مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نهادسازی
حوزه های تخصصی:
شناسایی شاخص های مؤثر بر مشارکت زنان در طرح های توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مشارکت و کاربرد آن در علوم مختلف خصوصاً شهرسازی و برنامه های توسعه شهری چندین دهه است که مورد توجه صاحبنظران و اندیشمندان قرار گرفته و از جمله عوامل و مؤلفه های موفقیت طرح های شهری به شمار می آید . اما در اکثر موارد بیان این موضوع و کاربرد آن منحصر به گروه های خاص در جامعه بوده و از توجه مستقیم به زنان به عنوان نیمی از جمعیت شهروندی بازمانده است . با توجه به این موضوع ، لزوم استفاده از مشارکت زنان در طرح های توسعه شهری به عنوان فرصتی در شهرسازی امروزه مطرح می شود. اما استفاده از این فرصت و قابلیت بالقوه در جوامع مختلف نیازمند برخوردی مطالعه شده و محلی است . پیشینه این موضوع با گرایش ایده مشارکت در امور مختلف از جمله شهرسازی از اواخر دهه ۱۹۵۰ در امریکا آغاز و دامنه کاربرد آن به تدریج در دهه های بعد و در کشورهای دمکراتیک وسیع شد. از سوی دیگر ایده مشارکت زنان در امور شهری از دیدگاه های فلسفی مانند فمنیسم و به دنبال آن اصطلاحاتی مانند جنسیت و توسعه مطرح شد ، اما موضوع مورد توجه در این نوشتار ، تعامل مثبت و کارا بین این دو موضوع خصوصاً در حوزه شهرسازی است. بر این اساس دو فرضیه اصلی این پژوهش به شرح زیر است : الف مشارکت زنان یک فرآیند پویاست که مراحل مختلفی را شامل بوده و تحت تأثیر عوامل متعدد است . ب افزایش آگاهی بیشترین تأثیر را بر میزان مشارکت زنان در امور شهری دارد. جهت آّزمون این فرضیات ابتدا مبانی نظری مربوط به مشارکت زنان و توانمندسازی ارایه شده و جهت تدوین پایگاه نظری پژوهش، براساس نظریات و دیدگاه های مرتبط مدل نظری فرآیند ارتقای مشارکت زنان در قالب یک فرایند پویا و شامل چهار مرحله اصلی ظرفیت سنجی، نهادسازی، بسترسازی و پایش مطرح شده است . سپس با ارزیابی کمی، میزان هم سویی مؤلفه های مشارکت زنان و طرح های شهری مشخص شده؛ دو مؤلفه نهادسازی و آگاهی بیشترین تأثیر را بر فرآیند تهیه و اجرای طرح های شهری دارد که تأییدی بر درستی فرضیه های پژوهش است . روش تحقیق این پژوهش در بخش های اول و دوم مبانی نظری توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی ، کتابخانه ای بوده که با مراجعه به مدارک موجود و جمع آوری آنها صورت گرفته است. در نهایت نتیجه گیری از طریق تحلیل و ارزیابی مؤلفه های مستخرج از مبانی نظری با استفاده از روش دلفی و با تکیه بر نظرات کارشناسی صورت گرفته و براساس نتایج حاصل از این ارزیابی میزان تأثیر مؤلفه های مشارکت زنان بر فرآیند تهیه و اجرای طرح های شهری تعیین شده است .
علل استمرار ساخت رانتیری دولت در دوران پس از انقلاب(با تکیه بر سال های نخست پس ازپیروزی انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت های پس از انقلاب با وجود شعارها وبرنامه های پر سروصدا در زمینه کاهش اتکا به نفت،عملا توفیق قابل ملاحظه ای در این زمینه پیدا نکرده اند. مقاله حاضر با بهره گیری ازرویکرد نهادگرایی تاریخی و قرائت های تجدیدنظرطلب در نظریه دولت رانتیر نشان می دهد که ریشه وابستگی دولت به درآمدهای نفت، در سال های نخست پس ازپیروزی انقلاب، به واسطه تصمیم های نخبگان انقلابی برای مقابله با چالش ها ومقتضیات پیش رو شکل گرفت( و البته در این زمان امکان پیگیری الگوهایی متفاوت نسبت به قبل از انقلاب درحوزه بسیج منابع توسط دولت وجود داشت) .این امر سبب شد اتکا به درآمدهای نفت به جزئی نهادین در کارویژه بسیج منابع مالی توسط دولت پس از انقلاب تبدیل گردد. در نتیجه در هر نوع تفکر درباره کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفت،باید به این نیروهای نهادین و پایداری اشان در خلال شرایط متفاوت سیاسی واقتصادی در هر مقطع توجه لازم مبذول گردد. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است.
