محمود تلخابی

محمود تلخابی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱ مورد.
۱.

بازنگری الگوی عمومی تدریس، مبتنی بر مطالعات علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی عمومی تدریس روش تدریس یادگیری یادگیری سازگار با مغز علوم اعصاب تربیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۲۸
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بازنگری الگوی عمومی تدریس بر اساس مطالعات علوم اعصاب تربیتی انجام شد.   مواد و روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قیاسی انجام گردید. در این مطالعه با مطالعات گسترده، منابع دیجیتالی، مجلات، کتب و پایان نامه ها از تاریخ 1990 تا 2021 با استفاده از پایگاه هایی مانند ERIC, Springer, Sciencedirect, Wiley, Google Scholar, Library, Genesis Libdl, Knowledge E, SID بررسی شد و از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی؛ teaching method، Brain-based learning، educational neuroscience در جستجو استفاده گردید. تعداد 183 مقاله و کتاب مرتبط به دست آمد که از این تعداد آن منابعی که به نوعی به یادگیری سازگار با مغز پرداخته بودند، انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات برخاسته از متون و تحلیل محتوای آن و حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه 1416 کد به دست آمد که با قرار گرفتن در 109 طبقه اولیه و 31 طبقه فرعی در 4 طبقه اصلی الگوی عمومی تدریس شامل مراحل قبل از تدریس، قبل و ضمن تدریس، ضمن تدریس و بعد از تدریس، جایگزین شد.   یافته ها: نتایج این پژوهش، 28 اقدام آموزشی را با رویکرد مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس تبیین نمود که با روش تحلیل عاملی تأییدی، مورد اعتباربخشی خبرگان و متخصصان علوم اعصاب تربیتی (روان شناسی، علوم شناختی و علوم تربیتی) قرار گرفت و برازش آن تأیید شد.   نتیجه گیری: به نظر می رسد که به کارگیری اقدامات حاصل از مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس بتواند در بهبود عملکرد مغز فراگیران و در نتیجه افزایش یادگیری آن ها تأثیرگذار باشد.
۲.

شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت شایستگی های مدیران علوم شناختی مدیران دوره ابتدائی رویکرد کیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۸۹
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس دوره ابتدائی انجام شد. روش کار: در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد. میدان پژوهش شامل اساتید دانشگاهی متخصص در زمینه آموزش و پرورش شناختی بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند که به صورت هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. صحت مصاحبه ها با استفاده از ملاک قابل قبول بودن، انتقال پذیری و قابلیت اطمینان بررسی شد. اعتبارپذیری داده ها از طریق ضبط نوار با کیفیت و مستندسازی، ثبت، نوشتن و تفسیر آنها، دست نویس کردن آن، کدگذاری کور و توافق میان کدگذاران متخصص در زمینه پژوهش های کیفی انجام شد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل تفسیری Glazeri و فرآیند کدگذاری باز، انتخابی و نظری انجام شد. یافته ها: شایستگی های شناختی مدیران دوره ابتدائی در 10 مقوله و 37 مفهوم شناسایی شدند. کنش شناختی، بازنمایی ذهنی، خودآگاهی و توسعه فردی، سرمایه روان شناختی، توانمندی های زبانی و زبان شناختی، عصب شناختی احساسات، شناخت اجتماعی، رهبری عصب محور، آگاهی از علوم و اصول عصب شناختی، توانایی ادراکی و ذهنی مقوله های شایستگی را تشکیل دادند. نتیجه گیری: بیشتر مقوله های شناسایی شده با نتایج پژوهش های پیشین در مدیریت هم خوانی دارد و مدیران آموزشی برای بهبود عملکرد خود در فضای آموزشی جهان امروز، باید در راستای این شایستگی ها اقدامات لازم را اعمال نمایند.
۳.

