مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فلسفه اخلاق
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، بر پیدایش علم فلسفه اخلاق متمرکز است. نویسنده، برخلاف اندیشه رایجی که با توسل به سیر تحولات و مباحث فکری به وجود آمده در میان سوفیست ها و فیلسوفان یونان باستان، علم فلسفه اخلاق را محصول اختصاصی یونانیان می داند، مدعی است که با در نظر گرفتن تحولات و فرایندهای مشابهی که در سایر سنت های اخلاقی پدید آمده، نمی توان قاطعانه فلسفه اخلاق را به مثابه یک علم، محصول خاص و انحصاری یونان باستان دانست، بلکه این مباحث در میان سایر فرهنگ ها نیز به چشم می خورد. در این باره، نویسنده، به ویژه به منازعات اخلاقی و تحولاتی اشاره می کند که در سنت اخلاقی چین میان اخلاق کنفوسیوسی و دیدگاه های موتزو رخ نمود. این تشابهات، برای رد ادعای مختص بودن فلسفه اخلاق به یونانیان و فرهنگ غرب کافی است، هرچند که نمی توان منکر این واقعیت شد که فلسفه اخلاق غربی دارای نوعی ویژگی های اختصاصی است که در سایر فرهنگ ها به چشم نمی خورد.
فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزه های تخصصی:
درباره اخلاق، علوم گوناگونی پدید آمده است که هر کدام به جنبه خاصی در باره آن میپردازد؛ مثل علم اخلاق، اخلاق وصفی، فلسفه اخلاق و ...
فلسفه اخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد و میتوان مباحث آن را به شکل ذیل تنظیم کرد:
1. مبادی تصویری همچون مفاد باید و نباید، حسن و قبح، مسؤولیت، ارزش، الزام.
2. مبادی تصدیقی همچون ماهیت قضایای اخلاقی، مدرک قضایای اخلاقی، معیارهای قضایای اخلاقی، کلیت قضایای اخلاقی، رابطه باید و هست.
3. نظام اخلاق اسلام و مبانی آن
بایستههای فلسفه اسلامی عبارتند از: ارائه نظام اخلاقی با همه تفاصیل، استخراج یک فلسفه اخلاق از آیات و روایات، بیان نتایج دور و نزدیک نظام اخلاقی اسلام.
اخلاق ایمان مدار (مطالعه تطبیقی فلسفه اخلاق از نظر مولانا و کیر کگور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از سه قسم حکمت عملی است. متکلمان اسلامی به اقتضای مباحثی چون عدل الهی، وعد و وعید، جبر و اختیار و... به نحوی درگیر این مساله شده اند و حتی وجه فارق دو نحله کلامی معتزلی و اشعری را می توان در این موضوع دانست. مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز به دلیل آن که یک سنی حنفی اشعری است؛ قاعدتا می بایست از دیدگاه متکلمان اشعری در این باب پیروی کند. در این مقاله با ذکر مواضعی از مثنوی معنوی که در آن از فعل اخلاقی سخن رفته است کوشیده ایم، اقوال مولانا را با ترازوی کلام اشعری بسنجیم. حاصل این که مولوی با بیانی شاعرانه و از موضع یک صوفی، فلسفه اخلاق اشعری را با قرائتی عرفانی در مثنوی می پرورد. نظرگاه مولانا در باب اخلاق، بی شباهت به اندیشه های عارفانه کیرکگور فیلسوف دانمارکی قرن نوزدهم، نیست. او با قایل شدن ساحت های سه گانه حسی، اخلاقی و دینی برای حیات بشری، برای افعال بظاهر نامعقول آدمی توجیات خاصی ارایه می کند که حکایت از برتری نهادن ایمان بر عقل دارد. تطبیق آرا او با مولانا از موضوعات این مقاله است.
