مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم غربی


۱.

رویکرد مبناگرا در تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم دینی رویکرد چالش علم غربی دین (اسلام)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۸ تعداد دانلود : ۷۱۸
در این رویکرد منظور از علم دینی آن است که به جای انواع علومی که انسان ها به کمک چهار روش تجربی، عقلی، شهودی (عرفانی) و تاریخی پدید آورده اند، علومی را با الهام از خود متون مقدس دینی و سازگار با ارزش های آن و تغییر پیش فرض های علم جدید، با استفاده از روش های گوناگون بسازند و آنها را جایگزین علوم جدید غیردینی کنند. اساسا سخن از علم دینی، بدون بررسی جامع در مورد رابطه گزاره های اسلامی با علوم روز بی معناست. پاسخ به چنین پرسش هایی که آیا اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ گزاره های اقتصادی در قرآن چه نسبتی با علم اقتصاد امروزی دارد؟ و پرسش هایی در مورد روان شناسی، جامعه شناسی و ... بستگی به دیدگاه ما از علم دینی دارد. رویکردی که اساسا نه تنها امکان و بلکه ضرورت علم دینی، مانند اقتصاد اسلامی، روان شناسی اسلامی و ... وجود دارد و باید بر اساس دین به ویژه اسلام علومی جدید تاسیس کرد که با علوم غربی (علوم سکولار) تفاوت خواهد داشت، رویکرد مبناگرای علم دینی است. در این مقاله به بررسی این رویکرد در باره علم دینی و چالش های موجود آن پرداخته شده است.
۲.

مبانی حِکمی علم دینی از دیدگاه محمدنقیب العطاس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم انسان علم دینی جهان بینی اسلامی سازی علم غربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۷ تعداد دانلود : ۵۵۶
نظریة علم دینی، یکی از پدیده های مهم جهان اسلام است که موافقان و منکرانی را پیدا کرده است. ""محمدنقیب العطاس"" یکی از موافقان و نظریه پردازان اسلامی سازی معرفت است. وی، نخست فلسفه و جهان بینی با محوریت قرآن و اعتقاد به مراتب و درجات وجود و وابستگی مطلق هستی به خداوند را سامان داد؛ سپس، ارتباط ناگسستنی انسان و جهان را بیان کرد و توضیح داد که انسان مهم ترین جزء هستی و موجودی جاودان است که بهترین هویت شناسی او در قرآن آمده است و بعد، معنا و مفهوم و غایت نظام آموزش و پرورش را تبیین کرد. درنظر العطاس، مقصود حقیقی از آموزش و پرورش، تحقق حقایق قرآن در وجود انسان است؛ ازاین رو فراگیری معارف و زبان قرآن، نخستین و مهم ترین بخش از الگوی آموزش و پرورش درنظر العطاس است. وی با تبیین حقیقت علم و ایمان و انسان و جایگاه انسان در هستی به پیوند علم با انسان و دین پرداخت و علم دینی را تفسیر کرد. عطاس با معرفی فرایند غربی سازی علوم به تبیین فرایند اسلامی سازی علوم پرداخت. فرایند غربی سازی علوم در تفکر عطاس عبارت است از:1. فرهنگ و تمدن غربی؛ 2. عناصر کلیدی علوم طبیعی؛ 3. انسانی و کاربردی غربی و فرایند اسلامی سازی علوم در این دیدگاه عبارت است از: 1. شناسایی عناصر کلیدی از علوم اسلامی؛ 2. جایگزینی عناصر کلیدی اسلامی با غربی؛ 3. ابتنای علوم طبیعی و کاربردی بر عناصرِاسلامی 4. اصلاح تنة علوم همسان با عناصر کلیدی اسلامی. این مقاله در پایان به آسیب شناسی نظریة «تهذیبی- تأسیسی» پرداخته است.
۳.

