مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
شناخت
حوزه های تخصصی:
از مهمترین ابعاد فلسفه کاسیرر، تأکیدی است که وی همچون کانت بر استقلال هنر از علم و اخلاق دارد. کاسیرر برخلاف دیدگاه پوزیتیویستی که می کوشید هنر را به واکنش های روان شناسانه تقلیل دهد، بر بی همتا بودن و بی نظیر بودن هنر تأکید می کند. یکی از ویژگی های فلسفه کاسیرر این است که با نقد صورت های عقلی شناخت و با گسترش شناخت شناسی به حوزه هایی از تجربه که قبلاً در نظریه شناخت نادیده گرفته می شدند، توانست به توسعه صورت های شناخت کمک نماید. کاسیرر مجموعه فعالیت های بشر را فرهنگ نامیده، تجزیه و تحلیل این صورت های فرهنگی را برای شناخت انسان ضروری می داند. او هنر را یکی از این صورت های انسانی می شمارد. کاسیرر با معرفی هنر به منزله یکی از فرم های سمبولیک، تلاش دارد تا نشان دهد که هنر نوع خاصی از معرفت را به ما نشان می دهد، معرفتی که در آن انسان با تأکید بر وجه احساسی و عاطفی به خودآگاهی دست می یابد. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که اولاً وجه معرفتی ای که کاسیرر برای هنر ترسیم می کند قابل حصول با هیچ یک از انواع دیگر اشکال سمبولیک نخواهد بود و ثانیاً تنها در فرم سمبولیک هنر است که انسان به خود آگاهی زیباشناسانه می رسد. در همین راستا و به منظور روشن ساختن مفاهیم مورد اشاره کاسیرر، ابتدا به تبیین مفهوم اصلی اندیشه کاسیرر یعنی «فرم سمبلیک» پرداخته، سپس هنر به منزله یکی از صورت های سمبلیک مورد مطالعه قرار می گیرد و در نهایت ویژگی های معرفت شناختی آن مورد بحث و بررسی قرارخواهد گرفت.
ویژگی های معرفت شناختی هنر به منزله فرم سمبولیک دراندیشه کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازمهمترین ابعاد فلسفه کاسیرر، تاکیدی است که وی همچون کانت بر استقلال هنر ازعلم واخلاق دارد. کاسیرر برخلاف دیدگاه پوزیتیویستی که می کوشید هنر را به واکنش های روانشناسانه تقلیل دهد، بر بی همتا بودن و بی نظیر بودن هنر تاکید می کند. یکی از ویژگی های فلسفه کاسیرر این است که، با نقد صورتهای عقلی شناخت وبا گسترش شناخت شناسی به حوزه هایی از تجربه که قبلا در نظریه شناخت نادیده گرفته می شدند، توانست به توسعه صورتهای شناخت کمک نماید. کاسیررمجموعه فعالیتهای بشر رافرهنگ نامیده، تجزیه وتحلیل این صورتهای فرهنگی را برای شناخت انسان ضروری می داند. او هنر را یکی از این صورتهای انسانی می شمارد. کاسیرر با معرفی هنر به منزله یکی از فرم های سمبولیک، تلاش دارد تا نشان دهد که هنر نوعی خاصی از معرفت را به ما نشان می دهد، معرفتی که در آن انسان با تاکید بر وجه احساسی وعاطفی به خودآگاهی دست می یابد. ما دراین مقاله نشان خواهیم داد که اولا وجه معرفتی ای که کاسیرر برای هنر ترسیم می کند قابل حصول با هیچ یک از انواع دیگر اشکال سمبولیک نخواهد بود وثانیا تنها درفرم سمبولیک هنر است که انسان به خود آگاهی زیباشناسانه می رسد. درهمین راستا وبه منظور روشن ساختن مفاهیم مورد اشاره کاسیرر، ابتدابه تبیین مفهوم اصلی اندیشه کاسیرر یعنی «فرم سمبلیک» پرداخته، سپس هنر به منزله یکی از صورتهای سمبلیک مورد مطالعه قرار می گیرد ودر نهایت ویژگی های معرفت شناختی آن مورد بحث وبررسی قرارخواهد گرفت.