فلسفة اخلاق و فناوری اطلاعات
حوزه های تخصصی:
پس از ذکر مقدمهای کوتاه و کلی در خصوص اهمیت موقعیت کنونی اخلاق و فناوری اطلاعات، و نیز رابطه این دو، به واژگان کلیدی و تعاریف آنها پرداخته شده است. سپس گزارشی اجمالی از تئوریهای متفاوت مطرح در خصوص فلسفه اخلاق و ارتباط این تئوریها فناوری اطلاعات ارائه شده است. در مبحث پایانی نیز از رابطه فلسفه اخلاق مورد نظر دین مقدس اسلام با فناوری اطلاعات سخن رانده شده و بیان گردیده که رفتار اخلاقی انسان براساس اصول اخلاق اسلامی، رفتاری درونی است. بنابراین، اخلاق در فناوری اطلاعات بر پایه این اصول، میباید در درون اشخاص نهادینه شود؛ نه این که بخواهیم اخلاق حرفهای را با زور قانون و مجازات، آن چنان که فلسفه سایر مکاتب میطلبد، حاکم کنیم.
اخلاق و فلسفه اخلاق از دیدگاه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
در این مقال، برآنیم که اخلاق محض یا به تعبیرى فلسفه اخلاق را از دیدگاه یکى از متفکران بزرگ مغرب زمین به نام ایمانوئل کانت مورد بررسى قرار دهیم. از نظر کانت، علم، معرفتى است که واجد قضایاى تالیفى پیشینى است. هر معرفتى که عارى از آنها باشد، شایسته علم نیست. احکام تالیفى پیشینى، احکام کلى و ضرورى هستند که مبناى علوم قرار مىگیرند. از این رو اخلاق نیز به عنوان یک علم، واجد احکام تالیفى پیشینى است. مانند: ما باید راست بگوییم. «باید»، هیچ گاه از تجربه ناشى نمىشود؛ یعنى از «هست» نمىتوان «باید» را نتیجه گرفت. کانت مىگوید: علم و معرفت بطور کلى از دو چیز یعنى ماده و صورت تشکیل مىشود. ماده آن از خارج وارد ذهن مىشود و صورت را ذهن از پیش خود عرضه مىکند و به واسطه همین صورتهاى ذهنى است که انسان مىتواند قوانین کلى و ضرورى در هر علمى را توجیه کند. به نظر او معرفت عقلى یا مادى است یا صورى. معرفت صورى را منطق صورى یا استعلایى مىگویند. معرفت مادى که درباره موضوعى بحث مىکند، بر دو قسم است: طبیعیات یا فلسفه طبیعى و اخلاق یا فلسفه اخلاق. علم طبیعى و علم اخلاق هر دو یک جنبه تجربى و یک جنبه پیشینى دارند. جنبه پیشینى اخلاق را اخلاق محض یا فلسفه اخلاق مىگویند. از دیدگاه کانت، وظیفه فلسفه اخلاق، توجیه احکام کلى و ضرورى اخلاقى است. به بیان دیگر وظیفه فلسفه اخلاق این است که عناصر پیشینى را از عناصر تجربى متمایز ساخته و بررسى کند که چه توجیهى براى قبول عناصر پیشینى داریم. یعنى چگونه قادریم، به اصولى از رفتار که براى همه انسانها الزام آور است، دست یابیم. کانت قواعدى را ارائه مىدهد که از طریق آنها مىتوان اصول کلى و ضرورى اخلاقى را تشخیص داد.
تاریخچهای از علم اقتصاد در جایگاه علمی اخلاقی
حوزه های تخصصی:
چکیده
نگاهی گذرا به تاریخ عقاید اقتصادی نشان میدهد که دانش اقتصاد در بستر اخلاق رشد کرده و تا مدّتها یکی از اقسام حکمت عملی (یا دانشهای عملی Practical Sciences) قلمداد میشده است؛ اما به علل گوناگون از جمله پیشرفت چشمگیر علوم طبیعی و برترییافتن روش تجربی و نیز اتخاذ روششناسی پوزیتیویستی در علم اقتصاد، رفته رفته دانش اقتصاد از دغدغهها و مسائل اخلاقی جدا میشود.
