مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
BDNF
حوزه های تخصصی:
با افزایش نسبت افراد میانسال در جامعه و به موازات آن اختلال های شناختی و زوال عقلی ناشی از فشارهای زندگی، فعالیت ورزشی، یکی از راه حل های مناسب برای جلوگیری از اختلال در سیستم عصبی مرکزی محسوب می شود، به همین دلیل هدف پژوهش حاضر مقایسة دو نوع فعالیت ورزشی استقامتی و مقاومتی به مدت 8 هفته بر BDNF بود. به این منظور 150 سر موش صحرایی در تمرینات استقامتی (دویدن با سرعت m/min 25 – 10) و تمرینات مقاومتی (بالا بردن وزنه از نردبان مخصوص با شدت 104 تا 126 درصد وزن بدن حیوان) شرکت کردند. نمونه ها در آغاز دورة تمرینی، 24 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین در هفتة چهارم و 24 ساعت، 3 و 5 روز پس از آخرین جلسة تمرین در هفتة هشتم جمع آوری شدند. به-منظور جمع آوری خون سرخرگی، خونگیری مستقیم از بطن چپ انجام گرفت. سپس خون گرفته شده در لوله های آزمایش حاوی آپروتینین ریخته شد و پس از 10 دقیقه قرار گرفتن در محیط آزمایشگاه به کمک سانتریفیوژ، سرم ها جدا شده و بلافاصله در دمای 80- درجة سانتی گراد به منظور انجام آزمایش های بعدی نگهداری شد. از آزمون های آماری کلموگروف – اسمیرنف، آنالیز واریانس مکرر چندعاملی و آنالیز واریانس یک عاملی برای مقایسة میانگین ها و برای بررسی ارتباط بین BDNF و کورتیزول از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. در هفته های چهارم و هشتم BDNF به طور معناداری در گروه مقاومتی افزایش یافت (به-ترتیب 014 /0 = P و 047 /0 = P) ، این افزایش در گروه استقامتی معنادار نبود (05 /0P>).ودرفواصل سه وپنج روز بعداز آخرین جلسه تمرین BDNF درگروه مقاومتی کاهش غیرمعنادارنسبت به گروه کنترل نشان داد (05 /0P>)، ولی در گروه استقامتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار به دست آمد (به ترتیب 032 /0 = P و 023 /0 = P) . در هفتة هشتم، سه و پنج روز پس از آخرین جلسة تمرین سطوح کورتیزول به طور معناداری در گروه تمرین استقامتی افزایش یافت (به ترتیب 046 /0 = P و 02 /0 = P و 044 /0 = P) . در تمامی مراحل نمونه گیری ارتباط معناداری بین BDNF و کورتیزول مشاهده نشد. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد که شدت و مدت اجرای برنامة تمرینی بر میزان سطوح BDNF تأثیر می گذارد و تمرین با شدت متوسط منجر به بالا رفتن سطوح BDNF می شود ولی تمرینات شدید بنا به دلایلی که شاید افزایش سطوح کورتیزول یکی از آنها باشد، افزایش سطوح BDNF را مهار می کند. از طرفی در طول دورة تمرینی، تمرینات مقاومتی نسبت به تمرینات استقامتی موجب افزایش بیشتر سطوح BDNF می شوند.
