مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
تجربه زیسته
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
139 - 164
حوزه های تخصصی:
دوران بلوغ یکی از مهم ترین ابعاد رشد نوجوانان است و دوره ای است که با تغییرات زیاد روانی و جنسی همراه است. بررسی های انجام شده درباره بلوغ نشان می دهد تجارب نوجوانان از این تغییرات یکسان نیست. به همین جهت هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه ی زیسته ی روانی و اجتماعی نوجوانان پسر از بلوغ جنسی است. به دلیل این که هدف پژوهش حاضر کشف عوامل زمینه ساز، عوامل فرایندی و پیامدهای بلوغ جنسی افراد و تأثیر این عوامل بر روی تجارب زیسته افراد از بلوغ جنسی بود، روش «نظریه داده بنیاد» برای تحقق این هدف انتخاب شد. جامعه پژوهش حاضر شامل پسران متولد سال های 1999تا 2003 شهرستان دزفول بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری، 18 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها بهره برده شد. پس از انجام مصاحبه ها فرآیند کدگذاری و تحلیل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. نتایج پژوهش 20 مقوله اصلی و 50 مقوله فرعی را مشخص ساخت که در شش بلوک به هم مرتبط در کنار هم قرار گرفته و الگوی پارادایمی را تشکیل دادند. مقولاتی از قبیل: فقدان و یا نقص در آموزش، ضعف دانش جنسی، عوامل اجتماعی، خانواده، عوامل اقتصادی، عوامل تکنولوژیکی و تجارب جنسی خاص از مهم ترین تعیین کننده های تجربه زیسته نوجوانان از بلوغ جنسی می باشد.
تجربه زیسته دانش آموزان با آسیب بینایی از زندگی با مادران بینا: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
388 - 409
حوزه های تخصصی:
هدف: آسیب بینایی یکی از مشکلاتی است که تعامل کودک با آسیب بینایی را با اعضای خانواده، به ویژه مادر با چالش روبه رو می سازد. هدف از مطالعه حاضر پدیدارشناسی تجربه زیسته دانش آموزان با آسیب بینایی از زندگی با مادران بینا بود. روش پژوهش: رویکرد این پژوهش، کیفی و بر اساس روش پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش شامل تمام دانش آموزان با آسیب بینایی دارای مادر بینا در استان اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 می شد که 14 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه، 7 مقوله اصلی که شامل پذیرش کودک از سوی والدین، پذیرش والدین از سوی کودک، زندگی مستقل، اوقات فراغت، هیجان ها و عواطف، تحصیل و یادگیری، و جهت یابی و حرکت بودند و همچنین 19 مقوله فرعی استخراج شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، عواملی مانند پذیرش، استقلال، فراغت، هیجان، تحصیلات و مهارت های حرکتی دانش آموزان دارای آسیب بینایی از اهمیت زیادی برخوردار است و تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی آنان دارد. در نتیجه، اجرای برنامه های آموزشی مناسب بر اساس مقوله های استخراج شده برای این گروه از دانش آموزان و والدین شان به بهبود تعامل آنها کمک می کند.
اثربخشی بسته ی آموزشی الگوی رفتار والدینی بر اساس تجارب زیسته والدین دارای فرزند تیزهوش بر توانمندی شناختی کودکان پیش از دبستان دارای هوشبهر متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
536 - 552
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی بسته آموزشی الگوی رفتار والدینی بر اساس تجارب زیسته والدین دارای فرزند تیزهوش بر توانمندی شناختی کودکان پیش از دبستان دارای هوشبهر متوسط بود. روش پژوهش: پژوهش کاربردی بود و از روش آزمایشی( گروه آزمایش و کنترل) استفاده شد. جامعه آماری را کلیه والدین دارای فرزند پیش از دبستان و فرزندانشان در شهر اراک در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد 20 نفر از والدین و فرزندانشان ( 9 دختر و 11 پسر) به صورت تصادفی از یک مرکز پیش دبستانی جامع انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از مقیاس هوشی تهران- استنفورد- بینه برای سنجش توانمندی شناختی کودکان استفاده شد. سپس والدین گروه آزمایش 13 جلسه آموزش دریافت کردند. در پایان پس آزمون روی همه دانش آموزان اجرا شد. داده ها با استفاده مدل آماری تحلیل کوواریانس و در محیط SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بسته آموزشی بر هوشبهر غیرکلامی( 85/11F=، 05/0< P)، هوشبهر کلامی(93/9F=، 05/0< P)، هوشبهر کل(12/14F=، 05/0< P)، استدلال سیال(43/10F=، 05/0< P)، دانش(33/9F=، 05/0< P)، استدلال کمی(38/9F=، 05/0< P)، پردازش دیداری- فضایی(70/9F=، 05/0< P) و حافظه فعال(26/9F=، 05/0< P) اثر مثبت داشته است. نتیجه گیری: در سنین طلایی، با آموزش والدین و غنی سازی محیط، می توان روی رشد توانمندی های شناختی کودکان و پیامدهای مثبت آن اثر مثبت گذاشت.
