مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
پیشرفت علمی
حوزههای تخصصی:
توسعه و رشد علمی یکی از شاخص های بسیار حیاتی برای هر کشور توسعه یافته یا در حال توسعه محسوب می شود. طبق فرمایشات مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) اهمیت این موضوع تا جایی است که سلطه فرهنگی هر کشوری توسط اقتدار اقتصادی حاصل می شود و آن نیز ناشی از اقتدار علمی است. همچنین، دین مبین اسلام توصیه های زیادی در حوزه علم آموزی، تعلیم و زندگی عالمانه ارائه می کند و علم آموزی را موجب استحکام پایه های دینی و حافظ دین می داند که سبب می شود فرد عالم از هرگونه لغزشی محفوظ بماند؛ از طرف دیگر، تحصیل علم چنان اهمیت دارد که برای حفظ هویت، موجودیت، اسلامیت و استقلال کشور همراه با تضمین آینده مطلوب و منتظر، علم محوری و علم آموزی بهترین راهکار بوده و موتور محرکه پیشرفت در تمام زمینه هاست. از نگاه دیگر، پیشرفت علمی قابلیت وصول به آرمان های والا، ارزش های حقیقی و فضائل انسانی را داراست و به وسیله آن است که یک ملت می تواند در دنیای معاصر اثرگذار باشد و یا در مبادلات علمی دنیا نقش مفیدی ایفا نماید؛ بنابراین، علم محوری و تحصیل آن، علاوه بر آنکه یک کشور را به استقلال، عدم وابستگی و نفی سلطه صاحبان قدرت و ثروت می رساند، می تواند موجب عزت و مایه حیات و طراوت یک جامعه باشد. بدین منظور، در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که نظام علمی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) چیست و دارای چه مؤلفه ها، ارکان و روابطی است؟ بدین منظور، با استفاده از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد و تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده حاصل از مصاحبه و مستندات، دو مدل مفهومی نظام علمی استخراج شده است.
«عقلانیت» در فلسفة علم پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، عقلانیت به یکی از موضوعات مهم و بحث انگیز حوز ه های فکری مبدل شده است. فلاسفة متعددی هستند که شأن عقل و عقلانیت انسانی را کم اعتبار کرده و می کنند. پوپر ازجملة کسانی است که به عقل آدمی باور دارند. او برای نشان دادن توانایی عقل، اثبات گرایی و رویکردهای توجیهی را به کلی رد و با طراحی فلسفة علم ابطال گرا، عقلانیت انتقادی را مورد تأیید و تأکید قرار داد. در این مقاله نخست عقلانیت پوپر به همراه عناصر مهم و سازندة آن استخراج و بازسازی می شود و سپس میزان موفقیت و سازگاری مواضع پوپر مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد. نتیجة اصلی مقاله این است که گریز کامل از رویکرد اثباتی و توجیهی و ارائة یک معرفت شناسی مطلقاً نفی گرا و انتقادی میسر و مقدور نیست.
آیا شاخص های علم، پیشرفت علمی را نشان می دهند؟ ارزیابی فلسفی یک اصل در سیاست گذاری علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
شاخص های علم در سیاست گذاری علم به عنوان ابزارهای اندازه گیری پیشرفت علمی استفاده می شوند و فلاسفه علم، نظریه های مختلفی را در باب پیشرفت علمی طرح کرده اند. هدف اصلی این مقاله پاسخ به این پرسش است که: «آیا شاخص های علم نشان دهنده پیشرفت علمی، آنچنان که این نظریه ها مطرح کرده اند، هستند؟». این مقاله می کوشد تا نشان دهد که اگر پیشرفت علمی به معنای معرفتی و اگر معرفت علمی به معنای بسط یافته اجتماعی فرض شود، آنگاه شاخص های علم ابزارهای «مناسبی» برای اندازه گیری معرفت علمی و پیشرفت علمی هستند. در این مقاله، بخش نخست به نقش شاخص های علم در حوزه سیاست گذاری علم می پردازد؛ بخش دوم، به رابطه میان شاخص های علم و پیشرفت علمی از دیدگاه سیاست گذاری اختصاص دارد؛ در بخش سوم، با اشاره به سه دسته نگرش فلسفی در باب پیشرفت علمی، نشان داده می شود که نگرش یا شرح معرفتی از پیشرفت علمی با معنای مورد نظر سیاست گذاران از پیشرفت علمی مطابق است و دو شرح دیگر با معنای یادشده ناسازگار هستند؛ بخش چهارم، به معرفت علمی اجتماعی و شرح بسط یافته اجتماعی از آن اختصاص دارد و در بخش پنجم نیز استدلال می شود که شاخص های علم، معرفت علمی بسط یافته اجتماعی را نشان می دهند و در نتیجه، بازنمای پیشرفت علمی هستند.
آنارشیسم نظری: در جست و جوی مبنایی روش شناختی برای جامعه ی آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
41 - 53
حوزههای تخصصی:
از حیث معرفت شناسی، شاید مهم ترین دغدغه ی دانشمندان علاقه مند به حیات دموکراتیک در چند سده ی اخیر یافتن مبنا و پایه ای تزلزل ناپذیر برای دموکراسی بوده است. تقریبا ویژگی اصلی تمام نظریه های توسعه را همین امر تشکیل می دهد. در این میان، یکی از برجسته ترین این تلاش ها از آن آنارشیسم نظری است. این مکتب فکری می کوشد با طرد انواع دستگاه های سلطه و سرکوب به ویژه علم سالاری و تکنوکراسی مبنایی واقعی برای یک جامعه ی آزاد و دموکراتیک به وجود آورد. مقاله ی حاضر می کوشد با تمرکز بر این تلاش فکری، به بررسی این موضوع و امکان پذیری آن بپردازد.