بخش اوّل این مقاله مروری کوتاه بر پیوند علم اقتصاد و فلسفه اخلاق تا پیش از آدام اسمیت و اشارهای به این نکته است که اقتصاد در سنت ارسطویی، بخشی از حوزة مطالعاتی گستردهتری بوده، اخلاق و سیاست را نیز در بر میگرفته است. این تقسیمبندی و نگرش به اقتصاد در قرون وسطا نیز استمرار مییابد.
بخش دوم مقاله به بررسی اقتصاد از دیدگاه آدام اسمیت میپردازد. اگرچه بیشتر صاحبنظران مدعیاند که علم اقتصاد جدید را اسمیت و کتاب تأثیرگذار او، ثروت ملل، بنیانگذاری کرده است، در واقع باید گفت: این تفسیری است که علاقهمندان اقتصاد اثباتی از آرای اسمیت عرضه میکنند و او را مبدع اقتصاد جدید برمیشمارند. دقتها و بازکاویهای جدید در آثار اسمیت نشان میدهد نگرشی که وی به دانش اقتصاد داشته است با تعاریفی که امروزه از اقتصاد میشود، بسیار متفاوت است.
در بخش سوم مقاله که دورة زمانی پس از اسمیت تا 1900 را در برمیگیرد، با مروری بر دیدگاههای مالتوس، ریکاردو، استوارت میل، مارشال و ... نشان داده شده است که اگرچه بخشهای فنی اقتصاد را بهطور قابل ملاحظهای این دانشمندان توسعه دادهاند، عموم آنان همچنان اقتصاد را دانشی میدانستهاند که در خدمت اهداف اخلاقی است.
بخش چهارم مقاله نیز به افول دیدگاه اخلاقی و تسلط دیدگاه اثباتی بر اقتصاد میپردازد.
آزادى و حیات معقول(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۳ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
دو مفهوم اخلاق و آزادى در شمار مفاهیم فربه تجویزى و از ناب ترین مباحث فلسفه سیاسى است. برجستگى این مفاهیم به گونهاى است که در تمامى دورههاى حیات اندیشه سیاسى خود را بر ذهن و اندیشه متفکران و زندگى آدمى تحمیل کرده است. از این رو نوشته حاضر در تلاش است تا نگره یکى از فیلسوفان مسلمان معاصر در باب مناسبات اخلاق و آزادى را بکاود و با سنجش این دو مفهوم فربه فلسفه سیاسى، به طرح و آزمون مدعاى مقاله در باب اولویت آزادى بر اخلاق بپردازد.
یک نظریه صورى شده اخلاقى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هَرى جى. گنسلر منطق دان و فیلسوف اخلاق آمریکایى, تلاش مى کند با صورت بندى منطقى ـ صورى دیدگاه خاص خود در فلسفه اخلاق آن را در قالب اصل موضوعى ـ نمادین در آورد. او ابتدا به تعبیر عقلانیت عملى و تفسیر مهمترین جزء آن, یعنى سازگارى مى پردازد. و سپس قاعده طلایى را به عنوان مهمترین اصل اخلاقى صورى مطرح و روایتهاى مناسب و نا مناسب آن را از هم تفکیک کرده و در نهایت برهان قاعده طلایى را هم به صورت فلسفى تنسیق کرده و هم در قالب دستگاه منطقِ صورى نمادین مى کند.
گنسلر علاوه بر آثار فلسفى و منطقى محض, در برخى کتاب ها و مقاله هاى خود به تلفیق این دو قلمرو مى پردازد که هم توانمندى هاى منطق نمادین در حوزه هاى مختلف را به نمایش مى گذارد و هم براى احتراز از ابهام و مغالطه هاى مفهومى به صورى سازى براهین فلسفى مى پردازد و این مقاله نمونه اى است بارز از این تلاش ها. او با چنین کارى سعى دارد اخلاق را هم به جمع و جرگه علوم دقیقه وارد کند.
