مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دال
حوزه های تخصصی:
"سوال اساسی این پژوهش چگونگی «بازنمایی» مفهوم «غرب» در مقالات دانشجویی است. این تحقیق با هدف دستیابی به دلالت های مفهوم «غرب» و صورتبندی گفتمان های گوناگون حول این مفهوم انجام شده است. بدین منظور مقالاتی از نشریات دانشجویی در فاصله سالهای ?? - ?? بررسی شده اند.
چارچوب نظری این پژوهش بر گرفته از دیدگاه گفتمانی فوکو و استفاده از نظریات ادوار سعید پیرامون گفتمان شرق شناسی است. روشی که در این تحقیق استفاده شده روش تحلیل گفتمان است.
یافته های پژوهش معرف سه گفتمان «بنیادگرایی»، «دگر خواهانه» و «ملی گرایانه» بوده که در هر یک مفهوم «غرب» به گونه ای متفاوت بازنمایی شده است. با این حال نتایج تحقیق نشان می دهد که در سه گفتمان مذکور صرف نظر از تفاوت های آن ها در بازنمایی مفهوم «غرب» تفاوت ماهوی میان «ما» و «آنها» یعنی «غرب» پیش فرض اولیه تلقی شده است"
ژاک لکان، زبان و ناخودآگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مـا دیـدگـاه لکان را درباره زبان و ناخودآگاه بررسی می کنیم .دیدگاه هایی که برگرفته از تئوری های «فروید» است. ژاک لکان برای ناخودآگاه ذهن انسان ساختاری شبیه به ساختار زبان قایل است. یعنی همان رابطه دال و مدلول حاکم در نظام زبانی که در ساختار ناخودآگاه ذهن نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، همچنان که بکارگیری دال هایی همچون اصوات و کلمات، زنجیره ای از مدلول ها یا معانی را در ذهن مخاطب ایجاد می کنند، ناخودآگاه ذهن نیز در تماس با دال هایی همچون مزه خوراکی ها، رایحه برخی اشیاء یا اشخاص و یا دیدن بعضی از تصاویر، خاطراتی را از گذشته به صورت مدلول هایی در ذهن ما بیدار می کند. پیش از لکان، ساختارگرایانی همچون کلود لوی- استروس نیز، برای تمامی فرایندهای اجتماعی، از جمله زبان، ساختاری بنیادین قایل بودند که غالب اوقات به شکل ناخودآگاه باقی می ماند. درست همانند زبان که زنجیره ای از واحدهای نشانه ای و نمادین را تشکیل می دهد، ناخودآگاه انسانی نیز مجموعه ای از عناصر نشانه ای را که حاصل امیال ارضاء نشده فرد است، همچون کدها و رمزگان زبانی درخود ذخیره می کند. لکان به تآسی از فروید، میان سه مفهوم «نیـاز»،«کشش» و «میل» تفاوتی اساسی قائل است؛ و در حالی که مفهوم نخست را یک نیرویی فیزیکی قلمـداد می کند، برای دو مفهوم دیگر فرایندی روانشناختی قایل است. لکان فرضیه «عقده ادیپ» را وارد نظام زبانی می کند. از دیدگاه او وقتی که کودک متولد می شود، در فضایی رقابتی با پدر، برای تصاحب مادر قرار می گیرد، حال این کودک یرای رقابت با پدر باید در همان نظام نمادینی که پیش تر پدر وارد آن شده، حضور یابد و از زبان به عنوان ابزاری برای ایجاد این گفتمان استفاده کند. این مقاله تلاشی است تا چگونگی تشکیل گفتمانی را با حضور عنصر زبان به عنوان نظامی نمادین نشان دهد، نظامی که در ذهن کودک شکل گرفته تا او را در فضایی رقابتی با پدر برای تصاحب مادر قرار می دهد.
وأدالبنات؛ دراسة دلالیة سیمیولوجیة (پژوهشی از منظر معنی شناسی و نشانه شناسی در زمینه زنده به گور کردن دختران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلایل و اسباب متعددی در رابطه با زنده به گور کردن دختران گفته شده است. این اختلاف اقوال، خواننده را به تفکر و اندیشه وا می دارد تا در ریشه های فرهنگی این عادت تأمل نماید، تأملی که از خلال آن این نتیجه به دست می آید که دلایل وجود و بروز این عادت، ریشه در مسائلی غیر از آنچه تا کنون گفته شده دارد، آن گونه که شاید این علل بتواند زیر مجموعه آن علت اصلی باشد.
