مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
سیاست
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر دو نظریة رقیب، دموکراسی رایزنانة هابرماس و دموکراسی مجادله ای موفه، خود را به عنوان بدیلی برای دموکراسی لیبرال طرح کرده اند. به نظر می رسد هر نظریة سیاسی بر تعریفی از امر سیاسی و متناسب با آن جامعة سیاسی مطلوب بنا شده است. بر این اساس، می توان این پرسش ها را طرح کرد: هابرماس و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف می کنند؟ و، متناسب با این تعاریف، جامعه سیاسی مطلوب آنان چه ویژگی هایی می یابد؟ به نظر می رسد هابرماس امر سیاسی را کنش زبانی میان سوژه های عقلانی اخلاقی در عرصة عمومی به منظور دست یابی به مفاهمه می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی اجماعی شکل خواهد گرفت که نه تنها روابط عقلانی اخلاقی، خودآیینی، و مصالحه بر آن حاکم خواهد بود، بلکه وحدت جای تعدد و تکثر را خواهد گرفت. در مقابل، موفه امر سیاسی را کنش خصومت آمیز میان سوژه های متعارض در بستر اجتماعی می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی مجادله آمیزی بر مبنای منطق هژمونی شکل می گیرد که در آن عنصر دشمنی به مخالفت بدل می شود. روش این پژوهش هرمنوتیک متن محور است.
زیست قدرت در اندیشه سیاسیِ فوکو، آگامبن، و نگری: از جامعه انضباطی تا جامعه کنترلی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول مفاهیم سیاسی و اجتماعی تابعی از تحول فرماسیون یا وضعیت واقعیِ نیروهاست. بر این پایه، می توان این ایده ها را در دستگاه نظری میشل فوکو مطرح کرد: مفاهیم برساخته فوکو، با ورود جامعه سرمایه داری به عصر اطلاعات، دست خوش تحول شده است. زیست قدرت، تقریباً، کلیدی ترین مفهومی است که با دگرگونی شرایط عینیِ اِعمال آن و با دگرگونیِ میدان واقعیت تولید سرمایه دارانه، از سوی طیف عمده ای از اندیشمندان، بازبینی و مجدداً شاکله بندی شده است. در این پژوهش، پس از مروری کوتاه بر پیشینه کاربرد مفاهیم زیست قدرت و زیست سیاست و معرفی دیدگاه های برخی از نظریه پردازان سنت انگلوامریکن، تلقی فوکو از این مفاهیم را مطالعه می کنیم. سپس، در بخش های دیگر این پژوهش، بر اساس اندیشه های جورجو آگامبن، آنتونیو نگری، و مایکل هارت، به بررسی گسست در سنت فوکویی مطالعات قدرت زیستی می پردازیم. در پایان، کاستی های اندیشه سیاسی و تاریخی فوکو را برمی شماریم و برای امکان یا امتناع کاربست روش شناسی ها و نظریه های وی در وضعیت استثناییِ پایدار یا وضعیت سرمایه داری اطلاعاتی واقعاً موجود ملاحظاتی را مطرح می کنیم.
لویناس، فیلسوف دیگری
حوزه های تخصصی:
لویناس فیلسوفی است که از سنت پدیدار شناسانه مقوله ی اخلاق را بررسی می کند. وی با محوریت دادن به مبحث «دیگری»، جایگاه مبحث اخلاق را در فلسفه های مضاف جستجو نمی کند بلکه آن را فلسفه ی اولی تلقی می کند. در این راستا، با طرح مفاهیمی از قبیل چهره، مسئولیت در برابر امر نامتناهی و دیگری می کوشد رهیافت پدیدار شناسانه اش را با محوریت مقوله ی اخلاق بسط دهد. در این مقاله، تلاش شده است با مروری اجمالی اهمیت مقوله ی اخلاق و دیگری و پیامدهای سیاسی- اجتماعی آن را نشان دهیم. لویناس با نقد سنت متافیزیکی غربی که آن را متکی بر هستی شناسی امر همان می داند، بر آن است که نشان دهد با رجوع به سنت تعالی گرای سامی- یهودی می توان از اندیشه ی سوبژکتیویستی گذر کرد و آن را به روی دیگری گشود. بنابراین، لویناس وجود شخص را متکی به چهره ی دیگری و اشخاص دیگر می داند و نسبت های بین اشخاص را مبنای اخلاق و دوستی فردی و اجتماعی می داند.
