مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
شناخت
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۷-۳۶
حوزه های تخصصی:
مسئله شناخت در زندگی انسان موضوعی دیرینه و محوری است که از سرآغاز تفکر بشر درباره هستی به میان آمده است. مجموعه اندیشه های مطرح شده در این زمینه دانش معرفت شناسی را پدید آورده است. در میراث عرفانی مولانا نکات بدیع و عمیقی درباره مقوله شناخت به دست می آید و بخش مهمی از آرای او به بحث خطاها و محدودیت های شناختی انسان مربوط است. این بحث در سنت فلسفی غرب نیز از جهات گوناگون طرح شده و پاسخ ها و تبیین هایی یافته است. در این پژوهش کوشش شده، با روش تحلیلی توصیفی و با رویکردی تطبیقی، ابعاد چندگانه موضوع خطاها و محدودیت های شناختی انسان نزد مولانا بررسی شود و برای رسیدن به مقصود نگاهی نیز به سیر موضوع در سنت فلسفی غرب شده است. از این رهگذر، به مقولاتی همچون عقل، تجربه، توهم، تصور و بود و نمود جهان پرداخته شده و پس از روایت سیر تکاملی موضوع در فلسفه غرب، اشارات مولانا در این زمینه نقل و بررسی شده است. درنهایت، نشان داده شده که چگونه مولانا نیز سویه های چندگانه خطاها و محدودیت های شناخت را کاوش و بیان کرده و آرای او چه شباهت هایی با سنت فلسفی غرب دارد. همچنین، تفاوت ها و شباهت های نگرش فیلسوفان و عارفان در چیستی و چگونگی امر شناخت نیز بررسی شده است. میان فیلسوفان و عارفان درباره موضوع شناخت شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. مهم ترین تفاوت ها را می توان به نقش محوری عقل نزد فیلسوفان و بی اعتباری آن در مقابل بعضی ابعاد دیگر شناخت نزد عارفان نسبت داد. ازسوی دیگر، تمثیل سایه ها در فلسفه افلاطون و مسئله بود و نمود و نقش تصور در مواجهه با جهان در دیدگاه فیلسوفان ایده آلیست قرن هجدهم، شباهت زیادی با مبانی شناخت شناسی در آرای مولانا دارد. در بیان شبا هت ها، درمی یابیم که بخشی از دیدگاه مولانا در توصیف جایگاه عقل و محدودیت های شناختی انسان، به آرای عقل گرایان معرفتی قرن هفدهم شباهت دارد، و در زمینه جایگاه ویژه تجربه در شناخت و کاستی های آن، به آرای تجربه گرایان قرن هجدهم پهلو می زند.
واکاوی ماهیت «علیّت» در فرم غیرتعقلیِ شناخت برمبنای رهیافت ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
259-280
حوزه های تخصصی:
«علیّت» از جمله مفاهیمی است که پیشینه ای طولانی در فلسفه و شناخت انسانی دارد. انسان از همان آغاز حیات، خواهان کشفِ چرایی و علت پدیده ها بود؛ این مفهوم در تاریخ اندیشه های فلسفی، فراز و نشیب های زیادی را پیموده است، زیرا پاسخ های ارائه شده برای علتِ پدیده ها، به طور کامل متاثر از نوع آگاهی و شناخت انسان در گستره های تاریخی و جغرافیایی مختلف بوده است؛ آگاهی ها و شناخت هایی که اندیشمندانی مانند ارنست کاسیرر معتقد بودند که پیوسته الگویی عقلانی نداشته است. به زعم کاسیرر الگوهای غیرعقلانی نیز در شکل بخشی صورت های شناختی انسان دخیل بوده اند؛ شناختی که وی از آن با عنوان «آگاهی اسطوره ای» یاد می کند. هدف از نگارش این مقاله، معرفی انواع روابط علیّتی در این غیر تعقلی ترین فرمِ شناختی انسان است که بر این اساس با استناد به مبانی، قوانین بنیادین و دیگر آبشخورهای آگاهی دهنده در این آگاهی، به بازکاوی، توصیف و تحلیل انواع روابط عِلّی در این فرم شناختی پرداخته شده است.