واکاوی تجربه زیسته مفهوم لمس در خرید طبقات محصول از فروشگاه های فیزیکی و اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لمس محصول در تصمیم نهایی مشتریان در هنگام خرید از خرده فروشی فیزیکی و آنلاین نقش مهمی دارد و احساساتی که از طریق لمس برای مشتریان به وجود می آید، آنها را قادر به بررسی محصول از تمام زوایا می کند. لذا این پژوهش با توجه به اهمیت لمس به بررسی تجربه زیسته لمس محصول از نگاه مشتریانِ فروشگاه های فیزیکی و اینترنتی پرداخته است. مقاله پیش رو با روش کیفی و پارادایم پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه پژوهش را خریداران لوازم الکترونیکی و پوشاک از فروشگاه-های اینترنتی و فیزیکی: تکنولایف، آداک، هوادار و هپی لند در تهران تشکیل داده است که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته اقدام به گردآوری شواهد بر اساس روش نمونه گیری هدفمند شده است. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته که در این پژوهش مصاحبه ها با 15 نفر به اشباع رسیده است. بر اساس نتایج استخراج شده، مضامین اصلی شامل؛ درک محصول، لمس فیزیکی، لمس مجازی، تجارب لمس، نیاز به لمس و ادراکات لمس است. با توجه به نتایج، مدیران فروشگاه های فیزیکی و آنلاین باید شرایطی(مانند استفاده از فناوری و تکنولوژی های مدرن) فراهم کنند که لمس و تماس با محصول برای هر دو گروه از خریداران آنلاین و فیزیکی اتفاق بیفتد تا بتوانند محصولات را بر اساس نیاز و خواسته خود بررسی کنند وهمچنین این پژوهش می تواند مسیر توسعه ادبیات حوزه لمس را برای محققان هموارنماید
تجربه زیستهِ فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه دوران کرونا در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 50
حوزه های تخصصی:
اگر چه فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه در کنار استفاده از ماسک و تزریق واکسن به عنوان مهم ترین راه حل های مقابله با بیماری کووید 19 معرفی شده است، اما تحقیقات اندکی در ایران پیامدهای اجتماعی فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه را مورد مطالعه قرار داده اند. هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته مردم در شهر کرمان از طرح فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه در دوران بیماری کووید 19 است. رویکرد مطالعه کیفی و مبتنی بر روش پدیدار شناسی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، با 19 نفر از افراد 20 تا 60 ساله در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1400، مصاحبه های عمیق انجام شد. داده ها با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون براون و کلارک تحلیل و چهار مضمون اصلی: سردرگمی و بدبینی، خودپایبندی به دستورالعمل ها و عدم پایبندی دیگران، تغییر در الگوی کنش های اجتماعی و اقتصادی و میل به ادغام مجدد، علی رغم ابهام نسبت به آینده استخراج شد. بر اساس یافته ها، فاصله گذاری فیزیکی موجب تغییر در الگوی کنش های اقتصادی و اجتماعی افراد شده است. علاوه بر این، علی رغم اینکه برخی موافق فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه عمومی بودند، اما برخی دیگر مشتاقانه خواستار بازگشت به سطح بالای فعالیت های اجتماعی دوران ماقبل کرونا بودند، به خصوص افرادی که در مشاغل کم درآمد یا ناپایدار فعالیت داشتند، احساس کردند که فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه مرتبط با کووید 19 بر سلامت روان و رفاه آنان در دوران قرنطینه تاثیرات منفی داشته است.
