مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
توازن قدرت
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس به دلایل مختلف ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک همواره از جایگاه و اهمیت ویژه ای در سیاست جهانی برخوردار بوده است. این منطقه به تنهایی با داشتن بیش از 60 درصد از ذخایر نفت دنیا و حدود 40 درصد از ذخایر گازی جهان، به عنوان یک هارتلند اقتصادی دارای جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی قدرت های بزرگ جهانی است. یکی از کشورهایی که در سال های اخیر توجه ویژهای به خلیج فارس داشته است، جمهوری خلق چین است. این کشور جهت تداوم رشد اقتصادی خود که مهم ترین ابزار مشروعیت ساز حزب کمونیست است، نیاز روزافزونی به نفت خلیج فارس پیدا کرده است و در این میان ایران و عربستان به عنوان پایه های دیپلماسی نفتی چین در خلیج فارس به ترتیب 9 و 19 درصد از نفت وارداتی چین را تأمین می کنند. از این رو پژوهش حاضر در صدد است تا به تحلیل و بررسی تأثیر حضور چین در خلیج فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. پژوهش حاضر با توجه به حضور چین در خلیج فارس، سه سناریوی امنیتی را در مورد امنیت این منطقه فراروی ایران می نهد: «سناریوی امنیت آمریکامحور»، «سناریوی امنیت دسته جمعی» و «سناریوی توازن قدرت» و منافع و معایب هر کدام را توضیح داده و در پایان به این نتیجه می رسد که محتمل ترین سناریوی پیش روی ایران در مورد امنیت خلیج فارس، توازن قدرت در مقابل آمریکا و متحدین عربی اش از طریق ایجاد تفاهم استراتژیک با چین است.
ژئوپلیتیک و موازنه قدرت در دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه دریای خزر به دلیل مجاورت دو قدرت دائمی روسیه و ایران و ظهور جمهوری های نواستقلال، یکی از پویا ترین نقاط جهان است. همچنین پیوستگی منافع سایر بازیگران از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا با این کشور های ساحلی بر این پیچیدگی و پویایی افزوده است. در این زمینه، وجود ذخایر انرژی منطقه و توجه به منطقه به عنوان راهروی تجارت و حمل و نقل، پیامد هایی را برای کشور های منطقه و بازیگران فرامنطقه ای در زمینه استقلال، ثبات و امنیت به دنبال داشته است. این نوشتار به پویایی های کنونی کشورهای ساحلی دریای خزر در مسائلی مانند انرژی، اختلاف های نظامی و کشف توازن ژئوپلیتیک قدرت در منطقه پرداخته است و فرصت ها و تهدیدهای شایان توجه این مؤلفه ها را با توجه به موقعیت راهبردی این منطقه، آرایش منابع و رقابت بازیگران ارزیابی می کند. بنابراین، پرسش نوشتار آن است که مؤلفه های پویای سیاسی، اقتصادی و نظامی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چه تأثیری بر موازنه قدرت در خزر داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه نوشتار آن است که رقابت بین کشور های حوزه خزر در مسائل راهبردی و انرژی سبب صف بندی سیاسی بین آن ها و موازنه قدرت در خزر شده است.
جایگاه نظریه ژئوپلیتیک مکیندر در سیاست های جهانی بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
531 - 551
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، جایگاه و تأثیر اندیشه هالفورد مکیندر، واضع نظریه قلب زمین، در سیاست های جهانی بریتانیا طی سه دوره زمانی از اوایل قرن بیستم تا زمان حاضر بررسی شده است. این مقاله، ضمن توجه به روند تکامل تاریخی و سیر تکوین دیدگاه ژئوپلیتیک مکیندر، با بررسی متغیرهای موقعیت سرزمینی، قدرت، جبر ژئوپلیتیک و رقابت های ژئوپلیتیک، جایگاه این نظریه در روابط خارجی بریتانیا را مورد مطالعه قرار می دهد. امتیازها و ضعف های ژئوپلیتیک بریتانیا، موقعیت سرزمینی آن و ارتباط معنادارش با عامل قدرت در حوزه سیاسی و اقتصادی این کشور اهمیت بسیاری دارد. این دیدگاه که نظریه هارتلند برای رهایی از تنگناهای جبر ژئوپلیتیک بریتانیا و در راستای توسعه امپراتوری بوده است، بررسی می شود. مکیندر ابتدا در شناخت امتیازها و ضعف های ژئوپلیتیک بریتانیا، و در مرحله بعد، برای ارائه راه حل به منظور جلوگیری از افول امپراتوری و نیز استمرار و نفوذ آن در عرصه جهانی تلاش کرد. اسناد ارائه شده، نشان می دهد که نوع و مدل روابط خارجی بریتانیا با جهان، به ویژه در راستای حفظ توازن قدرت و استمرار نفوذ این کشور، تا حد چشمگیری تحت تأثیر نظریه مکیندر بوده است که در برخی نقاط جهان، از جمله خاورمیانه همچنان ادامه دارد.این تداوم، در مناسبات و تعاملات جهانی این کشور و روابط ویژه اش با ایالات متحده آمریکا پس ازجنگ جهانی دوم عینیت و نمود بیشتری داشته است.
