مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فلسفه اخلاق
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
56 - 76
حوزه های تخصصی:
با توجه به ناشناخته بودن رهیافت طبیعی گرایانه به اخلاق در ایران، در این مقاله ضمن تبیین چیستی و مضمون طبیعی گرایی در قلمرو فلسفه اخلاق، مزّیت ها و کاستی های آن بررسی شده اند. برای نشان دادن چیستی طبیعی گرایی، چند نظریه اخلاقی طبیعی گرایانه برجسته بررسی شده و نشان داده می شود که از میان دو قسم طبیعی گرایی هستی شناختی و روش شناختی، قسم نخست بیشتر چالش برانگیز است، اما قسم دوم که پیوندی وثیق با علم دارد، نکات قابل تأملی در بردارد. آن گاه نشان داده ایم که چرا پژوهشگران فلسفه اخلاق نباید طبیعی گرایی، به ویژه قسم روش شناختی آن را نادیده بگیرند.
جان راولز و روش تعادل اندیشه ورزانه در اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نلسون گودمن در بحث از معضل قدیمی استقرا به مطلبی اشاره می کند که بعدها جان راولز آن را روش تعادل اندیشه ورزانه نامید و آن را به منظور استنتاج نظریه عدالت در حوزه فلسفه سیاسی به کار بست. وی مدعی بود در یک جامعه لیبرال، گزینش یک اصل خاص در باب عدالت، مستلزم ترجیحی تحکمی خواهد بود. برای حل این معضل، راولز وضع اولیه ای را فرض می گیرد که از طریق آن افراد درخصوص اصول هنجاری عدالت به توافق می رسند. از نظر او این اصول باید از طریق روش تعادل اندیشه ورزانه با احکام اخلاقی ما درباره موارد خاص و جزئی سازگاری یابند. کاربرد مفهوم تعادل اندیشه ورزانه در حوزه اخلاق را برخی فیلسوفان و صاحب نظران مورد نقدهای جدی قرار داده اند ودر مقابل برخی دیگر از آن دفاع کرده اند. به نظر می رسد در حوزه اخلاق به ویژه اخلاق کاربردی نمی توان تنها با توسل به نظریه های اخلاقی و نیز اصول اخلاقی انتزاعی به حل مسائل اخلاقی پرداخت. از همین رو، به رغم مشاجره های فراوانی که از حیث نظری درباره این روش وجود دارد، از حیث عملی این روش کاربرد فراوانی در حوزه اخلاق به ویژه اخلاق کاربردی دارد؛ به گونه ای که برخی مدعی شده اند این روش تنها روش مفید در حوزه اخلاق است.
نقد و بررسی کتاب اخلاق: درآمدی بر فلسفه اخلاق تألیف نوئل استیوارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
17-41
در دهه های اخیر، کتاب های مقدماتی زیادی در زمینه فلسفه اخلاق و اخلاقیات به زبان انگلیسی و دیگر زبان ها نوشته شده است. این کتاب ها به آشنایی دانشجویان با موضوعات اخلاقی کمک می کنند، اما اکثر آن ها جامع نیستند و فقط بر برخی موضوعات، خصوصاً اخلاق هنجاری و گاه بر برخی مباحث اخلاق کاربردی، تمرکز کرده اند. کمبود کتاب درسی مناسب در حوزه فلسفه اخلاق و اخلاقیات در زبان فارسی بیش تر مشهود است و هیچ کتاب درسی جامعی که بتواند معیارهای دانشگاهی را تأمین کند در دست رس نیست. یکی از کتاب های مقدماتی، اما جامع، کتابِ اخلاق: درآمدی بر فلسفه اخلاق نوشته نوئل استیوارت است. در این کتاب حوزه های اصلی اخلاق (فرااخلاق، اخلاق هنجاری، و اخلاق کاربردی) طرح شده است. ویژگی های برجسته و کم نظیر این کتاب عبارت اند از: ارتباط منطقی مطالب آن، جامعیت در استدلال ها و مباحث، ارزیابی انتقادی استدلال ها، اختصار، وضوح مطالب. از همین رو دانش پژوهان می توانند از این کتاب به مثابه متن درسی جامع و منسجم در حوزه فلسفه اخلاق بهره ببرند. در این مقاله، پس از گزارش تفصیلیِ محتوای کتاب، آن را نقد و بررسی خواهیم کرد و نقاط قوت و ضعف آن را به لحاظ فنی و محتوایی بیان خواهیم کرد.
