زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)
زن در توسعه و سیاست دوره 18 پاییز 1399 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
میان سالی یکی از دوره های رشدی انسان است و زنان در این دوره تغییرات هویتی در زمینه ادراک و ارتباط با خود، روابط با دیگران و جهان هستی را تجربه می کنند؛ که شناسایی این تغییرات برای درک بیشتر و بهتر زنان میان سال ضرورت دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی نقشِ گذار هویتی در ارتباط با خود، دیگران و محیط زنان میان سال شهر تهران است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. سیزده شرکت کننده به وسیله نمونه گیری هدفمند و با شیوه نمونه گیری معیار انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و نمونه گیری و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها در زمینه نقش گذار هویتی زنان میان سال در ارتباط با خود شامل مضامین اصلی ارتباط درون فردی، نگرش به بازنشستگی، ادراک از میان سالی و نگرش به هویت خود، ارتباط با دیگران شامل مضمون اصلی بهبود شیوه های ارتباطی و ارتباط با محیط در قالب مضامین اصلی تغییرات در نظام ارزشی، سالمندی و مرگ، مرور گذشته، نگرش به آینده و ارتباط با طبیعت طبقه بندی شد. یافته ها بیانگر تأثیر گذار هویت زنان میان سال در بهبود شیوه های ارتباطی زنان با دیگران در این دوره و تغییرات ارتباطی آنان به خود و محیط اطرافشان است.
گونه های پس انداز و پیامدهای توسعه ای آن در میان زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، گونه شناسی پس انداز زنان و پیامدهای آن بین زنان شهر تهران است. رویکرد روش شناسی این مقاله کیفی بوده و با توجه به اهداف پژوهش، با استفاده از مصاحبه به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. در این مطالعه، از 40 مشارکت کننده زن به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل مضمون، تحلیل شده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که انواع پس انداز زنان شامل پس انداز معکوس، کم مصرف کردن، مدیریت مصرف/ مصرف تدریجی، پس انداز تدریجی، به تعویق انداختن مصرف، تبدیل پس انداز به سرمایه و سرمایه گذاری های هدفمند بوده است. عوامل گرایش زنان به پس انداز، دستیابی به قدرت تصمیم گیری و روی پای خود ایستادن، احساس نیاز به ارتقای جایگاه خود در خانواده و اجتماع، کسب وجهه اجتماعی، انگیزه پیشرفت، احساس نیاز به استقلال (مالی)، نیاز به احترام و تأیید شدن و احساس امنیت بوده است و پیامدهای پس انداز نیز بسط مشارکت زنان در خانواده و اجتماع، کسب جایگاه در تصمیم گیری های خانوادگی، کسب وجهه اجتماعی، افزایش اعتماد به نفس، استقلال مالی زنان، رضایت مندی از زندگی، امنیت روانی، پیشرفت و رفاه خانواده، گسترش روابط و تعامل اجتماعی، حل مشکلات خانواده و در نهایت برنامه ریزی عقلانی و افزایش فرهنگ صرفه جویی بوده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر احساس امنیت زنان در نواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان خرقان غربی شهرستان آوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار روستایی بدون مشارکت هدفمند گروه های مختلف مردم، از جمله زنان، امکان پذیر نیست. ولی در حاشیه قرار گرفتن زنان در جامعه و استفاده نکردن آن ها از امکانات و فرصت ها نسبت به مردان، سبب تشدید احساس ناامنی آن ها در جامعه می شود. فراهم کردن زمینه های احساس امنیت زنان روستایی در جهت بهبود کیفیت فعالیت اجتماعی آنان امری ضروری است و تحقق آن در گرو شناخت وضعیت احساس امنیت زنان و عوامل مؤثر بر آن است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای دهستان خرقان غربی واقع در شهرستان آوج اند که با استفاده از فرمول کوکران 182 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در قالب نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج یافته های تحقیق نشان می دهد که اکثر مؤلفه های احساس امنیت در منطقه مطالعه شده وضعیتی پایین تر از حد مطلوب عدد 3 دارند و به عبارتی زنان ساکن در منطقه احساس امنیت مطلوبی ندارند. همچنین، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در احساس امنیت زنان در منطقه مطالعه شده عبارت است از عوامل اجتماعی با ضریب 99 / 0، عوامل فرهنگی با ضریب82 / 0 و عوامل اقتصادی با ضریب 81 / 0.