تحلیل شیوه ها و ابعاد نهادسازی در روند ساخته شدن دولت پس از انقلاب از منظر نهادگرایی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب ایران به عنوان تحولی که عموم اقشار اجتماعی در آن حضور داشتند، دگرگونی عمیقی در بنیادهای نظم سیاسی جامعه به همراه آورد و به پایه ریزی نهادهای تازه ای در ساخت قدرت و دولت پس از انقلاب یاری رساند. با وجود ضعف سازوکارهای حزبی وسازمانی مدرن، این نهادهای دولتی و رویه ای جدید ، با توفیق در بسیج منابع و مقابله با انواع بحران های پیش رو همانند شرایط ناامنی ناشی از فروپاشی نظم پیشین،درگیری جناح های قدرت، حرکت های جدایی خواه قومی و بروز جنگ تحمیلی، زمینه استقرار وتثبیت نظم سیاسی نوین را در فاصله نسبتا کوتاه دی ماه 1357 تا خرداد 1360 فراهم نمودند.دغدغه مقاله واکاوی چگونگی توفیق نخبگان انقلابی،درساخت نهادهای کارآمد دولت است.مهمترین ادعای مقاله در قالب فرضیه این است که ""نخبگان انقلابی ایران در سه سال نخست پس از پیروزی انقلاب(به عنوان لحظه سازنده)،در مواجهه با بحران های پیش رو و مقتضیات ایجاد نظم سیاسی نوین،به نهادسازی از پایین متوسل شدند که نتیجه آن ایجاد نهادهای توانمند درحمایت از رژیم سیاسی جدید(همانند ولایت فقیه،شورای انقلاب) و استقرار و تثبیت نظم سیاسی نوین(همانند کمیته های انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)بوده است."" مقاله در تشریح رویدادهای مرتبط با ساخت نهادهای دولت درسال های اولیه انقلاب که از آن با عنوان لحظه سازنده نهادها یاد شده، از رویکرد نهادگرایی تاریخی و روش تاریخی-علّی متکی بر این رویکرد بهره گرفته است .مقاله نشان می دهد که دست کم یکی از عوامل مهم قابلیت بالای نظام انقلابی در مهار ومدیریت بحران های متعدد پیش رو موفقیت پروژه نهادسازی آن بوده است.
معضل دولت سازی و سیاست گذاری آموزش و پرورش در ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۴۰
65-86
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری در آموزش و پرورش از حیاتی ترین حوزه های سیاست گذاری عمومی دولتها شمرده می شود. در جوامع دانش -محور امروزی، آموزش باکیفیت و برابر از حقوق بنیادین شهروندان و از جمله وظایف اساسی دولت مدرن است. دولتها سعی می کنند به این مطالبه و وظیفه در قالب فرایند سیاست گذاری آموزشی پاسخ گویند. البته موفقیت سیاستهای آموزشی، تابعی از ترتیبات نهادی دولت است. تجارب چند دهۀ اخیر دولتهای توسعه گرای شرق آسیا گواهی بر این مدعاست. این در حالی است که نگاهی به عملکرد دولتهای پس از انقلاب در ایران، حکایت از ضعف و ناکارآمدی سیاست گذاری آموزشی دارد. فرایند ناقص دولت سازی در ایران معاصر و استمرار و تداوم و نیز تشدید و تعمیق آن در دورۀ پس از انقلاب موانع جدی در تدوین و اجرای سیاست گذاری آموزش و پرورش پدید آورد. تصمیمات و اقدامات نخبگان سیاسی در جایگاه دولت سازان جدید در پیدایش این نقیصه و مشکل نهادی مؤثر بود. نهاد دولت در چهار دهۀ گذشته به دلیل مشکلات نهادی و ساختاری، توانایی و هنر تبدیل و ادغام سرمایۀ طبیعی به سرمایه های انسانی، اجتماعی و فرهنگی را از دست داد. شاخصهای آموزشی پایین تر از میانگین جهانی و عملکرد ضعیف آموزش و پرورش، برایند آن است. در شرایط فعلی برای نیل به توسعۀ پایدار، دولتمردان و سیاست گذاران کشور ناگزیرند با اصلاح نهادی دولت، امر سیاست گذاری در آموزش و پرورش را در ترجیحات دستور کاری و اولویت فرایند سیاست گذاریهای عمومی قرار دهند. در مجموع، چگونگی اثرگذاری فرایند دولت سازی ایرانِ پس از انقلاب در چارچوب سه متغیر نهادسازی، ائتلاف سازی و تصمیم سازی بر کارکرد سیاست گذاری آموزش و پرورش، موضوع مقالۀ حاضر است.