مراقبت و معنا نقد و بررسی کتاب درباره مراقبت نوشته میلتون میرآف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
287-305
«مراقبت» مفهومی قدیمی و آشنا در اندیشه های دینی و اخلاقی بشر است، اما تا چند دهه پیش به طور مستقل به آن توجه نشده بود. کتاب درباره مراقبت ، که این یادداشت قصد بررسی آن را دارد، نوشته میلتون میرآف، منتشر شده به سال 1971، نخستین اثر فلسفی است که این رسالت را بر عهده گرفته است. بازشناسیِ مفهوم مراقبت، معرفی مؤلفه های ضروری برای شکل گیری رابطه مراقبتی، و ویژگی های زندگی انسانی ای که بر مدار مراقبت سامان یافته باشد محورهای این کتاب اند. میرآف «مراقبت» را کمک به رشد و خود تحقق بخشیِ دیگری (اعم از یک انسان یا یک اندیشه و ایده خلاق) می داند و مدعی است که مراقبت می تواند به زندگی انسان ها نظم، معنا، و جهت دهد. او در این کتاب تلاش می کند با تعریف و تحدید این مفهوم مدعای خود را ثابت کند. کتاب درباره مراقبت درواقع مراقبت را در جایگاه مفهومی دارای اهمیت بنیادین در فلسفه اخلاق و زیست اخلاقی انسان ها ازنو متولد می کند. این کتاب نخستین تلاقی مفهوم مراقبت هایدگر با مراقبت به معنای تیمارداری و سرآغاز راه پرآمدوشد برای تحلیل مفهوم مراقبت و بسط آن در حوزه نظریه پردازی در فلسفه اخلاق، آموزش و پرورش، اقتصاد، و علوم سیاسی است.
بازخوانی و نقد نظریه های عدالت اقتصادی در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال هجدهم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۶۸
109 - 146
نیمه دوم قرن بیستم، شاهد تولد چندین نظریه مهم عدالت در اندیشه لیبرال بود که تلاش می کردند مبنایی غیرسوسیالیستی برای عدالت اقتصادی فراهم کنند. شناخت و ارزیابی این نظریه ها که روی بسیاری از سیاستگذاری های ملی و بین المللی مؤثر هستند، مقدمه لازمی برای تکمیل بنیان های تحلیلی دانشمندان اجتماعی و در نهایت بهبود سیاستگذاری های عدالت محور در کشور به شمار می رود. در این مقاله پنج نظریه برجسته از عدالت اقتصادی که در دهه های اخیر نمایندگان مبرزی داشته اند بررسی می شوند که عبارت اند از: آزادی مداری (هایک)، قراردادگرایی (رالز)، رفاه گرایی (پازنر)، زمینه محوری (والزر) و قابلیت مداری (سن). برخی از این دیدگاه ها در نهایت به فروکاستن مفهوم عدالت به مفاهیم دیگری مانند آزادی یا رفاه می انجامند و تعدادی دیگر فقط فرایند رسیدن به قواعد عدالت اجتماعی را نشان می دهند. توجه به نقاط قوت و ضعف این نظریه ها، می تواند در مسیر کشف نظریه اسلامی عدالت برای سیاستگذاری های نظام به ما یاری رساند.
چیستی شهود اخلاقی (بررسی معنا و انواع شهود و شهود اخلاقی در آثار فیلسوفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
119 - 146
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تبیین اصطلاح «شهود اخلاقی» در فلسفه می پردازد. پس از تبیین معنای لغوی شهود و سیر تطور معنای این واژه در انگلیسی و فارسی، چهار معنای متداول شهود در فلسفه توضیح داده می شود: 1. شهود افلاطونی یا عرفانی؛ 2. شهود مبادی معرفت؛ 3. شهود کانتی؛ و 4. شهود تجربی. سپس به بررسی اندیشه های متفکران شهودگرا در قرن بیستم پرداخته می شود. در این بررسی، تلاش شده با تتبع در آثار برخی از مهم ترین فیلسوفان اخلاق شهودگرا، دیدگاه آنان درباره شهود اخلاقی بررسی شود و از این رهگذر، نشان داده شود که «شهود اخلاقی» در قرن بیستم چه ویژگی هایی داشته است. با برشمردن این ویژگی ها مشخص می شود که شهود اخلاقی، نه شهود افلاطونی یا عرفانی است، نه شهود کانتی و نه شهود تجربی؛ بلکه «شهود اخلاقی» یکی از اقسام «شهود مبادی معرفت» است.
