مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
سیاست
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۲
127 - 151
حوزه های تخصصی:
آیت الله خویی از مراجع تقلیدی است که دوران حیات او از جنبه های مختلف قابل بررسی است؛ از سویی، عمده حیات مرجعیت او در دوران حزب بعث سپری گردید که تجریه رویارویی یکی از مراجع جوان نجف (آیت الله سید محمدباقر صدر) با حزب بعث به شهادت ایشان انجامید و از سوی دیگر، نظامی دینی به دست یک مرجع تقلید در همسایگی عراق تأسیس شد که دوران حیات و تثبیت خود را طی می کرد. این شرایط در کنار جنگ بین دو کشور ایران و عراق، شرایط ویژه ای را برای آیت الله خویی به وجود آورد. این شرایط از آیت الله خویی کارگزاری می سازد که کنش سیاسی او با ساختار (حزب بعث) مهم و برای فهم و تحلیل نهاد مرجعیت راهگشاست. از این رو دغدغه اصلی مقاله، تحلیل کنش سیاسی آیت الله خویی در دو دوره حسن البکر و صدام حسین برای فهم بهتر از مناسبات نهاد مرجعیت و سیاست در عراق است. دست آورد مهم مقاله را می توان در این نکته دانست که با توجه به شرایط نابسامان اجتماعی و استبداد سیاسی، اولویت ایشان، حفظ حوزه علمیه و کیان تشیع در عراق و منطقه و نیز برقراری نسبتی با نظام انقلابی شیعی در ایران بود
تبیین مراحل تعلیم و تربیت سیاسی (گذرگاه سیاست پذیری) بر مبنای مراحل رشد شناختی با تأکید بر دوره های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوسازی مسیر رشد و بالندگی ساحت های سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران موضوعی است که بیش از هر چیز می تواند دستیابی به اهداف آموزشی این نظام را تضمین نماید. در این میان، ساحت اجتماعی سیاسی با تحقق اهداف آموزشی آن می تواند متضمن مفاهیمی چون شهروند مسئول، نقش آفرین و مشارکت کننده ای باشد که هر نظام آموزشی درپی تربیت آن است. در این پژوهش نگارندگان برای دست یافتن به پاسخ این پرسش که گذرگاه سیاست پذیری در نظام تعلیم و تربیت چیست و مراحل آن مبتنی بر رشد شناختی با تأکید بر دوره های تحصیلی کدام است، ضمن پرداختن به مفهوم سیاست بر اساس سه رویکرد کلاسیک، جدید و اسلامی و ارائه تعریف مورد نظر این پژوهش، سعی در مفهوم پردازی گذرگاهی داشته اند که متربیان با عبور از مراحل آن تحت عنوان گذرگاه سیاست پذیری و تعلیم و تربیت سیاسی، بتوانند مفاهیم و تحلیل های سیاسی را با توجه به دوره های آموزشی مبتنی بر ویژگی های رشدی خویش درک نموده و با برخورداری از نگرشی سیاسی و اجتماعی صحیح، بر اساس مصلحت اجتماعی رفتار و تصمیم گیری نمایند. دستاوردهای این پژوهش در حوزه عمل، علاوه بر جنبه های تربیتی حائز اهمیت نظام تعلیم و تربیت کشور در دوره آموزش عمومی و آموزش عالی، سبب افزایش مشروعیت و ارتقای کیفی نظام سیاسی کشور در گرو حضور و نقش آفرینی مسئولانه شهروندان در صحنه های سیاسی و اجتماعی خواهد شد. به این منظور، پژوهش آمیخته حاضر با روش کیفی کمی کیو در سه مرحله مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل آن از طریق کدگذاری به روش استراوس و کوربین، اولویت بندی مقوله ها و تحلیل بر اساس آزمون غیرپارامتری فریدمن و سپس ادغام و نام گذاری مراحل شش گانه تعلیم و تربیت سیاسی (گذرگاه سیاست پذیری) انجام شد. در انتهای پژوهش، مراحل به دست آمده با اهداف یادگیری بلوم در سه حیطه شناختی، عاطفی و روانی حرکتی و همچنین دوره آموزشی مبتنی بر مراحل رشدی دانش آموزان مقایسه و مورد بررسی قرار گرفت.
