مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
استدلال اخلاقی
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نسبت بین علم کلام و اخلاق مورد بررسی قرار میگیرد. در ابتدا تعریفی ازعلم کلام و اخلاق ارائه شده است: علم کلام عبارت است از تبیین، اثبات و دفاع برهانی و عقلی از عقاید دینی و اخلاق عبارت است؛ احکامی که عقل عملی در باب حسن و قبح افعال و بایدها و نبایدهای رفتار آدمی صادر میکند. سپس دو دیدگاه در باب نسبت علم کلام و اخلاق مختصراً مورد اشاره قرار گرفته است. 1. علم کلام مقدم بر اخلاق است. 2. اخلاق مقدم بر علم کلام است در دیدگاه اوّل، ابتدا باید خدا و اوصاف او از طریق استدلالهای عقلانی اثبات شود و سپس اخلاق به نظر آنان عبارت است از آنچه که خدا فرمان دهد، خوب و آنچه از آن نهی کند، بد میباشد. در ادامه، اشکالات و پاسخ طرفداران این دیدگاه مطرح شده است.
در مورد نگرش دوّم، ابتدا دیدگاه کانت، فیلسوف بزرگ آلمانی مطرح و سپس مورد نقد قرار گرفته است. در خاتمه دیدگاه متفکران اسلامی مطرح گردیده و این نکته اثبات شده است که گزارههای اخلاقی مقدم بر علم کلام است.
نگاهی به نظریه رشد اخلاقی کالبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۲
حوزه های تخصصی:
این نبشتار نخست به تبیین اجمالی دیدگاه کالبرگ درباره نحوه تحوّل و رشد اخلاقی میپردازد و سپس نکاتی نقدآمیز را در بررسی دیدگاه او بیان میکند. هدف از پژوهش بررسی و نقد دیدگاه کالبرگ درباره رشد اخلاقی با توجه به دیدگاه اندیشمندان دیگر میباشد. کالبرگ در تبیین رشد اخلاقی همه افراد، دنبالهرو پیاژه است. دیدگاه پیاژه در زمره دیدگاههای شناختی قرار دارد و از این منظر، دیدگاه کالبرگ همانند دیدگاه اوست؛ اما تفاوتهای مهمی نیز با دیدگاه وی دارد. کالبرگ رشد اخلاقی را به سنین بالاتر از دوازده سالگی نیز سریان می دهد. وی رشد اخلاقی انسانها را در شش مرحله طبقهبندی میکند و رشد اخلاق را مترتب و موازی با رشد روانشناختی آنها میداند. این تبیین کالبرگ واکنشها و پیامدهای مختلفی در محافل علمی به دنبال داشته است. از جمله یافتههای پژوهش، نقدهایی است که در دیدگاه کالبرگ وجود دارد و به آنها کمتر توجه شده است.
امکان استدلال اخلاقی در توصیه گرایی هیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله امکان استدلال و توجیه عقلی در اخلاق، به عرصه ای برای اختلاف دیدگاه فلسفه های اخلاق معاصر بدل شده است. هیر (Hare) برآن است درحالی که شهودگرایان مانند مور، راس و پریچاد با بی واسطه دانستن شناخت خوب و بد راه را برای استدلال در اخلاق می بندند، احساس گرایان با محور قرار دادن احساس و عاطفه و تأکید برآزادی در انتخاب عمل همین راه را می پیمایند. توصیف گرایان و از جمله طبیعت گرایان نیز، هرچند با خبری دانستن گفتارهای اخلاقی، امکان استدلال در اخلاق را می پذیرند اما بهای آن را با نفی یا محدودکردن آزادی فاعل در انتخاب عمل می پردازند. او مدعی است می خواهد هم آزادی فاعل را بر منصب پذیرش بنشاند و هم امکان استدلال در اخلاق را تبیین کند. بدین سان هیر برای تأمین عقلانیت در اخلاق، به اصل عدم تناقض و سازواری توسل می جوید و فرمان های اخلاقی را «توصیه هایی تعمیم پذیر» معرفی می کند. داوری یکسان در وضعیت های مشابه، شرط سازواری در اخلاق است که تعمیم پذیری و امکان استدلال در آن را در پی دارد. هیر در پی آن است با روش تحلیل زبانی نشان دهد که همانند گزاره های خبری، میان جمله های امری و اخلاقی نیز روابط منطقی استلزام و سازواری برقرار است. از این منظر، شرط موجه بودن داوری های یک شخص آن است که با سایر داوری های او تناقض نداشته باشد و از همگان در موقعیت های مشابه، انتظار یکسانی داشته باشد. هدف این مقاله، تبیین و تحلیل و نقد ساز و کار های هیر برای تأمین عقلانیت و امکان استدلال اخلاقی و چالش های او با مکاتب رقیب است.