تحلیل رابطه رویکرد اخلاق فلسفی اسلامی با فلسفه اخلاق معاصر(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸ (پیاپی ۶۰)
137 - 154
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد با بررسی دقیق رویکرد اخلاق فلسفی اسلامی و فلسفه اخلاق معاصر، رابطه آن ها را از جنبه های مختلف، به روش تاریخی و توصیفی، تحلیل کند. این مقایسه، جایگاه تفکر فلسفی مسلمانان را در زمینه اخلاق، در مقابل دیگر فلاسفه روشن می کند. بررسی ها نشان می دهد هر دو مورد شامل اخلاق هنجاری هستند، اما شماری از مباحث فلسفه اخلاق معاصر مانند فرا اخلاق و اخلاق کاربردی در اخلاق فلسفی اسلامی وجود ندارند یا ظهور بسیار کم رنگی دارند. اخلاق فلسفی اسلامی رویکردی فاعل محور دارد و زیرمجموعه اخلاق فضیلت قرار می گیرد، اما بیشتر فلاسفه معاصر در اخلاق به رویکرد فعل محور توجه دارند. برخلاف اخلاق فلسفی اسلامی، نظام های اخلاقی معاصر، سکولار هستند و حتی به پیروان دین خاصی منتسب نیستند. در دهه های اخیر، رویکردهای تازه ای درباره اخلاق در میان فلاسفه مسلمان پدید آمده است. نتیجه این تغییر نگرش، استقلال بیشتر اخلاق فلسفی اسلامی از عقبه یونانی و ارتباط بیشتر آن با آموزه های دین اسلام است.
اختیار اخلاقی کانت و مسئله نژادپرستی؛ مطالعه تطبیقی با مفاهیم نظام بین المللی حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق بشر سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
99 - 114
حوزه های تخصصی:
نژادپرستی در معنای فراگیر خود به معنای برتری برخی انسان ها بر برخی دیگر به واسطه نوع نژاد آن هاست. در برخی سیستم های اخلاقی، همچُون دستگاه فلسفه اخلاق کانت، موضوع نژادپرستی، همانندِ بسیاری از موضوعات موردیِ دیگری، مورد توجه خاص قرار نگرفته است. اما این امر بدین معنا نیست که نتوان بر اساس آن سیستم، نژادپرستی را بررسی کرد.در این نوشتار سعی بر آن است تا بر اساس دستگاه اخلاقی کانت و با شرح و توضیح «اختیار» به عنوان پیش فرض و اساس هر عمل اخلاقی، به استخراج و استنتاج نظر کانت در باب بحث نژادپرستی پرداخته شود. در فرجامین تحقیق، این نتیجه رُخ خواهد نمود که کانت، بر اساس دستگاه اخلاقی خود، نمی تواند نژادپرستی را موجّه بداند. در نظر کانت، فضیلت اخلاقی عبارت است از ادای تکلیف یا فعل مطابق تکلیف، که این امر نمی تواند ارتباطی با نوع نژاد فاعلِ فعل داشته باشد. برای آنکه نتایج عملی این موضوع را بتوانیم در صحنه واقعی اجتماع پی بگیریم، نظام بین المللی حقوق بشر به عنوان مرجع عام رسیدگی به این موضوعات، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. سعی شده است در بررسی های انجام پذیرفته در نظام بین المللی حقوق بشر، بحث اختیار انسان برای عدم پذیرش نژادش به عنوان نژاد پست تر و ارزش ذاتی انسان ها در کانت و این نظام نیز مورد نظر باشد.
