مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
دغدغه بسط عدالت در حوزه فرهنگ، در کنار عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی و... ما را با ترکیب عدالت فرهنگی روبه رو می کند. مفهوم عدالت فرهنگی به معنای عادلانه یا ناعادلانه خواندن کنش ها، سیاست ها، توزیع کالاهای فرهنگی و به طور کل، نظام فرهنگی، مفهومی به غایت پیچیده است که کشف چیستی آن و تعیین معیارها و شاخص هایش متوقف بر پرسش های اساسی معرفت شناختی است. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی درصدد است پرسش های مهم معرفت شناختی عدالت فرهنگی را تبیین کند. نتایج حاصله، ما را به این سمت می برد که در تأمل درباره «درک مبدأ عدالت فرهنگی»، انطباق انتخاب های فرهنگی با ذات فرهنگ راه گشا است. در پرسش دوم، توجه به اصالت فرهنگْ ما را از درافتادن به نسبی انگاری در عدالت فرهنگی نجات می دهد. ذیل مقوله «روش دستیابی به معیارهای عدالت فرهنگی»، باید به دنبال پاسخ به چیستی ماهیت فرهنگ و امکان کنترل پذیری آن بود. تکثرگرایی در عدالت فرهنگی و لزوم غایت گرایی، دو اصل دیگر عدالت فرهنگی خواهد بود که مقاله بدان می پردازد.
سیاست های حاکم بر اهداف آموزشی در معرفت شناسی استاد مطهری و کاربست آن در نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
169 - 192
حوزه های تخصصی:
آموزش و، به تبع آن، تلاش برای تعیین و تبیین سیاست های حاکم بر اهداف آموزش اسلامی قدمتی به درازای عمر 1400 ساله اسلام دارد. اما ارائه این اهداف در شیعه امامیه به دلیل دوری شیعه از حکومت و قدرت سیاسی از آرای اندیشمندان شیعی استخراج نشده است. از این رو، آثار مکتوبِ مبتنی بر سیاست های حاکم بر اهداف آموزشی از معرفت شناسی اندیشمندانی چون شهید مطهری به منظور کاربست آن در نظام جمهوری اسلامی در دست نیست. پژوهش پیشِ رو پس از تبیین مبانی معرفت شناختی شهید مطهری به این پرسش اساسی پاسخ می دهد: سیاست های حاکم بر هدف های آموزشی در معرفت شناسی استاد مطهری کدام است؟ و کاربست آن در نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ (سؤال) گمان این نوشته بر آن است که می توان از مبانی معرفت شناسی شهید مطهری سیاست هایی چون اشاعه معنویت، ارتقای خودشناسی، پرورش خلاقیت را دریافت، سیاست های که می توانند خود را بر اهداف آموزشی مسلط سازند. (فرضیه) مقصود ارائه سیاست های حاکم بر اهداف آموزشی در معرفت شناسی استاد مطهری است. (هدف) گردآوری اطلاعات برای پژوهش حاضر از طریق تحقیق کتابخانه ای است. آنگاه، داده ها مبتنی بر توصیف و تحلیل و با روش تحلیلی و استنباطی به سنجش گذاشته می شده است. (روش) عرضه سیاست های چهارده گانه مستخرج از معرفت شناسی شهید مطهری سخن تازه ای است. (یافته)
مبانی قرآنی معرفت شناسی برنامه درسی تربیت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت سیاسی در جامعه دینی ایران، همواره مستلزم توجه کیفی به مبانی قرآنی بوده است؛ اما در فضای دینی معاصر، به ابعاد وابستگی برنامه درسی تربیت سیاسی به معرفت شناسی دین مدارانه توجه جدی نشده است (مسئله)؛ و نیز، این موضوع، در عرصه علمی، مورد بررسی موشکافانه قرار نگرفته است؛ از این رو و در این راستا، با پرسش"مبانی قرآنی معرفت شناسی برنامه درسی تربیت سیاسی کدام است؟ (سؤال) مواجه ایم. گمانه مقاله آن است که:وجود ظرفیت و اختصاص معرفت شناسی قرآن کریم به حوزه تربیت سیاسی انسان، در صورت شناخت و شیوه کارآمد تحصیل آن می تواند به برنامه ریزان درسی کمک کند تا مسیر تصمیمات خود را برای تربیت سیاسی بر مبانی و شناخت حقیقی استوار نمایند(فرضیه). از این رو مقاله پیش رو، به قصد" تبیین مبانی معرفت شناسی برنامه درسی برای تربیت سیاسی"(هدف) به شیوه کیفی (تحلیلی و استنتاجی) مبتنی بر قرآن پژوهی(روش) تدوین یافت. در فرآیند پاسخ گویی به مسئله یاد شده، با اتکا به آموزه های قرآنی، نتایج شامل:استخراج ابعاد مضامین، مؤلفه ها و شاخص های مبانی معرفت شناسی، آثار و دلالت های راهبردی آن برای کیفیت بخشی به تصمیمات برنامه ریزان و کارشناسان برای تربیت سیاسی ارایه گردید (یافته).
