مقالات
حوزه های تخصصی:
براهین اثبات خداوند تاریخ پرماجرایی داشته و به مرور تطور پیدا کرده است؛ اما کمتر کسی را میتوان یافت که در آن نوآوریهای بسیار داشته و با تکیه بر بحثهای تاریخی در این زمینه توانسته باشد بهخوبی دیدگاههای بدیعی را درباره اعتبار یا بیاعتباری برهانهای تاریخی طرح کند. آیتالله جوادی آملی در کتاب ارزشمند «تبیین براهین اثبات خدا» و سایر کتابهایشان تمامی این نوآوریهای فلسفی را نشان دادهاند. این مقاله در نظر دارد این دیدگاههای قدرتمند فلسفی ایشان را که مشحون از دقت و نوآوری است، بررسی کند. این دیدگاهها فقط درباره برهانهای اثبات خداوند نیست، بلکه نشانگر تعمق فلسفی ایشان در فلسفه غرب و به رخ کشیدن تواناییهای فلسفه اسلامی در این زمینه است. در این مقاله نکتهسنجیهای گوناگون فلسفی ایشان نشان داده میشود.
معیار و مصداق برهان صدیقین از نظر استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
وجود خدا یکی از ژرفترین دغدغههای بشری است و بر آن براهین متقنی اقامه شده است. اما برهانها عموماً بر وجود خلق مبتنی بوده است. این دسته از براهین با آنکه وجود واجب و خدای متعال را الزامی میکنند، با نظر به برخی از اصول عقلی، مانند «قاعده ذوات الاسباب» و «قاعده مالاسبب»، محدودیتهایی در خود دارند. از این رو، فیلسوفان اسلامی در صدد براهینی برآمدهاند که این محدودیتها را نداشته و بر آن، برهان صدّیقین نام نهادهاند. اولین تقریر از ابنسینا است و دومین تقریر آن را ملاصدرا طرح کرده است. پس از ملاصدرا تابعان حکمت متعالیه تقریرهای دیگری به دست دادهاند. در بررسی این امر که آیا این براهین تنگناهای برهانهای خلقی را ندارند، به معیاری نیاز است که با آن بتوان این برهانها را سنجید؛ معیار استخراجشده از بیانات فیلسوفان این است که باید برهان «از خدا به خدا» و سیر علمی، «من الله الی الله» و به تعبیر ملاصدرا راه و مقصد یکی باشد. بر این اساس، از نظر استاد جوادی آملی تنها برهانی که بهحق معیار صدّیقین و راه و مقصد در آن یکی است، برهان علامه طباطبایی در «تعلیقات بر اسفار» و در کتاب قیّم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است؛ اما برهان ابنسینا و ملاصدرا واجد چنین خصوصیتی نیستند. نتیجه برهان علامه هم وحدت اطلاقی واجب را اثبات میکند و هم بر هیچ مسئله نظری در فلسفه مبتنی نیست.
چیستی علم دینی با تاکید بر دیدگاه استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علم به عنوان یک وصف ذات اضافه که معلوم را نشان میدهد، به حسب ذات خود، به دینی و یا غیردینی متصف نمیشود. اتصاف علم به دینی و غیردینی، نیازمند یک حیثیت تقیدیه است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی میکوشد حیثیات مختلفی را بیان کند که علم میتواند بر اساس آنها به دینی یا غیردینی متصف شود. در این نوشتار به ترتیب از شش حیثیت یاد میشود: متافیزیک، موضوع، روش، تجویز، عالم، و فرهنگ و تمدن. در نتیجه، این مقاله دیدگاه آیتالله جوادی آملی نسبت به موارد یادشده را تبیین میکند.
مقایسه نظریه علم دینی آیتالله جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی و دکتر گلشنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علم دینی منظومهای معرفتی درباره جهان واقع است. تحقیق در مبانی فلسفی علم و مبانی دینشناختی نخستین گام به سوی سامان علم دینی است. پیدایش اصطلاح علم دینی در جامعه علمی کشور به محور برخی مجادلات مبدل گشته است، به گونهای که در میان موافقان و مخالفان، با تقریرهای گوناگونی مواجهیم. توجه به میزان گستردگی نزاع موجود، نمایانگر این امر است که تنها بیان پذیرش یا عدمپذیرش علم دینی از جانب متفکران، به سبب تقریرهای متنوع، نظریه صاحبنظران را بهوضوح ترسیم نخواهد کرد. بازخوانی مکرر دیدگاهها به تنقیح محل نزاع و استحکام تقریر میانجامد. از میان قائلان به امکان علم دینی، به سبب اهمیت نظریه آیتالله جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی و دکتر گلشنی، نظریه علم دینی ایشان مقایسه و بر همین مبنا به جایگاه عقل و وحی در نظریات هر یک از این متفکران اشاره شده است. این نوشتار در پی آن است که با مقایسه دیدگاهها، گامی در جهت روشنی مباحث علم دینی بردارد.