رهاوردهای نظریه توالد ذاتی شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۱
35 - 64
حوزه های تخصصی:
نظریه توالد ذاتی شهید سیدمحمدباقر صدر، نظریه ای بدیع در معرفت شناسی است که مدعی است قضایای یقینی، تنها بدیهیات و قضایای برآمده از آنان با قیاس برهانی نیستند، بلکه «نتیجه حاصل از دلیل استقرایی» نیز بر اساس حساب احتمالات طی دو مرحله توالد موضوعی و توالد ذاتی، مورد یقین واقع می شود. ازآنجاکه شهید صدر معتقد است بیشتر معارف بشری از همین طریق حاصل می آیند، این روش معرفتی را در حوزه های مختلف علمی به کار گرفته و توانسته است گره هایی را باز و حتی سؤالات بی جوابی را با پاسخی مدلّل روبه رو سازد. آنچه از رهاوردهای این نظریه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته، مربوط به سه حوزه منطق، فلسفه و کلام است. انحصار بدیهیات در «اولیات» و «فطریات» در علم منطق، اثبات «واقعیت خارجی»، «علم به خارج» و «رابطه علّی و معلولی» در فلسفه و اثبات «وجود صانع حکیم» و «نبوت پیامبر اسلام
» در کلام از رهاوردهای نظریه توالد ذاتی است که در این مقاله بررسی، نقد و ارزیابی شده است.
مطالعه اثربخشی تمرین تکالیف دوگانه شناختی- حرکتی بر حافظه فضایی بیماران ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
17 - 30
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مشکلات شایع در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) اختلال در حافظه است. با وجود تأیید تأثیر تمرینات تکالیف دوگانه شناختی حرکتی بر عملکرد شناختی بیماران ام اس، تاکنون، پژوهش های اندکی در این زمینه صورت گرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بهبود حافظه فضایی بیماران ام اس در نتیجه تمرینات تکالیف دوگانه بود. روش: طرح تحقیق از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه های تصادفی، روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و به لحاظ هدف کاربردی بود. در اجرا، 30 زن مبتلا به ام اس(20-60 ساله)عضو انجمن ام اس استان تهران، به صورت داوطلبانه و با کسب رضایت نامه آگاهانه به عنوان شرکت کننده به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرارگرفتند و پیش آزمون حافظه فضایی از طریق دستگاه حافظه فضایی مدلLM-01 از آنان گرفته شد. سپس شرکت کنندگان به مدت هشت هفته که هر هفته شامل دو جلسه 45 تا 60 دقیقه ای بود به انجام تمرینات تکالیف دوگانه پرداختند. با اتمام تمرینات پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مرکب و تی همبسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0≥ p انجام شد. یافته ها: نتایجنشان داد که تمرینات تکالیف دوگانه موجب بهبود معنی دار حافظه فضایی)04/0= p ) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد . نتیجه گیری: تمرین تکالیف دوگانه شناختی- حرکتی موجب فعالیت بیشتر مغز می شود و می توان آن را روشی مناسب برای ارتقای توانایی های شناختی مانند حافظه فضایی در نظر گرفت.
بررسی تأثیر حرکت در بازیابی حافظه هیجانی: مطالعه ای تجربی در باب شناخت بدنمند
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات رفتاری و شواهد عصب شناختی نشان داده اند بسیاری از پردازش های شناختی تحت تأثیر ویژگی های فضایی، حرکتی و بدنمند قرار می گیرند. از جمله اینکه پیوند بین ظرفیت هیجانی محرک ها (مثبت و منفی) و ابعاد فضایی (بالا و پایین) در بسیاری از پژوهش ها تائید شده است (مثل خوشحالی در موقعیت مکانی بالا). هدف: هدف از اجرای این مطالعه این بود که آیا حرکت سر به سمت راست یا چپ فضا می تواند بر بازیابی کلمات فارسی با ظرفیت هیجانی مثبت و منفی اثر بگذارد؟ روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی بود. به همین منظور با فراخوان عمومی شرکت در پژوهش و به صورت نمونه گیری در دسترس ۳۸ شرکت کننده از جامعه دانشجویان روانشناسی دانشگاه اصفهان انتخاب شدند. در ادامه و برای ارزیابی تأثیر حرکت بر حافظه هیجانی از نرم افزار DMDX استفاده شد. سپس نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و در قالب اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تعداد کلمات بازیابی شده دارای بار هیجانی از کلمات خنثی بیشتر بوده و همچنین اثر تعاملی ظرفیت هیجانی کلمه و حرکت سر معنی دار شد (P<۰/۰۵). نتیجه گیری: ضمن مروری بر روایت های شناخت بدنمند نتیجه گرفته شد که مفاهیم انتزاعی از جمله هیجان های مثبت و منفی می توانند تحت تأثیر شرایط بدنمند از جمله حرکت به سمت فضای راست و چپ قرار بگیرند.