به هر حال، با بررسی علل و انگیزه های وجود این سنت نزد عرب های جاهلی و تحلیل آن از دیدگاه نشانه شناسی، پرده از روی این عادت برداشته می شود. بررسی های نشانه شناسی ثابت می کند که ""دال""های نسبتا زیادی وجود دارد که ""مدلول""هایی غیر از تفسیرهای مذکور می طلبد، علائمی که این عادت و سنت را به دین و اعتقادات دینی پیوند می دهد.
آنگونه که در تاریخ مشهود است، قربانی کردن انسان ها برای خدایان ، نزد دیانت های گذشته و امت های سابق مرسوم بوده است. بررسی های نشانه شناسی و استفاده از روش تقابلی در تفسیر یک عادت میان اقوام و آیین های مختلف، نشان می دهد که میان قربانی کردن انسان ها نزد اقوام گذشته و قربانی کردن پسران برای خدایان، نزد عربهای جاهلیت و همچنین میان زنده به گور کردن دختران ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد؛ ارتباطی که ما را به این نتیجه می رساند که این سنت با اعتقادات ماورائی پیوند و خویشاوندی دارد.
دال و مدلول در اندیشة ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان و زبان شناسان از دیرباز درباب مفاهیم دال و مدلول تأمل کرده اند؛ اما با آغاز قرن بیست، مطالعات زبانی به طور عام و مفاهیم دال و مدلول به طور خاص عمقم و گسترش چشمگیری یافته اند. در سنت ما نیز اگرچه اندیشمندان به مسئلة زبان توجه کرده اند، کمتر کسی از وجهی زبان شناختی آن را بررسی است. ناصرخسرو را از معدود اندیشمندانی یافتیم که تلاش کرده است ماهیت دال و مدلول و نسبت میان آن ها را ازمنظری زبان شناسانه بررسی کند. وی با انتخاب نام و نامدار برای دال و مدلول، آن ها را قراردادی می داند و به نحوة تکوین حتی خود مدلول یا نامدار نیز توجه می کند. در این مقاله، با نقبی گذرا به دیدگاه سوسور دربارة ماهیت دال و مدلول، این فرضیه را ارزیابی می کنیم که آیا ممکن است دیدگاه ناصر خسرو در این زمینه در چرخة مطالعات زبان شناختی امروزی وارد شود یا نه.
نیروی شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این اندیشه، که شاید بتوان پیچیدگی های ظاهری جهان هستی را به کمک چند قانون بنیادین درک کرد، موضوعی است کهنه با سابقه ای در حدود 2500 سال که از یونانیان به یادگار مانده است. چنین به نظر می رسد که بتوان در نظام یکپارچة هستی، اصول و قواعد مشترکی پیدا کرد و آن گاه در تمام تشکیلات این نظام، قانون فراگیری را حاکم بر این قواعد یافت. من در این مقاله خواسته ام به کمک قوانین اول و دوم نیوتن نیروی مولد شعر را همچون یک نیروی فیزیکی مطرح کنم. برای این کار، نخست تعریفی کلی از شعر عرضه کرده ام و پس از آن به کمک روابط میان اجزای ساختاری زبان به خصوص رابطة متداعی[1] از دیدگاه دو سوسور[2] و هم چنین مفهوم قطب استعاری[3] که در تئوری یاکوبسن[4] مطرح شده است، جابه جایی مدلول در جریان دلالت در واژه را بیان کرده ام. این جابه جایی موجب نشان دار شدن[5] واژه و پیدا شدن نقش جدید برای آن است که به استعاره می انجامد و به کمک نیرویی صورت می گیرد که در تشکیل شعر می توان آن را نیروی شعر نامید. نگارندة این سطور به منبع این نیرو نگاهی ندارد؛ اما در وجود این نیرو بحث می کند. شاید این نیرو همانی باشد که غربیان آن را جنّ شعر و عرب ها آن را""تابعه"" یا ""شیاطین شعرا"" می دانند و به هر حال همة شاعران، ظهور وتبلور ناگهانی آن را به تجربه باور داشته و دارند.
