مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
شناخت
حوزه های تخصصی:
اهمیت و کارکرد معرفتی خاص قوه خیال در بحث استنتاج استعلایی نقد عقل محض به عنوان واسطه حس و فاهمه مورد تاکید قرار می گیرد. کانت، برخلاف دکارت، نقش معرفتی ایجابی برای قوه خیال قائل است. خیال یکی از قوای اصلی در فرایند تالیف های سه گانه استعلایی است. تالیف بازسازی کاملا بر عهده قوه خیال است. در تالیف بازشناسی، که با مشارکت خیال و فاهمه محقق می شود، معلوم می شود که کانت فقط علم حصولی را به رسمیت می شناسد. با این حال، پرسش از آگاهانه یا ناآگاهانه بدون تالیف ها پرسشی است که کانت نمی تواند بر اساس علم حصولی پاسخ قابل قبولی به آن ارائه دهد. در انتهای مقاله با توجه به نظر ملاصدرا درباره خیال و علم، آرا کانت درباره قوه خیال و فرایند تالیف مورد ارزیابی مقایسه ای قرار می گیرد.
ارزش بررسیهای عصب روان شناختی در تشخیص پیش رس زوال عقل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مطالعات عصب روان شناختی نشان داده اند که سال ها پیش از ظهور نقایص قابل توجه شناختی و عملکردی که برای تشخیص بالینی زوال عقل نیاز است، یک دوره پیش از بیماری وجود دارد. این مرحله با تعدادی از تغییرات مغزی و عصب روان شناختی متفاوت مشخص می شود. در این راستا و در پژوهش های متعدد مشخص شده است که نقایص شناختی همراه با بیماری آلزایمر، هم چون بروز نقص ناگهانی در حافظه رویدادی و دانش معنایی در تمایزگذاری بین بیماران مبتلا به مراحل پیش بالینی آلزایمر و سالمندان سالم مؤثر بوده است. هر چند نقص در حافظه رویدادی به طور معمول نخستین تغییر شناختی پیش از تحول سندرم زوال عقل است، اما عدم تقارن در توانایی های شناختی نیز ممکن است در مرحله پیش بالینی اتفاق افتاده و زوال عقل زود هنگام را پیش بینی کند.
دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی در مسئله حدود و قلمرو عقل در شناخت حقایق
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی در نگرش عرفانی ملاصدراو عرفان نظری ابن عربی ، شناخت اسماء ، صفات و افعال حق تعالی است. در این نگرش ملاصدرا همچون یک عارف واقعی در صدد یافتن راه شناخت حق است وی معتقد است همانطور که هیچ مخلوقی بدون حق تعالی وجود ندارد، هیچ معرفتی بدون معرفت حق تعالی برای مخلوقات امکان پذیر نیست. بدین جهت لازمه شهود حق و ادراک کلیات عقلی، از بین رفتن کوه منیت است .ملاصدرا در اغلب آثار و نوشته های عرفانی خود، راه و روش عرفانی ابن عربی را دنبال نموده و برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است که طالب حق باید این حدود را بشناسد.
روش شناسی فارابی و هابرماس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة شناخت و چگونگی دستیابی به معرفت و دانش صحیح و معتبر موضوعی است که از دیرباز ذهن اندیشوران و فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. مسائل عمده ای که در حوزة معرفت شناسی مطرح بوده عبارت اند از: ماهیت و طبیعت شناخت، قلمرو شناخت، منابع و روش های کسب شناخت. این مسائل در طول قرون مطرح بوده و از زوایای مختلفی در کانون بررسی قرار گرفته است. پیدایش مکاتب فلسفی و معرفت شناختی جدید، ابعاد تازه ای به موضوع بخشیده و مسائل نوی در حوزة روش شناسی و معرفت شناسی طرح کرده است.
در این مقاله تلاش شده است که مسائل اصلی و مهم این حوزه از دیدگاه فارابی و هابرماس، دو اندیشه وری که به دو حوزة فرهنگی و تمدنی مختلف تعلق دارند، به شیوة مقایسه ای بررسی شود. این دو متفکر به لحاظ نظام فکری و علمی، تفاوت ها و مشابهت های گوناگونی دارند و به نظر میرسد که بررسی مقایسه ای تفکرات آنها در حوزة معرفت شناسی و روش شناسی و چالش هایی که فراروی این حوزه قرار دارد، مفید و مؤثر واقع شود.