بررسی وجودی-استعلایی نسبت «علیت و آگاهی» از دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا درباره نسبت علیّت و آگاهی را می توان مبتنی بر رویکرد وجودی – استعلایی حاکم بر فلسفه ایشان به نحو تطبیقی بررسی نمود. هر دو اندیشمند، علیّت را به مثابه قاعده ای متعلق به عالم عینی لحاظ کرده و معتقدند علیّت در رابطه با هستی جهان و در مقام تحلیل روابط موجودات، نسبتی عمیق با شناخت برقرار کرده است و براین اساس علیّت را در مقام اثبات، ثبوت و تحقق شناخت مد نظر قرار داده اند. اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیّت در شناخت مطلقِ هستی و هستیِ انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشه ملاصدرا، علیّت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسائل از دایره جهان شناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است. دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آن ها به اصل علیّت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیّت و ضرورت علّی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی می کند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت می دهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن جهت که مجبور است و مجبور است از آن جهت که مختار است. در نهایت به نظر می رسد ملاصدرا با توجه به قوس صعود و عین الربط دانستن انسان، علیّت را موضعی برای قوام استعلای آدمی می داند، حال آنکه یاسپرس، انکار علیّت در حوزه اراده و رفتار انسان را مبنایی برای توجیه استعلا قرار می دهد.
مدالیل تربیتی «سنت های الهی»: با تأکید بر بُعد شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«سنت های الهی»، به معنای قوانین ثابتی که خداوند عالم برای تدبیر جهان هستی به کار گرفته است، ضمن بیان قوانین فردی و اجتماعی، دربردارنده دلالت های تربیتی متنوعی است که توجه به آنها می تواند در سه بعد شناختی، گرایشی و کنشی تربیت انسان مورد بهره برداری قرار گیرد. تلاش پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از آیات قرآنی متضمن «سنت های الهی»، دلالت های تربیتی این سنن را صرفاً در «بُعد شناختی» تربیت دینی روشن سازد. فرض اولیه پژوهش بر این است که آگاهی و معرفت مربی به این سنن در درجه اول، و آشناسازی متربی با این قوانین الهی در درجه دوم، زمینه های شناختی و معرفتی را برای فرایند «تربیت دینی» فراهم و تسهیل می سازد. بر اساس نتایج حاصله، پنج نوع شناخت مؤثر در تربیت دینی که به طور خاص از آیات متضمن سنت های الهی استفاده می شود، عبارت اند از: 1.شناختِ آگاهی، 2. شناخت خداوند، 3. شناخت انسان، 4. شناخت دنیا و آخرت، 5. شناخت عمل. این پژوهش نشان داده است که آیات مرتبط به سنت های «هدایتِ مؤمنان» و «زیادت ضلالتِ کفار و منافقان» در نگاهی معرفت شناختی، آیات مربوط به سنت «نظارت الهی» و «اراده مطلقه الهی» در باب خدا شناسی، آیات «امانت»، «اختلاف درجات» و «نفی حرج» در بخش شناخت انسان، آیات مربوط به سنت های «اجل محتوم» و «ابتلا» در خصوص شناخت دنیا، و نهایتاً سنت های مربوط به «آگاهی انسان از نتایج اعمال» در بحث شناخت دنیا، در جهت دهی سیر تربیت دینی انسان به ویژه در بعد شناختی آن، نقشی اثرگذار و معنادار دارد.
تاثیر اراده، دانش، شناخت و تعامل کارکنان ارشد دستگاه های نظارتی بر مبارزه با پول شوئی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین تاثیر اراده، دانش، شناخت و تعامل کارکنان ارشد دستگاه های نظارتی بر مبارزه با پول شوئی شکل گرفت. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و قلمرو زمانی سال 98 بود. جامعه آماری کارشناسان دستگاههای نظارتی و حسابرسی مسئول بوده که حسابرسان دیوان محاسبات کشور در آنجا حضور دارند انتخاب شد. با توجه به مشخص بودن افراد جامعه طبق جدول جرسی- مورگان حجم نمونه 200 نفر تعیین شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از کارکنان ارشد دستگاه های نظارتی و حسابرسی، از پرسشنامه استفاده گردید تا ارتباط بین متغیرها برای آزمون فرضیه تحقیق بررسی شود بدین منظور تعداد 230 پرسشنامه توزیع شد که از این تعداد 200 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل آماری دریافت گردید. جهت آزمون فرضیه ها از احتمال حاصل از برازش مدل در حالت معنی داری پارامترها استفاده شد. مناسبت مدل از طریق معادلات ساختاری بررسی گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد، اراده کارکنان ارشد، دانش کارکنان ارشد، شناخت کارکنان ارشد و تعامل کارکنان ارشد دستگاه های نظارتی بر مبارزه با پولشویی تاثیر دارد.
