مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
زیست قدرت
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم خرداد و تیر ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
محققان در مقاله حاضر به نقد و تحلیل یکی از آثار محوری فوکو با عنوان باید از جامعه دفاع کرد پرداخته اند. در این پژوهش، پس از معرفی کلی اندیشه، روش، و آثار فوکو، عوامل بیرونی تأثیرگذار بر اندیشه نویسنده و ساختار اثر بررسی شده است که از جمله این عوامل می توان به تحولات اجتماعی و سیاسی دوران حیات او و اندیشه های مارکس، وبر، و نیچه اشاره کرد. سپس، به تحلیل درونی اثر پرداخته شده است و نقاط محوری این اثر مانند تحلیل مفهوم قدرت در گفتمان تاریخی سیاسی، ریشه یابی این گفتمان، بررسی تحولات آن، مفهوم جنگ، گفتمان نژادی و نژادگرایی دولتی، و انتقال از «قدرت انضباطی» به «زیست قدرت» بررسی شده اند. محققان، در پایان، به نقد و ارزیابی اثر پرداخته اند و نقدهایی را از زوایای شکلی، ساختاری، و محتوایی بر این اثر وارد می دانند که از جمله این نقدها می توان به نبود هماهنگی منطقی درس گفتارها در برخی نقاط و سردرگمی فوکو در استفاده از مفاهیم سلطه و جنگ برای تحلیل قدرت اشاره کرد.
زیست قدرت در اندیشه سیاسیِ فوکو، آگامبن، و نگری: از جامعه انضباطی تا جامعه کنترلی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول مفاهیم سیاسی و اجتماعی تابعی از تحول فرماسیون یا وضعیت واقعیِ نیروهاست. بر این پایه، می توان این ایده ها را در دستگاه نظری میشل فوکو مطرح کرد: مفاهیم برساخته فوکو، با ورود جامعه سرمایه داری به عصر اطلاعات، دست خوش تحول شده است. زیست قدرت، تقریباً، کلیدی ترین مفهومی است که با دگرگونی شرایط عینیِ اِعمال آن و با دگرگونیِ میدان واقعیت تولید سرمایه دارانه، از سوی طیف عمده ای از اندیشمندان، بازبینی و مجدداً شاکله بندی شده است. در این پژوهش، پس از مروری کوتاه بر پیشینه کاربرد مفاهیم زیست قدرت و زیست سیاست و معرفی دیدگاه های برخی از نظریه پردازان سنت انگلوامریکن، تلقی فوکو از این مفاهیم را مطالعه می کنیم. سپس، در بخش های دیگر این پژوهش، بر اساس اندیشه های جورجو آگامبن، آنتونیو نگری، و مایکل هارت، به بررسی گسست در سنت فوکویی مطالعات قدرت زیستی می پردازیم. در پایان، کاستی های اندیشه سیاسی و تاریخی فوکو را برمی شماریم و برای امکان یا امتناع کاربست روش شناسی ها و نظریه های وی در وضعیت استثناییِ پایدار یا وضعیت سرمایه داری اطلاعاتی واقعاً موجود ملاحظاتی را مطرح می کنیم.
گفتمان ولایتعهدی امام رضا(ع) میان دو رویکرد «زیست قدرت» و «زیست سیاست»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
49-87
حوزه های تخصصی:
طرح موضوع ولایتعهدی امام رضا (ع) توسط مأمون عباسی، یکی از حوادث بسیار مهم تاریخی است که به شدت با مسئله امامت، حاکمیت و حکومت اسلامی مرتبط بوده و نیازمند تحلیل گفتمانی ویژه می باشد. دوره مأمون یک دورة استثنایی در تاریخ عباسیان است که با جریان های مختلف سیاسی اجتماعی و فرهنگی دینی روبرو بوده که نیازمند ظهور گفتمانی شده است که بر پایه «ولایتعهدی» مبتنی می باشد. این مقاله درصدد است تا «گفتمان ولایتعهدی» را به مثابه یک گفتمان مؤثر در طرح دیدگاه های مربوط به «سلطه» و «تدبیر» بر اساس رویکردهای «زیست قدرت» و «زیست سیاست» مورد تحلیل قرار داده و برخوردهای مأمون عباسی (رویکرد سلطه) و حضرت امام رضا (ع) (رویکرد تدبیر) را بر پایه آن و با روش «پدام» مورد ارزیابی قرار دهد.
