مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
علم تجربی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی علم در تلقی سنتی و مدرن آن است یکی از مباحث مهم سنت گرایان، تاکید آنها بر علوم سنتی و نقش آن می باشد. این علوم در دوره جدید و به ویژه دوران مدرن و پس از آن مورد غفلت واقع شده و جای خود را به علوم جدید داده اند. علوم جدید نقش مهمی در پایه ریزی تفکر مدرن و تجدد داشته اند، از این رو تمجید و ستایش متجددان قرار گرفته اند و به عنوان مشخصه اصلی تمدن جدید غرب قلمداد شده اند. علوم جدید که بر اساس الگوی علمی جدید پایه گذاری شده اند پیامدهایی را به دنبال داشته که باب نقد و انتقاد را به روی خود گشوده است. سنت گرایان به عنوان یک گروه از منتقدان این الگوی علمی جدید، مهم ترین نقض را بریدن از علوم سنتی می دانند. در این زمینه به بیان علم سنتی پرداخته اند و تفاوت ها و تمایزهای آن را با علم جدید متذکر گشته اند. ایشان که از علم سنتی و علم مقدس یاد می کنند. مهم ترین ویژگی آن را محوریت بر امر مقدس و تعقل شهودی و سوگیری آن در جهت حقیقت می دانند و در مقابل علم جدید را بریده از امر مقدس و محوریت بر امور نامقدس و به ویژه انسان دانسته و تعقل در آن را بر پایه عقل استدلالی و در جهت منافع عملی و سودمند به جای کشف حقیقت می دانند.
جغرافیای سیاسی به مثابه یک علم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک تقسیم کلی می توان علم را به دو معنای عام و خاص درنظر گرفت. علم در معنای کلی و عام، مشتمل بر مجموع دانستنی ها، صرف نظر از موضوع، محتوا و روش شناسی آن است. در زبان انگلیسی، از این معنای علم با واژه knowledge [1] یاد می شود. علم در مفهوم خاص، به آن دسته از معرفت ها گفته می شود که ویژگی تجربی و آزمون پذیر دارند و با واژة science [2] معرفی می شوند. براساس ضابطة تجربهپذیری، بسیاری از علوم و معارف نظیر فلسفه، ریاضیات، ادبیات، شعر، فقه، منطق و نظایر آن، از قلمرو معرفت علمی خارج میشوند. در نزد فلاسفة پوزیتیویست علم و براساس ضابطه «معناداری»[3]، علم تجربی معرفتی مبتنیبر مشاهده و آزمون است و قابلیت اثبات و ابطال پذیری تجربی دارد. از این رو، هر معرفت قابلآزمون و اثبات، در زمرة معرفت علمی (تجربی) قلمداد می شود. دانش جغرافیا و از آن میان شاخة جغرافیای سیاسی که روابط نظام مند میان انسان (سیاست) و محیط جغرافیایی را بیان و تشریح میکند، از جمله علوم قدیمی است که سابقة آن به اندازه عمر انسان در زمین است. پرسش اساسی که در اینجا مطرح می شود آن است که آیا می توان جغرافیای سیاسی را به مثابة معرفتی تجربی، در ردیف علوم تجربی قلمداد کرد. مطابق فرضیة این مقاله، جغرافیای سیاسی بهدلیل برخورداری از ویژگی های معرفت تجربی، در ردیف علوم تجربی قرار دارد. از این رو، می توان جغرافیای سیاسی را دانشی تجربی بهشمار آورد.