معرفی و نقد کتاب: فرهنگ، سیاست و جامعه: دیدگاه های امریکای لاتینی
حوزه های تخصصی:
این کتاب 500 صفحه ای در سال2005 در بوئنوس آیرس ( آرژانتین ) وبا حمایت مالی آژانس سوئدی توسعه بین المللی برای نخستین بار به چاپ رسیده است. در حقیت این مجلد، گلچینی از مقالات برگزیده ازمیان حدود شصت مقاله ای است که پیشتر در مجموعه ای سه جلدی ازمجموعه کار هایست که توسطکار گروه"" فرهنگ وشورای علوم اجتماعی آمریکای لاتین""موسوم به کلاکسو منتشر شده است.گفتنی است که این شورا در سال 1999 با نام ""فرهنگ وتحولات اجتماعی در دوران جهانی شدن ""تاسیس وسال بعد به شورای "" فرهنگ وقدرت"" تغییر نام داد واز آن پس با همین نام به کارخود ادامه داده است.
آینده پژوهی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تشریح رابطه سیاست و آینده پژوهی، سه رویکرد متصور است. نخست، آینده پژوهی در حوزه سیاست که موضوعاتی چون توسعه سیاسی، سیاست خارجی، جهان اسلام و... را شامل می شود که به عنوان یکی از مؤلفه های مهم شکل دهنده آینده می توانند موضوع فعالیت های آینده پژوهی باشند. رویکرد دیگر، آینده از دیدگاه علم سیاست است. در این زمینه منابع مختلفی در حوزه مطالعات سیاسی وجود دارد که به گزاره های متعددی درخصوص آینده اشاره داشته است که بخش قابل توجهی از آنان به موضوع حکومت، قدرت سیاسی، مشارکت و ژئوپلیتیک آینده جهان و بسیاری از موضوعات آینده اختصاص دارد و رویکرد سوم آینده پژوهی سیاسی، نسخه ای از آینده پژوهی که سیاست را علمی معطوف به آینده می بیند و قائل به این است که سیاست امروز و دیروز، درواقع خواسته های فردایی است که در امروز می تواند ساخته شود یا الزامات شکل گیری آن را در آینده فراهم کند. آنچه در این مقاله بر اساس ماهیت و قابلیت آینده پژوهی و سیاست مدنظر است: بررسی امکان پذیری آینده پژوهی سیاسی، تبیین وجوهی از آینده پژوهی سیاسی و تدوین راهبردهایی در جهت تحقق آینده پژوهی سیاسی می باشد.
مطالعه ی موانع پارلمانی توسعه ی اقتصاد ملی در ایران(1368-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله موانع توسعه ی اقتصاد ملی در ایران است. پس از بیان مسأله و اثبات جنبه ی پرابلماتیک آن، راه حل نظری مسأله از طریق ساخت دستگاه نظری که محصول کاربست مفاهیم نظریه ی لفت ویچ، نظریه دولت رانتیر و نظریه ی کاتوزیان در نظریه انتخاب عمومی ساختارمند است، ارائه می شود. سپس داده های لازم برای معرف های هر یک از مفاهیم تحقیق با روش های تحلیل محتوا و تاریخی گردآوری و سپس باروش تحلیل روایتی مورد داوری قرار می گیرند. یافته های تحقیق نشان می دهد که کنش راهبردی نمایندگان مجلس به عنوان بازیگران منفعت جو در بستر راهبردی دولت رانتیر و نظام انتخاباتی اکثریتی دو دوری، معطوف به تأمین مطالبات فوری انتخاب کنندگان است که سیاست های برآمده از این نوع کنش نیز ناظر به تأمین مطالباتی از همان جنس است که نقش منفی در توسعه ی اقتصاد ملی ایران داشته است.