شناسایی و کاربست شاخص های علوم اعصاب تربیتی در تدوین آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص های علوم اعصاب تربیتی آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۹۷
زمینه: توانمندسازی از دیدگاه های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مهم ترین دیدگاه ها، توانمندسازی روانشناختی می باشد. آموزش مبتنی بر علوم اعصاب به مطالعه ویژگی های مرتبط با توانمندسازی روانشناختی کارکنان کمک می کند تا در کنار تدوین و توسعه سازمانی و فرهنگ سازمان، ویژگی های روانشناختی کارکنان از منظر دیگری بررسی شوند. علوم اعصاب تربیتی می تواند در پاسخگویی به سؤالاتی که مطالعات فعلی علوم سازمانی قادر به حل آن ها نیست، کارگشا باشد. شناسایی شاخص های مؤثر بر طراحی آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی در مطالعات پیشین کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی، شناسایی و به کارگیری شاخص های علوم اعصاب تربیتی در آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر بر اساس یک طرح آمیخته (با رویکرد کیفی و کمی) انجام شد. بخش کیفی شامل تحلیل محتوای استقرایی و بخش کمی نیز دربرگیرنده اعتباریابی درونی از نظر متخصصان علوم اعصاب به روش پیمایش پرسشنامه ای بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی از سال 1380 تا 1401 و در بخش کمی، متخصصان حوزه علوم اعصاب تربیتی و یادگیری و متخصصان تکنولوژی آموزشی داخل کشور بودند. نمونه آماری برای تعیین شاخص های علوم اعصاب تربیتی تعداد 7 کتاب و 18 مقاله بود که به صورت هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. نمونه بخش کمی شامل تعداد 19 نفر از خبرگان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس، انتخاب شدند که از این تعداد 10 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با تحلیل محتوا از اسناد و بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 4 گویه ای لیکرتی انجام شد. یافته ها: از تحلیل محتوای انجام شده در این پژوهش، 26 شاخص از اصول علوم اعصاب تربیتی که قابلیت به کارگیری در تدوین آموزش های سازمانی را داشته باشند، استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج حاصله از اعتباریابی درونی شاخص های مبتنی بر علوم اعصاب تربیتی نشان داد، شاخص های کشف شده در پژوهش حاضر برای آموزش توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی از اعتبار لازم برخوردار است.
۴.

طراحی فعالیت تلفیقی میان- رشته ای (اجتماعی و خواندن) برای توسعه درک یکپارچه در کلاسهای چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تلفیقی فعالیت یاددهی - یادگیری کلاس چندپایه مطالعات اجتماعی خواندن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۲۶۵
در آموزش تلفیقی برای خلق فرصت یادگیری میان مفاهیم و موضوعات پیوند معناداری ایجاد می شود تا یادگیرندگان با رویکرد چندگانه با موضوعات و مفاهیم مواجه شوند. هدف این مقاله تلفیق مفاهیم درسی خواندن و علوم اجتماعی در دوره ابتدایی است تا دانش آموزان بتوانند مفاهیم را در ارتباط با یکدیگر و به عنوان یک کل منسجم و یکپارچه دریابند. ما در زندگی واقعی با مسائل و موقعیتهایی روبه رو می شویم که حل آنها نیازمند درک یکپارچه علوم گوناگون است و به نظر می رسد آموزش تلفیقی به حل این مسائل کمک بسیار خواهد کرد. طراحی فعالیتهای تلفیقی با به کارگیری روش کیفی انجام شد که در آنها مفاهیم علوم اجتماعی و خواندن ترکیب شده است. این فعالیتها از طریق گروه کانونی اعتباربخشی شدند. گروه کانونی شورای مرکزی کشوری راهبران آموزشی بودند که شمار آنان ده نفر بود. نتایج پژوهش نشان داد که با شناسایی اهداف هر درس و توجه به استانداردهای طراحی فعالیت تلفیقی، می توان با کشف ارتباطات طولی و عرضی محتواهای آموزشی رشته های متفاوت، به طراحی فعالیتهای تلفیقی میان مطالعات اجتماعی و خواندن پرداخت. فعالیتهای تلفیقی طراحی شده، پیش از اجرا در کلاس درس با نظر کارشناسان دارای تجارب علمی و عملی تدریس در کلاسهای چندپایه، اصلاح و بهسازی شدند. بنابراین، با ایجاد فرصتهای عملی برای یکپارچه سازی مفاهیم میان- رشته ای، معلمان می توانند زمینه یادگیری عمیق، پایدار و مرتبط با زندگی واقعی دانش آموزان و تجربه یادگیری لذت بخش و زمینه تغییر نگرش در دانش آموزان را فراهم سازند. از این طریق می توان انتظار داشت که مدرسه و یادگیری برای دانش آموزان جذاب و برانگیزاننده شود.
۵.

