مطالب مرتبط با کلیدواژه

شاهنامه


۹۰۱.

زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی شهر شاهنامه آیین مزدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۱۹۵
شاهنامه فردوسی، گنجینه اندیشه های کهن ایرانی درباره جهان و بنیادهای زندگی است. اندیشه هایی که در ساخت هویت ایرانیان، ایجاد نهادهای اجتماعی و ساختارهای مهم سیاسی، و ساخت شهرها و خانه ها مؤثر بوده اند. در گذشته همیشه جنبه های قدسی در ساختن شهرها و خانه ها اهمیت داشته است. شهر چونان نمونه زمینی بهشت باید زیبا و منظم و استوار ساخته می شد. در این مقاله کوشیدیم نخست معیارهای کلی زیبایی شناسی ایرانیان کهن را بشناسیم سپس معیارهای زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای مانند «کنگ دژ» و «سیاوش گرد» و «ورجمکرد» را بشناسیم و در گام بعدی با ذکر نمونه هایی از ساختار شهرهای کهن، نقش زیبایی و اهمیت تناظر با بهشت آسمانی را در ساخت این شهرها نشان دهیم. خلاصه دست آوردهای پژوهش از این قرار است: دین مزدایی سرچشمه اصول زیبایی شناسی ایرانیان است که بر اساس آن، هرمزد مبدأ زیبایی است و زیبایی به معنی مانند شدن به هرمزد است و اصول زیبایی عبارت اند از: 1. کروی بودن؛ 2. روشن بودن؛ 3. مرکزگرایی؛ 4. و شباهت جزء به کل. ساختمان شهرها و خانه ها، دارای تقارن، تناسب و روشنی بود، و هدف غایی در ساخت شهر و خانه، فراهم کردن پناهگاهی استوار، خوش آب وهوا و بهشت گونه برای مردمان بود تا آفریدگان هرمزد ایمن و شاد زندگی کنند و با آبادانی جهان، اهریمن را شکست دهند.
۹۰۲.

خرّم زیستی؛ شادکامی خردمندانه در گستره روان شناسی مبتنی بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شادکامی خردمندانه خرم زیستی خرد شاهنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۲۱۹
شادکامی یکی از عوامل مهم در گستره روانشناسی مثبت گرا است که درک دقیق تعریف آن نیازمند بررسی دقیق در بافت فرهنگی هر جامعه است. از این رو، این پژوهش با هدف بازتعریف مقهوم شادکامی در ایران تحت عنوان خرّم زیستی یا شادکامی خردمندانه مبتنی بر شاهنامه فردوسی انجام گرفت. این تحقیق از نظر هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت، کیفی مبتنی بر روش داده-بنیاد بود. جامعه آماری شامل متن شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق بود. تجزیه و تحلیل مبتنی بر فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و مولفه سازی در نرم افزار MAXQUDA نسخه 2018 انجام شد. اعتبار مدل بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی کدگذاری بر اساس شاخص کاپا برابر با 89/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که خرّم زیستی یا شادکامی خردمندانه در شاهنامه فردوسی مشتمل بر 12 خرده مولفه بود که خرّم زیستی مبتنی بر اصول اخلاقی، توان پذیرش دشواری های غیرقابل تغییر، یادگیری هدفمند، برخورداری از اندیشه های منطقی و رهایی از اندیشه های آشفته ساز، تمرکز بر زمان حال، فضای ارتباطی مثبت، تنظیم هیجان و کنترل تکانشگری، ارتباط معنوی با پروردگار، رویارویی شجاعانه و تاب آورانه با دشواری ها و رنج های زندگی، امید به آینده و خوشبینی در شرایط دشوار، فعالیت جسمی و دوری از سستی و تامین نیازهای مادی اوّلیه زندگی به ترتیب دارای بیشترین کدهای آزاد استخراج شده بودند. در نتیجه، به سبب جامعیت تعریف خرّم زیستی، توصیه می شود با ساخت پرسشنامه های استاندارد و مداخلات آموزشی متمرکز بر این مفهوم، ضمن وضعیت سنجی سطح خرم زیستی در جامعه، اقدامات لازم متمرکز بر راهبردهای برگرفته از فرهنگ ایرانی انجام شود
۹۰۳.