تقابل ارزش های دینی در گفتمان حسینی و یزیدی
حوزه های تخصصی:
سه خرده گفتمان در عرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت» که هر سه لباس اسلام را به تن داشته و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن ارزش های اسلامی (دال های شناور اسلامی) به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آورند. طبعاً هر یک از این سه گفتمان برای وصول به این مهم، ناچار به تعریف ارزش های اسلامی منطبق با دال مرکزی گفتمان خویش بودند. همچنان که جابه جایی معروف و منکر در جامعه، ناشی از تعریفی است از این دو که معروف را منکر جلوه داده و منکر را معروف. از آن جا که گفتمان پیامبر اسلام، «ولایت» بوده است: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه »(مائده، 55)؛ نوشتار پیش رو به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که: «گفتمان ولایت چه تعریفی از ارزش های اسلامی ارائه داده است؛ که بوسیله عده ای پذیرفته نشد و منجر به تولید دو گفتمان خلافت و سلطنت گردید؟». برای پاسخ به این سوال، تخاصم گفتمان ولایی حسین بن علی(ع) و گفتمان سلطنتی یزید به عنوان مطالعه موردی، تحت بررسی قرار خواهد گرفت.
مدل معنایی رفتار انتخاباتی در نظام مردم سالاری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رأی دادن به عنوان یکی از شناخته شده ترین اشکال مشارکت سیاسی از جایگاه ویژه ای در ادبیات جامعه شناسی سیاسی برخوردار است. این کنش سیاسی به مثابه دال از مدلول های متفاوتی در گفتمان های مختلف برخوردار است. در گفتمان مردم سالاری دینی رأی دادن صرفاً کنش سیاسی نیست، بلکه امر شرعی و دینی است و از این رو، نوعی تکلیف شرعی در نظر گرفته می شود. این در حالی است که رأی دادن در گفتمان دموکراسی غربی امر و وظیفه شهروندی محسوب می شود.در گفتمان دموکراسی غربی همواره از رأی دادن به عنوان کم اهمیت ترین نوع مشارکت سیاسی نام برده می شود، در حالی که در گفتمان مردم سالاری دینی، رأی دادن از جمله واجبات و وظیفه شرعی است.
نگاهی کاربردشناختی به کلام امام خمینی(ره) در باب مفهوم مردمسالاری با تکیه بر نظریه گفتمانی لاکلائو و موفه
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کاربردشناختی کلام امام خمینی(ره) در باب مفهوم مردم سالاری با ملاک قرار دادن نظریه گفتمانی لاکلائو و موفه است. در این پژوهش که روش آن توصیفی – تحلیلی است می کوشیم تا با مبنا قرار دادن چارچوب نظری گفتمان لاکلائووموفه در حوزه فلسفه سیاسی – اجتماعی از زاویه ای تازه به کلام امام خمینی(ره) در مورد مفهوم مردم سالاری نگاه کنیم. این مهم، از برجسته سازی گفتمان خودی و حاشیه رانی گفتمان رقیب حاصل می شود. بر این اساس، نتیجه ای که حاصل می شود این را نشان می دهد که اندیشه امام خمینی(ره)، چونان عرصه تقابل گفتمان مردم سالاری با حکومت استبدادی پدیدار می شود که طی آن، گفتمان مردم سالاری می کوشد تا از طریق ابزارهای زبانی نظیر گزینش واژگانی، بیان ساده و بی تکلف و تعریض، حکومت استبدادی را به کناری نهاده، از آن ساخت شکنی کند.