شناسایی میزان شیوع افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان ایران

کلیدواژه‌ها: سواد عصب-تربیت شناختی عصب اسطوره شناسی تربیت معلم علوم اعصاب تربیتی پیمایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۲۵۸
هم زمان با پیشرفت های شگرفی که در سال های اخیر در اکتشاف سازوکارهای عصبی پایه یادگیری، حافظه، استدلال، هیجان و سایر فرایندهای شناختی فراهم آمده است، اشتیاق فراوانی به کاربست این دانش برای بهبود سیاست ها و اقدامات تربیتی نیز نمایان گشته است. به موازات این اشتیاق روزافزون از جانب تربیت شناسان، معلمان، سیاست گذاران و سایر کارگزاران تربیتی، برخی بدفهمی ها نیز متداول گشته که از آن ها به عنوان افسانه ها یا اسطوره های عصبی یاد می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی افسانه های عصبی رایج در میان دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بوده است. به همین منظور از راهبرد پژوهشی پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده همه دانشجو معلمان مراکز شش گانه مستقر در شهر تهران(4785نفر) و روش نمونه گیری، طبقه ای نسبتی بوده است. در مجموع تعداد 449 پرسش نامه معتبر به صورت داوطلبانه تکمیل و در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای مشتمل بر59 ادعای(درست و نادرست) درباره افسانه های عصبی بوده است. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان تایید شد و پایایی آن با محاسبه فرمول کودر ریچاردسون 21 بالای 88/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که 8 افسانه عصبی یا اطلاعات نادرستی که آن ها را به عنوان واقعیت تلقی می کنند در میان دانشجو-معلمان بیشترین رواج را دارد. این بدفهمی ها به ترتیب عبارتند از: سبک یادگیری حسی ترجیحی یادگیرندگان؛ ورزش های مناسب برای تمرین هماهنگی در انجام مهارت های ادراکی-حرکتی؛ برتری نیمکره ای(چپ مغزی، راست مغزی)؛ باشگاه(ورزش) مغز؛ تقدم یادگیری زبان دوم به فراگیری زبان مادری؛ هم سان عمل کردن حافظه انسان وحافظه کامپیوتر؛ تقویت ذهن کودکان از طریق مکمل های امگا3؛ و ارتقای عملکرد تحصیلی از طریق مکمل های اسید چرب(امگا 3 و 6). نتایج این مطالعه از شیوع گسترده افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان حکایت می کند و بنابراین پیشنهاد می شود تدابیری مناسب در جهت ارتقای سواد دانشجو-معلمان درباره کاربردهای آموزشی معتبر از دانش و پژوهش مغز اتخاذ شود. 
۶.

بررسی باورهای معلمان ایرانی در مورد یادگیری و تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مفاهیم مفاهیم از پیش آموخته شده تدریس یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۳ تعداد دانلود : ۷۴۴
مقدمه: باورهای معلمان، مهم ترین عامل در کنش گری آنهاست. این در حالی است که منبع بسیاری از باورهای معلمان، تجربه های شخصی آنها از دوران دانش آموزی خود و بعد از آن تجربه های آنها با کلاس درس است. هدف پژوهش حاضر، بررسی فهم معلمان ایرانی در مورد مفاهیم یادگیری، تدریس و بررسی میزان انطباق آن با دیدگاه های اخیر علمی و به ویژه علوم شناختی در مورد یادگیری بود. روش کار: در این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد که در آن به بررسی انواع شیوه های فهم از یک مفهوم یا پدیده از منظر گروه خاصی از افراد پرداخته شد. شرکت کنندگان در این پژوهش ۱۵ نفر از معلمان مدرسه ابتدایی بودند که باورهای آنها در مورد یادگیری و تدریس از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته بررسی شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد معلمان ایرانی بیش از همه در جریان اصلاحات آموزشی اخیر از نقش معلم در تدارک بازی ها و تجارب متنوع برای دانش آموزان آگاه شده اند، در حالی که تفاوت ها و تناقضات دو مفهوم دانش آموز محوری و معلم محوری کماکان برای معلمان روشن نیست و در اظهارات خود به تناوب به این دو رویکرد اشاره کرده اند. همچنین معلمان از اهمیت نقش دانش قبلی به عنوان چارچوب سازمان دهنده به تجربه ها و اطلاعات جدید غافلند، توجه اندکی به نقش عوامل اجتماعی بر یادگیری دارند، جایگاه دانش را درون ذهن قلمداد می کنند و با وجود اهمیت زیادی که برای عوامل هیجانی و انگیزش قائلند از نظریه های دقیق انگیزشی بی اطلاعند. همچنین علی رغم تأکید زیادی که بر وارد کردن مفاهیم روان شناسی شناختی و علوم اعصاب شناختی در دوره های آموزش معلمان وجود دارد، معلمان درک محدودی از مفاهیمی مانند حافظه و توجه دارند. نتیجه گیری: مطابق با یافته های قبلی، نظام باورهای معلمان ایرانی نیز ناهمسو و حاوی باورهای متناقض است. بررسی دقیق تناقضات و دلایل شکل گیری آنها، روشن گر مداخلات آینده برای بهسازی کلاس درس خواهد بود.
۷.