تأثیر تمرینات هوازی بر توانایی های شناختی و فراشناختی مردان سالمند غیر فعال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی بر توانایی های شناختی و فراشناختی مردان سالمند غیر فعال انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود که در آن 40 داوطلب مرد غیر فعال با سن بالاتر از 60 سال، به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. به منظور ارزیابی توانایی های شناختی و فراشناختی به ترتیب از مقیاس معاینه مختصر وضعیت شناختی و پرسش نامه فراشناخت-30 استفاده گردید. پروتکل آزمایشی شامل انجام فعالیت های هوازی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه با شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب بود. داده های به دست آمده از سنجش های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کواریانس در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تفاوت معنی داری بین گروه های تجربی و شاهد در پس آزمون از نظر حافظه، تصمیم گیری، شناخت اجتماعی، باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل پذیری افکار و خطرات، نیاز به کنترل افکار و سطح کلی توانایی های فراشناختی وجود نداشت (050/0 < P)، اما اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر کنترل مهاری و توجه انتخابی، برنامه ریزی، توجه پایدار، انعطاف پذیری شناختی، سطح کلی توانایی های شناختی، عدم اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی مشاهده شد (050/0 > P). نتیجه گیری: مداخلات تمرینی هوازی به مدت هشت هفته می تواند جهت بهبود سطوح کنترل مهاری و توجه انتخابی، برنامه ریزی، توجه پایدار، انعطاف پذیری شناختی، سطح کلی توانایی های شناختی، عدم اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی مردان سالمند مؤثر باشد.
اثربخشی توانبخشی نوروسایکولوژیکی بر بهبود کارکرد شناختی (توجه) در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زمینه و هدف: اختلال نقص توجه_ بیش فعالی یکی از مهمترین اختلالات دوران کودکی است. پژوهش حاضر نیز با هدف اثربخشی توانبخشی نوروسایکولوژیکی بر بهبود کارکرد شناختی توجه در افراد مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی انجام شده است.روش: طرح پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی با دو گروه آزمودنی است. بدین صورت که یک گروه 15 نفره شامل افراد مبتلا به اختلال نقص توجه_ بیش فعالی و 15 نفر در گروه کنترل بود.ند یعنی افرادی که مبتلا به اختلال فوق هستند اما مداخله ای برای آن ها صورت نگرفت. ابزار پژوهش شامل برنامه کامپیوتری توانبخشی نوروسایکولوژیکی و آزمون عملکرد پیوسته بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام شد.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت(P
نقد و بررسی گفتمان امکان یا امتناع شناخت خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شناخت خداوند از بنیادی ترین مسائلی است که اذهان و افکار متفکران را در طول تاریخ اندیشه، نسبت به خود مشغول کرده و آنان را واداشته است تا موضعی در برابر این مسئله اتخاذ نمایند. برخی موضع انکاری را اختیار نموده و قائل شده اند که شناخت ذات خدا امری ممتنع و محال می نماید. در مقابل، برخی دیگر قائل به امکان معرفت به حق تعالی از رهگذر شناخت صفات شده اند. نگارندگان در این نوشتار کوشیده اند تا دلایل و براهینِ هر یک از این دو دیدگاه و نقدهایی را که بر یکدیگر وارد ساخته اند، تبیین نموده و با محوریت بیان ملاصدرا، درصدد داوری و ارزیابی گفتمان آن ها برآیند.