تحلیلی بر اصالت «نظام اخلاق اسلامی»
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتحلیلی بر اصالت «نظام اخلاق اسلامی»است.در اینپژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه افرادی بررسی شده است که منکر «نظام اخلاق اسلامی» شده اند. در این پژوهش، بر دیدگاه های منکران «نظام اخلاق اسلامی» و نیز اندیشمندان مسلمان برای تلفیق آراء فلاسفه یونان تاکید و بر روی دو کلیدواژه مهم این نظام، یعنی «فضیلت» و «عدالت» به عنوان دو مؤلفه مؤثر در تدوین ساختار نظام اخلاق اسلامی، تمرکز شده است. نتایج نشان داد که برخی از دلایل منکران نظام اخلاق اسلامی تا حدودی موجه است، ازجمله اینکه کتب اخلاقی در طول تاریخ تحت تأثیرآموزه های اخلاق یونان (بویژه افلاطون و ارسطو) قرار گرفته اند و این که عدالت ارسطویی بیشتر از نوع «عدالت اجتماعی» است که از «فرد» آغاز می شود و به تقسیم مواهب، درآمد، سود، قضاوت و داوری منجر می گردد. همچنین آموزه های اخلاقی در آیات و روایات منسجم نیست و به صورت پراکنده است. با این وجود، همه این دلایل باعث نمی شود که تلاش ارزشمند اندیشمندانی همچون ابن مسکویه، خواجه نصیر طوسی، ملامهدی نراقی و ده ها اندیشمند دیگر را در تدوین نظام اخلاق اسلامی حاصل بی توجهی به داشته های بومی خود تلقی کنیم.
بررسی دیدگاه فلسفه اخلاقی عضدالدین ایجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشهور دیدگاه اخلاقی ایجی را مانند دیگر اشاعره در زمره نظریه امر الهی می دانند؛ اما وی، حسن و قبح اخلاقی را منحصر در حسن و قبح به معنای استحقاق مدح و ذم شارع نمی داند و به معنای نقص و کمال و مصلحت و مفسده داشتن نیز می پذیرد، بنابراین، می توان وی را بر اساس معنای حسن و قبح شرعی، غیرواقع گرا و بر اساس معنای حسن و قبح عقلی، واقع گرا معرفی کرد. او ارتباط منطقی میان معانی حسن و قبح اخلاقی قائل نیست، اما برهان پذیری را در حسن و قبح عقلی می پذیرد. به نظر می رسد وی راه شناخت معانی گوناگونِ حسن و قبح اخلاقی را بیان نکرده است و دلیل او بر ارتباط منطقی نبودن میان معانی یادشده، مخدوش به نظر می رسد زیرا او اجبار الهی را دلیل این عدم ارتباط می داند درحالی که می توان با ابتنای اراده تشریعی خدا بر اراده تکوینی وی، ارتباط منطقی را تبیین کرد.
تطبیق آراء علامه طباطبایی و علامه مصباح یزدی درباره منشاء الزام و ارزش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
103-114
حوزه های تخصصی:
عموم فیلسوفان اخلاق مسلمان، به اقتضای اطلاق و دوام شریعت اسلام و حجیت ابدی سیره و سنت حضرات معصومین (علیهم السلام) و نیز به اقتضای استدلال عقلی و ثبات فطرت انسانی و علی رغم تفاوت در روشِ تبیین، قائل به اطلاق ملاکات برای ارزش ها و هنجارهای اخلاقی شده اند. دو فیلسوف بزرگ اخلاق شیعی در دوره معاصر یعنی علامه طباطبایی و علامه مصباح یزدی در تبیین به ظاهر متفاوت از واقع گروی اخلاقی و اطلاق ملاکات اخلاقی، نظریه پردازی نموده اند؛ مقاله حاضر در پی اثبات این نکته است که این دو تبیین، مآلا به تبیین واحدی قابل ارجاع است. علامه طباطبائی (در تفسیر رایج از نظریه ایشان) ضروریات اخلاقی را از باب اعتباریات دانسته و ضرورت حقیقی و تکوینی بین عمل قوه فعاله و اثر عینی آن را ، مجازا (به معنای وحدت در معنا و تفاوت در مصداق) به ضرورت ذهنی و نفسانیِ حاصل از تصور غایت ذهنی تسری داده است اما علامه مصباح از باب ضرورت بالقیاس الی الغیر، به ضرورت الزامات اخلاقی رسیده است. می توان با اعتباری و ذهنی دانستن ضرورت بالقیاس و ارجاع آن به ضرورت بالغیر، این دو نظریه را، تعابیری متفاوت از یک حقیقت دانست. تحقیق پیش رو، به تبیین این مهم پرداخته است.