تاثیر سلاح های هسته ای بر تداوم ساختار نامتوازن تک قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهارم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۱
101 - 122
حوزه های تخصصی:
پایان جنگ سرد و پیدایش لحظه ی تک قطبی، سبب شکل-گیری مناظره ای پرمشاجره شده است، حول این که چگونه می توان غیبت یک ائتلاف توازن بخش علیه ایالات متحده را توضیح داد. تمرکز نزدیک به هژمونیک قدرت در یک کشور، همیشه دیگر قدرت های بزرگ را به سوی یک ائتلاف توازن بخش سوق داده است، که توسط نظریه توازن قدرت به عنوان یک قانون آهنین مورد توجه قرارگرفته است. چرا هیچ توازن بخشی علیه ایالات متحده بر نمی خیزد؟ چرا به رغم پیش بینی نظریه ی توازن قدرت، دیگر قدرت ها علیه تمرکز نزدیک به هژمونیک قدرت ایالات متحده دست به ائتلافی توازن بخش نزده اند؟ پاسخ این است که در یک جهان اتمی هدف توازن (تضمین بقای دولت ها) می تواند تحت شرایط تک قطبی به دست آید و مانع تجدید یک توازن قدرت در سیستم شود.
ساختارشناسی داستان رستم و اسفندیار و توازن قدرت در اندیشه سیاسی ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
215 - 242
حوزه های تخصصی:
در داستان رستم و اسفندیار شاهد نبرد دو پهلوان نامی هستیم که یکی بر این باور است که «نبیند مرا زنده با بند کس» و دیگری به صراحت می گوید «نباشد ز بند شهنشاه ننگ». آن چه فرجامِ ناگزیرِ داستان را به نبرد این دو پهلوان می کشاند، تفاوت نگاه آن دو به نهاد شاهی و نهاد پهلوانی است که یکی برخاسته از سنت ایران پیش زرتشتی و دیگری برگرفته از اصلاحات زرتشت است. در این مقاله با روش ساختارگرایی جای گاه نهاد پهلوانی و مناسبات آن با نهاد شاهی در دو سنت پیش لهراسپی و لهراسپی-گشتاسپی بررسی می شود. از ویژگی های مهم نهاد پهلوانی در سنت پیش لهراسپی وجود خاندان نیرم به عنوان نماینده گوهر پهلوانی، اعتبار اقناع کننده هویت پهلوانی، استقلال و آزادی پهلوان، وساطت میان شاه و مردم، نظارت بر دادورزی نهاد شاهی و محدودکردن قدرت شاه را می توان برشمرد. در سنت لهراسپی-گشتاسپی پهلوان متعلق به خاندان شاهی است، هویت معتبری ندارد و دست بسته و مطیع مطلق فرامین است و نقشی جز جنگیدن زیر درفش شاه ندارد. در مقابل این نهاد، نهاد شاهی اقتداری نامحدود دارد و هیچ نهادی برای نظارت بر عمل کرد شاه و تحدید آزمندی های او تعریف نشده است. به نظر می رسد سنت لهراسپی-گشتاسپی محصول اصلاحاتی است که شخص زرتشت یا موبدان به نام زرتشت انجام داده اند.