نقدی بر کتاب معرفت شناسی علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب معرفت شناسی علم سنجی در 240 صفحه و با قطع وزیری در 6 فصل چاپ شده است. دارای فهرست مندرجات، شکل و منابع است ولی نمایه ندارد. در این مقاله به نقد کتاب فوق الاشاره پرداخته شده و ناقد ضمن تشریح موقعیت علم سنجی بیان می دارد که علم سنجی اصالتا مرتبط با شمارش، سنجش و نمایش است و بحث ایجاد و یا نسبت معرفت شناسی به آن توجیه کافی ندارد. روش نگارش کتاب کتابخانه ای است. علم سنجی در واقع تکنیک و روشهایی در خدمت ارزیابی است که آنهم در ارتباط با مدیریت است. طبعا هر انسانی و سپس سازمانهای پژوهشی و آموزشی برای تعیین درجه اهمیت خود که بی ارتباط با مسائل اقتصادی و مدیریتی هم نیست سعی در گسترش علم سنجی نموده اند و شاخص هایی برای مقایسه تولیدات علمی که بر پایه کمیت شکل گرفته است به وجود آورده اند.
بررسی انتقادی زیرساخت های دکارتی تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
5 - 24
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است بنیادهای نظری برآمده از دو مبنای مهم معرفت شناختی و روش شناختی غرب جدید یعنی سوبژکتیویسم و اصالت ریاضیات دکارتی را واکاود و برون دادهای آن دو را در شکل دهی به تمدن مدرن غرب جویا شود. ما حصل تحقیق این است که دو بنیاد یادشده سرانجام سیطره کمیت و استخدام طبیعت و استثمار انسان را در پی آورده و الگوی پیشرفت غربی را به الگوی تصاحب و تزاید قدرت و تکاثر ثروت مبدل ساخته است. بررسی این مبانی و سپس عرضه آنها به منابع و تراث خودی و دریافت پاسخ های متفاوت یا مشترک آنها می تواند ما را در اکتشاف مبانی خودی یاری رساند و وجوه اشتراک و تمایزهای ارزشی- تمدنی ما را آشکار سازد.
نقش نظریه تطابق عوالم در علم الهی و حل معضل اصلی معرفت شناسی در نظام صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۳
55 - 83
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا نظریه تطابق عوالم را از عرفان برای اثبات علم تفصیلی خداوند در مقام ذات وارد فلسفه خویش می نماید. ایشان بدون کمترین انحرافی از اصالت وجود و بدون آنکه کوچک ترین آسیبی به وجود بحت و صرف و بسیط بودن خداوند برسد، حضور ماهیات را در عوالم برتر و حتی عالم الوهیت به اثبات می رساند؛ آن گاه با توجه به علم خداوند به ذات خویش، علم خداوند به جمیع اشیا و ماهیات را در مقام ذات به اثبات می رساند. چگونگی حضور ماهیات در عوالم برتر که ثمره تطابق وجودی عوالم است، دستاوردی است که نه تنها علم الهی بلکه معضل اصلی معرفت شناسی یعنی چگونگی حکایتگری مفهوم ذهنی نسبت به خارج را نیز حل می نماید. ملاصدرا وحدت ماهیت را در دو موطن عین و ذهن مسلم می داند و از سوی دیگر این همانی وجودی را مناط علم و منشأ تطابق ماهوی معرفی می کند. با توجه به حدّ وجودبودن ماهیت و تفاوت درجه وجود عینی و ذهنی، چگونگی تطابق ماهوی عین و ذهن محل سؤال بوده و حلّ آن در فهم چگونگی تطابق عوالم است که مسئله مورد پژوهش ماست.
تأملی در «فایده و ضرورت» معرفت شناختی بحث های «منشأ تصورات و مفاهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
97 - 114
حوزه های تخصصی:
در دوره هیوم و بعد از آن، به واسطه برخی از آراء و دیدگاه های او این انگاره در ذهن و فکر برخی از اندیشمندان شکل گرفته است که تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم یک راه و بلکه تنها راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی (واقع نمایی) آن هاست؛ بدین معنا که «اگر نتوانیم نحوه پیدایش یک مفهوم را تبیین نماییم، آن مفهوم فاقدِ اعتبار معرفت شناختی خواهد بود». با پذیرش این انگاره، سرنوشت مسائل بسیار مهمی همچون امکان علم و امکان مابعدالطبیعه به بحث «منشأ تصورات و مفاهیم» گره می خورد و بدین ترتیب این بحث شأن و جایگاه فوق العاده ای پیدا می کند. ردّ پای این انگاره در فلسفه اسلامی معاصر نیز، کم یا بیش، قابل مشاهده است. من در مقاله پیش رو این انگاره را به چالش کشیده و کوشیده ام با اقامه استدلال هایی نشان دهم؛ تضمین اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی یک تصور یا مفهوم، بیش و پیش از هر چیزی در خودِ آن تصور یا مفهوم نهفته است که در تطبیق آن با واقعیت آشکار می شود و بر همین اساس تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم اولاً تنها راه، ثانیاً بهترین و کوتاه ترین راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی آن ها نیست و دشواری های قابل توجهی در بطن خود دارد. اگر این ادعا صحیح باشد، آنگاه نتایج بسیار مهمی بر آن مترتب خواهد شد. از جمله؛ 1) گره زدن سرنوشت علم و مابعدالطبیعه به بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم امری نادرست و یک اشتباه معرفتی-تاریخی است و بنابراین 2) بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم، آن فایده و ضرورت معرفت شناختی ای را که برخی اندیشمندان برای آن قائل شده اند، ندارد.
بررسی امکان مقایسه نظریه حقوقی در حقوق اسلام و غرب با تکیه بر مبانی معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق تطبیقی جلد ۱۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
127 - 156
حوزه های تخصصی:
نظریه ها شالوده اصلی علوم هستند. بررسی نظریه ها گاهی در سطح آثار و نتایج حاصل از آنهاست و گاهی از طریق مبانی سازنده آن هاست. در مطالعه پسینی نگرش تحقیقات بر بررسی بنیان های نظریات به عنوانِ پدیدارهایی موجود و یا به عبارت دیگر «پارادایم های» نظریه است. براساسِ این متد تحقیق هر نظریه – فارغ از جزئیات نظریه یا عنوان آن- به طورِ مشخص در روند ساخت خود از مبادی هستی شناختی و معرفت شناختی مشخصی پیروی می کند. این مطالعه می کوشد تا با روش پسینی، مبادی معرفتی و هستی شناختی نظریات را بررسی نماید. بر این اساس دو نظام عمده حقوقی یعنی نظام حقوقی غرب با تمام فروع و سیستم هایش و نظام حقوق اسلامی، از منظر پارادایمی مورد بررسی قرار خواهند گرفت. به طورِ مشخص بررسی بنیان های اصلی حاکم بر تولید نظریات هریک از این دو نظام حقوقی نشان خواهد داد که امکان مقایسه میان نظریات این دو نظام، وابسته به تطبیق در مبادی هستی شناختی و معرفت شناختی پارادایمی است که نظریه در پرتوی آن تولید شده است.
بررسی مبانی نظری موثر در تعیین قلمرو دین از دیدگاه سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۲۷۷
39-50
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ها در باب قلمرو دین، و حداقلی یا حداکثری دانستن آن از مبانی ای سرچشمه می گیرند که هرچند در بادی نظر به چشم نمی آیند، اما تأثیر خود را در ثنایای بحث به جای می گذارند. مبانی نظری ای که در تعیین قلمرو دین تأثیرگذارند را می توان این چنین برشمرد: مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و دین شناختی. در این نوشتار ابتدا نظریات سنت گرایان بیان گردیده و آن گاه به بررسی نظریات ایشان پرداختیم. دیدگاه غالبی که در سنت گرایی به چشم می خورد تکثرگرایی معرفتی و در پی آن پلورالیسم دینی است. در این مقاله با اشاره به خاستگاه این نظریه معرفت شناختی، ارتباط آن با دیدگاه هستی شناختی و در پی آن تأثیر این دیدگاه در تکثرگرایی دینی تبیین، و سپس نقدهای وارده بیان گردیده است. در پایان تأثیر این دیدگاه ها بر قبول قلمرو حداکثری دین توسط سنت گرایان بیان شده است. این تحقیق با روش تحلیلی انتقادی و با استفاده از معانی، مفاهیم، تعریف ها و توصیف ها به تحلیل، تبیین و ارزیابی آراء دانشمندان می پردازد.
مبانی روابط بین الملل کنونی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم اسفند۱۳۹۹ شماره ۲۷۹
47-56
حوزه های تخصصی:
نحوه تعاملات جهانی را که آشفتگی آن هویداست، باید اولاً در مبانی ترابطات بین المللی، و ثانیاً تسری جهانی این مبانی، اصطیاد و نقادی کرد. برای نیل به این مقصود، با بهره گیری از مبانی فکری آیت الله جوادی آملی، به روش تحلیل محتوا به این مهم پرداخته ایم. از منظر ایشان، ازیک سو عدم فهم صحیح از مسئله علیت، که به غفلت یا انکار علت العلل عالم می انجامد؛ ضعف کلان هستی شناسی محسوب می شود و در روابط بین الملل به قدرت محوری به جای خدامحوری منتهی شده است. از سوی دیگر، نگاه مادیِ معرفت شناسان غربی، مانع اصلی ترسیم تصویری صحیح از چینش عالم هستی می شود که عرصه بین الملل را صحنه آنارشیسم معرفتی کرده است. بالتبع با این دو رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه، جایگاه حقیقی انسان به عنوان مخلوق کریم عالَم، در ساحت انسان شناسی به سمت اومانیسم سوق پیدا می کند که به کارگزارمحوری در حوزه بین الملل منتهی گردیده است.
مبانی فلسفی اقدام پژوهی فمینیستی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، چرخش پژوهش های اجتماعی از روش های کمی، به روش های کیفی و رویکردهای تفسیری ، اهمیت رویکرد کیفی در تحقیقات اجتماعی را دوچندان کرده است. اقدام پژوهی، از جمله روش های کیفی است که در جست وجوی دانش، تغییر و بهبود عملکرد است. این روش از جمله روش هایی است که فمینیست برای به چالش کشیدن بحث نابرابری جنسیتی و انتقاد از روش های رایج تولید دانش مردانه، برای انجام تحقیقات خود از آن استفاده می کنند. اما با توجه به اینکه روش شناسی ها هرگز خنثی نیستند و در واقع مبتنی بر مبانی و اصول فلسفی پارادایم های علمی هستند، فهم این نوع اقدام پژوهی، بدون فهم مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی پارادایم فمینیسم امکان پذیر نیست. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی مبانی فلسفی اقدام پژوهی فمینیستی است که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به پرسش هایی از این قبیل می پردازد که اقدام پژوهی فمینیستی چیست؟ ویژگی های آن کدام است؟ و مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آن کدامند ؟ یافته های تحقیق حاکی از این است که مبانی فلسفی این روش، در نقد مبانی فلسفی پوزیتویسم شکل گرفته است که آن مبانی نیز به صورت منطقی، روش های خاصی مانند روش های کمی و آزمایشی را اقتضا می کند. اما فمینیست ها این مبانی را به چالش می کشانند و بدیل های فلسفی دیگری را ارائه می کنند که روش اقدام پژوهی فمینیستی نیز منطقاً زائیده همان مبانی فلسفی است.
انحصار جهت قضایا در ضرورت و امکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحثهای ژرف و دقیق منطق، بحث «جهت» در قضایاست. در کتب متداول منطق، جهت را از ضرورت و امتناع و امکان آغاز میکنند و به دائمه، ازلیه، فعلیه، وقتیه و... بسط میدهند. برخی منطقدانان تا بیست و هشت جهت ذکر کرده اند. اما کانت امکان (عام) و امتناع، وجود (فعلیت یا بالفعل) و عدم، ضرورت و امکان (خاص) را جهات قضایا دانسته و به غیر آنها نپرداخته است. ما در این مقاله میخواهیم بگوییم بر اساس مبنایی که در معرفت شناسی برگزیده ایم، جهت قضایا منحصر است در ضرورت و امکان، زیرا قضیه یا موجبه است با جهت ضرورت یا سالبه است باز هم با جهت ضرورت؛ از اولی با عنوان «ضرورت» و از دومی با عنوان «امتناع» تعبیر میکنند. در واقع ساختار ایجاب و سلب متفاوت است وگرنه ضرورت در هر دو یکی است. جهت امکان هم مربوط میشود به تردید ذهن در چگونگی ارتباط محمول با موضوع که اگر در تحلیل و بدست آوردن محمول از موضوع دقیق نشده یا در آنچه بدست آورده دستکاری کرده باشد، دچار احتمال میشود.
هستی شناسی اعتباریات؛ اعتبار بمثابه نحوه هستی انسان در جهان مادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برغم وجود دیدگاههای متفاوت و در مواردی متضاد درباره نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، تقریباً همه پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته است، در داشتن این پیشفرض مشترک همداستانند که نظریه اعتباریات نظریه یی از اساس معرفت شناختی است؛ نظریه یی که میکوشد به توجیه دسته یی از ادراکات انسان بپردازد که مطابقی در خارج ندارند. این پیشفرض برغم اینکه پیشفرض نادرستی نیست، مبین همه واقعیتهای قابل طرح در باب نظریه اعتباریات هم نیست. مدعای ما در پژوهش حاضر اینست که نظریه اعتباریات بیش از آنکه نظریه یی معرفت شناختی باشد، نظریه یی از اساس هستی شناختی است. با توجه به نحوه طرح نظریه اعتباریات در رساله های الولایه و الانسان، بنظر میرسد اعتبار بمثابه یکی از مشخصه های هستی انسانِ مجردی است که در جهان مادی بسر میبرد؛ مشخصه یی که دسته یی از افعال انسانی را که بنحوی به امور مادی مرتبط هستند، ممکن میسازد.
مسئله جنسیت در رویکرد معرفت شناسانه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه اسلامی بطور عام و حکمت متعالیه بطور خاص، مسئله جنسیت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مبانی فلسفه اسلامی و از لابلای آثار فیلسوفان میتوان به آراء ایشان در اینباره و تفسیرهای گوناگونی از این موضوع دست پیدا کرد. هدف این مقاله، نشان دادن نسبت میان عقل و جنسیت بر اساس حکمت صدرایی است و اینکه آیا زن و مرد در ادراک عقلانی سهم یکسانی دارند یا بین این دو تفاوت وجود دارد؟ طبق نظر ملاصدرا بنیادیترین ویژگی انسان، عقلانیت، بخصوص عقل نظری است و زن و مرد از حیث داشتن قوه تعقل یکسان هستند؛ بدین معنا که بین زن و مرد ذاتاً و طبیعتاً در برخورداری از عقل تفاوتی وجود ندارد. ملاصدرا تصریح میکندکه رسیدن به مرتبه تعقل یعنی از قوه به فعلیت رساندن عقل بطور اکتسابی بدست می آید و تفاوتی که بین زن و مرد و حتی در میان خود زنان و مردان در فرایند کسب معرفت مشاهده میشود، امری عارضی و نتیجه غلبه شرایطی است که شخص در آن قرار گرفته است. او در تقسیمبندی عقل و مراتب تعقل از عقل هیولانی تا عقل مستفاد این امر را بخوبی نشان داده است.
بررسی اعتبار شهود عرفانی در معرفت شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مباحث در معرفت شناسی، بحث از منابع معرفت است. بسیاری از معرفت شناسان معاصر در غرب، شهود عرفانی را بعنوان منبع معرفت نمیپذیرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترین فیلسوفان الهی است که شهود عرفانی را نیز یکی از منابع معرفتی مهم میداند و معتقد است علاوه بر دلایل عقلی، متون دینی نیز بر اعتبار این نظریه دلالت دارند. او برخی مسائل فلسفی را از دسترس عقل خارج دانسته و معتقد است اینگونه مسائل تنها بوسیله شهود عرفانی قابل دستیابی هستند. بر اساس حکمت متعالیه، زمانی شهود عرفانی محقق میشود که بین عالم و معلوم، اتحاد یا اتصال و پیوستگی وجودی باشد، عالم و معلوم هر دو مجرد باشند و عالم قائم به ذات باشد. در این مقاله نخست به تبیین شهود عرفانی بر اساس علم حضوری میپردازیم، ویژگیهای آن را برمیشمریم و تفاوت آن را با درون نگری نشان میدهیم، آنگاه با بررسی چیستی شهود عرفانی و انواع آن، اعتبار و ارزش معرفتی آن را ارزیابی و ملاکهایی را که ملاصدرا و شارحان وی برای تشخیص شهودهای معتبر برشمرده اند، فهرست میکنیم و در نهایت، به بررسی حد و حدود اعتبار آن میپردازیم.
رابطه عشق با معرفت شهودی نزد افلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
7 - 23
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از راههای مهم شناخت حقیقت، خصوصا امور متعالی است که از دیر باز مورد توجه فلاسفه از جمله افلاطون و افلوطین بوده است. افلوطین هم جایگاه مهم جهان شناختی وهم انسانشناختی وهم معرفت شناختی برای آن قائل است. به نظر افلوطین، عشق ارتباط بخش میانِ احد به عنوان موجودی غیر قابل شناخت و انسان به عنوان موجودی عاقل و عاشق است. چگونگی این ارتباط بر اساس معرفت است که مسئله اصلی تحقیق می باشد. نتیجه تحقیق آن است که عشق در نگرش معرفت شناسانه به دلیل مواجهه مستقیم با خود حقیقت یکی از مهمترین راههای اتحاد و یکی شدن با احد است و معرفت به این موضوع، خاستگاه حرکت سالک برای نیل به این اتحاد می باشد. راه عشق همان راه شهودی است که امروزه مورد تاکید عرفا و بسیاری از فلاسفه خصوصا پدیدار شناسانی است که بر مواجهه فارق از مفاهیم با خود وجود وحقیقت اشیاء و امور متعالی تاکید دارند. این تحقیق تلاش دارد تا با اتکاء به روش تحلیلی توصیفی به واکاوی اندیشه افلوطین در اهمیت عشق و شهود در شناخت پرداخته و بر اهمیت آن در معرفت شناسی تاکید ورزد. واژگان کلیدی: افلوطین، عشق، معرفت شهودی، معرفت شناسی
بررسی تطور دیدگاه ملاصدرا درباره نقش ماهیت از حیث معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
25 - 44
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم معرفت شناسی مسأله وجود ذهنی و نحوه انطباق آن با حقایق عینی است. حکیمان مسلمان بر این باورند که امری باید در این میان نقش واسط را ایفا کند. با تأمل در آثار ملاصدرا درمی یابیم که او به این امر توجه بایسته داشته است و دیدگاه واحدی درباره این مسأله پژوهشی ارائه نداده است. ملاصدرا در گام نخست بسان سایر حکما بدین امر باور داشته است که ماهیت نقش حد واسط میان امور ذهنی و حقایق عینی را ایفا می کند و مراد وی از ماهیت، معنای اخص –مایقال فی جواب ما هو» است. نگارندگان بر این باور هستند که صدرالمتألهین در گام دوم از این نظریه عدول کرده است و نظریه خاص خویش را بیان کرده است که بر اساس آن مراد از انطباق ذهن با عین، انطباق عینی وجود برتر ماهیت، بر وجود خاص آن است. در این رویکرد ملاصدرا بین معلوم بالذات از حیث واقع و نفس الامر و معلوم بالعرض از حیث ظهورش برای قوای ادراکی نفس تفکیک قائل می شود و بر این باور است که در این رویکرد نحوه وجود متفاوت است، یکی وجود قوی (خارجی) و دیگری وجود ضعیف است نه ماهیت. بر اساس پنج دلیل –دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت، ادراک عقلی، حرکت جوهری، اصالت و تشکیک وجود- نگارندگان بر این باور هستند که نظریه دوم با نظام فلسفی ملاصدرا سازگارتر است و از آن می توان به عنوان نظریه نهایی صدرا یاد کرد.
لایه بندی دستگاهِ شناختیِ «آگاهی اسطوره ای» از منظر ارنست کاسیرر بر مبنای شاخصه های «ثابت بودن»، «بنیادین بودن» و «گستره نفوذ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
145 - 164
حوزه های تخصصی:
کاسیر به مانند کانت، تنها مسیر شناختِ انسانی را از راه فرم هایی از مفاهیم ذهنی و انتزاعی که در واقع ابزارهای شناختی انسان هستند، می دانست؛ اما از سویی دیگر وی عمیقاً معتقد بود که این فرم ها تنها به الگوهای عقلانی محدود نیستند، بلکه فرم ها و الگوهای غیرعقلانی نیز در فرآیندِ معرفتِ انسانی نقش دارند، چرا که منطقِ آگاهی بخشِ انسانی، پیوسته عقلانی نبوده است و حواس و عواطف نیز در شکل بخشی صورت های شناختی او دخیل بوده اند. در این میان وی «اسطوره» را به عنوان یکی از ابتدایی ترین فرم های شناختی انسان به ما عرضه می-دارد و به معرفی ویژگی ها و محتواهای این فرم از معرفتِ انسانی می پردازد. هدف اصلی این مقاله، تفکیک و لایه بندی محتواهای معرفی شده توسط کاسیر از این شکل معرفتی بر پایه سه شاخصه «ثابت بودن»، «بنیادین بودن» و «گستره نفوذ» آنها بر دیگر محتواها می باشد. در نتایج این پژوهش که بر پایه بازخوانی دقیق اندیشه های کاسیرر در این خصوص انجام گرفت، محتواهای دستگاهِ شناختی آگاهی اسطوره ای در قالب پنج لایه «تقابل بنیادین»، «قوانین»، «واسطه ها»، «مقولات ویژه» و «ادراکات» از یکدیگر تفکیک گردید؛ بر این اساس تمامی این محتواها بر پایه تقابل بنیادین «مقدس/ نامقدس» که هسته مرکزی این آگاهی را اشغال کرده است، شکل می یابند؛ همچنین این محتواها بر پایه میزان نزدیکی با هسته مرکزیِ این دستگاه شناختی، دارای ثبات بیشتر و نیز تاثیرگذاریِ گسترده تری بر لایه های بیرونی و پس از خود هستند.
مبانی فلسفی پژوهش در سنجش زبان انگلیسی در ایران: بررسی مقالات چاپ شده در نشریات علمی پژوهشی از 2008 تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
831 - 860
حوزه های تخصصی:
سنجش زبان، مانند دیگر شاخه های زبانشناسی کاربردی، همیشه متاثر از پارادایم های فلسفی زمانه است که عدم آگاهی به آنها ممکن است کیفیت پژوهش را تحت تاثیر قرار دهد. مقاله ی حاضر به بررسی مبانی فلسفی پژوهش در سنجش زبان انگلیسی در ایران می پردازد. بدین منظور همه ی مقالات قابل دسترس برخط که در نشریات علمی پژوهشی کشور در مورد سنجش زبان چاپ شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. برای تشخیص مبانی فلسفی مقالات، عنوان، چکیده، روش پژوهش و چارچوب نظری آنها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. در گام بعدی، مقالات به چهار مقوله ی فلسفی اثبات گرایی، واقع گرایی، برساخت گرایی و ابزارانگار ی تقسیم شدند. نتایج نشان داد که حدودا دو سوم پژوهش ها در سنجش زبان در ایران دارای مبانی فلسفی اثبات گرایی و واقع گرایی می باشند. کمتر از یک سوم مقالات مبتنی بر مکتب برساخت گرا هستند و سهم پژوهش با مبانی ابزارانگاری تقریبا ناچیز است.
بررسی انتقادی دیدگاه شهید مطهری پیرامون حصر قلمرو تأثیر تقوا بر معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
85 - 104
حوزه های تخصصی:
معرفت و تقوا رابطه ای متقابل یا دوسویه دارند. اختلاف حکما درباره مسئله تأثیر معرفت بر تقوا، در اصلِ این اثرگذاری است که بعضی آن را پذیرفته و بعضی منکر آن هستند. اما در مورد عکس این رابطه، یعنی تأثیر تقوا بر معرفت، و به ویژه، در مورد این که تقوا مولّد یا زمینه ساز چه نوع معرفت هایی می تواند باشد، میان آنان اختلاف نظر وجود دارد. پرسشی که در این قسمت به ذهن می رسد این است که در بحث تأثیر تقوا بر معرفت، کدام یک از معرفت نظری و یا عملی تحت تأثیر تقوا قرار خواهد رفت؟ شهید مطهری به عنوان اندیشمند معاصر مسلمان معتقد است تقوا می تواند فقط در عقل عملی مؤثر باشد و تأثیری بر عقل نظری ندارد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای با استناد به مبانی دینی به نقد دیدگاه شهید مطهری می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد اموری مانند تجربه عرفانی عرفا، حکم وجدان، عمومیت نصوص دینی، فلسفه آفرینش، قوس صعود و عمومیت تجلی بر تأثیر تقوی بر معرفت های نظری و عملی دلالت می کند.