مطالب مرتبط با کلیدواژه

گلشنی


۱.

مقایسه نظریه علم دینی آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مصباح یزدی و دکتر گلشنی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علم دینی جوادی آملی مصباح یزدی گلشنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۴ تعداد دانلود : ۸۵۱
علم دینی منظومه‌ای معرفتی درباره جهان واقع است. تحقیق در مبانی فلسفی علم و مبانی دین‌شناختی نخستین گام به سوی سامان علم دینی است. پیدایش اصطلاح علم دینی در جامعه علمی کشور به محور برخی مجادلات مبدل گشته است، به گونه‌ای که در میان موافقان و مخالفان، با تقریرهای گوناگونی مواجهیم. توجه به میزان گستردگی نزاع موجود، نمایانگر این امر است که تنها بیان پذیرش یا عدم‌پذیرش علم دینی از جانب متفکران، به سبب تقریرهای متنوع، نظریه صاحب‌نظران را به‌وضوح ترسیم نخواهد کرد. بازخوانی مکرر دیدگاه‌ها به تنقیح محل نزاع و استحکام تقریر می‌انجامد. از میان قائلان به امکان علم دینی، به سبب اهمیت نظریه آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مصباح یزدی و دکتر گلشنی، نظریه علم دینی ایشان مقایسه و بر همین مبنا به جایگاه عقل و وحی در نظریات هر یک از این متفکران اشاره شده است. این نوشتار در پی آن است که با مقایسه دیدگاه‌ها، گامی در جهت روشنی مباحث علم دینی بردارد.
۲.

مرجعیت علمی قرآن از دیدگاه دکتر گلشنی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم مرجعیت علمی مرجعیت علمی قرآن گلشنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۳ تعداد دانلود : ۲۶۳
«مرجعیت علمی قرآن کریم» و به نوعی اثرگذاری قرآن بر علوم و دانش های ساخت یافته بشر، از مباحث مهم فضای علمی در راستای اسلامی سازی علوم به شمار می رود. پژوهشگران بسیاری در خصوص این موضوع، به اظهار نظر پرداخته اند که دکتر مهدی گلشنی با طرح نظریه علم دینی خود، یکی از این پژوهشگران است. این پژوهش در تلاش است با توجه به نظریه علم دینی دکتر گلشنی، به دیدگاه ایشان در خصوص «مرجعیت علمی قرآن» بپردازد. از دیدگاه وی، ارتباط تنگاتنگی بین علم و دین وجود دارد و «علم دینی» آن علمی است که در مقام نظری، مبتنی بر تجربه و نظریه پردازی است؛ اما در جمع بندی، اصول جهان بینی اسلامی بر آن حاکم است. همچنین قرآن به عنوان متن دینی، از اثرگذاری معناداری بر علوم برخوردار است که به گونه های مختلفی مانند استنباطی، استکمالی، استلهامی، حکمیتی و بینشی قابل تبیین است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانه ای و مراجعه به سایت ها و منابع و آثار دکتر گلشنی و روش بررسی داده ها، توصیفی- تحلیلی است.
۳.

علم دینی با رویکرد متافیزیک گرایانه: بررسی امکان و معناداری آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم دینی علم و دین رویکرد متافیزیکی گلشنی پایا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۲ تعداد دانلود : ۲۳۹
هدف از این نوشتار بررسی معناداری و امکان علم دینی از منظر سازگاری میان متافیزیک دو حوزه علم و دین است. سعی شده است از دو روش تاریخی و تحلیل فلسفی به بررسی این پرسش پرداخته شود که آیا علم دینی علی الاصول امکان پذیر و معنادار است؟ در پاسخ به این پرسش ضمن تمایز قائل شدن میان ساحت علوم طبیعی از ساحت تکنولوژی از یک طرف و نیز از علوم انسانی و اجتماعی، خود را صرفاً به حوزه علم موسوم به طبیعی یا تجربی محدود نموده ام. بدین منظور در ابتدا به بررسی دیدگاه دکتر گلشنی به عنوان نظریه پرداز و مدافع مدل متافیزیک گرایانه علم دینی پرداخته و در مقابل به ملاحظات انتقادی دکتر پایا به ویژه در حوزه رابطه میان علم و متافیزیک پرداخته شده است که به زعم وی علم دینی ناسازگار تلقی می شود. با استناد به شواهدی از تاریخ علم و آموزه هایی برآمده از فلسفه علم، نتیجه می شود که علی الاصول علم دینی از منظر سازگاری متافیزیک های دو حوزه امکان پذیر است، هر چند علم غیر دینی و یا سایر انواع دیگر علم ها نیز امکان پذیر هستند. با این وصف امکان و تحقق علم دینی به رویکرد انتخابی ما در باب علم و به تعبیر دیگر به فلسفه علم ما بستگی دارد. همچنین با توجه به آن چه که از علم دینی مراد نمی شود به نظر می رسد که بکاربردن اصطلاح علم خداباورانه مناسب تر از علم دینی باشد.
۴.

آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش: راه حلی برای مسئله تحقق پذیری نظریه های علم دینی در حوزه علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۲۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی مسئله تحقق پذیری علم دینی در حوزه علوم طبیعی است. در این راستا نخست ضمن تحلیلی بر مسئله تحقق پذیری علم دینی به طورکلی، به بررسی تحقق پذیری آن در یکی از زمینه های خاص، یعنی آموزش علوم طبیعی (شامل فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی) پرداخته شده است. سپس به مثابه یکی از راه حل های مسئله در حوزه آموزش علوم طبیعی، پیشنهاد (فرضیه) نگارنده با عنوان «آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش» بررسی شده است. این راه حل پیشنهادی به روشی تحلیلی از یک منظر، سازگاری و هم خوانی آن با نظریه های علم دینی انتخابی (نظریه گلشنی و جوادی آملی) بررسی شده و از منظری دیگر، به مثابه یک برساخته آموزشی، بررسی سازگاری و انسجام درونی آن را صورت داده است. براساس یافته های این پژوهش، در مقام تحقق پذیری نظریه های علم دینی در آموزش علوم طبیعی، باید بر «تعلیم و تربیت دینی با محوریت پرورش نگرش خداباورانه» تأکید کرد. این امر از استلزامات نظریه های علم دینی در آموزش علوم طبیعی است. از سوی دیگر معیار سازگاری و انسجام درونی برساخته، با «پرورش نگرش خداباورانه در آموزش علوم» نامتعارض نیست که اجتماع سازگار این دو، در «آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش» خود را نشان می دهد. درنهایت اینکه «آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش» به مثابه راه حلی سازگار و منسجم، موضوع تحقق پذیری نظریه های علم دینی در حوزه علوم طبیعی را به سطحی بسیار اجرایی تر و عملی تر می آورد که با نظریه های علم دینی انتخابی سازگار است و معیارهای حداقلی و مشترک این نظریه ها را برآورده می کند. همچنین هم با آموزش علوم تعارضی ندارد و متخصصان این حوزه آن را درک می کنند.
۵.

تحلیل نظریه علم دینی دکتر مهدی گلشنی با تکیه بر مباحثه گلشنی و استنمارک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم دینی بی طرفی چارچوب متافیزیکی گلشنی استنمارک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۵۹
مهدی گلشنی در تلاش برای تبیین «علم دینی» می گوید که علم نه تنها از نظر جهت-گیری و کاربرد، بلکه از نظر چارچوب متافیزیکی حاکم بر نظریه ها، به دینی و سکولار تقسیم می شود. وی چنین استدلال می کند که چون علم بی طرف در مرحله داوری غیرواقع گرایانه و دشوار است، پس علم باید غیربی طرف (و در طرف دین) باشد. «مایکل استنمارک» معتقد است که علم دینی به معنای «دارای تعلق دینی» (Religiously Partisan) در مرحله تعیین مسأله و کاربرد کاملا ممکن و حتی اجتناب ناپذیر است، اما استدلال گلشنی بر غیرواقع گرایانه بودن علم بی طرف (Impartial) در مرحله داوری نظریه را ناکافی می داند. گلشنی در پاسخ به استنمارک، تأکید می کند که سخن وی اختصاص به نظریه های بنیادین مثل منشأ عالم و منشأ حیات داشته است. وی همچنین می گوید بعضی از این مثال های نقض ناشی از تفسیر متفاوت دانشمندان مسلمان از اعتقادات دینی است. استنمارک با ذکر مثال های نقض دیگری شواهد گلشنی درباره ی غیرواقع گرایانه بودن بی طرفی در نظریه های بنیادین را نیز به چالش می کشد. در این مقاله، با روش تحلیلی توصیفی این مباحثه را بررسی می کنیم. سپس استدلال جدیدی علیه نظریه علم دینی گلشنی اقامه می کنیم تا نشان دهیم پیشفرض های متافیزیکی مورد نظر گلشنی به دلیل «معقولیت شان» دخالت داده می شوند، نه «دینی بودنشان».