مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
محمدرضا حکیمی
حوزه های تخصصی:
بررسی نظر محمدرضا حکیمی، به عنوان یک صاحب نظر در حوزه عدالت اقتصادی اسلام، درباره امکان سنجی تحقق عدالت، موضوع این پژوهش است. عدالت اقتصادی ازنظرحکیمی، اصلی اساسی در نظام سازی و عنصری درخشان در منظومه تفکر اجتماعی است. در این پژوهش با روش کتابخانه ای و توصیفی، نظر و متدولوژی وی که تکیه بر متن محوری نسبت به قرآن و حدیث است، مورد تجزیه وتحلیل قرارمی گیرد. ایشان با متن محوری وسیع نسبت به قرآن و سنت، نگاهی اجتماعی و نظام وار به آموزه های اقتصادی اسلام دارد. حکیمی، تحقق عدالت را یک آرمان دور از دسترس نمی شمارد و آن را هدف مقدس همه پیامبران و امامان می داند. وی تأکید فراوان شارع و غیر قابل لغوبودن آن ها را نشان از امکان عملیاتی شدن عدالت می شمارد. امکان سنجی عملیاتی شدن، مدل عدالت اقتصادی از این جنبه دارای اهمیت است که برخی عدالت را یک آرمان دست نیافتنی می دانند که تنها در حیطه نظریه مانده است؛ اما تأکیدات اصلی که شارع مقدس بر عدالت دارد؛ نشانگر این است که عدالت تنها یک موضوع تخیلی سراب وار نیست، قلمروی است که برای تحقق آن باید تلاش کرد. فرضیه اصلی این تحقیق این است که مدل عدالت اقتصادی حکیمی که آرمانی هم به نظر می رسد، قابلیت عملیاتی شدن را دارد و از جمله راهکارهای آن وضع مالیات های مناسب است.
بررسی و نقد نسبت های محمد رضا حکیمی به فیلسوفان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
118 - 148
حوزه های تخصصی:
استاد محمد رضا حکیمی با بهره گیری از بخش هایی از آرای بزرگان حکمت اسلامی، کوشیده است مقاصد مکتب تفکیک را از زبان خود این فیلسوفان بازگو کند و حکمت را از زبان خود حکیمان بی مقدار جلوه دهد. ایشان با گزینش بخش هایی از سخنان شیخ الرئیس، محقق طوسی، صدر المتألهین، علامه طباطبایی و امام خمینی و نیز با چشم پوشی از سیره علمی و عملی این بزرگان، به طور غیر مستقیم آنها را به تناقض در رفتار و گفتار متهم کرده و فلسفه (و عرفان) را از دید این فیلسوفان نامدار بی ارزش جلوه داده است. در این مقاله تلاش کرده ایم با نشان دادن پاره ای از اشکال ها در گفته ها و نوشته های ایشان، اولاً، نادرستی اتهام تقابل فلسفه و فیلسوف (یا عرفان و عارف) با معارف اهل بیت (ع) را نشان دهیم؛ ثانیاً، اندک عبارت هایی را که استاد حکیمی از میان ده ها کتاب فلسفی گلچین کرده و آنها را شاهدی بر بی اعتباری فلسفه (و عرفان) قرار داده است ارزیابی کنیم و با ذکر قرینه های مختلف از آرای خود فیلسوفان و نیز با درنظرگرفتن سیره علمی و سلوک عملی ایشان، معنای صحیح عبارت های مزبور را نشان دهیم.
نقد عقل خودبنیاد دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استاد محمدرضا حکیمی را باید یکی از ارکان مکتب تفکیک در دوران معاصر به شمار آورد؛ شخصیتی که این مکتب را با آثار جذاب و خواندنی خویش بیش از همه و همیشه بر سر زبان ها انداخت و برایش اعتبار و آبرویی درخور کسب کرد. طرح دیدگاه «عقل خودبنیاد دینی» از سوی تفکیکیان و از جمله استاد حکیمی، تلاشی برای خالص فهمی گزاره های دینی و پیراستن آن از شوائب اندیشه های التقاطی و وارداتی است. در این دیدگاه، ابتدا عقل در تقسیمی کلی به دو قسم پیشادینی و پسادینی تقسیم می شود و سپس با استناد به اینکه عقل پسادینی یا همان عقل خودبنیاد دینی به دلیل اتصال به کانون لایزال وحی الهی از تمامی انحای احتیاج مبراست، بر استقلال و خودبسندگی این عقل از دیگر حوزه های معرفتی تأکید می شود. در پژوهش پیش رو با تمرکز بر آثار استاد حکیمی و با روش توصیفی و تحلیلی به نقد و ارزیابی این دیدگاه پرداختیم. نتیجه آن شد که اعتبار این دیدگاه به دلیل ضعف ها و کاستی های درخور توجهش از کفایت لازم برخوردار نیست؛ ضعف هایی نظیر ابهام در ماهیت و عناصر هویت ساز عقل خودبنیاد دینی و تعارضات موجود میان تبیین استاد حکیمی و مبانی مکتب تفکیک که نمی توان به سادگی از آنها عبور کرد.