دین و تأثیر آن بر رفتار اخلاقى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۳
حوزه های تخصصی:
رابطه میان دین و اخلاق را مى توان از جهات گوناگون مورد بررسى قرار داد. یکى از این وجوه بررسى رابطه اخلاق و دین به لحاظ رفتارى است. سؤال این است که آیا دین تأثیرى بر انجام عمل اخلاقى دارد یا خیر. در این مورد دیدگاه هاى مخالف و موافقى وجود دارد که در این مقاله آنها را مورد بررسى قرار خواهیم داد.
مخالفان معتقدند که صرف تصدیق الزامات اخلاقى براى انجام عمل اخلاقى کفایت مى کند و دیگر نیازى به دین براى این کار وجود ندارد. در مقابل، موافقان معتقدند که به دلایل متعددى رفتار اخلاقى وابستگى هایى به دین و اعتقادات دینى عامل اخلاقى دارد. نکته قابل توجه آنکه در زبان فارسى تاکنون کار تحقیقى عمده اى در این زمینه صورت نگرفته است.
مکانیک مطلوبیت و نفع شخصى نگرشى دوباره به دکترین فایده گرى جیونز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، باز شناخت برخی زوایای مهم افکار جیونز ازبنیانگذاران اصلی مکتب مطلوبیت گرایی و نهایی گری اقتصادی می باشد. این امر می تواند، نقش ویژه ای در درک ما از نقاط قوت و ضعف نظریه ها و الگوهای جدید اقتصادی داشته و گامی در جهت تعمیق دانش ما از چگونگی تکوین مکتب نئوکلاسیکی محسوب شود. در این راستا، تحقیق حاضر به تعیین "مکانیک مطلوبیت و نفع شخصی" در دکترین جیونز اختصاص دارد. به طور خاص این مقاله، هدف اصلی خود را بازشناخت زیربنایِ انسان شناسانه و روش شناسی دیدگاه فایده گری جیونز قرارداده است. درهمین چهارچوب، رابطه میان علم اقتصاد و ریاضیات در دکترین جیونز متبلور شده، در واقع تلفیقی است از انسان شناسی اسمیت و بنتهام. به عبارت روشن تر، جیونز حداقل دو کار مهم برای مکتب اقتصادی نئوکلاسیکی انجام داد. وی ابتدا مفهوم عام مطلوبیت را که قبل از وی توسط بنتهام مطرح شده بود، برای اقتصاددانان عملیاتی نمود و سپس با تلفیق آن با دیدگاه فرد گرایی خاص آدام اسمیت که بر مبنای نفع شخصی شکل گرفته بود، از کنار مشکل ناشی از تزاحم میان منافع فرد وجامعه که در نظریه فایده گری بنتهام وجود داشت گذشت. بنابراین، جیونز دکترین خود را "مکانیک مطلوبیت و نفع شخصی" نامید. به علاوه این مقاله، روش استنباط در دکترین جیونز را که در اقتصاد مرسوم نیز کاربرد فراوان دارد، مورد مداقه قرار داده و چگونگی استخراج قوانین کلی را با استفاده از ارتباط رفتار فرد و جامعه توضیح می دهد. مقاله نتیجه می گیرد که دکترین جیونز بر اساس مبانی خاص انسان شناسانه خود از روش قیاسی- استقرایی و ابزار ریاضی استفاده می نماید. در مقاله ملاحظه می شود که نوع نظریه پردازی جیونز و توجه وی به اندازه گیری خواست انسان و محاسبه لذت و رنج به طور طبیعی، او را به سمت استفاده از ریاضیات در اقتصاد پیش برد و باعث گردید که علم اقتصاد را علمی با ماهیت ریاضی بداند. مقاله، ما را به این نکته نیز توجه می دهد که بر خلاف تصور بسیاری، جیونز معتقد بود که احساسات و وظایف انسانی دارای مراتب مختلف است، اما به خاطر محدودیتهای ناشی از اندازه گیری بسیاری از این مراتب، وی ناچار می شود که در مقام نظریه فایده گری بنتهام استفاده حداقلی نموده است. بنابراین، قبل از به کارگیری دکترین جیونز بایستی به لوازم خاص و محدودیتهای آن برای تحلیل اقتصادی توجه نمود.
