مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
کارکردگرایی
حوزههای تخصصی:
سازوکار گفتاری قرآن و دلالت های زبانی آن همواره از بحث های پرجاذبه و چالش برانگیز در میان مفسّران از یک سو، و متکلمان و سایر دین پژوهان از سوی دیگر بوده است. این بحث واجد مباحث مهمی است؛ از جمله اینکه آیا جملات و گزاره های قرآن همه ناظر به حقیقت است؟ اگر برخی تعابیر قرآنی مجازگونه، نمادین و تمثیلی است، آیا این مجازها تحویل پذیر به واقع و حقیقت است، یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش ها، به ویژه در حوزه داستان های قرآنی، دو رویکرد عمده وجود دارد: دسته اول دیدگاه های غیرواقع گراست که تفاسیر و برداشت هایی را از قصه های قرآنی ارائه می نماید مبنی بر اینکه این داستان ها را از محتوای واقعی، که مدلول ظاهری الفاظ و کلمات آنهاست، تهی می نماید. دسته دوم شامل آرائی است که مضامین داستان های قرآن را حاکی از حوادث و رویدادهای رخ داده می داند.
در این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی، در ذیلِ دسته اول، پنج دیدگاه و در ذیل دسته دوم، دو دیدگاه بررسی و نقد شده است.
نقد نظریه یگانه انگاری غیرتحویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سؤالات مطرح در فلسفه ذهن، چگونگی تبیین وجودشناختی حالات ذهن است. در تبیین این مسئله نظریات جدیدی در فلسفه غرب مطرح شده است که از جمله مهم ترین آنها می توان به رفتارگرایی، این همانی بین ذهن و بدن، کارکردگرایی، و حذف گرایی اشاره کرد. در این میان، جان سرل و دیویدسن قایل به یگانه انگاری غیرتحویلی شده و ذهن را از ویژگی های غیرفیزیکی نفس به شمار آورده اند. هدف از این نوشتار، تبیین نظریه یگانه انگاری غیرتحویلی و نقد آن است که به روش عقلی انجام می گیرد. در پایان مقاله چنین نتیجه گیری شده است که نمی توان اوصاف ذهنی نفس را مادی پنداشت؛ زیرا ادله قایلان به نظریه مزبور تمام نبوده و ادعای آنها را اثبات نمی کند و ازاین رو، فروکاستن حقایق مجرد به اجسام مادی معقول نیست.
لوطیان و نقش آنان در آشوبهای اصفهان بین سالهای 1240 تا 1265 هجری قمری برابر با 1824 تا 1849 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«لوطی و لوطی گری» در فرهنگ و تحولات اجتماعی ایران تاریخی دیرپا دارد. سرچشمه های کهن و آرمانی این پدیده اجتماعی عمری به درازای تاریخ «جوانمردی» دارد که آبشخور آن را در ایران باستان و فرهنگ عیاری و فتوت دوره اسلامی می توان جستجو کرد. این پدیده اجتماعی ریشه دار با فراز و فرود های بسیار در طول تاریخ به تدریج در دوره قاجار به انحطاط گرائید. صرف نظر از یک سلسله ارزش گزار ی های اخلاقی و اجتماعی، بررسی نقش لوطیان در تحولات سیاسی و اجتماعی شهرهای ایران عصر قاجار به لحاظ تاریخ اجتماعی و محلی از اهمیت بسیاری برخوردار است. پژوهش حاضر می کوشد با بهره گیری از برخی نظریات جامعه شناختی به ویژه نظریه «کارکردگرایی» و «کج روی» ضمن بازشناسی هویت اجتماعی لوطیان به بررسی کارکردهای آنان پرداخته و ضرورت حضور آنها را در تحولات سیاسی و شورش های اصفهان بین سال های 1240 ه .ق تا 1265 ه .ق، مورد تبیین قرار دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد لوطیان در شهرهای بزرگ ایران بویژه اصفهان بزرگترین و مهمترین شهر ایران در قرن سیزدهم ه .ق / نوزدهم میلادی، عامل همیشه حاضر شورش ها و مهمترین پیشگام و ارتش گروه های با نفوذ و بعضاً طبقات تنگدست جامعه در مبارزه با عناصر حکومت بودند. ابعاد شورش سالهای مذکور در دوره پادشاهی فتحعلیشاه، محمدشاه و اوایل حکومت ناصرالدین شاه و اوج کشتار و خونریزی ها نشان از عمق این حوادث دارد. علیرغم اینکه لوطیان دوره قاجار به تدریج از جایگاه پرجاذبه پاسداری از میراث جوانمردی به حربه ای در دست اصحاب گروه های با نفوذ، تنزل یافتند اما بررسی نقش این پدیده ی اجتماعی در حیات اجتماعی و فرهنگی شهرهای ایران، مطالعات در حوزه تاریخ اجتماعی و محلی را غنا می بخشد و در ارتقای تاریخ اجتماعی ایران نیز حائز اهمیت بسیار است.