بررسی تطبیقی خاستگاه تاریخی پیدایش دو مکتب تفکیک و اخباریگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در مقام بررسی تطبیقی خاستگاه تاریخی پیدایش دو مکتب تفکیک (مکتب معارفی خراسان) و اخباری است. این نوشتار به مثابه پیش نیاز و مقدمه ای در بررسی مقارنه ای مبانی تفسیر قرآن نزد دو مکتب تفکیک و اخباری می باشد. برخی مقالات تحقیقی، در سالهای اخیر، مکتب تفکیک را نو اخباریگری نامیده و ادعا می کنند این مکتب همان اخباریگری قرن یازدهم است که دیگر بار در قرن چهاردهم در لباسی نو رُخ نموده است. مقاله حاضر پیش از پرداختن به مبانی تفسیری این دو مکتب، بسترهای احتمالی پیدایش آنها را مورد تحلیل قرار می دهد تا در پرتو این شناخت صحیح، راه بررسی تطبیقی این مبانی، هموار گردد. حاصل پژوهش حاضر این است که دو مکتب تفکیک و اخباری با رویکرد حفاظت از منابع اصیلِ وحیانی در مقطعی از تاریخ تفکر شیعی و برای مقابله با افراط گرانی به منصه ظهور رسیدند که تقریباً کلِّ کتاب و سنت را وا نهاده و به مباحث فلسفی و کلامی روی آورده بودند. در واقع روح حاکم بر پیدایش دو مکتب بسیار مشابه بوده؛ اما به طور ظاهری برخی عوامل مؤثر در بروز این دو مکتب، متفاوت بوده است.
مبانی مکتب تفکیک از نظر محمدرضا حکیمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
61 - 72
حوزه های تخصصی:
محمدرضا حکیمی نگرش عده ای از فقها به علوم بشری را، که از بیرون وارد حوزه دینی شده اند، «مکتب تفکیک» خواند. پیروان این مکتب، درمورد علوم بشری، بیشتر دغدغه ای اعتقادی و معارفی داشته اند. آنان در مباحث فقهی و سیاسی اختلاف اجتهادی داشته اند، ولی در این نکته با هم موافق بوده اند که باید اصل دین را، که نص صریح کتاب و سنت است، از علوم بشری، که هر لحظه در حال تغییر و دگرگونی است، جدا کرد و از ورود این علوم به حوزه دین جلوگیری کرد تا بتوان حقیقت نظر قرآن و اهل بیت را در مباحث گوناگون درک کرد. پیداست که وارد شدن این علوم به حوزه دین باعث پدید آمدن تأویل های تازه از قرآن و سنت می شود و همین به دور شدن از مکتب وحی می انجامد. تفکیک یعنی منفک کردن فهم متون دینی از فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی که خود از علوم بشری قلمداد می شوند. حکیمی تعقل را از فلسفه جدا می داند و معتقد است مخالفت با فلسفه لزوماً مخالفت با تعقل نیست، بلکه می توان در «سایه وحی» از «تعقل فطری و الستی» بهره برد و به تازه هایی از معارف دینی دست یافت. این نوشتار می کوشد مبانی فکری حکیمی در این حوزه را آشکار کند.