اخلاق فضیلت محور در رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حیطه اخلاق دستوری، رویکردهای مساله محور در پاسخ به این که چه عملی خوب و چه عملی بد است دو نظریه را در اختیار ما نظریه را در اختیار ما نهاده اند: غایت گرایی و وظیفه گرایی. ما در این دو نظریه شاهد تلفیق گرایی، فردگرایی و بی توجهی به تفاوت افراد و شرایط هستیم. این مشکلات ما را به رویکرد فضیلت محور سوق می دهد. در این رویکرد، عملی اخلاقی است که در اجتماع انسانی، کارکردی مناسب داشته و جامعه را به سعادت برساند. در این نگاه، شرایط تحقق فعل و همچنین تربیت اخلاقی افراد جامعه را کانون توجه قرار می گیرد. هنگامی که از مسوولیت رسانه های جمعی در قبال اخلاق در جامعه سخن می گوییم ضرورت اهتمام رسانه ها به تربیت اخلاقی جامعه و بروز فضایل اخلاقی مدنظر قرار می گیرد. به نظر می رسد رویکرد فضیلت محور در خبررسانی چندان مورد توجه نبوده باشد، گو اینکه شاید بتوان رابطه ای میان رویکردهای مساله محور و ارزشهای خبری نشان داد.نتیجه گیری: از منظر فضیلت محوری ملاک نحوه نگارش و پخش یک خبر، تاثیرات تربیتی آن خبر در میان جامعه است. لذا خیر را نباید یک اطلاع رسانی صرف تلقی کرد بلکه خبررسانی، شان و جایگاه اخلاقی در جامعه نیز دارد.
نسبت نظریه عدالت جان رالز با فلسفه اخلاق کانت و فلسفه حق هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از کتاب معروف کارل پوپر در زمینه فلسفه سیاسی و در حمایت از آموزههای لیبرال با عنوان «جامعه باز و دشمنانش»، مشهورترین نظریه از جان رالز، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه هاروارد است که در کتابی با عنوان «نظریه ای در باب عدالت» در سال 1971 منتشر شد. این کتاب دربرگیرنده مقالات چندی است که نهایتاً به شکل یک کتاب عرضه شده و مخاطبان پرشماری در دانشگاه و مجلات تخصصی، به ویژه در کشورهای انگلیسی زبان یافته است. کتاب رالز، بر اساس رهیافت اخلاقی- سیاسی به چالش با مباحث رایج، از جمله دیدگاه سودگرایان پرداخت. رالز از نظریات جان استوارت میل، دیوید هیوم و بحث اخلاقی سیجویک که مباحثی کاملاً رایج و جا افتاده محسوب میشد، فراتر رفت و بر اساس سنت اخلاقی قرار دادگرایی، نظریه وظیفه گرایی کانت و فلسفه حق هگل به طراحی نظریه خود پرداخت و مجدداً مفاهیم هنجاری را در سنت فلسفه سیاسی غرب احیا نمود. کتاب «نظریه عدالت» به واسطه استناد وسیع به علوم مختلف اجتماعی، مخاطب های بسیاری را به خود جلب کرد. این نظریه خوانندگان وسیعی از رشته های مختلف، از روانشناسی گرفته تا اقتصاد و مباحث اخلاقی پیدا کرد. مبحث انتخاب شده از آن جهت است که رالز بارها در کتابش نظریه خود را کانتی خوانده و نامی از هگل نیاورده است، در این مقاله بر زوایای پنهان تاثیر فلسفه حق هگل در نظریه او و همچنین بر نظرهای برخی مفسران رالزدرباره این تاثیر پذیری، متمرکز خواهیم شد.