توسعه حرفه ای معلمان و تغییرمفهومی ازطریق محیط ساختن دانش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرمفهومی توسعه حرفه ای معلمان محیط ساختن دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۳۶۰
هدف مطالعه حاضر بررسی ضرورت تغییر مفهومی در توسعه حرفه ای معلمان و امکان آن از طریق خلق محیط ساختن دانش بود. در رویکرد شناختی کیفیت آموزش وابسته به عمل معلمان دانسته می شود و عمل معلمان وابسته به شناخت آن ها. از این رو هدف بسیاری از دوره های توسعه حرفه ای معلمان تربیت معلمانی است که نظام شناختی منطبق با آخرین یافته های برخاسته از مطالعات علوم شناختی و علوم یادگیری داشته باشند. در این مطالعه از روش سنتزپژوهی استفاده شد تا گزاره های مبانی ضرورت تغییر مفهومی تدوین شود. تحلیل گزاره های به دست آمده نشان داد که نظام باورهای تربیتی، مفاهیم از پیش آموخته معلمان و هماهنگی یا عدم هماهنگی آن با مفاهیم علمی، نظریه های ضمنی معلمان، انسجام شناخت، باورهای معرفت شناختی، آگاهی فرامفهومی و نظام شناختی تجربه بنیاد باید در توسعه حرفه ای معلمان مورد توجه قرار بگیرد. همچنین امکانی که محیط ساختن دانش برای تغییرمفهومی معلمان می تواند ایجاد کند، مورد بحث قرار گرفته است.
۸.

اثربخشی آموزش تفکر علمی بر مهارت حل مسئله در کودکان پیش دبستانی: طراحی و کاربست ابزار جدید حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر علمی مهارت حل مسئله پیش دبستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۷۸
هدف اساسی پژوهش حاضر طراحی و کاربرد ابزار حل مسئله در بررسی اثربخشی آموزش تفکر علمی کودکان پیش دبستانی بود. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری این پژوهش، کودکان مراکز پیش دبستانی در سال تحصیلی 1397-1396 واقع در شهر تهران را شامل می شد. 8 کودک پیش دبستانی (4 دختر و 4 پسر) به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد ابزار طراحی شده برای مهارت حل مسئله از روایی محتوایی مناسبی (بین 0/8 تا 1) برخوردار است و اعتبار ابزار نیز با استفاده از روش باز آزمایی (0/724) به دست آمد. همچنین، از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نتایج نشان داد برنامه آموزش تفکر علمی بر ارتقاء مهارت حل مسئله کودکان پیش دبستانی تأثیر معنی دار دارد (p<0/05) .آموزش تفکر علمی، این امکان را برای کودکان پیش دبستانی فراهم می کند تا تلاش کنند با استفاده از منطق، روابط بین حوادث را جستجو کنند و به تفکر خلاقانه و علمی مبادرت ورزند.
۹.

