فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۶۹۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر مصرف حاد مکمل BCAA بر برخی شاخص های التهابی و آسیب عضلانی متعاقب یک جلسه تمرین مقاومتی شدید در دختران ورزشکار بود. در این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 20 دختر ورزشکار به صورت تصادفی در 2 گروه 10 نفری گروه تمرین مقاومتی همراه مصرف مکمل BCAA و گروه تمرین مقاومتی همراه مصرف دارونما تقسیم شدند مکمل در یک نوبت صبح و یک نوبت عصر مصرف شد یک وهله فعالیت مقاومتی شامل 10 ست هشت تکراری اسکات با 70% 1RM با استفاده از دستگاه اسمیت و استراحت 3 دقیقه بین هر ست توسط همه شرکت کنندگان انجام شد. پس از تکمیل پروتکل اسکات، شرکت کنندگان پنج ست 20 تکراری متوالی (10 تکرار پرش تقسیم وزن بدن) را با دو دقیقه استراحت بین هر ست انجام دادند. داده های به دست آمده یا استفاده از آزمون های تی وابسته و آزمون کوواریانس با آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تحلیل شد. نتایج مطالعه نشان داد که سطوح سرمی کراتین کیناز و میزان درد و کوفتگی عضلانی تاخیری در بلافاصله، 24 و 48 ساعت و سطوح سرمی اینترلوکین 6 بلافاصله پس از فعالیت مقاومتی شدید نسبت به حالت پایه به صورت معناداری افزایش یافته است (05/0>P). همچنین سطوح پلاسمایی کراتین کیناز و میزان درد و کوفتگی عضلانی تاخیری در 24 ساعت و میزان سطوح پلاسمایی اینترلوکین 6 پس از فعالیت مقاومتی شدید به اوج خود رسیده است و این میزان نسبت به 48 و 72 ساعت پس از فعالیت مقاومتی شدید به طور معناداری بالاتر بود (05/0>P). مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل BCAA (22/0 گرم/ کیلوگرم) قبل و بعد از تمرین هیچ اثر مفیدی در کاهش آسیب، درد عضلانی و التهاب در زنان تمرین کرده مقاومتی پس از تمرین مقاومتی اسنتریک وامانده ساز ندارد.
اثر هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل سیر بر توان هوازی و اسید لاکتیک در زنان دو و میدانی کار میانسال غیرحرفه ای
حوزه های تخصصی:
تمرین استقامتی طولانی مدت، شاخص های توان هوازی و اسید لاکتیک را هنگام استراحت و فعالیت ورزشی بهبود می بخشد. افزایش توان هوازی و کاهش اسید لاکتیک با مصرف سیر می تواند این آثار مفید را تقویت کند؛ بنابراین می تواند عملکرد استقامتی را افزایش دهد. لذا این مطالعه با هدف مقایه اثرات هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل سیر بر توان هوازی و اسید لاکتیک در زنان دوومیدانی کار میانسال غیرحرفه ای شهر زنجان انجام شد. زنان دونده سالم، به طور تصادفی، به چهار گروه مکمل سیر (با میانگین سنی 33/52) گروه تمرین (60/53)، گروه مکمل سیر و تمرین (93/53) و گروه کنترل (با میانگین سنی 63/53) تقسیم شدند. پس از اجرای آزمون بروس (پیش آزمون) به یک گروه مکمل سیر، گروه تمرین (فقط تمرین) و گروه مصرف مکمل سیر و تمرین (سیر به همراه تمرین) داده شد و گروه کنترل فعالیت خاصی انجام ندادند. در پایان هفته هشتم، آزمودنی ها مجدداً آزمون بروس را اجرا کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و تحلیل کواریانس استفاده شد. سطح معنی داری در تمامی آزمون ها 05/0 بود. نتایج نشان داد که بین میزان مصرف مکمل سیر، اجرای تمرین و سیر با تمرین در افزایش توان هوازی و کاهش اسید لاکتیک تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بعد از هشت هفته، مصرف مکمل سیر، باعث تفاوت معنی دار در حداکثر اکسیژن مصرفی نسبت به گروه کنترل گردید. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که مصرف سیر به همراه تمرین استقامتی تأثیر معنی داری بر افزایش توان هوازی و کاهش اسید لاکتیک زنان دونده دارد.