نهادهای ایدئولوژیک و استمرار حکومت پهلوی دوم 1320 تا 1357(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
171 - 219
حوزه های تخصصی:
شدت و کیفیت اثربخشی قدرت ایدئولوژی،یکی از مؤلفه های قدرت نرم است که موردتوجه و تأکید هر نظام سیاسی است. موفقیت نظام سیاسی در گسترش ایدئولوژی خود در لایه های مختلف جامعه، تأثیر قابل توجهی بر تداوم و ثبات آن نظام سیاسی دارد. پهلوی دوم که سلطنت را از ضعیف ترین موقعیت سیاسی و اجتماعی آغاز کرد در دوران سلطنتش از طریق نهادهای متعدد فرهنگی، کوشید تا با گسترش ایدئولوژی ایران گرایی و کسب مشروعیت ایدئولوژیک، بحران های سیاسی و اجتماعی تهدیدکننده حکمرانی خود را به سود خویش مدیریت کند. مقاله حاضر در تلاش است با استفاده از روش تحلیل کیفی به این سؤال بپردازد که چگونه نهادهای ایدئولوژیک باعث استمرار حکومت پهلوی دوم شده بودند؟در این رابطه با بررسی ساختار داخلی و شرایط حاکم بر ایران آن دوره بر این امر تأکید شده است که نظام سیاسی پهلوی دوم باسیاست نهادسازی و تکیه بر قدرت نظم دهنده آن ها، تلاش می کرد شرایط و امکانات لازم جهت تقویت پایه ایدئولوژی قدرت و متعاقب آن تداوم حکومت خود را فراهم نماید. فرضیه این پژوهش در قالب نهادگرایی انتخاب عقلانی آزمون شده است.
تحلیل روند دولت سازی در ایران پس از انقلاب اسلامی از منظر نهادگرایی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال اول بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
27 - 52
حوزه های تخصصی:
ساخت دولت در همه جا روندی طولانی، پیچیده و پرچالش بوده است. انقلاب اسلامی ایران به عنوان توده ای ترین انقلاب قرن بیستم، دگرگونی عمیقی در بنیادهای نظم سیاسی جامعه ایران به همراه آورد و به پایه ریزی نهادهای تازه ای در ساخت قدرت و دولت پس از انقلاب یاری رساند. این نهادها در مهار بحران های شدید داخلی و خارجی- که دولت تازه تأسیس به فاصله اندکی پس از پیروزی انقلاب با آن ها روبرو شد- نقش بسیار مهمی ایفا کردند. مهم ترین ادعای مقاله که در قالب فرضیه مطرح شده این است که جنبش انقلابی مردم ایران در روند دولت سازی پس از انقلاب، توانایی بالایی در زمینه نهادسازی از پایین از خود نشان داد که به واسطه آن خلاء ناشی از فروپاشی ساختارهای قبلی قدرت و نبود سازمان حزبی موثر در جریان انقلاب پر شد و روند ساخت دولت جدید و مدیریت بحران های پیش رو، به شدت از این شیوه نهادسازی متأثر گردید. در این راستا، مقاله روند ساخته شدن شماری از نهادهای رسمی حکومتی، نهادهای انقلابی و نهادهای رویه ای و رفتاری در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بررسی و علل توفیق کارکردی آن ها را در مقابله با بحران ها و استمرار بخشیدن به نظم سیاسی دولت جدید، تحلیل می کند. مقاله در تشریح رویدادهای مرتبط با ساخت نهادهای دولت در سال های اولیه انقلاب اسلامی که از آن با عنوان لحظه سازنده نهادها یاد شده از رویکرد نهادگرایی تاریخی و روش تحلیلی و توصیفی، بهره گرفته است.
نگاهی به تجربه متفاوت «باشگاه کشاورزان جوان » در توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
باشگاه کشاورزان جوان سازمانی مردم نهاد است که فعالیت خود را، به صورت غیررسمی، در سال 1374 به واسطه کتابخانه ای خانگی آغاز کرد. پس از آنکه شبکه ای از جوانان روستایی در مشهد تشکیل شد، این افراد به روستاهای خود رفتند و هم زمان 54 باشگاه در روستاهای خراسان تأسیس کردند که بعدها تعدادشان به 168 باشگاه رسید. آن ها سایر جوانان و افراد مستعد روستا را در باشگاه جمع می کنند و در نشست های جمعی درباره مسائل مختلف روستا گفت وگو می کنند و راه حل هایی عملی برای پیشرفت روستا می یابند. این جوانان همچنین پیگیری می کنند که سازمان های مختلف امکانات مورد نیاز را در اختیارشان قرار دهند و با همکاری یکدیگر باعث پیشرفت روستا شوند. رسالت ستاد مرکزی باشگاه کشاورزان جوان ایجاد این نهاد در روستا و اصلاح طرز فکر جوانان روستایی است تا منتظر کمک دیگران نمانند و خودشان برای تغییر در محیط دست به کار شوند.