مطهری و سیاست: ظرفیت های آثار استاد برای دروس علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با نگاهی مساله محور به آثار استاد مطهری در زمینه دانش سیاسی به رشته تحریر در آمده و بدین پرسش می پردازد که منابع موجود از این نویسنده تا چه حد و در چه زمینه ها و گرایش هایی در تامین متون و سرفصل های علوم سیاسی می توانند مفید باشند. برای استخراج داده ها با روش تحلیل محتوا از عناوین و فهرست مطالب آثار و فیش برداری از آنها مجموعه داده های اصلی در دو مقوله سامان یافته اند: دیدگاه مطهری در باره حکومت و دولت و دیدگاه مطهری در باره قدرت سیاسی. از جمله یافته های تحقیق عبارتند از اینکه مطهری نه داعیه استخراج دانشی از سیاست را داشت که از مضامین غیر ارزشی بحث می کنند (مانند اقتصاد سیاسی، جامعه شناسی سیاسی و....) و نه داعیه این داشت که در زمینه همه مسایل ارزشی این دانش نیز اظهار نظر نماید. در عین حال بیشتر یافته ها حکایت از آن دارند که اکثر مطالب مطهری در زمینه سیاست به مباحث مربوط به نظام سیاسی و مسایل ارزشی مربوط بوده بدون اینکه از سایر مسایل کاملا فارغ باشد. نیز ارتباط استاد با جریان روشنفکری سبب شد تا ایشان به برداشت معتدلی در رهیافت های سیاسی مرتبط با دین منتج گردید.
بررسی موانع کاربردی سازی علم سیاست از دیدگاه مدیران اجرائی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: هدف این پژوهش تجربی کشف موانع موجود در راه کاربردی سازی علم سیاست از دیدگاه مدیران اجرائی و دولتی استان کرمان است. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش، روش کیفی «داده بنیاد» آنسلم اشتراوس و ژولیت کُربین است. جامعة پژوهش شامل مجریان، مدیران و مسؤلین اجرایی و دولتی استان کرمان است و شیوة نمونه گیری به صورت نظری باز و هدفمند با انتخاب موارد بارز و شاخص برای رسیدن به معرف بوده است. نحوة جمع آوری داده ها به صورت میدانی با فنون مصاحبه و شیوة تحلیل داده ها به وسیلة نرم افزار اطلس تی.آی بوده است. تدوین سؤالات مصاحبه در ابتدا مبتنی بر مطالعات قبلی و سپس در حین مصاحبه تغییر یافته اند و در مجموع 6 سوال از 35 مدیر استانی در طی 5 ماه پرسیده شده است. یافته های پژوهش : یافته های پژوهش اشاره به کشف و شناسایی 6 مقوله با 29 مفهوم در خصوص موانع کاربردی شدن علم سیاست دارد و این مقولات عبارتند از: «سیاست»، «فرهنگ»، «سازمان»، «روش»، «نیروی انسانی»، «ارتباطات». نتایج پژوهش: نتایج پژوهش حکایت از این دارد که در میان شش مولفه کشف شده، مولفة سیاست از تعین بخش ترین و در مقابل، مقوله تعامل از متأثرترین موانع بوده است. اما موانع دیگر همچون فرهنگ، سازمان، روش و نیروی انسانی به لحاظ اهمیت در طیف میانه قرار داشته و جزو تاثیرگذارترین موانع به شمار می روند. نتیجه این که حل موانع موجود کاربردی شدن علم سیاست مستلزم اعتمادسازی میان نهاد علم و سیاست، استقلال نهاد علم و درون زا شدن کاربردی سازی است.