تأملی در شبهه «انحصار علم ارزشمند در علوم دینی و بی ارزش تلقی شدن علوم تجربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از منتقدان [i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾ [ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شده اند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم دینی است. با نگرش درآیات و روایات معلوم می گردد که هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشری نیست و علم ارزشمند را منحصر در علوم دینی نمی داند، آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) نه تنها به همه علوم ازجمله علوم تجربی توجه کرده اند، بلکه تذکر داده اند که هنگام مطالعات تجربی به آفریدگار طبیعت، آسمان و... نیز توجه کنید که جمع بین ایمان و علم مطلوب است و با همدیگر منافاتی ندارند. در این مقال و مجال درصدد پاسخ گویی به شبهه مطرح شده با استناد به آیات و احادیث با بهره گیری از منابع معتبر هستیم. 1. دکترسها [ii]. آیا چنین کسی باارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است، بگو آیا کسانی که می دانند باکسانی که نمی دانند یکسان اند؟ تنها صاحبان مغز متذکر می شوند. (زمر/ 9)
مرلوپونتی و گردش دیالکتیکی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی جایگاه خاص مرلوپونتی در جنبش پدیدارشناسی به واسطه ایضاح نقش «دیالکتیک» در پی ریزی مبانی پدیدارشناسی توسط او ممکن می گردد. در این مقاله می کوشیم با روشن ساختن دریافت مرلوپونتی از «دیالکتیک» نشان دهیم که چگونه وی به واسطه این عنصر، پدیدارشناسی را بر مبنایی جدید استوار می کند. مرلوپونتی جنبش پدیدارشناسی زمان خود را دچار چندپارگی ها و تعارضاتی در مبنا و روش می دید و می کوشید تا با اتخاذ رویکردی دیالکتیکی این تعارضات را مرتفع سازد. تنها به کمک «تفکر دیالکتیکی» می توان پدیدارشناسی را به مثابه یک «پژوهش فلسفی» پایه گذاری کرد. پس از مرلوپونتی، نه قلمرو پژوهش فلسفی صرفاً بر پایه «آگاهی محض» مشخص می گردد و نه روش آن با «توصیف محض». در هم آمیختگی و «دست اندازی» آگاهی و جهان، از یک سو، و توصیف و تبیین از سوی دیگر، اجازه نمی دهد که پژوهش پدیدارشناختی را بر پایه ایده «جوهریت» یک قلمرو محدود و محصور پی گیری کنیم.
نقش آموزه های دینی در رشد علم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در ارتباط میان علم و دین، نوع تعاملی است که دو حوزه دین و علم تجربی با یکدیگر دارند. به منظور فهم بهتر این تعامل، لازم است نقش مفاهیم و آموزه های دین در روند حرکت علم ارزیابی گردد. این مقاله برآن است تا درباره آموزه هایی از دین سخن بگوید که نقش مثبتی در رشد و حرکت علم تجربی داشته است و القای این نوع مضامین به جامعه موجب ترغیب ایشان به علم تجربی می شود. بررسی این آموزه ها و مضامین دینی همچنین می تواند ما را در رسیدن به علمی که مطلوب دین است، راهنمایی کند. این آموزه ها در دو حوزه نظری و عملی ارزیابی خواهد شد. آموزه های نظری عمدتاً در قالب مبانی متافیزیکی علم تجربی در جریان حرکت علم اثرگذار بوده و آموزه های عملی عمدتاً در قالب امور انگیزشی به رشد علم کمک کرده است.