ظرفیت ها و دلالت های نظریه فرهنگی برگر در عرصه سیاستگذاری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله دیدگاه های پیتر برگر در عرصۀ سیاستگذاری بیان شده است. براساس دیدگاه او، که معتقد است سه فرایند برونی سازی،عینی سازی،و درونی سازی، به شکل دیالکتیکی فرهنگ را می سازد، میتوان دیالکتیک این گزاره های متناقض را به کمک سلسله روندهای منطقی توضیح داد و آن ها را به منزلۀ ظرفیت و دلالت نظریۀ فرهنگی برگر در عرصۀ سیاستگذاری به شمار آورد. این روندهای منطقی عبارت اند از نمونه سازی، نهادینه کردن، جامعه پذیری و مشروعیت. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که زبان و نمونه سازی ظرفیتی است که تبیین کنندۀ برونی سازی در عرصۀ سیاستگذاری است. نهادسازی ظرفیت عینی سازی را در عرصۀ سیاستگذاری نشان می دهد و جامعه پذیری و مشروعیت بخشی به سیاست ها نیز از ظرفیت های درونی سازی به شمار می رود. از منظر برگر، موفق شدن یا نشدن در سیاستگذاری، دلیل هماهنگ بودن یا نبودن این ظرفیت ها در این چرخۀ دیالکتیکی است.
تقوای سیاسی و اعتماد سیاسی: مقایسه ظرفیت اعتمادسازی مردمسالاری دینی و لیبرال دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیستم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۷۶
35 - 58
حوزه های تخصصی:
مردم سالاری[1] برای بقا و بهبود کارکردها نیازمند اعتماد سیاسی است. این نوشتار در پی مقایسه ی ظرفیت نظام مردم سالاری دینی و دموکراسی لیبرال در تولید اعتماد سیاسی به روش مطالعه تطبیقی است. به این منظور ابتدا اهمیت و ضرورت اعتماد سیاسی برای نظام مردم سالاری مورد توجه قرار می گیرد و سپس دو ابزار مهم نظام دموکراسی لیبرال در تولید اعتماد سیاسی، یعنی «نهادسازی» و «مشارکت سیاسی» معرفی می گردد. ناکامی نظام های دموکراسی های لیبرال معاصر در جلب اعتماد سیاسی شهروندان، که در نوشته های پژوهشگران از آن با عنوان «زوال بزرگ اعتماد سیاسی» یاد می شود، نقطه ی آغازی برای تبیین اعتماد سیاسی در نظام مردمسالاری دینی خواهد بود. در نظام مردم سالاری دینی علاوه بر استفاده از نهادسازی و مشارکت سیاسی برای تولید اعتماد سیاسی، از ابزار مهم دیگری با عنوان «تقوای سیاسی» بهره گرفته می شود که منبع تولید اعتماد سیاسی خواهد بود. در این نوشتار تقوای سیاسی در قالب درختواره ای معرفی می گردد که توانایی تولید اعتماد سیاسی بر اساس رابطه ی امام و امت را دارد. سه اصل مهم در نظریه ی تقوای سیاسی معرفی می گردد که می تواند انباشت اعتماد سیاسی در جامعه ی اسلامی ایجاد نماید. 1- Democracy
واکاوی نگرش و تمایل به مشارکت کشاورزان نسبت به استقرار تشکل آب بران در شهرستان دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
109 - 133
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل احتمالی ناکامی تشکل های ایجادشده کم توجهی یا بی توجهی به بستر و مجموعه اقداماتی است که باید قبل از شروع عملیات استقرار تشکل ها انجام شوند. با توجه به این مسئله، هدف مطالعۀ حاضر تبیین نگرش و تمایل کشاورزان نسبت به راه اندازی و عضویت در تشکل آب بران بود. جامعۀ آماری این مطالعه را کلیۀ کشاورزان بخش مرکزی شهرستان دهلران - که تا کنون هیچ تشکل آب برانی در آن ایجاد نشده است- تشکیل دادند که از میان آنها نمونه ای با استفاده از فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شد. پرسش نامه ای محقق ساخته، که روایی و پایایی آن تأیید شده بود، برای جمع آوری داده ها به کار رفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS V20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج مطالعه نشان از وجود نگرش مثبت بهره برداران منطقه نسبت به ایجاد تشکل آب بران داشت. کشاورزان بزرگ مالک با اراضی یکپارچه تمایل کمتری نسبت به مشارکت در تشکیل این تشکل داشتند. علاوه بر این، وجود رابطه ا ی مثبت و معنی دار میان نگرش و تمایل به مشارکت بهره برداران ملاحظه شد. در پایان نیز پیشنهادهایی به منظور تسهیل فرایند تصمیم سازی در راستای ایجاد تعاونی های پایدار و موفق در آینده ارائه گردید.