رابطه اخلاق و سیاست در اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
117 - 140
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی رابطه اخلاق و سیاست و ایجاد تعامل میان نظریه اخلاقی و نظریه سیاسی، یکی از مسائل پایدار و پر اهمیت در تاریخ تطور اندیشه سیاسی محسوب می شود. با توجه به قلّت رویکرد تئوریک به این موضوع در اندیشه سیاسی متفکران اسلامی و تمرکز پژوهش های پیشین در این حوزه بر نسبت سنجی میان این دو مفهوم در ساحت عمل؛ در این نوشتار تلاش شده با تمرکز بر اندیشه آیت الله جوادی آملی که در هر دو حوزه اخلاق و سیاست آثار قلمی و کلامی دارند، اولاً به تبیین نظریه اخلاقی و سیاسی ایشان پرداخته شود و ثانیاً بر اساس تقسیم بندی هایی از اخلاق مانند اخلاق فردی و اجتماعی، اخلاق دینی و فرادینی، اخلاق باور و رفتار، اخلاق توصیفی و هنجاری، رابطه اخلاق و سیاست در دیدگاه ایشان مورد واکاوی قرار گیرد و در نهایت با جمع بندی و نقد رابطه این دو مفهوم در آموزه های این متفکر ، به سؤال اصلی پژوهش که تبیین اصول الگوی مطلوب رابطه اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی اسلامی با رویکردی فلسفی است، پرداخته شود. بر همین مبنی بر اساس روش هرمنوتیک متن محور و با رویکرد توصیفی هنجاری آثار سیاسی و اخلاقی آیت الله جوادی آملی مورد مداقه واقع شده است و نظریه مختار از آموزه های ایشان در پیوند این دو حوزه استنتاج خواهد شد.
درآمدی بر رابطه سیاست و زندگی روزمره در ایران؛ بررسی موردی جنگ شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه سیاست با زندگی روزمره از پیروزی انقلاب اسلامی غلظت و آمیختگی بیشتری یافت. با شروع جنگ تحمیلی، بویژه جنگ شهرها، زندگی روزمره ایرانیان وارد حالت اضطراب آن دوره شد. از آنجا که نظام سیاسی به طور مستقیم مسئول اداره و پیشبرد جنگ بود وارد زندگی روزمره نیز می شد. این ورود و چگونگی اثرگذاری و توصیف معنای آن برای تجربه زیسته اعضای عادی جامعه ایران مرکز ثقل این نوشتار است. جنگ شهرها با درگیر کردنِ بی واسطه غیرنظامی ها با جنگ، بستر مسائل اجتماعی و سیاسی بوده است. برای فهم این موضوع، با توجه به فاصله زمانی و مکانی کنونی ما از آن، نگرش پدیدارشناختی می تواند مفید باشد؛ بنابراین، به طور کلی تلاش ما معطوف است به اینکه اجازه دهیم تجربه زیسته فرد از پدیده جنگ شهرها، به آشکارگی درآید. در این چارچوب، پرسش محوری ما این است که چگونه جنگ شهرها سبب پدیدار شدنِ زندگی روزمره به مثابه وضعیتی سیاسی در تجربه زیسته ایرانیان شد؟ عمده ترین پاسخ نیز این است که جنگ سبب فرارویِ ارگانیسم اجتماعی، زندگی روزمره، جنگ شهرها و سیاست از حدود مرسوم شان شد و آمیختگی آن ها با یکدیگر، وضعیت بسیج ایدئولوژیک را برای ساخت سیاسی فراهم تر از قبل کرد.
زیبایی شناسی و سیاست با تمرکز بر دولت فاشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۳
1 - 29
حوزه های تخصصی:
پدیدار شدن واژه زیبایی شناسی در اواخر سده ی هجدهم در معنای لذت بی طرفانه بود. از نیمه ی دوم سده ی نوزدهم با طرح نظریه ی پایان هنر هگل و پیدایش ایدئولوژی ها و جریان های هنری مدرن، نسبت زیبایی و سیاست اهمیت یافت. چنان که در نیمه ی نخست قرن بیستم در دو دولت تمامیت خواه کمونیسم و فاشیسم آثار این پیوند مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفت. در مقاله ی حاضر این پرسش اساسی طرح شده است که ایده ی زیبایی شناسانه شدن سیاست چگونه سبب تحکیم و ابزار مشروعیت آفرینی دولت می گردد؟ مفروضه ی نوشتار حاضر با تمرکز بر دولت فاشیستی، بررسی ساز و کارهای زیبایی شناسی فاشیستی است که با حذف نظریه ی خودآئینی فرهنگ و هنر، این بار همچون تکنیک سلطه در خدمت ساخت و مشروعیت بخشی دولت عمل می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد پدیداری عینی سبب پالایش زیبایی شناختی قدرت دولت، تقویت و ضروری ساختن جنگ و خشونت و هم چنین حمایت از سرعت و فناوری در جهت وصول به اهداف این دولت تام گردیده است. مقاله از چارچوب نظری زیبایی شناسی انتقادی بهره برده و به روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده است.