نقد رویکرد نصر حامد ابوزید در تفسیر علمی بر اساس دیدگاه آیهاللّه معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
233 - 258
حوزه های تخصصی:
درباره تفسیر علمی، شرایط و ضوابط آن، دیدگاه ها و رویکردهای متفاوتی وجود دارد که عوامل متعددی در این اختلاف و دیدگاه ها نقش داشته است، ولی یکی از مهم ترین عوامل عبارت است از نوع نگاه مفسران به جایگاه علوم در فهم قرآن؛ به طوری که بین برخی نومعتزله مثل نصر حامد ابوزید در اثر شرایط زمانی و پیشرفت های علمی، نگاه جدیدی در تعامل با قرآن مطرح شده است؛ چرا که آگاهی از پیشرفت و اقتدار غرب، ایشان را واداشته با انگیزه نواندیشی، بین دین و مدرنیته سازگاری برقرار کنند و نیز بر آن داشته که رویکرد علمی را در تفسیر آیات قرآن مورد توجه قرار دهند. از این رو این دسته از دانشمندان، با توجه به اینکه که نوع نگاهشان به رویکرد تفسیر علمی اشتباه است، قائل به تأویل پذیری بسیاری از آیات قرآن و اثرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه و سیلان داشتن معانی قرآن و تاریخمندی قرآن شدند و هم عملاً معیارها و ضوابط تفسیر قرآن را رعایت نکردند و اما با وجود این، داعیه نواندیشی و تفسیر علمی داشتند. با تتبع در آثار و اندیشه های آنان درمی یابیم که این نوع برداشت ها هم دارای آسیب های مبنایی و غایی بوده و هم آسیب های روشی را در بر دارد. اما آیهاللّٰه معرفت ضمن اینکه تفسیر علمی را موجب فهم بهتر آیات علمی می داند، قائل است که باید معیارهای تفسیر علمی رعایت شود و همواره بر این نکته تأکید دارد که باید از علوم قطعی استفاده کرد و با دور بودن از محاذیر تاریخمندی قرآن و تأویلات نابه جا در تفسیر قرآن، از آسیب های تفسیر علمی به دور بود. ما در این مقاله با تطبیق بر دیدگاه و نظرات آیهاللّٰه معرفت، دیدگاه نصر حامد ابوزید را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.
روش شناسی علمی در جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
118 - 156
حوزه های تخصصی:
امروزه در جغرافیای سیاسی با نوعی «کثرتگراییِ روش شناختی» که ریشه در دو نگرش کلّیِ «تبیینی» و «تفهّمی» دارند مواجهیم. پیامد این قضیّه، بروز ابهام در جایگاه و هویّتِ علمیِ جغرافیای سیاسی بوده است. در این راستا دو پرسش اساسی مطرح است؛ نخست آنکه روششناسیِ معتبر علمی کدام است؟ دوّم اینکه، چه موضعی در قبال کثرتگراییِ روششناختی در جغرافیای سیاسی میتوان اتّخاذ نمود؟ این مقاله در قالب توصیفی-تحلیلی(منطقی) و معرفت شناختی از موضع عقلانیّت انتقادی نگاشته شده و نتایج آن نشان میدهد، برخلاف تصوّر رایج، روششناسیِ معتبرِ علمی در جغرافیای سیاسی نه منطبق بر روش پوزیتیویستیِ سنّتی است و نه بر اساس روش شناسیهایِ تفهّمی و فراپوزیتیویستی، بلکه روشِ معتبر علمی در این زمینه، روشِ فرضی-استنتاجی به عنوان روشِ نهایی و واحدِ علوم تجربی نظیر جغرافیای سیاسی است. با اینحال، روشهای دیگر بنا بر برخی نکات مثبتِ آنها، صرفاً در مرحله گردآوریِ داده ها مورد استفاده جغرافیای سیاسی قرار میگیرند.
اصالت روح: از منظر قرآن، فلاسفه اسلامی و عالمان معاصر غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از قدیم مساله دو بعدی بودن انسان، یعنی واجد جسم و روح بودن او، مورد مناقشه بوده است. در عصر جدید که فلسفه تجربه گرائی حاکم گردید، بیشتر این نظر رایج شد که اصالت با ماده است و روح و حیات ناشی از فعل و انفعالات ماده هستند. در دهه های اخیر تعداد رو به افزایشی از محققان معتقدند که ذهن (شعور یا روح) مادی است ، اما علم امروز نمی تواند مساله شعور انسانی را توضیح دهد، و این به دلیل پیچیدگی ذهن است. اما علم آینده آن را توضیح خواهد داد. بعضی دیگر، مثلاً پوپر، علیرغم اعتقاد به مادی بودن شعور، آن را به دلیل اینکه یک سیستم پیچیده است ، هیچوقت قابل توضیح برحسب فعالیتهای مغز نمی دانند. اما ، از نظرعده ای از سرآمدان علم معاصر شعور مادی نیست و آنها آن را هیچوقت قابل توضیح به وسیله علم تجربی نمی دانند. از گروه اخیر ، عده ای شعور را افاضه خاص خداوند تلقی می کنند. متاسفانه اظهارات جالب بعضی از سرآمدان علم معاصر در مورد شعور، در دهه های اخیر، کمتر به محیط ما منتقل شده است. در این مقاله سعی می شود تا مروری بر برخی از تحولات اخیر و رویکردهای مختلف نسبت به مسئله شعور و روح از منظر حکمای اسلامی و عالمان معاصر غربی صورت گیرد.