تأثیر شاهنامه بر خاوران نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۲۷
شاهنامه ی فردوسی پرمایه ترین دفتر شعر فارسی و مهم ترین سند عظمت و فصاحت فرهنگ و زبان پارسی است که داستان های ملی و مآثر تاریخی قوم ایرانی در آن به بهترین وجه نموده شده است. خاوران نامه ی ابن حسام نیز از بهترین نمونه های حماسه ی دینی و نشانگر تثبیت مذهب شیعه در بین ایرانیان است. ابن حسام در سرودن خاوران نامه از جنبه های مختلف به شدت تحت تأثیر فردوسی بوده و شاهکار استاد توس را به عنوان الگو، مد نظر داشته است. لذا نگارندگان کوشیده اند در این مقاله به شیوه ی توصیفی و تطبیقی و به روش تحلیل متن، تأثیر شاهنامه بر خاوران نامه را در زمینه های مختلف نشان دهند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که این تأثیرپذیری ها به صورت آشکار و نهان در جای جای خاوران نامه به چشم می خورد؛ از انتخاب وزن و بحر گرفته تا تأثیرپذیری واژگانی، تضمین برخی از مصاریع و ابیات شاهنامه، شباهت در شخصیت های داستان، شباهت در توصیف میدان های جنگ و نبردهای تن به تن، خوارق عادات، جدال حق و باطل، متأثر بودن از آثار باستانی پیشین، جنگ با دیوان و اژدها و ساحران و ... 
۹۰۴.

خراسان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
خراسان بزرگ از پیشینه تاریخی کهنی در تاریخ ایران برخوردار است و با مطالعه در منابع نوشته شده در خصوص این سرزمین در تاریخ قبل و بعد از اسلام، می توان به جایگاه و اهمیت ویژه این سرزمین در تاریخ ایران و ملل همجوار پی برد. یکی از این منابع، شاهنامه فردوسی است. با بررسی این اثر عظیم، چگونگی اوضاع خراسان در ازمنه قدیم را درخواهیم یافت و قدمت این سرزمین هر چه بیشتر بر ما آشکار خواهد شد. در شاهنامه خراسان در دوره های تاریخی و اساطیری وجود دارد، خراسانِ شاهنامه، خراسانِ باستانی و داستان های گذشته است. خراسانِ شاهنامه، خراسانِ حماسه ها و اسطوره هاست که در برابر توران مقاوم و استوار بوده است. تاریخ این سرزمین، همواره صحنه کشمکش ها و درگیری ها با اقوام مهاجم بوده و در شاهنامه از آن ها با نام تورانیان یاد شده و بارها نبرد ایرانیان با این دشمنان دیرپای به تصویر درآمده است. طبیعی است که در نتیجه این درگیری ها گاه جابه جایی و تغییراتی در خطوط و قلمرو مرزی رخداده باشد. در این مقاله سعی بر آن است که چگونگی یادکرد فردوسی از خراسان و شهرهای درج شده در شاهنامه مورد کنکاش قرار گیرد و با بررسی این شهرها، می توان اوضاع خراسان را در دوره های گوناگون از دوران اساطیری و باستان گرفته تا دوره اسلامی مورد بررسی قرار داد.                                        
۹۰۵.

سیاوش شخصیتی خودشکوفا (بر اساس نظریه آبراهام مزلو)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه سیاوش خودشکوفایی مزلو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۵۴
در قرن بیستم میلادی مکاتب روانشناختی بسیاری ظهور کردند که به جنبه های مختلف روان آدمی پرداختند و به نتایج شگفت انگیزی دست یافتند. یکی از این مکاتب روانشناختی که برخلاف مکاتب روانی دیگر به جنبه های مثبت و روشن زندگی انسان پرداخته، روانشناسی انسانگرای آبراهام مزلوی آمریکایی است. او تحقیقات خود را بر روی سالم ترین افراد جامعه انجام داد و به این نتیجه رسید که درصد کمی از افراد جامعه هستند که اگر تمام نیازهای جسمی و روانی آن ها فراهم باشد به خودشکوفایی و کمال مطلوب خواهند رسید. شخصیت های بزرگ و انسان های متعالی بسیاری در شاهنامه فردوسی هستند که مصداق بارز انسانهای کامل و رشدیافته طرح و الگوی آبراهام مزلو بشمار می روند. یکی از این شخصیت ها سیاوش فرزند کی کاووس است که جزو عزیزترین پهلوانان شاهنامه است. در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و به کمک منابع کتابخانه ای ابتدا به مولفه های سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو پرداخته ایم، سپس با بررسی اجمالی شخصیت سیاوش در شاهنامه فردوسی بر اساس مولفه های ارائه شده توسط مزلو درباره افراد خودشکوفا به این نتیجه رسیدیم که سیاوش با توجه به اخلاق، رفتار و تصمیماتی که در مواجهه با اتفاقات زندگی خود گرفته است مانند: پذیرش خود و دیگران، داشتن استقلال وحریم خصوصی، درک درست از واقعیت، قدرشناسی نسبت به پدیده های اطراف، روابط میان فردی قوی، حس همدردی و نوعدوستی، تجربه های متعالی وعارفانه، مقاومت در برابر فرهنگ پذیری، می تواند جزو نمونه های بارز افراد خودشکوفا و خواستاران تحقق خود بشمار رود.
۹۰۶.

