آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸

چکیده

ویتگنشتاین در آخرین اثر خود با عنوان در باب یقین به تحلیل شناخت می پردازد. او با این ادعای مور مخالفت می کند که «من می دانم این یک دست است». به اعتقاد ویتگنشتاین، کاربرد واژه شناخت، شرایطی دارد و اگر قضیه ای فاقد این شرایط باشد، نمی توان درباره آن ادعای شناخت کرد. قضایای مور نیز شرایط شناخت را ندارند. بنابراین، نمی توان واژه شناخت را برای آن ها به کار برد و کاربردش در این موارد نادرست و بی معنا است. اما عدم شناخت این قضایا به معنای راه یافتن شک، اشتباه و جهل در آن ها نیست؛ بلکه به معنای یقینی بودن آن هاست. آن ها همراه با قضایای تجربی بسیاری جهان تصویر ما را تشکیل می دهد. جهان تصویر مبنا و پایه یقینی تمام شناخت های ما است که اساساً از سنخ شناخت نیست؛ بلکه بیش تر با عمل پیوند دارد. بدین ترتیب، نه تنها شک به هیچ وجه در جهان تصویر راه ندارد، بلکه تنها شک بر اساس این مبانی یقینی، معنادار است

تبلیغات