نهادسازی در سبک رهبری حضرت امام خمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر شناخت و تحلیل نهادسازی در اندیشه سیاسی و سیره عملی امام خمینی (ره) است. به منظور پاسخ به سؤالات مقاله از روش تحلیل اسنادی که از انواع روش های کیفی است استفاده شده است. با این روش، اسناد و مدارک موجود شامل کتب، مقالات و پایان نامه ها و اسناد بررسی شده است. با بررسی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، مؤلفه هایی چون توجه به ارزش های جامعه، بحران های سیاسی و شرایط زمانی خاص در نهادسازی ایشان تأثیرگذار بوده، است. همچنین می توان گفت نهادسازی در اندیشه سیاسی و سیره عملی امام خمینی (ره)، دارای جایگاه ویژه ای است. لذا پس از بررسی اندیشه سیاسی ایشان، در ادامه سعی شده است؛ شواهدی از نهادسازی امام خمینی (ره) براساس کارکردهای مختلف و با توجه به مؤلفه های ذکر شده به تفکیک ارائه شود. ارائه و معرفی نهادهای سیاسی، تقنینی، قضایی، علمی-فرهنگی، نظامی و خدماتی، به صورت مقطعی و دائمی، از جمله شواهد نهادسازی در دوران رهبری امام خمینی (ره) هستند.
بررسی سیاست خارجی ایالات متحده در افغانستان: دولت سازی با تأکید بر بازسازی نیروهای مسلح
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۸
121 - 148
حوزه های تخصصی:
از زمان تهاجم نیروهای ائتلاف بین المللی به رهبری ایالات متحده به افغانستان در سال 2001 ، یک دهه م یگذرد. پیامد این تهاجم سقوط رژیم افراط ی طالبان بود. پس از آن، تشکیل کنفرانس بن 1 در 5 دسامبر 2001 روند یک دهه پیش رو را برای این کشور ترسیم نمود. از آن تاریخ تحولات زیادی در این کشور به وقوع پیوست که بخش عمده ی آن، دارای ماهیت امنیتی و نظامی بود. بخشی از توافقات کشورهای غربی، بازسازی نهادهای نظامی و امنیتی افغانستان بود. در این میان حضور ایالات متحده و متحدانش در قالب سازمان اتلانتیک شمالی ناتو برجسته تر بوده و آنها مصمم هستند با کسب حمایت سایر کشورها و نهادهای مختلف بین المللی، با اجرای پروژه ی دولت سازی، حکومت مرکزی
قوی و باثبات و جامعه ی پایدار را در افغانستان ایجاد نمایند. به طور حتم با عنایت به ویژگی منحصر به فرد جامع هی افغانستان، چگونگی شک لگیری نهادهای امنیتی و میزان کمیت و کیفیت عملکرد آن، م یتواند یکی از ابزارهای کلیدی دولت مرکزی در جهت ایجاد ثبات در این کشور باشد. این مقاله در نظر دارد به سیاست دول تسازی ایالات متحده در افغانستان و شک لگیری ساختار نیروهای مسلح جدید و تأثیر این اقدامات در ایجاد امنیت و ثبات در این کشور بپردازد.