شناسایی تجربه زیسته، دیدگاه ها، دلایل و انگیزه های مردم از مشارکت در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده که زمانی محور تمرکز جمعیت و اقتصاد بودند امروزه به نقاطی کم بازده در تعاملات اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده اند که نیازمند مداخله برای بهسازی و نوسازی هستند. در پژوهش حاضر، باهدف شناسایی تجربه زیسته، دیدگاه ها، دلایل و انگیزه های مردم از مشارکت در بهسازی و نوسازی در 4 منطقه از شهر تهران (مناطق 10، 11، 12 و 17) که بیشترین سهم از بافت فرسوده را دارند تدوین شد. روش تحقیق کیفی- کمی (پرسش نامه و مصاحبه) با بهره گیری از رهیافت توصیفی–تحلیلی است. در ساحت کمی از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و فرمول کوکران حجم نمونه 368 نفر تعیین شد و در ساحت کیفی جهت فهم تجربه زیسته ساکنین بافت و توصیف آن از روش گراندد تئوری که دارای ویژگی های منحصر به فرد بوده و زمینه ساز شکل گیری نگاه متفاوت و جدید در بررسی موضوعات جامعه شناسی شهری می گردد و از سویی در تحقیقات و تجارب داخلی مغفول مانده استفاده شد، لذا با بهره گیری از این روش و نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به مرحله اشباع نظری 15 نفر جمعیت پژوهشی تعیین گردید. یافته های پژوهش گویای آن است که عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی از قبیل اعتمادسازی، تمایل به مشارکت و امکانات و خدمات در ساماندهی محلات فرسوده شهر تهران نقش مؤثری داشته، به گونه ای که در ساحت کمی، از مجموع 368 پاسخ دهنده بیشترین سهم مشارکتی در گروه سنی بین 30 تا 50 سال (76 درصد) و با اکثریت جنسیتی مردان (89 درصد) بود. بر اساس نظریات کنش و مشارکت بالاتر بودن سطح مشارکت مردان برخاسته از ساختارهای فرهنگی سنتی ساکنین مبنی بر حذف و یا کمرنگ بودن نقش زنان است که بالتبع ضمن عدم آگاهی به طور مستقیم بر سطح مشارکت آنها اثرگذار است. میانگین میزان مشارکت، آگاهی و اطلاع رسانی و توانمندسازی پاسخ دهندگان به ترتیب 2.10و 2.27 و 2.35 است که از حد وسط طیف لیکرت (3) کمتر است که این میزان از عدم کارآمدی و هدفگذاری برنامه های توسعه پنجم وششم است. در بخش ساحت کیفی، میزان مشارکت ساکنین قدیمی به دلیل بیشتر بودن تجربه زیسته از سکونت در محلات و دارابودن حس تعلق بیشتر به دلیل مالکیت بر املاک تجاری و مسکونی انتخاب شدند، زیرا اشراف جامع تری از فرایند اجرای برنامه ها در این محلات دارند. احصاء نظرات و یافته ها نشان داد بدون در نظر گرفتن نقش و سهم مشارکتی ساکنین بافت در بهسازی و نوسازی نمی توان امید چندانی به اثربخشی فعالیت برنامه ها داشت.
تفاوت جنسیتی تجارب زیسته سالمندان جوان (74- 60 ساله) در دوران همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
167 - 203
حوزه های تخصصی:
سالمندان از گروه های با سطح آسیب پذیری بالا در بحران ها بوده و جنسیت هم یک عامل مؤثر در ارتباط با این آسیب پذیری در بحران ها محسوب می شود. پژوهش حاضر باهدف کشف و بررسی تفاوت جنسیتی تجارب زیسته سالمندان جوان در دوران همه گیری کووید-19 صورت گرفت. با استفاده از روش کیفی، 13 نفر (7 مرد و 6 زن) از سالمندان جوان (74-60 ساله) شهر مهاباد با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته پاسخ دادند. سپس مصاحبه ها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. یافته های پژوهش در دو مضمون اصلی شامل «خانه ی متحول شده و قوای جسمی و روحی تحلیل یافته» برای زنان و مضمون اصلی «فاصله اجتماعی و بازنشستگی مختل شده» برای مردان دسته بندی شدند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که در این دوران زنان سالمند جوان در محیط خانه با فشارهای جسمانی و روحی مضاعف و مردان نیز با فاصله گرفتن از محیط بیرون با افزایش فشارهای روحی مواجه بوده اند؛ بنابراین پیشنهاد می شود که در سیاست گذاری ها برای آمادگی و مقابله با بحران های مشابه آینده ضمن درک جایگاه متفاوت زنان و مردان سالمند جوان، به ویژه وضعیت زنان، بهتر است در کنار حمایت های رسمی به نقش اعضای خانواده و حمایت های اجتماعی آن ها توجه بیشتری شود.
فهم تجارب زیسته دانشجویان از آموزش مجازی با رویکرد پدیدارشناسی، مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بررسی فهم تجارب زیسته دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی از آموزش مجازی با رویکرد پدیدارشناسی است. نمونه گیری به روش هدفمند با ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق فردی نیمه ساختاریافته که در آن از شرکت کنندگان درخصوص تجربه زیسته پیرامون آموزش مجازی سوال شد. مصاحبه تا مرحله اشباع ادامه یافت. یافته ها نشان داد تجربیات زیسته دانشجویان از آموزش مجازی شامل تجربیات مرتبط با فرد، ابهام نسبت به آموزش مجازی، علاقمند به آموزش مجازی، آموزش مجازی به مثابه کلاس خصوصی، تجربه حضور در کلاسی که در آن حضور نداشتم، آموزش مجازی مرتبط با خانواده، هزینه ها، عدم تمرکز در محیط خانه، همراهی خانواده، ناراحتی خانواده، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با اساتید و دانشگاه، تعامل بیشتر با اساتید، امکان استفاده از کلاس ها به صورت ضبط شده، عدم اعتماد اساتید و دانشگاه به آموزش مجازی، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با اینترنت و ابزار اتصال به کلاس، مشکلات فنی، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با سامانه مجازی، همراهی تدریجی با آن، عدم ارائه جزوه آموزشی از طرف دانشگاه، عدم پاسخ پشتیبان، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با امتحانات مجازی، بسته شدن آزمون به دلیل مشکلات فنی و زیرساختی، دشواری آزمون ها نسبت به آزمون حضوری، کاربردی و تحلیلی بودن امتحانات، ماندگاری سوالات در حافظه، پیشنهادات تحقیق شامل فراهم آوردن زمینه مناسب برای تعامل بیشتر، افزایش کیفیت محتوا، افزودن کیفیت تدریس، مدیریت زمان و هزینه، ارزیابی مستمر کیفیت سامانه ها، اختصاص اینترنت به دانشجویان و اساتید، برگزاری کلاس های مجازی توام با حضوری، مشارکت دانشجویان از طریق ارائه ها یا پرسش وپاسخ در کلاس.