رویکردی انتقادی به اهداف و اغراضِ سیاسی در فرایند طراحی نقشه با نگاهی به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
227 - 246
حوزه های تخصصی:
نقشه ها به رسم معمول، باید بازتاب داده های طبیعی و انسانی و نیز یافته های کارتوگراف ها از عوارض و پدیده های روی زمین باشند؛ اما درحقیقت چنین نبوده است و در برخی موارد همراه با این حقایق، اهداف و اغراض سیاسی، نظامی و... دنبال می شود. جدایی ناپذیر بودن نقشه از زندگی انسان و نیز گستردگی و فراوانی کاربرد آن، باعث شده است تا بسیاری از زوایای آشکار و پنهانِ آن کمتر مورد توجه قرار گیرد. در کشور ایران با نگاهی گذرا، به این مسئله پی می بریم که تعصباتِ قومی و قومیت ها در طراحی نقشه ها به عینه دیده می شود و طراحانِ نقشه، عامدانه درصدد پر رنگ تر نشان دادنِ برتری و اکثریتِ یک قوم در سرزمین ایران بوده اند. درباره خلیج فارس ایران که یک موضوعِ فراملی است؛ نزاعِ حاصل از اغراضِ سیاسیِ آن در سال های اخیر در صدرِ اخبار و تنش های سیاسی مابینِ ایران و کشورهایِ حاشیه خلیجِ همیشه فارس بوده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و اسنادی و با رویکردی انتقادی به اهداف و اغراض سیاسی در فرایند طراحی نقشه ها می پردازد. یافته ها نشان می دهد که هرچند نقشه ها نخست، ساده و ابتدایی بودند و همه آن ها با هدف راهنمایی و نمایشِ عوارض زمین و به صورت کلی مفید و مورد استفاده عموم است؛ اما در گذرِ زمان، انواعِ گوناگونی از نقشه ها ترسیم شد که طمعِ ثروت اندوزیِ کارتوگراف ها، تعصبات قومی، انعکاساتِ سیاسی و قدرتِ قدرتمندان با اهداف و اغراضِ سیاسی در آن ها مشهود است.
بافت درونی کنایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون کنایه را دانشمندان بلاغت بیشتر از زاویه ساختار صوری نگریسته اند و نسبت به بافت درونی آن نیندیشیده اند. حال آنکه بررسی از این دیدگاه می تواند نه تنها بافت درونی آن را آشکار سازد، بلکه عوامل و مؤلفه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی نقش آفرین در این بافت را نیز روشن کند.اهمیت چنین نگاهی تازه به مبحث کنایه از آن جاست که با چنین ژرفکاوی می توان زبان را نه به عنوان عنصری جامد در مکالمه، بلکه به مثابه ابزاری زنده و پویا تلقی کرد که همگام با دگرگونیهای بنیادی در ژرف ساخت اقتصادی اجتماعی، خود را متحول می کند تا پاسخگوی نیازهای جدید، حسهای نو و اندیشه های نوین گردد.