نقش تعیین کننده تغذیه در تسریع فرآیند بازتوانی ورزشکاران
حوزه های تخصصی:
با توجه به تعدد میزان آسیب دیدگی در ورزش، آسیب دیدگی ورزشی علاوه بر تأثیرات بدنی و روانی بر ورزشکاران، هزینه های هنگفتی را به تیم ها و فدراسیون های ورزشی تحمیل می کنند. این هزینه ها شامل درمان، جراحی، و دوره های طولانی بازتوانی می باشد. با این حال، یک برنامه تغذیه ای متناسب و دقیق در دوره بازتوانی می تواند به کاهش این هزینه ها کمک کند، زیرا سرعت بهبودی را افزایش داده، و از آسیب های مجدد پیشگیری می نماید. در دوره بازتوانی، پروتئین نقش حیاتی در ترمیم بافت ها و جلوگیری از تجزیه عضلانی ایفاء می کند، و مصرف روزانه 2/1 تا 2 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن با تاکید بر اهمیت لوسین توصیه می شود. کربوهیدرات ها، به عنوان منبع اصلی انرژی، نقش مهمی در تسریع روند بهبودی دارند، به طوری که تقریباً 3 تا 5 گرم بر کیلوگرم وزن بدن یا 55% کالری های مصرفی از کربوهیدرات های پیچیده تأمین شود. چربی ها نیز باید تقریباً ۲۰ تا ۲۵% کالری مصرفی را تشکیل دهند، که معادل 8/0 تا ۲ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز می باشد. نشان دهده شده است که استفاده از منابع سالم نظیر روغن زیتون، آووکادو و ماهی به کاهش التهاب و پشتیبانی از ترمیم بافت کمک می کنند. همکاری میان مربیان، ورزشکاران، و مدیران ورزشی با متخصصان تغذیه ورزشی برای توسعه و اجرای برنامه های تغذیه ای مناسب، نه تنها به سرعت بخشی به فرآیند بازتوانی کمک می کند بلکه از هزینه های مالی ناشی از آسیب دیدگی های ورزشی نیز جلوگیری می نماید. تغذیه متعادل و هدفمند، شامل مصرف پروتئین کافی، کربوهیدرات های پیچیده و چربی های سالم بوده، که اساس بازگشت سریع تر ورزشکاران به سطوح عملکردی بالا را فراهم می آورد، و به کاهش دوره های بازتوانی و هزینه های مرتبط کمک می کند. با توجه به تعدد میزان آسیب دیدگی در ورزش، آسیب دیدگی ورزشی علاوه بر تأثیرات بدنی و روانی بر ورزشکاران، هزینه های هنگفتی را به تیم ها و فدراسیون های ورزشی تحمیل می کنند. این هزینه ها شامل درمان، جراحی، و دوره های طولانی بازتوانی می باشد. با این حال، یک برنامه تغذیه ای متناسب و دقیق در دوره بازتوانی می تواند به کاهش این هزینه ها کمک کند، زیرا سرعت بهبودی را افزایش داده، و از آسیب های مجدد پیشگیری می نماید.
اثر۱۶ هفته تمرین همزمان و رژیم کم کالری بر پارامترهای متابولیکی و التهابی در زنان مبتلا به سندرم متابولیک
حوزه های تخصصی:
سندرم متابولیک، ترکیبی از بیشتر عوامل خطرزای قلبی عروقی خطرناک از جمله هایپرگلیسمی، افزایش کلسترول لیپوپروتئین با چگالی کم، تری گلیسرید بالا، فشار خون سیستولیک بالا و افزایش دور کمر است. افزایش تمرینات بدنی در پیشگیری، درمان اولیه بیماری های قلبی عروقی و سندرم متابولیک به دلیل مزایای محافظت قلبی مرتبط با بهبود آمادگی قلبی تنفسی توصیه شده است. هدف این پژوهش نیمه تجربی و کاربردی، تحلیل اثرات اجرای همزمان تمرینات مقاومتی و تناوبی با شدت بالا بر شاخص های متابولیک در زنان مسن مبتلا به سندرم متابولیک است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که اجرای همزمان تمرینات مقاومتی و تناوبی با شدت بالا در ترکیب با رژیم کم کالری فواید متابولیکی متعددی در زنان چاق مبتلا به سندرم متابولیک پس از یک مداخله ۱۶ هفته ای فراهم می کند. اجرای همزمان تمرینات مقاومتی و تناوبی با شدت بالا در ترکیب با رژیم کم کالری به طور بالقوه می تواند دستاوردهای ارزشمندی از جمله بهبود قابل توجه وزن، شاخص توده بدنی، قند خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین و پروتئین واکنشگر سی در افراد مبتلا به سندرم متابولیک ایجاد کند.
تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس بر کیفیت زندگی و درد زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن و تخریب کننده میلین ها است که تمام ماده سفید سیستم عصبی مرکزی را فرا می گیرد و عملکرد حسی و حرکتی را تحت کنترل قرار می دهد. این بیماری مزمن نورولوژی، بیشترین تأثیرات منفی را روی روند سلامت و کیفیت زندگی افراد در جامعه می گذارد. عوارض بیماری مولتیپل اسکلروزیس، کیفیت زندگی از جنبه های مختلف فیزیکی، هیجانی، شناختی و اجتماعی را در بر میگیرد. یکی از تظاهرات بالینی ناخوشایند در بیماری مولتیپل اسکلروزیس، درد است که از علائم ناراحت کننده محسوب می شود و متاسفانه در حیطه پزشکی و پرستاری به آن اهمیت زیادی داده نشده است.