جایگاه وتأثیرکارکردهای نظارتی حزب برقدرت نرم جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
139-161
حوزه های تخصصی:
حزب ازباب فریضه امربه معروف ونهی ازمنکر،ازجایگاه فقهی ودینی برخورداراست وازطرف دیگر،دارای پایگاه عقلی ومردمی،تحت عناوین اجتماعات وتشکلهای سیاسی می باشد وبه همین دلایل درجمهوری اسلامی ایران، از جمله ،جلوه های عینی آزادی عقیده ،بیان و نماد مردم سالاری دینی وازمؤلفه های دینی وملی قدرت نرم، به شمارمی آید وازمصادیق وتضامین حقوق سیاسی مردم وحافظ ومروج احکام دین اسلام،خواهدبود.این پژوهش که باهدف،تبیین کارکردهای نظارتی حزب ونقش آن برقدرت نرم جمهوری اسلامی وبه روش تحلیل محتوای کتابخانه ای تدوین شد.ازنگاه اسلام ،نظریات حضرت امام خمینی(ره) و قوانین ومقررات موضوعه،بررسی گردید.تجربه بجامانده از فعالیتهای حزبی درایران حاکی ازاین است که بعدازسال1357شمسی،احزاب به لحاظ محوریت قراردادن دین اسلام،طرداستبدادواستعمار،بارویکردی جدید وباهدف توازن قدرت واستقلال گرایی ملی ،فعال گردیدنددرذیل بیرق ولایت مطلقه فقیه،ضمن افزایش مشارکت مردم درحمایت از نظام واقدام به نیروسازی سیاسی به تقویت قدرت نرم و اقتدارملی می پردازند. لذا بخشی از یافته های این پژوهش ، می گوید که گرچه حزب، کارکردتکثرگرایانه دارد امّاازنگاه اسلام،عامل وحدت میان مسلّمین می باشد بنابراین نتیجه حاصل از این نوشتار،چنین است که حزب،یکی از عوامل مهّم وتأثیرگذارضمانت ونظارت بر حقوق وآزادیهای ملّت است وبه مردم ،کمک خواهدکردتادردفاع از آرمانهای جمهوری اسلامی ،راه درست راانتخاب کنند وباعث مشارکت حداکثری مردم درانتخاباتها وتقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی می شوند.
تحلیلی بر راهبرد اتحادهای آمریکا در خاورمیانه و گزینه های محتمل در قبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
از دوران جنگ سرد اتحادها و ائتلاف های متعددی در منطقه خاورمیانه میان برخی بازیگران منطقه ای و یکی از قدرت های بزرگ فرامنطقه ای شکل گرفته اند. اکثر این اتحادها بر اساس تئوری توازن تهدید استفان والت قابل توضیح بوده اند. در دوران پس از جنگ سرد، آمریکا با حضور نظامی مستقیم در منطقه تلاش کرد تا توازن مطلوب خود را برقرار نماید – امری که هزینه های سنگینی بر آن کشور تحمیل کرده و سرانجام بی نتیجه بوده است. در شرایط بی نظمی کنونی در منطقه، به نظر می رسد هزینه حفظ اتحادهای سنتی برای آمریکا سنگین تر از منافع آن شده است. رئیس جمهور جدید آمریکا نیز آشکارا فوائد چنین هزینه هایی در دوره های قبل از خود را زیر سؤال برده است. با توجه به ظهور بازیگران غیردولتی و تعدد و پیچیدگی منابع تهدیدکننده منافع آمریکا، ایالات متحده ناگزیر باید به سوی مدل جدیدی برای کسب حداکثر منافع در عین کاهش هزینه های خود در منطقه حرکت کند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این بوده که پارادیم اتحادهای ایالات متحده در منطقه خاورمیانه چرا و به چه سمتی در حال تحول است و گزینه های جایگزین آمریکا در منطقه به ویژه در ارتباط با ایران چیست؟ فرضیه پژوهش این است که پارادایم اتحادهای آمریکا در منطقه به شکلی در حال تغییر است که احتمالا به استراتژی موازنه از راه دور با هدف توازن قدرت در منطقه روی آورده و نوعی توازن فرساینده در خاورمیانه برقرار خواهد کرد که طی آن، از قدرت همه بازیگران منطقه ای به جز اسرائیل کاسته شده و هزینه مشکلات منطقه برای سایر قدرت های فرامنطقه ای همچون چین افزایش خواهد یافت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا به بررسی برخی اسناد تازه منتشر شده از سوی اندیشکده های آمریکایی پرداخته است. این اسناد به گونه ای انتخاب شده اند که معرف سلائق و گرایش های گوناگون در سیاست خارجی آمریکا باشند. در شرایط حاضر هیچ گونه اجماعی در میان نخبگان و سیاستمداران آمریکایی به چشم نمی خورد و دولت ترامپ نیز هنوز هیچ استراتژی جهانی مشخصی را تدوین و اعلام نکرده است. با این حال می توان تصور کرد که اتخاذ راهبرد موازنه از راه دور احتمالاً در سال های آینده طرفداران بیشتری در واشنگتن خواهد یافت. این تصور درواقع فرضیه پژوهش را تشکیل داده و بیانگر آن است که هدف مطلوب آمریکا در این مدل،توازن قدرتِ فرساینده میان ایران، ترکیه و عربستان در عین افزایش هزینه ها برای سایر قدرت های رقیب به ویژه چین است. لذا در دوره جدید، این اهداف از طریق تلفیقی پارادوکسیکال از حفظ حضور نظامی و ظاهر تهدیدکننده همزمان با کاهش درگیری عملیاتی آمریکا در خاورمیانه تأمین خواهد شد.