تأثیر تمرینات پیلاتس بر سطح BDNF سرم مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) که از نظر ساختاری شبیه فاکتور رشد عصبی است، در قسمت هیپوکامپ تولید می شود و یکی از فاکتورهایی است که در دوران سالمندی در اثر فقدان فعالیت کاهش می یابد. کاهش BDNF بر حافظه، یادگیری و شناخت، ، جذب غذا و متابولیسم انرژی تأثیر می گذارد و سبب اختلال رفتاری می شود؛ با فعالیت ورزشی می توان این کمبود را جبران و حتی از بروز آلزایمر جلوگیری کرد. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرینات پیلاتس بر سطح BDNF سرم در مردان سالمند بود. برای این منظور20 مرد سالمند به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل با میانگین سنی (گروه کنترل 67/2±65 سال، گروه تجربی 62/2±64 سال) و میانگین وزن (گروه کنترل 59/3±73 کیلوگرم، گروه تجربی 54/3±71 کیلوگرم) تقسیم شدند. از کلیه آزمودنی ها 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 24 ساعت پس از پایان دوره تمرینی، به صورت ناشتا خون گیری به عمل آمد. سپس گروه تجربی به مدت 12 هفته (هر هفته 5 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه) برنامه ورزشی پیلاتس را دریافت کردند. درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و تنها پیگیری شدند. به منظور مقایسه درون گروهی از آزمون آماری t همبسته و برای مقایسه بین گروهی از t مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که سطوح BDNF سرم در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت (05/0>P). نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات پیلاتس به عنوان یک روش ایمن و مؤثر، سبب افزایش سطوح BDNF سرم مردان سالمند می شود. بنابراین، با توجه به اینکه BDNF در دوران سالمندی بر اثر بی تحرکی کاهش می یابد، می توان کمبود آن را با اجرای تمرینات کم هزینه و بی خطر پیلاتس جبران کرد.
تأثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک بر سطوح هموسیستئین و BDNF در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی هموسیستئین و BDNF مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 14دانشجوی مرد که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 4 هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با 6 تا 12 تکرار اجرا کردند. خون گیری به منظور اندازه گیری سطوح BDNF و هموسیستئین قبل و 48 ساعت بعد از دوره ی تمرینات جمع آوری گردید. از آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت بین گروه ها و از تی همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهی، و نیز به منظور تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معناداری 05/0P
مقایسه میزان تمرکز توجه و BDNF ناشی از اعمال تمرین استقامتی در دختران و پسران غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مغز (BDNF) دانشجویان دختر و پسر غیرورزشکار و همچنین بررسی ارتباط بین تغییرات این دو عامل بود. بدین منظور، 30 دانشجوی غیرورزشکار (میانگین سنی 6/1±1/24 سال)، براساس پیش آزمون استروپ در چهار گروه پسران، دختران، پسران کنترل و دختران کنترل، توزیع شدند، و پس از نمونه گیری خونی، تمرینات خود را براساس پروتکل تمرین استقامتی با شدت 85-70 درصد ضربان قلبی بیشینه و به مدت 40 دقیقه، 3 جلسه در هفته به مدت 5 هفته ادامه دادند. نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنا دار میزان BDNF در هر دو گروه دختران و پسران شد (05/0>P)، ولی زمان پاسخ به آزمون استروپ، فقط در گروه پسران به صورت معنا داری کاهش یافت (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد، تفاوت معنا داری بین پسران و دختران در اثرگذاری تمرین استقامتی بر زمان پاسخ به آزمون استروپ وجود نداشت (05/0P>)، اما میزان BDNF در گروه دختران به صورت معنا داری بیشتر از پسران بود (05/0>P). همبستگی بین تغییرات زمان پاسخ به آزمون استروپ و میزان BDNF در هیچ یک از دو گروه پسران و دختران، از نظر آماری معنا دار نبود (05/0P>). به طور کلی براساس یافته های این تحقیق به نظر می رسد تمرین استقامتی می تواند به افزایش میزان BDNF و بهبود تمرکز منجر شود، اما در این زمینه تفاوت هایی احتمالی بین دختران و پسران وجود دارد که نیازمند تحقیقات بیشتری است.
تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی تناوبی بر سطوح سرمی ائوتاکسین و عامل نروتروفیک مشتق از مغز در مردان جوان با اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ائوتاکسین آدیپوکین پیش التهابی مترشحه از بافت چربی است که ترشح آن در چاقی افزایش یافته و مانع نوروژنز می شود. BDNF نیز یکی از عوامل رشد عصب ی است که در عملکرد شناخت ی ، متابول ی سم چرب ی و قند و همچنین پاتوفیزیولوژی چاقی و سندرم متابولیک در بزرگسالی مؤثر است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر شش هفته تمرین مقاومتی تناوبی بر سطوح سرمی ائوتاکسین و عامل نروتروفیک مشتق از مغز در مردان جوان با اضافه وزن بود. 20دانشجوی غیرفعال و فاقد برنامه ورزشی منظم از دانشگاه خوارزمی انتخاب و به صورت تصادفی به دوگروه تمرین (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته و هرجلسه به مدت 45دقیقه در تمرینات حضور داشتند. برنامه تمرینی شامل هفت حرکت با شدت 30-40درصد 1RM و سرعت 2v به مدت 10ثانیه و فواصل استراحتی با شدت 30-40درصد 1RM و سرعت v به مدت 20ثانیه بود. نمونه های خونی قبل و پس از شش هفته تمرین، اخذ و مقادیر ائوتاکسین و BDNF سرمی با روش الایزا اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه متغیرها و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی نشان دادند که شش هفته تمرین مقاومتی تناوبی موجب کاهش معناداری در شاخص های پیکرسنجی مثل توده ی بدنی (0/003= p ) ، شاخص توده بدن (0/004 = p )، دور کمر (0/012= p ) و درصد چربی (0/001= p ) شد؛ همچنین، این روش موجب افزایش معنی دار در استقامت عضلانی (0/001= p )، و سطوح BDNF سرمی گروه تمرین نسبت به گروه کنترل گردید (0/024= p )؛ همچنین، سطوح ائوتاکسین سرمی در گروه تمرین کاهش معنی داری داشت (0/022= p ). نتایج همبستگی هم نشان داد بین ائوتاکسین و BDNF پیش و پس از آزمون به ترتیب رابطه معکوس معنی داری وجود دارد (0/511- p = 0/013 r=- 0/586 ،p=0/015 r = ). کاهش وزن در اثر شش هفته تمرین مقاومتی تناوبی که همراه با از دست دادن بافت چربی بوده است، موجب کاهش سطوح سرمی ائوتاکسین و افزایش سطوح سرمی BDNF گردیده است.
اثر تمرینات شناختی و ایروبیک بر عملکرد شناختی، حرکتی و سطح فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز در مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) به عنوان یکی از عوامل مرتبط با عملکرد عصبی- عضلانی و عملکرد شناختی می باشد که با افزایش سن کاهش می یابد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر تمرینات ایروبیک، و شناختی بر سطح تعادل پویا، توجه و سطح BDNF سرمی در مردان سالمند بود. روش کار: در تحقیق نیمه تجربی حاضر 60 مرد سالمند سالم به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه تمرین ایروبیک، تمرین شناختی، ترکیبی (ایروبیک- شناختی) و کنترل تقسیم شدند. تمرینات به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته انجام شدند. از آزمون های تی وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه برای بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی استفاده شد (05/0 ≥P). نتایج: پس از دوره تمرین افزایش معنی داری در BDNF سرمی در گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (001/0 ≥ P). همچنین افزایش معنی داری در نسبت پاسخ های صحیح بر کل محرک های هدف و غیر هدف و کاهش معنی داری در خطای ارتکاب، خطای حذف و زمان واکنش در گروه های مداخله نسبت به گروه های کنترل مشاهده شد (05/0 > P). همچنین بهبود معنی داری در تعادل پویا در گروه های ایروبیک و ترکیبی نسبت به گروه های کنترل (001/0 > P) و تمرین شناختی (05/0 > P)مشاهده شد. بحث و نتیجه گیری: تمرینات شناختی و ایروبیک با افزایش BDNF موجب بهبود توجه و عملکرد تعادل در سالمندان می شود