تدوین و تعیین شاخص های روان سنجی مقیاس راهبردهای خواندن در بین دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (پایه چهارم، پنجم وششم ابتدایی).(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربه منظور تدوین شاخص های روان سنجی مقیاس راهبردهای خواندن در بین دانش آموزان دوره دوم ابتدایی دبستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 97-98 انجام شد. بدین منظور 573 دانش آموز دختر و پسر به روش نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ایی انتخاب شدند که به پاسخنامه ها پاسخ دادند. پرسشنامه 66 سوالی که شامل راهبرهای شناختی، فرا شناختی و باورهای انگیزشی می باشد. اعتبار مقیاس از سه روش آلفای کرونباخ 88/0، دو نیمه سازی 86/0و باز آزمایی 87/0مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاکی از ثبات اندازه گیری و اعتبار مناسب مقیاس بود. روایی پرسشنامه، از طریق تحلیل عاملی اکتشافی توام با چرخش واریماکس استفاده شد. نتایج نشان داد که سه عامل قوی معنی دار با ارزش ویژه بالاتر از یک در این مقیاس وجود داشت. برای روایی همزمان پرسشنامه استفاده از راهبردهای خواندن از محاسبه ضریب همبستگی بین این پرسشنامه با پرسشنامه جویس، رتبه خواندن، ریاضی و دیکته استفاده شد. همچنین بین ابعاد مقیاس راهبردهای خواندن و مقیاس راهبردهای خواندن جویس، رتبه خواندن، رتبه املا و رتبه ریاضی نیز رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد. در مجموع نتایج نشان داد که مقیاس راهبردهای خواندن در بین دانش اموزان دوره دوم ابتدایی شهر شیراز ابزاری مناسب برای اقدام های پژوهشی می باشد.
مدل ساختاری رابطه میان چندش و نشانه های وسواس آلودگی با نقش میانجی قانون سرایت و برآوردهای تهدید(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: قانون سرایت یکی از قوانین جادوی همانندپنداری و از تحریف های شناختی شناسایی شده در ارتباط با چندش است. این قانون ویژگی هایی دارد که آن را برای مطالعه در اختلال وسواس آلودگی مناسب می کند. در توضیح اینکه چندش با چه مکانیسم اثری منجر به نشانه های وسواس آلودگی می شود، مطالعه حاضر چنین فرض می کند که هیجان چندش سبب فعال شدن قانون سرایت و آن نیز سبب برانگیختن برآوردهای تهدید مرتبط با سرایت می شود که احتمالاً منجر به ترس از آلودگی در اختلال وسواس می شوند. بنابراین هدف از مطالعه پیش رو بررسی برازش مدل ساختاری است که در آن قانون سرایت و برآورد تهدید، به ترتیب، میانجی رابطه چندش و ترس از آلودگی در وسواس هستند. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی است. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 495 دانشجو (59 درصد زن) هستند که به روش نمونه گیری در دسترس از دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران به عنوان جامعه پژوهش گردآوری شده اند. همه شرکت کنندگان پرسش نامه های پژوهش شامل مقیاس چندش تجدیدنظرشده، مقیاس حساسیت سرایت زیرمقیاس سرایت فرافیزیکی، پرسش نامه وسواسی جبری ونکوور زیرمقیاس آلودگی و هشت سناریوی مرتبط با درجه بندی برآورد تهدید را تکمیل کردند. مدل پیشنهادی از طریق روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و با نرم افزار AMOS20 مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل آسیب شناختی پیشنهادی مطالعه حاضر بر اساس شاخص های برازشِ تطبیقی (،(CFI شاخص نیکویی برازش تعدیل شده (AGFI)، شاخص نیکویی برازش (GFI )، شاخص خی دوی نسبی (CMIN/DF)، و ریشه دوم مربعات خطای برآورد (RMSEA) از برازش مناسبی برخوردار است. بدین ترتیب که شاخص CMIN/DF کوچک تر از 2، شاخص RMSEA کوچک تر از 0/05 و سایر شاخص ها نیز بزرگ تر از 0/90 هستند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان به نقش میانجی یافتارهای سرایت جادویی و برآوردهای تهدید در رابطه میان چندش و نشانه های وسواس آلودگی اشاره کرد. مدل آسیب شناختی پیشنهادی حاضر می تواند به پیشبرد نظریه رو به رشد چندش و بهبود درمان های شناختی رفتاری مرتبط با آن کمک کند.