مطالعه تاثیر تدریس گفت و شنود سقراطی بر عملکرد توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توجه آموزش توجه گفت و شنود سقراطی تدریس مبتنی بر گفت و شنود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۳ تعداد دانلود : ۴۱۶
مقدمه: روش گفت و شنود سقراطی یکی از روش های موثر آموزش است که شواهد پژوهشی مستحکمی در حمایت از تاثیرات مثبت آن بر بهبود یادگیری و مهارت های تفکر دانش آموزان وجود دارد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف مطالعه تاثیر تدریس گفت و شنود سقراطی بر عملکرد توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی اجرا شد. روش کار: این پژوهش با اتخاذ یک رویکرد آمیخته (ترکیبی از روش آزمایشی و روش پدیدارشناسی ) اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش 24 دانش آموز پسر پایه ششم ابتدایی بودند که در گروه آزمایش (روش گفت و شنودی) و گروه کنترل (روش غیر گفت و شنودی) مشارکت داشتند. برای سنجش عملکرد توجه از آزمون شبکه های توجه و آزمون توجه پایدار و برای سنجش پیشرفت تحصیلی از آزمون عملکرد تحصیلی استفاده شد. در حین اجرای آزمون شبکه های توجه، پتانسیل های وابسته به رخداد نیز ثبت گردید. مصاحبه نیمه ساختاریافته نیز برای توصیف تجربه معلمان و دانش آموزان گروه آزمایش در پایان دوره آموزش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معناداری در عملکرد توجه دانش آموزان دو گروه آزمایش و کنترل در شبکه کنترل اجرایی آزمون شبکه های توجه و مولفه حذف کلی آزمون توجه پایدار وجود داشت. همچنین، در همه مواد عملکرد تحصیلی به جزء ریاضیات تفاوت معنادار مشاهده شد. نتایج ERPs نشان داد که تاثیر دامنه تکلیف ناهمخوان در الکترود FZ و تاخیر تکلیف خنثی در الکترود CZ در مولفه P200 در نمرات پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است. اما، میان عناصر اندازه گیری شده مولفه N200 تفاوت معناداری مشاهده نشد. داده های کیفی حاصل از مصاحبه نیز نقش روش گفت و شنود سقراطی در بهبود توجه و عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تایید نمود. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش از تاثیرات مثبت تدریس با روش گفت و شنود سقراطی در بهبود برخی جنبه های توجه و عملکرد تحصیلی حمایت می کند. این تاثیرات به احتمال زیاد ناشی از ماهیت پرسش گرانه فضای یادگیری گفت و شنود است که دانش آموزان را ترغیب می کند تا پیوسته فرایندهای توجه خود را مدیریت و نظارت نمایند.
۱۰.

واکاوی نظریه شناخت موقعیتی و نسبت آن با تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم شناختی شناخت موقعیتی تربیت معلم شناخت یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۸ تعداد دانلود : ۷۰۳
این مقاله به بررسی نظریه شناخت موقعیتی و امکان کاربرد آن در تربیت معلم می پردازد. براساس دیدگاه های جدید در حوزه علوم شناختی، شناخت و مولفه های مرتبط با آن محدود به ذهن و پردازش های ذهنی نیست. از منظر این نظریه، دانش ماهیتی توزیع شده و بدنمند دارد که به صورت فعالانه توسط مشارکت در بستر های موقعیتی متفاوت، فعالیت های واقعی و زیستن در فرهنگ ویژه آن موقعیت حاصل می شود. براساس چشم انداز نظریه شناخت موقعیتی، با استفاده از روش پژوهش هنجاری اصول های تربیتی مبنی بر یادگیری در زمینه، جوامع عمل، یادگیری به عنوان مشارکت فعال، دانش در کنش، میانجیگری مصنوعات،ابزارها و مصنوعات به عنوان سرمایه های فرهنگی، قوانین، هنجارها و باورها، تاریخ، سطوح مقیاس، تعامل گرایی، هویت و ساختار خود تبیین شده است و پژوهش حاضر کاربرد هر یک از این اصول را در تربیت معلم تبیین نموده است. در پایان به دو راهبرد کلیدی به کارگیری کارآموزشی شناختی و تشکیل جوامع عمل را پیشنهاد می کند که به باور نگارندگان آغازی در جهت به کارگیری نظریه شناخت موقعیتی در نظام های آموزش حرفه ای در ایران و در این پژوهش تربیت معلم خواهد بود.
۱۱.