کرونا، قرنطینه خانگی و دورکاری:مطالعه تجربه زیسته زنان هیئت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
63 - 89
حوزه های تخصصی:
همه گیری کروناضمن ایجاد چالش های عدیده بر زندگی زنان با تغییر سبک زندگی اثراتی را بر وضعیت تعاملات و امور خانواده و و ضعیت شغلی بانوان برجای گذارد که تا مدت ها بعد از پایان همه گیری نیز این تاثیرات همچنان باقی خواهد بود. بدین جهت این پژوهش پدیدارشناسانه،درصدد مطالعه تجارب زیسته زنان عضو هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه هادر خصوصتاثیرات دورکاری در ایام کرونا با استفاده از رویکرد کیفی و بهره گیری از نمونه گیری هدفمند بوده است. در این مطالعه با 30 نفر از بانوان هیئت علمی،مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. یافته های مطالعه حاکی از آن است که دورکاری بانوان هیئت علمی با تبعات مثبتی نظیر دیجیتالی شدن و فرصت آفرینی های جدید،مدیریت زمان برای امور شغلی و خانوادگی و خانگی شدن زندگی همراه بوده است؛ روایت زنان هیئت علمی از قرنطینه ایام کرونا از نکات مثبت شامل:تجربه مراقبت از خود و دیگران،اخلاق مراقبتی در زندگی فردی و اجتماعی،تغییر شکل سبک تعاملات خانواده،تغییر شکل اوقات فراغت در خانه و تغییر شکل برنامه های مناسبتی بوده است؛ هرچند برخی از مشارکت کنندگان به چالش های قرنطینه و دورکاری هم اشاره داشتند.
مهاجرت شغلی مردان به کشورهای دیگر و تجربه زیسته بارداری همسران جامانده در شهر لار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
91 - 127
حوزه های تخصصی:
مهاجرت های شغلی مردان به سایر کشورها می تواند بر نرخ باروری در سطح کلان و سطح فردی تأثیرگذار باشد. با توجه به روند نزولی نرخ باروری توجه به این پدیده از منظر تأثیرش بر احتمال باروری زنان جامانده از مهاجرت و مشکلات پس از بارداری آنها حائز اهمیت است. مهاجرت بین المللی کاری مردان یکی از مهم ترین عوامل اثرگذار بر شرایط زنان جامانده، به ویژه در دوره بارداری که مادر نیازمند به مراقبت ویژه از جنین و سلامت خویش است، می باشد. چنین اثراتی در محیط هایی با امکانات زیرساختاری کمتر و فرهنگ سنتی تر دو چندان می شود. پژوهش حاضر به منظور شناخت همه جانبه و عمیق تجربه ی زیسته بارداری زنان جامانده از مهاجرت همسر، با روش پدیدارشناسی انجام شده است و جهت فهم و درک این تجربه با 14 نفر از زنان شهر لار در استان فارس که همسرشان به جهت امور شغلی به کشورهای دیگر مهاجرت نموده اند، مصاحبه شده است.داده ها با روش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری، سپس با کمک روش تحلیل کلایزی تحلیل شدند. بر اساس محتوای مصاحبه ها و خوشه بندی تم ها، می توان ساختار کلی تجربه ی زیسته و ادراک این زنان از فرایند باروری را ذیل دو مضمون اجتماعی و مضمون زیست-روان شناختی تحلیل و بازنمایی نمود.