رفتارهای مطلوب اجتماعی و ایثارگری در شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به بررسی رفتار مطلوب اجتماعی و استدلال اخلاقی ایثارگران ( جانبازان و آزادگان ) هشت سال دفاع مقدس و دیگر شهروندان اصفهانی می پردازد. جامعه آماری این پژوهش شامل ایثارگران (جانبازان و آزادگان) هشت سال دفاع مقدس و دیگر شهروندان اصفهانی در سال 1388 بوده است. برای انجام این پژوهش با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده 80 نفر از شهروندان 20 سال به بالا در شهر اصفهان گزینش شدند. چهل نفر از این شهروندان را ایثارگران هشت سال دفاع مقدس (20 نفر آزاده و 20 نفر جانباز) و 40 نفر دیگر را شهروندان دیگر در شهر اصفهان تشکیل دادند. نمونه آماری این پژوهش با استفاده از آزمون استدلال اخلاقی کلبرگ که شامل سه داستان است و هرکدام از این داستان ها معماهای اخلاقی را مطرح می کند و همچنین، آزمون رفتارهای مطلوب اجتماعی که شامل 14 سؤال پژوهشگر ساخته، ارزیابی شدند. داده های حاصل از این ارزیابی ها به وسیله نرم افزار SPSS ویرایش 16و با استفاده از آزمون های همبستگی و تحلیل کواریانس بررسی شد. نتایج نشان داد که میان سطح استدلال اخلاقی و میزان رفتارهای مطلوب اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد ( r= 0/73 و 001/0 p= ). همچنین، سطح استدلال اخلاقی و میزان رفتارهای مطلوب اجتماعی در ایثارگران (جانبازان و آزادگان) هشت سال دفاع مقدس از دیگر شهروندان اصفهانی به طور معنی داری بالاتر است (001/0 p= )، اما مقایسه سطح استدلال اخلاقی و رفتارهای مطلوب اجتماعی در دو گروه جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس با یکدیگر معنی دار نیست ( p= 0/93 و p=0/126 ). استدلال اخلاقی جامعه پسند در نظریه کلبرگ نشان دهنده رابطه اخلاق و رفتار اجتماعی مطلوب است.
نگاهی تحلیلی و انتقادی به شهودگروی اخلاق شناختی تامس رید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ام تا با روشی توصیفی- تحلیلی، ابتدا از نظریّه اخلاق شناختی تامس رید، فیلسوف اسکاتلندی سده هجدهم، درباره چگونگی ادراک و تصدیق ارزشها و هنجارهای اخلاقی، که به «شهودگروی مبتنی بر فهم عرفی» معروف است، توصیفی تحلیلی به دست دهم و از رهگذر چنین توصیف تحلیلی ای به این دو پرسش پاسخ دهم که «گستره و دامنه شهودگروی اخلاق شناختی رید تا کجاست؟» و «تبیین رید از منشاء خطای اخلاقی چیست؟» سپس با توجّه به آن توصیف تحلیلی، کوشیده ام تا با بیان پاره ای از وجوه قوّت و وجوه ضعف نظریّه اخلاق شناختی رید نشان دهم که، اوّلاً، «آیا نظریّه اخلاق شناختی رید در توجیه اعتبار معرفت اخلاقی، نظریّه ای موجّه، دفاع پذیر و پذیرفتنی است یا نه؟» و، ثانیاً، «آیا تبیین رید از منشاء خطای اخلاقی انسان ها تبیینی بسنده است یا نه؟» پاره ای از نتایج این مقاله، با توجّه به پرسشهایی که طرح کردم، عبارتند از: الف) شهودگروی اخلاق شناختی رید، از حیث گستره و دامنه اش، هم مفاهیم اخلاقی ارزشی و هم مفاهیم اخلاقی هنجاری را دربرمی گیرد. ب) رید منشاء خطای اخلاقی انسان ها را دو چیز دانسته است: یکی جهل و بی خبری فاعل عمل اخلاقی درباره درستی یا نادرستی پاره ای از اعمال، و دیگری قصور و بی توجّهی وی درباره عمل نکردن به مقتضای احکام اخلاقی اش. ج) شهودگروی اخلاق شناختی رید به سبب مبتنی بودنش بر نظریّه «اصالت کشف» درباره مبادی تصوّری اخلاق و نیز به سبب ابتنایش بر مطلق انگاری اخلاقی وی درباره مبادی تصدیقی اخلاق، نظریّه ای ناموجّه، دفاع ناپذیر و ناپذیرفتنی است. د) تبیین رید از منشاء خطای اخلاقی انسان ها تبیینی نابسنده است.