بررسی مبانی شناخت شناسی ژان پیاژه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک عمیق نظریات در علوم انسانی، مستلزم شناخت مبانی فکری و اندیشه های نظریه پردازان این عرصه است. پژوهش حاضر بر آن است که با شیوه ای توصیفی ـ تحلیلی، مبانی شناخت شناسی ژان پیاژه را مورد نقد و بررسی قرار دهد. پیاژه اساسا یک فیلسوف زیست شناس است که برای کشف ماهیت شکل گیری شناخت در انسان، از شیوه شناخت شناسی تکوینی استفاده کرده و نتایج تحقیقات او منجر به نظریه رشدشناختی گردید. این پژوهش پس از بررسی آراء و نظرات وی، نتایج ذیل را حاصل نموده است: پیاژه بدون در نظر گرفتن تفاوت ماهوی مسائل عقلی و تجربی، با شیوه تجربی، اقدام به کشف شیوه های شکل گیری و ماهیت دانش در انسان نموده است. او تحت تأثیر زیست شناسی، با کاهش جایگاه انسان در حد یک ارگانیزم پیشرفته، والاترین هدف انسان را حیات اجتماعی مناسب در نظر گرفته است. وی با تعریف سازوکار شکل گیری تجربی دانش در انسان به انکار علم حضوری رسیده است. همچنین شیوه شکل گیری دانش در نظریه او منجر به مادی بودن علم می گردد.
مفهوم نظام کامل فلسفی در اندیشه کانت
حوزه های تخصصی:
کانت یک نظام فلسفی را هنگامی کامل میداند که بین اجزاء آن، هماهنگی و همکاری مورد نیاز یک کلِ بهم پیوسته وجود داشته باشد. با اینحال وی در نقدهای اول و دوم، قوای فاهمه و عقل را از هم تفکیک کرده و خلیجی پیمایش ناپذیر را میان آنها متصور ساخته است. وی در نقد سوم، بمنظور حصول یک نظام کامل فلسفی تلاش کرده است بمدد قوة حکم تأملی این شکاف را بردارد و ارتباط متقابل و ارگانیکی سه جزء اصلی فلسفه یعنی شناخت، اخلاق و احساس زیباشناختی را تبیین کند. این نوشتار درصدد است برمبنای آثار اصلی کانت و شروح شارحان، معنا و چگونگی تبیین نظام کامل فلسفی در اندیشه کانت را بررسی نماید.
استاد مطهری و نقد ایدئالیسم
حوزه های تخصصی:
از قرن هفدهم در فلسفة غرب تحولی بنیادی در پژوهش فلسفی روی داد و بحث دربارة نحوة شکل گیری شناخت و میزان اعتبار آن محور مسائل فلسفی شد. این تحول در قلمرو فلسفة اسلامی به علت نبود ارتباط میان دو عالم فلسفة اسلامی و غرب با سه قرن تأخیر بازتاب یافت. استاد مطهری به عنوان استاد مبرز فلسفة اسلامی کوشید تا ابتدا با آرای فیلسوفان جدید و معاصر آشنا شود، سپس به نقد و بررسی آن ها بپردازد. یکی از مسائل مورد توجه استاد مسئلة شناخت بود که در آن دو دیدگاه اصلی در برابر هم قرار دارند: یکی رئالیسم که وجود مابازای ادراکات حسی را در خارج می پذیرد و شناخت حسی را کاشف از خارج می داند؛ و دیگری ایده آلیسم ذهنی که منکر این امر است. علامه طباطبایی و استاد مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم با دفاع از مبانی رئالیستی فلسفة اسلامی به نقد ایدئالیسم ذهنی یا اصالت تصور ازیک سو و نقد مبانی ماتریالیسم دیالکتیک ازسوی دیگر می پردازند. دیدگاه استاد مطهری در این کتاب، که در دهة سی نوشته شده است، با آنچه در درس های شرح مبسوط منظومه در دهه پنجاه القا کرده اند قدری تفاوت دارد. ایشان در کتاب نخست ایدئالیسم به معنای اصالت تصور را از حیث انکار واقعیت هم تراز سفسطه می گیرد و فیلسوفان ایدئالیستی چون بارکلی و شوپنهاور را به لحاظ انکار جهان خارج از ظرف ذهن، در کنار سوفسطائیانی چون پروتاگوراس و گرگیاس نام می برد، درحالی که در کتاب دوم تحلیل عمیق تری از مسئلة شناخت و اثبات جهان خارج به دست می دهد. در این مقاله می کوشیم با ارائة تحلیلی جامع از دیدگاه استاد مطهری در باب شناخت و نقد ایشان بر ایدئالیسم، به نقد و بررسی آرای ایشان بپردازیم.