پدیدارشناسی تجربه زنانه از بیماری مزمن در زنان مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری های مزمن هرچند منشاء پزشکی-زیستی دارند، اما، با توجه به تأثیرات طولانی مدت آن ها بر بدن و اختلالات عملکردی ناشی از این تأثیرات، ابعادی فراتر از یک پدیده زیستی پیدا کرده و جنبه های مختلف حیات فردی و اجتماعی فرد مبتلا و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار می دهند. از جمله ؛ بیماری های مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبه های حیات فردی و اجتماعی بیمار دارد، ام اس است. افزایش میزان ابتلای زنان به بیماری ام اس در چند دهه اخیر و همچنین، افزایش نسبت ابتلا در بین زنان در مقایسه با مردان، باعث شده است که این بیماری چهره ای زنانه به خود بگیرد. در این مقاله از منظر جامعه شناسی بیماری های مزمن و با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی فمینیستی، تجربه زنان مشارکت کننده در تحقیق از بیماری ام اس به عنوان تجربه خاص زنانه که محصول تلاقی تجربه این بیماری با جنسیت، بدن و زمینه اجتماعی است، مورد توجه قرار گرفته است. تلاش شده است تا تجربه زیسته زنان از زندگی با بیماری ام اس و دلالت های معنایی این تجربه برای آنها، براساس داستان ها و روایت های خود این زنان فهم شود. براساس مصاحبه های صورت گرفته، پنج مضمون اصلی زندگی در تعلیق، شرم بی قدرتی، ناکنش ورزی جنسی، مخاطره مادری و دلهره همسری استخراج شد و با توجه به این مضامین، تجربه زنان مشارکت کنند ه در تحقیق از بیماری ام اس، ذیل فرامضمون «اضطراب هویتی» مفهوم پردازی شد. منظور از «اضطراب هویتی»، تجربه و احساس نگرانی ناشی از هویت جنسیتی تحقق نیافته توسط این زنان است.
«استراتژی باند الاستیک»: تجربۀ زیسته زنان از مقابله با خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی بسترهای خشونت خانگی در تجربه زنان استان خوزستان انجام شد. از میان روش های تحقیق کیفی برای بررسی تجربه خشونت روش پدیدارشناسی تفسیری بکار گرفته شده است. 18 شرکت کننده به وسیله نمونه گیری هدفمند و با استراتژی نمونه گیری معیار انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش کلایزی استفاده شد. یافته ها در زمینه بسترهای خشونت شامل 230 مفهوم اولیه و 13 مضمون محوری بود. مضامین اصلی «حمایت اجتماعی ضعیف، دینامیک قدرت به عنوان سازنده روابط عاشقانه، تخصیص اعتبارات حساب نشده به مردان، غیرت و شرف مردانگی، استفاده از راهبردهای ناکارآمد، زنانگی سنتی برساخت فرهنگی-اجتماعی، هویت بخشی به رفتارخشونت زای مردانه، احساس استیصال و درماندگی، تاب آوری و راهبرد سازگارانه، عدم وجود قوانین سخت گیرانه، فقر زنانه و عدم توازن قدرت» بود که در نهایت می توان این مضامین را به سه بستر «ساختاری، خرد و تعاملی» نسبت داد. نتایج این مطالعه نشان داد خشونت به دو دلیل بی عدالتی هرمنوتیکی و کمبود منابع تفسیر جمعی رخ می دهد و تحت تأثیر ساختار و ایدئولوژی حاکم بر جامعه و پیوند های اجتماعی فرد با اطرافیان و پاداش ها و تنبیه هایی ایجاد می گردد که شخص در جریان کنش هایش دریافت می کند. در نهایت این تنش قوی منجر به استراتژی باند الاستیک[1] خواهد شد که حاکی از یک فرآیند طولانی مدت حرکت بین مخالفت فعالانه با خشونت و تسلیم شدن و ماندن در موقعیت برای مدتی طولانی تر، قبل از این که رابطه را ترک نماید، است. [1]. Elastic Band Strategy
پدیدارشناسی تجربه زیسته رهبری آموزشی مدیران گروه دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۲
131 - 152
رهبری در آموزش عالی نقشی اساسی در بهبود، توسعه و پایداری نهادی دارد و مدیران گروه ها از طریق رهبری آموزشی اعضای هیئت علمی را حول فرهنگ سازمانی منسجم و یکپارچه گرد هم آورده و اهداف و دورنمای گروه را برای آنان ترسیم می نمایند. براین اساس، هدف پژوهش حاضر توصیف تجربه زیسته مدیران گروه ها از فرایند رهبری آموزشی است. تجربه زیسته، همان درک و فهم مستقیم و بی واسطه از تجربیات در حیات عادی و روزمره است که بدون توسل به مفهوم سازی حاصل می شود. مطالعه حاضر به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی و جامعه آماری مورد مطالعه کلیه مدیران گروه دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه ارومیه به تعداد ۱۰ نفر است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پروتکل مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده گردید و کدگذاری متن مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 18 انجام شد. یافته ها در ۶ مضمون ارزیابی تجربه مدیریت گروه، مسائل و چالش های مدیریت گروه، ملزومات مدیریت گروه، تعاملات در گروه، سبک رهبری گروه و دیدگاه نسبت به پست ریاست دسته بندی شد. بر این اساس، مسائل ساختاری یکی از چالش های اساسی این تجارب است که با تجدیدنظر در وظایف و اختیارات، حمایت و پشتیبانی و اعمال شیوه صحیح انتخاب و آموزش مدیران گروه می توان از تنش و فشار کاری آنان کاست.