اخلاق سیاسی در گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناسایی و تعریف اخلاق سیاسی در چهار مفهوم ملکات باطنی سیاستمداران، قواعد و ضوابط شکل گرفته در حوزه سیاست، نظریه های سیاسی، و آنچه به مثابه علم اخلاق سیاسی تلقی می شود با دو رویکرد نظری و کاربردی قابل فهم و تحقیق است. هر کدام از این دو رویکرد، در نسبت سنجی بین اخلاق و سیاست، در معرض چهار نظریه است: جدایی اخلاق از سیاست، دو سطحی بودن یا تبعیت آن دو از هم یا نظریه پیوند و یگانگی اخلاق و سیاست است. اگر به نظریه پیوند معتقد باشیم و بپذیریم که دانشی به نام اخلاق سیاسی وجود دارد، باید به سراغ اصول و قواعد آن و کارکردهای آن در جامعه مدنی برویم. تحقیق حاضر بر پایه پذیرش هویت معرفتی اخلاق سیاسی به قواعد و اصول و کارکردهای تهذیبی، ترفیعی، تنظیمی، تدبیری، تعلیمی، تثبیتی، ترمیمی، تأمینی و تحکیمی آن اشاره کرده است. ماهیت معنوی و اخلاقی انقلاب اسلامی و نقش آن در احیاء اخلاق سیاسی، بر مبنای این رویکرد، قابل توضیح است.
نهضت عاشورا و عقلانیت دینی و سیاسی ما(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
لازمه عقلانیت دینی و سیاسی ما در پاسداشت نهضت عاشورا، بازشناسی و تفکیک نقش سه متغیر مهم اهداف، روش ها و ابزارها در این نهضت است. در این زمینه ویژگی هایی چون کلیت، ثبات، جهان شمولی، تقدس، مطابقت با فطرت بشری و نصوص دینی و نیز پذیرش حداکثری اهدافِ نهضت عاشورا، جایگاه آن را در خصوص روش ها و ابزارها محوری تر می کند و حتی ماهیت و نقش آنها را تنها در پرتو اهداف معنادار می سازد. براین اساس، امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان مهم ترین هدف دینی و سیاسی و دیگر اهداف نهضت عاشورا، ماهیت و نحوه کارکرد روش هایی چون عزاداری و ابزارهایی چون حسینیه ها و تکایا را تعیین می کنند؛ زیرا روش ها و ابزارها تنها در خدمت اهداف ارزشمندند. ضمن اینکه توجه به رابطه طولی سه متغیر شناخت، محبت و پیروی از امامان، به ویژه امام حسین(ع) در الگوگیری دینی و سیاسی از نهضت عاشورا اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا ما را از افراط در عاطفه گرایی به دور می دارد و بر اهمیت عقلانیت دینی و سیاسی مان می افزاید. نهایت اینکه، توجه به نقش هدایتگری دینی پیشوایان معصوم:، که امر به معروف از آن سرچشمه می گیرد، مهم تر از تمرکز بر طلب حاجت های دنیوی و اخروی از آنهاست. پس عقلانیت دینی و سیاسی ما ایجاب می کند هدف از امامت و نهضت عاشورا را دنبال و از آن پیروی کنیم و در این راه تنها از روش ها و ابزارهایی بهره بریم که سودمند و اثرگذار باشند؛ زیرا روش ها و ابزارها، موقت و گذرا هستند و تقدس برنمی دارند.
راهبردهای اخلاق سیاسی در اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رعایت اخلاق در عرصه سیاست، از مسائل و موضوعاتی است که روزبه روز اهمیت آن برای همگان آشکارتر می شود. در یک نظام اسلامی که اسلام و قوانین الهام بخش آن پایه اصلی و جزء لاینفک آن است، بیش از هر چیز توجه به اصول و آموزه های اخلاقی ضرورت دارد. در این مطالعه به راهبردهایی می پردازیم که با الهام از وحی و کلام پیشوایان معصوم و نیز بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی و مقام معظم رهبری می توان از آن در توسعه اخلاق سیاسی در نظام و جامعه اسلامی استفاده کرد. نتایج این تحقیق می تواند اولاً، به عنوان طرح عملی و کاربردی در اختیار سیاست مداران و کارگزارانی قرار گیرد که درصدد اجرای دستورات اخلاقی اسلام در مناسبات سیاسی خویش هستند و ثانیاً، برای سازمان ها و نهادهای متولی اشاعه فرهنگ سیاسی اسلامی راهگشا باشد.