بررسی نظریۀ تغییر مفهومی پل تاگارد و نتایج آن بر مسئله ی پیشرفت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر مفهومی و بررسی نتایج آن بر تاریخ علم همواه یکی از مسائل چالش برانگیز در مباحث تاریخ و فلسفه ی علم بوده است. در این مقاله ابتدا به معرفی آرای پُل تاگارد یکی از فیلسوفان طرفدار فلسفه ی علم محاسباتی در مورد چیستی و چگونگی تغییر مفاهیم می پردازیم و بر این اساس، به رویکرد او به تاریخ علم از جهت انباشتی بودن یا انقلابی بودن اشاره خواهیم کرد. از نظر تاگارد، شواهد و روش ها دست کم چیزهایی هستند که در اکثر انقلاب های علمی بین نظریه ی موجود و نظریه ی جایگزین مشترک هستند. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که این ادعا با رویکرد کل گرایی معناشناختی تاگارد سازگار به نظر نمی رسد. همچنین با موردکاوی تاریخی در خصوص انقلاب علمی مکانیک کوانتومی در تاریخ علم فیزیک، نشان خواهیم داد که - برخلاف نظریه ی پل تاگارد - تدریجی بودن و همپوشانی نظریه ی موجود و جایگزین دلیلی بر پیوستگی آن دو نیست ؛ زیرا اگر چه مرز دقیقی نمی توان میان آن دو یافت ، اما این به معنای عدم وجود هیچ مرزی نیست و علی الاصول جایی نظریه ی موجود کنار رفته و نظریه ی جایگزین مستقر شده است.
پیشرفت علمی مطالعات اقتصاد کلان ایران طی دورهی 1379-1386؛ یک رویکرد روششناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
اهداف مقالهی حاضر عبارتاند از: 1. ارزیابی پیشرفت علمی مطالعات اقتصاد کلان ایران، طی دورهی 1379-1386، با استفاده از یک رویکرد روششناختی که برای این منظور، از رویکرد ابزارگرایانه «حل مسئله به مثابهی پیشرفت علمی» لائودن بهره برده است و 2. بررسی میزان بهرهگیری این مطالعات از چهار عامل دیدگاهها، شواهد، روشهای فنی و جامعهی علمی که در فرایند پیشرفت و توسعهی اقتصاد کلان تأثیر بسزایی داشتهاند.
آزمون فرضیهی مربوط به هدف اول نشان میدهد مطالعات اقتصاد کلان ایران بیشتر، به حل مسائل کاربردی و نه مسائل فکری اختصاص دارند؛ در نتیجه، شرط لازم پیشرفت علمی در این مطالعات رعایت نشده است.
آزمون فرضیات مربوط به عوامل تأثیرگذار نشان میدهد در مطالعات اقتصاد کلان ایران از شواهد استفاده نشده، الگوها و روشهای فنی توسعه نیافته و مطالعات با سایر مطالعات فارسی ارتباط روششناختی ندارند. فرضیهی راجع به عدم تصریح دیدگاهها رد شد که البته، در زمینهی پذیرش دلالتهای آن باید محتاط بود. به علاوه، فرمالیسم ریاضی، به ویژه روشهای اقتصادسنجی، بر روششناسی مطالعات سیطره دارد.
مبانی علم سنجی در علوم انسانی و ضرورت شکل گیری مکتب علم سنجی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، علم سنجی نقش مهمی در سنجش و ارزیابی عملکرد پژوهشی داشته است. این علم، رشد و تکامل پژوهش را در طول زمان با مراجعه به داده های استانداردشده پژوهش های دانشگاهی به ویژه اطلاعات کتاب شناختی، تجزیه وتحلیل می کند. در واقع، علم سنجی یا همان دانش سنجش علم با ارزیابی و رتبه بندی اصولی پژوهشگران، دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به ارتقای آنها کمک کرده و منجر به شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف آنها می شود و نقش مهمی در سیاستگذاری عمومی و حکمرانی علمی بر عهده دارد. در این میان، جدای از مبنامندی علم سنجی و به تبع آن، امکان بومی سازی علم سنجی که در جای خود جزو مباحث مناقشه برانگیز جامعه علمی به شمار می رود، اینکه آیا علم سنجی در همه علوم از مبانی و منطق واحدی تبعیت می کند و یا باید برای علم سنجی علوم انسانی به دنبال منطق متفاوتی بود، یکی از دغدغه مندی های اصحاب علوم انسانی محسوب می شود. این مقاله، با در نظر گرفتن مفهومی عام از فلسفه و مبانی علوم و با الهام از نظریه لاکلا و موفه، از روش توصیفی و تحلیلی استفاده نموده تا از این طریق ضمن توجیه علمی لزوم استقلال نسبی علم سنجی علوم انسانی از مطلق علم سنجی، امکان شکل گیری مکتب علم سنجی علوم انسانی را مورد بررسی قرار دهد. از آنجا که شکل گیری مکتب علم سنجی علوم انسانی نیازمند ارائه تصویری عملی از آن نیز می باشد، شش سئوال کاربردی نیز در این مقاله بر اساس روش تحقیق کیفی مطرح و پاسخ های اولیه ای به این پرسش ها ارائه شده است.