمام مساعی جامعه در جهت اسنتطاق و منقادسازی افراد به مثابه ی سوژه های جنسی است، اما وضعیت ابهام انگیز به آن ها فرصت می دهد تا انواع بازی ها شکل بگیرد و با اشکال مختلف مقاومت و نقیضه وار (طنز، تحقیر، مبدل پوشی) در جهت «تعلیق» و اسطوره زدایی از مرزبندی های جنسیتی هستند.
مطالعه پدیدارشناسانه عشق ازدواجی در دوران آشنایی (تجربه زیسته کنش گران تازه ازدواج کرده شهر اصفهان از آشنایی تا لحظه عقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
517 - 538
حوزه های تخصصی:
وجود عشق به منزله مبنایی برای ازدواج و انتخاب همسر در جامعه کنونی ایران اهمیت یافته است. از همین رو، این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به توصیف چیستی و چگونگی تجربه زیسته عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظه عقد از منظر کنش گران تازه ازدواج کرده می پردازد. جامعه مطالعه شده شامل شهروندان متأهل شهر اصفهان است که در سال های ابتدایی زندگی مشترک اند. از طریق نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه عمیق با 24 نفر، داده ها جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی هشت مرحله ای، مبتنی بر روش باتلر کیسبر، تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که تجربه زیست شده عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظه عقد از طریق نوعی تقابل عقل و احساس در سه مرحله زمانی برساخته می شود؛ تقابل میان «رمانتیک گرایی پیشین» و «واقعیت گرایی پیشین» قبل از مواجهه و میان «به دل نشستن»، «واقعیت گرایی پسین» و «رخدادهای جرقه ای» بعد از مواجهه با طرف مقابل، که به طورکلی با مضمون «سرگردانی میان بیم و امید» مشخص شد. لحظه عقد نیز در عین داشتن چنین تقابلی، به عنوان لحظه ای محوری در آگاهی کنش گران، با در بر داشتن مضمون اصلی «دوگانگی لحظه عقد»، از یک سو «اوج سرگردانی» را در خود دارد و از سوی دیگر به این سرگردانی خاتمه می دهد؛ به این معنا که پس از لحظه عقد، تردید کنش گران به صفر می رسد و آن ها نوعی «تحول احساسی» را تجربه می کنند.
تجربه زیسته؛ ماهیت، گونه ها و نقش آن در فرایند خلاقیّتِ ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۲۲۸-۱۷۵
حوزه های تخصصی:
تجربه زیسته اصطلاحی گسترده، مناقشه برانگیز و گاه مبهم است که در علوم مختلف مورد توجه پژوهشگران بوده است. در حوزه مطالعات ادبی با آن که گاه جسته و گریخته اشاراتی به این مفهوم دیده می شود، اما تا کنون به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته است. بررسی تجربه زیسته و نقش آن در فرایند خلاقیت ادبی، در تببین مفاهیم شاعرانه بسیار اهمیت دارد، زیرا هم برای درک بهتر شعر راهگشاست و هم می تواند معیاری برای بررسی موفقیت و یا عدم موفقیت یک شعر یا دوره ادبی در اختیار ما قرار دهد. علاوه بر این مشترک بودن تجربه زیسته خواننده و شاعر، می تواند به درک بیشتر و هم ذات پنداری خواننده با شعر کمک کند که همین امر راه را برای نقد خواننده محور از منظر تجربه زیسته، نیز هموار می کند. در این پژوهش با روش تحلیلی انتقادی سعی شده است مفهوم تجربه زیسته و گونه های آن تبیین شود؛ سپس برای فهم دقیق تر نقش تجربه زیسته در فرایند خلاقیت ادبی، الگویی نظام مند برای آن تعریف و ترسیم شود. در همین راستا تجربه زیسته به انواعی ازقبیل تجربه زیسته شخصی، تجربه زیسته خاص و تجربه زیسته عام تقسیم شده است که هرکدام زیرمجموعه هایی دارد. یافته های این پژوهش علاوه بر تببین مفهوم تجربه زیسته و نقش آن در فرایند خلاقیت ادبی، نشان می دهد که تجربه زیسته یکی از عناصر بنیادینِ آثارِ ادبی و به ویژه شعر است که توجه به آن می تواند برای درک هستی شعر، چگونگی شکل گیری آن، منابع الهام شاعران و... مؤثر باشد.
