مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
کلام اشعری
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از سه قسم حکمت عملی است. متکلمان اسلامی به اقتضای مباحثی چون عدل الهی، وعد و وعید، جبر و اختیار و... به نحوی درگیر این مساله شده اند و حتی وجه فارق دو نحله کلامی معتزلی و اشعری را می توان در این موضوع دانست. مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز به دلیل آن که یک سنی حنفی اشعری است؛ قاعدتا می بایست از دیدگاه متکلمان اشعری در این باب پیروی کند. در این مقاله با ذکر مواضعی از مثنوی معنوی که در آن از فعل اخلاقی سخن رفته است کوشیده ایم، اقوال مولانا را با ترازوی کلام اشعری بسنجیم. حاصل این که مولوی با بیانی شاعرانه و از موضع یک صوفی، فلسفه اخلاق اشعری را با قرائتی عرفانی در مثنوی می پرورد. نظرگاه مولانا در باب اخلاق، بی شباهت به اندیشه های عارفانه کیرکگور فیلسوف دانمارکی قرن نوزدهم، نیست. او با قایل شدن ساحت های سه گانه حسی، اخلاقی و دینی برای حیات بشری، برای افعال بظاهر نامعقول آدمی توجیات خاصی ارایه می کند که حکایت از برتری نهادن ایمان بر عقل دارد. تطبیق آرا او با مولانا از موضوعات این مقاله است.
از کلام اشعری تا باورهای صوفیانه ( تاثیر کلام اشعری بر باب اول مصباح الهدایه )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلام اشعری نه تنها دیرزمانی همچون نوعی راست کیشی اسلامی ، سلطه و تفوق خود را بر سایر نحله های کلامی تثبیت کرده بود ، بلکه از آغاز با تصوف و اندیشه های صوفیانه نیز پیوند یافته و بر آنها تاثیرات ژرفی نهاده است . آنچه به دنبال می آید ، کوششی است برای نشان دادن برخی از ابعاد این پیوند ، آن هم با توجه به کتاب مشهور تعلیمی صوفیان ، یعنی مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزالدین محمود کاشانی . ...
کلام نفسی (تکوینی) و کلام لفظی (قول، گفتار) نزد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این گفتار به تحلیل «کلام نفسی» و «کلام لفظی» در آثار مولوی می پردازد و نشان میدهد که در یک چشم انداز کلی، تقسیم و تفکیک سخن و زبان به زبان لفظی و زبان یا کلام نفسی و نیز لوگوس باطنی و لوگوس به بیان آمده، به زمانی بسیار دور باز می گردد. با تأکید بر تأثیر چشمگیر بحثهای مطرح در حوزة اشعری بر آثار مولوی در دو بخش مجزا، کلام در قلمرو الوهیت و قلمرو انسان شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد و در ادامه، اصول و مبانی یاد شده با آراء مولوی مقایسه و بررسی می شود.
تصحیح و تحقیق رساله تحریر الدلائل فی تقریر المسائل اثر اثیرالدین ابهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثیرالدین ابهری را رساله ای است که در نسخه شناسی ها با نام «ثمانی عشرة مسئلة فی الکلام» یا «المسائل» شناسانده شده است، ولی برپایه یافته ما نام اصلی آن «تحریر الدلائل فی تقریر المسائل» است. این رساله، که گویا تنها نوشته کلامیِ تاکنون شناخته شده اوست، دربردارنده هجده مسئله کلامی ا ست که بیش وکم با بیست مسئله ای که غزالی در تهافت الفلاسفة پیش می کشد همخوانی دارند. ابهری در بیش ترِ این مسئله ها از مکتب اشعری در برابر فیلسوفان و معتزلیان دفاع می کند. در این نوشتار، «تحریر الدلائل» را بر اساس گواهی ابن تیمیه، سبک نویسندگی ابهری، و اندیشه های فلسفی او، اصالت سنجی کرده؛ و برپایه نسخه های خطّی راغب پاشا 1461، مجلس شورا 1830، و آیت اللّه مرعشی 59/35، که گویا هر سه در قرن یازدهم هجری کتابت شده اند، به شیوه بینابین تصحیح کرده ایم.