بررسی رویکردهای پنج گانه در مواجهه با علم
این مقاله از دو بخش عمده تشکیل شده است: بخش اول، تبیین چهار رویکرد موجود درباره علم در میان مسلمانان و شعب گوناگون هر یک از رویکردهای مزبور به همراه با نقد مختصر هر یک از آنها؛ و بخش دوم، تبیین رویکرد پنجم به مثابه رویکرد مختار در قالب چهار اصل عمده. در بخش پایانی این مقاله با طرح چندین پرسش فلسفه علمی و پاسخ به آنها، پایداری رویکرد پنجم که رویکرد مختار است ارزیابی شده است. مغز رویکرد پنجم این است که اولاً قلمرو دین مقتضی شکل گیری علوم انسانیِ اسلامی است، لکن مقتضی شکل گیری علوم طبیعی، فنی و پزشکی اسلامی نیست؛ ثانیاًً در علوم انسانی اسلامی، قرار بر جذب دانش و روش شناسی های تجربی نیست، بلکه بر اساس منطقه بندی جدیدی که در ساحت علم بالمعنی الاعم صورت می گیرد، هر یک از منابع و روش شناسی های علمی بر حسب قابلیت و کارکردی که دارد به تنهایی و یا شراکتی در یک یا چند منطقه مشخص از مناطق مزبور قرار می گیرد. مهم ترین ثمره این طبقه بندی، ارتقای کارآمدی علوم انسانیِ اسلامی در شناخت و حل مسائل اساسی بشر و نزدیک کردن معرفت انسان به یقین است؛ ثالثاًً علوم طبیعی، فنی و پزشکی، اسلامی و غیراسلامی ندارند، لیکن در صورت عدم تعارض با زیرساخت های فکری اسلام، مورد تأیید اسلام اند و عملاً نیز مشروعیت می یابند؛ رابعاً بشر در زندگی دنیوی دارای نیازها و پاسخ های مشترک است و اسلام دستاوردهای بشری در حوزه علم و فناوری را مگر در مواردی که با هدف پلید به دست آمده باشد، قبول دارد؛ خامساً اراده انسان در شکل گیری علم گرچه انکارناپذیر است، اما تفاوت اراده به نسبی کردن خوبی و بدی در حوزه علم نمی انجامد؛ سادساً اسلام جبر تاریخی را قبول ندارد و انسان ها را در تغییر شرایط محیطی مسئول می انگارد؛ لذا در اسلام چیزی به نام توقف و سکون در برابر شرایط به نام حوالت تاریخی و غیره وجود ندارد و قائلان به این دیدگاه، خواسته یا نخواسته به سکولاریسم تن داده اند.