ضرورت بازنگری در نظام آموزشی دانشجویان رشته مدیریت: بررسی تجربه زیسته دانشجویان مدیریت دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
39 - 70
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین وظایف حکمرانی آموزشی، بازنگری به موقع نظام ها و فرآیندهای آموزشی به ویژه در حوزه نظام آموزش عالی است. به نظر می رسد فرصت و تجربیات کسب شده در دوران همه گیری کویید 19 این روند را تشدید کرده است. به همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانشجویان مدیریت دانشگاه تهران از آموزش مجازی در دوران همه گیری ویروس کرونا و ارائه راهکارهایی جهت بهبود نحوه آموزش می باشد. روشی که در این پژوهش کیفی مورد استفاده قرار گرفته است، تحلیل پدیدارشناختی می باشد. با استفاده از تحلیل پدیدارشناختی می توان دریافت که جامعه هدف دنیای پیرامون خود را چگونه درک می کند و تجارب خاص مورد نظر برای آن ها چه معنایی دارد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل آن دسته از دانشجویان مدیریت دانشگاه تهران می باشد که سابقه مشارکت در کلاس های غیرحضوری و مجازی و توام را به صورت هم زمان با فراگیری ویروس کرونا در دانشگاه را داشته اند. پژوهشگران این پژوهش با انجام 29 مصاحبه از بین دانشجویان واجد شرایط به اشباع نظری رسیده اند. یافته پژوهش حاضر نشان می دهد که کلاس های غیرحضوری و مجازی دارای مزایا و معایبی به صورت توامان می باشد که به تفکیک به موارد آن پرداخته می شود. نهایتا این مطالعه با تحلیل محتوای داده های پژوهش، روش آموزش ترکیبی فزاینده را جهت افزایش و بهبود بهره وری فرایند آموزش توصیه و پیشنهاد می کند.
بازنمایی تجربه شغلی فرماندهان و مدیران لرستان و خوزستان در مدیریت انتظامی بحران سیلاب (1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
227 - 280
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : سیل یکی از زیان بارترین بلایای طبیعی است که سالیانه خسارت های جانی و مالی بسیاری به جوامع انسانی در سراسر جهان وارد می سازد؛ به طوری که در مقیاس جهانی 40 درصد از تعداد کل بلایای طبیعی و 26 درصد از کل مرگ ومیر ناشی از بلایای طبیعی برآمده از سیلاب است. هدف این پژوهش، بازنمایی تجربه زیسته فرماندهان و مدیران انتظامی استان های لرستان و خوزستان در بحران ناشی از حادثه سیلاب سال 1398 بود. روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع رویکرد، پژوهشی کیفی است که در چهارچوب روش پدیدارشناختی انجام شد. تعداد نمونه ها بر اساس اصل اشباع نظری تعیین شد و بر این اساس، در چهارچوب نمونه گیری هدفمند از مشارکت 35 نفر از فرماندهان و مدیران انتظامی لرستان و خوزستان بهره گیری شد. مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها؛ و تحلیل مضمونی دوسطحی به شیوه اسمیت و اسبورن برای تجزیه وتحلیل داده ها به کار رفت. یافته ها : مضامین اصلی به دست آمده از بازنمایی تجربه زیسته مشارکت کنندگان عبارت اند از: ضعف آموزش های قبل از بحران؛ همکاری و تعامل برون سازمانی؛ پیشگیری، کنترل و مقابله با جرم و بی نظمی؛ کمک به مأموریت امداد و نجات؛ تفویض اختیار در سلسله مراتب فرماندهی؛ تاب آوری جسمی و روانی؛ الگوهای رفتاری؛ دستورالعمل ها، رویه های جاری و شیوه های اجرایی؛ فرماندهی بحران؛ مشارکت اجتماعی؛ لجستیک انتظامی؛ حمایت از خانواده کارکنان ساکن در منطقه سیل زده؛ و خدمات مشاوره ای بعد از عملیات مدیریت بحران. نتیجه گیری : نتایج پژوهش بیانگر چالش ها، مشکلات و همچنین تجربه مثبت و موفقیت آمیز فرماندهان و مدیران انتظامی در بحران سیلاب استان های لرستان و خوزستان در سال 1398 است. برآیند نتایج پژوهش دربردارنده رهیافت های کاربردی برای مدیریت انتظامی بحران های طبیعی ازجمله سیل است.