تداوم دوران گذار در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
39 - 70
حوزه های تخصصی:
نظام بین الملل به عنوان قالب نظری و عملی کنشگران در طول تاریخ همیشه دچار تحول و دگرگونی بوده و اشکال مختلفی را به خود دیده است. نظام بین الملل متشکل از دو بعد اساسی ساختار و هنجار می باشد که این دو امر به عنوان سنگ بنای سیستم جهانی اگر دچار تحول شوند، نظام بین الملل نیز دگرگون خواهد شد. تغییر سیستم از وضعیت چندقطبی به دوقطبی به دلیل تغییر در دو اصل اساسی فوق نمونه ای از این امر در عرصه تاریخی است. پس از پایان نظام دوقطبی سیستم بین الملل با اتکاء بر ساختار و هنجاری متمایز از گذشته در مرحله گذاری طولانی قرار گرفت. حال این سؤال مطرح می شود که چرا نظام بین الملل دوقطبی پس از فروپاشی شوروی درطی نمودن مرحله گذار یا انتقال در جهت نیل به سیستم نهادینه شده جدید دچار فرآیندی طولانی شده است؟ در پاسخ، این فرض آزمون می شود که با فروپاشی نظام دوقطبی در 1991، آنچه دچار تحول اساسی شد تنها بعد هنجاری سیستم دوقطبی بود و بعد ساختاری آن با وجود آسیب دیدگی به دلیل اتکال مسکو بر توان قدرت بازدارندگی اتمی و در نتیجه بقای توازن هسته ای میان دو بازیگر سیستم ساز روسیه و آمریکا همچنان برقرار است.
جنگ داخلی سوریه و افزایش تقابل روسیه و آمریکا در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
153 - 186
حوزه های تخصصی:
جنگ داخلی سوریه که در 7 سال گذشته مهم ترین بحران خاورمیانه لقب گرفته، این منطقه را به صحنه رقابت و تقابل قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل کرده است. گستردگی جغرافیای منازعه، حجم بالای خسارت وارده، وقوع خشونت های بسیار شدید و نیز حضور مستقیم و غیر مستقیم تعداد بی شماری از بازیگران نظام بین الملل در صحنه نبردهای عملیاتی موجب شده است تا از این بحران به عنوان یکی از نمونه های منحصر به فرد در یک دهه اخیر یاد شود. ماهیت پدیده های بین المللی نشان داده است که قدرت های بزرگ در یک ساختار چندجانبه، به موازات همکاری و رقابت، درصدد تبیت موازنه قدرت در محیط بین المللی هستند. با وقوع بحران در سوریه نشانه هایی از این نوع روابط میان روسیه و ایالات متحده از سال 2011 مشاهده شده است. روسیه طی سال های اخیر بازیگر اصلی در سوریه بوده و در میان بازیگران خارجی در سوریه قوی ترین طرف بوده است، اما در طرف مقابل ایالات متحده هم با داشتن ابزارهای متعدد و به بهانه مقابله با خطر داعش و جلوگیری از نفوذ ایران در سوریه در این کشور بحران زده به ایفای نقشی پرداخته است که هم سو با منافع روسیه نبوده است. به این ترتیب تقابلی آشکار و پنهان بین روسیه و آمریکا در سوریه پدید آمده است.