کارل اشمیت و تئوریزه کردن خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در همه ادوار و جوامع، وجود خشونت واقعیتی انکارناپذیر بوده است و انتظار هم نمی رود از میان برود. ولی بشر همواره کوشیده است که با اتخاذ شیوه هایی آن را محدود سازد، البته به رغم تلاش بشر در این زمینه، هیچ کاهش چشمگیری دیده نشده است. گروهی از نظریه پردازان خشونت را ذاتی امر سیاسی می دانند. گوهر سیاست از این منظر، مقوله قدرت است و امر مبتنی بر قدرت، نمی تواند فارغ از پدیدار خشونت جاری شود. قدرت بنابر تعریفی عمومی، تحت نفوذ قراردادن عده ای توسط فرد یا گروهی دیگر، برای اقناع آمرانه آن ها به منظور حرکت در مسیر خواسته های گروه قدرتمند محسوب می شود. کنش های گروه تحت نفوذ، لزوماً منطبق بر خواسته ها و منافعشان نیست، بلکه آنها آگاهانه یا ناآگاهانه، کنش هایی را درعرصه عمومی از خود صادرمی کنند که منافع هیئت حاکمه یا طبقه ذی نفوذ را برآورده می کند. گروه دیگر نظریات، خشونت را مستقل از امر سیاسی می داند. پژوهش حاضر می کوشد تا با بهره گیری از روش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، نشان دهد که چگونه کارل اشمیت، به شیوه ی متفکرانی چون هابز و ماکیاولی، و با بهره گیری از مفاهیمی چون "امر سیاسی"، "حاکمیت و وضعیت اضطرای" و "دوست/ دشمن" خشونت را امری ذاتی در سیاست می داند و درنتیجه راه را برای توجیه فاشیسم فراهم می نماید.
پراتیکِ فلسفه، سیاست و نقد ایدئولوژی نزد لویی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلتوسر مسیله ی ایدیولوژی را وارد سطح جدیدی از بحث می کند. او با وام گرفتن ایده هایی از «روانکاوی» فرویدی مفاهیم علوم انسانی را دوباره صورتبندی می کند. وقتی آلتوسر ایدیولوژی را نه «آگاهی کاذب» و یا «آگاهی از جهان واژگون»، بلکه قسمی «ناآگاهی» تعریف میکند؛ همزمان با انسانگرایی (humanisme) و اقتصادگرایی (economisme) سر ستیز دارد. نزد آلتوسر این امر بازصورتبندی تز های بنیادی مارکس است، به جهت تحقق آن. آلتوسر بلافاصله با انواع نقد هایی مواجه شد که وجوه متنوع نظریه ی او را آشکار کردند. او منطق بحث خود را با آغاز از مسیله ی «بازتولید» پی می گیرد و آن را با «انقیاد» (subjection) پایان می بخشد. آشکار خواهیم کرد که آلتوسر نمی تواند از «ایدیولوژی» بحث کند مگر آنکه تمایز آن از «علم» و «سیاست» را از قبل روشن کرده باشد. و نتیجه خواهیم گرفت بدون روشن کردن عناصری بنیادی چون «سیاست» و «فلسفه» نخواهیم توانست مسیله ی ایدیولوژی را پاسخ دهیم. اما در ادامه نیز آشکار می شود خود فلسفه چیزی نیست جز سیاست نشخوار شده (ruminé) یا پرداخت شده. و بنابراین برای آلتوسر فلسفه را نمیتوان مفهوم پردازی کرد. فلسفه هیچ ذاتی ندارد، بلکه تنها می توان فلسفه را به کاربست. مدعی هستیم در آلتوسر پراتیک فلسفی، کنش سیاسی نظری یا نقد ایدیولوژی است و گرچه غایت این فعالیت فعلیت خود فلسفه است، اما در نظریه ی آلتوسر امکان فراروی در سطح «فعیلت» یا رستگاری (Emancipation) فراهم نیست. در نهایت می بینیم که هرچند آلتوسر نسبتی عقلانی بین فلسفه، سیاست و ایدیولوژی را شرح می دهد اما تنها می تواند «نقد» را در سطح سیاسی تبیین کند و توان فراروی از آن را ندارد.