نقش خیال در فرایند آفرینش هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیال مفهومی دو وجهی که وجهی از آن عدمی است؛ این مفهوم بیشتر نزد عامه مردم به کار می رود و در محاورات روزانه از آن مفهوم "" پوچی"" را استنباط می کنند، اما وجه دیگرخیال وجه "" وجودی"" آن نزد فیلسوفان و هنرشناسان است. در دیدگاه اخیر "" خیال"" از جنس هنر وبستر ظهور خلاقیت هنری است. درک بهتر این مفاهیم مستلزم شناخت نظریاتی است که متفکران اسلامی در این باره بیان داشته اند. این مقاله به دنبال تبیین ِنقش خیال در بروز و ظهور آثار هنری بوده و کوشید تا هنرآفرینی را از این منظر به مثابه فرایندی استعلایی درساختار ذهنی انسان معرفی کند. یافته های این مقاله – که به روش تحلیل اسنادی انجام شده – نشان داد که هنر، نتیجه شهود حقیقت متکی برصورتهای خیالی و عالَم هنر، رهین عالَم خیال است. هنرمند هراندازه که قوای خیالی خود را به مثابه شأنی ارجمند از وجود پالایش کند به توفیق هنری بیشتری دست خواهد یافت.
گزارش و ارزیابی نسبت عاطفه با شناخت از دیدگاه مارتا نوسبام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عاطفه یکی از احوال وجود انسان است که نسبتی پیچیده با عمل و شناخت دارد. مارتا نوسبام عاطفه را از انحای شناخت میداند و معتقد است که عاطفه شناسایی اموری است که در زندگی فرد از اهمّیّت زیادی برخوردارند و در عین حال در کنترل او نیستند. در نگاه او بر خلاف بسیاری از حالات مشابه، عاطفه ناظر به موضوع است. همین مسئله مؤیّد این نکته است که عاطفه نوعی شناخت است. مقصود بودن موضوع شناخت در عواطف باعث میشود که این نحوه از شناخت تفاوت هایی با سایر انواع آن داشته باشد. به این ترتیب، نوسبام این نظریّه را که از یک سو، با تأکید بر موضوع داشتن عواطف، شناختی است و از سوی دیگر، با مقصود دانستن این موضوع، ارزشی است، نظریّه شناختیارزشی عواطف مینامد.
بررسی تطبیقی معانی و جایگاه خیال در مثنوی و آراء افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های فلاسفه و حکما تشریح و تبیین چیستی خیال، جایگاه و کارکرد آن در ارتباط با انسان و هستی شناسی، بوده است. افلاطون اولین فیلسوفی است که برای خیال مرتبه معرفت شناسی قائل شد و با تقسیم جهان به دو عالم معقول و محسوس، مرتبه شناخت خیال را مختص عالم محسوس دانست. مولوی هم در جای جای مثنوی به خیال، اقسام آن، جایگاهش در شناخت و معرفت انسان اعم از امور عینی و ماورائی و تأثیرات متعددی که بر جسم، روان و کمالات روحی فرد می گذارد، پرداخته است؛ بنابراین این جستار درصدد است تا به مقایسه خیال از دیدگاه این دو بپردازد. برای نیل به این هدف ضمن استفاده از روش توصیفی- تطبیقی، نخست، تعاریف خیال از نظر مولوی در مثنوی و نظریات افلاطون بررسی، سپس شباهت ها و تفاوت های دیدگاه های این دو نشان داده شده است. نتیجه این که دیدگاه های آنان از جهت غیر واقعی بودن و سایه بودن جهان و پدیده ها، ارتباط تقلید و خیال، محدود و ناقص بودن ابزار خیال برای درک واقعیت و این که این نحو ادراک متعلّق به عموم مردم است، به هم شبیه و در مواردی مانند قدرت خیال، جایگاه معرفتی خیال، معنی و تأثیر خیال متفاوت است.