اندیشه غالب بر نوشته های تاریخی دوره سلجوقی در ایران: کلام اشعری و حکمت عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های تاریخنگاری دوره سلجوقی، جمع میان کلام اشعری و حکمت عملی ایرانیان پیش از اسلام است. از سویی احیای اندیشه سیاسی ایرانشهری و تبیین آن به عنوان الگوی عملی سلاطین در دوره سلجوقی در کتاب های سیر الملوک و متون تاریخی تجلی یافت. از سوی دیگر نفوذ کلام اشعری در ایران با آغاز وزارت نظام الملک، به اوج رسید و نوشته اغلب مورخان این دوره را متأثر نمود. مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این مسائل است که چگونه و چرا دو اندیشه اشعری و حکمت عملی ایرانیان در تاریخ نگری مورخان این دوره ظاهر شد، آیا زمینه حضور و جمع میان دو تفکر نشان از تعادل و توازن دارد یا استحاله و یا غلبه یکی بر دیگری؟ تحقیق حاضر نشان خواهد داد، تاریخ نگری مورخان دوره سلجوقی، تجلی گاه برخی دیدگاههای مشترک دو تفکر بود. در برخی موارد دیگر مورخان این دوره موجد تحولی در اندیشه های ایرانیان پیش از اسلام و اسلامی کردن آن بودند و در مواردی فارغ از دیدگاه های اشعریان، برای تبیین جایگاه مستقل پادشاهان، از حکمت عملی ایرانیان سود جستند.
نگاهی به تأثیرپذیریهای ّ کلام امامیه از کلام اشعری و فلسفۀ سینوی و عرفان ابن عربی و حکمت صدرایی
حوزه های تخصصی:
کلام امامی ه در ادوار مختل ف تحتتأثی ر جریان ّ ه ای مط رح و متن وع فک ری ّ در تم دن اس لامی ق رار گرفت ه اس ت و از جه ات گونا گ ون و ب ه درج ات متف اوت از آنه ا اث ر پذیرفت ه. کلام معتزل ی، کلام اش عری، فلس فۀ س ینوی، عرف ان اب ن عرب ی و حکم ت صدرای ی مهم ّ تری ن مکات ب فک ری اثرگ ذار ب ر کلام امامی ه در دورهه ای مختل ف ب وده اس ت. عمده ّ تری ن تح ولات رخ ّ داده در کلام امامی ه ک ه موج ب پدیدآم دن مکات ب و جریانه ای کلام ی متمای ز در کلام امام ی ش ده اس ت برخاس ته از همی ن اثرپذیریه ای ّ متکلم ان امام ی از مکات ب فک ری یادش ده اس ت. در نوش تاری ک ه در ش مارۀ پیش ین همی ن ّ مجل ه زی ر عن وان «کلام ش یعی و گفتم ان معتزل ی (ملاحظات ی در ب اب مس ئلۀ تأثیرپذی ری ّ کلام امامی ه از کلام معتزل ه)» منتش ر ش د، ب ه اثرپذیری ّ ه ای کلام امامی ه از کلام معتزل ی ّ پرداختی م. ا کن ون در مقال ۀ حاض ر ب ه اص ل تأثیرپذی ری کلام امامی ه از کلام اش عری، فلس فۀ س ینوی، فلس فۀ اش راقی، عرف ان اب ن عرب ی و حکم ت صدرای ی اش اره می ّ کنی م. توج ه ب ه ای ن اثرپذیری ّ ه ا، در نح وۀ مواجه ۀ م ا ب ا مت ون کلام ی امامی ّ ه بس یار مؤث ر و راهگشاس ت و ب ه م ا ی ادآوری می ّ کن د ب ه هن گام مطالع ۀ آراء و آث ار متکل ّ م ان امام ی تأث رات اندیش گی آنه ا ّ را از مکات ب فک ری دیگ ر م د نظ ر ق رار دهی م.
مقایسه تحوّلات «برهان حدوث و قدم» در کلام متقدّم امامیه و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان حدوث و قدم در کلام اسلامی همواره یکی از استدلال های اصلی و مهم برای اثبات وجود خداوند بوده است. در نوشتار حاضر با استفاده از روش مطالعه تاریخی تطبیقی تحوّلات حادث شده در نحوه تقریر برهان حدوث و قدم در کلام متقدّم امامیه و کلام اشاعره بررسی و مقایسه شده است. این پژوهش نشان می دهد که استدلال های متکلّمان امامی و اشعری برای اثبات حدوث عالم در قرن چهارم و پنجم هجری شاهد چند تحوّل اساسی بوده است. به همین نحو در باب اثبات ضرورت نیازمندی حادث به مُحدِث و علّت نیز دیدگاه های گوناگونی از سوی این متکلّمان ارائه شده است. درحالی که برخی از آنان این ضرورت را بدیهی می دانستند، برخی دیگر آن را غیر بدیهی قلمداد کرده، برای اثبات آن استدلالی از نوع قیاس غائب به شاهد ارائه کرده اند. در این زمینه، استفاده متکلّمان اشعری از انواع مختلف «برهان تخصیص» برای اثبات نیازمندی حادث به مُحدِث و عدم استناد متکلّمان امامی به این برهان تفاوتی شایان توجّه به شمار می آید.