بررسی تطبیقی عللِ اخلاقی گرایش به الحاد از دیدگاه مطهری و پاسکویینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
112 - 170
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، آرای مطهری و پاسکویینی به عنوان نمایندگان دو تفکر فلسفی- الهیاتی، در باب مسأله الحاد بررسی شده است. ایشان در زمینه علل گرایش به الحاد، عوامل غیر فلسفی، شامل علل اخلاقی و شناختی را با اهمیت شمرده اند. این مقاله با هدفِ یافتن اشتراکات، افتراقات و نوآوری های هر یک از این دو اندیشمند، آثار آنها را مورد بررسی قرار داده است. یافته ها حاکی از این است که مطهری و پاسکویینی معتقدند گرایش به الحاد علاوه بر اینکه جریانی خلاف طبیعت و فطرت بشر است باید به عنوان مسأله ای اخلاقی و اجتماعی نیز مورد مطالعه و کنکاش قرار گیرد؛ گرایشات روزافزون به الحاد در حوزه اخلاق و اجتماع نشان می دهد عوامل غیر فلسفی دیگری وجود دارند که تلاش می کنند افکار عمومی را به سمتی هدایت کنند که اعتقاد به خدا را مانعی بر سر راه آزادی های فردی و اجتماعی و نیز پیشرفت جوامع تلقی کنند. زیرا دوگانه ایمان و الحاد عرصه اعتقاد و عمل را به هم پیوند داده و در عرصه عمل، بشر را با چالش های اخلاقی و اجتماعی مواجه ساخته است. گرایش به الحاد علاوه بر اینکه در چگونگی شکل گیری تصور و شناخت خدا نقش اساسی دارد، مجموعه باورهای اخلاقی جوامع را نیز تحت تأثیر قرار داده و آنها را از معنویت به لذت گرایی و سودمحوری سوق می دهد.پس در نظر مطهری و پاسکویینی، گرایش به الحاد علاوه بر اینکه موضوعی اعتقادی و استدلالی است می تواند ابعاد و شئون روانشناختی، تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و رسانه ای نیز داشته باشد.
وحی شناخت
منبع:
الاهیات قرآنی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
9 - 27
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ اسلامی شناخت وحی و کیفیت نزول آن بر قلب حضرت پیامبر(ص) تا این اندازه از اهمیت برخوردار است که صدرالمتالّهین شیرازی معتقد است: همان گونه که به هر مؤمنی ایمان به آن چه بر پیامبران فرو فرستاده شده لازم است، دانستن چگونگی نزول وحی نیز بر عهده هر عالم است. پژوهش حاضر درصدد است با ارائه تعریفی از مفهوم وحی، به اقسام و اَشکال آن و نیز بررسی نظریات مفسّران و متکلّمان مسلمان درباره کیفیت و طریقه نزول کامل ترین و عالی ترین دستاورد وحی اسلامی(= قرآن کریم) بر قلب حضرت پیامبر(ص) بپردازد. به نظر می رسد وحی در کاربرد کلامی، تفاوت هایی با کاربرد قرآنی آن دارد و همچنین انزال معنا و تنزیل لفظ قرآن کریم، هردو بر قلب حضرت پیامبر(ص) حادث شده و هیچ کدام از این دو مفهوم را نباید از مفهوم نزول قرآن کریم جدا دانست. در آرای مفسّران و متکلّمان مسلمان، نظریه نزول لفظی ( =کلام خدا بودنِ قرآن) درباره شیوه نزول قرآن کریم از وثاقت و اعتبار بالاتری برخوردار است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به اثبات مدعای خویش می پردازد.
مبانی روان شناختی و جامعه شناختی معروف و منکر با استناد به مفاهیم قرآنی (طرحی نو در جهت تولید علوم انسانی مبتنی بر معارف اسلامی)
در این مقاله با استفاده از اصول و مفاهیم مستخرج از قرآن کریم به تدوین مبانی جامعه شناختی و روان شناختی معروف و منکر پرداخته ایم. بدون شک هر علم اسلامی می باید مستند به قرآن کریم باشد. به عبارت دیگر، ملاک صحت اندیشمندان در تدوین علوم اسلامی، قرآن کریم است. معروف و منکرهای دینی از مقوله ارزش ها و هنجار های جامعه اسلامی می باشند که یکی از موضوع های اصلی مورد مطالعه در رشته جامعه شناسی اند. این نوع از مطالعه به عنوان شیوه ای نو در جهت تولید علوم انسانی اسلامی برای نقد و بررسی اندیشمندان اسلامی ارائه می گردد. ابزار شناخت در قرآن کریم حس و عقل و قلب معرفی شده اند. حس، جمع آوری اطلاعات می کند؛ عقل، جمع بندی و تحلیل می کند؛ و قلب، باور می کند که بر اساس آن رفتار شکل می گیرد. شناخت معروف و منکر در طبیعت و فطرت انسان نهفته است و با انسان متولد می شود. همان طور که می توانیم با امکانات فیزیکی چشم، رنگ ها را تشخیص دهیم و با این قدرت متولد می گردیم، قوه تمیزِ درست از غلط نیز با ما متولد می شود و می توانیم معروف و منکر واقعی را بشناسیم. اما در جریان اجتماعی شدن معروف و منکر های مشهور اجتماعی به تدریج خود را به انسان ها تحمیل می کنند و ای بسا که غالب بر قوه تمیز طبیعی یا به عبارتی فطری انسان ها شوند. اگر معروف و منکر های اجتماعی با معروف و منکر های فطری مطابق باشند، به راحتی این درک اجتماعی مورد تأیید هر فرد قرار می گیرد، اما اگر معروف و منکر اجتماعی با معروف و منکر فطری مطابق نباشد، به تدریج فرد خود را متقاعد می سازد تا همرنگ جامعه شود. اما هستند کسانی بیداردل که در چنین مواقعی همرنگ جامعه نشده و به ندای وجدان خود عمل می کنند. پیغمبران الهی برای تذکر معروف و منکر های حقیقی مبعوث می شوند و به تشخیص انسان های بیداردل کمک می نمایند. در این مقاله تلاش ما بر این است تا مکانیسم یا سازوکار رشد فردی را در جریان جامعه پذیری بیان کنیم و تعارضات و هماهنگی های معروف و منکر فردی یا فطری و اجتماعی را بیان داشته نحوه تعامل میان آنان را بیان داریم.