بررسی موانع شناخت از دیدگاه مولانا(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناخت راز هستی و حقیقت انسان، از جمله اصلی ترین تعالیم بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی و عرفانی به شمار می رود تا او را به هدف اصلی خلقت هدایت نماید. خودشناسی، امکان رسوخ بی واسطة بشر به تجلی الهی را میسر می سازد. مولانا، با الهام از حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، به شیوه های گوناگون به اهمیت خودشناسی و تبیین انواع راه های ارتباطی آن با خداشناسی پرداخته است. اگرچه شناخت نفس ناطقه موجب شناخت خدا می شود، اما برای رسیدن به نور معرفت و حصول کمال، که نتیجة تصفیه باطل و گسیختگی از عالم ظاهر و پیروی از پیران راستین است، باید موانع شناخت را که سد تکامل نفس یا حجاب حق به شمار می آید، از میان برداشت. در این مقاله، مهم ترین موانع حجاب از منظر مولانا مورد توصیف و تحلیل قرار گرفته است. مهم ترین موانع شناخت از نظر وی، عبارتند از: شهوت و هوی و هوس، حب دنیا، تقلید کورکورانه و حرص و آز.
اثر بازگشت پذیری انتخاب بر تغییر نگرش در ناهماهنگی شناختی: پارادایم انتخاب آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثر بازگشت پذیری انتخاب بر تغییر نگرش در پارادایم انتخاب آزاد نظریه ناهماهنگی شناختی فستینگر (1957) بود. روش: پژوهش شبه آزمایشی در قالب طرح بین آزمودنی 4 گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه و جامعه آماری 650 دانشجوی روان شناسی دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 94-1393بود. برای حضور 15 نفر در هر گروه طبق پیشنهاد دلاور (1396)، 60 نفر از آ ن ها به شکل نمونه گیری در دسترس و همتاسازی از نظر سن و جنس انتخاب و به دو گروه انتخاب آسان و دو گروه دشوار 30 نفری و هریک به گروه های انتخاب بازگشت پذیر و بازگشت ناپذیر 15 نفری تقسیم شدند. هشت آزمون روان شناسی که بر اساس میزان پیچیدگی انتخاب شده بودند به آزمودنی ها داده شد تا قبل و بعد از انتخاب به ارزیابی مطلوبیت آن ها بپردازند. گروه بازگشت پذیر پس از انتخاب می توانستند آن را عوض کنند. تغییر نگرش، به وسیله پرسشنامه پژوهشگر ساخته 1393 این پژوهشگران، در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. با حذف 6 پرسشنامه های ناقص، داده های 54 نفر با تحلیل واریانس عاملی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در گروه های انتخاب دشوار، نگرش گروه انتخاب بازگشت ناپذیر به گزینه انتخاب شده به طورمعناداری مثبت تر شد درحالی که در گروه انتخاب بازگشت پذیر نگرش منفی تر شد (48/29=F، 001/0=P). نتیجه گیری : این نتایج نشان می دهند فقط در انتخاب های بازگشت ناپذیر تغییر نگرش مثبت رخ می دهد. از این رو فروشندگان کالا و خدمات برای کمک به مثبت تر شدن نگرش خریداران، بهتر است فرایند تعویض کالا را بیش از حد هموار نسازند.
بررسی تأثیر متعلق معرفت در اخلاق از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است تا تأثیر متعلق معرفت بر اخلاق از منظر قرآن کریم مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور ابتدا آیات قرآن کریم با این نگاه مورد بررسی و مداقه قرار گرفتند و معرفت هایی که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته اند و اثرگذار بر اخلاق هستند، دسته بندی شده و مورد تحلیل قرار گرفته اند که عبارت اند از: 1. شناخت دنیا، 2. شناخت آخرت، 3. شناخت شریعت و دستورات اخلاقی، 4. شناخت شیطان و راه های مبارزه با آن، 5. شناخت انسان، 6. شناخت خداوند متعال. سپس بررسی شده است که در این معرفت ها و در مراتب مندرج در آن ها چه میزان تأثیر اخلاقی برآورد می شود و شناخت کدام یک از آن ها اثرات اخلاقی عمیق تر و کامل تری دارد؟ نتیجه این بوده است که متعلق معرفت هر اندازه متعالی تر شود، اثر اخلاقی آن نیز عمیق تر و متعالی تر می گردد و بالاترین معرفت که همان توحید و شناخت صفات الهی است، بالاترین اثرات را در اصلاح اخلاق خواهد گذاشت.