از کارکردگرایی تا بسترگرایی: بازسازیِ گفتگوی دریفوس و پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در 1960 پاتنم در مقاله ""اذهان و ماشین ها"" بر پایه قیاسِ میانِ ذهن و ماشینِ تورینگ نگرشی نو به ذهن به نام کارکردگرایی را پی ریزی نمود. یک دهه پس از آن دریفوس براساسِ تفسیرش از پدیدارشناسیِ مرلوپونتی و هیدگر کارکردگراییِ پاتنم را نقد کرد. دریفوس نشان داد که نمی توان ذهن را به مثابه ماشینی تورینگ به شمار آورد که با بهره گیری از قواعدی صوری کار می کند و ورودی و خروجی هایش عناصری فارغ از بستر هستند. دو دهه بعد پاتنم بر پایه شکست کارنپ در صوری سازی استقرا، چرخش به سوی کل گرایی و خارجیت گرایی معناشناختیِ خودش از نگرشِ کارکردگرایانه- محاسبه گرایانه در فلسفه ذهن دست کشید و به نگرشی خارجیت گرا- بسترگرایانه روی آورد. نقدی که پاتنم بر پایه آن کارکردگرایی را از ریشه نادرست دانسته بود همان نقدی بود که دریفوس سال ها پیش بر وی وارد آورده بود. در این مقاله گفتگوی نقادانه میانِ دریفوس و پاتنم بازسازی می شود و بر پایه آن نشان داده می شود که فیزیکالیسم به مثابه نظریه ای در بابِ ذهن نادرست است و به جای آن ""سوژه ای در جهان"" الگوی مناسبی را برای ذهن فراهم می آورد.
تأملی روش شناختی بر اخذ روی آورد کارکردگرایانه در دین پژوهی و دین آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش کارکردگرایانه به دین که بسط و تطور خود را مرهونِ جامعه شناسان دین بوده، رهیافتی است که کشف فواید عملیِ باورهای دینی را هدف خویش قرار می دهد. اقبالِ پژوهشگرانِ دینی و نهادهای فرهنگی به اخذِ این رهیافت در مقامِ مطالعه دین عللی دارد که از آن جمله اند: آسان یاب سازیِ تعالیم دینی، جذابیتِ استناد به شواهد علمی و یافته های تجربی، غلبه نگرشِ تجربی در محافلِ علمی و اداره نهادهای دینی توسط دانش آموختگان علوم تجربی. مطالعه دینیِ کارکردگرا بسیار آسیب زاست و نه تنها به تقویت باورمندیِ دین کمک نمی کند، بلکه دین باوریِ افراد را سُست و ضعیف می کند. اشکال های دین پژوهیِ کارکردگرا عبارتند از: ابتنای بر تعریفِ ناپذیرفتنی پراگماتیستی از صدق، امکانِ از میان رفتنِ اعتبارِ عقاید دینی در صورت پیدایش جایگزین، ایجاد نظام ارزشیِ غیردینی در ذهن دینداران و شکل دهیِ ایدئولوژیِ ضد دینی در فکر افراد جامعه. الگوی مطلوب در مطالعات دینی، کارکردیابی به جای کارکردگرایی است. کارکردگرایی، انحصار در آثار دنیویِ باورهای دینی است، اما در الگوی کارکردیابی، افراد می آموزند که ابتدا حقانیت دین را از طریق رهیافت های عقلی و نقلی دریابند و سپس به جست وجوی کارکردهای دین بپردازند و نیز می آموزند که مبنای اساسیِ پذیرش باورهای دینی، اصول و مبانیِ عقلی بوده است و کارکردهای کشف شده، هیچ دخالتی در تعیینِ دُرستی و حقانیتِ دین ندارند.
