مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
شناخت
حوزه های تخصصی:
در بیشتر تذکره ها و کتب و مقالاتی که در آنها سخنی از فردوسی به میان آمده است، او را با استناد به قول نظامی عروضی، بیشتر به بهانه این بیت از شاهنامه: (به بینندگان آفریننده را/ نبینی مرنجان دو بیننده را) معتزلی معرفی کرده اند.در این مقاله که حاصل مطالعه دقیق سراسر شاهنامه است، تلاش است تا با استناد به کلام خود فردوسی، ثابت شود که او از نظر اصول اعتقادی پیرو دیدگاه اهل سنت (ماتریدیه و اشاعره) بوده است؛ و بحث از رویت در این بیت، بحث از راه های شناخت است و ربطی با مساله رویت در علم کلام ندارد.
شناخت شناسی از منظر امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در این نوشته به آن اشاره شده است مساله شناخت از منظر حضرت امام خمینی است. آن حضرت شناخت حقیقت را ممکن می داند و معتقد است حقیقت علم وجودی مجرد از ماده و احکام مادی دارد. همچنین، ایشان سرچشمه ای وحیانی و تاریخی قدسی از آن به دست می دهد. حضرت امام تمامی علوم را حضوری می داند و برهان را نیز معیار، محک و ترازوی سنجش صحیح از سقیم تلقی می کند. ایشان حس، عقل، وجدان، فطرت، وحی، قرآن و معارف اهل بیت(ع) را به عنوان راههای شناخت مطرح می کند.
وجود مطلق از دیدگاه ابن عربی(د.538 هـ) و شنکره (د.820 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید اندیشه¬های وجودشناختی شیخ اکبر، محیی الدین بن عربی و شنکره از بزرگترین ره¬آوردهای حوزة ه تحقیقات نظری و کشف و شهودهای عرفانی در گستر ه عالم اسلام و خطة پهناور هند، بلکه سرتاسر پهنه خاک به شمار می¬رود. اندیشهای عرفانی که در تنگنای حصار «وجود بما هو موجود» محدود و محصور نمی¬ماند، بلکه فراتر از همه شناخت آن را روزنه¬ای به روی خورشید و راهی به سوی رهایی می¬داند و مکتب رفیعی را بر شالوده آن استوار می¬سازد که به مکتب «وحدت وجود» معروف است. از این روی، نوشتار حاضر به لحاظ اهمیت موضوع برای شناخت عمیق¬تر و فهم هر چه بهتر آرا و اندیشه¬های وجودشناختی این دو اندیشمند بزرگ مسلمان و هندو براساس وجوه تشابه و قرابتهای قیاس پذیر که مآلاً آنها را در کنه و ذات خود همسان جلوه می¬دهد، به بررسی و مقارنة مفهوم ذات بلا تعین در نظام عرفانی ابن عربی با نیرگونه برهمن شنکره، که در هر دو مکتب «وجود» خوانده می¬شود، می¬پردازد.
معرفت شناسی قدیس آگوستینوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی نظام اندیشه آگوستین در حوزه معرفت شناسی می پردازد. وی مسأله اصلی خود را در قلمرو معرفت شناسی اثبات این معنا می داند که برای انسان امکان دستیابی به معرفت وجود دارد. ابزار کسب معرفت با توجه به متعلق شناسایی انسان، متفاوت است. امور مادی و طبیعی از طریق حسّ و عقل دریافت می شود. معرفت ما در این حوزة معرفتی نسبی است. بخش دیگر از معرفت انسان حاصل اشراق است، اشراقی که نتیجة تأثیر نور الهی بر وجود آدمی است. اشراق مواجهة مستقیم انسان را با اموری که امکان دستیابی به آن از طریق عقل و حسّ فراهم نیست موجب می گردد. معرفت حاصل از اشراق در عین حال که می تواند قطعی و یقینی دانسته شود، فردی است. بخش دیگری از نظام معرفت شناسی انسان را وحی کامل می کند. آگاهی انسان از قصد و نقشه خدا در خلقت از طریق خود او و به وسیهل وحی بر انسان کشف می شود. حجیت این معرفت مطلق است و آن را به واسطه ایمان همچون معرفتی یقینی می پذیریم.