الگوی رابطه فلسفه های اخلاقی و فناوری اطلاعات با رفتار اخلاقی حسابرسان: رویکرد نظریه شبکه کنشگران
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
216 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف: ازآنجاکه اخلاق موضوعی اساسی در حرفه حسابداری و حسابرسی است و به کارگیری رویکردهای مرتبط با فناوری اطلاعات نیز در علوم مالی غیرقابل انکار است؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر تهیه الگو و نظام مندسازی رابطه فلسفه های اخلاقی و فناوری اطلاعات با رفتار اخلاقی حسابرسان با استفاده از نظریه شبکه کنشگران است. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر ازنظر استفاده از یافته ها کاربردی و ازنظر نوع روش پژوهش، کیفی است. با توجه به دانش افزایی و ارائه یک الگوی جدید نیز جهت گیری توسعه ای دارد. جامعه پژوهش موردنظر شامل پژوهش های مرتبط با موضوع و با نمونه همسان است که 3 مقاله را شامل می شود و در این زمینه نمونه گیری به عمل نیامد و نمونه و جامعه یکسان در نظر گرفته شد. سپس، با فن فراترکیب اجزای الگو تهیه و با رویکرد نظریه شبکه کنشگران الگوی نهایی ترسیم شد. درنهایت نیز با کسب نظر 5 خبره به وسیله مصاحبه، اهمیت اجزای الگو مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد رفتار اخلاقی در حسابرسان تحت تأثیر کنشگران انسانی و فنی است. کنشگران انسانی به گونه عام نظریه های اخلاقی و کنشگران فنی به صورت کلی فناوری اطلاعات را شامل می شود. نظریه های اخلاقی (کنشگران انسانی) نیز به دو بخش کلی نظریه های مبتنی بر کردار و نظریه های مبتنی بر فضیلت (فضیلت گرایی) تقسیم می شود. نظریه های مبتنی بر کردار نیز شامل مبتنی بر وظیفه (وظیفه گرایی)، مبتنی بر نتیجه (سودگرایی و دیگر گرایی)، مبتنی بر امر الهی (خیرگرایی) و مبتنی بر عدالت (عدالت گرایی) است. فناوری اطلاعات (کنشگران فنی) نیز شامل نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری توسعه یافته (انگیزه، امید به تلاش و تأثیرهای اجتماعی) است. یافته کلی پژوهش نشان داد اجزای کنشگران فنی و انسانی دارای تأثیر مثبت و معناداری بر گسترش رفتار اخلاقی در حسابرسان است. اصالت/ارزش افزوده علمی: با توجه به اهمیت نظام مند کردن رفتار اخلاقی و تهیه الگوهای متناسب با محیط کشور، یافته های این پژوهش با داشتن پشتوانه نظری و کاربردی قوی می تواند به درک بهتر و تسریع در عملیاتی کردن رفتار اخلاقی حسابرسان کمک شایانی نماید و کنشگران انسانی و فنی و نقش مؤثر هر یک را به وضوح نشان دهد.
بررسی معناشناسی مفاهیم اخلاقی از دیدگاه محقق طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معناشناسی مفاهیم اخلاقی، یکی از مباحث فلسفه اخلاق است که به تحلیل معناییِ مفاهیم و گزاره های اخلاقی می پردازد. معناشناسی اخلاق روی دیگرِ هستی شناسیِ اخلاقی است. عمده مباحث مطرح در معناشناسی اخلاق، بررسی مفاهیم موضوع، محمول و مفاهیم مرتبط با اخلاق است. این مقاله قصد دارد با تبیین مفاهیم یادشده از منظر محقق طوسی، نوآوری های او را بررسی کند. محقق طوسی در تعریف عدالت معتقد است عدالت از معنای مساوات خبر می دهد؛ اما معنای مساوات، برابری در هر چیزی نیست. او کمال هر موجودی را خاصیتی می داند که آن موجود به سبب نوعیت خود، آن را داراست؛ یعنی خاصیتی که هیچ موجود دیگری با این موجود در آن شرکت ندارد. محقق طوسی معنای حسن و قبح اخلاقی را رابطه حقیقی میان «سعادت بخشی و شقاوت بخشی فعل "موضوع"» و «ممدوح و مذموم بودن آن» می داند. به نظر می رسد محقق طوسی، برهانی برای تبیین منطقی رابطه حقیقی میان اعطای نعم الهی و وجوب شکر آن ارائه نکرده است. علاوه بر این، او از امکان جمع میان معانی مطرح شده برای حسن و قبح غفلت کرده است. در هر صورت، او واقع گرا، مطلق گرا و وحدت گرای اخلاقی محسوب می شود.
