نقد دو داستان «زنده بگور» و «حاجی مراد» از صادق هدایت بر اساس نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک
حوزه های تخصصی:
زنده بگور صادق هدایت از جمله داستان های رئالیستی است که در آن راوی نه تنها خود را بلکه دیگران را نیز سیاه و زشت تصویر کرده است. راوی سپس به وسیله بافت اجتماعی و روانی، ویژگی های منفی خود را توجیه می کند و در این راه از مکانیزم های دفاعی روانی استفاده می کند، از سویی دیگر در داستان حاجی مراد نیز شخصیت اصلی داستان نماینده جامعه زن ستیز معرفی شده و راوی شخصیت اصلی را منفور و زشت تصویر کرده است تا بدین سبب همزمان با بازنمایی واقعیت های اجتماعی خشم خود را نسبت به وضعیت موجود نشان دهد. نگارندگان در این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک دو داستان زنده بگور و حاجی مراد را بررسی و تحلیل خواهند کرد. از جمله نتایج این پژوهش در داستان زنده بگور نگاه تبعیض آمیز راوی به فرهنگ بیگانه و دست یابی به نوع اختلال های شخصیتی افراد داستان است همچنین مقابله با ریاکاری و جامعه مرد سالار از جمله دستاوردهای این پژوهش در داستان حاجی مراد به شمار می رود.