مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
قواعد تأویل
حوزه های تخصصی:
از دغدغه های اساسی غزالی که در طی انتقال مبنایی او به سمت تصوف نیز قابل مشاهده است مسأله تأویل و روش تأویل متون مقدس خصوصاً قرآن کریم است. او هر چند رساله هایی در ردّ تعلیمیه، باطنیّه و اسماعیلیّه و رویکرد آنان به قرآنکریم دارد، اما با توجه به قواعدی که در ضمن تأویل بنا مینهد به خوبی تأثیرپذیری او در این زمینه از رویکرد باطنی به تفسیر قابل مشاهده است؛ رویکردی که بعدها در جریان های مهم فلسفی مانند حکمت متعالیه نیز مؤثر افتاد. این مقاله ابتدا به مسأله تأویل مجاز و غیرمجاز و، تفسیر به رأی، در نزد غزالی و سپس به قواعد تأویل مجاز در نزد او و در انتها به مواردی از این تأویل از باب نمونه در آثار او میپردازد.
بازخوانی قواعد و شرایط تأویل از دیدگاه قاضی نعمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
133 - 155
حوزه های تخصصی:
قاضی نعمان، از فقیهان معروف اسماعیلی، در آثار خود به مسئله تأویل به گونه ای خاص و متفاوت از دیگر اسماعیلیان پرداخته است. به رغم دیدگاه اسماعیلیان که به باطن و تأویل نگاه حداکثری دارند و در مواردی نیز دچار خطا می شوند، قاضی نعمان اعتقاد به تأویل را در کنار نص تبیین می کند و با ترسیم خط اعتدال می کوشد از خطا های دیگر اسماعیلیان در امان ماند. وی ظاهر قرآن را صامت و معجزه پیامبر(ص) و تأویل و باطن را معجزه ائمه(علیهم السلام) می داند. او تأویل و باطن را علمی می داند که با بهره گیری از آیات قرآن و در چارچوب ضوابط اثبات پذیر است. از آرای قاضی نعمان به رغم ارتکاب تأویل های مردود، می توان قواعد و شرایط تأویل را بدین شرح استخراج کرد: «توجه به ظاهر در کنار باطن؛ ارتباط مفهومی تأویل و عقل، تأثیر اخلاص در صحّت تأویل، منتهی شدن تأویل به علم امام و دخالت ایمان در صحت تأویل». به رغم امتیازهای فکری قاضی نعمان در مسئله تأویل، اشکال ها و ابهام های جدّی در دیدگاه او وجود دارد که در این نوشتار به بررسی و نقد آنها پرداخته ایم.
بررسی انگاره «تفسیر به رأی بودن» برداشت ها و تأویلات عرفانی با تأکید بر آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
259 - 282
حوزه های تخصصی:
تأویل، صورت عمیقی از تفکر است که از راه قابلیت های ادراکی انسان در پی کشف نانوشته های متن است. گاهی تأویل های عرفا و حکیمان مورد نقد واقع شده و آن ها را تفسیر به رأی و تحریف معنوی قرآن و یا تأویل هایی ذوقی و بدون منطق عقلانی شمرده اند. هدف این مقاله بررسی این انگاره است و برای بررسی آن در پی استنباط منطقی از تأویل متن و استخراج برخی قواعد تأویلی با تکیه بر آراء صدرالمتألهین است..روش تحقیق، توصیف و تحلیل و استنباط قواعد با محوریت تأثیر مبانی شناخت(شناخت قرآن، هستی و انسان) بر تأویل است. بر مبنای قرآن شناختی دو قاعده صحت استناد به همه لوازم کلام خداوند و نیز نظریه روح معنی و بر مبنای هستی شناختی و تطابق عوالم هستی و حجیت قالب وحی (علاوه بر محتوای آن)، قاعده تغییر زمینه متن و بازسازی الفاظ در زمینه متناظر وبر مبنای اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، و نیز مراتب وجود،قاعده توجه به اعتبارات عالم عقل و بر مبنای معرفت شناختی قوای ادراکی انسان، لزوم ضابطه مندی تأویل، از جمله قواعدی است که منطق تأویل را در فهم آموزه های دینی شکل می دهد. توجه به این قواعد می تواند تا حد زیادی، اتهام تفسیر به رأی و ذوقی دانستن و بی اعتنایی علمی به تأویل ها را برطرف کند و به فهم عمیق تر آموزه های دینی یاری رساند.
باز شناسی قواعد تأویل قرآن کریم با تأکید بر آراء صدر المتألّهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
5 - 32
حوزه های تخصصی:
درتأویل قرآن، حقایقی که از دید ظاهری در تفسیر متن پنهان است، آشکار می شود. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در قرآن شناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. این مبانی قابل طبقه بندی به صورت قواعد است. هدف این مقاله استنتاج این مبانی و قواعد به عنوان مقدمه ای بر تأویل های اوست که با روش توصیفی-تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا به استنتاج و بررسی ده قاعده می پردازد. محور قواعد اصلی استخراج شده عبارتند از تناظر قرآن و هستی، مراتب معنایی قرآن، نظریه قصدیت، بطون طولی دین (نافی نظریه تعدد قرائت ها)، درک عقلی در امتداد درک وحیانی، نسبت دین و فلسفه، هماهنگی تشریع و تکوین، جری و تطبیق، تفسیر قرآن به قرآن و نگاه مستقل به آیات قرآن که از منظرهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. با دانستن این اصول در آثار تفسیری ملاصدرا بهتر می توان منطق تأویل های او را در بعد قرآن شناسی درک کرد. این مقاله، منطق تأویل از منظر قرآن شناسی صدرایی است که مسأله ای نو به شمار می آید. اهمیت این مسأله در گشودن افقی نو در فهم تأویل قرآن است و ضرورت آن پاسخ به اشکالاتی است که بر این گونه تأویل ها می شود و آن ها را فاقد پشتوانه عقلی دانسته و از مقوله ذوقیات و تجربه شخصی غیر قابل انتقال به دیگران می داند.