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر کیفیت زندگی و درد زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. این مطالعه بصورت نیمه تجربی و کاربردی روی 24 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با محدوده سنی ۴۵-۵۵ سال و دارای حداقل سه سال سابقه بیماری صورت گرفت. آزمودنی ها، به طور تصادفی به دو گروه مساوی پیلاتس (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی جهانی و متغیر درد با پرسشنامه استاندارد مقیاس دیداری درد اندازه گیری گردید. تحلیل آماری با استفاده از آزمون آماری تی مستقل در سطح معنی داری p<0/05 انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که تمرینات پیلاتس باعث تغییرات کیفیت زندگی و متغیر درد می شود. لذا، تمرینات پیلاتس باعث بهبود کیفیت زندگی و درد در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می گردد و این بیماران بایستی این نوع تمرین را به عنوان یک درمان تکمیلی کنار دارودرمانی استفاده نمایند.
اثرات خستگی بدنی بر تعادل در نوجوان دارای والگوس داینامیک زانو
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر خستگی بدنی بر تعادل، حس عمقی و عملکرد پرش - فرود در فوتبالیست های نوجوان با نقص والگوس داینامیک زانو انجام شد. جهت انجام این مطالعه ۳۰ نوجوان فوتبالیست پسر انتخاب و در دو گروه کنترل (سن: ۵۱/۰ ± ۴۶/۱۵ سال، قد: ۰۵/۰ ± ۷۰/۱ متر، وزن: ۸۴/۴ ± ۲۰/۶۳ کیلوگرم، شاخص توده بدنی: ۹۱/۰ ± ۷۹/۲۱ کیلوگرم بر متر مربع، سابقه ورزشی: ۴۱/۱ ± ۰۰/۶ سال) و تجربی (سن: ۴۵/۰ ± ۲۶/۱۵ سال، قد: ۰۴/۰ ± ۷۱/۱ متر، وزن: ۷۱/۴ ± ۳۳/۶۵ کیلوگرم، شاخص توده بدنی: ۶۳/۱ ± ۲۲/۲۲ کیلوگرم بر متر مربع، سابقه ورزشی: ۵۲/۲ ± ۶۶/۶ سال) قرار گرفتند. پس از انتخاب آزمودنی های مبتلا به نقص والگوس داینامیک زانو با آزمون تاک جامپ ارزیابی شد. سپس از آزمون های لک لک و Y به ترتیب برای ارزیابی تعادل ایستا و تعادل پویا استفاده شد. پس از ارزیابی متغیرها، آزمودنی ها در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند و پروتکل خستگی ویژه فوتبال (SOFT90) روی گروه تجربی اعمال شد. پس از اعمال خستگی، مجددا ارزیابی ها روی گروه ها انجام شد. نتایج نشان داد که خستگی، اثر معنی داری در کاهش تعادل ایستا (۰۰۱/۰=P)، جهت های مختلف تعادل پویا و نمره کل آن (۰۱/۰≥P) دارد. همچنین نتایج مربوط به مقایسه بین گروهی نشان داد که خستگی منجر به ایجاد تفاوت در متغیر مورد بررسی بین دو گروه شد (۰۱/۰≥P). به صورت کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که خستگی عامل مهمی در کاهش تعادل است. بر این اساس به نظر می رسد کاهش نقص والگوس داینامیک زانو، بهبود الگوی عملکرد حرکتی و بهبود تناسب در قدرت و تعادل عضلانی بتواند منجر به کاهش ریسک آسیب در شرایط خستگی شود.
تاثیر هفت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل کافئین بر توان انفجاری و چابکی بازیکنان بسکتبال
حوزه های تخصصی:
نتایج پژوهش های پیشین نشان داده است که ترکیب تمرین و مکمل می تواند اثرات سودمندی برای سلامتی و عملکرد ورزشی داشته باشد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر هفت هفته تمرین تناوبی شدید به همراه مکمل یاری کافئین بر توان انفجاری و چابکی بازیکنان بسکتبال است. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی، بازیکنان بسکتبالیست جوان در دامنه سنی ۲۰ تا ۲۵ سال استان یزد بود که دارای حداقل دو سال سابقه فعالیت در رشته بسکتبال با سه جلسه تمرین منظم در هفته بوده و تاکنون هیچ مکملی مصرف نکرده و سابقه بیماری قلبی - عروقی نیز نداشتند. تعداد ۳۶ بسکتبالیست به صورت داوطلبانه انتخاب و به چهار گروه مساوی مکمل کافئین و تمرین تناوبی شدید، تمرین تناوبی شدید، مکمل کافئین و کنترل تقسیم شدند. برای تعیین تفاوت های بین گروهی داده ها از تحلیل کواریانس دو راهه با نرم افزار ۲۰ - SPSS در سطح معنی داری ۰۵/۰≥P استفاده شد. هفت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل کافئین بر توان انفجاری بازیکنان بسکتبال اثر داشت، اما بر چابکی اثری نداشت.