تحلیل افعال اخلاقی و تعلیمیِ کتایون و هما در شاهنامه فردوسی بر اساس نظریه خودشکوفایی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه مزلو شاهنامه زن خاندان گشتاسپ خودشکوفایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۴۱
در نظریه اخلاقی خودشکوفایی مزلو، برخی صفات نیک و پسندیده، به عنوان الگوهای برتر اخلاقی، برای شکل گیری یک زندگی ایده آل و آرمانی ارائه شده است که بصورت بالقوه در همه افراد وجود دارد.پرداختن به ابعاد اخلاقی و تعلیمیِ اشخاص مختلف در شاهنامه، یکی از موضوعات ادبی قابل توجّه است که در تحقیق های متعددی به آن پرداخته شده و با توجّه به نظریه خودشکوفایی مزلو، الگوهای برتر اخلاقی و تعلیمی دو تن از بانوان خاندان گشتاسپی در اشعار شاهنامه که سند و کارنامه فرهنگی و تاریخی ملّت ایران است و در هرم اخلاقی این نظریه وجود دارد، شناسایی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی چنین نتیجه ای را نشان می دهد که در شاهنامه، کردارهای آموزنده بعضی از زنان در رویدادها، از جمله عوامل منحصر به فرد و تأثیرگذار بوده که از نیازهای اصلی در استحکام بنیان خانواده است و با نظریه های روز دنیا، علی الخصوص نظریه مزلو همخوانی دارد؛ به عنوان مثال همان طورکه در شخصیت کتایون دختر قیصر روم می بینیم، در جریانات مختلف، نقش خلّاق و سازنده ای دارد و نمونه ای بارز از گذشت و ایثار و عشق است که پایبند به همسر بوده، نه در بند زر و مال دنیا؛ هم چنین حضور اخلاق مدارانه زن را در اجرای امر عظیم عدالت و سخاوت، می توان در شخصیت هُما، همسر بهمن مشاهده کرد. خصایص ذکر شده از عناصر اصلی هرم خودشکوفاییِ اخلاقی مزلو است که باعث پیدایش جریان های معناسازِ اخلاقی وآموزنده در حوزه ادب فارسی شده است.
۹۰۷.

تحلیل جنبه های شخصیت پردازی پسران فریدون با توجه به نظریات آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: عقده حقارت شخصیت شناسی تور شاهنامه سلم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۵
ادبیات به دلیل ماهیت و حوزه گسترده اش با دیگر رشته های علوم انسانی از جمله روان شناسی تناسب موضوعی دارد و قابلیت انجام پژوهشهای بین رشته ای را داراست. شاهنامه از آثار مهم ادبیات فارسی است که آفریدگارش، فردوسی در توصیف شخصیتهای کلیدی آن به گونه ای تصویر پردازی کرده که با تحلیلهای روان شناختی می توان به لایه های پنهان روانی و شخصیتی ایشان دست یافت. این امر حاکی از نگاه دقیق شاعر به روان آدمی است. از جمله این شخصیتها می توان به پسران فریدون اشاره کرد که فردوسی به ارائه نشانه ها، توصیف رفتارها و علل انگیزشی آنان می پردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که چه عواملی در شکل گیری عقده حقارت در شخصیت سلم و تور نقش داشته اند؟ تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی شخصیّت سلم و تور در شاهنامه را از دیدگاه نظریّه عقده حقارت آدلر، مورد بررسی قرار می دهد. در میان شخصیتهای داستان فریدون، تور و سلم ضد قهرمان هستند که در این مقاله علّت روان شناختی رفتار آنان در عقده حقارت فرض شده است. بنابر گزارش فردوسی می توان علل پیدایش اختلال روانی را در تور و سلم نسبت به ایرج در این موارد دانست: ناخرسندی از بهره خویش، دلگیری از پدر، تبعید از محل تولد و موطن و آوازه ایرج در میان سپاهیان. همچنین برخی از ویژگیهای رفتاری در تور و سلم هست که منجر به برادرکشی می شود: در بند آز و طمع بودن یا زیاده خواهی، خشم، نفرت، رشک و حسادت، تکبّر، هراس و... . با بررسی این توصیفها و نشانه ها و مقایسه آنها، می توان نتیجه گرفت اختلال روانی تور و سلم منجر به قتل ایرج می شود.
۹۰۸.

چند جاینام دیگر شاهنامه

کلیدواژه‌ها: جغرافیای تاریخی شاهنامه کتاب های پهلوی خراسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۱۸
در این مقاله تعدادی دیگر از جای نام های شاهنامه از کتاب داود منشی زاده درباره جغرافیای شاهنامه به فارسی ترجمه شده است. جاینام هایی که در این مقاله درباره آنها بحث شده، عبارت اند از: کوه سپند، کلات، چَرَم، لادن/ لاین، مَیَم، بیژن. نویسنده در ضمن بحث اطلاعات کتاب های پهلوی و اوستایی و نوشته های جغرافیایی و تاریخی فارسی و عربی را با آگاهی های مندرج در شاهنامه سنجیده تا جای دقیق یا تقریبی این مکان ها را به دست آورد.
۹۰۹.