عرفان؛ روح اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به تبیین رابطه عرفان اسلامی با آموزههای اسلام، اعم از کتاب، سنت و سیره نقلی و عملی معصومان پرداخته میشود. پرسش اصلی این نوشتار این است که بین عرفان و اسلام چه نسبتی از نسبتهای چهارگانه برقرار است؟ بر این اساس، تلاش شده جایگاه رفیع و بیبدیل عرفان را در میان سایر علوم اسلامی نشان داده و از آن رفع اتهام شود. روش مناسب برای این کار، بررسی آموزههای اصلی عرفان و مقایسه آن با آموزههای اسلامی است. بنابراین با طرح چهار بحث «خاستگاه عرفان»، «مؤیدهای اسلامی آموزههای عرفانی»، «وحی، الهام، کشف» و «شریعت، طریقت، حقیقت» به پرسشهای فرعی بهدستآمده از تحلیل پرسش اصلی، پاسخ داده شده است تا از این طریق پاسخی برای پرسش اصلی فراهم شود. نتیجه آنکه نسبت عرفان با اسلام ضدیت کلی نیست؛ عرفان با دین اسلام سازگاری مضمونی دارد و این سازگاری به نحو جزئیت و بلکه عینیت است. بنابراین عرفان أخص مطلق از اسلام است و با نظری دقیقتر عین اسلام است و بین آن دو نسبت تساوی برقرار است. عرفان هیچ بخشی از دین را مهمل نگذاشته، به همه بخشها، مرتبهها و لایههای دین اهتمام دارد. از سوی دیگر در کاملترین و عالیترین نوع دینفهمی و دینداری هیچ بخشی از دین از نگاه عرفانی مغفول نمانده است. عرفان روح دین است که در همه بخشها و لایههای آن حضور دارد.
نقد و بررسی دیدگاه مکتب تفکیک در مادیت روح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه مکتب تفکیک، مادیت روح است که مدعی امتداد نظرگاه متکلمان متقدم است و با دو رویکرد سلبی و ایجابی بدان پرداخته است. رویکرد اول در نقد دیدگاه فلسفی در تجرّد روح است و رویکرد دوم با ادله عقلی و نقلی به اثبات عنصر مادی و مظلمالذات روح کوشیده است. مسئله این پژوهش، تحلیل و بررسی دیدگاه این مکتب با تمرکز بر رویکرد ایجابی است که با روش تحلیلی به تدقیق و تحلیل ادعا و سنجش آن پرداخته است. بنابراین بررسی اشکالات و انتقادات آنها از براهین فلسفی تجرّد نفس، از عهده این مقاله بیرون است. یافتهها از آن حکایت دارد که فارغ از تنوع دیدگاههای معرفتی در متکلمان متقدم، از ادعای انحصار تجرّد به خداوند به دلیل تباین خالق و مخلوق، بهتدریج کاسته شده و به برخی از موجودات و برخی از نفوس تسری و تقلیل یافته است. ادله عقلی نیز یا قابل نقد هستند و یا معارضاتی در مقابل خود دارند. ادله نقلی نیز از اجماع دلالی بر مادیت روح بیبهرهاند. ناسازگاری درونی در کیفیت ماده روح و اوصاف آن و مواجه شدن با مشکلات نظرگاه مقابل، در دوئالیزم نفس و بدن، از دیگر مشکلات این دیدگاه است
زندگی پس از مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله پنج بخش دارد. در بخش اول درباره اهمیت زندگی پس از مرگ بحث میشود. بخش دوم به امکان زندگی پس از مرگ از دیدگاه دوگانهانگاری میان نفس و بدن و بخش سوم به امکان زندگی پس از مرگ از دیدگاه مادیانگارانه اختصاص دارد. در بخش چهارم قرائن تجربی برای زندگی پس از مرگ بررسی میشود. در بخش پنجم دلایلی برای این نظر اقامه میشود که معقول بودن باورها درباره زندگی پس از مرگ به معقول بودن اعتقادات مابعدالطبیعی وابسته است.