مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
پسااثبات گرایی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مدل های مختلفی برای تولید دانش دینی از سوی استادان و صاحب نظران دانشگاه و حوزه ارائه شده است. بین این گروه، شمار درخور توجهی از نظریه پردازان، نقدها و دیدگاه های پساپوزیتیویستی درباره علم و فعالیت علمی را نقطه عزیمت مناسبی برای حرکت به سمت تولید علم دینی دیده اند. پساپوزیتیویسم بر پایه دیدگاه ما طیف متنوعی از نظریه ها را تشکیل می دهد که درباره مدعیاتی همچون عینیت، بین الاذهانیت و عقلانیت تردید کرده و به نوعی از نسبی گرایی گذر کرده اند که یکی از تأثیرگذارترین نمونه ها را می توان در نظریه پارادایم های کوهن مشاهده کرد. مدل های علم دینیِ یادشده در این مقاله که اساس کار خود را با پذیرفتن چنین دیدگاه هایی آغاز نموده اند، به جز نمونه علم مقدس نصر و دیدگاه زیباکلام، از یک سو به دلیل پذیرفتن چنین دیدگاه های نسبی گرایانه و از سوی دیگر تمایل به مدعیات پوزیتیویستی با مشکلی اساسی مواجه اند. این مشکل را می توان ناتوانی در سازگاری بین ادعاها و نتایج نظری دو پارادایمِ ناسازگار دانست.
نقدی پسااثبات گرا به نظریات توسعه ی سیاسی و کاربرد آن در مورد ایران: اتخاذ یک رویکرد پیکربندی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مورد کشورهای «جهان سوم»، «جنوب»، «در حال توسعه» و «عقب مانده» به طور معمول گفته می شود که این ها هرکدام 50، 100 یا 200 سال (کم تر یا بیشتر) از کشورهای «توسعه یافته» عقب ترند و از این جهت گذشته ی این ها، چراغ راه آینده ی آن هاست. نظریات توسعه ی سیاسی و بحث های مرتبط با آن، یعنی دموکراتیزاسیون، گذار به دموکراسی و تحکیم دموکراسی، از دهه ی 50 میلادی به بعد در چنین فضایی متولد شدند، ولی، به دلیل محدودیت های فراوان «ایدئولوژیک»شان، از دهه ی 80 میلادی به بعد، به مرور، افول کردند. پارادایم اثبات گرایی و مکتب نوسازی که هردو برآمده از فلسفه ی روشنگری بودند نقشی اساسی در تکوین و رشد آن نظریات داشتند، اما، با وجود محدودیت ها و نقدهای اساسی ای که به آن پارادایم و آن مکتب صورت گرفت، جریان های اصلی نظریات توسعه ی سیاسی نیز افول کردند و رویکردهای بدیل جایگزین آن ها شدند . در همین رابطه، مکتب تاریخی احیاء شد، سیاست تطبیقی رشد کرد و جامعه شناسی تطبیقی تاریخی، به عنوان نمونه، به یکی از مهم ترین چارچوب های منتقد پارادایم اثبات گرایی و مکتب نوسازی، مورد استفاده قرار گرفت. در این مقاله، ضمن بررسی فراز و فرودهای نظریات توسعه ی سیاسی، به این جریان بدیل و چگونگی امکان کاربرد آن در مورد ایران اشاره خواهیم کرد. بدین منظور، با استفاده از معرفت شناسی و هستی شناسی «پیکربندی شده» مندرج در این نوع جامعه شناسی، تلاش خواهیم کرد ضمن نقد آن پارادایم و آن مکتب «ایدئولوژیک»، با توجه به ظرفیت های «بومی» موجود در نظریات مرتبط با موضوعات ایران، مختصات مفهومی این رویکرد بدیل را در «تببین» موضوع «توسعه ی سیاسی» و «دموکراتیزاسیون» روشن کنیم.