چگونگی مفصل بندی دلالت های فرهنگی سیاسی در گفتمان امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹۶
131 - 156
امام خمینی (ره) در برابر اندیشه هایی که شعارهای نوگرایی، تحول پذیری، تجددطلبی، مطلق گریزی و ابطال پذیری را بیان می کردند، مدل نوینی از نظام سیاسی مطرح ساخت که بنیان و ساختار اسلامی را به همراه داشت و پایه های ساختارهای بین المللی را تغییر داد. این امر به روی کار آمدن نسل چهارم نظریه پردازان در عرصه بین المللی منجر شد که بر عامل فرهنگی تمرکز داشتند و در برابر نسل سوم نظریه پردازان که نسلی ساختارگرا و جبری بود، قیام کردند. این مقاله با استفاده از نظریه و روش تحلیل گفتمان با خوانش لاکلا و موفه به دنبال بررسی چگونگی مفصل بندی دال های سیاسی فرهنگی در گفتمان امام خمینی (ره) است. ادعای مقاله آن است که مفصل بندی بدیع دال های شناور در نظام های معانی مختلف و تلفیق دیدگاه های سنتی و مدرن و قرار دادن اندیشه های اسلامی مردم سالار به عنوان دال مرکزی باعث هژمونی گفتمان امام خمینی (ره) شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که در مرکز گفتمان امام خمینی (ره)، اسلام یک دین متعالی و مردم سالار بود که همه فضاها و زوایای زیستمانی بشری را دربرگرفته و دال های کلیدی چون تحول فرهنگی، فرهنگ پیشرو، آموزش، خودباوری و پیشرفت، آزادی، برابری، مشارکت همگانی، وحدت، امت واحده اسلامی، قانون، نقد غرب، روابط انسانی، انتظار مثبت و ولایت فقیه را آبستن معنا کرده است.
نقد و ارزیابی تحلیل گفتمانی لاکلا و کاربرد آن در سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
1-20
حوزه های تخصصی:
این نوشتار جهت مطالعات سیاسی ،در بین روش های تحلیل گفتمانی استفاده از روش ارنستو لاکلا و شنتال موفه را مناسبتر ارزیابی نموده و این رویکرد پسامدرنیستی را - با نیم نگاهی به پژوهش های ایرانی و اسلامی- نقد و تبیین کرده و معتقد است تحلیل مزبور، به صورت مشروط دارای ظرفیت نسبی برای تبیین گفتمان های انقلاب اسلامی است؛ و با توجه به نقدهای وارده بر این روش فرامدرنیستی و سکولار، باید از این سطح تحلیل، بهگزینی لازم را نمود و البته چنین امری نیازمند نواندیشی و بهره گیری آزادانه از این نظریه و باز تولید آن با حفظ سازواره نظری ، در پژوهش های سیاسی اسلامی و بومی است.
اسلام و جهانی شدن ،ترابط یا تباین بررسی دینی پدیده جهانی شدن بر اساس رهیافت گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
371 - 392
حوزه های تخصصی:
واژه جهانی شدن در دو دهه اخیر یکی از پرکاربردترین واژه های عرصه سیاستگذاری اقتصادی،فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی کشورها و نیز موضوع بحث های دانشگاهی و ژورنالیستی بوده است. به رغم کاربرد گسترده واژه جهانی شدن در ادبیات سیاسی جهان معاصر، هنوز معنا و مفهوم آن مناقشه آمیز است و بسته به اینکه از چه زاویه و با چه نگرشی به آن نگریسته شود، معنا و مفهوم متفاوت پیدا خواهد کردکه ظهور واژه های مختلفی همچون «جهانی شدن»، «جهانی سازی»، «جهان گرایی»، «غربی شدن» و «آمریکایی» شدن در بسیاری از جوامع از جمله ایران بیانگر این امر است. در مورد ماهیت جهانی شدن رویکردهای متفاوتی وجود دارد. جهانی شدن به عنوان یک پروسه و جهانی شدن به عنوان پروژه دو نگرش رایج و متفاوت نسبت به این پدیده است. در این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل گفتمانلاکلا و موفه دیدگاه اسلام نسبت به جهانی شدن بررسی می شود. براساس بررسی های دینی می توان به این مطلب اذعان کرد که در اسلام نیز به مانند گفتمان های دیگر، برداشت هایی وجود دارد که با جهانی شدن همساز است و حتی راه آینده را بر آن توصیه می کند. اگرچه جهانی شدن در برداشت اسلامی با پدیده جهانی شدن کنونی، هم در تعریف و هم در اهداف و روش ها، تفاوت های بنیادی دارد، می توان گفت جهانی شدن از دیدگاه اسلام دیدگاهی پروسه ای است و آن را از پیش تعیین شده نمی داند.این مقاله درصدد است با تأملی بر آیات قرآن و روایات رابطه اسلام با این مفهوم را تبیین کند.