پدیدارشناسی سیاست در جریان جماعت تبلیغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سال شکست مسلمانان 1857م در مقابل استعمار بریتانیا و همچنین عوامل دیگری از جمله «سقوط خلافت عثمانی»، «خرافات و بدعت های متصوفه» و «اذیت و آزار بریتانیایی ها» باعث تشدید درگیری مسلمانان با هندوها شد و در همین راستا با ایجاد حرکت های تقابلی، نوعی جنگ نرم به نام تبلیغ برای تقویت و انسجام بنیه دفاع دینی مسلمانان در قبال دو جبهه تبشیر و هندو در بین مسلمانان شکل گرفت که «جماعت تبلیغ» به سرپرستی محمد الیاس کاندهلوی از علما و محدثین سنی حنفی وابسته به مکتب کلامی ماتریدیه، یکی از آنان بود. این حرکت که بیش از هر چیز دغدغه تغییر را در سر می پروراند، با الهام از ایدئولوژی سه مجدد و با استفاده از طریقه عرفانی، تجربه جدیدی از تکنولوژی قدرت (اجرای شریعت، نهاد خودفرمانده و خودسازمان ده) را سامان داد. اندیشه دینی این جریان بر خلاف ادعای خود آمیخته با سیاست است که امر سیاسی آنان نزدیکی به قدرت با استفاده از ابزارها و روش های ساده همانند مسجد، نیروی انسانی رایگان و هزینه های شخصی است.
جماعت تبلیغی، از پرنفوذترین و فراگیرترین جریان های اسلامی معاصر در شبه قاره هند و کشورهای مجاور است که هدفی تبلیغی دارد. این جریان از منطقه ای در نزدیکی دهلی آغاز کرد و به تدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و سایر کشورها گسترش یافت. سؤالی که این تحقیق در پی پاسخگویی به آن است، این است که آیا سیاست در جنبش جماعت تبلیغ به معنای رایج امروزه، در کشورهایی مانند جهان سوم که اغلب فرآیند دولت ملت سازی را به صورت ناقص طی کرده اند، مصداق دارد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که تبلیغ در کشورهای جهان سوم در طول فرآیند دولت ملت سازی متأثر از رقابت و روابط مذهبی است. بر این اساس، بعد سخت افزاری جماعت از قبیل ساختارهای گروهی و تأسیس مراکز و نهادهای وابسته به آن، نمود بیشتری داشته است؛ به ویژه پس از رویداد «11 سپتامبر 2001» و به دلیل ارتباطات برون مرزی و پیوست با کشورهای بحران ساز در امنیت بین المللی - به دلیل همان رقابت مذهبی- ریشه در ساختار داخلی و عوامل خارجی و برخی موارد برخاسته از ذهن توهم نگر دارد.
نظریه « دو فطرتی امام خمینی(ره) و پیامدهای سیاسی آن
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا ضمن کالبد شکافی «نظریه دو فطرتی» انسان (فطرت مخموره و فطرت محجوبه)، پیامدهای سیاسی آن را از منظر امام خمینی رمز گشایی کند. مدعا آن است که انسان از منظر امام «مستخدم بالطبع و مستهدء بالفطره» است و لازمه گریز ناپذیر آن، اندیشه سیاسی دو ساحتی است. به تعبیر دیگر، تفسیر دو ساحتی (دو فطرتی) فوق از انسان، بر روی نظریه حکومتی امام، کارویژه نظام سیاسی و جامعه مدنی مطلوب اسلامی، تأثیر مبنایی و مهمی دارد که این نوشتار آن را مورد کاوش قرار داده است.
پیش فرض این مقاله آن است که هست های انسان شناسانه بر باید ها و نبایدهای دانش سیاسی تأثیر جدی دارند. بدین لحاظ پرسش اصلی این است که: مبنای انسان شناسی اندیشه سیاسی امام خمینی چیست؟ تفسیر وی از انسان چه تأثیری بر تلقی « دو ساحتی امر سیاسی» داشته است؟ این نوشتار تلاش می کند تا با روش تحلیل محتوا، آرای انسان شناسی امام را بازخوانی نموده و لوازم منطقی آن را در مورد مباحث اجتماعی و سیاسی نشان دهد.