واکاوی پویایی های قدرت در خانواده: یک نمونه مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
300 - 316
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی مولفه های قدرت در خانواده است. روش پژوهش: این مطالعه با روش کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند از نوع متجانس بود به این ترتیب که 12 نفر از زنان و مردان متاهل اعم از راضی و ناراضی از زندگی زناشویی بود که براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده های گردآوری شده به کمک تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج شش مقوله اصلی را نشان داد که عبارت بودند از 1) منابع قدرت (قانونی، فردی، زوجی، خانوادگی) 2) توزیع قدرت (براساس توامندی های فردی، منابع قدرت بیرونی، جنسیت و سن) 3) راهبردهای دستیابی به قدرت (راهبردهای سازگار و ناسازگار) 4) آسیب شناسی قدرت (نبود سلسله مراتب قدرت، تنظیم قدرت بر اساس منابع بیرونی و عجز یک یا هر دو زوج در تنظیم قدرت) 5) هدف از قدرت یابی (فردیت طلبی، زوجیت طلبی و آرمان جویی خانوادگی) 6) آثار قدرت در خانواده (آثار منفی و آثار مثبت). نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان گفت قدرت در خانواده سازه ای چند بعدی و پویا است که آسیب های آن می تواند خانواده را به آشفتگی سوق دهد و بالعکس
بازشناسی ابعاد روی آوری چین به خلیج فارس و سناریوهای امنیتی فراروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس به دلایل مختلف ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک همواره از
جایگاه و اهمیت ویژه ی در سیاست جهانی برخوردار بوده است. این منطقه با داشتن
بیش از 60 درصد ذخایر نفت دنیا و حدود 40 درصد ذخایر گازی جهان، به عنوان
هارتلند اقتصادی جایگاه ویژه ی در سیاست خارجی قدرت های بزرگ جهانی دارد. یکی
از کشورهایی که در سال های اخیر توجه ویژه ی به خلیج فارس کرده، جمهوری خلق
چین است. چین برای تداوم رشد اقتصادی خود به عنوان مهم ترین ابزار مشروعیت ساز
حزب کمونیست، نیاز روزافزونی به نفت خلیج فارس پیدا کرده است. پژوهش حاضر با
روش توصیف ی تحلیلی درصدد است به واکاوی و بررسی تأثیر حضور چین در خلیج
فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. پرسش بنیادی این پژوهش
این است که سناریوهای امنیتی ایران در قبال حضور چین در خلیج فارس کدام اند؟
براساس این پرسش، درباره امنیت این منطقه سه سناریو فراروی ایران قرار دارد:
«سناریوی امنیت آمریکامحور « ،» سناریوی امنیت دسته جمعی » و «سناریوی توازن
قدرت ». نتایج این تحقیق نشان م یدهد که ظاهراً محتمل ترین سناریوی پیش روی
ایران در ارتباط با امنیت خلیج فارس، توازن قدرت در مقابل آمریکا و متحدان عربی
این کشور با ایجاد تفاهم استراتژیک با چین است.
الگوی رفتاری قدرت های منطقه ای در مدیریت بحران (مسئله فلسطین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
133 - 160
حوزه های تخصصی:
در فرایند مدیریت بحران الگوهای رفتاری قدرت های منطقه ای نقش انکار ناپذیری دارد. تمرکز پژوهش حاضر، بررسی الگوهای رفتاری قدرت های منطقه ای در مدیریت بحران فلسطین است که به درگیری بین قدرت های منطقه و ائتلاف های آن ها تبدیل شده است. سؤال پژوهش حاضر این است که با توجه به مدل های رئالیستی در مدیریت بحران، الگوی رفتاری بازیگران منطقه ای در مدیریت بحران فلسطین چگونه بوده است؟. به نظر می رسد که در مدیریت بحران فلسطین علی رغم وجود الگو هایی از جنگ تهاجمی و سیاست مبتنی بر قدرت و نیز انجام توافقات صریح در قالب پیمان ها، مهم ترین الگوی رفتاری بازیگران منطقه ای در بحران فلسطین الگوی مبتنی بر رویکرد توازن قدرت بوده است. این پژوهش براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی می باشد. در مسئله فلسطین قدرت های منطقه ای مانند ایران، عربستان، ترکیه تابع منطق توازن قوا هستند براساس این رهیافت هیچ کشوری نمی تواند بازیگر دیگر را حذف کند و هر یک از قدرت ها براساس اصل بقا متحدین از حذف یک طرف در منطقه جلوگیری می کنند و بحران تداوم می یابد.