اخلاق در نظر و عمل
حوزه های تخصصی:
انسان دوستی و مفاهیم مرتبط با آن، از جمله مباحثی است که در طول تاریخ بشر، مورد توجه بوده و از اهمیت ویژ ه ای در روابط انسانی برخوردار است. مفهوم انسان دوستی و مسائل مرتبط با آن، بار ها از سوی صاحب نظران و اندیشمندان نقد و بررسی شده است.
البته این مفهوم، از گسترة معنایی وسیعی برخوردار است و بحث و بررسی تمامی مسائل مربوط به آن، از عهدة یک مقاله یا کتاب خارج است و به کنکاش و تتبع زیاد و زمان کافی نیاز دارد. اما از جمله مباحثی که مستقیماً به مفهوم انسان دوستی مربوط است و در حقیقت زیر مجموعة آن قرار می گیرد. مسئلة نحوة تعامل حکومت با مردم و حفظ کرامت و جایگاه انسانی شهروندان جامعه توسّط دولتمردان است. مقالة حاضر به بررسی این امر مهم در سیرة علوم و با تأکید بر نامة حضرت به مالک اشتر، پرداخته، تلاش می کند برخی اصول انسان دوستی را که دولتمردان، ملزم به رعایت آن در قبال مردم هستند، از دیدگاه امام علی (ع) مورد بررسی قرار دهد. مفاهیمی چون رعایت عدالت در برخورد با مردم، مشورت با مردم در امور جامعه، نقد پذیری دولتمردان مخالفت با حاکمیّت روابط ، پاسخگو بودن مسئولان به مردم، ایجاد امنیت در جامعه و ... از جمله اصول انسان دوستی است که حضرت در کلام گهر بار خود به آن اشاره فرموده و ما نیز در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت.
ساختار روایی و دراماتیک در رساله های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افلاطون دسته ای از هنرمندان (به ویژه شاعران) را به دلیل تاثیرگذاری منفی بر جوانان، از آرمانشهر خویش بیرون افکند ولی پیش از بیرون راندن آنان، داستانگویی و روایتگری را از ایشان گرفت و در زیر ردای فلسفه خود پنهان کرد. به یمن این شیوه های هنری است که تاثیرگذاری اندیشه های افلاطون در رساله هایش دو چندان گشت و همچنین کیفیتی زیبایی شناختی و هنری به خود گرفت که در تاریخ اندیشه و هنر بشری پیوسته مورد تامل قرار گرفته است. رساله های افلاطون به دلیل داستانگویی و گفتگوی میان شخصیت ها، نمونه ای مناسب در بررسی این ادعاست که روایت می تواند شیوه ای برای دستیابی به شناخت باشد. در این مقاله، ساختار کلاسیک روایت به ویژه درام در یکی از شاخص ترین رساله های افلاطون به نام تئای تتوس به روش توصیفی - تطبیفی بررسی می شود تا روشن شود که این رساله نمونه ای از هنر افلاطون در کاربرد ساختار روایی برای انتقال معنا و اندیشه است و همچنین توان سنجیده شدن در چارچوب های دیگر از نگره های روایی را دارد.
نظریه شناخت در علوم عقلی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان، متکلمان، منطقیان و اصولیان مسلمان شناخت را باور صادق جزمی ثابت تعریف کرد ه اند، ظنون را ملحق به جهل دانسته و قلمرو شناخت یقینی را حقایق ضروری و شناخت غیر یقینی را حقایق امکانی بحساب آورده اند. بر اساس تعاریف و اصول موضوعه آنان، می توان بدست آورد که معیار شناخت این است که باور از منشأ مناسب پدید آمده باشد. بر همین اساس، قیدهای ""جزمی"" و ""ثابت"" در تعریف شناخت زایداند و ذکر آنها به سبب تفکیک نشدن تعریف از معیار شناخت و احکام غیرشناختی باور از احکام شناختی آن است. رویکرد آنان در معرفت شناسی برون گرایانه است.
بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی نسخه ی فارسی پرسش نامه ی نظم جویی شناختی هیجان- فرم کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تهیهی نسخهی فارسی پرسشنامهی نظمجویی شناختی هیجان- فرم کودکان (CERQ-K-P) و بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی آن در جامعهی کودکان ایرانی بود.