بررسی و نقد دیدگاه های معرفتی و ادراکی در تبیین چگونگی فهم عبارت های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره فهم زبانی و ویژگی های آن دو نظریه غالب وجود دارد: دیدگاه معرفتی و دیدگاه ادراکی. دیدگاه معرفتی معتقد است مراد از فهمیدن یک اظهار، شناخت معنای آن اظهار است. اما دیدگاه ادراکی فهمیدن یک قطعه از زبان را از جنس ادراک حسی و شبیه دیدن یک شیء می داند. در این مقاله نشان خواهیم داد فهم زبان نوعی شناخت نیست. برای مثال فهمیدن یک قطعه از زبان برخلاف شناخت می تواند با بخت یا شانس همراه باشد. همچنین نشان خواهیم داد که شباهت هایی که میان فهمیدن یک عبارت زبانی و دیدن یک شی وجود دارد، به نفع دیدگاه ادراکی است و با اهمیت تر از آن است که در این نزاع نادیده گرفته شود. مثلا فهمیدن مانند دیدن، حالت غیر ارادی و خودکار است. همچنین به لحاظ پدیداری، ما یک عبارات زبانی را به صورت محتوادار و تفسیر شده می فهمیم، همانگونه که اشیاء را به صورت محتوادار می بینیم. یک مزیت رویکرد شناختی توانایی تبیین نقش شناختی و استنتاجی دانش زبانی و دانش عمومی ما از جهان در فهم الان مان از یک عبارت زبانی است. در انتهای مقاله نشان خواهیم داد که دانش زبانی ما می تواند نقشی روانشناختی و نه شناختی در فهم زبانی ما داشته باشد و همچنین استدلال خواهیم کرد که دانش عمومی ما از جهان، می تواند بخشی از استعداد فهمی ما در فهم یک عبارت زبانی باشد و در نتیجه نیازی به فرآیندهای شناختی و استنتاجی برای رسیدن به فهم زبان نیست.
پژوهشی در اصل و منشأ تمثیل فیل و کوران؛ تمثیلی از حدیقه سنایی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تمثیل در روزگاران باستان در میان برخی اقوام برای تعلیم و تبیین مقاصد، رایج بوده است؛ در میان هندوان و بوداییان حرمت و تقدسی داشت؛ از اصول تعالیم آنان به حساب می آمد و از طریق آنان در میان دیگر فرهنگ ها رواج یافته است. داستان «فیل و کوران» از داستان های معروف است که در آثار دینی، ادبی و عرفانیِ چند ملت دیده می شود؛ در همه این موارد، تمثیل مورد نظر«ناتوانی حواس ظاهر بشر در شناخت حقایق اشیاء و امور» را بیان می کند. شهرت این تمثیل در میان هندوان به اندازه ای است که به «قاعده پیل و کوران» «Andhagayanyaya» ضرب المثل شده است و در مورد کسانی به کار می رود که تنها با شناخت جزئی از حقیقت، آن هم به صورت ناقص و ناتمام، گمان می برند بر تمام حقیقت، معرفت کامل حاصل کرده اند. مقاله حاضر با رویکرد ادبیات تطبیقی، ریشه و منشأ تمثیل مورد نظر را در میان متون فارسی و عربی جست و جو کرده، سرچشمه آن را در منابع هندی و بودایی، در مجموعه ای به نام«اُدانا (UDANA)» که شامل سخنان و تعالیم بودا به پیروانش بوده، یافته است. این تمثیل در طول عمر بیش از دوهزارو پانصد ساله و مسیر سفر خود، تغییراتی را هم برخود پذیرفته است. هر شاعر و نویسنده ای متناسب با ساختار و نظام فکری و فرهنگی خود در بهره گیری از آن تغییراتی داده است. این تغییرات در قالب جدولی در متن آورده شده است که شباهت ها و تفاوت ها را نشان می دهد.