زمینه ها و بنیان های فکری و مذهبی اندیشه ی سیاسی خواجه نظام الملک
حوزه های تخصصی:
سیاستنامه از منابع مهم اندیشه سیاسی عصر سلجوقیان و در واقع طرح عملی خواجه نظام الملک برای حکومت داری است. اقدامات خواجه نظام الملک که سی سال در مقام وزیر سلاطین ترک نژاد سلجوقی در تلاش بود تا از تبعات تسلط ترکان بر ایران بکاهد، در نهایت نتایج دوگانه ای به بار آورد؛ از یک سو نظریه ای از سلطنت اسلامی بسط یافت که بر اساس آن گرچه عدالت از شروط پادشاهی نیک است اما به این معنا نبود که می توان سلطان غیر عادل را فروگرفت و از سوی دیگر گر چه مذهب از ارکان سلطنت اسلامی است اما آنجا که پای "عدالت" به میان می آمد، مذهب در مقابل سیاست رنگ می باخت. مقاله پیش رو با تمرکز بر سیاستنامه خواجه نظام الملک و با استفاده از نظریه ی شاه آرمانی ایرانشهری و کلام اشعری در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که چه شرایط تاریخی ای خواجه را بر آن داشت تا شیوه ای را در پیش گیرد که در سیاستنامه از آن سخن می گوید و اندیشه اش بر چه بنیان های نظری ای استوار است. مقاله با این نتیجه گیری به پایان می رسد که خواجه سیاستمدار با تلفیقی از اندیشه ایرانشهری و کلام اشعری با مخالفانی که آنها را به بدعت و بدمذهبی متهم می کند به مقابله بر می خیزد و نظام فکری ای را بنا می نهد تا در نهایت "عدالت" مورد نظرش متحقق شود.
نقد و بررسی قرائت طه حسین از اندیشه های ابن خلدون (ابن خلدون؛ جامعه شناسی مدرن یا متفکری اشعری؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۵
19 - 33
این مقاله به دنبال بررسی و تحلیل قرائت اجتماعی و معرفتی طه حسین از اندیشه ابن خلدون و نقد و ارزیابی آن است. در این راستا، با استفاده از روش اسنادی و تاریخی، پس از تحلیل دیدگاه ها و نقدهای طه حسین در مورد اندیشه ابن خلدون، نقدهای او در چند محور برجسته و تلاش می شود تا با عنایت به پیش زمینه های نظری طه حسین و با بررسی جهان بینی و سنت نظری ابن خلدون، دیدگاه های طه حسین در مورد اندیشه ابن خلدون نقد و ارزیابی شود. این تحقیق نشان می دهد که طه حسین از دریچه نگاه اثبات گرای خویش و براساس جهان بینی علم مدرن به نقد دیدگاه های ابن خلدون پرداخته است؛ در حالی که ابن خلدون در سنت فکری کلامی اشعری بوده و از جهان بینی کاملاً متمایزی برخوردار بوده است. در نتیجه، به نظر می رسد، نقدهای طه حسین بر اندیشه های ابن خلدون در بسیاری موارد بیتوجه به پیش زمینه های نظری او صورت گرفته اند و به همین دلیل نمی توانند درست باشند.
بررسی مفهوم استغناء در منطق الطیر عطار و تأثیر آموزه های کلامی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 19
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا معانی مختلف استغناء در ادبیات صوفیه و سپس تعریف عطار، مبنی بر استغناءِ حق بررسی شده و ریشه های کلامی این مفهوم مورد بحث قرار گرفته که چگونه این مفهوم از آموزه های ابوالحسن اشعری برخاسته است و همان معنی نزد اشاعره از بی علتی حق و موقوف نبودن حق به علت و اغراض در اشعار عطار، در قالب مفهوم استغناء دیده می شود. سپس به ذکر نمونه های مشابه یا عینی این مفهوم در دیگر آثار عرفانی چون گلشن راز شبستری، پرداخته شده است. عطار برای اولین بار به صراحت چنین مفهومی را جزئی از مقامات هفت گانه سلوک قرار داده است، با این حال برخی، تعبیر نادرستی از استغناءِ مورد نظر عطار داشته اند و منظور از آن را استغناءِ سالک دانسته اند. برای درک استغناء، ابتدا مفاهیم زمینه ای چون مالک الملک بودن، مشیئتِ مطلقِ حق و بی علّتی در کنار حکمت آن واکاوی گردید. استغناءِ نزد عطار، استغناءِ حق است؛ چنان که او را وجودی بی نیاز به تصویر می کشد و این بی نیازی به نتایجی چون خوف از سرانجام خود و حیرت سالک از فعل الهی، کم رنگ شدن نقش ریاضات و عبادات می انجامد.