تبیین مولفه های برنامه درسی تربیت معلم بر مبنای نظریه شناخت موقعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم شناختی شناخت موقعیتی تربیت معلم برنامه درسی مولفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۳ تعداد دانلود : ۴۸۳
مقدمه: این مقاله به تبیین مولفه های برنامه درسی تربیت معلم بر مبنای نظریه شناخت موقعیتی پرداخته است. این نظریه با نگرش جدید به یادگیری و شناخت معتقد است که شناخت و یادگیری در موقعیت های ویژه مورد کاربرد آن واقع شده اند. بنابراین افراد برای کسب دانش معتبر باید در موقعیت های واقعی مشارکت و تعامل داشته باشند. روش کار: بر اساس چشم انداز نظریه شناخت موقعیتی، با استفاده از روش پژوهش نظریه ای، چهار مولفه اصلی برنامه درسی تربیت معلم هدف، فرصت های یاددهی _ یادگیری، راهبردهای یادگیری و ارزشیابی تبیین شد. ارائه مدل تجویزی برنامه درسی تربیت معلم در قالب راهبرد های یاددهی و یادگیری ارائه شد. این مدل تجویزی در برگیرنده دو مفهوم کارورزی شناختی و جوامع عمل، با به کارگیری فرصت های یادگیری در راستای تحقق اهداف برنامه درسی اقدام می نماید و مولفه ارزشیابی مستتر در مدل تجویزی برای ارزیابی فرآیند و برون داد نتایج صورت می گیرد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر در ذیل مولفه های هدف، فرصت های یاددهی _ یادگیری، راهبردهای یادگیری و ارزشیابی بحث شد. در بخش اهداف به چهار هدف، انتقال دانش کاربردی و مستحکم به فراگیران، ساخت اجتماعی معنا، تربیت معلمان حرفه ای کارا و مولد و شکل دهی هویت حرفه ای فراگیران اشاره شد. فرصت های یادگیری به مواردی چون انجام فعالیت های اصیل، گفتمان، روایت پردازی، سناریو سازی، طراحی و تصویرسازی از ادراک حرفه ای خود پرداخته است. فرصت های یادگیری در بطن دو راهبرد یادگیری کارورزی شناختی و جوامع عمل تحقق اهداف مورد نظر را محقق می سازد. در نهایت، ارزشیابی معتبر و اصیل جهت ارزیابی برنامه درسی طراحی شده پیشنهاد داده شد. نتیجه گیری: پژوهشگران معتقدند به کارگیری چارچوب برنامه درسی ارائه شده بر مبنای نظریه شناخت موقعیتی در تربیت معلم به کاهش فاصله دانش نظری و عملی و در نتیجه نظریه و عمل کمک خواهد کرد.
۱۲.

بررسی و تحلیل برنامه درسی آموزش پیش از دبستان در ایران از حیث تطابق با معیارهای رویکرد شناختی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش پیش از دبستان برنامه درسی رویکرد شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۴ تعداد دانلود : ۵۰۵
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل برنامه درسی آموزش پیش از دبستان در ایران از حیث تطابق با معیارهای رویکرد شناختی است. روش پژوهش، کیفی و کمی است. معیارهای آموزش و پرورش شناختی در برنامه درسی آموزش پیش از دبستان طی یک فرایند سنتزپژوهش استخراج شده و بر اساس این معیارها، برنامه درسی فعلی در دو بخش اسناد و حوزه عمل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اسناد، دو سند رسمی تحلیل شده و در بخش عمل، با 10 مدیر مرکز آموزش پیش از دبستان مصاحبه انجام شده و 15 مرکز مورد مشاهده مستقیم قرار گرفته است. روش نمونه گیری، هدفمند در دسترس است و ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و چک لیست محقق ساخته بوده است. روایی چک لیست توسط متخصصان تأیید شده و پایایی مرکب آن 93/0 بدست آمده است. بر اساس یافته ها، در عناصر مواد و منابع یادگیری، فضای آموزشی و ارزشیابی، کمترین تطابق و در بخش فعالیت ها و روش های یاددهی-یادگیری و زمان آموزش بیشترین تطابق با معیارهای آموزش و پرورش شناختی وجود دارد.  
۱۳.

نسبت میان فلسفه و علوم شناختی: تأملی بر دیدگاه "پل تاگارد"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه علوم شناختی روش شناسی ذهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۹ تعداد دانلود : ۴۰۱
مقدمه : هدف این مقاله، بررسی رابطه میان فلسفه و علوم شناختی با تأکید بر دیدگاه "تاگارد" است. مأموریت علوم شناختی، فهم نحوه کارکرد ذهن انسان است. واگذار کردن مطالعه ذهن به «علم» شناختی، نگرانی از زنده شدن دوباره نگاه فروکاهشی به معرفت نسبت به ماهیت ذهن را بر می انگیزد. روش : در این مقاله با شیوه تحلیل مفهومی، رویکرد "تاگارد" در روشن ساختن نقش فلسفه در شکل گیری علوم شناختی، بررسی می شود. یافته ها : استدلال "تاگارد" این است که فلسفه دو نوع کمک عام و هنجارین به علوم شناختی دارد. کمک عام فلسفه به علوم شناختی با قابل دفاع ساختن مفروضه های فلسفی و روش شناسی پژوهش انجام می شود- اینکه چگونه و با چه مفهومی از تبیین به فهم نحوه کارکرد ذهن بپردازد. مطابق دیدگاه "تاگارد"، علوم شناختی باید با توصیف شیوه و سازوکاری که منجر به تولید یک پدیده می شود به تبیین بپردازد. اینجا، نحوه تعامل رشته های مختلف علوم شناختی برای خلق یک حوزه مطالعات بین رشته ای مطالعه نحوه کارکرد ذهن و مغز آشکار می شود. از منظر "ویتگنشتاین"، دیدگاه "تاگارد" مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه گیری : علوم شناختی در تعامل میان حوزه های گوناگون، نیازمند خلق یک بازی زبانی تازه است. زبانی که با آن دانشوران حوزه های گوناگون بر اساس یک نظام مشترک ارجاع برای ساخت دانشی نوین درباره ذهن/مغز سهیم شوند.
۱۴.