موسیقی درمانی در ترکمن صحرا (پرخوانی) منصور مرادی*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله با بیان مختصری از تاریخچه موسیقی درمانی و تعریف و توصیف آن به شرح روش شناسی پژوهش و چگونگی استفاده از موسیقی در درمان بیماری ها می پردازد . در این بحث جنبه های عام و خاص تأثیر گذاری موسیقی در حواس انسان در سه سطح بررسی می شود. اول غالب بودن عواطف و حواس، دوم حضور عواطف و حواس و سوم آگاهی برتر که حاوی جنبه های بسیار قوی از روان درمانی می باشد . در ادامه به حوزه های رایج موسیقی درمانی در نواحی ایران شامل آیین هایی با پیشینه فرهنگ آفریقایی، آیین های متاثر از فرهنگ آسیای میانه (شامانیسم) و آیین های با منشاء ایرانی پرداخته می شود. در قسمت اصلی مقاله مطالعه میدانی پرخوانی در ترکمن صحرا مورد بررسی قرار می گیرد که با ذکر سابقه تاریخی و روایت های مختلف این مراسم آیینی در منابع مختلف به بررسی مردم شناختی این آیین در میان ترکمن ها و مشخصاً به تحقیق در مورد اجرای آیین پرخوانی توسط رجب پرخوان به عنوان آخرین بازمانده آن می پردازد .
با شناخت و توصیف جزء به جزء مراحل پرخوانی، ابزار و آلات، مراجعه کنندگان و شیوه های اجرا در مراحل مختلف به بیان شناخت و کارکرد های موسیقی در این آیین می پردازیم . برای تعیین این کارکرد ها مطالعات میدانی ژرفانگر با روش های خاص خود از قبیل حضور مستقیم در زمین تحقیق، مشاهده همراه با مشارکت، مصاحبه به همراه مطالعات کتابخانه ای و بهره جستن از نظریه کارکردگرایی (Fonctionalism) اساس کار پژوهش را تشکیل می دهند.
کارکردگرایی در موضوعات عرفیِ احکام شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواردی که در قانونگذاری و در دلیل شرعی موضوع حکم قرار می گیرند، یا مخترع شارع یا عرفی اند. موضوعات عرفی که از عرف عام یا خاص پدید آمده اند و شارع از آنها اصطلاح خاصی اراده نکرده است نیز به «عرفی مستنبط» و «عرفی ساده» تقسیم می شوند. مدعای مقاله این است که در موضوعات عرفی ساده به طور مطلق و در موضوعات عرفی مستنبط بسته به لسان دلیل، به طور قطع یا با احتمال عقلایی قابل توجه، «کارکردشان در مناسبات فردی و اجتماعی» وجه اصلی موضوعیت آنها برای احکامشان بوده است. از این رو، اگر با تغییرات زمان یا مکان، کارکرد اولیه آنها از میان برود، دیگر بر اساس ادله سابقه نمی توان دوباره احکام قبلی را برایشان ثابت کرد؛ زیرا اگر دلیل ثابت کننده حکم، لفظی باشد، به دلیل مخدوش شدن ظهورش قابل استناد نیست و اگر لبّی باشد، از دایره قدر متیقن آن خارج است؛ بنابراین برای تعیین حکم جدیدشان باید به دلایل دیگری مراجعه کرد.