محدوده شناخت از نفس از دیدگاه ابن سینا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
61 - 78
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا ماهیت و وجود نفس از دیدگاه ابن سینا و کانت قابل شناخت است. به نظر می رسد ابن سینا علم ما به وجود نفس خود را، حضوری و نسبت به ماهیت نفس، با واسطه و از طریق استدلال می داند. اما کانت دیدگاهی متفاوت با ابن سینا دارد. به اعتقاد وی، ما صرفاً با وحدت آگاهی ها مواجه هستیم نه یک موضوع مشخص. وی حمل مقولات بر نفس و فراتر از محدوده تجربه ممکن را موجب مغالطه می داند. کانت، عقل نظری را قادر به شناخت نفس نمی داند، اما در نقد عقل عملی به گونه ای دیگر پیش می رود. ما نخست به بیان کیفیت حصول شناخت، سپس به بررسی چگونگی شناخت وجود نفس، و در انتها به احکام نفس از دیدگاه آن ها می پردازیم.
تحلیل شناخت از نظر ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
41 - 60
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین در آخرین اثر خود با عنوان در باب یقین به تحلیل شناخت می پردازد. او با این ادعای مور مخالفت می کند که «من می دانم این یک دست است». به اعتقاد ویتگنشتاین، کاربرد واژه شناخت، شرایطی دارد و اگر قضیه ای فاقد این شرایط باشد، نمی توان درباره آن ادعای شناخت کرد. قضایای مور نیز شرایط شناخت را ندارند. بنابراین، نمی توان واژه شناخت را برای آن ها به کار برد و کاربردش در این موارد نادرست و بی معنا است. اما عدم شناخت این قضایا به معنای راه یافتن شک، اشتباه و جهل در آن ها نیست؛ بلکه به معنای یقینی بودن آن هاست. آن ها همراه با قضایای تجربی بسیاری جهان تصویر ما را تشکیل می دهد. جهان تصویر مبنا و پایه یقینی تمام شناخت های ما است که اساساً از سنخ شناخت نیست؛ بلکه بیش تر با عمل پیوند دارد. بدین ترتیب، نه تنها شک به هیچ وجه در جهان تصویر راه ندارد، بلکه تنها شک بر اساس این مبانی یقینی، معنادار است
واکاوی نظریه شناخت موقعیتی و نسبت آن با تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
161 - 186
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظریه شناخت موقعیتی و امکان کاربرد آن در تربیت معلم می پردازد. براساس دیدگاه های جدید در حوزه علوم شناختی، شناخت و مولفه های مرتبط با آن محدود به ذهن و پردازش های ذهنی نیست. از منظر این نظریه، دانش ماهیتی توزیع شده و بدنمند دارد که به صورت فعالانه توسط مشارکت در بستر های موقعیتی متفاوت، فعالیت های واقعی و زیستن در فرهنگ ویژه آن موقعیت حاصل می شود. براساس چشم انداز نظریه شناخت موقعیتی، با استفاده از روش پژوهش هنجاری اصول های تربیتی مبنی بر یادگیری در زمینه، جوامع عمل، یادگیری به عنوان مشارکت فعال، دانش در کنش، میانجیگری مصنوعات،ابزارها و مصنوعات به عنوان سرمایه های فرهنگی، قوانین، هنجارها و باورها، تاریخ، سطوح مقیاس، تعامل گرایی، هویت و ساختار خود تبیین شده است و پژوهش حاضر کاربرد هر یک از این اصول را در تربیت معلم تبیین نموده است. در پایان به دو راهبرد کلیدی به کارگیری کارآموزشی شناختی و تشکیل جوامع عمل را پیشنهاد می کند که به باور نگارندگان آغازی در جهت به کارگیری نظریه شناخت موقعیتی در نظام های آموزش حرفه ای در ایران و در این پژوهش تربیت معلم خواهد بود.