ارزیابی روش های مختلف بلند کردن اجسام سنگین به وسیله ویژگی های دامنه و فرکانس سیگنال های الکترومایوگرافی
حوزه های تخصصی:
برداشتن بدون مهارت اجسام سنگین، خطر بسیار بالایی را به همراه دارد و موجب آسیب دیدگی عضلات کمر می شود. الکترومایوگرافی می تواند بهترین روش بلند کردن اجسام سنگین را ارائه کند. در این مطالعه، چهار خانم (1نفر،40 سال و 3 نفر، 3±20 سال) و شش آقای سالم (2 نفر، 5±50 سال و 4 نفر، 5±20 سال) به صورت داوطلبانه با اخذ چهار سیگنال الکترومایوگرافی مختلف از برداشتن اجسام سنگین شرکت کردند. داده های به دست آمده در فاصله هر 5/15 ثانیه پنجره گذاری شدند و فیلتر باترورث مرتبه 4 روی داده ها اعمال شد. سپس واریانس،RMS و میانگین داده ها محاسبه گردید. بیشترین فعال سازی عضله در انجام حرکت ارگونومیک اتفاق افتاد که نشان می دهد در این حالت کمترین فشار به سایر عضلات وارد می شود. مطالعات آینده می تواند روی تاثیر استفاده از اگزواسکلتون در شناسایی و کمک به حرکت حمل بار تعریف شود.
تأثیر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای مردان ورزشکار دارای اسپرین مچ پا
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای پسران ورزشکار دارای اسپرین مچ پا بود. آزمودنی های این مطالعه، بیست نفر از پسران ورزشکار دارای اسپرین مچ پا بودند که با توجه به معیارهای ورود به مطالعه، در دو گروه همگن 10 نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. به منظور ارزیابی تعادل ایستا و پویا، به ترتیب از آزمون های تعادلی لک لک و Y قبل و بعد از اعمال برنامه تمرینی، استفاده شد. گروه تجربی به مدت شش هفته (سه جلسه در هفته) تمرینات ثبات مرکزی را انجام دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها جهت تعیین تفاوت بین گروهی و درون گروهی از آزمون های تی مستقل و زوجی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان تعادل ایستا و پویا در گروه تجربی پس از اعمال برنامه تمرینی وجود دارد، درحالی که در گروه کنترل هیچ گونه تفاوتی مشاهد نشد. نتایج نشان داد که انجام شش هفته تمرینات عضلات ناحیه مرکزی بدن سبب بهبود تعادل ایستا و پویای پسران ورزشکار دارای اسپرین مچ پا می گردد. توصیه می شود که در برنامه ى توانبخشی این دسته از افراد، از تمرینات عضلات ناحیه مرکزی بدن در کنار سایر روش های تمرینی استفاده شود.
تاثیر هشت هفته تمرین در آب بر خطای فرود و عملکرد حرکتی مردان ورزشکار مستعد آسیب دیدگی
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین منتخب در آب بر عملکرد حرکتی و میزان خطای فرود مردان ورزشکار جوان بسکتبالیست مستعد آسیب دیدگی زانو بود. تعداد 20 نفر از مردان ورزشکار بسکتبالیست و مستعد آسیب دیدگی زانو در دو گروه 10 نفری کنترل و تجربی قرار گرفتند. قبل و بعد از اجرای پروتکل تمرینی از همه آزمودنی ها جهت ارزیابی متغیرهای وابسته، آزمون به عمل آمد. جهت بررسی شاخص های عملکردی از آزمون جهش جانبی، جهش هشت لاتین، جهش سه گانه تک پا و به منظور ارزیابی میزان خطای فرود از آزمون سیستم امتیازدهی خطای فرود (LESS) استفاده شد. به منظور تجزیه تحلیل داده ها، از آزمون t زوجی جهت بررسی تفاوت درون گروهی و همچنین از آزمون تی مستقل جهت بررسی میزان تغییرات تفاوت های بین گروهی استفاده شد. نتایج تجزیه تحلیل آماری نشان داد که تمرینات منتخب در آب سبب بهبود شاخص های عملکردی و همچنین سبب بهبود میزان خطای فرود در ورزشکاران مردان مستعد آسیب اندام تحتانی می شود. بنابراین توصیه می گردد جهت بهبود میزان خطای فرود و کاهش میزان آسیب دیدگی در افراد مستعد آسیب اندام تحتانی از تمرینات منتخب استفاده شده در این مطالعه در کنار سایر روش های تمرینی استفاده شود.