کارکرد زندان از منظر نظریه های جامعه شناسی مجازات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از ظهور زندان در اوایل قرن نوزدهم میلادی، روشنفکران و متخصصان عدالت کیفری به این مجازات نوپا بسیار خوش بین بودند. زیرا در تقابل با مجازات های قبل از آن، انسان دوستانه جلوه می نمود؛ اما دیری نپایید که انتقادها نسبت به آن آغاز شد. زندان ها از همان بدو تأسیس با مسائل فراوانی روبه رو بودند و با گذشت زمان، مشکلات نمود بیشتری یافتند. امروزه جمعیت زندان ها به یک بحران جهانی تبدیل شده و راهکارهای فیلسوفان و کیفرشناسان برای حل معضلات این مجازات، راه به جایی نبرده است. زندان علاوه بر اینکه در تحقق اهدافی چون اصلاح و تربیت مجرمان و همچنین کاهش آمار جرایم موفق نبوده، خود نیز تبدیل به یک معضل شده است. سؤال اساسی این است که چرا به رغم مشکلات موجود، نظام های عدالت کیفری بر استفاده از زندان پافشاری دارند؟ به نظر می رسد باید از زاویه ای دیگر به مجازات ها به طور کلی و زندان به طور اخص نگریست. ادعای نوشتار حاضر آن است که تجزیه و تحلیل مجازات زندان در بستر جامعه شناسی کیفر می تواند کلید حل بسیاری از معماهای موجود باشد. در این راستا سعی می شود تا چرایی استمرار زندان از منظر دیدگاه های مختلف این رشته مورد بررسی قرار گیرد. طبق این رویکردها، زندان به عنوان نهادی تلقی خواهد شد که به سبب کارکردهای ویژه ای که دارد تداوم می یابد؛ هرچند از نظر اندیشه های فلسفی و کیفرشناسانه در اهداف پیش فرض خود عملاً شکست خورده باشد.
امکان قرائت کارکردگرایانه از نظریه نفس ملاصدرا بر اساس نظریه کارکردگرایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمی پردازد بلکه ذهن را کارکرد می داند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگی های کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقش های کارکردی را ایفا می کنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطه نفس و بدن پرداخته شده است. ابن سینا نفس را «جوهر مجرد» می داند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» می دانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریه ابن سینا) یا مادی صرف (نظریه متکلمان) نمی داند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد می شود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا می توان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برون رفت از اشکالات دوگانه انگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریه های مادی انگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداخته اند و فقط ذهن را کارکرد می دانند و این کارکرد می تواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبه جسمانی و چه در مرتبه تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیت های مختلف می شود. این فعلیت ها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیت ها، کمال نامیده می شود. نفس مجموع این فعلیت ها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» می داند. با این حال، تفاوت هایی نیز بین علم النفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.
مطالعه جامعه شناختی نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران (از ایران باستان تا پایان قاجاریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۲
129 - 155
حوزههای تخصصی:
نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران، نهادی ریشه دار بوده است. البته این نهاد در دوره های مختلف تاریخی شکل ها و کارکردهای مختلفی داشته است. اگرچه ازدواج موقت در میان مردم ایران هیچ گاه مقبولیت عام پیدا نکرده، اما این نهاد همچنان در جامعه ایران پابرجا مانده است. از این رو، این مسئله مطرح می شود که چرا ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران به وجود آمده و تداوم پیدا کرده است. در این مقاله، با استفاده از الگوی کارکردگرایی (که از تلفیق نظریه های کارکردگرایی برانیسلاو مالینوفسکی و رابرت کی مرتون به دست آمده است)، نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران موردبررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق با روش تحلیل تطبیقی- تاریخی بر مبنای نوشته ها و شواهد مکتوب تاریخی به دست آمده اند و در چهار دوره تاریخی دسته بندی و شرح داده شده اند. این دوره ها عبارت اند از: «ایران باستان»؛ «از صدر اسلام تا صفویه»؛ «از صفویه تا قاجاریه»؛ و «قاجاریه». مطابق با یافته های پژوهش، به طور کلی، نهاد ازدواج موقت بر اساس فرهنگ مردسالار جامعه به نیازهای فردی مانند نیاز جنسی، تولید مثل، نیاز به امنیت و معیشت و نیازهای اجتماعی مانند حل مسأله وارث، تحکیم روابط اجتماعی و برقراری پیوند اجتماعی، به گونه ای مشروع پاسخ می داده است. باوجوداین، این نهاد در هر دوره، کژکارکردها و کارکردهای پنهانی نیز داشته است که این مقاله به توصیف و تبیین آن ها به گونه ای تطبیقی می پردازد.