تجربه زیسته پرورش خلاقیت مادران با کودک خلاق: رویکردی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادران از طریق درگیرشدن در فعالیت های خلاق کودک سهم مهمی در پرورش و شکوفایی خلاقیت آنها ایفا می کنند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تبیین و کاوش تجارب مادرانِ کودکان خلاق مقطع چهارم ابتدایی شهر اصفهان درخصوص روش های پرورش خلاقیت به کار گرفته شده برای فرزندانشان بود. روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه آماری، شامل مادران دارای کودکان خلاق بود. نمونه به روش هدفمند انتخاب شد و 10 مادر تا دستیابی به اشباع بررسی شدند. داده ها با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. یافته های حاصل از تجربه زیسته پرورش خلاقیت در مادران با کودک خلاق، در 3 مضمون اصلی شامل تحریک کنجکاوی (با مضامین فرعی؛ تشویق به پرسشگری، تشویق به آزمایشگری، ایجاد فرصت برای تفکر و تأمل)، بازی (با مضامین فرعی: بازی فکری، بازی ساختارنایافته، بازی خلاق، تحلیلی و تخیلی) و فعالیت های هنری (با مضامین فرعی: کاردستی و نقاشی) مشخص شد که تجارب مادران دارای کودکان خلاق را به تصویر می کشند. یافته های به دست آمده در این پژوهش نشان دهنده آن بود که علاوه بر روش های فعلی پرورش خلاقیت، تجارب مادران کودکان خلاق نیز نقش مهم در پرورش خلاقیت کودکان دارد و پیشنهاد می شود، در پرورش خلاقیت کودکان تجارب مادران نیز استفاده شود.
عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانواده کودکان با نشانگان داون: مطالعه پدیدارشناسی از تجربه زیسته خانواده ها و متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 28
حوزه های تخصصی:
نشانگان داون از رایج ترین اختلال های کروموزومی می باشد . تولد کودکی با این نشانگان وضعیت ذهنی و روانی والدین و سایر اعضای خانواده را به طور چشمگیری تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانواده کودکان با نشانگان داون با توجه به تجربه زیسته خانواده ها و متخصصان این حیطه بود. پژوهش به شیوه کیفی و به صورت پدیدارشناسی انجام گرفت. شرکت کنندگان در پژوهش 14 خانواده و 15 متخصص بودند که از طریق مصاحبهنیمه ساختاریافته تجارب زیسته خود را بیان کردند. داده ها طی سه مرحله کدگذاری شد و این سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود. کدهای باز شامل 24 مفهوم و کدهای محوری متشکل از: حمایت های دریافتی، پذیرش، مهارت های مقابله ای، عملکرد فرزند با نشانگان داون، نگرانی و امنیت آینده بود. تجارب زیسته خانواده ها و متخصصان نشان داد حمایت های دریافتی خانواده ها، پذیرش کودک با نشانگان داون توسط خانواده و اجتماع، مهارت های مقابله ای خانواده، عملکرد فرزند با نشانگان داون و اطمینان از آینده فرزند عواملی مهم برای کیفیت زندگی خانواده به شمار می روند.
تجربه ی زیسته ی مادران از تحصیل فرزندان با آموزش برخط در پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
167-185
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تجارب مادرانی است که فرزندانشان از آموزش مجازی در دوران کرونا بهره برده اند. روش انجام پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش تمامی مادران دارای فرزند مقطع تحصیلی ابتدایی در شهر تهران می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند 18 نفر از این مادران در پژوهش شرکت کرده اند. به منظور بررسی تجربه زیسته مادران، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل محتوای موضوعی انجام گرفت. یافته های پژوهش در چهار دسته، چالش های آموزش آنلاین (اقتصادی، زیرساختی، خانوادگی، آموزشی و تعهد حرفه ای)، معایب آموزش برخط (تکنولوژی، تحصیلی و روان شناختی)، مزایای آموزش مجازی (خانوادگی، فردی) و راهکارهای ارائه شده (تعاملی و آموزشی) حاصل شد. نتایج نشان داد، آموزش مجازی زیرساخت های لازم جهت آموزش کامل و مناسب را نداشته و بهتر است راهکارها و بسترهای مناسب را برای این نوع آموزش فراهم سازند و از خانواده ها نیز در ارتقای آموزش بهره لازم را ببرند.