یادداشتهای شاهنامه (6)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه ریشه شناسی شهر ایران برگوا رَخته سوگوار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۴۷
این چند یادداشت درباره چند کلمه و تعبیر شاهنامه است که درباره آن در میان شاهنامه شناسان اختلاف نظر است و در هر حالت دریافت ادیبان از آنها ناقص است. این چند کلمه و تعبیر عبارتند از: شهر ایران، برگوا، رَخته، سوگوار. رجوع به متنها و اسناد بازمانده از زبانهای پیش از اسلام معنای این چند کلمه را روشنتر خواهد کرد.
۹۱۰.

بررسی نگاره نبرد رستم با دیو سپید در مکاتب تیموری و صفوی با رویکرد روایت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوره صفوی دوره تیموری نگارگری ایران شاهنامه روایت شناسی نبرد رستم و دیو سپید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۵۲
گستردگی روایت شناسی در حوزه ی تصویر سبب شده تا نتایج به دست آمده از مقایسه متن و تصویر به عنوان دو رویه متفاوت نشان داده شود. ماهیت بیانی و مستقل تصویر از متن شناخت و فهم تصویر را در تطبیق با متن ادبی ضروری نموده استغیره «نبرد رستم و دیو سفید» از رویدادهای شاهنامه بوده که بعدها در مکاتب مختلف نگارگری مانند مکتب تیموری و صفوی به تصویر درآمده است. سؤالی که مطرح است: چگونه می توان این نگاره را با مؤلفه های روایت شناسانه بررسی نمود؟ هدف این تحقیق شناسایی واحدهای روایی پیرنگ، شخصیت پردازی، زاویه دید، درون مایه، زمان و مکان، برجسته سازی و حذف در متن و تصویر این دو نگاره و بررسی شباهت ها و تفاوت های آن ها با یکدیگر است. روش گردآوری توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی روایت شناسانه انجام گرفته است. نتایج حاصل این است که: نقاشی خلق و بازنویسی مجدد متن بوده به گونه ای که این اثر خلق هنری دیگری برای نقاش است. نقاش درحالی که از شعر پیروی کرده اما سبک او نسبت به هر دوره تاریخی و زندگی زیسته اش متفاوت است. اگرچه در متن (شعر) پیوستگی بین واژه ها وجود داشته و داستان گام به گام و بدون تسلسل با توجه به زمانمندی روایت جلو رفته، اما نقاش همواره با محدودیت هایی مواجه است. بر این اساس لحظاتی از متن را به عنوان رستاخیز اثر برجسته سازی و پیام را با تصویر بیان کرده است. با توجه به بررسی های انجام شده، از میان مؤلفه های روایت شناسی مؤلفه حذف و برجسته سازی برای هنرمند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
۹۱۱.

اسطوره ها و حماسه ها در روایات تاریخی شاهنامه و نمود آن در نگاره های شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی بخش تاریخی اسطوره حوادث خارق العاده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۵۶
شاهنامه فردوسی سرگذشت قومی و ملی با آمیزه ای از اسطوره، حماسه و تاریخ است که گرچه در طول سالیان متمادی محققان و اندیشمندان مختلف سعی در جدا سازی بخش های مختلف این اثر سترگ و مانا داشته اند؛ امّا درواقع جداسازی این سه عنصر اصلی؛ به ویژه اسطوره از ساختار کلی شاهنامه امری امکان ناپذیر است. آنچه بیش از دیگر آثار بزرگ هم سنخ، شاهنامه را این چنین مانا کرده است، ژرف ساخت اسطوره ای و حماسی در سرتاسر این اثر است؛ گواه این مدعا آنکه ردپای اسطوره را در جای جای حوادث بخش مربوط به روایات تاریخی شاهنامه می توان به خوبی مشاهده کرد. اگرچه آفرینش روایات اساطیری و حماسی از رویدادهای تاریخی، مسلماً تابع ضوابط و شرایطی است که رعایت دقیق آن ها در قالب نظمی سَخته و سنجیده و استوار و کلامی متین و صریح؛ آن گونه که در شاهنامه فردوسی جلوه گر شده است، حاکی از تسلط و آگاهی بی نظیر فردوسی بر اساطیر گذشته ملت ایران است، تأثیر عوامل ماوراء الطبیعی به وضوح در بخش تاریخی شاهنامه دیده می شود؛ به گونه ای که برخی از ماجراهای این قسمت عملاً با تخیل همراه است. نمونه هایی چند از این امر مانند یاری جستن از جادوگران، کمک ایزد سروش، اژدهاکشی، پیروزی های خارق العاده سپاهی کوچک بر ارتشی بزرگ همه از این نوع حوادث خارق العاده بخش تاریخی شاهنامه است. پژوهش حاضر به دنبال بررسی اساطیر و نمودهای آن در بخش تاریخ روایی شاهنامه  و نمود آن در نگاره های شاهنامه بایسنقری است.اهداف پژوهش:بررسی سبک و شیوه روایت رخدادهای اساطیری در بخش تاریخی شاهنامه.بررسی عناصر اسطوره ای را در بخش تاریخی شاهنامه و نگاره های شاهنامه بایسنقری.سؤالات پژوهش:سبک و شیوه روایت رخدادهای اساطیری در بخش تاریخی شاهنامه چگونه است؟عناصر اسطوره ای در بخش تاریخی شاهنامه و نگاره های شاهنامه بایسنقری چه جایگاهی دارد؟
۹۱۲.