ارزیابی رابطه ذهن و بدن از منظر کارکردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ذهن و بدن یکی از مسایل اساسی فلسفه است که به رابطه حالات ذهنی و حالات مغزی (فیزیکی) می پردازد. دوگانه انگاری جوهری، حالات ذهنی را متمایز از حالات بدنی می داند و هر کدام از نفس و بدن را دو جوهر متفاوت می داند که ویژگی های خاص خودشان را دارند. رفتارگرایی حالات ذهنی را حالات رفتاری می داند و حالات ذهنی را به حالات رفتاری تقلیل می دهد. نظریه این همانی حالات ذهنی را حالات مغزی میداند. کارکردگرایی نظریه ای است که حالات ذهنی را حالات کارکردی می داند که با توجه به درون داد، برون داد و سایر حالات ذهنی نقش کارکردی را ایفا میکند و حالات ذهنی را به حالات رفتاری، مغزی و فیزیکی تقلیل نمی دهد. در این مقاله پس از تبیین مسأله ذهن و بدن، در ابتدا به دیدگاه های دوگانه انگاری جوهری، رفتارگرایی، این همانی ذهن و مغز و اقسام و نقد آنها خواهیم پرداخت. سپس با مقایسه کارکردگرایی با نظریات دیگر به تبیین کارکردگرایی و اقسام آن خواهیم پرداخت.
تحلیل جایگاه آگاهی در علم النفس ارسطو از منظر فلسفه ذهن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح آگاهی در فلسفه ذهن معاصر، ریشه در خوانش روان شناختی دکارت و افلاطونیان کمبریج در قرن هفدهم دارد؛ ولی می توان افق دیدگاه ارسطو درباره ادراک حسی را از جهاتی خاص به مبحث آگاهی در فلسفه امروز نزدیک کرد. ارسطو بحث ادراک حسی را در چارچوب رابطه نفس- بدن طرح می کند، بنابراین ابتدا با تحلیل معنایی جوهر، به رابطه نفس- بدن می پردازیم. در مرحله بعد ساختار «ادراک ذهنی ذاتاً آگاه» در علم النفس ارسطویی تحلیل می شود که قابل تطبیق با نظریه بازنمودگرایی مرتبه اول در فلسفه ذهن معاصر است. امکان خوانش ناتورالیستی از ادراک در فلسفه ارسطو وجود ندارد، زیرا مبنای رویکرد ناتورالیستی به آگاهی را باید در فیزیک مدرن جستجو کرد. نهایتاً دو خوانش نوین از علم النفس ارسطو تحت عنوان نظریه شخص و کارکردگرایی مطرح و تحلیل انتقادی می شود.
نقدی بر نظریه کارکردگرایی ذهن بر اساس تعریف کارکرد و مساله تحقق چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه اینهمانی نوعی، حالات ذهنی را با حالات مغزی اینهمان می داند. در مقابل نظریه کارکردگرایی ذهن حالات ذهنی را بر اساس کارکردهای مربوط به آن حالات در ساختار عصبی موجودات زنده تعریف می کند. نظریه اینهمانی نوعی، از زوایای مختلفی در ادبیات فلسفی مورد نقد قرار گرفته که یکی از مهمترینِ این نقدها ناظر به مسئله تحقق چندگانه است. مسئله تحقق چندگانه بیان می دارد که حالات مغزیِ متفاوت علیرغم تنوع در آرایشِ مادی می توانند محقق کننده حالات ذهنی یکسانی باشند؛ این بدین معنا است که موجودات گوناگون، علی رغم تفاوت فاحش در ساختار مغزی می توانند دارای حالات ذهنی یکسانی باشند. انتقاد اصلی کارکردگرایان به نظریه اینهمانی نوعی آن است که این نظریه، بر خلاف نظریه کارکردگرایی، تبیین قانع کننده ای از مسئله تحقق چندگانه ارائه نمی دهد. مدعای کلیدی این مقاله آن است که نظریه کارکردگرایی نیز با اشکال و اتهام مشابهی روبرو است. برای بیان این مطلب ابتدا نسخه ای جدید از مسئله تحقق چندگانه را تشریح کرده و سپس استدلال خواهیم کرد که نظریه کارکردگرایی، تبیین قانع کننده ای از مسئله مذکور ارائه نمیدهد. در انتها نتیجه خواهیم گرفت که، بر خلاف نظر فلاسفه کارکردگرا، نظریه کارکردگرایی از حیث تبیین پدیده تحقق چندگانه مزیتی نسبت به نظریه رقیب آن یعنی نظریه اینهمانی ندارد و لذا از این حیث دلیل موجهی برای ترجیح نظریه کارکردگرایی نسبت به نظریه اینهمانی وجود ندارد.