تفسیر هابز از سرشت انسان و تأثیر آن در شکل گیری فلسفه سیاسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
77 - 89
حوزه های تخصصی:
بنیان اندیشه سیاسیِ هابز بر تحلیل دوگانه وی از انسان مبتنی است: از سویی انسان به مثابه جسمِ مادیِ مرکب در شبکه ای از نیروهای مکانیکی که تابع امیال و انفعالات خویش است. و از دیگر سو انسان همچون موضوع مطالعه مفاهیم حق و تکلیف که به وسیله قرارداد تشکیل اجتماع می دهند. تلاش هابز بر این است که نظام سیاسی اش با تحلیل ماده گرایی از رفتار انسان سازگار باشد. به همین دلیل در اندیشه هابز آگاهی از سازمان سیاسی مشروط به شناخت سرشت بشری است، و شناخت حالات و انفعالات بشر به شناخت اصول مکانیکی و قوانین فیزیک وابسته است. اخلاق و سیاست هابز نیز با ماده انگاری مکانیکی منطبق هستند و گاهی بر همان زمینه شرح و بسط داده شده اند. پرسش های راهبر ما در این مقاله عبارتند از: سرشت انسان به مثابه یکی از عناصر اصلی نظام روان شناختی هابز چه مختصاتی دارد؟ هابز چگونه بر پایه مختصات سرشت انسان، فلسفه سیاسی خود را تدوین کرده است؟ مدعای اصلی مقاله این است که در نگاه هابز سرشت انسان بر اصل حرکت و بر اصول مکانیکی استوار است و در نتیجه، توانایی ایجاد جامعه سیاسی در سرشت بشر نوشته نشده است. انسان مدنی بالقسر است و باید اجتماع پذیر ساخته شود، به این معنا که نظم جامعه سیاسی نه نظمی طبیعی بلکه نظمی تصنعی است که در مفاد بندهای یک قرارداد تجلی پذیر خواهد بود. بنابراین روان شناسی مکانیکی هابز زمینه ساز فلسفه مدنی اوست.
رساله عملیه سیاسیه؛ چیستی و ضرورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک مسلمان (به طور خاص شیعه) برای زیست عملی خود مبتنی بر دین (فارغ از مباحث معرفتی و اعتقادی)، باید بر اساس «رساله عملیه» رفتار کند. این رسایل تعیین کننده وجوه 5 گانه افعال یک فرد مسلمان (واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام) است. امروزه ساحت زیست انسان فراتر از حوزه فردی بوده و عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی بخش جداناپذیری از زندگی مسلمانان شده است؛ در این عرصه نیز یک مسلمان باید بر اساس دین عمل کند. از طرفی رساله های عملیه موجود عمدتاً به حوزه زندگی فردی پرداخته اند تا عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی. سؤالی که اینجا مطرح می شود آن است که آیا در عرصه زندگی اجتماعی و به طور خاص عرصه زندگی سیاسی نیز می توان از رساله هایی صحبت کرد که مانند رساله های عملیه در حوزه فردی عمل کنند؛ یعنی تعیین کننده وجوه 5 گانه رفتار مسلمانان در عرصه سیاسی باشند. تبیین ماهیت این رسایل مبتنی بر ویژگی هایشان و ضرورت وجود آن ها، محورهای اصلی مقاله حاضر است.
واکاوی نظریه «جدایی نهاد دین از حکومت» در مکتب علوی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۶
37 - 62
حوزه های تخصصی:
با نگاه گذرا به تاریخ زندگی پیامبران الهی، این واقعیت را به روشنی می توان دریافت که آنان رهبری جوامع بشری را در حوزه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی به دست داشته اند و در پی رسالت الهی خود، ضمن مبارزه با انواع انحرافات اعتقادی و اخلاقی با ناهنجاری های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز شدیداً برخورد می کردند و برای اصلاح آن ها به تلاش های گسترده طاقت فرسایی دست می زدند. حال آنکه سکولاریسم نظریه ای است که بر محدودیت نقش دین در زندگی تأکید دارد و یکی از خواسته های اصلی آن، جدایی دولت از نهاد دین است. سکولارها دین را امری فردی می دانند که شایستگی دخالت در امور مهم زندگی، از جمله حکومت را ندارد؛ به عبارت دیگر، آنان در پی حکومت و دولتی مستقل از دین هستند. از این رو، هدف مقالهی حاضر آن است که به سبک مسئله محور، با روش توصیفی تحلیلی و به صورت کتابخانه ای، اولاً به رهیافت علوی(ع) در مقوله دین و سیاست دست یابد. ثانیاً به نقد وارده بر نظریه سکولاریسم، مبنی بر جدایی دین از سیاست با توجه به دیدگاه امام علی(ع) بپردازد.