الگوی رشد اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
75 - 106
حوزه های تخصصی:
در این جستار، تلاش می شود الگوی رشد اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی بازطراحی شود. این مقاله بر آن است که با تأکید بر امکان تحول اخلاقی، و معنایابی واژه رشد در آثار خواجه نصیرالدین، از طریق تعمیم تعریف استکمال، به مقایسه مفهوم سازی وی از رشد اخلاقی با انگاره روان شناسان رشد بپردازد. تأکید اندیشمندان رشد اخلاقی، تعریف از طریق عوامل اخلاق است. ما پس از تبیین فرایند رشد اخلاقی، ماهیت رشد اخلاقی را از حیث کیفیت ترکیب و اولویت عوامل تعریف می کنیم. تحلیل مفهومی، گزاره ای و تحلیل سیستمی از آثار طوسی، ابزار و روش تحقیق بوده است. طوسی همچون فلاسفه یونان به نقش شناخت در تحول اخلاقی اهمیت ویژه ای داده است. استنباط و استدلال موضوعات کلی و جزئی اخلاقی که منشأ رفتار است از پیش انگاره های معرفتی عقل نظری، از طریق عقل عملی صورت می پذیرد. نقش عواملی چون عواطف، جنسیت، عوامل جسمانی، عوامل بیرونی محیطی نیز بررسی شده است. بر این اساس، کارکرد اخلاقی انسان، فرایندی فعال با خاستگاه سرشتی، متضمن نظم دهی رفتارهای آدمی توسط شناخت در بافت هنجارها و ارزش های محیط است، به گونه ای که در طول زمان و ممارست و تجربه، این انتظام برای انسان به صورت ملکه که ارزش های خودساخته زیربنایی رفتارند درونی می شود. این تحول اخلاقی، به شکلی نظام مند همچون یک الگوی مرحله ای، از کودکی شروع به شکل گیری می کند و مراحل آن تا بزرگسالی ادامه دارد و در بزرگسالی نیز دارای سطوح و مراتب متعدد است. خواجه برای هر یک از این مراحل، اصول تربیتی ای بیان کرده است.
دلایل و زمینه های شکل گیری پیشداوری و تصورات قالبی در بین گروه های هویتی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
515 - 530
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران روان شناسی اجتماعی باورهای نادرست افراد در مورد شخصیت، رفتار، نگرش، شایستگی ها، و در ارتباط با هر نوع گروه (جنسیت، نژاد، طبقه، شأن، محل زندگی، ...) را تصورات قالبی می گویند. تصورات قالبی در بردارنده هر نوع شناختی نسبت به افراد و گروه های دیگر نیست، بلکه مشتمل بر تصورات نادرست و غیردقیق درباره آنهاست. به تعبیر بهتر، افراد ممکن است به رغم داشتن برخی اطلاعات محدود یا مبهم، در فرایند قالبی سازی برخی از واقعیت ها را به صورتی اغراق آمیز مورد توجه قرار داده و تعمیم دهند. مسئله اصلی مقاله حاضر، فهم دلایل و زمینه های شکل گیری نگرش ها و تصوراتی است که هر یک از ما به صورت قالبی و کلیشه ای در ارتباط با محیط پیرامونمان به دست می آوریم و به دیگران منتقل می کنیم. فهم و سنجش میزان ارتباط عواملی مانند جنسیت، سن، محل سکونت، موقعیت اقتصادی، وضعیت اشتغال، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و تصورات قالبی، هدف اصلی این پژوهش است. در این پژوهش تلاش خواهد شد با کاربست روش پیمایشی، دیدگاه بخشی از افراد جامعه (دانشجویان دانشگاه تهران) درباره گروه های هویتی موجود در جامعه درک و تجزیه وتحلیل شود.
