مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
روش علم
حوزه های تخصصی:
در این نوشته ضمن معرفی اجمالی پوزیتیویسم، آرای شریعتی پیرامون مؤلفه های فکری پوزیتیویست ها را شرح می دهیم؛ در بخش اول اشتراکات فکری شریعتی و پوزیتیویسم بررسی می شود که شامل روش علم، آفاقیت علوم طبیعی، دقت و اعتبار علوم طبیعی و اتکای به آن، به کاربردن روش علوم طبیعی در علوم انسانی، و تفکیک بین مرحلة شناخت و ارزیابی است. در بخش دوم اختلافات فکری شریعتی و پوزیتیویسم شرح داده می شود که شامل تأثیر فرهنگ در علم، نقد تقوای علمی و «علم برای علم»، تأثیر فرد و جامعه در علم (انفسی گری)، تفاوت علوم طبیعی و علوم انسانی در دقت و اعتبار، نقد ساینتیسم، نیاز به فلسفه و متافیزیک (رد تجربه گرایی)، و نیاز علم به شناخت واقعی انسان است. درنهایت در سنجش ارتباط شریعتی و پوزیتیویسم، روشن خواهد شد که نگاه شریعتی به علم نه کاملاً پوزیتیویستی است و نه فارغ از این اندیشه است.
چیستی علم دینی با تاکید بر دیدگاه استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
63 - 92
حوزه های تخصصی:
علم به عنوان یک وصف ذات اضافه که معلوم را نشان میدهد، به حسب ذات خود، به دینی و یا غیردینی متصف نمیشود. اتصاف علم به دینی و غیردینی، نیازمند یک حیثیت تقیدیه است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی میکوشد حیثیات مختلفی را بیان کند که علم میتواند بر اساس آنها به دینی یا غیردینی متصف شود. در این نوشتار به ترتیب از شش حیثیت یاد میشود: متافیزیک، موضوع، روش، تجویز، عالم، و فرهنگ و تمدن. در نتیجه، این مقاله دیدگاه آیتالله جوادی آملی نسبت به موارد یادشده را تبیین میکند.
تشریح و نقد استدلال های الهیاتی حامی طبیعت گرایی روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
83 - 110
حوزه های تخصصی:
ناسازگاری طبیعت گرایی روش شناختی با باورهای دینی همواره دستاویزی برای مخالفت دین داران با این تز روش شناختی بوده است. با این حال برخی فلاسفه معتقدند اتفاقاً این باورهای دینی هستند که ما را به سمت طبیعت گرایی روش شناختی هدایت می کنند. ایشان از موضعی دین باورانه به دفاع از طبیعت گرایی روش شناختی برخاسته اند و با انگیزه های الهیاتی، به نفع طبیعت گرایی روش شناختی استدلال کرده اند. در مقاله حاضر دو دسته شاخص از این استدلال ها را تشریح و نقد می کنیم. دسته اول استدلال های است که بر اشکالات مرتبط با مسئله فعل مستقیم الهی متمرکز شده اند و کنار گذاشتن طبیعت گرایی روش شناختی را منتهی به الهیات خدای رخنه پوش می دانند که به لحاظ دینی موضعی قابل قبول نیست. هدف دسته دیگر استدلال ها آن است که نشان دهند محدودیت های روش علمی مانعی برای توصیف هویات فراطبیعی در علم است، زیرا این هویات، متعالی تر از قوانین طبیعی هستند. پس از تشریح استدلال های الهیاتی مدافع طبیعت گرایی روش شناختی، با آشکارکردن نقاط ضعف استدلال ها ناکارآمدی آن ها نشان داده می شود.
نقد و بررسی دیدگاه عبدالکریم سروش در امکان علوم انسانی اسلامی؛ متکی بر مبانی معرفت شناختی و روش شناختی علامه مصباح یزدی
پرورش ایده «علوم انسانی اسلامی» به سبب کثرت بی باوران به علوم انسانی اسلامی، بی نیاز از نقد دیدگاه مخالفان نیست. ازاین رو این تحقیق دیدگاه عبدالکریم سروش، یکی از مشهورترین مخالفان علم دینی را براساس اندیشه علامه مصباح یزدی نقادی کرده و هدف از آن، تبیین نقاط ضعف استدلال های اوست. اطلاعات لازم برای تحقیق حاضر با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش تحلیل منطقی بررسی گردیده است. سروش در استدلال اصلی خویش کوشیده است از طریق بررسی موضوع، هدف و روش علم، امتناع علم اجتماعی اسلامی را نتیجه بگیرید. اما بررسی موضوع علوم اجتماعی از وجود عناصر «آگاهی» و «اراده» در آن خبر می دهد و این کار تقسیم موضوع این علوم را به «اسلامی» و «غیراسلامی» ممکن می سازد. همچنین امکان دخالت ارزش ها در تعیین اهداف این علوم نیز امکان تقسیم این علوم را به اسلامی و غیراسلامی اثبات می کند. از سوی دیگر، امکان شکل گیری روش هایی که از منابع اسلامی بهره می برند ثبوتاً و اثباتاً نظریه «امتناع علوم اسلامی» را رد و «امکان علوم اسلامی» را اثبات می نماید.