بازنمایی تجارب زیسته اساتید دانشگاه از چالش های آموزش مجازی در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 22
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته اساتید دانشگاه علامه طباطبائی تهران از تدریس مجازی در دوره کرونا صورت گرفت. روش تحقیق حاضر با توجه به هدف از نوع مطالعات کاربردی و بر اساس رویکرد از نوع مطالعات کیفی بر اساس روش پدیدارشناسی بود. جامعه ی مورد مطالعه را کلیه اساتید دانشگاه علامه طباطبائی تهران که دارای سابقه ی آموزش تدریس مجازی بودند را شامل شد. در این پژوهش جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که برای تعیین حجم نمونه پژوهشگر با تعداد 20 نفر به سطح اشباع نظری دست یافت. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده است که پایایی ابزار از روش پایایی بین دو کدگذار به دست آمد که قابلیت اعتماد کدگذاری تائید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری بر اساس تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که موانع و مشکلات تدریس مجازی اساتید دانشگاه علامه طباطبائی تهران شامل ضعف در یادگیرنده، ضعف آموزش دهنده، ضعف محتوا ، ضعف امکانات آموزشی، ضعف زمان آموزش و ضعف ارزشیابی و بازخورد بود. بر اساس نتایج به دست آمده بیشتر مشکلات دوره های مواجه شده با شکست، مربوط به حیطه ی اجرایی است و مدیران دانشگاه باید توجه خود را به بخش اجرایی معطوف نمایند تا موانع یادگیری در مرحله ی اول و انتقال یادگیری در مرحله ی بعد برطرف شود.
تجربه زیسته معلمان از اثربخشی آموزش تربیت بدنی در طول بیماری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
88 - 105
حوزه های تخصصی:
وضعیت جدید ناشی از شیوع کرونا شرایط بی سابقه ای را بر سیستم آموزشی کشور تحمیل کرده است و آموزش دروس و از جمله تربیت بدنی بصورت مجازی و غیر حضوری انجام می شود. هدف این مطالعه بررسی تجربه زیسته معلمان از اثربخشی آموزش تربیت بدنی در طول بیماری کرونا می باشد. رویکرد این مطالعه کیفی بوده و استراتژی آن روش پدیدارشناسی می باشد. جامعه آماری آن را کلیه معلمان تربیت بدنی استان اردبیل تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری تعداد 15 مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. با استفاده از نرم افزار مکس کیودا کد گذاری باز گردید و داده های جمع آوری شده به اجزای مفهومی کوچک تجزیه شدند. در این مطالعه برای بررسی روایی تحقیق از روش داور بیرونی استفاده شد و دو نفر داور بیرونی تحقیق را زیر نظر داشتند. برای بررسی پایایی با توجه به نظر سیلورمن سه نفر از متخصصین کدگذاری داده ها را انجام داده و نتایج کدگذاری بیش از 80 درصد کدهای باز با هم یکسان بودند. مطابق فرآیند روش شناختی نخست از دل داده های اولیه، تعداد 63 کد باز به دست آمد. در گام بعدی، کدهای ش ناسایی ش ده براساس میزان تشابه م فهومی، دس ته بندی و ترکیب شده و در قالب چهار مؤلفه سیستم آموزش تربیت بدنی در مدارس در دوران کرونا استخراج گردید که به ترتیب اهمیت شامل مؤلفه های فرآیند، خروجی سیستم، ورودی سیستم و بازخورد بودند.
پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از حمایت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
113 - 138
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد نشان می دهد برخلاف روند افزایشی سرپرستی خانوارها توسط زنان، کیفیت و کمیّت حمایت های اجتماعی از ایشان ارتقا نیافته است؛ این امر به بروز و تشدید مشکلات و آسیب هایی فردی و اجتماعی دامن زده است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شد تا با واکاوی در تجربه زیسته ایشان از حمایت های اجتماعی و شناخت عمیق مسائل و معضلات این قشر در معرض آسیب، راهکارهای مناسب ارائه شود. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی و مصاحبه با 21 زن سرپرست خانوار شهر مشهد، که به شیوه هدفمند و با روش های نمونه گیری ملاکی و بیشینه پراکنش انتخاب شده بودند، اجرا شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند، گردآوری و سپس با روش کُلایزی تحلیل شد. یافته ها: زنان سرپرست خانوار، حمایت های اجتماعی را در چهار مضمون شامل «تجربه زیسته از حمایت»، «عزت نفس»، «رفتار حمایت کننده» و «پیوندهای اجتماعی» ادراک می کنند. حمایت ها برای عده ای موجب رشد عزت نفسشان می شود؛ در مقابل، گروهی معتقدند که عزت نفسشان کاهش می یابد. همچنین براساس اینکه این حمایت ها توسط چه کسانی و با چه هدفی صورت می گیرد، ادراک آنان در قالب مضامین دیگری تجربه می شود. برخی معتقدند که این حمایت ها پیوندهای اجتماعی شان را مستحکم می کند و گروهی اعتقاد دارند که منزوی تر شده اند. فضای حمایتی برای بیشتر آنان بر بی اعتمادی، به خصوص نسبت به مردان بنا شده است؛ بنابراین همنوایی و کناره جویی، محورهای اصلی پیوندهای اجتماعی آنان است؛ ولی برای بیشتر آنان این حمایت ها به عنوان یک ضربه گیر روانی عمل می کند.
تصویر ذهنی مسلمانان بوسنی وهرزگوین از مذهب تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
229 - 254
حوزه های تخصصی:
شناخت نگرش های مختلف به تشیع می تواند در تبلیغ و معرفی آن نقش مهمی ایفا کند. مقاله حاضر به بررسی تصویر ذهنی مسلمانان کشور بوسنی و هرزگوین از مذهب تشیع می پردازد. هدف آن کشف تعریفی است که مسلمانان بوسنی در تجربه زیسته خود از مذهب تشیع دارند. این پژوهش با اتخاذ رویکرد «چندروشی» کوشیده است تا سؤالات مطروحه را با روش «پدیدارشناسی» و روش «دلالت-پژوهی» پاسخ دهد. در بخش اول مقاله، تحلیل داده های 20 مصاحبه پدیدارشناسانه، 15 مضمون اصلی در دو حوزه معنایی به دست آمده است. براساس یافته های این بخش، تشیع در تجربه زیسته مسلمانان بوسنی دو معنی دارد. گروهی آن را «فرقه ضاله» و گروهی نیز آن را «یکی از مذاهب اسلامی» می دانند. در بخش دوم، با بهره گیری از روش دلالت پژوهی مهمترین دلالت ها ی تبلیغی ناظر به این حوزه های معنایی استخراج و پیشنهادهایی نیز جهت تحقق آنها ارائه شد. برخی از دلالت های تبلیغی عبارتند از «مخاطب شناسی و رعایت سطوح مخاطبین»، «تفهیم مواضع سیاسی ایران و جبهه مقاومت و دست-آوردهای انقلاب اسلامی»، «تبلیغ تشیع توسط شیعیان»، «توجه به اهمیت دین در زندگی»
فهم پدیدار شناسانه تجارب زیسته جوانان مجرد از شیوه جدید دیدن و دیده شدن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۴
93 - 115
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی تجربه زیسته جوانان و معناهای برآمده از دنیای ذهنی آنان از زندگی مجردی است. مطابق با روش پدیدارشناسی و زمینه تحقیق از مصاحبه عمیق استفاده گردید. جامعه آماری در این پژوهش، جوانان مجرد بالای 30 سال شهر اهواز است. پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بی توجهی به ارزش ها در مهارت های گزینش، تمایل به آزادی، ترس از صدمه دیدن در نگاه جدید، داشتن اولویت های متفاوت، عادت به روزمرگی، بازاندیشی تعاملات جنسی و جسارت ورزی های جنسی بود. به طور خاص، مردان، تنهایی، رهاشدگی و انزوایی که حاصل از حرکت در خلاف مسیر پذیرفته شده جامعه است را در درون خود، احساس می کنند و خود را متعلق به داشته های اجتماعی و فرهنگی جامعه خویش نمی داند و بدون توجه به ارزش ها، اقدام به تصمیم برای تعیین تکلیف خویش می کنند، در حالی که زنان برای جلوگیری از آسیب دیدن بدنبال ادراک شیوه جدیدی از دیده شدن در فضای مجازی و تعاملات جنسی جهت انتخاب شدن می باشند.