بازگشت به ژئوپلیتیک: بررسی سیر تحول سیاست های اتحادیه اروپا در قبال خاورمیانه و شمال آفریقا و الزامات آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
104 - 129
حوزه های تخصصی:
تحولات سال های اخیر، منطقه خاورمیانه و شما آفریقا را در نقطه عطف ژئوپلیتیکی خود قرار داده و بیش از هر زمان دیگری اتحادیه اروپا را به چالش کشیده است؛ تا حدی که امروزه بخش مهمی از تهدیداتی که این اتحادیه فراروی خود می بیند از همسایگی جنوبی آن یعنی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نشئت می گیرند. نگرش اتحادیه اروپا به این منطقه از زمان پایان جنگ سرد تا به امروز همواره درحال تغییر و تکامل بوده و به نوبه خود به واسطه برداشت های متفاوت از خود، روابط بین منطقه ای و عرصه فرامنطقه ای، به سیاست های متفاوت و گاه متضاد انجامیده است. این مقاله با استفاده از یک الگوی نظری گلچینی به دنبال تحلیل سیاست های مناطق در قبال هم در دوره های مختلف به طور عام، و رویکرد اتحادیه اروپا در قبال منطقه خاورمیانه و شما آفریقا به شکل خاص است و نشان می دهد که چگونه اهمیت ژئوپلیتیک در عرصه منطقه ای و جهانی بازاحیا شده است. مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست اتحادیه اروپا در قبال این منطقه از دهه 1990 تا به امروز چه تغییراتی به خود دیده است و دلایل چنین تغییراتی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، مقاله با استفاده از روش تفسیری و تبیینی و با بهره مندی از منابع کتابخانه ای، در ابتدا چارچوب نظریِ طراحی شده برای سیاست مناطق در قبال یکدیگر را شرح می دهد؛ سپس، منافع و چالش های کنونی اتحادیه اروپا در این منطقه را بررسی می کند ؛ و در ادامه در پرتوی چارچوب نظریِ ارائه شده در این نوشتار، یک تحلیل سه سطحیِ درباره بازگشت اتحادیه اروپا به ژئوپلیتیک در قبال این منطقه را ارائه می نماید؛ در ادامه نیز تلاش می شود انعکاس «بازگشت به ژئوپلیتیکِ» اتحادیه اروپا در سیاست های آن در قبال منطقه مورد بررسی قرار گیرد. در پایان نیز، ضمن ارایه جمعبندی و ذکر دستاوردهای پژوهشی احتمالیِ این مقاله، الزاماتی که آنها می توانند برای سیاستگذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران، بویژه در قبال اتحادیه اروپایی داشته باشند، خاطرنشان می گردد.
سیاست، شعر و تصوف در ایران قرون وسطی : چشم اندازهای تازه ای بر سلامان و ابسال جامی
حوزه های تخصصی:
در سال 2014 کتابی درباره جامی و شرایط سیاسی تاریخی عصر آق قویونلو در مجموعه مطالعات فرهنگ ایرانی بریل به چاپ رسید. این کتاب دربرگیرنده مطالعات آقای چاد لینگوود در قالب رساله دکتری ایشان روی منظومه سامان و ابسال جامی است و نشان می دهد که سامان و ابسال دربرگیرنده اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت سیاسی فرهنگی و سمت و سوی اخلاقی دربار آق قویونلو در دوره سلطان یعقوب بن اوزون حسن است. کتاب در یک مقدمه و پنج فصل به عاوه نتیجه گیری و دو پیوست تنظیم گردیده که یکی از پیوستها ترجمه متن سامان و ابسال به انگلیسی است. کتاب مورد بحث را می توان از تحقیقات مهم جدید در حوزه فرهنگ و ادبیات قرن نهم به شمار آورد. بسیاری از منابع عصر آق قویونلو از قبیل گزارش های کارگزاران دربار، احکام سلطنتی، نامه های شخصی، تذکره های ادبی و سفرنامه های حج و اشعاری که برای یعقوب سروده شده، در این کتاب مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است. عاوه بر این، دریچه ای است به روی بسیاری از تحقیقاتی که در دو دهه اخیر، در فضای علمی و دانشگاهی غرب صورت گرفته است. نگارنده نوشتار پیش رو می کوشد ضمن معرفی کتاب و بیان محتوای فصول آن، نظری نقادانه به ویژگی های ترجمه این اثر داشته باشد.