بررسی تطبیقی طرحواره اسلامی عمل با انسان شناسی (پسا) ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان به منزله عامل در اندیشه اسلامی، بیانگر آن است که انسانها را می توان منشاء اعمالشان در نظر گرفت . در این دیدگاه، مبانی عمل، دست کم دارای سه نوع است : شناخت، گرایش و اراده. گستره عمل، در وجود و موجودیت آدمی بسیار وسیع است به طوری که می توان در عرصه هایی چون ادراکهای حسی ، زبان ، رویا و نظامهای اجتماعی، از بروز و ظهور عمل آدمی سخن گفت . دو تفاوت میان انسان شناسی اسلامی و ساختارگرا / پساساختارگرا وجود دارد . اول این که انسان شناسی اسلامی ، با حذف سوژه آگاه و دارای قصد سازگار نیست. دوم این که در انسان شناسی اسلامی، ویژگیهای فطری آدمی تنها ساختاری نیست چنانکه در ساختارگرایی برآنند . به علاوه ،
شکوفایی یا ظهور برخی از امور فطری، به نحو قابل ملاحظه ای در گرو قصد و اراده آدمی قرار دارد دیدگاه انسان به منزله عامل، دلالتهای مهمی در عرصه تعلیم و تربیت دارد. بر این اساس، ارتباط میان معلم و شاگردان باید به منزله ارتباطی میان انسانهای عامل و بنابراین به صورت تعامل در معنای دقیق آن در نظر گرفته شود.
مقایسه ی عملکرد افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار در حافظه ی شرح حال معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین توانایی بازیابی خاطرات شرح حال معنایی اختصاصی از حافظه و نشانه های استرس پس از سانحه پرداخته است.
روش: نمونه های این مطالعه شامل یک گروه از مبتلایان به PTSD ناشی از جنگ، به عنوان گروه آزمایشی و دو گروه کنترل (Non-PTSD و سالم) بود. گروه ها در متغیرهای سن و هوش همتا شدند. آزمودنی ها پس از تکمیل مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد (IES-R)، سیاهه افسردگی بک (BDI)، سیاهه اضطراب بک (BAI)، و مقیاس هوش تجدید نظر شده وکسلر بزرگسالان (WAIS-R)، به تکمیل مصاحبه حافظه شرح حال (AMI) پرداختند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با گروه های کنترل جزئیات معنایی اختصاصی کمتری را به یاد می آوردند. همچنین کاهش اختصاصی بودن خاطرات با استرس پس از سانحه بیشتر و نواقص حافظه وسیعتری همراه می باشد. نتایج نشان داد که میزان این نواقص با نشانه های خاص PTSD رابطه مستقیمی دارد.
نتیجه گیری: داده های این مطالعه برحسب دستیابی توافقی به مواد شرح حال اختصاصی در افراد مبتلا که منعکس کننده یک فرآیند تنظیم اثر می باشد، بحث شده اند.
نگرش مردم به سوء مصرف مواد مخدر در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح ملی نگرش ایرانیان به مصرف موادمخدر، به عنوان اولین طرح جامع ملی در 30 سال گذشته در 24 استان کشور در سال 4-1383 در مرکز تحقیقات آموزش و فناوری اطلاعات دبیرخانه ستادمبارزه با موادمخدر اجرا شده است. روش تحقیق پیمایشی و داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد به دست آمده است. جامعه نمونه آماری 14000 نفراز مردم در 24 استان کشور بوده اند. نتایج نشان می دهد: باورهای مذهبی و خانواده و انسجام آن مهمترین عوامل در نگرش منفی به مصرف موادمخدراند. جوانان نگرشی مدارا جویانه تری نسبت به مصرف موادمخدر دارند. داده ها نشان می دهند مردم هیچ امیدی به اینکه دولت این معضل را حل کند ندارند. به همین علت حس مسولیت پذیری بر خلاف اخلاق عمومی ایرانیان در این حوزه زیاد است، مهم ترین نقشی که مردم برای اقدامات دولتی قائل اند ایجاد فضاهای فراغتی، ایجاد اشتغال، اجرای برنامه های فرهنگی و اجتماعی و ایجاد مراکز درمان و کاهش آسیب است.