پیوند پادشاهی زاب طهماسب و اسطوره آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرش کمانگیر زاب (زَو) شاهنامه روشنایی آب فزایی مرزنمایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۵۰
در شماری از متون ایرانی میانه می خوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب می شود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسله طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شده باشد؟ شاهنامه پژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامه فردوسی اندیشیده اند که در دو گروه قابل دسته بندی است: داستان آرش در متن اساس فردوسی نبوده است و دیگر، داستان آرش در متن اساس فردوسی بوده است و او در سرایش شاهنامه حذفش کرده است. آنچه در این مقاله بحث می شود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرآیند «گشت اسطوره» در لایه زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شده باشد؟ پاسخ بدین پرسش، موقوف به این است که نشان دهیم اسطوره زاب و اسطوره آرش، بیانگر یک مضمون هستند و دیگر آنکه تبدیل و تبادل میان زاب و آرش در دیگر متون هم دارای نمونه باشد. به تعبیر دیگر، چنان که در نقد اسطوره شناختی و نیز در روایت شناسی مرسوم است به جای جست وجوی نام آرش، پی رنگ اسطوره وی در بخشی از شاهنامه که باید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه می توان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویش کاری از قهرمان به پادشاه در سلسله طولی علل و اسباب، پی رنگِ اسطوره آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویش کاری آب فزایی، مرزنمایی و روشنایی است از آرش به زاب منتقل شده است. به تعبیر دیگر، پادشاهی زاب طهماسب و داستان آرش، هر دو، روایت یک اسطوره کهن تر هند و اروپایی اند که به موجب آن، ایزد روشنایی، باران می بارد و مرز می پاید. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب به صورت آشکار در شماری از منابع ایرانی میانه و ایرانی نو رخ داده است و دارای پیشینه و مشابه است.  
۹۱۳.

بررسی و تحلیل عجایب نگاری طرسوسی در گزارش داراب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عجایب نامه داراب نامه شاهنامه گرشاسب نامه تأثیرپذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۴۸
عجایب نامه ها، دایر ه المعارف گونه ای هستند متأثّر از جغرافیا و طبیعیات دنیای قدیم، که فرهنگ و باورهای عامه را، که در قالب داستان ها و افسانه ها آمده، بازتاب می دهند. با تطّور این سنّت نوشتاری در زمان فارسی تا قرن پنجم هجری، همچنان که بخشی از آن مأخوذ از داستان ها بود، خود به منبعی برای داستان گزاران تبدیل شد که با تکیه بر وجه خیال آمیزی، شگفتی و کنجکاوی مخاطب را برمی انگیخت و هم او را سرگرم می کرد. داراب نامه طرسوسی از جمله متون داستانی قرن ششم هجری است که داستان هایی از عجایب دارد؛ داستان هایی که گاه نشان آنها را در عجایب نگاشته های کهن نیز می یابیم. این داستان ها/عناصرِ شگفت انگیز گستره وسیعی را در برمی گیرند که شامل عجایب رُستنی ها، اشیاء، فرهنگ و آیین، غول پیکران، مکان ها و جانوران می شود. پژوهش حاضر با تمرکز بر «عجایب نگاری» های طرسوسی، به نشان دادن تأثیرپذیری او در این حوزه، از عجایب نامه های هم روزگار یا متقدّم می پردازد و پیش از آنکه به دنبال مأخذیابی داستان های عجیب داراب نامه باشد، نشان می دهد که آنها به تمامی ساخته داستان گزار نبوده و از سنّت نوشتاری ای با نام عجایب نگاری (که ریشه در روایات شفاهی دارد) سرچشمه می گیرند. با توجّه به اینکه بعضی از موارد مذکور پیشتر در شاهنامه (بخش اسکندر) و نیز گرشاسب نامه (به عنوان منظومه ای حماسی با حضور پررنگ عجایب) ذکر شده اند و  تأثیرپذیری احتمالی طرسوسی از آنها، موارد همسان یا نزدیک در این متون نیز ذکر شد.
۹۱۴.