رویکردی شناختی به عدم استفاده اجباری از اطلاعات مفهومی نو در ساختار کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هرچند در عصر اطلاعات زندگی می کنیم، نمونه های بسیاری از استفاده نکردن از اطلاعات را پیرامون خودمان و حتی در رفتار اطلاعاتی خویش شاهد هستیم. در چنین فضایی، پرداختن به استفاده نکردن از اطلاعات در جایگاهی مستقل از مفهوم استفاده از اطلاعات و نه به معنای معکوس آن، دغدغه ای است که به نظر می رسد از اهمیت بالایی برخوردار باشد. این مفهوم اگرچه خیلی دیر و در زمان حاضر یعنی در ابتدای قرن بیست و یکم، جایگاهی مستقل یافته است، لیکن در سر آغاز راهی است که ادامه آن نیل به نظریه ای منسجم را درباره این رفتار مهم اطلاعاتی نوید می دهد. روش: این مقاله دارای رویکردی مروری- تحلیلی است. یافته ها: این نوشتار با معرفی دسته بندی هیوستن از شرایط منجر به استفاده نکردن اجباری از اطلاعات، با تشریح مفاهیم دسته دوم یعنی موانع شناختی منجر به این رفتار، زمینه را برای شناخت هرچه بهتر حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی از این رفتار مهیا می سازد. نتیجه چنین شناختی، کمک به پیشرفت رشته در عرصه های نظری و عملکردی خواهد بود. نتیجه گیری: شناخت رفتار استفاده نکردن از اطلاعات به عنوان رفتاری مستقل و تمیز دادن انواع و شرایط منجر به این رفتار اطلاعاتی که هدف اصلی این نوشته است، برای همه و بخصوص حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، ضروری است. شناسایی عوامل مؤثر بر این رفتار به آنان یاری می رساند تا حد امکان این رفتار را از شرایط اجبار و اجتناب ناپذیر خارج و در کاهش آن در خود و کاربران مراکز اطلاع رسانی محل اشتغال خویش، موفق تر عمل کنند.
بنیادهای زبان شناسی شناختی در دیدگاه های عبدالقاهر جرجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، ساختهای دستوری را مبتنی بر ساخت ذهنی می داند و معنی را در کانون توجه خود قرار می دهد و معتقد است: معنی از شناخت و ادراک انسان مستقل نیست و رمزگذاری زبان شامل عواملی چون گزینش، دیدگاه، کانون توجه، چارچوب بندی، شیوه های مقوله بندی، و جزء اینهاست و ساختار زبانی، بازتاب مستقیم شناخت است، یعنی یک عبارت زبانی خاص، به یک شیوه خاصِ مفهوم سازی یک موقعیت معین وابسته است؛ این دیدگاه بسیار به نظریه نظم عبدالقاهر شبیه است که می گوید: معنی سخن وقتی حاصل می شود که مطابق ترتیب و تألیف خاصّی که معانی مرتّب و منظّم در نفس و دل آدمی دارند، به فرمان عقل به الفاظ مرتب ریخته شود (جرجانی، 1374: 2). توجه به نقش شناختی زبان، اهمیت معنا، پیروی ساختارهای نحوی از ساختار معنای ذهنی و عواملی که زبان شناسان شناختی در رمزگذاری زبان مؤثر می دانند، در این سخن عبدالقاهر عیان است. با عنایت به اهمّیّت دیدگاه شناختی در زبان شناسی معاصر و به دلیل جامعیت و دقت دیدگاه های زبانی عبدالقاهر که در محافل علمی اهمّیّت فوق العاده ای یافته است، در این مقاله دیدگاه زبان شناسان شناختی را با دیدگاه های زبانی عبدالقاهر مقایسه و تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدیم که هر دو زبان را یکی از قوای شناختی می دانند که منشأ تجربی، روانشناختی و نقش اجتماعی دارد. و دستور زبان پیرو معنا و مفهوم است و معنای زبان متأثر از نظرگاه، موقعیت و دانش فردی و کاربرد عینی آن است.