بازخوانی شعر احمد شاملو در چارچوب رویکرد ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال نوزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
68 - 90
حوزه های تخصصی:
این مقاله تحلیلی بینا رشته ای بین جامعه شناسی و ادبیات است و سعی دارد شعر احمد شاملو را از منظری جامعه شناختی بررسی نماید. برای این منظور ضمن استفاده از نظریه های مختلف جامعه شناختی مربوط حوزه ساختارگرایی، از روش شناسی تحلیل گفتمان فوکو و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف نیز استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که شعر شاملو دارای تعین معنایی و خطی است که در آن ارتباط دال و مدلول یک به یک است. این امر امکان تولید معنی و خوانش های مختلف در آثار وی را کاهش می دهد و از این رو بافتی ساختارگرایانه به آثار و اندیشه های وی داده است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که ادبیات ایران همپای ادبیات جهانی از ظرفیت بالایی در پرداختن به مسائل انسانی و اجتماعی برخوردار است و دارای رویکردهای متفاوتی در تفسیر این مسائل است که روایت شاملو تنها یکی از آن هاست. این تحقیق و کارهای مشابه ضمن کشف چنین توانمندی هایی، از مهجوریت این آثار کاسته، اهمیت تحقیقات بینارشته ای را روشن نموده و ضرورت آموزش توأمان آن ها را در رشته های دانشگاهی مربوطه یادآور می شود.
ناسوده شدگی انفجاری های لثوی در هورامی گونه پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادیبان و دستورنویسان قدیم در توصیف قاعده مندی های تلفظی فارسی از همخوانی با نام «ذالِ مُعجَمه» یا «ذالِ مُعجَم» یاد کرده اند که با آن چه ایشان «دال» تشخیص می داده اند در توزیع تکمیلی بوده است. این همخوان که از قرار معلوم جزو آواهای شایان توجه فارسی و برخی دیگراز زبان های ایرانی بوده، به تدریج در تداول محدود و محدودتر شده، تا بدان جا که گویش شناسان دوره معاصر بازمانده آن را صرفاً در جمعی از گونه های زبان های ایرانی جنوب غربی و برخی از گونه های پراکنده در استان فارس یافته ند، و ظاهراً به همین دلیل به آن [d] زاگرسی گفته اند. به هر حال، هیچ یک از آثار در دست رس، از حضور این همخوان در هورامی سخنی به میان نیاورده اند؛ و این در حالی است که اتّفاقاً این همخوان، هم در مختصّه های آواییش، هم در کاربرد گسترده ای که دارد، و هم از جنبه همخوان های زیرساختی ای که با آنها در تناوب است، از آواهای شایان توجّه هورامی است. توصیف این همخوان هم جنبه ای منحصر به فرد از نظام آوایی زبان های ایرانی را به زبان شناسان معرفی می کند، هم پرتوی تازه را بر جغرافیای [d] زاگرسی می اندازد. پژوهش حاضر، توصیفی است از [d] زاگرسی در هورامی پاوه، که به شکل یک ناسوده لثوی نرم کامی شده مشاهده می شود. استدلال های ارائه شده که در چهارچوب واج شناسی زایشی معیار و براساس پیکره ای برگرفته از گفتار گویش وران این گونه از هورامی تدوین شده اند، نشان می دهند که این آوا با انفجاری های لثویِ بی واکِ دمیده و واک دار تناوب دارد و در هر یک بازنمایی آوایی ای است که با دخالت قاعده ای واجی ناظر بر نرم شدگی تولید می گردد.