وضعیت فلسفه اخلاق در حوزه علمیه در سده اخیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
65 - 103
حوزه های تخصصی:
تفکر عقلانی درباره اخلاق از همان ابتدای نزاع های کلامی میان متکلمان دیده می شود. شاید بتوان گفت نخستین بحث جدی در این زمینه، نزاع مشهور میان اشاعره و معتزله درباره حسن و قبح افعال است. اشاعره حسن و قبح را وابسته و مستند به خدا می دانستند و معتزله و امامیه مستقل از خدا. در آثار عالمان اخلاق اسلامی نیز تفکر عقلانی درباره اخلاق مشاهده می شود و معمولاً در آغاز برخی از کتاب های اخلاقی، تقریری از اخلاق فضیلت ارسطو ارائه شده است. در قرن اخیر، تفکر عقلانی درباره اخلاق در غرب، رشد و شکوفایی چشمگیری داشته است؛ به گونه ای که عنوان مستقلی به آن اختصاص داده شده و به نام فلسفه اخلاق مشهور شده است. با توجه به گذشت صد سال از تأسیس حوزه علمیه قم، حال این پرسش مطرح است که در سده اخیر، تفکر عقلانی و به عبارتی فلسفه اخلاق در حوزه علمیه چگونه بوده و چه فرازوفرودی را پشت سر گذاشته و چه آینده ای در انتظار آن است. شاید بتوان برای تحلیل چنین امر مهمی، دو برش تاریخی قبل از پیروزی انقلاب و بعد از آن را در نظر گرفت و بی شک میان این دو دوره تفاوتی جدی در این زمینه وجود دارد. در این مقاله سعی می شود وضعیت فلسفه اخلاق در سده اخیر در حوزه علمیه تحلیل و بررسی شود. حاصل آنکه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، فلسفه اخلاق رواج چندانی نداشته است و اولین کسی که در این زمینه ورود کرده است شهید مطهری است، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فلسفه اخلاق در قلمروهای گوناگون فرااخلاق، اخلاق هنجاری نظری و اخلاق کاربردی رشد نسبتاً خوبی داشته است.
تقریری از شیوه تسری مباحث معرفت شناختی به آموزه های عملی فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان اقبال به آموزه های عملی هر آئینی ارتباط مستقیمی با منطق استنباط در آن شریعت دارد. در همین راستا کارآمدی فقه، به عنوان شاخص ترین شاخه علوم اسلامی، در گرو پاسخگویی به نیازمندی ها و مقتضیات زمان خود است. مباحث نظری زیادی در خصوص شیوه صحیح استنباط یا استدلال -همچون توجیه باور یا چگونگی فهم متون- در مجامع علمی معاصر در حال طرح است. طبیعی است که فقه شیعی برای حفظ پویاییِ لازم باید در منطق استنباط و کشف احکام الهی این ملاحظات را مد نظر قرار داده، یا در صورت ردِّ آن، نسخه ای وزین را در مقابلش ارائه دهد. طبق یافته های این پژوهش، از طریق توصیف و تحلیل محتوا ارتباط میان سنت معرفتی معاصر با استنباط های فقهی در اسلام به راحتی قابل اثبات نیست. مهم ترین معضل تفاوت این دو ساحت با یکدیگر است. قبل از تسری و ملاحظه آرا در حوزه معرفت شناسی (ساحت نظر) با مباحث فقهی (ساحت عمل)، باید چگونگی ارتباط این دو حوزه با یکدیگر تبیین شود. طبیعی است که در صورت اثبات این ارتباط، امکان ارائه انواع ایده های معرفت شناختی در منطق استنباط آموزه های عملی دینی فراهم می شود. به نظر می رسد بتوان علم فلسفه اخلاق را به عنوان حلقه واسط این دو ساحت با یکدیگر دانست. ما در این مقاله به دنبال اثبات چگونگی ارتباط مفهوم حجّت اصولی با مفهوم استحقاق پاداش یا مجازات در فلسفه اخلاق و در مرحله بعد تبیین نحوه ارتباط پاداش و مجازات با توجیه در معرفت شناسی هستیم. در صورت اثبات این مدعا زمینه بهره برداری از مباحث نظری ای همچون ساختار توجیه باورها و یا عقلانیت باور در فقه و همخوانی هر چه بیشتر منطق استنباط در شریعت اسلامی با اسلوب علمی روز فراهم می شود.
نگاهی انتقادی به نظریه نفس الامری صادق لاریجانی در فلسفه اخلاق
منبع:
تأملات اخلاقی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
123 - 140
حوزه های تخصصی:
صادق لاریجانی با توجه به آنکه نظریاتی را که در باب فلسفه اخلاق مطرح گردیده دارای خلل های اساسی می داند در پی تبیین نظریه نوین نفس الامری برآمده است. ایشان ابتدا، به تفصیل، مهم ترین نظریات در این باب را مورد نقد قرار می دهد و پس از آن نظریه خود را طرح می نماید. در این تحقیق با روش جمع آوری اطلاعات، مقارنه آرا و تحلیل آن، در پی تبیین نظریه نفس الامری با توجه به اشکالات وارد بر نظریه محمدتقی مصباح یزدی است. بر این اساس ابتدا اشکالات چهارگانه صادق لاریجانی بر نظریه مصباح یزدی مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرد و پس از آن نظریه نفس الامری صادق لاریجانی تبیین می گردد تا در نهایت اشکالات مبنایی و بنایی این نظریه مورد بحث قرار گیرد. اگرچه رفع اشکالات مبنایی نظریه نفس الامری موجب بازسازی این نظریه می گردد، اما اشکالات بنایی این نظریه موجب می گردد تا پایه های آن سست گردد. از جمله اشکالات مبنایی این نظریه آن است که گزاره های اخلاقی را انشائی می داند، در حالی که ادله ای در متن برای اخباری بودن آنها ارائه می گردد. اشکال مبنایی دیگر آن است که ابراز ادراکات نمی تواند انشاء باشد. از جمله اشکالات بنایی این نظریه عدم تبیین موطن گزاره های اخلاقی و نسبی شدن گزاره های اخلاقی است.
نقد ادله فمینیستی بر «آزادی سقط جنین به دلیل حقوق اخلاقی مادر و جنین » بر اساس روش شناسی بنیادین در فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزادی سقط جنین یکی از مطالبات جدی فمینیستی است که در گرایشات مختلف با استدلال های مختلف پی گیری می شود. در بعضی از استدلال های فمینیستهای سوسیال به این مطالبه در جهت احراز حقوق اخلاقی مادر و جنین پرداخته می شود. لزوم آزادی سقط جنین به دلیل حق جنین در خصوص برخورداری از شرایط زیستی مطلوب یا به دلیل توجه به کیفیت مادری ، همچنین به دلیل منع الزام زن به فداکاری به عنوان حق اخلاقی زن ،همچنین حق زن به انتخاب آگاهانه ، از جمله ادله ای است که برخی فمینیستهای سوسیال مطرح کرده اند. براساس روش شناسی بنیادین هر نظریه علوم انسانی متأثر از بنیادهای نظری بستر تکون خود است و بدون لحاظ آنها قابل فهم نیست . در نتیجه ارزیابی صحیح نظریه ، منوط به بازشناسی و بررسی بنیادهای مذکور است. ادله فمینیستی مذکور نیز با دعاوی خود مبنی برحق اخلاقی مادر و جنین ، در بنیادهای ناظر در مکاتب فلسفه اخلاق بستر خود شکل گرفته است.این مقاله با بررسی این ادله طبق روش شناسی بنیادین ، مبانی فلسفه اخلاقی ادله مذکور را مشخص و ازاین طریق نقد بنیادین آنان را میسر نموده است.