تجربه کنترل پذیری اعتیاد به خودارضایی در دانش آموز پایه دوازدهم، یک مطالعه موردی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف شناخت عوامل، عوارض و کنترل پذیری اعتیاد به خودارضایی در دانش آموز پایه دوازدهم انجام پذیرفت. پژوهش حاضر به لحاظ نحوه جمع آوری داده ها از نوع تجربی تک موردی. جامعه آماری این مطالعه کلیه دانش آموزان پسری می باشند که به بیان خود اعتیاد به خودارضایی دارند و با معلم خود در میان گذاشته اند. از میان جامعه آماری یک نفر که در طبقه شدید قرار داشت با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج پژوهش به روش هدفمند انتخاب شد که درنهایت از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، تجربه زیسته فرد به ترتیب در مراحل خط پایه، درمان و پس از درمان و پیگیری مورد سنجش قرار گرفت. پس از مصاحبه در چهار محور مشخص کرد که 1. فراوانی خودارضایی (خط پایه) از سه ماه پیش پنج مرتبه در هفته بود که مهم ترین دلایل؛ تنهایی، نبود فعالیت فیزیکی و تماشای فیلم عنوان شد. 2. پیامدها با شروع این رفتار، شامل افت نمرات تحصیلی، مسئولیت گریزی در منزل و انزوا در مدرسه و افت شادابی بود. در 2 محور آخر نیز، پس از دو ماه اجرای نکن یک های درمانی، مشخص ساخت که فراوانی این عمل نسبت به خط پایه به یک پنجم کاهش یافته، افت نمرات وی متوقف شده و در مدرسه اجتماعی تر و در خانه مسئولیت پذیرتر شده و نشاط وی افزایش یافته. نتیجه گرفته می شود که کنترل این مسئله نه تنها امکان پذیر است بلکه باعث رشد سلامت در زمینه های اجتماعی، تحصیلی، فردی و خانوادگی نیز می شود.
بررسی تجارب زیسته جوانان مصرف کننده مواد در فرحزاد تهران: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۶۶-۳۹
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته جوانان مصرف کننده مواد در فرحزاد تهران انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش شامل مصرف کنندگان مواد جوان فرحزاد تهران بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 35 نفر (20 مرد و 15 زن) در سال 1401 انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش استراوس و کوربین انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد مثلث خانواده، فرد، و اجتماع با میانجی گری عوامل خانوادگی، اجتماعی، فردی، اقتصادی، فرهنگی، و روان شناختی به همراه شخصیت های نابسنده و مستعد و دارای مشکلات رفتاری در پیدایش و شکل گیری زیست جهان زندگی اعتیادی مطالعه شوندگان، موثر بود. نتیجه گیری: بر پایه تجربیات زیسته، افراد مورد مطالعه با دید فردیت محور به دنبال ارزش گذاری کنش های خود در میان همتایان بوده و برای جبران فقدان ها، محرومیت ها، افزایش کیفیت دوستی، تکمیل اوقات فراغت، و فراموشی ناکامی ها و مشکلات رفتار وابستگی به مصرف مواد را تا آنجا ادامه دادند که موجب ایجاد زیست جهان اعتیادی و قفل شدگی آنان در گرداب سقوط و افول مصرف مواد شد. مداخلات جامع، شامل حمایت های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، و روانی به این گروه از جوانان پیشنهاد می شود.