تعلیم وتربیت و کارآفرین رقابتی: تأملی بر تحول مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نولیبرالیسم انسان اقتصادی انسان‌شناسی تعلیموتربیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۴ تعداد دانلود : ۷۸۱
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول در مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی (ارزیابی ساختار مفهوم) بهره گرفته شد. بررسی مفهوم انسان اقتصادی از لیبرالیسم تا نولیبرالیسم نشان داد گرچه لیبرال های کلاسیک مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل، ایده انسان اقتصادی را طرح کردند، اما در مکتب اقتصادی نئوکلاسیک و به دنبال آن نولیبرالیسم، شاهد ظهور مفهومی نوین از انسان اقتصادی هستیم. این انسان خودمحور، رقابتی، محاسبه گر و بیشینه ساز سود است و به عنوان «کارآفرین رقابتی» در پی ارزش آفرینی اقتصادی هر چه بیشتر است. درحالی که متفکران نولیبرالیسم مانند گری بکر و جیمز بوکانن مدافع این تلقی از انسان اقتصادی هستند، فردریک هایک تلقی متفاوت انسان شناختی (انسان قانونی) را مطرح می کند که می تواند جایگزین انسان اقتصادی شود. او بر پایه تکامل فرهنگی و «نظم خودانگیخته»، بر غیریقینی بودن، فضای نابرابر، رقابت مبهم و نقش سنت به عنوان هماهنگ ساز مؤثر فعالیت ها تأکید دارد و انسان به عنوان عامل عقلانی را در نظریه انسان اقتصادی نئوکلاسیک را مورد نقد قرار می دهد. امروزه نولیبرالیسم به عنوان «ذهنیت حکومتی» مبتنی بر مبانی انسان شناختی خاص (ترکیب برخی عقاید هایک با انسان اقتصادی) در نهادهای تربیتی روی به سیاست های ایجابی و کنترل گر نهاده است.
۱۵.

برنامه درسی تجربه شده آموزش ابتدایی در دانشگاه فرهنگیان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته برنامه درسی تجربه شده رشته آموزش ابتدایی تربیت معلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۸ تعداد دانلود : ۳۵۵
هدف پژوهش مطالعه تجربه زیسته استادان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان تهران بود. در این پژهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. در این روش معنای تجارب زندگی چند فرد در مورد یک مفهوم یا پدیده توصیف می شود. در این مطالعه تجارب دانشجویان و استادان از برنامه درسی جدید رشته آموزش ابتدایی بررسی گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش 19 نفر بودند که تعداد 13 نفز از آنها دانشجوی سال آخر رشته آموزش ابتدایی و 6 نفر از آنها از اعضاء هیأت علمی یا مدرسان تمام وقت دانشگاه بودند که در گروه آموزش ابتدایی تجربه تدریس داشتند. بر اساس ساختار مصاحبه تحلیل فهم و تصورات پدیداری دانشجویان و استادان از تجربه برنامه درسی رشته آموزش ابتدایی در شش موضوع تصویر ذهنی از دانشگاه، ارزیابی از برنامه های درسی، همخوانی برنامه تدریس استادان با سرفصلهای رشته، تحول تلقی از برنامه های ضروری برای ورود به حرفه معلمی، نقاط ضعف و قوت برنامه جدید، و توصیف تجربه یادگیری هیجان انگیز اثربخش انجام گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که تصورات دانشجویان از دانشگاه با شرایط واقعی که تجربه کردند کاملا متفاوت است و استادان نیز بر این باور بودند که دانشجویان در تجربه های نخستین خود با مشکل تعارض انتظارات و ادراکات مواجه می شوند. در ارتباط با مقوله ارزیابی مهمترین واکنش دانشجویان به تکراری بودن واحدهای درسی و غیر عملی بودن آنها بود. در حالی که استادان در کل نسبت به آماده بودن شرایط و زیرساخت لازم برای اجرای برنامه تردید داشتند. دانشجویان و استادان تقریباً نسبت به همخوانی سرفصل ها با برنامه مصوب تلقی مشترکی دارند، اما دانشجویان عدم توجه به سرفصل را بی برنامه بودن و عدم تعهد به اجرای برنامه ولی استادان تغییر در سرفصل را به نیاز واقعی دانشجویان نسبت می دادند. دانشجویان مهمترین نقطه ضعف برنامه درسی را محتوای تکراری و غیرکاربردی آن می دانند اما استادان عدم توجه برنامه به تفکر فلسفی و روحیه پژوهشگری نسبت دادند. و نهایتاً دانشجویان در توصیف تجربه هیجان انگیز خود به موقعیت های اشاره کردند که در آن مدیریت یادگیری و فعالیت به خود آنها واگذار شده بود در حالی که استادان غالباً رویداد هیجان انگیزی را گزارش نکردند و برخی از آنها هیجان انگیز بودن یادگیری را از طریق ارتباط و احترام متقابل توضیح دادند.
۱۸.