تأثیر تمرین هوازی تداومی متوسط و تناوبی شدید قبل از ایسکمی مغزی بر حافظه فضایی و شاخص نروتروفیک BDNF موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
35 - 52
حوزه های تخصصی:
پیش آماده سازی با فعالیت ورزشی باعث کاهش آسیب سکته مغزی می شود؛ بااین حال، اثر تمرین های هوازی تداومی و تناوبی بر حافظه پس از سکته مغزی سنجیده نشده است؛ ازاین رو، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تداومی با شدت متوسط در مقایسه با تمرین تناوبی با شدت بالا قبل از ایسکمی مغزی بر حافظه فضایی و سطح پروتئین BDNF هیپوکامپ در موش صحرایی نر ویستار بود. بدین منظور، 75 سر موش نر ویستار دوازده هفته ای به سه گروه کنترل (تعداد = 25)؛ تمرین تداومی (تعداد = 25) و تمرین تناوبی با شدت بالا (تعداد = 25) تقسیم شدند و پروتکل تمرین تداومی با شدت متوسط (پنج جلسه در هفته) و تناوبی با شدت بالا (سه جلسه در هفته) را به مدت شش هفته انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، حیوانات اکتساب حافظه فضایی را به مدت سه روز و 24 ساعت بعد از جراحی سکته مغزی به روش انسداد شریان مرکزی مغزی انجام دادند و هفت روز بعد آزمون یادداری گرفته شد. بلافاصله پس از آزمون، موش ها هوش بری و بافت هیپوکامپ برای سنجش تغییرات پروتئین BDNF استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که تمرین تداومی قبل از سکته مغزی سبب کاهش تخریب در حافظه و یادگیری شد ( 0.0002 P = ). همچنین، آزمون آماری یو من- ویتنی تفاوت معناداری ( 0.02 P = ) را در مقادیر BDNF بافت هیپوکامپ گروه تداومی نسبت به گروه تناوبی نشان داد. فعالیت تداومی با شدت متوسط تأثیر چشمگیری بر جلوگیری از تخریب حافظه، یادگیری و میزان BDNF هیپوکامپ پس از سکته مغزی دارد. درواقع، فعالیت تداومی با شدت متوسط می تواند به کاهش آسیب های ناشی از سکته مغزی منجر شود.
تأثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن PGC-1α، BDNF و اختلالات یادگیری در هیپوکمپ رت های سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
91 - 104
حوزه های تخصصی:
سالمندی، دوره ای است که علاوه بر مشکلات جسمی با اختلالات رفتاری، شناختی و حرکتی همراه است و تمرین استقامتی می تواند این اختلالات را به وسیله افزایش بیان برخی فاکتورها بهبود بخشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته دویدن استقامتی روی نوارگردان (هفته ای پنج روز با سرعت 20 متر بر دقیقه) بر بیان ژن PGC-1α ، BDNF ، یادگیری و حافظه در هیپوکمپ رت های سالمند بود. رت ها به صورت تصادفی به سه گروه سالمند، سالمند- تمرین و جوان تقسیم شدند. پس از پایان برنامه تمرینی، هیپوکمپ جدا شد و برای تخلیص RNA ، در فریزر 80- نگهداری شد. بیان ژن ازطریق آنوای یک طرفه و آزمون آزمون میز آبی موریس با استفاده از آنوای یک طرفه با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که یادگیری و حافظه فضایی در گروه سالمند نسبت به گروه جوان کاهش یافتند و تمرین این نقص را بهبود بخشید. همچنین، تمرین سبب شد که بیان PGC-1α و BDNF در گروه سالمند افزایش یابد؛ به نحوی که بین گروه سالمند- تمرین و جوان در بیان این دو فاکتور تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0 P ˂ )؛ بنابراین، با توجه به نقش PGC-1α و BDNF در محافظت از نورون ها، به نظر می رسد که فعالیت استقامتی بر اختلالات ناشی از سالمندی تأثیری پیشگیرانه داشته باشد.