روشکار: نسخهی انگلیسی CERQ-K پس از آمادهسازی با روش ترجمهی مضاعف بر روی 531 نفر (258 نفر پسر و 273 نفر دختر) از دانشآموزان پایههای سوم، چهارم و پنجم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 90-1389 اجرا و اعتبار نسخهی CERQ-K-P از طریق همسانی درونی و همبستگیهای مجموعهی ماده بررسی گردید. ساختار عاملی مقیاس با هر دو شیوهی تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مولفه ی اصلی با استفاده از چرخش واریماکس ارزیابی و روایی پرسشنامهی مذکور، از طریق همبستگی بین خردهمقیاسها و روایی ملاکی بررسی گردید.
یافتهها: ضرایب آلفای کرونباخ برای تمام خردهمقیاسها و کل مقیاس در هر دو جنس و کل شرکتکنندگان از نظر روانسنجی، مطلوب بوده و دامنهی اکثر همبستگیهای مجموعهی ماده بیشتر از 4/0 بود. بررسی ساختار عاملی این
پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی از الگوی 9 عاملی اصلی CERQ-K حمایت کرد که 68 درصد واریانس را تبیین میکرد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نیز حاکی از برازش مطلوب و قابل قبول ماده ها بود. به علاوه، الگوی ضرایب همبستگی بین خردهمقیاسها و روایی ملاکی هم زمان
پرسشنامه، با مقیاس اضطراب چندبعدی کودکان و مقیاس افسردگی کودکان، بیانگر روایی خوب این مقیاس بود.
نتیجهگیری: نسخهی فارسی پرسشنامهی نظمجویی شناختی هیجان فرم کودکان در جامعهی ایران اعتبار و روایی خوبی دارد و ابزار مناسبی جهت فرآیندهای غربالگری، تشخیص و درمان مشکلات مختلف هیجانی در موقعیتهای بالینی و پژوهشی میباشد.
رابطه ی بین سبک های مقابله ی اجتناب شناختی - رفتاری و اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر جهت بررسی رابطهی سبکهای مقابلهای شناختیرفتاری و انواع اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه انجام شده است.
روشکار: در این پژوهش توصیفی همبستگی، 200 نفر دانشجوی شاغل به تحصیل در نیمسال اول 89-1388 از میان دانشکدههای مختلف دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. به منظور سنجش انواع سبکهای مقابلهی اجتنابی از مقیاس سبکهای مقابلهی اجتناب اجتماعیشناختی و برای سنجش اختلال خوردن از آزمون بازخورد اختلال خوردن استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام با سطح معنیداری 05/0>P انجام شد.
یافتهها:سبک مقابلهی اجتناب اجتماعیرفتاری با اختلال خوردن و زیرمقیاسهای آن یعنی رژیم غذایی (05/0>P)، پرخوری (01/0>P) و مهار دهانی (05/0>P) رابطهی مثبت معنیداری دارد. در این میان مقابلهی اجتناب رفتاری با مشکل پرخوری رابطهی مثبت معنیداری دارد. مقابلهی اجتناب اجتماعیشناختی با اختلال خوردن کلی (05/0>P) و دو زیرمقیاس مهار دهانی و پرخوری رابطه دارد (01/0>P) اما با رژیم غذایی رابطهی معنیداری نداشت. تحلیل رگرسیونی چندگانه نشان میدهد که از بین انواع سبکهای اجتنابی، سبک مقابلهی اجتناب اجتماعیرفتاری بهترین پیشبینیکنندهی انواع اختلال خوردن میباشد به طوری که اجتناب اجتماعیرفتاری میتواند 07/0 درصد واریانس خردهمقیاس رژیم غذایی،22 درصد واریانس پرخوری و 13 درصد واریانس مهار دهانی را تبیین کند.
نتیجهگیری: مبتلایان به اختلال خوردن از انواع سبکهای مقابلهی اجتنابی برای رویارویی با فشارهای روانشناختی استفاده میکنند و اختلال خوردن نیز نوعی سبک رویارویی با مشکلات زندگی است. سبک مقابلهی اجتنابی اجتماعیرفتاری بهترین پیشبینیکنندهی اختلال خوردن محسوب می شود.