توانایی حساب رسان در حفظ استقلال در موقعیت اختلاف نظر با مدیریت صاحبکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر قضاوت های اخلاقی و اعتقاد به توانایی حساب رسان ایرانی در حفظ استقلال ذهنی می پردازد. داده های مورد نیاز آن از طریق پرسش نامه های توزیع شده در بین اعضای شاغل جامعه حسابداران رسمی ایران گردآوری شده و برای آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل واریانس دو عامله استفاده شده است. نتایج حاکی از اثر متقابل دو متغیر قضاوت های اخلاقی و اعتقاد به جهانی عادل بر استقلال حساب رسان ایرانی بوده به نحوی که در حساب رسان ایرانی با سطح تفکر فوق قراردادی و قراردادی، اعتقاد به جهانی عادل تأثیری بر ارائه ی نظر بی طرفانه ندارد؛ اما استقلال حساب رسان ایرانی با تفکر پیش قراردادی، در ارائه ی نظر حرفه ای تحت تأثیر عقیده به جهانی عادل قرار می گیرد.
جایگاه یادگیری ضمنی و غیرمستقیم در آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد عقل گرا سال های متمادی بر فضای آموزش ارزش ها حاکم بوده است. تمرکز یک جانبه و افراطی بر این رویکرد، سبب غفلت از بخش وسیعی از یادگیری های ضمنی انسان و داوری های اخلاقی شهودی او که منشأ بسیاری از رفتارهایی اخلاقی هستند شده است. مسئله این پژوهش آن است که چرا آموزش های مستقیم و استدلالی در حوزه ارزش ها، به تنهایی تحقق اخلاق را در رفتار متربیان تضمین نمی کند؟ به نظر می رسد آموزش مستقیم و کلامی ارزش ها، تنها منبع یادگیری اخلاقی انسان نیست؛ بلکه بخش وسیعی از یادگیری های انسان به صورت ضمنی و در قالب تجارب واقعی او صورت می پذیرد. برای بررسی این فرضیه، دیدگاه های جدید در مورد یادگیری های ضمنی، عملی و ادراکات شهودی بررسی و اثبات شده است که یادگیری اخلاقی انسان از دو طریق مستقیم و ضمنی صورت می گیرد و البته با وجود همکاری و تعامل این دو شیوه، اغلب داوری ها و اعمال اخلاقی ما به صورت شهودی انجام می گیرد. این داوری ها ریشه در تجارب اولیه زندگی و تعاملات غیرکلامی فرد محیط دارد که از یادگیری های ضمنی ناشی شده اند. در پایان نیز پیشنهادهایی برای اثربخشی بیشتر برنامه های آموزش اخلاقی مطرح شده است.
رابطة هوش عمومی و استدلال اخلاقی: نقش واسطه گری ابعاد هویت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای ابعاد هویت اخلاقی در رابطة بین هوش عمومی و استدلال اخلاقی بود. هوش عمومی، به عنوان متغیّر برون زاد و ابعاد هویت اخلاقی (درون سازی اخلاقی و نمادسازی اخلاقی)، به عنوان متغیّرهای واسطه ای و استدلال اخلاقی، به عنوان متغیّر درون زاد مورد توجه قرار گرفتند. شرکت کنندگان در این پژوهش 250 نفر از پرستاران بیمارستان های شهر کرمان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس 3 آزمون «هوش کتل» (کتل، 1943)، آزمون «اهمیت هویت اخلاقی برای خود» (آکینو و رید، 2002) و آزمون «معضلات اخلاقی پرستاران» (چریشام، 1981) پاسخ دادند. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش عمومی اثر مثبت بر درون سازی اخلاقی (0001/0 =p، 20/0β= ) دارد و نیز درون سازی اخلاقی دارای اثر مثبت بر استدلال اخلاقی (0001/0 =p ، 26/0β= ) و نمادسازی دارای اثر منفی بر استدلال اخلاقی (03/0 =p، 14/0- β=) است. همچنین مشخص شد که درون سازی اخلاقی نقش واسطه ای معناداری بین هوش عمومی و استدلال اخلاقی دارد (006/0 =p، 05/0β= ). با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت، زمانی که شخص از کارکرد هوش خود در جهتِ درون سازی ارزش های اخلاقی استفاده کرده باشد، می تواند از استدلال غنی تری برخوردار باشد.