رابطه زبان و شناخت در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۳
59 - 71
حوزه های تخصصی:
مسأله زبان در فلسفه افلاطون مسأله ای ثانوی و از فروع نظریه شناخت است. به عقیده او شناخت حقیقی، شناخت ایده ها ست، اما مسأله این است که شناخت آن ها تنها از طریق شناخت محسوسات امکان پذیر می شود و از این رو تبیین ارتباط میان ایده ها و محسوسات، و یافتن واسطه ای که آن ها را به یکدیگر پیوند دهد، از بغرنج ترین مسائل فلسفه افلاطون است. به نظر می رسد او در بعضی از آثار خود چنین می اندیشد که زبان واسطه ای میان ایده ها و محسوسات است، زیرا نام ها از جهتی به ایده ها و از جهتی به افراد محسوس شباهت دارند و به واسطه آن ها می توان از شناخت محسوسات به شناخت ایده ها رسید. بنابراین ارتباط دوسویه نام ها با ایده ها و محسوسات، شناخت حقیقی را امکان پذیر می سازد، اما تفاوت میان ایده ها و محسوسات چنان زیاد است که به تدریج اشکالاتی در تبیین این ارتباط بروز می کند، تا آن جا که افلاطون در اطلاق نام ها، چه بر ایده ها، چه بر محسوسات، تشکیک می کند. وی از سویی نام ها را ناظر به ایده ها می داند و معتقد است که دلالت نام ها بر محسوسات به علت صیرورت و نقص ذاتی محسوسات، نوعی دلالت لفظی است. اما از سویی دیگر ایده ها را فراتر از زبان و شناخت نهایی آن ها را مستلزم خروج از زبان می داند، زیرا به عقیده او زبان از بسیاری جهات به محسوسات شباهت دارد و اطلاق آن بر ایده ها جایز نیست.
ذهن و مراتب واقع نمایی ادراک در اندیشه صدرالدین قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اعتبار و حدود شناخت و ادراک انسان و نسبت بین حقیقت و ذات اشیاء با نمودهای ذهنی آنها، مستلزم تبیین نقش ذهن در ادراک و نسبتهای آندو با یکدیگر و همچنین رابطه آنها با متعلق ادراک است. گرچه صدرالدین قونوی مباحث علم و ادراک را با صبغه وجودشناختی مورد تحقیق و بررسی قرار داده، ضمن طرح مسائل «علم» و ارتباط آن با «وجود» و مراتب آن، نقش فاعل شناسا در امر شناخت را نیز بطور ویژه بررسی کرده است. مباحث او در اینباره مشتمل بر نظریات بدیعی است که میتواند برخی از وجوه مبهم مسائل ذهن و شناخت را روشنتر و سیر ظهور اندیشه های فلسفی شناخت شناسی را در حوزه فلسفه اسلامی آشکارتر سازد. از دیدگاه وی علم حصولی انسان که بطور عام شامل ادراک حسی، خیالی و عقلی است، دو ویژگی اساسی دارد: از یک طرف پدیدار شیء فی نفسه است و برخی از وجوه و مراتب و شئون حقیقت آن را مینمایاند و از طرف دیگر همیشه در چارچوبها و قیود ذهنی فاعل شناسا قوام می یابد و از نقش قابلی یا فاعلی ذهن تأثیر میپذیرد. بعبارت دیگر، شناخت محصول تعامل عین و ذهن است. این نظریه که مدتها قبل از نظریه مشهور کانت ابراز شده، گرچه مبدا عزیمت متفاوتی با نظر کانت دارد، از حیث گذر از رئالیسم خام که نظریه شایع آن روزگار بوده حائز اهمیت بسیار است. قونوی همچنین مسئله مسانخت و مساوقت علم و ادراک با وجود را پیش از صدرالمتألهین طرح نموده و بسیاری از لوازم و نتایج آن را تشریح و تبیین نموده است.