بررسی تبیین تکاملی الحاد مدرن از دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه تکامل از زمان طرح آن توسط چارلز رابرت داروین زمینه مساعدی را برای اندیشه های الحادی فراهم کرده و بسیاری از ملحدان، از آن برای دفاع از الحاد با پشتوانه علمی بهره جسته اند. ازجمله استفاده های ضِددینی از این نظریه، نفی انسان شناسی دینی با توسل به تبیین های تکاملی انسان و ویژگی های او بوده است. یکی از ویژگی های انسان که برای آن تبیین تکاملی و الحادی ارائه شده، دین داری است. ما در این مقاله، از باب نمونه، به بررسی یکی از جدیدترین و قوی ترین تبیین های تکاملی و الحادی از دین که به برجسته ترین چهره الحاد مدرن، ریچارد کلینتون داوکینز تعلق دارد خواهیم پرداخت و روشن خواهیم کرد که این تبیین از قوت کافی و شأن علمی برخوردار نیست و نمی تواند نگاه دینی به مقوله دین را به چالش بکشد. این داوری، اگر درباره جدیدترین و قوی ترین این تبیین ها صادق باشد، در مورد تبیین های دیگر نیز صادق است.
نگاه نقادانه به جایگاه علوم تجربی در نظریه کاشفیت آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
1 - 22
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آن جا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداخته اند، و نظریه خود را با عنوان «نظریه کاشفیت» مطرح نموده اند. این نظریه گویای جایگاه عقل در کنار سایر ابزارهای معرفت دینی است. در این مقاله با روش «توصیف و تحلیل» ابتدا به تبیین نظریه کاشفیت و سپس به نقد آن پرداخته شده و تلاش شده علاوه بر نقد ساختار این هندسه، با تأکید بر مشترک لفظی بودن علوم تجربی، تصور ایده آلیستی ایشان از این علوم نقد گردد و نشان داده شود، برای درک ماهیت علوم تجربی جدید، باید به بررسی سیر تطور واقعی علوم تجربی پرداخت، تا بتوان جایگاه آن را در هندسه معرفت دینی به درستی ترسیم کرد.
بررسی ارتباط علم تجربی و جهان بینی از نگاه شهید سیدمحمدباقر صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال بیستم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
95-110
کشف ِارتباط علم تجربی و جهان بینی کشف ارتباط دو قلمرو مهم معرفت انسانی است. جهان بینی غالباً به مسائل مابعدالطبیعی مربوط است و علم تجربی به قلمرو مسائل طبیعی. اما پس از کشفِ ارتباط آن دو می توان دریافت که آیا کشف های جدید طبیعی می توانند به جهان بینی های جدید بینجامند یا نه و آیا جهان بینی های جدید می توانند به دگرگونی علوم تجربی منجر شوند یا نه؟ در این نوشتار برای نیل به این هدف، آرای شهید سیدمحمدباقر صدر را بررسی می کنیم. به نظر او علم تجربی و جهان بینی با اینکه دو قلمرو جداگانه از معرفت اند، شاید بتوانند به طور غیرمستقیم بر یکدیگر تأثیر بگذارند و یگانه راه رسیدن به جهان بینی، بنا نهادن نظام فلسفی است و «جهان بینی» غایتِ «فلسفه» است. از نگاه شهید صدر، علم تجربی به خودی خود، از عرضه جهان بینی عاجز است و فقط به عالَم ماده و قوانین آن تعلق دارد. اما این بدان معنا نیست که قلمرو علم تجربی و قلمرو جهان بینی کاملاً از هم جدایند، بلکه علم تجربی می تواند فلسفه را با مسائل جدیدی مواجه سازد و به تبع آن، فلسفه نیز به جهان بینی های جدیدی بینجامد.