در حاشیه پرسش اصلی مذکور، پرسش های فرعی ذیل نیز قابل طرح اند که سعی می شود به آنها نیز پاسخ داده شود. پرسش هایی از قبیل اینکه آیا انسان آزاد است یا تحت جبر ساختارهای اجتماعی، تاریخی و اقتصادی می باشد؟ آیا انسان «مستخدم بالطبع» است یا «مسترشد بالفطره» است؟ آیا انسان «مدنی بالفطرت» است یا هدایت خواه از مجرای انسان کامل (مستهدء بالفطره) است؟ یا اساساً سرشت انسان لا اقتضاست و هیچ اصول موضوعه و پیشینه ای در سرشت او نهاده نشده و همه چیز با تربیت پسینی و در درون جامعه و سیاست ساخته می شود؟ بی تردید پاسخ به پرسش های مذکور و دیگر پرسش های انسان شناسانه سیاسی، به طور نظری و بنیادی، سمت و سوی اندیشه سیاسی را در زندگی سیاسی اجتماعی امام خمینی تبیین می کند.
نقد رهیافت های رئالیستی و ایده الیسمی دیپلماسی مدرن و امکانات سیاست خارجی فطرت گرا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازخوانی عالم واقع با توجه به مفهوم وامکانات"" فطرت "" درگاه های بسیاری را بر اندیشه ی ما خواهد گشود . امروزه در گیر و دار مشکلات عدیده ی مادی و معنوی ای که فرارویزمانه و جامعه ی ماست ، استلزام چنین رویکردی بیش از پیش احساس می شود چرا که در چنین وضعیتی ما شاهد این امر هستیم آنچه بیش از همه مورد اغماض قرار گرفته است بحث "" رعایت انسان "" است . بازگشت به استعدادها و اندیشه ی فطرت گرا به معنای مهیا کردن شرایط بیرونی به منظور عرصه ای جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه ی انسان است ؛ بطوریکه انسان اعتبار "" مثال "" پروردگار بودن را بیابد . در این مقاله در صدد برخواهیم آمد که با وارد کردن مفهوم، قوه و فعل "" فطرت "" در گفتمان سیاست خارجی امکاناتی را که این مفهوم خواهد توانست به روی انسان در این عرصه ببخشد و همهنگامبازدارندگی هایی را که بر آن اعمال می کند ، مورد تبیین و بررسی قرار دهیم .
ژئوپلیتیک و موازنه قدرت در دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه دریای خزر به دلیل مجاورت دو قدرت دائمی روسیه و ایران و ظهور جمهوری های نواستقلال، یکی از پویا ترین نقاط جهان است. همچنین پیوستگی منافع سایر بازیگران از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا با این کشور های ساحلی بر این پیچیدگی و پویایی افزوده است. در این زمینه، وجود ذخایر انرژی منطقه و توجه به منطقه به عنوان راهروی تجارت و حمل و نقل، پیامد هایی را برای کشور های منطقه و بازیگران فرامنطقه ای در زمینه استقلال، ثبات و امنیت به دنبال داشته است. این نوشتار به پویایی های کنونی کشورهای ساحلی دریای خزر در مسائلی مانند انرژی، اختلاف های نظامی و کشف توازن ژئوپلیتیک قدرت در منطقه پرداخته است و فرصت ها و تهدیدهای شایان توجه این مؤلفه ها را با توجه به موقعیت راهبردی این منطقه، آرایش منابع و رقابت بازیگران ارزیابی می کند. بنابراین، پرسش نوشتار آن است که مؤلفه های پویای سیاسی، اقتصادی و نظامی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چه تأثیری بر موازنه قدرت در خزر داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه نوشتار آن است که رقابت بین کشور های حوزه خزر در مسائل راهبردی و انرژی سبب صف بندی سیاسی بین آن ها و موازنه قدرت در خزر شده است.