«تعلیق معنا و نیاز تقابل های دوگانه »ی دریدا در دو اثر سام شپارد، کودک مدفون و غرب حقیقی
حوزه های تخصصی:
خوانش شعرهای مولوی و امیلی دیکسون از دیدگاه شالوده شکنی ژاک دریدا
حوزه های تخصصی:
ماهیّت اختیاری نشانه و مسأله هویّت ملّی در آموزش زبان های بیگانه به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دال های یک زبان، با بُرشِ پدیده ها، بخشی از آنها را برجسته می کنند و تصوّرات ویژه ای از آنها در ذهنِ کاربران زبان شکل می دهند که همان مدلول ها هستند. این مسأله برآمده از ماهیّت اختیاری نشانه و مبنای شکل گیری هویّت و درکِ مشترکِ هم زبانان از جهان است. بر همین اساس، کاربرانِ یک زبانْ دنیا را، از دیدگاهی فراگیر، مانند هم زبانانِ خود می بینند. از همین روی، اگر پیش از آموختنِ زبانِ ملّی و اندیشیدن در آن، به آموختنِ زبانی بیگانه گماشته شوند، بخشی از جهان را با بُرش های دال های آن زبان بیگانه خواهد شناخت و ممکن است به اختلال های هویّتی دچار شوند. این مسأله، در رویکردی کلّی، روندِ شکل گیری هویّت چهل تکّه را شتاب می دهد. ما در این مقاله می کوشیم، با درنگی بر ماهیّت اختیاری نشانه و جایگاه زبان در شکل گیری هویّت، به بحث درباره آموزش زبان های بیگانه به کودکان بپردازیم که در روزگارِ ما به امری فراگیر تبدیل شده است. جست وجوها نشان می دهد، آموزش زبان های بیگانه به کودکان مایه اختلال در جهان تصویرهای آنها می شود و توانِ اندیشیدنِ سالم در زبانِ ملّی را از کودکان می گیرد. چنین کودکی جهان را با آمیخته ای از بُرش های دال های زبانِ ملّی و زبانِ بیگانه ای که آموخته، می بیند و به مصداقی از پدیده «هویّت چهل تکّه» دگرگون خواهدشد.
بازشناسی گونه های از نقاشی ایران به مثابه هنر اسلامی تحت گفتمان قدرت حاکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
89 - 98
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: طی چهل سال اخیر نظام جمهوری اسلامی ایران همواره در نظر داشته تا با ژرفابخشی به مفهوم واژگان هنر اسلامی در نقاشی، از این مکانیسم بصری بهره بهینه ای ببرد و مبتنی بر آن توان معنادهی به گفتمان خویش را تحکیم کند. این موضوع سبب اطلاق عنوان هنر اسلامی به گونه هایی از نقاشی شده است. گونه هایی که چه به یادگارمانده از سده های پیشین تاریخی (در پنج گرایش نگارگری، تذهیب، گل ومرغ، نگارگری نو و نقاشی قهوه خانه ای) و چه نشأت گرفته از رویدادهای سیاسی-اجتماعی همین دوران، اگرچه دارای محتوا و اصول زیبایی شناختی مختص به خویش هستند، لیکن همگی تقریباً یکسان و مشابه در اذهان عامه تجلی می یابند.هدف پژوهش: بر همین اساس، پژوهش حاضر در پی کسب شناخت دال هایی برآمده که تحت گفتمان نظام در این گونه ها به نحوی مفصل بندی شده اند تا دلالت گر معنایی اسلامی باشند.روش پژوهش: بر مبنای نظریه گفتمان لاکلا و موفه و تحلیل کیفی محتوایی تلاش شده تا تمامی عناصر گفتمانی گونه های مورد بحث مشخص شوند.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهند که گونه های «نقاشی ایرانی»، «نقاشی سنتی»، «نقاشی انقلاب» و «نقاشی دفاع مقدس» به ترتیب دارای دال های: 1. اشراقی، عرفانی و حماسی 2. اخلاقی، معنوی و الوهی 3. عقیدتی، تبلیغی و حق طلبانه 4. ارزشی، آرمانی و پایدارمدارانه هستند. دال هایی که چون همگی حول دال مرکزی گفتمان قدرت یعنی اسلام شیعی سامان یافته اند، بنابراین سبب پنداشته شدن همگی این گونه ها تحت عنوان هنر اسلامی شده اند. به گونه ای که هریک در ساحت های معنایی متفاوت از اسلام تاریخی-تمدنی، اسلام دینی-تعلیمی، اسلام حاکمیتی و اسلام سیاسی نه تنها منجر به پربارشدن و تجلی سایر دال های گفتمانی نظام شده اند، بلکه تحقق بخش اهداف سیاسی گوناگونش نیز بوده اند.