نقش پارک های علم و فناوری در اشتغال زایی زنان روستایی (مطالعه موردی: پارک علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، با استفاده از رویکرد دانش محوری از منظری دیگر بر توسعه تأکید شده است. این نوع نگاه، نیازمند ایجاد مراکز رشد و پارک های فناوری در مناطق مختلف است. هدف اصلی از تأسیس پارک های فناوری، ارتقای علمی و فناوری منطقه است که پارک علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان نیز از این قاعده مستثنا نیست. استان ذکرشده با تأسیس پارک علم و فناوری بر آن است با کمک نیروی انسانی خود کیفیت بخش های صنعتی و تولیدی را افزایش دهد. تحقیق پیش رو، با هدف بررسی نقش پارک های علم و فناوری در اشتغال زایی زنان روستایی، تلاش کرده به اهمیت و نقش پارک علم و فناوری سیستان و بلوچستان در این خصوص بپردازد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه به روش گلوله برفی با صاحب نظران و اهل فن استفاده شده است. جامعه این تحقیق، مسئولان و مدیران و کارشناسان حوزه علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان را در بر می گیرد که در پارک علم و فناوری و واحد رشد این پارک مشغول فعالیت اند. در این خصوص، با 20 تن از مسئولان حوزه مورد نظر مصاحبه انجام شد. نتایج نشان دهنده اثرگذاری مثبت فناوری بر اشتغال، آموزش، تبدیل ایده به کسب وکار، عزت نفس و خود اثربخشی زنان روستایی است. علاوه بر تأثیرات مثبت، تعدادی از موانع فردی، دانشی مهارتی، اجتماعی فرهنگی، مدیریتی، حقوقی قانونی بر سر راه اشتغال زنان روستایی شناسایی شدند که برای رفع این موانع راهکارهایی مانند ارتقای توانمندی شغلی، فناوری های نوین در صنایع دستی، بسترسازی برای مشارکت زنان، اصلاح نگرش جامعه و توسعه حمایت های دولت پیشنهاد شد.
تحلیل تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از زلزله استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلایای طبیعی به یک اندازه بر جمعیت درگیر تأثیر نمی گذارند. زنان سرپرست خانوار از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در موقعیت بحران زا هستند. نحوه مواجهه زنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با زمینه فرهنگی، سازوکارهای قدرت و موضوعات مرتبط با جنسیت دارد. از طرفی، عاملیت زنان نیز در این مواجهه اهمیت دارد. مقاله حاضر به تشریح تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از زلزله با هدف ارائه مدل مفهومی «فرایند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در بحران» می پردازد. این مطالعه کیفی و با روش «نظریه زمینه ای» است. داده های میدانی از طریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار در مناطق هشت گانه زلزله زده کرمانشاه از جمله ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب تا حد اشباع نظری جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای تحلیل شده است. در نهایت، داده ها به 363 مفهوم، 20 مقوله عمده و مقوله هسته تشدید بنیادهای اجتماعی ناتوان ساز کدگذاری و تحلیل شد. پدیده برساخت شده «فقر قابلیتی تهدید فرصت ها» (زنان ناتوان) ناشی از بستر نظام های ارزشی و ایدئولوژی های سرکوب گر حاکم بر زنان، ضعف مدیریت بحران، فقر و محرومیت منطقه و کمبود دانش فنی و مهارت است که راهبردهای تاب آوری و کنش فعال، کنش منفعل و... را به دنبال داشت. درماندگی و دلزدگی، چالش قدرت، تهدید و ناامنی، احساس رهاشدگی، آسیب های جسمی و روانی و چالش فرزندان پیامدهای ناشی از پدیده ذکرشده است که نظریه زمینه ای آن در قالب مدل پارادایمیک ارائه شده است. نتایج نشان می دهد فرایند «قدرتمندشدن» زنان سرپرست خانوار در بلایا مشروط به شرایطی است از جمله اینکه فرصت ها از طریق ساختارهای حمایتی قابل دسترسی باشند و موانع و نیروهای بازدارنده آن قدر تهدید کننده و قوی نباشد که جلوی فرصت ها را بگیرد و به محرومیت از قابلیت ها منجر شوند و زنان نیز خود را واجد «عاملیت» بدانند.