واپژوهی راهبردهای آلمان و انگلیس در ایران هنگام جنگ جهانی اول (1914- 1918 م/ 1293- 1297 ه . ش)
حوزه های تخصصی:
جنگ جهانی اول با قتل آرشیدوک فردیناند ولیعهد اتریش در ژوئن 1914 م آغاز شد. علت اصلی آن تضاد منافع قدرت های بزرگ بود. از آنجایی که انگلیسی ها در ایران منافع زیادی داشتند، آلمان ها برای ضربه زدن به منافع رقیب و دشمن خود در ایران راهبردهای مختلفی را به کار می گرفتند. بنابراین ایران برای انگلیس موضع تدافعی داشت. این در شرایطی بود که دولت ایران در جنگ جهانی اول اعلام بی طرفی کرده بود، آلمان ها، توسط نمایندگان خود در ایران با تبلیغ و تحریک احساسات ضد انگلیسی مردم ایران اعم از عشایر، سران سیاسی کشور، حاکمان ایالات و روحانیون می خواستند منافع انگلیس را تهدید کنند. آلمان ها با همراهی ژاندارمری در شیراز، تنگستانی ها و دشتستانی ها در بوشهر، توانستند خساراتی را به نیروهای انگلیس در آن مناطق وارد نمایند. دولت انگلیس که امور سیاسی، نظامی، اقتصادی و نفت ایران را در کنترل خود داشت، نمی خواست موقعیت خود را از دست دهد. لذا با وارد کردن نیرو از هند و تشکیل پلیس جنوب در ایران هجمه های آلمان ها و مردم ایران که در خوزستان مناطق نفتی، بوشهر، شیراز و سیستان علیه انگلیسی ها صورت گرفته بود خنثی کند. دولت ایران در مقابل رویه های این دو قدرت، کمترین توانایی واکنشی متقابل را داشت. چون دولت ایران دارای شرایط اقتصادی و مالی متزلزل و نیروی نظامی ناکافی جهت کنترل امور بود.
سیاست و عرفان در مهابهاراتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان، چه نسبتی با سیاست دارد؟ آیا می توان از عارف سیاستمدار یا حاکم حکیم سخن گفت؟ در نوشتار حاضر به منظور پاسخ به این پرسش ها، به خوانش مهابهاراتا پرداخته شده است. بدین منظور، ابتدا به تعریف سیاست و ابعاد مختلف آن دست زده شده و نگاه عرفای هندی را نسبت به آن ها مورد بررسی قرار داده ایم. بررسی ها، نشان از آن داشت که عرفا و برهمنان درزمینهٔ مقولاتی همچون زندگی اجتماعی، دوستی و دشمنی، خیر مشترک و زور به عنوان داده بنیادین، پیش فرض، هدف و وسیله سیاست با سیاستمداران اختلافات اساسی دارند. بدین خاطر، آن ها، با هرگونه جمع شدن عرفان و سیاست در وجود یک شخص، مخالفت کرده اند. اما جریان دیگری از اندیشه نیز در مهابهاراتا وجود دارد که از سوی طبقه جنگجویان هندی هدایت می شود و به دنبال معنوی کردن سیاست است.
اجتهاد پویا؛ رویکرد حوزه انقلابی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۰
73 - 100
حوزه های تخصصی:
حوزه انقلابی مانند هر پارادایم دیگر، دارای دغدغه ها، مسائل و روش ویژه خود است که موجب مانایی و پویایی آن می شود. دغدغه حوزه انقلابی، برسازی تمدن اسلامی بر وزان دنیای معاصر است. براین اساس، در کنار مسائل فردی (تعبدی)، موضوعات اجتماعی را از «مسائل» خود می داند و در تلاش است با روش «اجتهاد پویا» فقه را به عرصه اجتماع آورده، زندگی مؤمنانه را در دوران غیبت جاری سازد. در این مقاله اصول و کارکردهای اجتهاد پویا به عنوان روش حوزه انقلابی بررسی می شود و به همین مناسبت از تغییر دغدغه ها و مسائل فقهی نزد ایشان سخن خواهد رفت.