بررسی نوع نگرش کارکردگرایی به انسان و تأثیر آن برحقوق بنیادین بشر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نوع نگاه انسان شناسانة مکاتب فکری مختلف، در فهم مبنا و منشأ حقوق بنیادین بشر و نیز شناخت محدوده آن تأثیرگذار است. یکی از مکاتب مهم جامعه شناختی، مکتب کارکردگرایی است که نظریه پردازان آن برداشت خاصی را نسبت به جایگاه و ماهیت انسان، به عنوان هستة اصلی حقوق بنیادین بشر ارائه می دهند. مقالة حاضر با رویکرد تحلیلی و استنادی و با هدف تبیین مفهوم انسان از دیدگاه کارکردگرایانه و تأثیر این نوع نگرش بر حقوق بنیادین بشر تدوین یافته است. یافته های پژوهش حکایت از این دارد که کارکردگرایان با محور قراردادن جامعه و نفی اراده مستقل افراد، دارا بودن حق ذاتی برای انسان، به ما هو انسان را انکار می کنند. همچنین، با بدبینی نسبت به انسان و شرایط آن، ملاک و معیار اصلی وضع حقوق بنیادین بشر را حفظ نظم و تعادل موجود در جامعه و افزایش کارکرد افراد در نظام اجتماعی می دانند.
تحلیل معنای کنشگری معلم در مقالات مجله رشد معلم: مبتنی بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان حاکم بر کنشگری معلم در مقالات مجله رشد معلم منتشر شده در سال های 1396-1390 می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف بهره گرفته شد. بنابراین، گفتمان شکل دهنده به کنشگری معلم در مقالات مجلات رشد معلم در سطوح سه گانه مورد تحلیل قرار گرفت و نسبت آن با شرایط اجتماعی تصریح شد. یافته های پژوهش در سطح اول که حاصل توصیف مؤلفه های متن بود ناظر به کسب مهارت های یکسان، برخورداری از حقوق معلمان در ازای کسب مهارت ها، شاخص های کمی در سنجش عملکرد، قرار گرفتن معلم در خدمت توسعه، دولت و جامعه، تأثیرپذیری از مطالبات خانواده ها، پاسخگویی به انتظارات جامعه و داشتن نقش الگویی و اقناعی در برآورده ساختن این خواسته ها می باشد. همچنین در سطح تفسیر، غلبه رویکرد کارکردگرایی و غلبه نگاه کمی بر فرهنگ، اولویت رویکرد ماشینی و توسعه ای، سیطره منطق بازار، سیطره تمرکزگرایی، در نظر گرفتن معلمان به عنوان یک قشر و نادیده گرفتن نگاه انتقادی در عرصه فرهنگ پاسخ هایی بود که به سؤال فوق داده شد. در سطح تبیین؛ علاوه بر کمیت گرایی در عرصه اجتماعی و فرهنگی مواردی از قبیل، توسعه محور بودن جریان مدرنیسم در ایران، غلبه تصویری مشخص از شهروند نمونه، و غلبه پیش فرض تقابل فرهنگی با سایر ملل و مریض انگاشتن جامعه در دوره معاصر به دست آمد.