طراحی چارچوب مفهومی بنیان های سازماندهی سیاسی فضا در مقیاس جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا می زنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهره مند است، می تواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلان ترین مقیاس جغرافیایی، سطح جهان را در بر می گیرد. مسأله پژوهش این است که نظام جهانی چگونه و از طریق کدام مکانیزم ها و فرآیندها در سطح جهانی باعث سازماندهی سیاسی فضا می شود؟ روش تحقیق مقاله حاضر مبتنی بر روش کیفی و بر اصول داده بنیاد استوار است. نظام جهانی از طریق عناصر ساختاری و غیر ساختاری موجب سازماندهی سیاسی فضا می شود. قدرت، موتور محرکه نظام جهانی برای دستیابی به اهداف خود است. نظام جهانی از طریق افزایش و تقویت قدرت ساختاری نهادها و سازمان ها را به وجود می آورد. نهادها و سازمان ها قوانین و هنجارهای مورد نیاز خود در سطح جهان را تولید می کنند. تمام واحدهای سیاسی ملزم به رعایت قوانین و مقررات مطلوب نظام جهانی هستند و در صورت عدم تبعیت واحدهای سیاسی و کشورها از این قوانین با قدرت قهرآمیز قدرت های جهانی روبه رو می شوند. قدرت های جهانی تلاش می کنند تا با برنامه ریزی و نظم ساختاری و غیرساختاری فضاهای ارتباطی را کنترل و فضاهای گفتمانی را تولید نمایند. این قدرت ها از طریق گفتمان سازی، هویت خود را از کشورهای که به زعم آنها مخل نظم جهانی هستند متمایز کرده و آنها را از طریق قدرت قهرآمیز و یا محروم نمودن از فضاها و فرایندهای ارتباطی تنبیه نمایند. قدرت های جهانی ضمن تولید گفتمان ها از کشورهای مخالف نظام جهانی گفتمان زدایی می کنند و با عنوان های از قبیل کشورهای محور شررات سعی در بازنمایی این کشورها تحت عنوان ضد فضاهای ارتباطی و گفتمانی دارند. در آخر قدرت های جهانی به پشتوانه اقدامات زیربنایی خود از قبیل تاسیس نهادها و سازمان ها به تولید فعالیت های روبنایی خود از قبیل گفتمان ها و هویت ها می پردازند و بدین طریق فعالیت های خود را مشروع جلوه می دهند.
سنجش ظرفیت نهادسازی اجتماعات محلی در محلات اسکان غیررسمی. نمونه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
281 - 298
حوزه های تخصصی:
نهادهای محلی و یا تشکل های مردم نهاد به دلیل ماهیت داوطلبانه، مستقل، غیرانتفاعی و غیرسیاسی بودن فعالیت هایشان، از اقبال گسترده ای در جلب مشارکت مردم برخوردارند. سنجش ظرفیت ایجاد نهادهای اجتماعات محله ای رویکردی سامانمند برای پایه گذاری درست این نهادها است. هدف پژوهش حاضر سنجش ظرفیت نهادسازی اجتماعات محله ای در سکونتگاه های غیررسمی است. این مقاله با روش تحقیق توصیفی- تبیینی با ماهیت کاربردی- کمی نگارش یافته است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی با تکیه بر ابزار پرسش نامه بوده است.. حجم نمونه با توجه به جمعیت 90 هزارنفری سکونتگاه های غیررسمی شهر زنجان 600 مورد است که به صورت تصادفی متغیرهای سرمایه محلی، ظرفیت پذیرش و محرک های اجتماعی- جغرافیایی در محلات اسکان غیررسمی موردسنجش قرار گرفت. داده ها گردآوری شده در نرم افزار SPSS پیاده و سپس با مدل معادلات ساختاری (روش تحلیل مسیر) نحوه و چگونگی ارتباط متغیرهای تأثیرگذار بر ظرفیت نهادسازی اجتماعات محلی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد نهادسازی اجتماعات محلی با متغیرهای سرمایه محلی، ظرفیت پذیرش و محرک های جغرافیایی با ضریب تأثیر بالای 0.7 و t-value بالاتر از سطح اطمینان 1.96 دارای ارتباط معنادار با جهت مثبت بوده و متغیرها نیز با یکدیگر در ارتباط معنادار می باشند. از طرفی نماگرهای سنجش متغیرهای ظرفیت نهادسازی اجتماعات محلی در مقیاس درون محله ای مطلوب و در مقیاس برون محله ای نامطلوب است که ضعف اعتماد، میزان نفوذ، میزان مشارکت ساکنان با سازمان های مدیریت شهری را نشان می دهد.
تدوین الگوی ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تدوین الگوی صورت بندی ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام خمینی( ; ) است. روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل مضمون است که با استفاده از روش تنظیم شبکه مضمونی اَتراید و استرلینگ انجام شده است. جامعه آماری در این تحقیق، کلیه سخنرانی ها و آثار مکتوب امام است که قبل و پس از انقلاب از سال 1342 تا 1368 در مجموعه صحیفه نور و صحیفه امام منتشر شده اند. نتایج تحقیق نشان داد در اندیشه دفاعی امام، محور اصلی دفاع از جامعه اسلامی نه تنها سازمان های رسمی مانند ارتش و سپاه پاسداران، بلکه آحاد مردم انقلابی هستند که ارتباطات دینی و استفاده از رسانه ها، آن ها را در برابر تهاجم نظامی و غیرنظامی مانند تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، به قوایی مستحکم و شکست ناپذیر تبدیل می کند. یکی از مضامین فراگیر در الگوی ارتباطی امام، هستی شناسی است. در مضمون فراگیر ارتباطات دینی که برخاسته از همان هستی شناسی توحیدی است، ایشان به عدل الهی اعتقاد دارند و بر رعایت آزادی انتقاد و آزادی مطبوعات توصیه و تأکید دارند و در عین باور به تحمل انتقاد، انتقام جویی در لفافه انتقاد را منع می کنند. هرچند مضمون فراگیر ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام جایگاه مهمی دارد اما در کنار رکن چهارم جامعه (رسانه ها) و سه رکن مهم قوای مجریه، مقننه و قضاییه، باید نهادهای مدنی حاصل از نهادسازی را که برخاسته از نیازهای دفاعی جامعه هستند، مکمل رکن چهارم در اندیشه دفاعی امام دانست.