بازگشت امر سیاسی از دیدگاه شنتال موف و ارنستو لاکلائو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مهر و آبان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
سیاست آوردگاهی به حساب می آید که در آن قطب های متعارض در برابر یکدیگر صف کشیده راه را برای آزادی، هژمونی و شکل گیری رژیم های حقیقت فراهم می سازند. اعتقاد به سیاست به عنوان آوردگاهی که تعارض های هویتی همدیگر را تعیین حدود می نمایند مورد توجه لاکلائو و موف به حساب می آید. این دو در صددهستند تا از دموکراسی های موجود دموکراسی زدایی کرده تا بتوان دموکراسی در فضای پسا دموکراتیک صورت بندی نمایند.بنابر این، بازگشت امر سیاسی نتیجه شالوده شکنی دموکراسی های موجود غربی است بدین گونه که مجموعه های از غیریت ها که دشمن تلقی می شوند به درون گفتمان دموکراتیک راه یافته، رقیب به حساب آیند. فرایند این نقل و انتقال از سیاست و گفتمان به امر سیاسی موضوع این نوشته است. شنتال موف در کتاب بازگشت امر سیاسی تلاش کرده است تا با نقد وضع موجود مردم سالاری های مدرن راه را برای ورود غیریت ها بر سر خوان مردم سالاری رادیکال و متکثر غربی هموار نماید.
اهمیت نظریه سیاسی در نسبت با علم سیاست بررسی و نقد کتاب فهم نظریه های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مهر و آبان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
اسپریگنز در کتاب «فهم نظریه های سیاسی» بین علم سیاست و نظریه سیاسی تفکیک قایل می شود بحران ها و مشکلات در قلمرو سیاست آمریکایی صاحبنظران شبیه به او را به این امر سوق می دهد که عمل زدگی افراطی در سیاست امریکایی باعث شده تا سیاست از غایت اصلی خود که مدیریت امر و خیر عمومی است، دور افتد. این مساله، انگیزه ای برای نوشتن این مقاله شد. تا نشان دهیم که در کنار سهم بالای علم سیاست در تحلیل و شناخت سیاست عملی، سهم نظریه سیاسی نیز دیده و این مدعا تبیین شودکه نظریه سیاسی برای اسپریگنز اگرچه جایگزین علم سیاست نمی شود؛ به صورت زیربنایی مسئولیت های سیاست را در نسبت با غایات و آرمان های کلاسیک های اندیشه سیاسی غرب دوباره طراحی می کند . روش این مقاله تبیینی و براساس الگوی نویسنده کتاب یعنی تمرکز بر منطق درونی در نظریه سیاسی و نیز تبیین مفهوم «نسبت» به عنوان مقوله واجد دو طرف مستقل و متضمن شاخص های درونی امر رابطه است . نتیجه این که خصلت عمل زدگی سیاست گاه غایت اصلی آن را که پی گیری خیر عمومی است، از دسترس سیاست عملی خارج می کند. نظریه سیاسی می تواند با داشتن سویه های تشخیصی، انتقادی و کارکرد انضمامی سیاست را به فراموشی امر عمومی زینهار بدهد و متفکران را به چاره جویی پیوسته فرا بخواند.
تحلیل و نقد کتاب الثابت و المتحول (سنت و تجدد)(مقاله علمی وزارت علوم)
ادونیس، در کتاب الثابت و المتحول ( سنت و تجدد) ، بازشناسی، تبیین و تحلیل دیالکتیک سنت و تجدد را در فرهنگ اسلامی و در حوزه های دینی ، سیاسی، فکری، و ادبی ( شعر) از ظهور اسلام تا عصر حاضر دنبال می کند . به باور وی ، تصلب سنت در عرصه های دینی ، فکری و ادبی ، عرصه را برای تجدد و نوآوری در هر یک از این حوزه ها تنگ و دشوار می سازد . چنان که تنها رویکرد تاویلی به سنت یا اعراض از آن راهی به آرمانشهر تجدد و نوآوری خواهد گشود . بی تردید ، بررسی عمیق و گسترده ی وی از میراث مکتوب فرهنگ و تمدن اسلامی ، افق های تازه ای در حوزه ی علوم انسانی به طور عام و شعر و ادب به طور خاص می گشاید . نوشتار حاضر ، ملاحظلات تحلیلی - انتقادی به این کتاب و مفاهیم مطروحه در آن خواهد داشت.