استدلال اخلاقی علیه وجود خدا؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه در سنت فلسفه دین استدلال اخلاقی بر وجود خدا موضوعی شناخته تر است، در دهه های اخیر فیلسوفان خداناباور به طرح استدلال اخلاقی علیه وجود خدا نیز پرداخته اند. این استدلال دست کم به پنج شکل متفاوت صورت بندی شده است: (1) استدلال از طریق مسئله شر، (2) استدلال از طریق نقد باخودبیگانگی، (3) استدلال از طریق خودآیینی، (4) استدلال از طریق نقد مصلحت اندیشی، و (5) استدلال از طریق آموزه های غیراخلاقی ادیان. برخی از این صورت بندی ها را می توان استدلال اخلاقی نظری علیه وجود خدا و برخی دیگر را استدلال اخلاقیِ عملی علیه وجود خدا شمرد. استدلال های اخلاقی نظری علیه وجود خدا بر شواهدی اخلاقی تمرکز دارند که نشان می دهند خدایی در کار نیست و خداباوری کاذب است، در حالی که استدلال های اخلاقیِ عملی نشان می دهند باور به وجود خدا مانع زندگی شکوفای اخلاقی و دستیابی به غایت آن است یا حتی موجب اعمال غیراخلاقی می شود. در پایان مقاله، نتیجه می گیرم که هیچ یک از صورت بندی های استدلال اخلاقی علیه وجود خدا به نتیجه مطلوب خود نمی رسد. با این حال، توجه به آنها حاوی درس های اخلاقی مهمی برای خداباوران است.
نقش واسطه ای استدلال اخلاقی در رابطه خودپنداره و فراشناخت اخلاقی با رفتار اخلاقی دانش آموزان دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۶
123 - 143
حوزه های تخصصی:
تأکید بر ارزش های اخلاقی به ویژه حمایت از رفتارهای اخلاقی در سال های اخیر افزایش چشمگیری یافته است. هدف این پژوهش، بررسی اثر واسطه ای استدلال اخلاقی در رابطه ی خودپنداره و فراشناخت اخلاقی (متغیرهای پیش بین) و رفتار اخلاقی (متغیر ملاک) دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر شیراز بود. برای این منظور ۳۰۰ دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ی فرااخلاق سوانسون و هیل (۱۹۹۳)، سیاهه رفتار اخلاقی سوانسون و هیل (۱۹۹۳)، آزمون رشد استدلال اخلاقی معنوی پور (۱۳۹۰) و آزمون خودپنداره راجرز (-۱۹۷۵) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان و بر اساس روش بارون و کنی (۱۹۸۶) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد خودپنداره (۴۲/۰-=β، 01/0P< ) و فراشناخت اخلاقی (18/0=β، 01/0P< ) بر استدلال اخلاقی اثر مستقیم دارند. همچنین خودپنداره و فراشناخت اخلاقی از طریق واسطه گری استدلال اخلاقی بر رفتار اخلاقی اثر غیرمستقیم دارند. استدلال اخلاقی به صورت مثبت رفتار اخلاقی را پیش بینی می کند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که استدلال اخلاقی در رابطه بین خودپنداره و فراشناخت اخلاقی با رفتار اخلاقی نقش واسطه ای دارد.