رابطه علم و دین، بررسی دیدگاه آیت الله مصباح یزدی
در باب معیار و مؤلفه دینی بودن علم، دیدگاه ها و تلقی های مختلفی مطرح است. در این نوشتار دیدگاه آیت الله مصباح یزدی درمورد رابطه علم«تجربی »و دین مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: هدف مقاله طرح و بررسی معیار های علم دینی از منظر آیت الله مصباح یزدی است. روش: روش مقاله، به لحاظ جمع آوری اطلاعات، از روش اسناد و مدارکی (کتابخانه ای ) و به لحاظ تحلیل داده ها، از روش عقلی تحلیلی بهره گرفته شده است. دستاورد مقاله: استاد مصباح یزدی به نقد و بررسی دیدگاه های(مطرح و مهم) ارائه شده در باب رابطه علم ودین می پردازند؛ تعاریفی از علم و دین بر اساس روش و سیر علمی خود بیان می کنند، و محدوده هر کدام را روشن می سازند. در زمینه رابطه علم ودین معتقدند که هدف دین سعادت و کمال نهایی بشر است، بنا براین هر علمی که در این جهت باشد و در مسیر هدف نهایی دین قرار بگیرد، دینی خواهد بود. ایشان در عین حال خدمات متقابل دین و علم را متذکر می شوند. و رابطه علم ودین را از نوع (عموم و خصوص من وجه) می دانند. تعارض میان علم ودین را تلقی نا معقولی می دانند.
همه گیری کووید 19 و ارتباط آن با معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۴۷۳-۴۴۷
حوزه های تخصصی:
معتقدین به وجود معنا برای مفهوم زندگی را می توان در دو گروه معتقدین به معناداری و معناسازی دسته بندی نمود. قائلین به معناداری زندگی، معنای ذاتی و پنهانی را برای زندگی در نظر می گیرند که باید کشف شود. قائلین به معناسازی، اما منکر وجود معنای ذاتی بوده و مدعی ساخت و جعل معنا برای زندگی هستند. پژوهش حاضرتوصیفی است. با توصیف و تحلیل بنیادین محتوا، سعی در ارائه تبیین و تحلیلی نظام مند از رابطه تاثیر و تاثر بین همه گیری کووید 19 و مساله معنای زندگی دارد. مهم ترین مساله در این بحث، مواجهه انسان با رنج های وجودی است. اینکه انسان بر اساس مبانی فکری خود بتواند یا نتواند چرایی رنج کشیدنش را معقول و موجه نماید و در صورت ناتوانی از توجیه چرایی رنج کشیدن، رنج های ماهوی به وجود آمده، که عامل بروز بحران معنای زندگی می شوند. نتیجه اینکه انسان معاصر به جهت اتکای افراطی بر انسان محوری و علم محوری و حذف یا تضعیف جایگاه خداوند، پذیرش و تحلیل معقول چرایی رنج های ناشی از همه گیری کووید 19 برایش دشوار شده است. خداوند در این تفکر یا وجود ندارد یا اگر وجود دارد به جهت ضعف، نمی تواند تکیه گاه انسان قرار گیرد. رنج های ماهوی ای چون احساس تنهایی و بی پناهی یا احساس پوچی و بی ارزشی ارزش های علم ساخت یا انسان ساخت، موجب بروز بحران بی معنایی زندگی و ناامیدی در جعل و ساخت معنا برای زندگی می شوند.
بررسی تطبیقی زوجیت از دیدگاه قرآن و علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۹)
1076 - 1057
حوزه های تخصصی:
هدف : در آیات قرآن، بحث زوجیت موجودات زنده، به عنوان یک قاعده کلی مطرح شده است. به غیر از قرآن، عالمان علوم تجربی هم بحث زوجیت موجودات را مطرح کرده اند که تفاوتها و شباهتهایی با همدیگر دارند. هدف از انجام این تحقیق، بررسی وجود تطابق بین آیات قرآن و علوم تجربی بود. روش: در این تحقیق با روش تطبیقی- تحلیلی، نظر قرآن با علوم تجربی بررسی شده است. یافته ها و نتیجه گیری : در قرآن و علم، زوجیت به عنوان یک قانون کلی برای موجودات زنده به معنای نر و ماده مطرح شده است، که تولید مثل موجودات گاهی از طریق جنسی و گاهی از طریق غیر جنسی است. همچنین آیات قرآن بر گسترش زوجیت افراد دلالت دارند؛ بدین معنی که خداوند تمام افراد زوج را خلق کرده است؛ نه اینکه هر چیزی را که خلق کرده است، زوج است.