مقایسه اثر فعالیت تناوبی شدید با حرکت هم زمان، متوالی و متناوب بالاتنه و پایین تنه بر آیریزین وBDNF پلاسمای زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
39 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر فعالیت تناوبی شدید با سه مدل چیدمان؛ همزمان، متوالی و متناوب فعالیت بالاتنه و پایین تنه بر آیریزین و BDNF پلاسمای زنان چاق بود. 11 زن تمرین نکرده ی چاق، 5/8±30/5 ساله و درصد چربی؛ 4/0±39/9، طی سه روز غیر متوالی، سه پروتکل روی دستگاه الپتیکال را با اعمال طرح متقاطع اجرا کردند. در پروتکل متوالی؛ پدال زدن دست، سپس پا بصورت متوالی هر کدام 10 تکرار با 90% وات حداکثر به مدت 40 دقیقه، در پروتکل همزمان؛10 تکرار پدال زدن دست با پا بصورت همزمان با 90% وات حداکثر به مدت 29 دقیقه و در پروتکل متناوب؛ پدال زدن دست و پا بصورت متناوب هر کدام 14 تکرار با 90% وات حداکثر به مدت 26 دقیقه و40 ثانیه، اجرا گردید. وهله های یک دقیقه ای فعالیت توسط استراحت های فعال یک دقیقه ای با 30% وات حداکثر تفکیک شدند. نمونه خونی قبل و یک ساعت پس از اتمام پروتکل ها اخذ شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی LSD، تفاوت معناداری (p≤0/05) در مقایسه تغییرات آیریزین و یا BDNF بین پروتکل ها نشان نداد اما در پروتکل های همزمان، متوالی و متناوب به ترتیب با افزایش 28/24 (0/02=p)، 21/86 و 17/18 (0/03=p) درصدی سطوح آیریزین و کاهش 0/01، 10/08 و 10/76 درصدی سطوح BDNF، نسبت به مقادیر پایه روبرو بودیم. در مجموع علیرغم صرف زمان کمتر در مدل های همزمان و متناوب نسبت به مدل متوالی و درک فشار کمتر مدل متناوب نسبت به مدل همزمان، به نظر می رسد ترشح آیریزین و BDNF بیشتر متاثر از انرژی مصرفی طی ورزش باشد تا شدت، مدت و یا مدل چیدمان فعالیت عضلات.
تأثیر تمرینات تناوبی و مکمل کوئرستین بر عوامل اثرگذار شناختی BDNF و CREB در هیپوکامپ مغز موش های مبتلابه سرطان کولون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرطان روده بزرگ یا سرطان کولون به رشد توده های سرطانی در روده بزرگ گفته می شود. بر اساس شواهد تحقیقی، استفاده از آنتی اکسیدان ها و تجویز فعالیت های منظم ورزشی یکی از بهترین راهکارها برای پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری ها است. هدف از این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی و مصرف کوئرستین بر فاکتور نورون زایی مشتق شده از مغز (BDNF) و پروتئین متصل شونده به عناصر پاسخ دهنده به آدنوزین مونوفسفات حلقه ای (CREB) در هیپوکامپ مغز موش های مبتلابه سرطان کولون بوده اثر زیادی بر کارکردهای شناختی دارد. روش ها: آزمودنی های این پژوهش شامل 50 سر رت صحرایی نر ویستار (وزن: 30±250 گرم، سن: 12 هفته) بود که بر اساس وزن، همگن شده و به روش تصادفی در 5 گروه (هر گروه 10 سر) کنترل سالم، گروه کنترل سرطانی، گروه سرطانی + مکمل کوئرستین گروه سرطانی+ تمرین تناوبی، گروه سرطانی + مکمل کوئرستین + تمرین تناوبی موردبررسی و ارزیابی قرار گرفتند. اندازه گیری های BDNFو CREB در هیپوکامپ مغز موش های صحرایی طبق استاندارد و روش الایزا انجام شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین تناوبی در هیپوکامپ مغز موش های مبتلابه سرطان کولون بر میانگین نمرهBDNF (p=0/047) وCREB (p=0/032) تأثیر معنا داری داشت. هشت هفته مصرف مکمل کوئرستین در هیپوکامپ مغز موش های مبتلابه سرطان کولون بر میانگین نمره BDNF (p=0/792) و میانگین نمره CREB(p=0/363) تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: به طورکلی یافته های پژوهش نشان داد که تمرینات تناوبی و مصرف مکمل کوئرستین سبب بهبود BDNFو CREB در هیپوکامپ مغز موش های مبتلابه سرطان کولون می شود.