نقش عقل در معرفت از دیدگاه علامه مجلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره جایگاه عقل در ادراک وگفتگو از گستره اعتبار آن در حوزه تحصیل معارف الهى واحکام آن نفیاً یا إثباتاً از مهمترین ومطرح ترین مباحث جارى تاریخ بشر است. ودر برهه خاصى از تاریخ فکر اسلامى به کانونى از جذب ودفع افکار واندیشه ها مبدل گشته است. اخباریون ومحدثین که مرحوم مجلسى در میان آنان جایگاه ویژه دارد به نفى مطلق اعتبار وارزش عقل وجایگزینکردن تمسک به اخبار وکلام معصومین منسوب گشتهاند. مقاله اى که فرا روى شما خواننده محترم قرار دارد به بررسی و تحلیل کلماتى از علامه مجلسى پرداخته که ادعا شده است در راستاى مطالب فوق قرار دارد. در پرتو تحلیل وارزیابى کلمات ایشان به حدود اثرگذارى عقل در کسب معرفت وارزش واعتبار احکام عقلى آشنا خواهید شد.
ارزیابی نگرش دانشجویان نسبت به زبان انگلیسی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی غرب مازندران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اهمیت یادگیری زبان انگلیسی می تواند یکی از شاخص های مهم در ارزیابی پیشرفت افراد در جامعه جدید جهانی به حساب آید. در محیط های آموزشی علیرغم تلاش بسیار زیاد که از طرف اولیاء، مربیان آموزشی و مسئولین ذیربط انجام گرفته است، ارتقاء کیفیت یادگیری زبان انگلیسی همچنان بی نتیجه مانده است. شایدبتوان گفت بخشی از این عدم موفقیت، مربوط به زبان آموز و بخش دیگر به محیط پیرامون او مربوط است. بر این اساس پژوهش حاضر در پی بررسی این این دو حوزه است . یافته های حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نمرات تحصیلی افراد مورد مطالعه کاملا تحت تأثیر نگرش آنان قرار گرفته و این امر به حد لازم در اعتبارسنجی نیز مورد قبول واقع شده است. به عنوان اهداف ویژه می توان به نکات زیر اشاره کرد: سنجش میزان گرایش دانشجویان در رشته های مختلف علوم انسانی نسبت به درس زبان انگلیسی، سنجش میزان انتظار فایده دانشجویان از یادگیری زبان انگلیسی، سنجش ارزیابی فایده دانشجویان از یادگیری زبان انگلیسی، بررسی علل و عوامل مؤثر در نگرش دانشجویان نسبت به زبان انگلیسی، سنجش میزان تأثیر انتظارات دیگران بر نگرش دانشجویان در یادگیری زبان انگلیسی، بررسی میزان همبستگی نمره نگرش دانشجویان نسبت به درس زبان انگلیسی با میزان پیشرفت تحصیلی آنان در همان درس و بررسی میزان نگرش دانشجویان در واحدهای مختلف آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی منطقه غرب مازندران. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای زمینه ای، خانوادگی، اجتماعی، شناختی و عاطفی در ایجاد، گسترش وتقویت نگرش مثبت و قوی نسبت به زبان انگلیسی کمال تأثیر را خواهند داشت. لذا لازم است برنامه ریزان و دست اندرکاران از طریق ایجاد بستر مناسب در روند تقویتی نگرش افراد، تصمیم سازی و تصمیم گیری نمایند.