تجارب کتابداران کتابخانه های عمومی در دوران همه گیری کووید-19: مطالعه موردی کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانه های عمومی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۴) ویژهنامه کووید-۱۹
۳۵۳-۳۳۶
حوزه های تخصصی:
هدف: همه گیری کووید-19 به عنوان یک پدیده پیش بینی نشده، تغییرات متعددی را در خدمات و نحوه خدمت رسانی سازمان های خدمت رسان به وجود آورد. در نتیجه، کتابخانه های عمومی و خدمات آن ها نیز به عنوان مراکز اجتماعی و خدماتی با چالش های متعددی روبه رو شدند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی تجارب کتابداران کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران در ایام کرونا است. ازاین رو، ضمن بررسی تغییر روند فعالیت ها و خدمات بخش های مختلف کتابخانه با شیوع کرونا، رویکردهای جدید مورد استفاده و شناسایی و ضرورت به کارگیری و تداوم آن ها در دوره پساکرونا، از دیدگاه کتابداران کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران بررسی شد. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است و با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام شده است. ابزار گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه ای نیمه ساختاریافته بود که به صورت حضوری انجام شد. جامعه این پژوهش شامل 13 نفر از کتابداران کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران است که در بخش های مختلف کتابخانه در ایام کرونا و پساکرونا مشغول به کار بوده اند. مصاحبه ها در زمستان 1401 انجام شد و تحلیل داده ها نیز در بهار 1402 صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل و کدگذاری داده های پژوهش، از نرم افزار مکس کیودا (2020) استفاده شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها، 436 مفهوم حاصل شد که با مقوله بندی آن ها، درمجموع 103 مقوله به وجود آمد. در نهایت با بررسی دوباره، مقوله های محوری شناسایی شد و در قالب مدل های حاصل از تحلیل نشان داده شد. ایجاد زیرساخت های فناورانه، لزوم ارتقای توانمندی های تخصصی و فناورانه کتابداران، لزوم خودکارسازی فرایندهای کتابخانه و تداوم فعالیت های کتابخانه در فضای مجازی، 4 مقوله ای بود که از تحلیل داده های پژوهش به دست آمد. این چهار مقوله، تدابیر و زیرساخت های لازم برای آمادگی هرچه بیشتر برای شرایط بحرانی و به منظور ارتقای عملکرد کتابخانه در این شرایط است. اگرچه مهیا نبودن شرایط برای ارائه خدمات با شیوع کرونا باعث تعطیلی کامل کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران شد، اما لزوم ارائه خدمات در شرایط خاص به همراه کسب توانمندی های لازم برای حضور در فضای مجازی، سبب شد از شیوه های نوینی در ارائه خدمات استفاده شود. اجرای برنامه های فرهنگی به صورت مجازی، ارائه خدمات مرجع مجازی، خدمات پیک کتاب (یعنی تحویل و دریافت کتاب از درب منازل اعضا) ازجمله خدماتی بود که تا پیش از شیوع کرونا به طور ویژه به آن ها پرداخته نشده بود. یافته ها همچنین حاکی از لزوم پرداختن به تدابیر و زیرساخت هایی برای آمادگی هرچه بیشتر با شرایط بحرانی به منظور ارتقای عملکرد کتابخانه است. اثربخشی این تدابیر و شیوه ها در دوره پساکرونا از دیدگاه کتابداران و تأکیدشان بر لزوم تقویت این شیوه ها نشان می دهد که درحال حاضر تداوم آن ها وضعیتی قابل قبول برای ارائه خدمات و برنامه های فرهنگی و آموزشی کتابخانه فراهم آورده است. اصالت/ارزش: نقطه قوت این پژوهش، بررسی تغییرات ایجادشده در شیوه ارائه نشان داد تهدید کرونا باعث ایجاد فرصت تغییر و بهبود برخی فعالیت های کتابخانه از دیدگاه کتابداران شده است؛ زیرا با توجه به موقعیت خاص این کتابخانه و رویکردهای نوین آن، می تواند الگویی برای سایر کتابخانه های عمومی کشور باشد.
فلسفه تعلیم و تربیت و تحلیل جایگاه تجربه دینی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد مساله تجربه دینی و نقش و جایگاه آن را از لحاظ فلسفی در فلسفه تعلیم و تربیت تحلیل نماید. مساله تجربه دینی یکی از مسائل مهم در فرایند تربیت در نظام آموزشی یک کشور است. لاجرم برای فهم این موضوع، یکی از روش ها یا تحلیل های فلسفی برای بررسی این امر روش پدیدارشناختی است. تجربه دینی در ساحت تعلیم و تربیت امری مهم و اساسی در فرایند آموزش است و اما روش پدیدارشناختی به توصیف تجربه زیسته از منظر اول شخص می پردازد و از این رو می توان تجربه دینی افراد را در امر آموزش و تعلیم و تربیت با این رویکرد توصیف و تحلیل نمود. اساساً یادگیری به عنوان هسته اصلی تعلیم و تربیت، خود یک تجربه است و پدیدارشناسی به عنوان علم تحلیل و توصیف تجربه، کاملاً با این امر ارتباط تنگاتنگی دارد. برای این منظور لازم است بعد از طرح مساله جایگاه تجربه دینی در تعلیم و تربیت، به اوصاف روش یا رویکرد پدیدارشناختی و نیز انواع تجربه دینی و نقش آن در فلسفه تعلیم و تربیت به طور کلی اشاره شده است. سوال اصلی این مقاله این است که چگونه این روش می تواند ما را به فهم بهتر تجربه دینی فرد در فرایند آموزش هدایت کند.