تأثیر دوزبانگی بر شناخت: مطالعه دوزبانه های آذری- فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه دوزبانگی از دیدگاه شناختی مسئله ای است که در سال های اخیر محققان زیادی را به خود مشغول کرده است و در این میان پژوهش های بسیاری برتری شناختی دوزبانه ها نسبت به تک زبانه ها را گزارش کرده اند. با توجه به کثرت دوزبانگی در ایران، نیاز به مطالعه هرچه بیشتر و عمیق تر این پدیده از جنبه های مختلف احساس می شود. تحقیق حاضر، با هدف بررسی شناختی دوزبانگی در ایران، به تأثیر دوزبانگی بر کنش های اجرایی در دوزبانه های آذری- فارسی پرداخته است. بدین منظور، آزمون ویسکانسین بین 72 دانشجو (36 نفر دوزبانه و 36 نفر تک زبانه) اجرا شد و نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره از برتری دوزبانه ها در کنش های اجرایی به طورکل و انعطاف پذیری به طورخاص حکایت داشت. این نتایج که تأییدی است بر یافته های تحقیقات پیشین، نشان دهنده این حقیقت است که برتری شناختی دوزبانه ها ناشی از ماهیت به کارگیری دو زبان متفاوت است و نه نوع زبان.
اعتبارسنجی شناخت دانشجویان مترجمی وارتباط آن با توانایی ترجمه از زبان انگلیسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، تلاش اولیه ای برای بررسی شناخت دانشجویان رشته مترجمی و ارتباط آن با توانایی ترجمه از زبان انگلیسی به فارسی است. ابتدا، با کارشناسان و مدرسان دانشگاه مصاحبه شد، و مضمون های مشترک در زمینه شناخت دانشجویان رشته مطالعات ترجمه مقوله بندی شد. اعتبارسنجی پرسشنامه با استفاده از تحلیل عامل و بررسی آزمایشی شامل دو مرحله انجام شد. هم چنین، با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، اعتبار مدل های اندازه گیری از طریق شاخص های درستی تناسب گویه ها بررسی شد. پرسشنامه استاندارد شده ‹‹شناخت دانشجویان رشته مترجمی›› (TSC) نامیده شد که شامل چهار زیر ساختار است. در مرحله بعدی پژوهش، محققان رابطه بین نمره دانشجویان در پرسشنامه و توانایی ترجمه را بررسی کردند، و نتایج، همبستگی مثبت و زیادی را نشان داد [r=–.65, n=42, p<.05]. از کاربردهای این بررسی برای دانشجویان ترجمه است تا بر جنبه هایی از زندگی ذهنی خود متمرکز شوند که باعث ایجاد انگیزه و یا انگیزش دوباره ترجمه در آنها شود.
روش های غنی سازی شناخت زوجین پیش از ازدواج
حوزه های تخصصی:
شناخت صحیح نسبت به اهداف ازدواج، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در شکل گیری روابط عاطفی صحیح بعد ازدواج است. نوع نگاه و تلقی انسان از هر پدیده ، نقش مهمی در چگونگی تعامل آن دارد. براساس آیه 21 سوره روم و 189 سوره اعراف، هدف اصلی ازدواج رسیدن به آرامش است و مسائلی مانند تداوم نسل، سازندگی اخلاقی، سازندگی اجتماعی، ارضای غرایز جنسی، تربیت توحیدی فرزندان و... از نتایج قهری ازدواج است. در این میان انگیزه های افراد برای تشکیل زندگی مشترک نیز در شکل گیری روابط عاطفی همسران اهمیت دارد. در جوامع امروزی سه دلیل عشق و علاقه، تأمین انتظارات و مصاحبت به عنوان انگیزه ازدواج ازسوی متخصصان بیان شده اند. این انگیزه ها متناسب با نیازهای افراد به وجود می آیند و افراد با این باور وارد زندگی مشترک می شوند که مجموعه ای از نیازهایشان را برآورده کنند. در دیدگاه دینی، تشکیل خانواده قداست ویژه ای دارد. قداست ازدواج با تعبیرهای مختلفی مانند سنت پیامبران، وسعت دهنده رزق و روزی، باارزش تربودن عبادت افراد متأهل و... ارزش الهی ازدواج در اسلام را نشان می دهد. مهم این است که این ارزش ها توسط افراد درک شود تا تأثیر خود را در زندگی زناشویی بگذارد. هرچه قداست خانواده نزد فرد بیشتر شود انگیزه و پاسداری از آن نیز بیشتر می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که شناخت صحیح همسران نسبت به یکدیگر یکی از مهمترین شاخصه ها در سیر صعودی ارتباطی عاطفی آنهاست. مقاله حاضر، روش های شناخت همسران قبل ازدواج را بررسی می کند. این روش ها، شناخت صحیح نسبت به ازدواج و اهداف آن، شناخت درست نسبت به خود و شناخت واقع بینانه نسبت به همسر، شناخت نسبت به معیارهای گزینش همسر و شناخت نسبت به الگوی تصمیم گیری را شامل می شوند .