انگاره های کارکردگرایانه و تحقیقات کیفری کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکردگرایی از مطرح ترین نظریات علوم اجتماعی است که ریشه در اثبات گرایی دارد. انگاره های این مکتب در تلقی موجودیت نظام اجتماعی جدا از افراد جامعه به عنوان یک ارگانیسم با ضرورت های ارزشی و هنجاری خاص که برای کارکرد آن ضروری اند و تاکید بر لزوم همنوایی همه اعضا در راستای کارکرد، نظم و ثبات این کل، در دیدگاههای دورکیم و پارسونز منتهی به گزاره هایی در لزوم نظارت هر نظام بر رفتار بالقوه مخرب اعضایش و تحت نظارت در آوردن کشمکش های مخرب گردیده است. در این مقاله با روش توصیفی– تحلیلی تلاش گردیده است که ضمن شناسایی نظریه های کارکردگرایانه، چگونگی رسوخ قرائتی بر آمده از این نظریه ها در قلمرو تحقیقات کیفری و متاثر از آن، شکل گیری و توسعه نوع جدیدی از تحقیقات کیفری با رویکرد کنشی بررسی شود. در تحلیل گزاره های کارکردگرایانه در جامعه شناسی، این نظریات به لحاظ کل گرایی افراطی، انتزاعی و خیالی بودن، تصور جامعه به منزله بسته ای ارزشی، ایستایی و صلب بودن توام با نفی اراده، آزادی و حقوق فردی مورد انتقاد واقع شده است. در همین راستا پیامد نفوذ کارکردگرایی در تحقیقات کیفری کنشی به اطلاعات مداری، محوریت پیشگیری، فروکاست استاندارد آغاز تحقیقات، گسترش دامنه تحقیقات، پیشروی حقوق اداری در حقوق دادرسی کیفری، نقض حقوق فردی و اصول دادرسی کیفری و تاثیر پذیری بالقوه تبعیض آمیز روند تحقیقات از عوامل انسانی گردیده است.
رژیم های بین المللی عدم اشاعه و کنترل صادرات در نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
167 - 182
حوزههای تخصصی:
همزمان با انعقاد معاهدات بین المللی خلع سلاحی و عدم اشاعه؛ برخی کشورهای توسعه یافته عضو این معاهدات بین المللی؛ رژیم های موازی دیگری تحت عنوان رژیم های چند جانبه کنترل صادرات ایجاد کردند. این رژیم ها بر خلاف معاهدات بین المللی به روی همه کشورها باز نیستند. عضویت در آنها شرایطی خاص را می طلبد و به جز کنترل نقل و انتقال تسلیحات، نقل و انتقال مواد و کالاهای دو منظوره دارای کاربرد صلح آمیز و فن آوری های نوین را نیز کنترل می کنند و علیه برخی کشورها محدودیت اعمال می کنند. این رژیم ها که به عنوان ابزار فشار سیاسی نیز مورد سوء استفاده قرار می گیرند با دیگر تعهدات اعضای آنان تحت معاهدات بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه مغایرت دارند.
کارکردها و چالش های منطقه آزاد چابهار در ایجاد همگرایی منطقه ای و توصیه هایی برای پوشش رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
277 - 298
حوزههای تخصصی:
منطقه آزاد چابهار در جنوب شرقی ایران از مهم ترین مناطق آزاد کشور محسوب می شود که از کارکردهای قابل توجهی برخوردار است. هدف اصلی این مقاله بررسی کارکردها و چالش های منطقه چابهار در ایجاد همگرایی منطقه ای است. بر همین اساس پرسش های محوری مقاله اینگونه صورت بندی شده است: مهم ترین قابلیت های منطقه چابهار برای ایجاد همگرایی در بین کشورهای منطقه چیست؟ این منطقه با چه چالش هایی در این زمینه مواجه است؟ چه راهکارهای رسانه ای برای شناساندن ظرفیت های چابهار و ایجاد همگرایی بین کشورهای پیرامون آن می توان مطرح نمود؟ یافته های مقاله نشان می دهد با توجه به وجود منافع مشترک جهت افزایش همکاری اقتصادی میان کشورهای منطقه، امکان گسترش همکاری بین کنشگران فعال و دخیل در منطقه چابهار وجود دارد. مهم ترین قابلیت های همگرایانه ی چابهار اتصال آن به آب های آزاد بین المللی، ظرفیت آن برای جایگزینی تنگه هرمز و نیز نقش آن در اتصال و همکاری هند- ایران- افغانستان- روسیه است. در مقابل، مهم ترین چالش های آن افراط گرایی در منطقه، اختلافات هند و پاکستان و نیز نقش تخریبی امریکا و عربستان سعودی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به این موضوع پرداخته است.