نسبت عدالت و آزادی در اندیشه سیاسی محمدرضا حکیمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ﻋﺪاﻟﺖ و آزادی از ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ و اﺳﺎﺳﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﺮی اﺳﺖ ﮐﻪ راﺑﻄﻪ اﯾﻦ دو ﻫﻤﻮاره ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻢ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﻮده اﺳﺖ. آﻧﭽﻪ ﺑﯿﺶ از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﻮردی اﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺳﺎز ﺑﻮده، ﺗﺤﻠﯿﻞ اﯾﻦ دو ﻣﻔﻬﻮم ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﻞ ﺑﺮوز آراء ﻣﺨتلف و ﻣﮑﺎﺗﺐ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ شده اﺳﺖ. یکی از متفکران عصر حاضر که به مسئله عدالت به عنوان محور اساسی یک جامعه دینی برای نیل به سعادت می نگردد محمدرضا حکیمی است. او که از پیروان مکتب تفکیک است مرکز ثقل اندیشه خود را بر عنصر عدالت قرار داد و تمام مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حکومت اسلامی را متاثر و در نحوه تعامل با این عنصر قوام بخش می داند. آنچه مطمح نظر نویسنده است بررسی جایگاه این عنصر نسبت به مفهوم دیگری نظیر آزادی است. چرا ﻫﺮﭼﻪ ﺟﻮاﻣﻊ ﭘﯿﭽﯿﺪه ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺳ ﺨﻦ از ﻋ ﺪاﻟﺖ، آزادی و راﺑﻄ ﻪ اﯾ ﻦ دو در ﺳﺎﺣﺖ ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن زﯾﺴﺖ ﺟﻤﻌ ﯽ و ﺳ ﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﮐ ﻼن اﺟﺘﻤ ﺎﻋﯽ دﺷ ﻮارﺗﺮ ﻣ ﯽ ﺷ ﻮد. اهمیت این مسئله، ضرورت ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ و ﺑ ﻮﻣﯽ را مطرح می سازد که ﻣ ﯽ ﺗﻮاﻧ ﺪ زمینه را بر ترسیم نقشه راه متناسب تر با زیست و حیات سیاسی جوامع اسلامی هموار سازد. بر این اساس در پاسخ به این پرسش که چه نسبتی بین این دو مولفه در دیدگاه علامه حکیمی برقرار می شود؟ می توان گفت در دیدگاه ایشان رابطه مستقیم و قوام بخشی بین دو عنصر عدالت و آزادی وجود دارد؛ به گونه ایی که اگر آزادی نباشد نیل به عدالت امکان پذیر نخواهد بود.
مؤلفه های شناخت شیوۀ گزینش و جایگذاری احادیث در الحیاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
235 - 265
حوزه های تخصصی:
جوامع حدیثی به عنوان مهمترین مجموعه ها از میراث حدیثی تشیع، حائز اهمیت هستند و مطالعه و بررسی ملاکهای گزینش، چینش و تبویب احادیث، زمینه را برای شناخت بهتر آنها فراهم می سازد. برای این مطالعه، الحیاه به عنوان جامع حدیثی متأخر که در پی ارائه سبک و الگوی زندگی بر مبنای تعالیم دینی است، انتخاب شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، مهمترین مؤلفه های گزینش و جایگذاری حدیث را در الحیاه، از طریقِ معیار اعتبارسنجی احادیث، روش جستجو و جمع آوری احادیث و گرایش نویسندگان بررسی می کند. مولفان الحیاه در گزینش منابع و مصادر علاوه بر توجه به قدمت و توثیق مآخذ اولیه، با بهره گیری از تعاضد مضمونی احادیث با قرآن و دیگر روایات بعنوان معیاری برای اعتبارسنجی احادیث، مجموعه گسترده ای از منابع غیرفقهی، اخلاقی و واسطه ای را نیز مورد استفاده قرار می دهند. مقایسه جایگاه احادیث در منابع اولیه با عناوین فصول الحیاه و مطالعه نوع پیوند احادیث با عناوین بیانگر مبانی مولفان، دغدغه ها و گرایش اجتماعی برادران حکیمی و انگیزه های تالیف توسط ایشان است.
واکاوی گفتمانی گزاره های زندگی معنوی از منظر محمدرضا حکیمی و وین دایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگیهای عصر جدید تلاش برای جداسازی دین و دنیا از یکدیگر و اختصاص دین به حوزه ای خاص از زندگی و جایگزینی معنویت با تعریفی نوین به جای آن است.در این پژوهش نگاه الهی محمدرضا حکیمی در تقابل با دیدگاه غیر الهی وین دایر به مبانی معنویت شناختی زندگی که عبارتند از نگرش معنوی، گروش معنوی و روش معنوی، بطور مجزا بررسی شده است. در باب نگرش معنوی که عبارتند از خداباوری، راهنماشناسی و عدالت محوری ؛ حکیمی و دایر تفاوتهای مبنایی بسیاری داشته و می توان بیان کرد که نظام معنوی وین دایر، نظامی حداقلی وفردی است در حالی که جهان نگری محمدرضا حکیمی رویکردی اجتماعی و حداکثری دارد. در باب گروش معنوی ، شاید بیشترین تفاهم اندیشه را می توان برای هر دو در نظر گرفت. در باب روش معنوی هم در شیوه های سیر و سلوک و عبادت و کسب فضیلت تا حد زیادی در روش و هدف اختلاف نظر دیده می شود. در واقع دایر به یک معنویت فردی و مذهب ستیزانه اعتقاد داشته در حالی که حکیمی ابعاد فردی و اجتماعی معنویت را در هم تنیده و مذهب را اساس معنویت می داند. روش این جستار تحلیل گفتمان بر اساس شیوه ون دایک می باشد.