کاوشی نظری در مبانی و دلایل دو اندیشمند مسلمان معاصر به علم مدرن در اسلام با توجه به نگرش کارکردگرایانه و نمادگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سکولاریسم علم دینی علم غربی نگرش کارکردگرایانه نگرش نمادگرایانه یا سمبلیک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
تعداد بازدید : ۷۷۷ تعداد دانلود : ۵۳۳
در قرون وسطا که جهان غرب در تاریکی جهل و خرافه فرو رفته بود، جهان اسلام در عصر شکوفایی و ترقی (قرون ۱۳ ۸ میلادی) به سر می برد؛ اما از قرن سیزدهم میلادی به بعد، علم در بین مسلمانان دچار انحطاط و زوال گردید. در قرن شانزدهم میلادی و همزمان با پیشرفت علم در جهان غرب، جهان شرق نیز مشتاق مجهز نمودن خود به علم گردید؛ ازاین رو غرب بدون توجه و در نظر گرفتن فرهنگ و جوامع سنتی شرق، درصدد گسیل نمودن دستاوردهای خود به آن سرزمین برآمد؛ اما دیری نپایید که شرقیان دریافتند که علم دارای بستری خنثی نیست و باعث تأثیرات منفی بر پیکره جوامع غربی نیز گردیده که از جمله آنها الیناسیون افراد آن جوامع است. از طرفی، بستر شکل گیری فرهنگ غربی بسیار متفاوت از فرهنگ شرقیان بود. این فهم جدید از علم غربی، اندیشمندان و روشنفکران جوامع مسلمان را به تأمل درباره ماهیت این مسئله واداشت که از میان ایشان، برخی علم مدرن را ناسازگار با اسلام تلقی کردند، عده ای با علم مدرن موافق بودند، گروه دیگر در پی تعبیری جدید از اسلام برآمدند و برخی دیگر درصدد بودند علم مدرن را در متن جهان بینی اسلامی قرار دهند. پژوهش حاضر، کاوشی نظری در مبانی و دلایل دو نگرش «کارکردگرایانه» (Functional) و «نمادگرایانه» (Symbolic) به ترتیب در اندیشه های شفاهی سید حسین نصر و ضیاءالدین سردار است که مروری گذرا بر مبانی فکری و فلسفی مدل های «کارکردگرا» و «نمادگرا» درباره علم مدرن خواهد داشت.
۴.

جایگاه علم دینی در تمدن اسلامی از منظر دکتر داوری اردکانی

کلیدواژه‌ها: علم غربی علم دینی عالم دینی عالم غرب تمدن غرب داوری اردکانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری نظریه های متاخر در جامعه شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
تعداد بازدید : ۱۰۲۸ تعداد دانلود : ۶۰۱
مسئله اصلی این تحقیق فهم نسبت دو مقوله علم دینی و تمدن نوین اسلامی و همچنین بررسی و واکاوی جایگاه علم دینی در تمدن نوین اسلامی از منظر دکتر داوری اردکانی می باشد. دال مرکزی بحث پیرامون وضع بینابین جامعه ای است که در آن انقلاب اسلامی رخ داده است؛ جامعه ای که نه با سنت نسبت تام دارد و نه تجدد را به تمامه اخذ کرده است. در وضعیتی که انقلاب اسلامی داعیه تمدن سازی دارد، و از طرفی به دنبال نقشه علمی جامع کشور، پی ریزی و پرداختن به این نقشه، بدون داشتن افق و نگرش تمدنی امری آن چنان که باید نخواهد بود.ین پژوهش به دنبال است که با پرسش اصلی از انقلاب اسلامی و چیستی مسیر بنای تمدن نوین اسلامی از نگاه دکتر داوری اردکانی، به نسبت علم دینی و تمدن حرکت کرده و پس از مشخص شدن این نسبت، ترسیم ایشان از نوع حرکت برای تمدن سازی را بدست اوریم و تحلیل کنیم. لذا در این پژوهش، به دنبال استفاده نظری و راهبردی از این نسبت برای آنچه اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان افق خویش مطرح کرده است یعنی تمدن نوین اسلامی می باشیم. مدعای اصلی این پژوهش آن است که تا زمانی که عالَم دینی نشود، علم دینی شکل نمی گیرد و تا پیش از آن تنها می توان از طلب علم دینی سخن به میان آورد و این طلب است که می تواند زمینه ساز ایجاد عالَم دینی باشد. .
۵.

ملاک های علم نافع از منظر اسلام و غرب با تأکید بر اندیشه امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۶۲
علم نافع و سودمند به جامعه هویت می دهد و علم غیرنافع جامعه را بی هویت می کند. براین اساس یکی از مهم ترین مسائلی که طرح آن پس از گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب اسلامی لازم و بلکه ضروری می نماید، موضوع ایجاد تمدن اسلامی است. بدیهی است تحقق این مهم آرزوی دیرینه همه اولیای الهی بوده است. بنابراین سؤال اساسی قابل طرح در تحقیق پیش رو این است که ملاک و معیارهای علم نافع در اسلام و غرب چه اموری هستند که موجب می شوند یک جامعه به رشد و کمال برسد و جامعه ای به انحطاط کشیده شود. بدین بیان، برپایی تمدن اسلامی لوازمی دارد که مهم ترین آنها وجود علم نافع و سودمند است. مهم ترین ملاک علم نافع از منظر اسلام این است که جامعه را از لحاظ مادی و معنوی به سوی رشد و کمال سوق می دهد. اما در تمدن مدرن غربی، علومی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند که جنبه های مادی آن، جلوه بیشتری دارند؛ و نافع بودن یا مضر بودن آن به تولید ثروت و قدرت گره خورده است. به همین جهت، نوشتار حاضر با روشی تحلیلی استنادی در پی پاسخ به این پرسش، براساس اندیشه های امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است. براساس این اندیشه اگر علم نافع در جامعه ای محقق شود، ضمن آنکه جامعه را به رشد و کمال سوق می دهد، تمدن ساز نیز هست.