نومن و فنومن در فلسفه کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة «نومن و فنومن» که در فارسی معادل هایی همچون «بود و نمود»، «شیء فی نفسه و پدیدار» و «ذات معقول و پدیدار» بر آن نهاده اند، یکی از مهم ترین مسائلی است که ایمانوئل کانت در نظام فلسفی خود مطرح کرده است. پیامدهایی که این مسئله دارد می تواند اهمیت آن را بیش از پیش آشکار سازد. برخی از مهم ترین پیامدهای این مسئله عبارتند از: 1) تأثیر آن در اتخاذ موضع دربارة اصل شناسایی و معرفت به جهان خارج؛ 2) تأثیر آن در بحث اثبات ناپذیری خدا از طریق ادلة رایج در فلسفه و نیز در نحوة تلقی کانت از خدا؛ 3) تأثیر آن در فلسفة اخلاق کانت؛ 4) تأثیر آن در دور ساختن نظام فلسفی وی از اشکالات مطرح بر ایده آلیسم بارکلی، از یک سو و پدیدارگرایی هگلی، از سوی دیگر.مقالة حاضر برخی از ابعاد این مسئله را در چهار محور بررسی کرده ایم و پس از تبیین نظر کانت در تفکیک دو قلمرو نومن و فنومن از یک دیگر، ضمن اشاره به دو تفسیر از این تفکیک، به پیامدهای این نظریه و در نهایت نیز به برخی از نقدهای واردشده بر آن اشاره کرده ایم.
درآمدی بر نظریه نقش و جایگاه زبان های بومی در قرائت و درک فضا و محیط زیست انسانی؛ با تاکید بر زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
مبحث رابطه زبان و ذهن از مدت ها قبل در جهان مطرح و نظریات متعدد و روبه تحولی در این حوزه مطرح بوده است؛ آنچه در این عرصه متاخر به حساب می آید نحوه ارتباط متقابل زبان و محیط زیست از طریق ارتباط بین زبان و ذهن و فرآیندهای تفکر است. در این میان، و در مورد خاص زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، موضوع ما در این مقاله ارتباط مستقیم بین زبان و محیط زیست است. این ارتباط آن قدر مستحکم و عمیق است که هر فارسی زبانی برای درک، شناخت، ارزیابی و اظهار نظر در مورد محیط انسان ساخت یا طبیعی چاره ای ندارد جز یاری گرفتن از چارچوب و اجزای زبان فارسی. این بدین معنا است که زبان تنها یک وسیله ارتباطی نیست و نقش آن بسیار فراتر از این محدوده کوچک می رود. در این مقاله ضمن ارایه مستنداتی محکم در قالب روش تحلیل محتوا در مورد وجود غیر قابل انکار نقش زبان (در اینجا زبان فارسی) در فهم جهان اطراف، نشان داده شده است که وقتی ما در زبان فارسی به مفهومی اشاره می کنیم آن مفهوم ویژه این «جهان – زبان» خاص است و ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد. به زبان دیگر فهم ما از محیط از زبانمان نشات می گیرد و در نتیجه زبان فارسی مرجع بسیار مهم و غیر قابل جانشینی برای دریافت و فهم ویژگی های خاص محیط زیست انسانی اصیل ایرانی است.