نگاهی روان شناختی به «انسان کامل از دیدگاه قرآن»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت بود بر داشتن گامی در جهت ارائه یک تحلیل روان شناختی از «انسان کامل در قرآن» و به دنبال آن، پاسخگویی به این سؤال که «چگونه می توان محتواهای قرآنی مربوط به انسان کامل را ساختاری روان شناختی داد؟». روش پژوهش عبارت بود از تحلیل مفهومی و نظری مفاهیم مربوط به «انسان کامل» با روش شناسی رایج در حوزه های علمیه و علوم اسلامی، این تحقیق با بررسی و تحلیل آیات قرآن در مورد انسان های برتر، فهرستی از معادل های انسان کامل را از قرآن استنباط نمود. آنگاه با التزام به مفاهیم آیات قرآن به قالب ریزی آن در مفاهیم اساسی دانش روان شناسی پرداخت.
براساس دستاوردهای این تحقیق که رویکردی میان رشته ای را تعقیب کرده، ویژگی های انسان کامل در چهار دسته شناختی، رفتاری، عاطفی و سه جنبه ای از قرآن را استخراج و در قالب چند مدل تصویری ارائه شده است.
شاخص ها و مؤلفه های بصیرت سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بصیرت، بینشی برآمده از شناخت صحیح و دقیق، همراه با ایمان و باور یقینی است؛ به شرط آنکه هیجان ها، غرایز حیوانی و وسوسه های نفسانی و شیطانی در آن اثری نداشته باشند و مصداق حق را درست تشخیص دهد.
اهمیت و ضرورت بصیرت را در گذر از فتنه ها باید جست وجو کرد و هدف از بصیرت، عمق بخشیدن به شناخت ها، راسخ کردن ایمان ها، مهار کردن خواهش های نفسانی و تشخیص مصداق حق، برای تحقق بخشیدن به آرمان همة انسان ها؛ یعنی برپایی حکومت عدل گستر است. بر اساس تعریف ارائه شده مؤلفه های بصیرت عبارتند از: شناخت یقینی، ایمان و باور قلبی، مهار گرایش های منفی و تشخیص مصداق حق.
تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانه های افسردگی و دوز متادون مصرفی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق، بررسی تاثیر گروه درمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانههای افسردگی و دوز متادون بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) میباشد.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی طی 6 ماه (پاییز و زمستان 1389) بر روی بیماران MMT کلینیک بیمارستان ابنسینای مشهد انجام شد. با نمونهگیری در دسترس، 12 بیمار انتخاب و تحت 15 جلسه رواندرمانی گروهی شناختی رفتاری به روش فرانظری قرار گرفتند. 12 بیمار نیز گروه شاهد را تشکیل دادند. معیارهای ورود به مطالعه داشتن سواد در حد خواندن و نوشتن، گذشت حداقل یک ماه از پایان دوره القای MMT، عدم ابتلا به اختلالات عمدهی روانپزشکی در محور یک به جز وابستگی به اپیوئیدها و عدم ابتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. دوز متادون بر اساس گزارش درمانگاه و نشانههای افسردگی توسط آزمون فهرست بازبینی تجدیدنظرشدهی 90 نشانگانی در ابتدا و انتهای مطالعه سنجیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 و آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکسویه صورت پذیرفت.
یافتهها: تفاوت بین میانگین نمرات افسردگی آزمودنیها در دو گروه آزمون و شاهد پس از مهار تاثیر پیشآزمون، سن و مصرف متادون معنیدار (001/0>P) به میزان 57 درصد بود، ولی تفاوت معنیداری در میانگین دوز متادون مصرفی بین دو گروه در پسآزمون وجود نداشت (07/0=P).
نتیجهگیری: گروهدرمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری میتواند در کاهش علایم افسردگی در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر باشد، لیکن در کوتاهمدت بر دوز متادون مصرفی ایشان تاثیر معنیداری ندارد.