علوم انسانی اسلامی: روایتی از کوشش های نهادی در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
787 - 821
حوزه های تخصصی:
«اسلامی سازی معرفت»، «اسلامی سازی علوم»، «دانشگاه اسلامی» یا «علوم انسانی اسلامی»، در کنار مفهومی چون «علم دینی»، از مفاهیمی هستند که عمدتاً ذیل یک دیدگاه کلان، و آن هم خواستِ فراروی از ساختار تنگ تفسیر تجربه گرا و پوزیتیویستی از علم در پیوند با دین و امر قدسی شکل گرفته است. این خواست نه تنها در ایران که پیش از آن در برخی کشورهای دیگر هم مدافعانی داشته و کماکان دارد. تجربه خاص انقلاب اسلامی در ایران و همچنین تجربه انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ این امکان را فراهم کرد که بتوان از نوعی تجربه خواست علوم انسانی اسلامی سخن گفت. این مقاله در پی بیان شرحی فشرده و تاریخی از سرنوشت روندها و رویکردهای نهادی طلب علم انسانی دینی و دانشگاه اسلامی در ایران است. در این مقاله مبتنی بر روش کیفی اسنادی نشان داده شده که نه تنها خواست دانشگاه اسلامی یا علوم انسانی اسلامی، یک خواست جدید در دوره ی اخیر انقلاب اسلامی نیست، بلکه اساس چنین ایده ای از مدت ها قبل در عالم اسلام مطرح بوده و حتی پیش از انقلاب اسلامی نیز توسط برخی اهالی علم مطرح و دنبال شده است.
امکان سنجی تاریخی نهادسازی فرهنگی انقلاب اسلامی مبتنی بر تجربه امام خمینی(ره) در تأسیس نهادهای انقلابی فرهنگی دهه اول انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
شکل گیری کامل یک تمدن، متوقف بر چگونگی نظام سازی و صورت بندی ساختاری آن از طریق فرایند نهادسازی است. اما ایجاد نهاد صرفاً منبعث از ارزش های تمدن ساز نبوده و شرایط زمینه ای اجتماعی و تاریخی روی آن تأثیرگذار است. انقلاب اسلامی ایران با نگاهی تمدنی و مبتنی بر ارزش های ویژه خود، فرهنگ را زیربنا قرار داده و در همان ابتدا به نهادسازی در حوزه فرهنگ اقدام کرد. تجربه زیسته جمهوری اسلامی در دهه 1360، حاکی از شرایط پیرامونی تأسیس نهادهای جدید و استحاله نهادهای سابق به عنوان یکی از مهم ترین اقدامات در حوزه سیاستگذاری و حکمرانی فرهنگی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مرکز رسیدگی به امور مساجد از جمله مهم ترین نهادهایی هستند که در این زمینه قابل مطالعه هستند. مقاله حاضر به دنبال بررسی تاریخی شرایط تأسیس این نهادها است. روش پژوهش مقاله کیفی و مطالعه اسنادی بوده است و با چارچوب مفهومی تبارشناسی و جبر بولی به تحلیل یافته ها پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که هرگاه نیاز به تربیت و پرورش فرهنگی شهروندان مطابق با ارزش ها و اصول اسلامی توسط نیروهای انقلابی ادراک شود، مردم نقش محوری یافته و مطالبات دینی گسترده از حکومت داشته باشند و ایده های غربی زدایی و بازگشت به خویشتن ادراک و درونی شود، شرایط امکان تأسیس نهاد انقلابی در حوزه فرهنگ فراهم می شود.