شناخت در سازمان های پیچیده
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین مفاهیم در سیستمهای پچیده مفهوم ""شناخت"" است. این مفهوم اشاره به ماهیت نرمافزاری تغییرات آینده دارد. توانمندیهای فکری و مفهومی باعث افزایش قابلیت مدیریتی در اداره تحولات جدید و حتی رفتار و عملکرد کارکنان سازمان ها میشود و عدم توجه به شناخت منجر به عدم آمادگی برای مواجهه و هماهنگی با تغییرات آینده شده و در نتیجه تحولات و تغییرات موجود صرفا با نگرش فن آورانه تفسیر میشود در حالیکه بهتر است بخشی از بودجه فن آوری صرف مطالعات و تحقیقاتی بشود که ارتقای شناخت و آگاهی از ماهیت تغییرات فرهنگی و اجتماعی شرایط جدید را در پی دارد. از طرفی میتوان با کمک بررسی دقیق تغییرات گذشته و شناسایی دقیق ویژگی های نوظهور، بر اساس یک مبنای نظری مستحکم؛ الگویی از تغییرات آینده ارایه داد. بطوریکه مفهوم ""شناخت"" در حوزه های مختلف از جمله مدیریت، برنامه ریزی، سیاستگذاری، اقتصاد و حتی حسابداری مدیریت کاربرد گسترده ای یافته است که مفاهیم رفتارشناسی پدیده ها را بیان می کند و در آینده پژوهی اهمیت متفاوتی یافته است و با پیچیدگی فرآیند، به موضوعی قابل تامل شده است. مقاله حاضر با رویکرد فلسفی و تئوریک به موضوع مورد مطالعه می پردازد. یافته های مطالعه نشان می دهد که شناخت در سازمان های پیچیده به ضرورتی بی بدیل در آینده پژوهی، ارتقا یافته است بدین معنی که نگاه به آینده از جمله مفاهیم جدیدی است که به تازگی توجه محققان و اندیشمندان را به خود جلب کرده است. و توجه به آن بسیار ضروری است.
تاثیر گناه بر شناخت، با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشته پیش روی، برآن است تا تاثیر گناه بر شناخت را، در قلمرو شناخت حضوری و حصولی، باتاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی کند؛ در قلمرو شناخت حضوری، به بررسی تاثیر عامل گناه بر شناخت حضوری از خود و شناخت حضوری از خداوند می پردازد و درشناخت حصولی نیز بحث را در حوزه عقل عملی و نظری، پیش می برد.
علامه طباطبایی، میزان فهم را در چارچوبِ علم النفس فلسفی، علم اخلاق تبیین می کنند؛ از این روی، در کنار عوامل اجتماعی و بیرونی نظیر دوری از مراکز علمی، ملکات واعمال ناپسند را نیز عامل تفاوت در فهم می دانند و بر نقش منفی ملکات رذیله در استعدادهای ذهنی و فراگیری علوم تاکید می کنند.
در واقع، از آن جا که، آیات و روایاتی بر تاثیر تقوا برشناخت و قوه تمییز انسان تصریح دارد، می توان تاثیر اعمال وملکات را در متون دینی، در چارچوبِ تاثیر تقوا به مثابه خودنگه داری در اعمال و داشتن همهملکات فضیلت مند دانست. لذا، علامه طباطبایی بین رعایت تقوای الهی و توان عقل در ادراک نظری قایل به ملازمه اند؛ این سخن بدین معناست که نه تنها توان عقل در میزان رعایت تقوای الهی مؤثر است، بلکه پای بندی به تقوا در مقام علم نیز تاثیر دارد.