نقدی بر شاهنامه نقالان مرشد زریری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طومار شاهنامه زریری تصحیح نقد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۴۸
در سال های اخیر با شناسایی و تصحیح طومارهای نقالی شاهنامه تا حدود زیادی نگاه شاهنامه پژوهان و ادیبان به طومارها تغییر یافته است. یافته ها حاکی از آن است که طومارهای نقالی صرفاً زاده ذهن و تخیل نقالان نبوده و در بعضی موارد آبشخورها و منابع طومارها به روزگار قبل از اسلام یا در دوره اسلامی به قبل از سروده شدن شاهنامه فردوسی برمی گردد. ازطرف دیگر زبان و سبک طومارهای نقالی تصحیح شده با آنچه راویان در مجلس نقل به اجرای آن می پرداخته اند، تفاوت دارد و هردو را نمی توان از یک گروه به حساب آورد. ازین رو تصحیح طومارهای نقالی باید به صورت کاملاً تخصصی و برابر با موازین درست علمی انجام بگیرد تا نتایج حاصله منجر به شناخت بهتر از طومارها و منابع آنها گردد. شاهنامه نقالان، که در روزگار ما تألیف شده است، یکی از طومارهای جامع نقالی شاهنامه به شمار می رود. جلیل دوستخواه این طومار را در سال 1396 تصحیح و منتشر کرده است. در این مقاله، کتاب شاهنامه نقالان از دو منظر مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت؛ در بخش نخست اشتباهات و تناقض های مؤلف اثر، مرشد زریری، مطرح خواهد شد و در بخش دوم در یک نگاه دقیق تر، روش مصحح اثر، جلیل دوستخواه، به بوته نقد در خواهد آمد. نتایج این بررسی نشان می دهد که به این کتاب، در هردو بخش تألیف و تصحیح، آسیب هایی راه یافته است.
۹۱۵.

جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی و غیاب آن در دیگر متون منظوم پهلوانی از منظر زیباشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حماسه شاهنامه جوهر محاکات امکان مطلق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۴۵
مقاله حاضر، تأملی زیباشناسانه و فلسفی در جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی در مقایسه با منظومه های پهلوانیِ پس از آن است. عمده مساعی فیلسوفان زیباشناس قرن نوزدهم (شیلر، هولدرلین، شلینگ، هگل و دیگران) مصروف برداشتن دوگانه کانتی «آزادی و طبیعت» یا «ذهن و عین» بود که به بخشی محوری از «مسئله مدرنیته» تبدیل شده بود. مواجهه این فیلسوفان با کانت، به طیفی وسیع از صورت بندی های مختلف تاریخی انجامید که می کوشید تاریخ روح را پیش از انشقاق آن به عین و ذهن روایت کند و در پی بازنمایی جوهر دورانی آغازی بود که با واژگانی همچون «هستی، ذات، مطلق، روح کلی، تمامیت، کلیت و انسجام» از آن یاد می شد که هگل آن را «دوران حماسی یا کلاسیک» نامید. در این مقاله، از منظر زیباشناسانه به شاهنامه فردوسی نگریسته و کوشیده ایم نشان دهیم فردوسی در زمانه خود که دوران متأخر سوبژکتیویته و ادیان ایجابی است چگونه توانسته است روح جهان حماسی را در فرم شعری خود احضار کند و به ذات شعرگونه آن نزدیک گردد؛ چیزی که در تمام متون پهلوانی پس از او غایب است. در اینجا بحث بر سر «امکانی» تاریخی است و مسئله به نبوغ شخصی فردوسی و پیش شرط هایی همچون مفهوم «ملیت» و «نمایش ادوار نخستین پیدایش تمدن» فروکاسته نشده است.                               
۹۱۶.

تحلیل و بررسی شخصیت کاوه آهنگر بر مبنای نظریه اقتدار کاریزماتیک ماکس وبر (بررسی فرایند چرخش کاریزما در شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فردوسی شاهنامه کاوه اقتدار کاریزماتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۲۱۹
در اندیشه اساطیری ایران باستان چرخش قدرت در دست شاهان با مفاهیمی مبتنی بر پیوندهای نژادی و خونی چون فرّه ایزدی توجیه می شد. امّا در شاهنامه شخصیت هایی چون ضحاک نیز وجود دارند که بدون برخورداری از این ویژگی به پادشاهی می رسیدند و یا دست کم برای مدت محدودی از محبوبیت برخوردار بودند. همچنین کاوه آهنگر که از شخصیت های مهم در شاهنامه فردوسی است و بدون برخوردار بودن از فرّه ایزدی در حافظه جمعی ایرانیان همواره به عنوان شخصیتی کاریزماتیک مطرح شده است. در همین راستا این جستار با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی به تحلیل و بررسی موشکافانه کردارهایکاوه آهنگر در شاهنامه فردوسی و مطابقت با دیگر آثار تاریخی و حماسی ایران، کشف و شناسایی هوّیت اساطیری یا تاریخی کاوه آهنگر و بازگفت نقش ها و عملکرد های کاریزماتیک و آنتی کاریزماتیک او و دیگر شخصیت های مرتبط با او در شاهنامه پرداخته است و چنین نتیجه گرفته است که با ارائه خوانشی جدید از شاهنامه برمبنای نظریه اقتدار کاریزماتیک ماکس وبر، اگرچه کاوه آهنگر از ویژگی های یک شخصیت کاریزماتیک و محبوب برخوردار بود امّا او از مؤلفه های یک شخصیت دارای اقتدار کاریزماتیک برخوردار نبود؛ همچنین او تنها مبارزی با ساختار حکومت ضحّاک نبود بلکه می توانست فردی در مقابل جمشید و فریدون نیز باشد چرا که هدف کاوه از قیام تنها دست یابی و برپایی داد بود. در نتیجه کاوه شخصیتی آنتی کاریزما بر علیه هرگونه قدرت کاریزماتیک بود.
۹۱۷.