تصویرگونگی آوایی بررسی رابطه میان آوا و معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگره سوسور درباره رابطه قراردادی (یا به تعابیر دیگر، وضعی، اعتباری، یا دل بخواه) میان واژه ها و مدلول های شان بر جریان غالب زبان شناسی نوین سایه افکنده و چون قاعده ای بنیادین در زبان شناسی نمایانده شده است. اما مطالعات پرشماری از اواخر دهه دوم سده بیستم تا به امروز این نگره سوسوری را با استناد مثال های نقض گوناگونی از زبان های مختلف جهان به پرسش گرفته و رابطه میان آوا و معنا را در این مثال ها نه پیوندی دل بخواه یا مبتنی بر قرارداد محض، بلکه رابطه ای «تصویرگونه» برشمرده است. نوشتار حاضر، پس از مرور مطالعات عمده ای که در این زمینه صورت گرفته اند، رأی سوسور را درباره رابطه قراردادی میان واژه ها و مدلول های شان به معیار نقد می سنجد و، در پایان، به چشم انداز تازه ای که ممکن است از رهگذر نقد دیدگاه سوسور و به واسطه مفهوم «تصویر گونگی آوایی» به سوی واج شناسی شناختی گشوده شود اشاره گذرایی می کند.
اعتبارسنجی اراده در تحقق دلالت با رویکردی بر دیدگاه امام خمینی در ماهیت دلالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
57 - 79
حوزه های تخصصی:
بررسی دقیق رابطه بین لفظ و معنا در یافتن ظهورات و تحلیل وضع تأثیر بسزایی دارد یکی از مباحث مربوطه که مورد اختلاف بزرگان قرارگرفته، این است که دلالت لفظیه تابع اراده متکلم است؛ یعنی طوری است که مثلاً اگر متکلم در خواب کلامی گفت بر معنای آن دلالت ندارد یا این چنین نیست بلکه به صرف شنیده شدن لفظ و لو هیچ اراده ای برای تفهیم معنا در بین نباشد دلالت شکل می گیرد. بوعلی کلامی مبنی بر تبعیت دلالت از اراده دارد که موردنقد و بررسی علما قرارگرفته است. دو استدلال برای اثبات مدعای وی مطرح شده است 1. وضع برای کلامی که مراد متکلم نیست لغو است لذا واضع، لفظ را فقط برای معنای مراد وضع کرده است.اراده در حقیقت دلالت دخیل است لذا بدون اراده دلالت صادق نیست؛ که هر دو استدلال مورد مناقشه قرارگرفته است.این مقاله با تبیین محل نزاع و تأکید بر ماهیت دلالت و تقیّد آن به علم، با توجه به دیدگاه امام نسبت به ماهیت دلالت به نقد اشکالات می پردازد و درنهایت کلام بوعلی را به اثبات می رساند.
پژوهشی بر ارتباط موضوعی نقوش به کار رفته بر سطوح ابینه با متن ادبی آنها در نگاره های شاهنامه ی شاه تهماسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
13 - 22
حوزه های تخصصی:
نقاشی دیواری از عناصر تصویری به کار رفته در نگارگری است که ذهن مخاطب در مورد نوع ارتباط آن با موضوع نگاره به چالش کشیده می شود. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی این عنصر تصویری با دیگر عناصر و دستیابی به کارکرد آن در تعامل با موضوع نگاره بر اساس الگوی سوسوری بوده است.20 نمونه از نگاره های شاهنامه ی تهماسبی با نقوش مختلف برای بررسی این رابطه انتخاب شده است. به منظور جمع آوری مطالب، مطالعه ی هم زمان تصاویر و اشعار داستان در مقاطع مختلف آن صورت گرفته است. یافته های پژوهش به شیوه کیفی بررسی شده، سپس با روش تحلیلی و تطبیق دال و مدلول و بررسی روابط آنها در سطوح مختلف، به ارائه ی ارجاعات و دلالت های مفهومی در نقاشی دیواری ها پرداخته است. در 14 نگاره، نقاشی های دیواری به طور مستقیم و غیرمستقیم به ابیاتی از اشعار داستان ارجاع دارد. براساس تحلیل صورت پذیرفته، نقش ها علاوه بر کارکرد تصویری در جهت ایجاد ساختار ترکیبی مناسب و زیبا، به بیان موضوعی داستان کمک کرده اند. نقاشی های دیواری ، گاه نشانه هایی دال بر اتفاقی در آینده هستند، و گاه به فضا سازی شرایط موجود کمک می کنند. همچنین تأکید بر موضع گیری نگارگر مبتنی بر درست و نادرست بودن اتفاق دارد. این ویژگی ها سبب روایت تصویری کامل تری از داستان شده است.