تبیین معرفت شناختی واقع گرایی، مبانی و مؤلفه های آن در گزاره های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۲۹۷
19-26
حوزه های تخصصی:
یکی از دیدگاه ها پیرامون چیستی گزاره های اخلاقی، واقع گرایی است. در باور واقع گرایان، ورای گزاره های اخلاقی واقعیتی نهفته است و ارزش صدق و کذب آنها خارج از اذهان ماست. به تعبیری، اینکه ما چگونه می اندیشیم در وجود گزاره های اخلاقی و اصالت و واقعیت آنها بی تأثیر است. باور به واقع گرایی بر مبنای دیگری استوار است که از آن به شناخت گرایی تعبیر می کنند. شناخت گرایان بر این باورند که اولاً احکام اخلاقی صدق و کذب پذیرند و ثانیاً صدق شان در نهایت به وسیله واقعیت های در دسترس، به دست می آید. آن سوی واقع گرایی، ناواقع گرایی و در نتیجه، ناشناخت گرایی است که عواقبی همچون افتادن در دام نسبیت و بی معنایی احکام اخلاقی را در پی دارد. مقاله می کوشد به روش کیفی، توصیفی و تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای به تبیین هویت معرفت شناسانه گزاره های اخلاقی بپردازد و ضمن بیان تعریف و مبانی واقع گرایی، نتایج ناواقع گرایی را بیان کند.
بررسی شناخت گرایی اخلاقی محقق طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت گرایی اخلاقی یکی از مباحث فلسفه اخلاق و معرفت شناسی اخلاق محسوب می شود و محقق طوسی در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار می گیرد؛ زیرا وی اولاً به راه های گوناگون شناخت واقعیت هم چون عقل، شهرت، تجربه و وحی و الهام اشاره دارد؛ ثانیاً به حدوسط به عنوان معیار شناخت پرداخته است؛ ثالثاً برهان پذیری جملات اخلاقی عقلانی را می پذیرد و رابعاً به مطلق گرایی اخلاقی پای بند است؛ با توجه به شناخت گرا بودن محقق طوسی و این که تمام شناخت گرایان اخلاقی، وحدت گرای اخلاقی محسوب می شوند، محقق طوسی نیز در زمره وحدت گرایان اخلاقی قرار می گیرد. اما به نظر می رسد محقق طوسی در تبیین برهان پذیری جملات اخلاقی، رابطه حقیقی میان اعطای نعم الهی و وجوب شکر را برهانی نکرده است و با ادعایی به نتیجه رسیده است که می توان این رابطه را نتیجه رابطه علّی معلولی قلمداد کرد که میان فعل اخلاقی و نتیجه آن وجود دارد، یعنی هر فعل اخلاقی مانند شکرگزاری سبب سعادت بخشی و به کمال رسیدن انسان می شود و این وجوب شکرگزاری خدا مبین رابطه علی و معلولی میان شکر خدا و سعادت حاصل از آن برای شکرگزار خواهد بود؛ پس اگر پرسیده شود چرا شکر مُنعِم واجب است، پاسخ داده می شود برای کسب سعادت و کمال، این شکرگزاری واجب است.
تحلیل انتقادی چارچوب اخلاقی سرمایه اجتماعی؛ دلالت هایی برای مطالعات اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه چارچوب اخلاقی به عنوان یکی از مختصات اساسی برای درک مفاهیم، در علوم اجتماعی نقش ویژه ای یافته است؛ اگر فلسفه اخلاق را معیار روایی یا ناروایی یک فعل بدانیم در این صورت دانش فلسفه اخلاق، متولی بررسی نظریات اخلاقی خواهد بود. پژوهش حاضر که با شیوه ای تحلیلی و در بستر تقسیم بندی رایج از فلسفه اخلاق تدوین شده است به تحلیل مفهوم سرمایه اجتماعی می پردازد. در این پژوهش ضمن تقسیم بندی مطالعات دینی حوزه سرمایه اجتماعی، با استخراج چارچوب اخلاقی سرمایه اجتماعی، انتقادات وارد بر مفهوم سرمایه اجتماعی که به واسطه چارچوب «فایده گرایی» آن پدیدار شده است، مورد بررسی قرار گرفته است. براساس یافته های این پژوهش، به علت درک ناقص از فلسفه دینداری و عدم توجه به خاستگاه اخلاقی سرمایه اجتماعی، دین به موضوعی برای مطالعات سرمایه اجتماعی تنزل داده شده است. هرچند مقاله درصدد تحلیل سرمایه اجتماعی از مبنای فلسفه اخلاق اسلام نیست، اما دلالت های آن برای مطالعات دینی به واسطه توجه به مختصات مفاهیم وارداتی در علوم انسانی، راهگشا خواهد بود.