معناکاوی مفهوم امنیت در شاهنامه با رویکرد نشانه شناسی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امنیت شاهنامه نشانه شناسی نشانه نمادین شمایلی نمایه ای پیرس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۳۷
در شاهنامه فردوسی، به عنوان یکی از برجسته ترین متون حماسی ایرانیان، مفهوم امنیت به صورت رمزگان های مختلفی بیان شده است که با بررسی و تحلیل آن ها می توان به نظام اندیشگانی ایرانیان در باب مفهوم امنیت و اشکال مختلف آن، نمادهای آن و عوامل مؤثر در آن پی برد. چارلز سندرس پیرس، یکی از بنیانگذاران نشانه شناسی، نشانه ها را به سه نوع نمادین (رابطه میان دال و مدلول قراردادی)، شمایلی (رابطه دال و مدلول بر اساس شباهت) و نمایه ای (رابطه دال و مدلول علت و معلولی) تقسیم می کند. مقاله حاضر، می کوشد مفهوم امنیت را در شاهنامه فردوسی بر مبنای رویکرد نشانه شناسی پیرس واکاوی نماید تا بدین پرسش پاسخ دهد که در شاهنامه چگونه از نشانه های زبانی برای بیان مفهوم امنیت، مرجع امنیت و عوامل ضدامنیتی استفاده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که در شاهنامه هر سه صورت نشانه برای تعریف امنیت کاربرد داشته است. در این اثر اگرچه واژه «امنیت» به کار نرفته است است لیکن از واژه هایی چون «ایمن»، «آرام»، «خوبی»، «خرد»، «آبادانی» و «صلح» به معنای «امنیت» استفاده فراوانی شده است که از نوع نشانه های نمادین است. همچنین، در نشانه های زبانی چون قدرت، شهرت، داد و دهش، راستی، هنر، ساز و برگ جنگی، لشکر نیرومند و جان برکف، فرمانبرداری تام، تقدس مرز و سرزمین و غیره از نشانه های نمایه ای به شمار می رود که در بسیاری از داستان های شاهنامه علت امنیت سیاسی و ملی محسوب می شود. کلماتی چون ستم، بیدادگری، بی خردی، آز، بدی و اهریمنی، منیت و غرور، جادوگری از نشانه های نمایه ای هستند و رابطه دال و مدلول بر پایه علت و معلولی است. این نوع نشانه ها بر ضدامنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی جامعه دلالت دارند. پهلوانانی چون زال، رستم، سهراب و شاهزادگانی چون اسفندیار، سیاوش، کی خسرو نشانه های شمایلی هستند که گفتار و رفتار و کردار آنان دال هایی هستند که مدلول امنیت را ترسیم می کنند. موجوداتی چون اژدها، دیو و اهریمن از نشانه های شمایلی ضدامنیت دینی و اجتماعی در نظم نمادین شاهنامه به شمار می آیند.
۹۱۸.

پیوند ملی گرایی شاهنشاهی و برپایی مراسم هزاره فردوسی در دوره پهلوی اوّل(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ملی گرایی شاهنشاهی شاهنامه هزاره فردوسی پهلوی اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۱۵
برپایی مراسم جشن و کنگره هزاره فردوسی و بزرگداشت هزارمین سال تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی، سراینده شاهنامه در 1313ش، از برجسته ترین و ماندگارترین نمودهای ملی گرایی در حکومت پهلوی اوّل است که با حضور و دخالت شخص رضاشاه و مهم ترین رجال سیاسی و فرهنگی این حکومت، همراه با احداث و افتتاح آرامگاه فردوسی در شهر توس به اجرا درآمد و فصل نوینی را در بازنمایی زندگی و زمانه فردوسی و مطالعات شاهنامه شناسی در سطح ملی با هدف تقویت ایدئولوژی ناسیونالیسم شاهنشاهی رقم زد. مسئله محوری پژوهش حاضر، بررسی چرایی و چگونگی برگزاری این مراسم و تبیین نسبت آن با ملی گرایی شاهنشاهی حاکم بر فضای سیاسی و فرهنگی عهد پهلوی اوّل بر پایه رجوع به منابع دست ِاوّل این دوره است. بررسی منابع اصلی تاریخی مربوط به این دوره که نتایج آن در این مقاله به تفصیل ذکر شده است، نشان می دهد که حکومت پهلوی به صورتی گسترده کوشید تا از طریق بزرگداشت مقام و منزلت فردوسی، به بهانه هزارمین سال تولد وی، بر گستردگی، قدرت و توان مشروعیت بخش ایدئولوژی ناسیونالیسم شاهنشاهی آن دوره بیفزاید و از طریق بهره برداری از شاهنامه، این منظومه حماسی و تاریخی پُرآوازه ادبیات ایران را به عنوان سند شاه دوستی و شاه پرستی ایرانیان در طول تاریخ معرفی کند.
۹۱۹.