واکاوی مفهومی دیدگاه تربیتی کارل برایتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مفهوم شناسی تربیتی آموزش وپرورش شناختی استعاره ذهن خلق دانش جامعه دانشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۲۹۲
این مقاله در نظر دارد، مفهوم پردازی کارل برایتر از تعلیم و تربیت را مورد کاوش قرار دهد. در واقع هدف اساسی مقاله، نقادی دیدگاه تربیتی وی، و بررسی قابلیت اجرای آن در عرصه عمل است. روش پژوهش حاضر کاربردپذیری تجربی است؛ روشی که در آن مؤلفه های اساسی یک اندیشه، نقادی و صورت بندی می شود و از جهت کاربردپذیری مورد بررسی قرار می گیرد. یافته های پژوهش نشان میدهد علیرغم این که مؤلفه های اندیشه تربیتی برایتر از انسجام نسبی برخوردار است، میتوان انتقادهایی نیز بر آن وارد ساخت: از جمله دشواری تمیز بین نسبت دانش با جهان ذهنی و جهان عینی ذهنی، عدم تبیین چگونگی غلبه بر موقعیت، عمومی ساختن تولید دانش، تأکید بر آموزش درهم تنیده مهارت های تفکر با برنامه درسی و عدم تصریح گرایش بین رشته ای. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ایده اصلی برایتر برای مبتنی ساختن تعلیم و تربیت بر یافته های علوم شناختی، مورد تأیید سایر پژوهشگران نیز هست. با این حال، با وجود این که برایتر مسائل و مشکلات تعلیم و تربیت را که ناشی از تسلط نظریه عامیانه بر نظام های تربیتی است، به درستی شناسایی کرده و فرصت هایی برای بازنگری در انگاره های تربیتی و اصلاح نظام های تربیتی فراهم ساخته است، اما برخی از ایده های، وی مانند «جایگزین کردن ساختن دانش با یادگیری » از امکان عملی کمتری برخوردار است. 
۲۰.

آموزش میان رشته ای: نوآوری علوم شناختی در آموزش فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علوم شناختی آموزش میان رشته ای فلسفه ذهن و بررسی یکپارچه ذهن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
  2. حوزه‌های تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
تعداد بازدید : ۳۳۲۸ تعداد دانلود : ۱۸۷۱
این مقاله در نظر دارد پیامد علوم شناختی را به منزله مطالعه ای بین رشته ای در آموزش فلسفه ذهن بررسی کند. علوم شناختی با پرداختن به بررسی یکپارچه ذهن در روش شناسی پژوهشی خود، این امکان را به وجود آورده که شیوه ها و فنون جدیدی در زمینه روش های آموزش فلسفه ذهن به کار گرفته شود. برای روشن ساختن نوآوری پداگوژیک حاصل از علوم شناختی در فلسفه ذهن، ابتدا مفروضه های معرفت شناختی علوم شناختی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد آموزش فلسفه ذهن مستلزم توجه هم زمان به دانستنی ها و مهارت هاست. مسئله دیگر، تنوع شایستگی ها و تفاوت های دانشجویان این رشته است که با اتخاذ رویکرد بین رشته ای می توان با تشکیل گروه های مطالعاتی نامتجانس، از آن به عنوان یک فرصت بهره برد. بدین ترتیب با بهره گیری از منابع آموزشی متعدد در بررسی یکپارچه ذهن می توان الگوی غیرخطی حل مسئله را به کار گرفت و علاوه بر روش تبیین که در سنت فلسفی جاری بوده از شیوه های شبیه سازی کامپیوتری و مطالعات تجربی (مانند علوم اعصاب) برای مطالعه یکپارچه ذهن، فرصت های یادگیری دانشجویان را غنا بخشید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان