آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۲

چکیده

به موازات رشد علم، شاخه های علمی از ساقه اصلی فاصله می گیرند و گاه بنا به ضرورت، دوباره در مقام برقراری پیوند و تعامل با دیگر شاخه ها بر می آیند. بعد از جدایی روان شناسی از فلسفه، تلاش های فراوانی صورت گرفته است تا بین معرفت شناسی -به عنوان یکی از شاخه های اصلی فلسفه- از یک سو و روان شناسی تجربی- به عنوان یکی از شاخه های جداشده از فلسفه- از سوی دیگر پیوندهایی برقرار شود. هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از روش های تحلیلی-توصیفی مبتنی بر متون روان شناسی به تبیین و توضیح مسیرهای تازه ای بپردازد که امکان نزدیکی دو شاخه مستقل معرفت شناسی و روان شناسی را بیش از پیش فراهم آورد؛ مسیرهایی که در ادبیات پژوهش داخل کشور، رد زیادی از آنها را نمی توان یافت. در این مسیرگشایی آنچه بیشتر مد نظر بوده است، ارسال خدمات معرفت شناسی به سوی روان شناسی است نه بالعکس. این امر از این جهت بیشتر حائز اهمیت است که نظریه ها و یافته های روان شناسی به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی، بیش از بقیه در انقیاد فرهنگ ها، ارزش ها و مبانی انسان شناختی و معرفت شناختی هستند. در این مقاله ضمن بحث در زمینه امکان و ضرورت تبادل ارتباطات و خدمات بین این دو رشته مطالعاتی، به طور خاص چهار مسیر ارتباطی شناسایی و به شکل مبسوط تر مورد بررسی قرار گرفته اند که عبارت اند از: تبیین و نقد پیش فرض های نظریه های روان شناسی، تبیین و نقد روش شناسی پژوهش، تبیین و نقد هنجارها و ابزارهای مورد استفاده در روان شناسی و درنهایت نقد و بررسی دستور زبان رایج در روان شناسی.

تبلیغات