بررسی انتقادی دلالت های نظریه فرهنگِ دورکیم در حوزه خط مشی گذاری فرهنگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵
121 - 144
نظریه فرهنگ که متکفل پاسخ به مسائلی همچون چیستی فرهنگ (ماهیت فرهنگ)، چگونگی ایجاد، تثبیت، بسط و تغییر فرهنگ، تبیین مؤلفه های بنیادین و سطحی فرهنگ و آثار و پیامدهای اجتماعی فرهنگ است، یکی از بنیادی ترین اصول موضوعه دانش خط مشی گذاری فرهنگ را شکل می دهد. براین اساس پذیرفتن هریک از نظریات فرهنگ موجود، ظرفیت های خاصی را در حوزه خط مشی گذاری فرهنگ فعال ساخته، طرح برخی مسائل و نظریات را ممکن و برخی دیگر را ناممکن می گرداند. نظریه فرهنگ دورکیم، یکی از مهم ترین نظریات کلاسیک در زمینه فرهنگ است که تأثیراتی جدی بر نظریات پس از خود گذاشته است. این مقاله در پی آن است تا با بهره گیری از علم روش شناسی بنیادین، اقتضائات و دلالت هایی را که پذیرفتن (مبنا قرار دادن) نظریه فرهنگ دورکیم، در علم خط مشی گذاری فرهنگ به دنبال خواهد داشت، بیان کند. برای نمونه، بر پایه نظریه فرهنگ دورکیم، حاکمیت امکان استقرار فرهنگ دلخواه خود در جامعه را ندارد، بلکه تنها می تواند از طریق خط مشی گذاری فرهنگ بر سرعت استقرار فرهنگِ متناسب با شرایط اجتماعیِ جامعه بیفزاید و یا عیوب و امراض آن را درمان کند. در این دیدگاه، مسئله فرهنگی از مقایسه وضعیت جامعه با متوسط وضعیت جوامعی که از حیث رشدیافتگی همسطح آن هستند، ادراک می شود.
چالش ها و فرصت های همگرایی منطقه ای اکو ازمنظر تئوری کارکردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۹۰
337 - 358
همگرایی منطقه ای فرایندی است که به صورت تدریجی شکل می گیرد و به تشریح این امر توجه دارد که چگونه و چرا دولت ها از داشتن حاکمیت کامل دست می کشند و روش های جدیدی را برای رفع اختلاف های میان خود به کار می برند. سازمان اکو از زمان تأسیس نتوانسته است موفقیت شایانی به دست آورد. پژوهش حاضر بر محور این پرسش شکل می گیرد که چه عاملی بیشترین نقش را در عدم همگرایی منطقه ای در سازمان اکو داشته است؟و در پاسخ به این سؤال این فرضیه مطرح شد که به نظر می رسد نادیده گرفتن کارکردهای فضایی و جغرافیایی در ایجاد همگرایی مهم ترین عامل عدم همگرایی منطقه ای در سازمان اکو بوده است. ازاین رو پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و به شیوه ای اسنادی به بررسی چالش ها و فرصت های همگرایی کشورهای عضو اکو پرداخته است. نتایج تحقیق نشان دهنده تأثیر منفی چالش های جغرافیایی بر مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در همکاری و همگرایی اعضای اکو و همچنین مغفول ماندن فرصت های جغرافیایی در فرایند همگرایی است.