مواجهات فلسفی آدورنو و فوکو با مدرنیته: طراحی مدل های درون گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
1 - 25
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به کنکاش در آثار تئودور آدورنو و میشل فوکو می پردازد تا به مفهوم مدرنیته در اندیشه و آراء آنان دست یازد و بر این امر مُهر تأیید زند که هر یک از آنان در مواجهات خود با مدرنیته، طرحی مخصوص به خویش را درافکنده است. لذا، پس از مشخّص نمودن سنّت فلسفی قارّه ای به عنوان یک ”گفتمان“، و پس از مورد مداقه قراردادن پرسش ها و مسائل پژوهش، مفهوم مدرنیته به گونه ای انفکاکی در نزد آدورنو و فوکو بررسی می شود. نهایتاً در مقام مقایسه و نتیجه گیری، مدل های انتولوژیک، اپیستمولوژیک و پارادایمیک به طور مجزّا برای این دو اندیشمند طراحی و ارائه می شوند. هم چنان که نشان داده خواهد شد، عناصر اساسی و بنیادینی که انتولوژی و اپیستمولوژیِ انسانِ مدرن را برمی سازند، در نزد آدورنو، کلیّت و هم سانی، و در نزد فوکو، زیست قدرت و کرانمندی هستند. ناهم سان بودن عناصر تشکیل دهنده گفتمانی واحد خود را آشکارا در مدل های پارادایمیک ارائه شده متبلور خواهد ساخت؛ آن جا که با ابتنای بر سلسله مراتب معرفت نشان می دهیم در حالی که مواجهات فلسفی و پارادایمی آدورنو با مدرنیته مواجهاتی ”مستقیم“ هستند و مواجهه نظری وی مواجهه ای ”غیرمستقیم“ است، فوکو دارای مواجهات فلسفی و پارادایمی ”غیرمستقیم“ است و از انضمامی ترین سطح موجود در الگوی سلسله مراتب معرفت یعنی، ”به طورمستقیم“ از نظریه به واقعیت مورد بررسی (مدرنیته) ورود می کند.
آگامبن و فوکو: حاکمیت یا قدرت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
195-215
حوزه های تخصصی:
فلسفه سیاسی آگامبن تاثیر عمیقی از اندیشه های سیاسی میشل فوکو پذیرفته است. آگامبن نیز همچون فوکو سیاست معاصر غربی را نوعی زیست سیاست می داند که زندگی (زیست) را ابژه خود قرار داده است. اما با وجود این نظر مشترک و تأکید آگامبن به اینکه در راستای تصحیح و تکمیل اندیشه های فوکو گام بر می دارد، به نظر می رسد که اختلافات عمیقی نیز میان ایشان وجود دارد. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه دو متفکر درباب قدرت و زیست سیاست چگونه است و چطور می توان پذیرفت که اندیشه سیاسی آگامبن در راستای تفکر سیاسی فوکو قابل تعریف است؟ لذا با بررسی دو مفهوم زیست قدرت و زیست سیاست در آثار این دو متفکر روشن خواهد ساخت که خاستگاه نظریه سیاسی آگامبن دقیقاً در دل تحلیل های فوکو نهفته است هرچند از نظر آگامبن، نمونه های عینی زیست قدرت در قرن بیستم، یعنی دولت های مدرن و مخصوصا نازیسم، نشان می دهند که زیست قدرت و حاکمیت چنانکه فوکو و دیگرانی پنداشته اند از هم جدا نبوده بلکه از ابتدا قرین هم بوده و این ویژگی در قرن بیستم به اوج خود می رسد. بدین روی تصحیح و تکمیل اندیشه های فوکو منطقاً آگامبن را وادار به بازگشت به خوانش حقوقی قدرت می کند اما این بار در بستر زیست سیاست.
تروریسم در برابر زیست قدرت: خوانش مفهوم پساسراسربین و نظارت سیال در نمایشنامه زیرزمین اثر ادوارد باند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
233 - 250
حوزه های تخصصی:
ادوارد باند در نمایشنامه هایش به آسیب شناسی خشونت فراگیر اجتماعی که نتیجه گسترش سرمایه داری تهاجمی، سازمان های سیاسی-اقتصادی و نهادهای امنیتی و نظارتی ناشی از آن است، می پردازد. باند در زیرزمین با نگاهی آخرالزمانی جامعه ای در 2070.م را به تصویر می کشد که نهادهای نظارتی و ساختارهای سرمایه داری در آن ارتباطات انسانی را از هم گسسته و تروریسم، خشونت و نظارت در آن نهادینه گشته. این نظارت و سراسربینی در زیرزمین با استفاده از فن آوری های اطلاعاتی صورت می گیرد. لذا، در این پژوهش درونمایه پساسراسربین، ساختارهای پسافوکویی قدرت و ماهیت تروریسم در زیرزمین بررسی می شود و مفهوم زیست قدرت، نظریه های مرتبط با دوگانه امپراطوری / مردم و آسیب شناسی های مربوط به گسترش تروریسم در جهان از فوکو، هارت و نگری و بودریار برای نقد سیاسی-اجتماعی این نمایشنامه به کار بسته می شوند. نتیجه اینکه که قدرت حاکم بر جامعه غربی که با شیوه های نظارت پساسراسربین صورت می گیرد، عاملی برای گسترش خشونت و تلافی جویی های تروریستی در سطح جامعه جهانی است.