هم سنجی امنیت با عیار نئورئالیسم و پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۷
101 - 125
حوزههای تخصصی:
امنیت شافت هسته ای و منسوب به اصل علم روابط بین الملل است. نظریه های روابط بین الملل، بینش های متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه می کند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقوله ای است که ذهن بسیاری از اندیشه ورزان امنیت پژوه را به خود مشغول ساخته است. در تحقیق حاضر، این سؤال به بوته آزمون گذاشته می شود که: چه همگونی ها و ناهمگونی هایی بین پست مدرنیسم و نئورئالیسم در حیطه امنیت وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه مطرح می شود که نئورئالیسم و پست مدرنیسم با صبغه به ترتیب اثباتی و پسااثباتی خویش سیما و شمایل به نسبت متفاوتی از امنیت نمودار می سازند. جستار کنونی بر آن است تا با روش شناسی تطبیقی به بحث درباره امنیت از منظر نئورئالیسم و پست مدرنیسم پرداخته و از گزاره های همسان و ناهمسان ایشان پرده برداری نماید. یافته های تحقیق، گویای این حقیقت است که نئورئالیسم درصدد تحکیم منزلت -ابر- دولت در عرصه امنیت برآمده است. این در حالی است که محور مشترک کلیه اقوال پست مدرنیسم، در نقد دولت به مثابه بازیگری اصلی و انحصارگر گفتمان امنیتی اثبات گرایی شکل داده؛ هیچ چارچوب مشخصی را ارائه نمی دهد؛ همچنین، خواهان بازتعریف امنیت می شود
تحلیل انتقادی کتاب«نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۲
201 - 212
حوزههای تخصصی:
کتاب نظریه های روابط بین الملل نوشته اسکات برچیل، آندرو لینکلتر و دیگران، به بررسی و تحلیل نظریات روابط بین الملل و تقسیم بندی آنها پرداخته است. این کتاب در دوازده فصل می کوشد با تبیین نظریات روابط بین الملل، چهارچوبی نظری را برای تجزیه و تحلیل روابط بین بازیگران در عرصه بین المللی ارائه کند. نویسندگان در این کتاب ارزشمند، تنها یک صفحه را به مباحث روش شناسی اختصاص داده اند؛ حال آنکه با توجه به اهمیت مباحث روش شناسی و به طور خاص، تأثیرات رفتارگرایی در تحولات نظری این حوزه؛ به ویژه مکتب نوواقع گرایی به عنوان جریان اصلی روابط بین الملل ضروری به نظر می رسد. اما نظم منطقی و انسجام مطالب، جامعیت اثر و پوشش کامل نظریات مطرح در روابط بین الملل، و تبیین مفصل مباحث نظریه سبز، جامعه شناسی تاریخی و نظریه سیاسی بین المللی (اخلاق بین الملل) این کتاب را به اثری ارزشمند برای مطالعه و درک نظریات روابط بین الملل تبدیل کرده است.
تبیین رویکرد شناختی-فرهنگی در انطباق با رویکردهای تکوینی به معنا در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
87 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه معنای محیط از مهم ترین موضوعات شهرسازی بوده و مکاتب فکری معاصر همواره به دنبال نظریه پردازی «ماهیت معنا و فرایند تکوین آن» در فضاهای شهری هستند. به نظر می رسد این مکاتب به دلیل فقدان ظرفیت لازم جهت بهره مندی از ابتکارات سایر حوزه های علمی و همچنین نگاه تک سطحی به معنا، با کاستی هایی همراه هستند. به دلیل ماهیت میان رشته ای شهرسازی، بهره گیری از علوم مرتبط با ساختارهای شناختی و ادراکی فرد مانند علوم شناختی برای تبیین فرایند تکوین معنا در فضای شهری، ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف این نوشتار تعمیم کاربست مفاهیم مرتبط با شناخت انسان و محیط در حوزه علوم شناختی به حوزه مطالعات محیطی از جمله شهرسازی و کاهش خلأ موجود در مطالعات نظری میان رشته ای بین این دو حوزه است. روش: روش تحقیق در این مقاله، تطبیقی - تحلیلی است که با تبیین جایگاه رویکرد شناختی-فرهنگی در مقایسه با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا در حوزه مطالعات شهری، انجام می شود. یافته ها: رویکرد شناختی-فرهنگی به لحاظ معرفت شناسی و عوامل تکوین معنا در فضاهای شهری با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا متمایز می شود. به لحاظ معرفت شناسی در رویکرد شناختی-فرهنگی، معنا را به طور هم زمان در دو سطح فراگیر با ذهنیت فرهنگی و در سطح خاص با رویه های فرهنگی بازتولید می شود. قابلیت های شناختی-فرهنگی فضای شهری، تجربه شناختی-فرهنگی فرد از فضای شهری و نحوه در دسترس بودن/دسترس پذیری در یک موقعیت خاص عوامل تکوین معنا در رویکرد شناختی-فرهنگی هستند. نتیجه گیری: رویکرد شناختی-فرهنگی به عنوان رویکرد پیشنهادی پژوهش با نگاهی چندسطحی و موقعیتی به معنا، کاستی های موجود رویکردهای پیشین همچون نگاه تک سطحی به مطالعه معنا در مطالعات شهری را پوشش داده و شهرسازی را به عنوان دانش موقعیت مند فرهنگی معرفی می نماید