اثر هشت هفته تمرین کراس فیت و چای سبز با دوزهای متوسط و بالا بر نیمرخ لیپیدی بانوان چاق
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثرات هشت هفته تمرینات کراس فیت و مصرف چای سبز با دوزهای متوسط و بالا بر ترکیب بدنی و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن و چاق می باشد. تعداد 40 زن دارای اضافه وزن و چاق در قالب پنج گروه با میانگین سنی 4/3 ± 1/28 سال، قد 0/5 ± 164 سانتی متر، وزن 0/9 ± 95/75 کیلوگرم داوطلب شرکت در این پژوهش شدند. تمرین کراس فیت به تعداد 24 جلسه و در طول هشت هفته انجام شد. مدت زمان اجرای فعالیت در هر جلسه 60 دقیقه بود. هر جلسه تمرین شامل 15 دقیقه گرم کردن، 45 دقیقه تمرینات کراس فیت و 15 دقیقه حرکات کششی و سرد کردن بود. آزمودنی های گروه چای سبز با دوز متوسط به مقدار 1000 میلی گرم چای سبز و آزمودنی های گروه چای سبز با دوز بالا به میزان 1500 میلی گرم چای سبز مصرف کردند. گروه دارونما هم همان مقدار نشاسته ذرت را در کپسول های هم شکل و همرنگ مصرف کردند. درصد چربی آزمودنی ها در گروه چای سبز با دوز متوسط همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.009)، گروه چای سبز با دوز بالا همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.004) و گروه دارونما همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.023) به طور معنی داری کاهش یافت. هیچ تغییر درون گروهی یا تفاوت بین گروهی برای متغیرهای تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال کلسترول و لیپوپروتئین پرچگال کلسترول مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان داد که انجام هشت هفته تمرین کراس فیت به همراه مصرف چای سبز باعث کاهش درصد چربی زنان دارای اضافه وزن و چاق می شود.
تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت متوسط بر ترکیب بدنی و استقامت قلبی-تنفسی دانش آموزان دختر نوجوان چاق
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، مطالعه تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت متوسط بر ترکیب بدنی و استقامت قلبی- تنفسی دانش آموزان دختر چاق دوره متوسطه دوم بود. بنابراین 20 دختر دانش آموز چاق، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. پس از کسب رضایتنامه از والدین، آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل به زندگی عادی خود ادامه داده و گروه تمرینی تحت مداخله تمرین تناوبی با شدت متوسط قرار گرفتند. دوره تمرینی به مدت هشت هفته و با توالی سه جلسه در هفته انجام گرفت. پروتکل تمرینی شامل دو نوبت با شش تکرار بود. آزمودنی ها در نوبت اول 6 زمان 30 ثانیه ای را با 70 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا کردند و بین وهله ها، 30 ثانیه استراحت فعال (دویدن با 50 درصد ضربان قلب بیشینه) داشتند. قبل و پس از هشت هفته، ترکیب بدنی با دستگاه آنالیز بدن و توان هوازی از طریق آزمون 1600 یارد اندازه گیری شد. تمام تحلیل ها با آزمون کواریانس و با در نظر گرفتن معنی داری کمتر از 05/0 انجام گرفت. نتایج نشان داد که درصد چربی و شاخص توده بدن در گروه تمرین کاهش معنی داری؛ و در مقابل، توان هوازی و توده خالص بدنی افزایش معنی داری داشت. با توجه به نتایج به نظر می رسد تمرین تناوبی با شدت متوسط در بهبود ترکیب بدنی و توان هوازی دختران نوجوان چاق موثر باشد.
تأثیر تمرین تناوبی شدید بر نوتروپنی در بیماران مبتلا به لنفوم و مالتپیل میلوما پس از پیوند سلول های بنیادی خون ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
101 - 124
حوزه های تخصصی:
اهداف: سرکوب سیستم ایمنی ناشی از شیمی درمانی عارضه جانبی درمان سرطان است. تمرین ورزشی تنظیم کننده مؤثری برای زنده ماندن و عملکرد سلول های ایمنی می باشد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر نوتروپنی در بیماران سرطانی پس از پیوند سلول های بنیادی خونساز بود. مواد و روش ها: 20 بیمار مبتلا به لنفوم و مالتپیل میلوما به دو گروه ورزش و کنترل تقسیم شدند. گروه ورزش آزمون پلکانی بیشینه و سپس به مدت پنج روز تمرین ورزشی روی چرخ کارسنج به مدت 24 دقیقه (سه تناوب کار و استراحت چهار دقیقه ای با 80 و 40 درصد اوج توان بیشنه) انجام دادند، در حالی که گروه کنترل هیچ فعالیت ورزشی نداشتند. خونگیری روزانه در طول دوره درمان انجام می گرفت. تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های آنوا، تی مستقل و من ویتنی یو در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد. یافته ها: تعداد گلبول های سفید در روز سلول گیری و گرفتن پیوند لکوسیتی، در گروه ورزش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود (P<0.05). مقدار و تعداد روزهای تجویز داوری فاکتور تحریک کننده کلنی گرانولوسیت قبل از پیوند در گروه ورزش به طور معناداری از گروه کنترل کمتر بود (P<0.05). تعداد روزهای نوتروپنی و میزان مصرف آنتی بیوتیک بین دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد (P>0.05). نتیجه گیری: با توجه به اثر مثبت تمرین بر پیوندپذیری لکوسیتی، احتمالا بیماران می توانند از تمرینات در کنار مراقبت های معمول بهره ببرند.