جریان شناسی معرفتی ایران پس از انقلاب اسلامی (بررسی میدان منازعه علم تجربی متجدد و دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است که با توجه به وقوع رنسانس و انقلاب علمی در جامعه اروپای پس از قرن هفدهم و تأثیرپذیری سایر جوامع، از جمله ایران از تغییرات گسترده علمی، جریان های فکری مختلفی که در مقابل ماهیت علم متجدد موضع گیری کرده اند، مورد تجریه و تحلیل قرار گیرد. بنابراین، با استفاده از روش تحلیل محتوای مضمونی، جریان های فکری مختلف که طیفی از موافقان تا مخالفان را شامل می گردد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از آنجایی که بیان دیدگاه های همه صاحب نظران این حوزه، میسر نیست و بسیاری از صاحب نظران مذکور نیز اشتراک فکری دارند، پس از بررسی های اکتشافی، متفکران شاخصی انتخاب گردید که در هر دیدگاه، آرای آنان بیشترین پوشش نظری را داشت. بدین ترتیب، بر اساس مواضع آنان، دیدگاه های استخراج شده، توصیف و تجزیه و تحلیل گردد. پس از تجزیه و تحلیل انجام شده بر اساس چهار مفهوم ماهیت علم متجدد، روش تجربی متجدد، علوم انسانی- اجتماعی متجدد و علم دینی، جریان های فکری حاضر در این حوزه، به سه دیدگاه کلی تقسیم بندی گردید که عبارت است از: 1) دیدگاه علم تجددطلب، 2) دیدگاه پیرایه زدا و 3) دیدگاه سنت گرای اسلامی.
مقایسه تطبیقی دیدگاه سروش و شهید مطهری پیرامون مختصات مفهومی علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از رنسانس و رشد علم تجربی در اروپا، میان علوم تجربی(روش تجربی) و مدعیات کلیسا(روش نقلی)، اختلافات بنیادینی شکل گرفت که در نتیجه آن جامعه اروپایی رای به تعارض میان علم و دین داد. با گسترش علوم تجربی و دستاوردهای آن به جوامع اسلامی این چالش به شکل عمیق تری شکل گرفت و متفکرین و صاحب نظران این حوزه را درگیر نمود. در ایران نیز استاد شهید مطهری و دکتر عبدالکریم سروش به عنوان دو صاحب نظر مهم حوزه معرفت شناسی، مواضع متضادی را در رابطه با مختصات مفهومی علم دینی اتخاذ نمودند که جریان های فکری پس از خود را متاثر ساخت. در این پژوهش، با اتکای بر سه پرسش اصلی، مواضع این دو متفکر پیرامون ماهیت(تعریف) علم، روش علم و امکان و امتناع تاسیس علم دینی به صورت تطبیقی مورد واکاوی قرار گرفته است. در نتیجه تحلیل صورت گرفته، مشخص شد، از آنجایی که از نظر سروش، علم تجربی دارای حوزه هم عرض و مستقلی نسبت به سایر اقسام معرفت است و روش آن نیز روش تجربی با اتکای بر منطق ابطال گرایی است، امکان تاسیس علم دینی وجود ندارد. در نقطه مقابل، از نظر شهید مطهری، علم تجربی به مثابه یکی از اقسام معرفت دارای ارتباط طولی با سایر اقسام معرفت است. از نظر ایشان، روش علم، روش تجربی مبتنی بر منطق قیاس بوده و در صورتی که این روش را بکارگیرد و برطرف کننده نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اسلامی باشد و در نهایت از سوی اسلام هدف گذاری شود، علم دینی محسوب شده و حجیت دینی نیز دارد.
بررسی الهیات علمی از دیدگاه ولفهارت پاننبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الهیات علمی یکی از شاخه های الهیات مسیحی است که بر خلاف رویکردهای سنتی در الهیات، تنها راه دفاع از الهیات و باورهای الهیاتی را توسل جستن به روش، مبانی و یافته های علم می داند. پاننبرگ، الهی دان آلمانی، یکی از اولین الهی دانانی است که طرحی را برای الهیات علمی ارائه داده است. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات از دیدگاه او چه ویژگی هایی دارد و چه نقدهایی بر آن وارد است. به سبب آن که الهی دانان مسیحی پیش از مسلمانان با برخی از چالش ها مواجهه شده و در صدد رفع آن ها برآمده اند، استفاده از یافته های آن ها سودمند خواهد بود. برای پاسخ به مسئله اصلی از روش توصیفی- تحلیلی بهره خواهیم برد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که پاننبرگ چهار شرط را برای علمی شدن الهیات برمی شمرد، اما مهم ترین شرط آن را اثبات شناختی بودن گزاره های الهیاتی می داند. از نگاه او، اثبات شناختی بودن آن ها در گرو استفاده از روش علمی است. طرح پاننبرگ، با وجود نقاط قوتش، توان پاسخگویی به همه چالش های الهیات را ندارد.