نقش اصطلاح شناسی در توانمندسازی فقه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۵)
7 - 36
حوزه های تخصصی:
اصطلاح شناسی در نظام سازی واژگانی علوم تأثیر بسزایی دارد؛ همچنین، نقش این مهم در درک متناسب از ساختار دانش ها انکارناشدنی است. این نوشتار رسالت بیان این تأثیر را برعهده دارد و همچنین، براین پایه، درصدد پاسخ گویی به دغدغه دسته بندیِ درون علمی دانش «فقه» است. بررسی موضوع در چهار محور سامان یافته است: محور اول، از اهمیت اصطلاح شناسی سخن می گوید؛ در محور دوم، موضوعاتی بررسی می شود که ابزار شناخت واژگان علوم هستند؛ محور سوم به اهمیت اصطلاح شناسی در دامنه و گستره فقه می پردازد؛ چهارمین و آخرین محور، عهده دار واکاوی و بازنمایی دانش فقه در فرم اصطلاح شناسی و بیان برخی سودمندی های برجسته آن است.
تأثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن PGC-1α، BDNF و اختلالات یادگیری در هیپوکمپ رت های سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
91 - 104
حوزه های تخصصی:
سالمندی، دوره ای است که علاوه بر مشکلات جسمی با اختلالات رفتاری، شناختی و حرکتی همراه است و تمرین استقامتی می تواند این اختلالات را به وسیله افزایش بیان برخی فاکتورها بهبود بخشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته دویدن استقامتی روی نوارگردان (هفته ای پنج روز با سرعت 20 متر بر دقیقه) بر بیان ژن PGC-1α ، BDNF ، یادگیری و حافظه در هیپوکمپ رت های سالمند بود. رت ها به صورت تصادفی به سه گروه سالمند، سالمند- تمرین و جوان تقسیم شدند. پس از پایان برنامه تمرینی، هیپوکمپ جدا شد و برای تخلیص RNA ، در فریزر 80- نگهداری شد. بیان ژن ازطریق آنوای یک طرفه و آزمون آزمون میز آبی موریس با استفاده از آنوای یک طرفه با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که یادگیری و حافظه فضایی در گروه سالمند نسبت به گروه جوان کاهش یافتند و تمرین این نقص را بهبود بخشید. همچنین، تمرین سبب شد که بیان PGC-1α و BDNF در گروه سالمند افزایش یابد؛ به نحوی که بین گروه سالمند- تمرین و جوان در بیان این دو فاکتور تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0 P ˂ )؛ بنابراین، با توجه به نقش PGC-1α و BDNF در محافظت از نورون ها، به نظر می رسد که فعالیت استقامتی بر اختلالات ناشی از سالمندی تأثیری پیشگیرانه داشته باشد.
روابط ساده و چندگانه ویژگی های شناختی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و وسواس بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین روابط ساده و چندگانه باورهای فراشناختی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، شناخت های کمال گرایانه و اجتناب شناختی با نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری بود. تعداد 66 بیمار (52 زن، 14 مرد) مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و 74 بیمار (51 زن، 23 مرد) مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری به شیوه نمونه برداری هدفمند در دو شهر یزد و تهران انتخاب شدند و پرسشنامه نگرانی پن (PSWQ)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCBQ)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (IUS)، سیاهة شناخت های کمال گرایانه (PCI) و پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ) را تکمیل کردند. یافته ها نشان دادند بین متغیرهای پیش بین با نگرانی در هر دو گروه همبستگی مثبت وجود دارد. بهترین پیش بینی کننده های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری به ترتیب باورهای فراشناختی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی بودند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت اگرچه نگرانی از عناصر مشترک بین اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری محسوب می شود، تعیین کننده های آن در این دو اختلال متفاوت هستند.