مقایسه پلی مورفیسم ژنNRF2 rs12594956 در کاراته کاران نخبه، آماتور و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
67 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی پلی مورفیسم ژن NRF2 در کاراته کاران نخبه و مقایسه آن با گروه آماتور بود. مواد و روش ها: نمونه های آماری شامل 258 نفر گروه کاراته کاران نخبه، آماتور و غیرورزشکاران بودند. نمونه های خونی در تیوبهای آزمایشگاهی گردآوری و پس از استخراج DNA و PCR برای تعیین نوع پلی مورفیسم ها پس از تهیه پرایمر بر روی ژل آگاروز الکتروفورز شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آنوای ساده، کای اسکوئر و رگرسیون لوجستیک در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 استفاده شد. سطح معنی داری نیز 05/0 p< تعیین شد. یافته ها: اختلاف معنی دار درون گروهی در توزیع ژنوتیپ های A/C مارکر 12594956rs ژن NRF2 در گروه های آماتور (667/8= P) و غیرورزشکاران وجو داشت ( 494/6 = P). در حالیکه این توزیع بین گروهها تفاوت معنی داری را نشان نداد (121/3= P). همچنین در ورزشکاران نخبه نسبت به افراد غیر ورزشکار فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ C/C NRF2ر بیشتر و فراوانی NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C کمتر بود. در مورد ورزشکاران آماتور نیز فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ NRF2: C/C برابر افراد غیر ورزشکار و فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C با ضریب 312/1 برابر در ورزشکاران آماتور نسبت به افراد غیر ورزشکار بیشتر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده فزونی ژنوتیپ های مرتبط با عملکرد پایین تر ژن NRF2 جهت سیستم تامین انرژی هوازی می باشد.
اثر یک دوره تمرین هوازی بر فعالیت فاکتور رونویسی Mondo A و ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های پیش دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
149 - 180
حوزه های تخصصی:
اهداف: عضلات اسکلتی نقش مهمی در هومئوستاز کل بدن دارند.هر گونه اختلال در عملکرد عضلات اسکلتی می تواند زمینه ساز بروز مشکلات متابولیکی از جمله پیش دیابت و دیابت نوع 2 شود. MondoA یک فاکتور رونویسی است که در شرایط طبیعی با افزایش میزان گلوکز داخل سلول فعال شده و ژن های TXNIPو ARRDC4 را رونویسی می کند.هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر میزان فعالیت فاکتور رونویسی MondoA و بیان ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های مدل پیش دیابت می باشد.مواد و روش ها: 15 موش نر(C57BL/6)4 هفته ای با وزن تقریبی 12-14 گرم به منظور القای پیش دیابت به مدت 12 هفته با رژیم غذایی پرچرب تغذیه شدند.پس از القای پیش دیابت، موش ها به دو گروه رژیم غذایی پرچرب(5 موش/ بدون تمرین) و گروه تمرین هوازی(5 موش/ 10 هفته تمرین هوازی)تقسیم شدند.پروتکل تمرین هوازی به صورت دویدن بر تردمیل 5 روز در هفته و 45 دقیقه در روز با سرعت فزاینده از 15 الی 23 متر بر دقیقه با شدت متوسط انجام شد.نتایج: یافته ها نشان داد، تمرین ورزشی می تواند گلوکز خون و مقاومت انسولینی را کاهش دهد( p < 0:001).همچنین تمرین ورزشی سطح نسبی بیان ژن هایTXNIP( p < 0: 01)،ARRDC4( p < 0:05) و حضور فاکتور رونویسی MondoA در هسته را کاهش داد (p < 0.01. همچنین بیان پروتئین Glut4 در غشای سلول افزایش یافت( p < 0:01).نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد که تمرین هوازی می تواند از طریق کاهش فعالیت MondoA در هسته و افزایش حضور Glut4 در غشای سلول در کاهش قند خون موثر باشد.