پاسخ به برخی نقدهای وارد بر تأویل های صدرالمتألهین با تأکید بر قواعد استنباط شده از مبانی او(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۹
159 - 189
حوزه های تخصصی:
تأویل های ملاصدرا در مقالات و برخی کتاب ها مورد نقد قرار گرفته و معمولاً پذیرفته نشده است. در این مقاله شانزده مورد از نقدها پاسخ داده شده اند و قواعدی که در پاسخ به نقدها آورده شده تبیین شده اند. بر همین معیار اکثر قریب به اتفاق نقدهای وارد بر تأویل های صدرا قابل پاسخ است که ما به مقتضای حجم مقاله به این موارد پرداخته ایم.قواعد مورد بررسی در اینجا عبارت اند از قاعده روح معنی، قاعده نگاه استقلالی به آیات، قاعده تأویل با تغییر زمینه متن، قاعده لزوم ضابطه مندی، ، قاعده اتحاد وجودی وقاعده اعتبارات مختلف عالم عقل؛ اما هدف اصلی مقاله پاسخ به نقدها بوده و چون این پاسخ نیازمند تبیین قواعد بوده است نخست به تبیین قواعد استنباطی پرداخته ایم. روش ما تحلیل بر اساس محتوا بوده و یافته تحقیق پاسخ پذیر بودن نقدهای موجود بر اساس منطق تأویل است.
بررسی مبانی و قواعد معرفت شناختی تأویلی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
157 - 172
حوزه های تخصصی:
تأویل هستی و متن نوعی کاوش باطنی (عقلی - شهودی) در یک موضوع است که به کشف و استخراج گزاره های جدید می انجامد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در معرفت شناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. بررسی و تحلیل این مبانی و استنتاج و شناسایی قواعد مبتنی بر این مبانی و نیز میزان تأثیر این مبانی و قواعد بر تأویلات صدرایی از اهداف مهم این نوشتار است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا است. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از حرکت از علم حصولی به علم حضوری در تأویل شهودی، نقش فعال و زاینده عقل در تأویل عقلی، پذیرنده و منفعل بودن ادراک قلبی در تأویل شهودی، لزوم هماهنگی تأویل عقلی - شهودی با درک فطری، دارای مراتب بودن ساختار تأویل شهودی، نقش واسطه بودن عالم مثال و خیال در تأویل شهودی و لزوم کنترل منابع شناخت در تأویل (لزوم ضابطه مندی به طور خاص). این مقاله ضمن آنکه بخشی از قواعد منطقی و فلسفی - از بعد معرفت شناختی - حاکم بر تأویل های متن را نشان می دهد، تحلیلی از منابع معرفت تأویلی (عقل و قلب) را نیز ارائه می کند که به سهم خود می تواند به فهم عمیق تر و کاربردی تر حکمت متعالیه کمک شایانی کند.
بررسی اصول انسان شناختی تأویل در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل به معنی نگاه عمیق تر به عالم است که می تواند قاعده مند شود. این قاعده مندی تأویل را می توان در دسته های مختلف تقسیم بندی کرد مانند قواعد هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ... در این مقاله قواعد تأویل از نظر انسان شناسی استنباط شده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و ده قاعده استخراج شده است. ساحت تأویلی انسان، رابطه تأویل و هبوط، نقش کامل شدن انسان در شناخت حقیقت، حرکت وجودی انسان در تأویل، ارجاع دنیا به آخرت، انسان مثالی از عالم و ارجاع علم به وجود برخی از اصول تأویلی انسان شناختی در این مقاله است. از اهداف این پژوهش تأثیر انسان شناسی صدرا بر تأویلات او و نشان دادن مبانی و قواعد تأویل های او در بُعد انسان شناسانه است که در مواردی همراه تأویل های صدرا از قرآن آمده است.
قواعد هستی شناختی تأویل و تأثیر آن بر معنای متن در حکمت صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
127 - 149
در تأویل هستی و متن، حقایقی که از دید ظاهری در تفسیر عالم و متن پنهان است، به منصه ظهور آورده می شود. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در وجودشناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. این مبانی قابل قاعده مندی است که هدف این مقاله نیز استنتاج این قواعد و نشان دادن تأثیر آنها بر تأویل متن است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بر مبنای وجودشناسی صدرایی است و به استنتاج و بررسی پنج قاعده اصلی و چند قاعده فرعی -که در زیرشاخه های قواعد اصلی قابل پیگیری است- می پردازد و با ذکر نمونه های تأویل متن، تأثیر قواعد هستی شناسی را بر تأویل متن نشان می دهد. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از ارجاع ماهیت به وجود، ظرفیت های تأویلی در وجود (مراتب وجود)، ظاهر، بستر وجود شناختی، تطابق عوالم در تأویل و ارجاع کثرت به وحدت. این مقاله ضمن آنکه منطقی فلسفی از تأویل های متن را نشان می دهد، نظریه ای تأویلی از هستی در قالب قواعد نیز محسوب می شود.