نقش ویژگی های عاطفی و شناختی والدین در پیش بینی سطوح سازگاری آنها با بیماری های نقص ایمنی اولیه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۷ شماره ۶۷
311-321
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیماری نقص ایمنی اولیه یک بیماری ژنتیک نادر است که جزء بیماری های مزمن جسمی محسوب می شود و اثرات منفی بر والدین و سایر اعضای خانوادم می گذارد. مساله پژوهش این است که بعضی از والدین به سختی می توانند با این شرایط پر استرس سازگار شوند، در حالی که بعضی دیگر قدرت سازگاری بیشتری دارند. هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش بعضی از ویژگی های عاطفی و شناختی والدین دارای کودکان مبتلا به نقص ایمنی اولیه در پیش بینی میزان سازگاری آنها با بیماری فرزندشان بود. روش: طرح پژوهش حاضر همبستگی بود و تعداد 111 نفر (68 مادر، 43 پدر) که فرزندشان به یکی از انواع بیماری های نقص ایمنی اولیه مبتلا بود، در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس سازگاری با بیماری AIS) ؛ 1380)، فهرست عواطف مثبت و منفی PANAS) ؛ 1988) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان CERQ) ؛ 2006) را تکمیل کردند. یافته ها: راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و عواطف منفی به صورت معنادار (05/0> p ) تغییرات مربوط به سازگاری والدین با اختلال نقص ایمنی اولیه کودکان را پیش بینی می کنند. بین عواطف مثبت با سازگاری این والدین رابطه معنادار تأیید نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شناختی نقشی تعیین کننده بر سازگاری والدین با بیماری فرزندان دارد.
بررسی و نقد کتاب آموزش معلمان زبان خارجی برای یک جامعه جهانی: مدل چندواحدی کسب دانش، تحلیل، شناخت، اجرا و مشاهده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۷۰)
109-127
در دورانی که جهانی شدن اقتصادی، فرهنگی، و آموزشی روزبه روز درحال رشد و توسعه است، ضرورت دست رسی به چهارچوبی منسجم و جامع برای آماده سازی و آموزش معلمان به وضوح احساس می شود. در کتاب حاضر، چهارچوبی بدیع و کاملاً نو معرفی شده است که با استناد به آن معلمان آینده نگر را می توان به نیروهای متفکر راه بردی، پژوهش گران اکتشافی، و معلمان تحول آفرین تبدیل کرد. مهم ترین انگیزه نویسنده برای ارائه این مدل چندواحدی اشاره به توان مندی معلمان برای نظریه پردازی آن چه در عمل انجام می دهند و به مرحله عمل رساندن نظریه هایشان بوده است تا با استناد به آن ها بتوانند به شناختی کلی درباره رویدادهای کلاس های درس زبان خارجی برسند. مؤلفه ها و ویژگی های ارزش مندی مثل اهداف صریح و آشکار، دانش تخصصی، قدرت تحلیل، ساختار مدون، و اصطلاح های مرجع، و نثر سلیس این اثر را به منبعی مستند و معتبر در حوزه آموزش معلمان زبان خارجی برای مقاطع تحصیلات تکمیلی، پژوهش گران، دانشجویان، معلمان فعال، و مدرسان برجسته می کند. باوجوداین، مدل حاضر به مسائلی هم چون هوش هیجانی، هوش چندگانه، هوش اجتماعی، تمایل به برقراری ارتباط، نوازه، کاربردشناختی اجتماعی و کاربردشناختی زبانی، نیازهای تکنولوژی محور، و انگلیسی برای اهداف ویژه اشاره نکرده است. نکات دیگری درمورد جنبه های ظاهری، ساختاری، و محتوایی این اثر قابل ذکر است.