بررسی شیوه محاسبه نمرات آزمون عملی داوطلبان رشته تربیت بدنی و همبستگی نمرات با عملکرد آنها در دروس عملی مقطع کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
55 - 70
حوزه های تخصصی:
اهداف: با توجه به پژوهش انجام شده و ارزیابی نمرات آزمون عملی بیش از 60 هزار داوطلب طی سال 84 تا 96، مشخص گردید که نیاز است فرمول و ضرایب محاسباتی نمره کل آزمون عملی مورد ارزیابی و بازبینی مجدد قرار گیرد تا میزان حساسیت آزمون و متعاقباً توان آن در تمایز بین داوطلبان قوی و ضعیف در آزمون بیشتر شود.مواد و روش ها: بر اساس اهداف طرح و به منظور بررسی همبستگی بین نمرات دروس عملی دانشجویان کارشناسی و مفاد آزمون عملی برگزار شده، از 3 دانشگاه مازندران، شهید رجایی و شیراز که مجری دوره کارشناسی روزانه رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی هستند کارنامه دانشجویان فارغ التحصیل گرفته شد و در نهایت 149 آزمودنی خانم و 135 آزمودنی آقا در گروه نمونه این تحقیق قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که پسران آزمودنی بررسی شده در این پژوهش دارای نمرات بهتری در معدل دروس عملی بوده اند. در بررسی انجام شده توسط رگرسیون خطی مشخص شد آزمون عملی توانایی پیش بینی معنادار معدل دروس عملی را در دوره کارشناسی داشته و همچنین مشخص گردید که به جز 4 آیتم از کل مفاد آزمون عملی، سایر مفاد آزمون، همبستگی معناداری با معدل دروس عملی دوره کارشناسی دختران و پسران دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش در مجموع آزمون عملی رشته تربیت بدنی همبستگی معنی داری با نمرات دروس عملی پذیرفته شدگان رشته تربیت بدنی در مقطع لیسانس دانشگاه های دولتی دارد
اعتباریابی آزمون های پرش جفت جانبی و RAST و ارتباط آن ها با شاخص توده بدنی در بانوان غیر ورزشکار
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، اعتباریابی آزمون پرش جفت جانبی با آزمون RAST و ارتباط آن با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار بود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ استراتژی نیمه تجربی است که به روش میدانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه ی دانشجویان زن غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر بود. نمونه ی آماری شامل 30 نفر از دانشجویان مذکور بود که به صورت تصادفی ساده از بین دانشجویان زن غیر ورزشکار (دانشجویانی که در کلاس های تربیت بدنی عمومی حضور داشتند و هیچگونه سابقه ورزشی نداشتند) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون های توان بی هوازی RAST و پرش جفت جانبی و همچنین BMI استفاده شد. از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف جهت تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسون جهت تعیین ارتباط بین متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین حداقل، حداکثر و میانگین توان آزمون پرش جفت جانبی با آزمون RAST در دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه معنی دار آماری وجود دارد اما بین شاخص خستگی دو آزمون رابطه معنی داری وجود ندارد. بین حداقل، حداکثر و میانگین توان آزمون پرش جفت جانبی با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه معکوس و معنی دار آماری وجود دارد. بین شاخص خستگی آزمون پرش جفت جانبی با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد. بین حداقل، حداکثر و میانگین توان آزمون RAST با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه معکوس و معنی دار آماری وجود دارد. بین شاخص خستگی آزمون RAST با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد (05/0 =α).
نقش هدبند دیجیتال در اندازه گیری حس عمقی گردن
حوزه های تخصصی:
به منظور ارزیابی دقت اطلاعات حس عمقی گردن از روش های متعددی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بروز خطای آزمون گر در حین ارزیابی ممکن است نتایج برخی از این روش ها را تحت تاثیر قرار دهد. هدف تحقیق حاضر تعیین نقش هدبند دیجیتال در کاهش خطای اندازه گیری حس عمقی گردن بود. تعداد 40 نفر از مردان داوطلب شهرستان خرم آباد بر اساس معیارهای ورود و خروج از تحقیق به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. خطای بازسازی زوایای گردنی آن ها به وسیله دستگاه هدبند دیجیتال مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنی پس از رسیدن به زاویه هدف از ریموت کنترل برای ثبت زاویه بازسازی شده استفاده کرده و به صورت همزمان نیز آزمونگر با شنیدن صدای بوق در هنگام کلیک کردنِ آزمودنی به طور جداگانه نسبت به ثبت زاویه ای که روی هدبند آزمودنی نمایش داده می شد اقدام کرد. پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از آزمون آماری تی همبسته به منظور تعیین اختلاف بین نتایج ثبت شده توسط دو روش مذکور استفاده شد (۰۵/۰≥ P). بین اطلاعات حاصل از دو روش ارزیابی، اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته ها، به نظر می رسد که استفاده از دستگاه هدبند دیجیتال با وجود کاهش احتمال خطای اندازه گیری، در آزمودنی های سالم موجب تفاوت معنی دار در نتایج ارزیابی نمی شود. از آنجا که آسیب و ناهنجاری اسکلتی عضلانی ممکن است نتایج تحقیق را دستخوش تغییراتی بکند، توصیه می شود که تحقیقات مشابهی روی افراد مبتلا به مشکلات ناحیه گردنی در سنین و جنسیت های مختلف صورت بگیرد.