الگوی کاربردی توسعه توانمندسازی زنان جامعه ایرانی: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقه بندی، تدوین الگویی کاربردی در توسعه توانمندسازی زنان شایسته در جامعه ایران است. در این زمینه، هدف کیفی پژوهش کشف چارچوب مؤلفه های کاربردی در توسعه توانمندسازی زنان شایسته و هدف کمی پژوهش اعتباریابی چارچوب تدوین شده، سنجش میزان سودمندی و قابلیت تحقق آن است. روش پژوهش در بخش کیفی مطالعه موردی و مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش شامل متخصصان و اعضای هیئت علمی و همچنین زنان نمونه استان فارس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری 15 نفر از متخصصان و 10 نفر از زنان نمونه و 5 نفر از زنان نمونه شهر، که تصدی مدیریتی داشتند، انتخاب شدند. روش جمع آوری داده های کیفی مصاحبه عمیق و مطالعه اسناد مرتبط با موضوع پژوهش بود. برای تدوین الگویی کاربردی در توسعه توانمندسازی زنان شایسته در جامعه ایران از روش تحلیل شبکه مضامین استفاده شد. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی توانمندسازی زنان شایسته در جامعه ایران در قالب پنج مضمون سازمان دهنده دانش شخصی، دانش محیطی، نگرش شخصی، نگرش محیطی، مهارت شخصی و مهارت محیطی و 57 مضمون پایه کاوش شد. بر اساس یافته های بخش اول پژوهش، مقیاسی برای استفاده در بخش کمی طراحی شد. در بخش کمی، با استفاده از روش توصیفی پیمایشی اعتبار چارچوب سنجیده شد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی متخصص در رشته های روان شناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی و حقوق بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش آگاهی دهندگان کلیدی 20 نفر انتخاب و مقیاس ذکرشده بین آنان توزیع شد. با استفاده از نرم افزارهای لیزرل 8 / 8 و 21 Spss و روش تحلیل عاملی تأییدی اعتباریابی چارچوب سنجیده شد. نتایج نشان داد که الگوی تدوین شده اعتبار لازم را دارد و سودمند و قابل اجراست.
مطالعه تجربه اجتماعی ازخودبیگانگی در زنان و ارائه راهبردهای برای رهایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازخودبیگانگی محصول دنیای مدرن است که بر اثر تغییر در شیوه تقسیم کار، فرایند تولید و سلب مالکیت در جهان شروع به گسترش کرد که نتیجه آن چند پارگی روابط فرد با خود و جهان پیرامون و از بین رفتن اصالت انسانی است و در این بین زنان متأثر از سیاست های نابرابری و تبعیض جنسیتی، محرومیت های ناشی از سلب مالکیت و نگاه ابزاری و شیءوارگی در رسانه به شدت تحت تأثیر این مسئله قرار گرفتند. بنابراین، هدف از این تحقیق کشف و تفسیر تجربه زنان در باب ازخودبیگانگی و ارائه راهبردهای برایی رهایی از آن با استفاده از روش نظریه مبنایی است. برای گردآوری داده ها از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که 20 نفر از زنان شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفته اند و داده های به دست آمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد: مقوله هایی از قبیل: تبعیت از سلطه، شخصیت نمایشی و سایر مقولات علی که در متن تفسیر شده اند موجب ایجاد و تشدید ازخودبیگانگی در زنان شده و وجود این شرایط توأم با تضعیف قدرت اراده و اختیار در آنان فرصت تجربه کردن، شناخت از خود و استعدادها را در آنان کاهش داده است. بنابراین، برای رهایی از این جهان محصور شده زنان راهبردهای متعددی را ارائه کرده اند که مهم ترین آن ارتقای سطح آگاهی و شناخت از خود و جهان پیرامونشان است تا بتوانند به نوسازی اصالت خود مداومت ورزند و جهان اجتماعی خود را توأم با آزادی و آگاهی خلق کنند.