تبارشناسی نظم جهانی لیبرال: واکاوی خط سیر قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
221 - 258
در سال های اخیر جهان با سرعت گیج کننده ای در حال تحول است. روابط بین الملل نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای درک درست این تحولات و تحلیل یا نقد آن ها ابتدا باید وضعیتِ اکنون روابط بین الملل را به خوبی شناخت. در سال های اخیر بحث پیرامون نظم جهانی لیبرال و آینده آن بسیار داغ است. در این راستا این پژوهش تمرکز بر «نظم جهانی لیبرال» دارد که بخش قابل توجهی از اکنونیت روابط بین الملل را شکل می دهد. با توجه به این بستر موضوعی، این پرسش مطرح می شود که نظم جهانی لیبرال در همین اکنونیتی که به سر می برد، چه ویژگی هایی دارد؟ این پرسش خود باعث ایجاد پرسش های بعدی می شود؛ سازوکارهای اِعمالِ قدرت نظم لیبرال در روابط بین الملل چگونه است؟ و اینکه آیا نظم جهانی لیبرال دچار بحران شده است؟ استدلال پژوهش بر این است که روایت لیبرال از نظم از آغاز در بستر قدرت انضباطی شکل گرفته و بسط یافته است و بعد از جنگ سرد وارد مرحله زیست قدرت در روابط بین الملل شده است. در این راستا این پژوهش با رهیافتِ فوکویی به قدرت و با روش تبارشناسی به مسئله و پرسش های طرح شده، پاسخ می دهد. از آنجا که روش تبارشناسی برای واکاوی مسئله پژوهش مورد استفاده قرار گرفته لذا به پرسش های مطرح شده در طول نوشتار و بخش نتیجه گیری پاسخ خواهیم داد.
تحلیل پیامدهای سیاست زیستی در بین زنان متاهل 18 تا 40 سال شهر رشت( تابستان 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
669 - 690
حوزه های تخصصی:
در ایران با توجه به روند کاهش جمعیتی ، عنصر اصلی گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی، افزایش جمعیت است. میزان موفقیت سیاستهای جمعیتی در هر کشوری من جمله ایران، به میزان هژمونیک شدن آن در جامعه هدف بستگی دارد.این مطالعه به منظور بررسی زیست سیاست بین زنان متأهل 18 تا 40 سال شهر رشت به روش کیفی و بر پایه تحلیل قدرت فوکو صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی در ایران در ارتباط با زنان مورد مطالعه به دو طریق یعنی سوژه ساختن زنان در برابر نظام پزشکی و نظام فرهنگی توانست زمینه اعمال قدرت زیست سیاست بر آنها و هژمونیک شدن خود را فراهم سازد. در عین حال باید توجه داشت که صرف اعمال قدرت از طریق نظام پزشکی در این گفتمان باعث هژمونیک شدن این نوع زیست سیاست در بین زنان مورد مطالعه نمی گردد؛ چرا که در بین آن دسته از زنان متاهلی که در برابر این نوع از زیست سیاست مقاومت کرده اند و بر روی فرزند آوری کمتر تاکید داشته اند کماکان ابژه بودن در برابر نظام پزشکی مشاهده می شود.
ارتباط گفتمان چرک و زیست قدرت در پرندۀ یهودی و عزاداران برنارد مالامود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
103 - 134
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی «گفتمان چرک» و ارتباط آن با پدیده «مهاجرت» می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهره گیری نظریّات منتقدانی نظیر داگلاس و بومن و تمرکز بر موضوعاتی چون انزجار، غریبگی و اقتصاد احساسی در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه گفتمان زیست قدرت از مقوله «چرک» به منزله ابزاری در راستای کنترل، انقیاد و حذف اقلیت «دایاسپورا» استفاده کرده و آن را با سیاست پیوند زده است؟ بدین منظور، دو داستان کوتاه مالامود - پرنده یهودی (1963) و عزاداران (1955) - به روش توصیفی‑تحلیلی بررسی می شوند تا با تمرکز بر مقوله «چرک»، ارتباطِ بین اعمال نظم بر بدنِ افراد و انضباط مورد نظر گفتمان زیست قدرت تبیین شود. چنین استدلال می شود که جنبش «ضدچرک» مدرنیته، با تحمیل دوانگاره «تمیز»/«کثیف» به عرصه جغرافیای فرهنگی وارد شده و در راستای تداوم ساختارهای سلسله مراتبی گفتمان انسان گرای لیبرال، دسته بندی قومیتی، حذف و شمول افراد گام برداشته است. این امر به سیاسی شدن مقوله حیات و شکل گیری «بیگانگانی» انجامیده که مصداق بی نظمی و ناهنجاری هستند. به علاوه، گفتمان لیبرال با ذاتی جلوه دادن مقوله چرک در این گروه ها، سعی کرده توجّه جامعه جهانی را از فقر تحمیل شده بر آنها منحرف و با بازنمایی ایشان به منزله منبع تهدید ملّی، در راستای حذف فیزیکی آنها اقدام کند.