کالبدشکافی قدرت سیاسی در پرتو بررسی معنای «امر سیاسی»؛ ارائه چارچوبی جدید برای شناخت «امر سیاسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«امر سیاسی» یکی از مفاهیم اصلی در سیاست نظری و عملی است؛از مفاهیم مغلق و پیچیده ای که فهم نظری و تطبیق مصداقی آن دارای ظرافت های علمی خاصی است و اگر بدون در نظر داشتن روش و چارچوب مفهومی، دنبال شود که تابحال به این نحو بوده، هر موضوعی می تواند در حوزه و قلمرو «امر سیاسی» تعبیر یا نشود. در منابع جدی و مهم در زمینه ماهیت قدرت سیاسی، عموما«امر سیاسی» با توجه به «ساخت قدرت» و نگاه و رویکرد ناشی و حاصل از آن، تعریف و استخراج شده است.شایان ذکر است که ساختار قدرت می تواند محدوده امر سیاسی را تا حدودی تعریف کند اما باید گفت یک اشکال جدی در این میان وجود دارد و آن اینکه تعریف حاصل از توجه صرف به ساختار قدرت، جامع نیست.مثلا اینکه، مقوله هایی چون «جامعه» یا «مردم» و«افراد در عرصه عمومی» در آن کمتر مورد توجه هستند.یا اینکه اجزاء قدرت در لایه های پنهان داخل ساختار قدرت، مورد توجه قرار نمی گیرند.با توجه به این مسئله به نظر می آید می توان با ارائه چارچوبی معطوف به مفاهیمی چون سیاست، قدرت سیاسی، حاکمیت و انواع و منابع قدرت و اعمال آن در قالب سه حوزه جامعه، حکومت و قدرت ، دیدگاهی جامع تر برای شناخت «امر سیاسی«، طراحی و تنظیم کرد.
تحلیل عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی رژیم صهیونیستی (با تأکید بر نظریه جیمز روزنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی هر بازیگری با توجه به نقش عوامل گوناگونی شکل میگیرد؛ بنابراین شناخت، تحلیل و مدیریت مناسب رفتارها در عرصه سیاست خارجی نیازمند شناخت این عوامل است. با توجه به دشمنی رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران، لازم میآید تا نقش عوامل مذکور در سیاست خارجی این رژیم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. هدف مقاله حاضر ارائه تصویری عملیاتی از سیاست خارجی این رژیم است تا در مقام نقد و مقابله با سیاستهای آن به کار گرفته شود. با این توصیف مقاله حاضر دارای اهمیت کاربردی بوده و بهطور مشخص به این سؤال میپردازد که عوامل تأثیرگذار بر تصمیمسازی سیاست خارجی رژیم صهیونیستی کدماند؟ با توجه پیچیدگی عوامل تأثیرگذار، در این پژوهش با استفاده از مدل روزنا که ساختاری چندوجهی دارد و با کمک روش توصیفی – تحلیلی، این عوامل شناسایی شدهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که سیاست خارجی این رژیم با توجه به تأثیرات چهار عامل اصلی شکل میگیرند که عبارتاند از: عوامل «ارضی»، «منزلتی»، «انسانی» و «ساختاری» (غیرانسانی).
مدل های حکومت قابل طرح بر اساس نظریه ولایت فقیه با تأکید بر اندیشه علمای شیعه از عصر صفویه تا دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت حکومت و دولت، یکی از مهمترین مسائل در حوزۀ فلسفۀ سیاسی بوده است که بر ضرورت وجود آن تأکید فراوانی شده است؛ بهطوریکه این امر از صدر اسلام با تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر(ص) آغاز شد و توسط ائمه معصوم(ع) و در ادامه حکومتهای غاصب پسازآن، ادامه پیدا کرد. بر اساس نظریه سیاسی اسلام، در عصر غیبت، ولایت و ریاست دین و دنیای جامعه اسلامی در دست شبیهترین فرد به معصوم(ع) قرار میگیرد که همانا فقیه جامعالشرایط است. لذا از آغاز عصر غیبت تاکنون، حکومتهای مختلفی بر سرکار آمدند که برخی از آنها بهنوعی تحت ولایت فقیه بوده است. نوشتار حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه مدلهای حکومتی بر اساس نظریه ولایت فقیه، قابل طرح است؟ یافتهها نشان میدهد که بر اساس نظریه ولایت فقیه و بر اساس میزان حضور ولایت فقیه و برجستگی نقش ولایت فقیه در حکومت، میتوان از مدلهای حکومتی همچون: 1. مدل سلطان غالب و فقیه؛ 2. مدل ولایت مقیده یا دولت در دولت؛ 3. مدل سلطنت مشروعه یا مشروطه مشروعه؛ 4. مدل شورای فقیهان و سلطان عادل؛ 5. مدل جمهوری اسلامی (مردمسالاری دینی)؛ 6. مدل حکومت اسلامی (الهی) نام برد. برای پاسخ به سؤال مقاله از روش توصیفی- تحلیلی و تفسیری بهره گرفته میشود.