بررسی تطبیقی اختیار انسان در فلسفه اسپینوزا و استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به مقایسه نظریات دو فیلسوف اسلامی و غربی استاد مطهری و اسپینوزا درباره اختیار انسان می پردازد. هر یک از این دو فیلسوف نظریات عمیقی درباره اراده آزاد و اختیار انسان عرضه کرده اند که بررسی تطبیقی این نظریات می تواند در فهم عمیق تر دیدگاه های هر یک از دو منشا اثر قرار گیرد. هدف این جستار روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این پرسش ها می باشد که آیا انسان واقعاً آزاد است؟ آیا اختیار و آزادی او صرفاً به معنی قدرت انتخاب است؟ آیا حس اختیار در او بدیهی است، یا نتیجه جهل و غفلت او از علل و عوامل مؤثر بر اعمالش می باشد؟ دامنه و حدود اختیار انسان چه اندازه است؟
این دو فیلسوف در مباحث مهمی نظیر عقل، آزادی انسان، انسان، اراده، نسبت عقل و اراده، تعریف جبر و اختیار، و ملاک اختیار دارای دیدگاه های عمیقی هستند که در این جستار به روش تطبیقی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
شهود در فلسفه، استدلال در عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در شناخت هستی و دستیابی به حقیقت دو وسیله در نهاد خویش و دو راه پیش روی خود دارد، عقل و دل؛ برهان و کشف. برخی راه برهان را اختیار کرده و شهود را به سبب نداشتن استدلال بی ارزش دانسته و برخی هم شهود را به سبب حضوری بودن آن بر برهان برتری داده اند. حکیمان متأله با پژوهش های خود در فلسفه و عرفان توانستند این مطلب را اثبات کنند که عقل و دل اگرچه روشی جدای از هم دارند اما مقصدشان یکی است و تفاوت یافته های آن دو را به شدت و ضعف دانستند. از این رو برهان وکشف را نیازمند یکدیگر دیده و کمال هر یک را به دیگری دانسته و توانستند بنیان محکمی برای شناخت هستی بنا نهند.
هرمنوتیک، دریچه ای به سوی شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش هرمنوتیک در چند دهه اخیر در حوزه فلسفه، شناخت شناسی، ادبیات و علم روانشناسی حضور معنی داری پیدا کرده است به گونه ای که امروزه از آن به عنوان بنیان علوم انسانی نام برده می شود. در این حوزه، نظریات بزرگان این علم همچون شلایرماخر، دیلتای و پیتر وینچ راهگشای بسیاری ازمعضلات روش شناختی اندیشمندان حوزه علوم انسانی شده است. به دلیل این تغییر روش شناختی درچگونگی رویارویی با موضوع فهم رفتار آدمی، زمینه پیوند دیدگاه های شناخت شناسانه با نظریات زبانشناختی و جامعه شناختی فراهم، و ارتباطی بین الاذهانی در فضای فکری فلاسفه علم و صاحبنظران علوم اجتماعی از قبیل ماکس وبر، پیتر وینچ، ویتگینشتاین و پل ریکور پیدا شده است. در این نوشتار، چهارچوبی برای معرفی این دانش، خاستگاه، معانی، نظریه ها و کاربردهای آن در عرصه علوم انسانی ارایه شده و سیر تحول و تطور مفهوم آن از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است تا مبنای مناسبی برای داوری پژوهشگران عرصه شناخت شناسی، زبانشناسی و رفتار شناسی باشد.
بازتاب تضاد در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پیامد کلامی نظام معرفتی پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارائه ی تفسیر جدید از شناخت در عصر پسامدرن سبب تغییر جهان بینی در فرهنگ غرب گردید. این دوره اگرچه دربردارنده ی عناصر فکری مختلفی است، نویسنده بحث خود را محدود به جزء معرفتی دوره ی مذکور می نماید. نویسنده بر آن است تا ضمن بیان تحلیلیِ مبانی معرفت شناختیِ عصر پسامدرن، پیامد و لوازم معرفت شناختی آن را در قالب نگرش دینی بررسی کند. در این باره مدعای نویسنده این است که میان مفروضات و مبانی معرفت شناختی عصر پسامدرن و مبانی معرفتی موجود در دین تعارضی وجود ندارد. عصر پسامدرن با بازنگری در مفروضات معرفت شناختی عصر جدید، تفسیر جدیدی از عقلانیت و حقیقت به همراه خود آورد. تأکید به درهم تنیدگی ذهن و عین، از دست رفتن اعتبار تفکیک سوژه - ابژه و کنار نهادن نقش بی طرفانه و منفعلانه ی ذهن در فرایند شناخت از ویژگی های عمده ی معرفت شناسی این دوره است. می توان به منزله ی نتیجه ی تحقیق پذیرفت که عصر پسامدرن با توجه به مبانی معرفتی اش در مقایسه با مفروضات معرفتی عصر جدید، قادر است شرایط مناسب تر و موفق تری را در دفاع از ارزش و جایگاه معرفتی باور های دینی فراهم نماید. وجود آموزه هایی مانند کران ناپذیری خداوند (که مستلزم کران ناپذیری فعل الاهی است) و هم چنین ایده ی وقوع من غیر احتساب امور در دین با جهان بینی پسامدرن توجیه پذیر است.