تأثیر دویدن روی نوارگردان با شدت کم بر بیان ژن های PGC-1α، FNDC5 و BDNF درهیپوکامپ موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: مطالعات پیشین نشان داده اند که عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) در القاء اثرات مفید فعالیت ورزشی بر مغز به ویژه هیپوکامپ نقش بسیار حیاتی دارد. با این وجود مسیرهای پیام دهی درگیر در افزایش BDNF ناشی از تمرین ورزشی اجباری در هیپوکامپ به خوبی شناخته نشده است. از این رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین اجباری نوارگردان با شدت کم بر بیان ژن های گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسی زوم گاما هم فعال ساز آلفا (PGC-1α)، فیبرونکتین نوع 3 حاوی پروتئین 5 (FNDC5) و BDNFدر هیپوکامپ موش های صحرایی نر بود. روش تحقیق: تعداد 18 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 3 گروه کنترل (6 سر)، شم (6 سر) و تمرین اجباری (6 سر) تقسیم شدند. حیوانات در گروه تمرین ورزشی به انجام 8 هفته تمرین اجباری (5 جلسه در هفته) با شدت پایین (سرعت 15 متر بر دقیقه) بر روی نوارگردان پرداختند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی همه موش ها بی هوش شدند. سر حیوانات جدا شد و هیپوکامپ استخراج گردید و در دمای 80- درجه سانتی گراد برای تجزیه تحلیل های بعدی نگهداری شد. به منظور سنجش میزان بیان ژن ها در هیپوکامپ از روش واکنش زنجیره پلی مراز زمان واقعی (Real-Time-PCR) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0>p تجزیه تحلیل شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد سطوح ژن های PGC-1α (003/0P<)، FNDC5 (006/0P<) و BDNF (02/0P<) در گروه تمرین اجباری نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بالاتر بود. اما تفاوتی بین گروه شم و کنترل در میزان mRNA ژن ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین اجباری با شدت کم احتمالاً از مسیر پیام دهی وابسته به PGC-1αمنجر به افزایش بیان FNDC5 و در نتیجه افزایش بیان BDNF می گردد. بنابراین، این نوع از تمرین ورزشی را می توان به منظور القاء اثرات مفید ورزش بر هیپوکامپ، به کار گرفت.
تاثیر پیش شرطی سازی تمرین استقامتی بر سطوح TrkB و برخی عملکردهای رفتاری رت های نر به دنبال ایجاد سکته مغزی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یک رویکرد با ارزش در افزایش سطح سالمت و کاهش آسیب های مغزی استفاده از ورزش و تمرین بدنی به عنوان پیش آماده سازی می باشد که منجر به ایجاد برخی تغییرات سلولی مولکولی و بهبود عملکردهای رفتاری می شود. مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، حیوانات به صورت تصادفی در سه گروه مساوی 10 سری، شامل گروه های تمرین استقامتی، سکته مغزی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی در گروه استقامتی شامل شنا در آب برای مدت سه هفته وهر هفته پنج روز و هر روز به مدت 30 دقیقه در دمای آب2±32 درجه سانتی گراد بود. رت ها در گروه کنترل و گروه سکته بدون هیچ تمرین سه هفته را پشت سر گذاشتند. برای ایجاد مدل ایسکمی شریان کاروتید مشترک(CCA )و ب ا گیره های آنوریسم به مدت 30 دقیقه مسدود شد. 24 ساعت پس از ایسکمی سطح آنزیم TrkB با استفاده از روشPcr Time Real و عملکردهای رفتاری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه گیری: تمرین هوازی می تواند از طریق تغییر در بیان ژن TrkB تاثیرات محافظتی عصبی مثبتی را در ارتباط با نوروژنز ایجاد کند که این سودمندی در عملکردهای رفتاری نیز قابل مشاهده است.
تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر سطح سرمی BDNF، تعادل و کیفیت زندگی زنان یائسه و غیر یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یائسگی شروع دوران جدیدی در زندگی یک زن است. این دوران همانند تمامی مراحل دیگر زندگی دارای زوایای مثبت و منفی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تمرینات پیلاتس بر سطح سرمی BDNF، تعادل و کیفیت زندگی زنان یائسه و غیریائسه بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون شامل دو گروه تجربی و دو گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان یائسه و غیریائسه شهر ارومیه بودند. نمونه شامل 60 زن (سن 1/77±45/77 سال) یائسه و غیریائسه بود که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه 15 نفری قرار گرفتند. از همه آزمودنی ها 48 ساعت قبل از شروع تمرینات و پس از پایان دوره تمرینی، به صورت ناشتا خون گیری به عمل آمد. سپس هر دو گروه تجربی طی 12 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه به اجرای تمرینات پیلاتس پرداختند. همچنین، شرکت کنندگان آزمون تعادل پویای Y و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را در پیش آزمون و پس آزمون به طور مشابه هم انجام دادند.یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مرکب تفاوت معناداری را بین پیش آزمون و پس آزمون گروه زنان یائسه و غیریائسه در متغیرهای مربوطه نشان داد، به طوری که می توان گفت احتمالاً 91، 76 و 94 درصد از تغییرات در سطح سرمی BDNF، تعادل و کیفیت زندگی زنان یائسه و غیریائسه تحت تأثیر تمرینات پیلاتس بوده است. درحالی که در گروه های کنترل در متغیرهای مربوطه تأثیر معناداری مشاهده نشد (P≤0/05)نتیجه گیری: انجام تمرینات پیلاتس می تواند راهبردی مؤثر برای بهبود سطح سرمی BDNF، تعادل و کیفیت زندگی در زنان یائسه و غیریائسه باشد.
اثر فعالیت هوازی بر شاخص های خطر متابولیک و BDNF در مردان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز ( BDNF ) علاوه بر نقش نروتروفیکی، دارای آثار متابولیکی ویژه ای است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرین هوازی بر شاخص های خطر متابولیک و BDNF بود. روش شناسی: 21 مرد میان سال داوطلب دارای سندروم متابولیک به طور تصادفی در دو گروه شامل تمرین ( ME ) و کنترل ( MC ) تقسیم شدند. ابتدا مقادیر متوسط مصرف قند، چربی، پروتئین وکالری رژیم غذایی در زمان قبل از شروع تحقیق استخراج شدند. گروه ME در شش هفته تمرین هوازی با شدت متوسط شرکت کردند و در پیش آزمون و پایان دوره تمرین، خون گیری انجام شد. مقایسه بین گروهی داده ها در پیش آزمون با استفاده ازآزمون های تی مستقل وتحلیل کوواریانس چند متغیره (برای کنترل ثاثیر تفاوتهای تغذیه ای اولیه) و مقایسه درون گروهی در طول زمان با آزمون های Q کوکران و تی همبسته انجام شد. یافته ها: تمرین هوازی سبب کاهش امتیاز z کل سندروم متابولیک (001/0= P )، BDNF پایه سرم (004/0= P )، حساسیت به انسولین (038/0= P )، فشار خون میانگین سرخرگی (024/0= P )، دور کمر (02/0= P )، قند خون ناشتا (018/0= P ) و تری گلیسرید (001/0= P ) شد. تمرین هوازی همچنین باعث افزایش لیپوپروتئین پرچگال (003/0= P ) شد، با این حال تغییری در مقدار انسولین وجود نداشت(05/0 < P ). بحث و نتیجه گیری: تمرین هوازی در افراد سندروم متابولیک دارای فواید چندجانبه ای است، ولی در این افراد پاسخ BDNF به برنامه تمرین مشابه آزمودنی های سالم نیست که بیان می کند افزایش آن همیشه نمایانگر سلامتی نمی باشد.
تأثیر حاد دو نوع فعالیت بدنی هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی عامل تغذیه ای مشتق از مغز و کورتیزول مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه ی تأثیر دو نوع فعالیت بدنی وامانده ساز هوازی و بی هوازی بر سطوح BDNF و کورتیزول سرمی و ارتباط آن ها با هم می باشد.
مواد و روش ها: 16 نفر از دانشجویان فعال به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تست وامانده ساز بی هوازی کانینگهام و فالکنر و گروه دوم تست وامانده ساز هوازی استراند را انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از تمرین گرفته شد.