بررسی خستگی غیرموضعی در شرایط عملکردی و تاثیر آن بر تغییرات نیرو و فعالیت الکترومیوگرافی عضلات اطراف زانو در فوتبالیست های مرد حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
17 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی تاثیر خستگی غیرموضعی در شرایط عملکردی ، بر تغییرات نیرو و فعالیت الکترومیوگرافی عضلات اطراف زانو در فوتبالیست های حرفه ای مواد و روش ها: 10 فوتبالیست حرفه ای مرد سالم ( سن 1/91 ± 28/6 سال )، داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. بعد ازتعیین پای غالب آزمودنی ها، یک تکرار بیشینه (1RM)هردو پا محاسبه شده و سپس، 1RM ، زمان شروع فعالیت الکتریکی عضله پهن داخلی مایل به پهن خارجی (VMO/VL) در هنگام پرش و نسبت فعالیت الکتریکی VMO/VL ، در لحظه برخورد با زمین به صورت تک پا، قبل و بعد از پروتکل خستگی با پای غالب(3 ست 3 دقیقه ای خم و بازکردن زانو با 25 درصد 1RM و بلافاصله بعد از ست سوم، پرش تک پا به مدت 2 دقیقه با حداکثر تلاش ممکن)، در هر دوپا مقایسه شد و از آزمون t وابسته یا آزمون ناپارامتریک معادل (ویلکاکسون) برای بررسی تغییرات استفاده گردید.یافته ها: بعد از پروتکل خستگی، 1RM هردو پا به صورت معنی داری کاهش یافت(P=0.00)، در حالی که نسبت زمان شروع فعالیت الکتریکی VMO/VL ، در هردو پا تغییر معناداری نداشت (P=0.26 و P=0.49) و نسبت فعالیت الکتریکی عضله VMO/VL در لحظه تماس با زمین، در پای غالب(تمرین کرده) به صورت معناداری کاهش پیدا کرد (P=0.005)، اما در پای مقابل تغییر معناداری نکرد (p=0.22).نتیجه گیری: خستگی عضلانی غیرموضعی در شرایط عملکردی و پویا باعث کاهش 1RM در پای غیرغالب شد در حالی که مداخله ای در نسبت زمان شروع فعالیت و نسبت فعالیت الکتریکی عضلات اطراف زانو ندارد.
تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن Sca-1 در قلب موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
107 - 120
حوزه های تخصصی:
اهداف: هایپرتروفی فیزیولوژیک قلب به طور عمده به واسطه کاردیومیوسیت هایی است که از پیش وجود داشته اند. اما شواهد رو به رشدی نشان می دهند فعالیت ورزشی سلول های بنیادی قلب را نیز فعال می کند. Sca-1 یکی از سلول های بنیادی قلبی است هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی بر بیان Sca-1 در هایپرتروفی قلبی موش های صحرایی نر نژاد ویستار است. مواد و روش ها: در این پژوهش تجربی، 16 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در دو گروه ۸ تایی کنترل و تمرین استقامتی تقسیم بندی شدند. گروه تمرین به مدت ۸ هفته و ۵ روز در هفته تمرین شامل ۵۰ دقیقه دویدن بر تردمیل با شدت ۶۵ تا ۷۰ درصد Vo2 max را به طور مداوم انجام دادند.گروه کنترل در این مدت هیچ گونه تمرینی نداشت. در نهایت ۴۸ ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی موشهای صحرایی تشریح شدند. نسبت وزن قلب به وزن بدن و ضخامت دیواره بطن چپ به منظور بررسی هایپرتروفی قلب موشهای صحرایی اندازه گیری شد. میزان بیان ژن Sca-1 قلب نیز با روش Real-time PCR اندازه گیری شد. در پایان، داده های جمع آوری شده توسط آزمون آماری t مستقل در سطح معنی داری ۰۵/۰ ارزیابی شدند. یافته ها: نسبت وزن قلب به وزن بدن و ضخامت دیواره بطن چپ در گروه تمرین استقامتی به طور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود. همچنین مقادیر Sca-1 در گروه تمرین استقامتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشت. نتیجه گیری: به نظر می-رسد فعالیت ورزشی هوازی می تواند با تنظیم افزایشی بیان Sca-1 اثرات برجسته ای بر هایپرتروفی قلب داشته باشد.