واکاوی تجربه زیسته دانش آموزان پسر از «عدم موفقیت» در حفظ قرآن (مورد مطالعه: مدارس تخصصی قرآنی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۳ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۹)
139 - 173
حوزه های تخصصی:
حفظ قرآن کریم از برجسته ترین شیوه های جامعه پذیری باورها، ارزش ها قرآنی و ترویج آن در جوامع اسلامی است. نهادینه سازی این هنجارها نیازمند سازوکاری است که بتوان به واسطه آن به هدف ترویج قرآن کریم دست یافت. مدارس تخصصی حفظ قرآن کریم نمونه بارز چنین سازوکاری است که بیش از یک دهه در کنار ساختار آموزش وپرورش رسمی به دنبال ترویج قرآن کریم بوده اند. اگرچه تاکنون روش های حفظ قرآن و تأثیرات روان شناختی آن بر شخصیت حافظان موفق در این مدارس موردپژوهش بوده؛ اما تجربه زیسته دانش آموزانی که در این مسیر موفقیتی کسب نکرده اند، واکاوی نشده است. بااین حال، هدف از این پژوهش کشف و برساخت تجربه زیسته دانش آموزانی است که در این مدارس بوده و موفق به حفظ قرآن نشده اند. رویکرد در این پژوهش کیفی و از روش پدیدارشناسی در تحلیل داده ها استفاده شده است. برای گردآوری داده های تجربی نیز از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و با ۱۲ نفر از دانش آموزان و افراد جامعه درگیر، مصاحبه عمیق و نیم ساخت یافته انجام شده است. نتیجه این پژوهش در قالب 141 کد توصیفی و 16 کد تفسیری و سپس تقلیل آن به پنج کد تبیینی «ارزشی بار نبودن قرآن، تنگناهای رفتاری-اخلاقی مربیان، کلیشه های فکری-اعتقادی، رهاشدگی و دل زدگی توسعه یافته» برساخته شد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته نوجوانان کاربر از خودزشت انگاری متأثر از اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۸)
161 - 192
حوزه های تخصصی:
تقریباً تمام افراد در مرحله ای از زندگی خود (به خصوص در طول بلوغ یا میان سالی) نارضایتی هایی را نسبت به شکل یا جنبه ای از ظاهر خود تجربه می کنند. بااین وجود نگرانی یا نارضایتی مزمن در مورد ظاهر مسأله ای کاملاً متفاوت از این نگرانی های معمول و به شکل هشداردهنده ای در حال رایج شدن است. تعداد کاربران ایرانی اینستاگرام قابل توجه و نوجوانان بخش عمده ای از این جمعیت را تشکیل می دهند. حال این سؤال به ذهن متبادر می شود که آیا رویارویی کاربران نوجوان ایرانی شبکه اجتماعی آنلاین اینستاگرام با تصاویر ایده آل زیبا و جذاب در این شبکه به ایجاد خودزشت انگاری می انجامد؟ در این پژوهش محقق با توجه به مسأله موردنظر تلاش می کند تا به بررسی این موضوع بپردازد که نوجوانان کاربر اینستاگرام چه تجربه ای از خودزشت انگاری دارند. جامعه آماری این پژوهش را دختران نوجوان 15-10 ساله اصفهان تشکیل دادند. مصاحبه ای به صورت تک تک با این دختران صورت گرفت و تجزیه وتحلیل این داده ها با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد شرایط علی در این پژوهش عبارت اند از: کلیشه های جنسیتی، مقایسه با دیگران، ابزار بودن بدن و چهره، تحقیر توسط دیگران. امروزه یکی از معیارهای ارزیابی فرد از خود، مقایسه بدن و ظاهر خود با دیگران است. شرایط زمینه ای در این پژوهش عبارت اند از: هنجارها و ارزش های تغییریافته، بلوغ جسمانی، درونی کردن الگوهای رسانه. شرایط مداخله گر در این پژوهش عبارت اند از: شرایط خانوادگی، معرفی رسانه بدن ایدئال، حساسیت مربوط به طرد شدن ظاهر، رقابت با دیگران. راهبردها در این پژوهش عبارت اند از: عدم انزوای اجتماعی، کاهش کمال گرایی نسبت به ظاهر، اعتماد به نفس. پیامدها در این پژوهش عبارت اند از: خودکم بینی، رفتارهای کاهنده یا جبرانی، شرمساری.