شهودگرایی اجتماعی؛ روان شناسی استدلال اخلاقی از منظر جاناتان هید(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استدلال های اخلاقی، از دیرباز نقش مهمی در اخلاق ایفاء می کردند. به همین دلیل، همة نظریات اخلاقی، به نوعی درگیر با این موضوع بودند. با ورود فلسفه های مضاف به عرصه علم اخلاق، یکی از علم هایی که به غنی تر شدن این علم کمک کرد، روان شناسی اخلاق بود. روان شناسی اخلاق، مسائل مهم اخلاق، از جمله مفهوم استدلال اخلاقی و جایگاه آن را در قضاوت های اخلاقی توسعه بخشید. این علم، با کمک مطالعات ژنتیکی و در نهایت، در سال های اخیر با مطالعات عصب شناسی، استدلال اخلاقی را توسعه داد. مدل شهودگرایی اجتماعی جاناتان هید، از نتایج تحقیقات عصب شناسی قرن بیستم و دارای پس زمینه های قوی فرهنگی است که تفاوت هایی با مدل کاری پیاژه و کلبرگ دارد. این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری در پی تبیین و تحلیل این نظریه و ارائة پیشنهادهایی برای چگونگی نقد این دیدگاه می باشد.
ورزش و رشد اخلاقی: مروری بر تأثیر ورزش ها بر تحول اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه این ایده که ورزش ها در اشکال گوناگون خود، می توانند به تحول منش های اخلاقی و تربیت اخلاقی افراد یاری رسانند، مقبولیتی عام دارد. نگاهی به مباحث اخیر در این زمینه، نشان می دهد که این دیدگاه، مخالفان جدی دارد. برخی روان شناسان ورزش، با اتکاء به یافته های تجربی در دهه های اخیر، درباره کارکرد اخلاقی ورزش ها، دست کم در برخی اَشکال آن، تردیدهایی جدی دارند. هدف این مقاله، مروری اجمالی بر اهم یافته های تجربی در حوزه تأثیر ورزش بر تربیت اخلاقی است. مقاله با روش توصیفی و مروری، به مهم ترین تحقیقات تجربی در این حوزه می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مطالعات تجربی، که عمدتاً در سطح ورزش های قهرمانی و رقابتی انجام شده است، تصویری روشن و مؤثر از تأثیر این گونه ورزش ها بر تحول و تربیت اخلاقی ارائه نمی کند.
مقایسه استدلال اخلاقی دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
194-204
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برخی از پژوهش ها استدلال و قضاوت اخلاقی را در دانش آموزان با نیازهای ویژه مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که این دانش آموزان در تحول اخلاقی نسبت به همسالان خود با تأخیر مواجه هستند. مطالعات درباره تحول استدلال اخلاقی در افراد با آسیب بینایی بسیار محدود است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه استدلال اخلاقی در دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر پیمایشی از نوع تحلیلی مقطعی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 80 دانش آموز دختر و پسر 11 و 12 ساله (40 نفر با آسیب بینایی و 40 نفر بدون آسیب بینایی) شاغل به تحصیل در مدارس آموزش عمومی و مدارس خاص نابینایان شهر تهران بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بر حسب شرایط ورود و خروج به پژوهش، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استدلال اخلاقی ( رست، 1979 ) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون آماری t مستقل و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین استدلال اخلاقی دو گروه با و بدون آسیب بینایی تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بدین معنا که دانش آموزان نابینا در استدلال اخلاقی نسبت به همسالان بینا تأخیر معناداری داشتند (0/05>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آسیب بینایی در رشد مفاهیم اخلاقی و در نتیجه تحول استدلال اخلاقی تأثیر منفی می گذارد. البته باید توجه داشت که شدت آسیب و زمان بروز نابینایی در این رابطه بسیار اهمیت دارد. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
الگوی رشد اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
75 - 106
حوزه های تخصصی:
در این جستار، تلاش می شود الگوی رشد اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی بازطراحی شود. این مقاله بر آن است که با تأکید بر امکان تحول اخلاقی، و معنایابی واژه رشد در آثار خواجه نصیرالدین، از طریق تعمیم تعریف استکمال، به مقایسه مفهوم سازی وی از رشد اخلاقی با انگاره روان شناسان رشد بپردازد. تأکید اندیشمندان رشد اخلاقی، تعریف از طریق عوامل اخلاق است. ما پس از تبیین فرایند رشد اخلاقی، ماهیت رشد اخلاقی را از حیث کیفیت ترکیب و اولویت عوامل تعریف می کنیم. تحلیل مفهومی، گزاره ای و تحلیل سیستمی از آثار طوسی، ابزار و روش تحقیق بوده است. طوسی همچون فلاسفه یونان به نقش شناخت در تحول اخلاقی اهمیت ویژه ای داده است. استنباط و استدلال موضوعات کلی و جزئی اخلاقی که منشأ رفتار است از پیش انگاره های معرفتی عقل نظری، از طریق عقل عملی صورت می پذیرد. نقش عواملی چون عواطف، جنسیت، عوامل جسمانی، عوامل بیرونی محیطی نیز بررسی شده است. بر این اساس، کارکرد اخلاقی انسان، فرایندی فعال با خاستگاه سرشتی، متضمن نظم دهی رفتارهای آدمی توسط شناخت در بافت هنجارها و ارزش های محیط است، به گونه ای که در طول زمان و ممارست و تجربه، این انتظام برای انسان به صورت ملکه که ارزش های خودساخته زیربنایی رفتارند درونی می شود. این تحول اخلاقی، به شکلی نظام مند همچون یک الگوی مرحله ای، از کودکی شروع به شکل گیری می کند و مراحل آن تا بزرگسالی ادامه دارد و در بزرگسالی نیز دارای سطوح و مراتب متعدد است. خواجه برای هر یک از این مراحل، اصول تربیتی ای بیان کرده است.
مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی نوجوانان نابینا و بینای 11 تا 18سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
233 - 248
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینای 11 تا 18ساله شهر تهران انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان بینا و نابینای 11 تا 18 سال شهر تهران بود که در مدارس عادی و مدارس نابینایان در سال تحصیلی 95-96 مشغول بهتحصیل بودند. از بین آنها، نمونه ای به حجم 120 نفر (60 نفر نابینا و 60 نفر بینا) انتخاب شد. گروه نابینا با روش نمونه گیری در دسترس و گروه بینا با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استدلال اخلاقی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تی مستقل به کار گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینا سنین 11 تا 14 ساله شهر تهران تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p<) ولی تفاوت معنی داری برای سنین 15 تا 18 سال مشاهده نشد (05/0<p). با توجه به پایین تر بودن استدلال اخلاقی در سنین 11 تا 14 سال، پیشنهاد می شود در این زمینه مداخلات و بررسی های موثر انجام شود.
چهار چالش اساسی بر سر راه استدلال های اخلاقی؛ دیدگاه دومسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
107 - 123
حوزه های تخصصی:
استدلال های اخلاقی بالاخص با شیوه صورت بندی موجز و مبتنی بر سنت فیلسوفان تحلیلی از قرن بیستم رواج بسیاریافته است. دستمایه اصلی این مقاله بررسی چالش های عملی بر سر راه تحققیک استدلال اخلاقی کارآمد است. بنجامین دومسل از معدود کسانی است که این موضوع را مورد تحلیل مستقل قرار داده و بر این باور است که استدلال اخلاقی فربه و کمالیافته استدلالی نیست که صرفا از اعتبار منطقی برخوردار باشد بلکه باید از چند مانعیا چالش عملی نیز بسلامت عبور کرده باشد. بر همین مبنا، پرسش اصلی در این نوشتار این است که با توجه به دیدگاه دومسل، این چالش ها کدام هستند و تا چه حد بجا و روا طرح شده اند. انکار مسلمات اخلاقی، بی توجهی به نگرش اخلاقی اشخاص، فقدان ژرف نگری و غفلت از ابعاد فردی مسائل اخلاقی، عناوین این چهار چالش هستند.یافته های مقاله گویای آن است که اولا دومسل در تبیین و اثبات صحیح همه این موارد چالش برانگیز چندان موفق نبوده و در موارد موفق نیز برخی از حالات آن نیازمند استدلال بهتریا تبیین بیشتر است.
فرا تحلیلی بر تفاوت های جنسیتی در تصمیم گیری های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
123 - 142
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شباهت و تفاوت قضاوت های اخلاقی در بین زنان و مردان همیشه محلی برای بحث و گفتگو و بوده است و از آنجایی که اخلاق و حوزه های مربوط به آن به دلیل اهمیت آن در تعاملات اجتماعی و انسانی از روانشناسی جدا نبوده ، و از اهمیت بسزایی نیز برخوردار است ، به همین علت بسیاری از کارهای پژوهشی و تجربی با تمرکز بر روی تفاوت های جنسیتی و اخلاق انجام گرفته است که نتایج متفاوتی نیز در بر داشته و ابهاماتی را در این زمینه ایجاد کرده است . لذا این پژوهش در تشریح این موضوعات می تواند کمک کننده باشد . روش: روش تحلیل و جامعه آماری مطالعه حاضر عبارتست از تمامی مطالعات انجام شده و چاپ شده در رابطه با تفاوت های جنسیت در تصمیم گیری های اخلاقی است که در ده سال اخیر منتشر شده اند . یافته ها: نتایج حکایت از آن دارد که هر چند به نظر می رسد که تفاوت های جنسیتی در واکنش های عاطفی نسبت به ایجاد آسیب در دیگران است اما در مواجهه اخلاقی هم زنان و هم مردان سطوح مشابهی از پردازش خود را در گیر کرده و تفاوت ها در عواملی همچون سن، تحصیلات، آموزش،... از اهمیت بیشتری برخوردارند.