حمایت اجتماعی از خانواده ایرانی در پاندمی ویروس کرونا: الزامات و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
126 - 149
حوزه های تخصصی:
پاندمی ویروس کرونا با ایجاد باورهای سلامت محور خاص دوره خود (همچون دور ازهم- به یادهم، دورتر- امن تر، تعداد کمتر- سلامت بیشتر) بنیان حمایت اجتماعی که پدیدهای رابطهای است و در جامعه ایران از خلال شبکه روابط خویشاوان بلافصل بیشترین قابلیت تحقق را دارد، با چالشی جدی مواجه ساخت. پژوهش با روش استدلال منطقی، ضمن بیان چالشهای جامعه ایرانی در ارائه و دریافت حمایت اجتماعی، نظریه ها و کارکردهای حمایت اجتماعی را بیان مینماید و به بیان الزامها و راهکارهای حمایت اجتماعی از انواع خانواده ایرانی متاثر از شرایط همه گیری ویروس کرونا میپردازد. یافته های پژوهش نشان میدهد از جمله مهمترین الزامهای حمایت اجتماعی از خانواده ایرانی شناسایی موانع دریافت و ارائه حمایت اجتماعی، رصد علمی نیازهای حمایتی خانوادههای ایرانی و توجه به تمایز نیازهای حمایتی برای انواع متفاوت خانوادههای ایرانی در اجتماعات جغرافیایی/ جماعتی متنوع، ضرورت انعکاس تغییرات خانواده ایرانی در سیاستگذاری های حمایتی و بسترسازی برای ارائه شیوه های جدید حمایت اجتماعی در شرایط پاندومی ویروس کرونا است که این بسترسازی بر دو حوزه نگرشی و نهادسازی مبتنی بر راهکارهای ایجاد کمیته جامع حمایت اجتماعی از خانواده ایرانی، تهیه بانک اطلاعاتی پایش شرایط اجتماعی- اقتصادی- روانی خانوادههای ایرانی در شرایط پاندمی کرونا، نهادسازی در راستای تعریف بانک حمایتی و تخصص بخشی حمایتی به سازمانهای مردم نهاد و سازمانهای دولتی، توانمندسازی حمایتی خانواده ایرانی در سه سطح خرد (آموزش و آگاهی بخشی فردی)، سطح میانی (مبتنی بر عضویت خانوادههای ایرانی در گروههای حمایتی و نهادهای نوبنیاد حمایتی همچون بانک حمایتی)، و سطح کلان (متمرکز بر تسهیل گری سازمانها، نهادها و انجمنهای حمایتی) است.
مقایسه تطبیقی ماهیت تحصیلات تکمیلی در دانشگاه های نظری و علمی کاربردی: بررسی تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر باهدف بررسی و مقایسه تطبیقی تحصیلات تکمیلی دانشگاه های نظری و دانشگاه جامع علمی کاربردی نگارش یافته است. مطالعه حاضر با روش تحقیق آمیخته و رویکردی تحلیلی-توصیفی ناهم زمان انجام شده است. در این مطالعه با بهره گیری از ادبیات بین المللی مرتبط با تحصیلات تکمیلی، اسناد بالادستی مرتبط با گسترش کمی و کیفی تحصیلات تکمیلی ایران، بحث و تبادل نظر در شورای تحصیلات تکمیلی دانشگاه جامع علمی کاربردی، مصاحبه با متخصصین و کارشناسان صاحب نظر و میزگرد تخصصی با کارشناسان دانشگاه جامع علمی کاربردی اطلاعات لازم جمع آوری، کدگذاری و تحلیل شده اند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: مصاحبه های فردی و گروهی نیمه باز، بحث و ارزیابی با حضور کارشناسان اهل فن، مشاهده مستقیم محقق، اسناد و اطلاعات موجود در دانشگاه جامع علمی کاربردی. نتایج نشان داد که: 1-تنوع گرایی در عرصه آموزش عالی گسترش پیداکرده است. لذا ایجاد دانشگاه جامع علمی کاربردی در ایران و گسترش دوره های تحصیلات تکمیلی در این دانشگاه فرصت جدید و متنوعی برای ارائه خدمات آموزش عالی مهارتی در کشور ایران فراهم ساخته است که دارای پشتوانه بین المللی، تجربی و مهارتی است. 2- در نهادسازی این نظام جدید دانشگاه نتوانسته است شرایط و بستر مناسب برون دانشگاهی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و درون دانشگاهی (تبیین مبانی نظری، اجرای آیین نامه ها، مدیریت و نظارت بر اجرا و ارزیابی) را به خوبی فراهم نماید. 3- در صورت سیاست گذاری و سرمایه گذاری مناسب و توجه به حل مشکلات طرح شده، این نظام از تحصیلات تکمیلی می تواند در کنار دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه های نظری رویکرد مطلوبی برای توسعه کمی و کیفی فناوری در کشور باشد.