رابطه سعادت و فضیلت از دیدگاه ارسطو و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
تبیین مسئله سعادت و فضیلت در نظام فکری ارسطو به عنوان معلم اول و فارابی به عنوان معلم ثانی گره-گشای مهم ترین مسائل حکمت عملی یعنی اخلاق و سیاست بوده است. مسئله ی اساسی این نوشتار بیان رابطه ی فضیلت و سعادت است. اطلاق عنوان کمال اول به فضیلت و کمال ثانی به سعادت و حصول سعادت از طریق فضیلت بر مبنای رعایت حدوسط، در نگرش این دو فیلسوف مشایی بهترین رابطه لحاظ شده این دو مسئله است. از طرفی به کارگیری طرح مدینه ی فاضله توسط فارابی و تأکید بر آن به این دلیل بوده که تحقق سعادت فردی منوط به سعادت اجتماع است و این مسئله را بیان می کند که فارابی سعادت را در نظام اجتماعی هم به صورت کامل به کاربرده است. هردو فضیلت را برحسب جنس ملکه و برحسب نوع حدوسط می دانستند. باوجوداین اشتراکات اختلافاتی در دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد که مهم ترین آن ها تفاوت در نگرش این دو متفکر بوده است؛ ارسطو سعادت را مسئله ای اخلاقی و نه دینی دانسته، ولی فارابی سعادت را مسئله دینی و اخلاقی قلمداد کرده و اساس هستی شناسی خود را بر مبنای توحید بنانهاده است. نقطه افتراق دیگر این دو فیلسوف در تحقق سعادت است که ارسطو سعادت را به این دنیا محدود می داند ولی فارابی علاوه بر سعادت دنیوی به سعادت قصوی معتقد است که همان قرب به کمال خداوند است و در این دنیا محقق و حاصل نمی شود. فارابی با این تفکر به سعادت جنبه و حیثیتی عرفانی بخشیده است. علاوه بر این در مشهورترین تقسیم فضیلت که مشترک بین ارسطو و فارابی است، ارسطو بر نقش فضایل عقلانی در تحصیل سعادت اعتقاد داشته اما فارابی هرچند سعادت را درگرو کسب فضایل دانسته، درعین حال مهم ترین نقش را به فضایل اخلاقی داده است و به سعادت اجتماعی در قالب مدینه ی فاضله توجه بیش تری نموده است.
نقش تصوف شهری عامه در تحولات سیاسی و اجتماعی آناتولی در سده های هفتم و هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سده های هفتم و هشتم هجری از ادواری بود که تصوف و طریقت های مختلف صوفیانه از نقش پررنگی برخوردار بوده اند. این امر در آناتولی به صورت بارزتری نمایان بود. با بررسی طریقت های فعال مختلف این دوره، معلوم می شود که برخی از آنها خصوصیات و ویژگی های مشترکی داشته اند و جریان مشترکی را شکل داده بودند که ما از آن با عنوان «تصوف شهری غیرحکومتی» نام برده ایم. این نوع تصوف، از زبان پیچیده ای برخوردار نبود و سعی داشت با بیانی ساده و همه فهم، به مقاصد اخلاقی و اجتماعی خود دست یابد. این نوع تصوف، بر عرصه عمل بیشتر از نظر تأکید داشته است و آن را در هم جوشی با طبقات مختلف عامه مردم نشان می داد. دومین ویژگی مهم این نوع تصوف، شهری بودن آن است که ناشی از پیوند تنگاتنگ آن با طبقات اصناف و پیشه وران شهری بود. در این پژوهش، آن را در سه کارکرد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار دادیم.