پویایی های احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه بود. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 19 نفر از دانشجویان دانشگاه های فردوسی مشهد و بیرجند در سال تحصیلی 1398-1399 بود که با روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به اصل اشباع انتخاب شدند و با مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش استویک-کولایزی-کین انجام شد. نتایج منجر به تولید 5 مضمون اصلی، 14 مضمون فرعی و 50 واحد معنایی گردید. تحلیل مصاحبه ها پنج مضمون اصلی شامل ادراک از جو دانشگاه (محیط حامی خودمختاری، نگرش به دانشگاه، امکانات)، تعامل با استادان (تأکید بر رشد علمی، رعایت احترام، صمیمیت، همدلی و حمایت)، تعامل با همسالان (نزدیکی رابطه، الگوپذیری)، مشارکت اجتماعی (فعالیت های فوق برنامه و عضویت ادراک شده) و عوامل درون فردی (باورهای خودکارآمدی و درگیری تحصیلی) را نشان داد. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که تجربه های مثبت و منفی دانشجویان در خصوص احساس تعلق به دانشگاه، تحت تأثیر ترکیبی از عوامل درون فردی، بین فردی و بافتی است که نقش عمده ای در زندگی دانشگاهی آنان ایفا می کند.
تجربه زیسته مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی از آموزش الکترونیکی در دوران بیماری کووید 19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: درپی تغییرات آموزش پس از همه گیری بیماری کووید ۱۹ ، مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی تجارب متفاوتی را دریافت کردند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی از آموزش الکترونیکی در دوران بیماری کووید 19 بود. روش ها: این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود. داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار جمع آوری و با روش اسمیت تجزیه وتحلیل شدند. جامعه این پژوهش کلیه مربیان مدارس استثنایی شهرستان کرج بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و با تعداد 20 نفر انجام شد. یافته ها: تحلیل عمیق دیدگاه های مربیان، موجب شناسایی و دسته بندی 11 مضمون اصلی، 27 مضمون فرعی و 55 کد اولیه شد که برخی از آنها به عنوان نقاط قوت )درجریان قرار گرفتن والدین از روند آموزشی، دسترسی دائم به دانش آموزان، ارتباط راحت دانش آموزان با یکدیگر و ارتقاء مربیان( و برخی دیگر به عنوان نقاط ضعف ) کاهش تمرکز دانش آموز و مربی، ناتوانی دانش آموز در استفاده از ابزارهای آموزش، فقدان ملزومات آموزشی ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی، انرژی بر بودن آموزش مجازی، دشوار بودن سنجش یادگیری، مشکلات ارتباطی با والدین و مشکلات شخصی و خانوادگی برای مربی( معرفی شدند. نتیجه گیری: با تلفیق نقاط قوت آموزش حضوری و برخط می توان در ارتقاء کیفیت یادگیری دانش آموزان کم توان ذهنی گام مؤثری برداشت. ضمن اینکه در مواقع ضروری لازم است سامانه الکترونیکی ویژه این دسته از دانش آموزان طراحی شود.
تحلیل تماتیک تجربه زیسته دانش آموزان از آزمون های آنلاین در بستر شبکه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۸۰-۵۶
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی تجارب زیسته دانش آموزان از آزمون های آنلاین در بستر شبکه شاد انجام شد. ماهیت این پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. براین اساس، محققان در مطالعه حاضر کوشیدند تا تجربه دانش آموزان از آزمون های آنلاین در بستر شبکه شاد تحلیل کنند. میدان پژوهش متشکل از کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول سطح شهر سنندج بود. مشارکت کنندگان شامل دانش آموزان دختر و پسر نواحی یک و دو شهر سنندج بالغ بر 112 نفر از دانش آموز مقطع متوسطه اول بودند. داده های پژوهش حاضر از طریق انجام مصاحبه های نیمه ساخت یافته به صورت فردی و به شکل آنلاین جمع آوری شد. داده های موجود با استفاده از روش کلالیزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. از تحلیل داده های به دست آمده شامل 15 مضمون سازمان دهنده شامل نگرش مثبت؛ نگرش منفی؛ خنثی بودن؛ مشکلات نرم افزاری و سخت افزاری و پشتیبانی؛ ایجاد استرس و اضطراب؛ یادگیری سطح پایین؛ خلق فرصت تقلب گسترده؛ مهارت تست زنی، تنوع در سؤالات و بررسی آسان؛ پایین بودن اعتبار نمره کسب شده؛ ترجیح حضوری در مقابل آنلاین؛ عدم رصد دانش آموز؛ هرزمانی و هر مکانی بودن آزمون آنلاین؛ تجربه ای جدید و گاهی اوقات نه چندان خوب؛ ایمن کردن در مقابل به خطر انداختن سلامتی و عدم شکل گیری رقابت برابر و سالم نام گذاری شدند. به طورکلی، نتایج مطالعه حاضر با تأکید بر ضرورت شناسایی معایب و مزایای آزمون های آنلاین، نیاز به فرهنگ سازی، توانمندسازی معلمین و دانش آموزان در فضای مجازی و بازنگری در روش برگزاری آزمون های آنلاین و زمینه یادگیری و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان از طریق آزمون های آنلاین تاکید دارد.