وظیفه گرایی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: وظیفه گرایی یکی از نظریات عمده در اخلاق هنجاری است که به دلیل تکثر نظرات وظیفه گرا تعریف واحدی از آن وجود ندارد. معمولا این نظریه در مقابل با غایتگرایی تعریف می شود یعنی نظریه ای است که ایجاد بهترین نتایج را ملاک درستی و وظیفه نمی داند. بر خلاف تصور مشهور، هدف قرار ندادن ایجاد بیشترین خوبی، ملاک وظیفه گرایی نیست. برخی معیارهای دیگر برای وظیفه گرایی ذکر شده است که به نظر ما اصالت ندارند. از جمله این که وظیفه گرایی متعهد به اصل عدالت، نظریه ای غیربهینه ساز، قاعده محور، مطلق گرا و امر محور است و واکنشی احترام آمیز به ارزشها و اشخاص دارد.روش کار: در این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی ابتدا به تبیین و توصیف تعاریف ارایه شده از وظیفه گرایی پرداخته و پس از تحلیل و نقد آنها سعی کرده ایم به تعریفی جامع از وظیفه گرایی برسیم.نتیجه گیری: وظیفه گرایی دیدگاهی است در مقابل غایت گرایی، که دو اصل مورد قبول غایت گرایی یا یکی از آندو یعنی استقلال معنای خوب از درست و تعریف درست به بیشینه سازی خوب را رد می کند. بنابراین وظیفه گرایی به نظراتی گفته می شود که درستی اعمال برای آنها مقدم بر خوبی بوده و مستقل از آن است و درست صرفا چیزی که خوب را بیشینه سازی کند نیست. ملاک درستی اعمال در نظریه های مختلف وظیفه گرایی چیزی از قبیل اصول عقلی مانند اصل تعمیم پذیری، ذات اعمال، امر الهی، قرارداد اجتماعی، اراده و انتخاب فردی یا حقوق است.
نظریات اخلاقی در آیینه حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۲۹
حوزه های تخصصی:
چرایی تبعیت از قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قانون به عنوان یکی از ابزارهای اساسی برای تنظیم رفتار افراد در جامعه، در صورتی می-تواند موفق و کارآمد باشد که ابتدا ادله قانع کننده ای برای لزوم تبعیت از آن وجود داشته باشد. قانون به لحاظ جایگاه اجتماعی خود در میانه دو جریان قرار دارد: از یک سو با پیروان و تابعین خود، و از جنبه دیگر با وضع کنندگان و تصویب کنندگان قانون در ارتباط است. یکی از موضوع های مبنایی فلسفه حقوق، تحلیل و تبیین رابطه اول، یعنی چرایی الزام تبعیت از قانون است. اینکه افراد جامعه و شهروندان چرا باید از قانون تبعیت کنند و چه نیرویی ایشان را به پذیرش قانون و پیروی از آن وا می دارد، موضوعی مورد تامل اندیشمندان بوده و هست. فلسفه اخلاق در تلاش است تا مبنایی مناسب برای پاسخگویی به این پرسش بنیادین ارائه دهد. در این مقاله برآنیم که این چرایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
پرستش، اصل بنیادین فلسفه اخلاق استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استاد مطهری در میان گرایش ها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد.
پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از نوع آداب و اعمالی که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد.
در این مقاله پس از تبیین هویت معرفتی و حکمت های اخلاقی و تربیتی پرستش، جنبه های معیاری آن، کنکاش خواهد شد و در نهایت به صورت مورد پژوهانه، مبانی معرفت شناسانه نظریه پرستش، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
در ادامه اثبات خواهد شد که نظریه پرستش با توجه به دارا بودن مولفه های لازم عقلی و نقلی، می تواند یک مکتب اخلاقی - منطقی و معتدل باشد
نگاهی نو به نظریه نسبیت اخلاق از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قریب به اتفاق پژوهشگران در خصوص پاسخگویی به مساله اطلاق یا نسبیت اخلاق به تفسیر و توجیه آیات موهم نسبیت اخلاق پرداخته اند (بعد سلبی اطلاق اخلاق) و بررسی بعد ایجابی اطلاق اخلاق با نگاه قرآنی جایی در تحقیقات آنها نداشته است. افزون بر این، پژوهشگران از اهمیت نتایج مترتب بر تحلیل برخی مسائل اساسی فلسفه اخلاق از دیدگاه قرآنی در جهت حل مساله نسبیت اخلاق غفلت ورزیده اند. این دو مساله انگیزه نگارش مقاله حاضر قرار گرفته است. مقاله در گام نخست، بررسی بعد ایجابی اطلاق اخلاق از طریق تحلیل مستقیم آیات قرآن کریم در این باره و در گام دوم نتایج نگاه قرآنی به برخی مباحث اساسی فلسفه اخلاق اساس و پایه حل مساله نسبیت اخلاق قرار گرفته است.