دفاعی از اصل گرایی اخلاقی راسی در تقابل با خاص گرایی جاناتان دنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
83 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، دفاعی از اصل گرایی در استدلال اخلاقی است. براین اساس، کبرای استدلال را یک اصل اخلاقی تشکیل می دهد؛ اما همچنین موقعیت و وضعیتی که فعل در آن قرار دارد، می تواند مقدمۀ دیگر استدلال به شمار آید. در این پژوهش، ابتدا گزارشی از اصل گرایی راسی ارائه می شود، سپس نقدها و اعتراضات دنسی بر رویکرد راس دربارۀ اصل گرایی تبیین می شود. درادامه، ضمن نقد خاص گرایی دنسی، دوباره به اصل گرایی راسی پرداخته و از آن دفاع خواهد شد. نتیجۀ این مباحث این خواهد بود که در یک استدلال اخلاقی باید همۀ جوانب، اعم از اصل و موقعیت و وضعیت را در نظر گرفت و رویکردهای مطلق گرایی افراطی و اصل گرایی اخلاقی حداکثری موفق نیستند؛ زیرا دستِ کم نمی توانند مشکل تعارض اخلاقی را حل کنند.
الگو یابی رابطه بین هوش اخلاقی با بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای نگرش مذهبی و استدلال اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
72-88
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به ظهور رویکرد مثبت نگر به سلامت روان در سال های اخیر، بهزیستی روان شناختی به عنوان یکی از عوامل رشد آموزش و پرورش توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است که در این میان شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن اهمیت اساسی دارد. با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی و متغیّرهای مرتبط با آن، پژوهش حاضر با هدف تحلیل روابط بین هوش اخلاقی و بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی استدلال اخلاقی و نگرش مذهبی انجام شده است.
آیا قدرت، ذهن را فاسد می کند؟ تأثیر قدرت بر استدلال اخلاقی و رفتار منفعت طلبانه
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
194 - 225
حوزه های تخصصی:
این مقاله به یک آزمایش تجربی می پردازد، آزمایشی انگیزشی که می کوشد به پاسخی برای این دو سؤال دست یابد: آیا قدرت رهبران بر شکل گیری استدلال ایشان پیرامون مسائل اخلاقی تأثیر می گذارد و آیا چنین استدلال هایی متعاقباً بر بروز رفتار منفعت طلبانه از سوی رهبران مؤثر است؟ در این یک آزمایش از دو مؤلفه برای تحریک و دستکاری قدرت رهبراستفاده شده است: تعداد پیروانی که بر آنها قدرت اعمال می شود (قدرت بر تعداد پیروان بیشتر در مقابل پیروان کمتر) و تعداد گزینه هایی که رهبران برای اعمال اراده خود بر دیگران در اختیار دارند. نتایج حاکیست برخورداری از قدرت بر تعداد پیروان بیشتر، استدلالهای اخلاقیِ رهبران را کاهش می دهد درحالی که برخورداری از قدرت بالاتر در اعمال اراده به آنها امکان می دهد درگیر رفتارهای منفعت طلبانه شوند. همچنین شواهدی وجود دارد دال اینکه با کاهش استدلالهای اخلاقی احتمال بروز رفتارهای منفعت طلبانه افزایش می یابد. اما تأثیر قدرت به واسطه متغیر استدلال اخلاقی نیست بلکه قدرت، نفع شخصی را در داخل و خارج از کانتکست اختیارات، فعال می کند. همچنین طبق یافته های این تحقیق، استدلال اخلاقی یک فرآیند شناختی پایدار نیست بلکه ممکن است نشانگر یک راه فرعی باشد که از طریق آن قدرت بر رفتار منفعت طلبانه تأثیر می گذارد.