یافته ها: نتایج آزمون تی همبسته نشان داد که هر دو نوع ورزش حاد وامانده ساز هوازی و بی هوازی موجب افزایش معنی دار BDNF شدند (05/0< p). همچنین اجرای یک جلسه ورزش تا حد واماندگی از نوع هوازی باعث کاهش معنی دار (05/0< p) و از نوع بی-هوازی باعث افزایش غیرمعنی دار (05/0P>) در سطوح سرمی کورتیزول گردید. بین سطوح کورتیزول و BDNF در هر دو گروه آزمودنی همبستگی معنی داری وجود نداشت (05/0P>). به علاوه، آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه های هوازی و بی هوازی در سطوح سرمی BDNF و کورتیزول وجود ندارد (05/0P>).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده ی تاثیرات قابل توجه و مثبت تمرینات وامانده ساز حاد هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی BDNF می باشد. با توجه به عدم ارتباط معنادار بین این دو عامل می توان بیان داشت احتمالاً اجرای فعالیت های حاد هوازی و بی هوازی موجب افزایش کورتیزول تا حدی که باعث سرکوب و کاهش سطوح BDNF در افراد فعال شود نمی گردد و از این رو خطری برای سلامت دستگاه عصبی به شمار نمی رود.
تأثیر تمرین مقاومتی حاد بر سطوح پلاسمایی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از اعضای خانواده نوروتروفین هاست که نقش کلیدی در تنظیم بقاء، رشد و حفظ نورون ها دارد.BDNF مشتق از عضله در سازگاری عضله اسکلتی به تمرین مشارکت می کند؛ اما، اثرات مداخلات تمرین بر آن هنوز به خوبی درک نشده است. بنابراین، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر محتوای فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در عضلات اسکلتی موش های صحرایی بود. مواد و روش ها: 25 سر موش صحرائی ماده ویستار بطور تصادفی به دو گروه گواه و تمرین مقاومتی تقسیم شدند که بالا رفتن از نردبان همراه با حمل وزنه به عنوان تمرین مقاومتی در نظرگرفته شد. جلسه تمرین شامل سه نوبت با پنج تکرار بود. حیوانات، در گروه تمرین مقاومتی صفر، 24، 48 و 72 ساعت بعد از جلسه تمرین بیهوش و خونگیری انجام شد. برای سنجش محتوای BDNF از کیت الایزا و برای تحلیل داده ها از روش ANOVA و نرم افزار SPSS 18 استفاده و سطح معناداری P≤0/05در نظر گرفته شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تغییرات سطوح BDNF پلاسما به دنبال یک جلسه تمرین مقاومتی در نقاط زمانی بلافاصله، 24 و 72 ساعت بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 0/001=p ، 0/0009=p و 0/027=p). . نتیجه گیری: تمرین مقاومتی BDNF پلاسما را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، تمرین مقاومتی را احتمالا می توان مدلی مناسب برای بررسی رفتار مولکولی این نوروتروفین بکار گرفت.
تأثیر 8 هفته تمرین هوازی بر بیان ژن های SIRT1، CREB وBDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: ورزش از طریقBDNF اثرات مفید خود را بر مغز القا می کند. با این حال، سازوکارهای سلولی این امر به طور کامل شناخته نشده است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان mRNAژن های SIRT1، CREB و BDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار بود. روش شناسی: 12 سر رت 8 هفته ای آزمودنی های این مطالعه را تشکیل می دادند. رت ها به روش تصادفی ساده به 2 گروه تقسیم شدند: گروه ورزش و گروه کنترل. حیوانات گروه ورزشی، تمرین هوازی تناوبی را به مدت 8 هفته (5 جلسه در هفته با سرعت 10 الی 15 متر بر دقیقه) تجربه نمودند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تشریح شدند و بافت هیپوکمپ استخراج گردید. اندازه گیری بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNFبا استفاده از روش Real time-PCR صورت پذیرفت. از آزمون t مستقل برای مقایسه گروه ها استفاده شد و معنی داری بین متغیرها در سطح 0.05≥P مورد توجه قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNF در بافت هیپوکمپ گروه تمرین ورزشی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (0.001≥P ). بحث و نتیجه گیری: به طور کلی، به نظر می رسد که تمرین هوازی تناوبی قادر است از طریق مسیر پیام رسانی SIRT1/CREB/BDNF سطوح BDNFهیپوکمپ را به صورت مثبت تنظیم کند. از این رو، این نوع از تمرین ورزشی می تواند به منظور القاء اثرات مفید ورزش بر سلامت مغز بکار گرفته شود.