تجربه ی دینی حافظ شیرازی بر اساس نظریه ی گلاک و استارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش های دین در دنیای مدرن و دفاع به ویژه جامعه شناسان از کارکردها اجتماعی دین، موجب شد تا جامعه شناسی دین در حوزه ی پژوهش های دینی شکل گیرد و پژوهش گران این حوزه را بر آن دارد تا راه کارهایی برای عملیاتی و اجرایی کردن دین، ارائه نمایند و کارکردهای آن را در مناسبات و تعاملات اجتماعی نشان دهند. لذا، از این رهگذر برای دین ابعاد متعدّدی مطرح نموده و آن را به عنوان پدیده ای چند بُعدی، معرّفی کردند. نظریه ی گلاک و استارک از جمله مهم ترین نظریه های مطرح در حوزه ی مذکور است. در این نظریه برای دین پنج بعد، ذکر شده:1. اعتقادی؛ 2. مناسکی؛ 3. تجربی؛ 4. فکری 5. پیامدی. تجربه ی دینی از عناصر مشترک همه ی ادیان و یکی از ابعاد مهم دین و در حکم جوهر آن می باشد. در تجربه ی دینی بر احساس که منبع ژرف دین است تأکید می گردد. در حقیقت، بعد تجربی دین شیوه ای برای احساس حضور خداوند در درون می باشد. گلاک و استارک برای تجربه ی دینی چهار شاخص برشمردند:1. شناخت؛ 2. توجّه؛ 3. ایمان و 4. ترس و بیش تر، کارکردهای اجتماعی آن ها را مورد توجه قرار دادند. حافظ شیرازی، به عنوان شاعرِ مسلمانِ عارف، صاحب تجربه های دینی است. شناخت حافظ، شهودی و مبتنی بر شیوه ی عاشقانه است. عشق در تجربه ی حافظ، پدیدآورنده ی پایدارترین نظام اجتماعی استوار بر مناسبات و تعاملات انسانی است و توجّه یا نیایش، بیداری و تعادل در رفتار اجتماعی را در پی دارد. ایمان، تعیین کننده ی نحوه ی عمل و معنابخش زندگی است و عدالت محوری و عمل گرایی، دو کارکرد عمده ی اجتماعی ایمان حافظ است. ترس در تجربه دینی حافظ راهی ندارد و حافظ امید را به جای آن می نشاند؛ زیرا ترس مربوط به آینده است؛ در حالی که حافظ اهل اغتنام فرصت و طالب زندگی در زمان حال است.
بازخوانی قصه های کودکان بر مبنای مولفه ی طرح واره در رویکردِ شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصههای کودکان عموماً در صورت و روایت، ساده و قابل دریافت و در زیرساخت، غنی و سرشار از نکات شناختی- عاطفی و توانمایگیِ تأویلی اند. این قصهها گرچه در مقام ارتباط (فرم، روایت و زبان) به راحتی با مخاطب خود رابطه برقرار می کنند؛ در مقام کارکرد های پنهان و پیچیده، واجد شبکه ی عظیم و گستردهای از مفاهیم، الگوها، طرح وارههای شناختی هستند بیان غیر مستقیم قصه ها، ناخودآگاه کودک را مخاطب قرار می دهد و از رهگذر شناخت و تغییر«طرح وارههای» منفی و ناسازگار و جایگزین کردن آنها با طرح وارههای مثبت و درمانگر، آنها را برای رویارویی با «جهانهایِ واقع و ممکن» آماده می کند. تاثیر داستان بر رشد کودکان به دلیل در برگرفتن استعارهها و طرحوارهها و تمهید فرایندهای رشد بسیار پیچیده است. قصهگویی با بیدارکردن نیروهای درونی کودک و استفاده از دانش طرح وارهای او، غیرمستقیم او را از موانع، تضادها و نیز امکانها و استعدادهایش آگاه میکند و او را به تفکر، تعمق و جست وجو وا میدارد. بحث «طرح واره» یکی از مباحث مهم و کانونی در حوزه ی مطالعات میان رشتهای و علوم شناختی است. طرح وارهها نوعی تجربه سازمان یافته و دانشهای بستهبندی شدهاند که چارچوبهای شناختی ما را به عنوان مجموعه ای متشکل از ذهنیتها، تصورات، تصاویر و ارزشها و احساسات رقم میزنند. طرح واره درمانی بر این است که اندیشهها و الگوهای رفتاری منفی به نوعی با تجربههای منفی دوران کودکی مرتبطاند و چنانچه این الگوها که آنها را طرح وارههایِ ناسازگار مینامند، به درستی شناخته نشوند، مقابله با آنها راه به جایی نمیبرد. در این مقاله قصههای مشهور کودکان بر مبنای نظریه طرح واره و دو راه حلِ اساسی: «تغییرِ» طرح وارههایِ منفی و ناسازگار و «تعبیر» های مثبت و درمانگر، بازخوانی و تحلیل میشود.