ارزیابی کتاب فلسفه اندیشه دینی در اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب فلسفه اندیشه دینی در اسلام و مسیحیت در حوزه الاهیات مقایسه ای است که به مقایسه ساختار کلام اشعری و الاهیات کاتولیک با تکیه بر خوانش توماس آکویناس پرداخته است. نویسندگان کتاب ابتدا با اشاره به جایگاه کلام اشعری در علوم اسلامی و تطور تاریخی آن، به بررسی ساختار رساله های کلامی و ریشه های پیدایی الاهیات کاتولیک پرداخته اند تا بتوانند کلام اشعری و الاهیات کاتولیک را در سطح ریشه های پیدایی و روش حل مسائل مقایسه کنند. ارائه اطلاعات گسترده درباره کلام اشعری و الاهیات کاتولیک، پرهیز از توجه صرف به شباهت های ظاهری میان کلام اشعری و الاهیات کاتولیک و تلاش برای دستیابی به زبان مشترک به مثابه دستاورد اساسی مقایسه از نقاط قوت این کتاب و برخی تبیین های بدون مستند، اشاره به برخی شباهت های ظاهری میان کلام اسلامی و الاهیات پروتستان برغم تلاش برای پرهیز از آن، داوری های جانب دارانه، عدم ارجاع به تمام منابع، عدم رعایت برخی قواعد روش مقایسه ای از کاستی های کتاب و خوانش سخت برخی فقرات متن، ابهام در ترجمه برخی جملات و غلبه اصطلاحات عربی و عدم توضیح آن ها از کاستی های ترجمه کتاب است._x000D_
The book “Philosophy of Religious Thought in Islam and Christianity” in the field of theology is a comparison and compares the structure of Ash'ari Kalam and Catholic theology based on the reading of Thomas Aquinas. The authors of the book have first studied the structure of theological treatises and the origins of Catholic theology by referring to the place of Ash'ari Kalam in Islamic sciences and its historical evolution to be able to compare Ash'ari Kalam and Catholic theology at the level of origins and problem-solving methods. The strengths of this book include: providing extensive information on Ash'ari Kalam and Catholic theology, avoiding mere attention to apparent similarities between Ash'ari Kalam and Catholic theology, and attempting to achieve a common language as the main achievement of the comparison. Some of the weak points of this book are some undocumented explanations, point to some apparent similarities between Islamic Kalam and Protestant theology despite attempts to avoid it, biased judgments, failure to refer to all sources, and failure to follow some rules of the comparative method. Some of the weak points of this translating book are difficulty in reading some passages of the text, ambiguity in translating some sentences, overcoming Arabic idioms, and their lack of explanation.
روش شناسی بنیادین معرفت اجتماعی سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی بنیادین، مسیری است که نظریه در آن تولید می شود. بر این مبنا، معرفت اجتماعی سید قطب، ملهم از دو جریان ظاهرگرایی و کلام اشعری است. ضرورت بازگشت به عقاید نسل اول مسلمانان به شیوه ای جهادی، اندیشه وی را به جریان سلفی نیز پیوند داده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از فنون روش اسنادی و با رویکردی انتقادی در سطح توصیف و تفسیر، روش شناسی بنیادین معرفت اجتماعی سید قطب در چهار حوزه بررسی شده است: 1) حوزه «عقیده» که در آن نوعی دوسویگی معرفت شناختی بین ساختار جامعه و عقاید مردم شناسایی می شود؛ 2) حوزه «جهاد» که در آن، پردازش نظریه تغییر اجتماعی مطرح شده است؛ 3) حوزه «تمدن اسلامی» و «انواع جامعه» که بر اساس عقیده، مفصل بندی شده است؛ 4) حوزه «علم و فرهنگ» که به اعتقاد سید قطب، از تکثر ذاتی برخوردار است. روش شناسی بنیادین سید قطب، نوعی رویکرد انتقادی به شرایط اجتماعی و مکاتب فکری دارد و می توان این رویکرد را با چهار مؤلفه «ارزش های اسلامی و جامعه اسلامی»، «برگزیدگان و تغییر اجتماعی»، «ارزش و کنش» (پراکسیس) و «واقع گرایی» صورت بندی کرد. رواج مکاتب اجتماعی گوناگون، به ویژه مسئله استعمارگری غرب، به عنوان یکی از مهم ترین زمینه های وجودی غیرمعرفتی در معرفت اجتماعی سید قطب، دغدغه احیای تمدن اسلامی را برای وی پدید آورد. نفوذ اندیشه اجتماعی سید قطب در دوره معاصر، بر برخی از حرکت های جهادی (سلفی) در منطقه خاورمیانه و نیز بر وقایع اجتماعی کشورهایی مانند مصر و سوریه تأثیر گذاشته است. چنین وضعیتی، ضرورت تدقیق و بازخوانی معرفت اجتماعی سید قطب را مضاعف می کند