بررسی مؤلفه های امید در دو شخصیت گیو و کاموس کشانی از شاهنامه فردوسی بر اساس نظریه اسنایدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه امید اسنایدر گیو کاموس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۰
شخصیت پردازی به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های روایتگری، نقش مهمی در ماندگاری و برجستگی آثار داستانی ایفا می کند. شخصیت ها زیربنای اصلی هر سازه داستانی هستند و هر چه نویسنده بتواند شاکله داستان خود را بر روی پایه های شخصیتی استوارتری بنا کند، می تواند به جادوانگی اثرش امیدوارتر باشد. در میان آثار کلاسیک ادبیات جهان، شاهنامه فردوسی اثری است که فراتر از آثار هم رده خود به عناصر داستان نویسی اهمیت داده و حتی در بسیاری از موارد به معیارهای امروزی روایتگری پهلو می زند. شخصیت های این اثر بزرگ ادبی، ویژگی های اجتماعی، روانی و فردی منحصر به فردی دارند که آنها را به قهرمانانی چندبُعدی تبدیل کرده اند. با توجه به ماهیت حماسی شاهنامه، امید و نیروی انگیزه یکی از مؤلفه های روانی و روحی کاربردی است که حضورش به عنوان نیروی محرکه و پیش برنده برای اهداف حماسی در شخصیت ها احساس می شود. در پژوهش حاضر، به بررسی مؤلفه امید با تکیه بر نظریه اسنایدر در دو شخصیت گیو و کاموس که از نظر رفتاری کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند و ویژگی های مثبت و منفی شخصیتی در آنها بارز است، پرداختیم. تفکر هدف، تفکر گذرگاه و تفکر عامل مؤلفه های این بررسی هستند و در نهایت نتایج بررسی های این مقاله نشان می دهد که طبق نظریه اسنایدر، مؤلفه امید با همه ابعاد پیچیده روانشناختی آن، اصلی ترین عامل محرک و پیش برنده این دو شخصیت برای خلق صحنه های حماسی و قهرمانی است. تفکر هدف و عامل در شخصیت گیو خود را به روشنی می نمایاند و در نتیجه بُعد انگیزشی امید در او غعالانه عمل می کند.
۹۲۰.

جستاری چند در بازشناخت نام تور و توران از نگاه فردوسی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه تور توران ترک فریدون افراسیاب ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۳۹
شاهنامه فردوسی یکی از بزرگترین و ارزشمندترین مانداک های فرهنگ زرین ایران است. در این کتاب به داستان ها و سرگذشت های بسیاری از نیاکان خود برمی خوریم و از گذشته دور خود بسیار می آموزیم. در این میان، سروده های شاهنامه جدای از داستان سرایی های شیرین و روان و ساده، دارای داده های تاریخی از زندگانی مردمان، کشورداران و مرزهایی است که در برخی از رویدادهای گذشته پیشدادی و کیانی ایران، ارزشمند است. گفته های فردوسی در شاهنامه گاه از سرگذشت مردمان و شاهان و قلمروهایی است که هنوز درباره آن سخن گفته و صدها ارزیابی و برداشت های گوناگون از آن می شود. یکی از این نام ها، نام توران است. نامی که به سبب همانندی آوایی، از آن برداشتهای گوناگون شده است. دانای طوس، داستان توران را از زمان بخش کردن جهان ایرانی در دوران پیشدادی آغاز می کند. هنگامی که فریدون سرزمین های ایران را به سه فرزند خود و سه شاه ایرانی می دهد. ایرج فرزند بزرگ شاه سرزمین ایران می شود. فرزند دوم تور شاه سرزمین توران یا ترکان و چین می شود و سلم نیز شاه سرزمین های باختری یا روم و آنسوی روم می شود. این جستار برآن است تا با بازنمایی آنچه در شاهنامه درباره نام توران آمده است به ریشه یابی تاریخی و جغرافیایی آن بپردازد. آنگاه چگونگی پیوند نام توران با ترکان برپایه سروده های دانای طوس و همچنین گفته ها و نگرش های دیگر شاهنامه شناسان واژه توران واکاوی شده است.