اخلاق اقتصادی (معیشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم اقتصاد در بستر فلسفة اخلاق متولد شد و رشد نمود و به صورت یکی از شاخصه های اخلاق مطرح گردید.م اسلام به عنوان یک دین جامع از ابتدای ظهورش تمامی فعالیت های اقتصادی را با ارزش های اخلاقی توأم نموده است. دنیا یعنی وابسته بودن انسان به امکانات دنیوی را نکوهش فرموده اما انجام کار اقتصادی را عبادت و وظیفة فرد مسلمان شمرده است. توزیع نامناسب را معلول سرکشی و ناسپاسی انسان ها دانسته و برای رفع آن تعالیم زیادی وضع فرموده است. برخی از این آموزه ها عبارت است از: تحریم کنز، نکوهش تکاثر، نکوهش غش و احتکار، توصیه به مواسات و احسان.
در حوزة مصرف نیز ضوابط اخلاقی مانند: تحریم اسراف و تبذیر و اتراف، نکوهش نیازهای کاذب، توصیه به تقدیر معیشت و اعتدال و قناعت و انفاق از جمله مصادیق اخلاق اقتصاد در اسلام است.
نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزادی یک مفهوم اساسی در فلسفه کانت است که در هر دو بخش نظری و عملی فلسفه او نقش دارد هر چند نقش آن در فلسفه عملی بسیار مهم تر است. کانت در فلسفه اخلاق خود آزادی را مبنای استدلال بر اخلاق قرار داده است و برای رفع این نگرانی که شاید اخلاق چیزی جز توهم نباشد چنین استدلال می کند که اگر ما دارای اراده ای آزاد باشیم در آن صورت اخلاق واقعی است و قانون اخلاق برای همه ما معتبر است. در این مقاله به بررسی نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت مخصوصا با توجه به دو کتاب مهم وی در زمینه فلسفه اخلاق، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق و نقد عقل عملی پرداخته ایم
نقش اخلاق کاربردی در توجه به فلسفه اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از دانش یا نظام دانشی اخلاق، بدون غور و بررسی مبانی و زیرساخت های نظری اخلاق بی معنا است. این مهم در کنار نقشی که تأملات فلسفه اخلاق در نهادینه سازی اخلاق در بدنه علمی و فرهنگی، و حتی در میان آحاد جامعه ایفا میکند، توجه جدی و مؤثر به رشته مطالعاتی فلسفه اخلاق را ضروری میسازد. جذابیت بخشی به مطالعه و پژوهش در موضوعات فلسفه اخلاق هدفی است که در این مقاله آن را جستجو کرده ایم. نخستین راهکاری که اخلاق پژوهان کشور برای نیل به این هدف پیشنهاد کردند توجه به نتایج تربیتی نظریات مطرح در فلسفه اخلاق بود. این راهکار به دلیل مشکلاتی که در مقاله به آن ها اشاره کرده ایم تا کنون قرین توفیق نبوده است. پردازش و غنی سازی مباحث فلسفه اخلاقی با مباحث اخلاق کاربردی پیشنهاد بدیلی است که از امتیازات آن سخن گفته ایم و به اشکالات آن پاسخ داده ایم، و خلاصه بر این نظر تأکید کرده ایم که مطالعات اخلاق کاربردی می تواند نقش کاملاً مؤثری در جذابیت بخشی به مطالعات فلسفی در باب اخلاق داشته باشد.