بررسی فطرت با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان یکی از محورهای اساسی معارف بشری است . اندیشمندان بسیاری از روزگار کهن در خصوص نوع ساختار انسان به بحث و کاوش پرداخته و هر یک کوشیده اند تا با پاسخ به پرسش های اساسی در این عرصه، از اضطراب ها و احساس رنج درونی بشر بکاهند. پرسش هایی مانند اینکه: آیا آدمی ساختاری صرفا مادی دارد؟ آیا موجودی دو سرشتی است که علاوه بر بعد جسمانی، دارای بن مایه های وجودی درونی (امور فطری) نیز می باشد که از آن رهگذر از موجودات دیگر متمایز می شود؟ آیا پذیرش نظریه درون ساختاری به معنای آن است که پاره ای امور را بالفعل دارد؟ و یا اینکه منفعل محض است که هر نقشی به او داده می شود می پذیرد؟ وجه تمایز امر فطری از غیر فطری چیست ؟ رسالت اصلی این مقاله تبیین دیدگاه علامه طباطبایی مفسر بزرگ معاصر بر اساس تفسیر گرانسنگ المیزان در خصوص پرسش های فوق است (گر چه در فرایند کاوش، دیدگاه اندیشمندان دیگر نیز مطرح شده است). در بررسی نظر علامه به این حقیقت دست می یابیم که وی در چگونگی شناخت های فطری، دیدگاهی متمایز ازدیگران ارایه کرده است. مساله فوق از مسایلی بنیادین است که بر حوزه هایی مانند: مدیریت، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ... اثر گذار است .
مقایسه دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا در مساله حدود و قلمرو عقل در شناخت حق تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل به مثابه یکی از ابزارهای شناخت و معرفت انسانی جایگاه رفیعی بین فلاسفه و اندیشمندان دارد، اما در عرفان بسیاری از عارفان، عقل را حجاب شناخت و معرفت می دانند، موضوع اصلی در عرفان نظری ابن عربی و نگرش عرفانی ملاصدرا، شناخت اسما، صفات و افعال حق تعالی است. ابن عربی در عین احترام به جایگاه عقل، عقل نظری را در معرفت به حق عاجز و ناتوان می شمارد و معتقد است عقل در شناخت حق تعالی دو مقام و مرتبه دارد: یکی مقام ادراک و دیگری مقام قبول و پذیرش، عقل را در مقام ادراک و شناخت ذات حق و بعضی از مراتب تعینات و تجلیات حق، ناتوان معرفی می کند. اما عقل را در مقام پذیرش و قبول، قادر به شناخت حق می داند و برای آن محدودیتی قائل نیست. ملاصدرا نیز برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است و معرفت حقیقی را از راه شهود قلبی و فراتر از استدلال عقلی می داند. وجه مشترک ملاصدرا و ابن عربی در این است که هر دو معتقدند، راه های حسی و عقلی برای رسیدن به همه جنبه های عالم واقع، ناقص و ناتمام هستند، اما همین ابزارهای شناخت یعنی حس و عقل و خیال را مظهری از مظاهر حق می دانند که انسان باید حد و حدود هر یک را بداند و هیچ کدام را ملاک قضاوت نهایی در مورد ناشناخت ها قرار ندهد. در این مقاله ابتدا نظر ابن عربی و سپس دیدگاه ملاصدرا طرح و به دنبال آن وجوه اشتراک و افتراق آنها در مورد عقل بررسی می شود.