مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۲۱.
۸۲۲.
۸۲۳.
۸۲۴.
۸۲۵.
۸۲۶.
۸۲۷.
۸۲۸.
۸۲۹.
۸۳۰.
۸۳۱.
۸۳۲.
۸۳۳.
۸۳۴.
۸۳۵.
۸۳۶.
۸۳۷.
۸۳۸.
۸۳۹.
۸۴۰.
شاهنامه
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
79 - 99
حوزه های تخصصی:
ادبیات نمایشی در کنار ادبیات روایی و حماسی، از شاخه های اصلی ادبیات محسوب می شود که از زمان ارسطو تا قرن هجدهم میلادی به دو ژانر اصلی تراژدی و کمدی تقسیم شد. داستان رستم و سهراب است که نمونه ای از داستان های حماسی و پهلوانی ایران است، شاخصه های تئاتری ارسطویی را در خود جای داده است. این داستان بر پی رنگی استوار است که شالوده آن نمایش اراده شخصیت اصلی برای یافتن پدر در مناقشه ای دراماتیک است. هدف فردوسی تزکیه احساس است که با برانگیختن حس همدردی در مخاطب، ایجاد می شود. این مقاله با استناد به مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از کتاب «بوطیقا»، به بررسی عناصر نمایشی در داستان رستم و سهراب می پردازد تا دیدگاه ارسطو در مورد ادبیات نمایشی مشخص گردد، آنگاه خواننده برداشتی جامع راجع به خصوصیات این نوع تئاتر و تأثیر آن در داستان مذکور پیدا کند.
مقایسه ویژگی های سبکی حماسه های ملی و دینی بر اساس شاهنامه و خاوران نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
367 - 401
حوزه های تخصصی:
اغلب، شنیدن واژه "حماسه"، آثاری چون «شاهنامه» فردوسی را در اذهان تداعی می کند و پذیرفتن اینکه اثری چون «خاوران نامه» هم زیرمجموعه نوع ادبی- حماسی است، برای بسیاری از افراد دشوار است؛ چراکه شخصیت محوری اینگونه آثار شخصیتی واقعی، تاریخی و دینی است. حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی ها و افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی باشد. حماسه دینی در کشورمان از روزگاران باستان تا کنون راه درازی را پیموده است. «خاوران نامه» از حماسه های دینی قدیم شیعه است که موضوع اصلی آن سفر و حملات حضرت علی(ع) به سرزمین خاوران به همراهی مالک اشتر و جنگ با قباد پادشاه خاورزمین و امرای دیگر مانند تهماسب شاه است. سعی بر این است که در وهله اول حماسه دینی تبیین شود، سپس به بررسی تحلیل محتوا و از طریق مقایسه، شاخصه های سبکی «شاهنامه» با «خاوران نامه»، بهتر روشن شود. بزرگ ترین و معتبرترین منظومه حماسی ملی «شاهنامه» فردوسی است. مقایسه سبک حماسه ملی با حماسه مذهبی با تکیه بر دو اثر فاخر منظوم «شاهنامه» و «خاوران نامه» عنوان و هدف اصلی پژوهش است.
بررسی تطبیقی مفهوم اژدها در شاهنامه با ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
193 - 202
حوزه های تخصصی:
دنیای حماسه دنیای درهم آمیخته ای از خوبی ها و بدی هاست. دنیایی است که در آن نیروهای اهورایی با اهریمنان به پیکار برمی خیزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگی خود را در مبارزه با زشتی ها و پلشتی ها صرف می کنند. هرگاه از «شاهنامه» فردوسی سخن به میان می آید، تصویر نبرد پهلوانان با اژدها در ذهن نقش می بندد. سرگذشت زندگی ضحاک یا همان اژی دهاک نهایت تاریخ اساطیری ایران زمین است؛ سرگذشتی که در گذر زمان، بارها و بارها دگرگون شده و هر بار تکرار این اسطوره جذبه خاصی در متون اوستایی تا فارسی امروزی داشته است. یکی از ویژگی های مهم هر حماسه خرق عادت در حوادث آن است؛ یعنی در لابه لای متون حماسی با حوادث، شخصیت ها و موجوداتی برخورد می کنیم که خارق العاده اند. در عالم طبیعت یا وجود ظاهری و عینی ندارند یا ویژگی هایی که در حماسه از آن برخوردارند در عالم واقع عاری از آن هستند.
بررسی تحلیلی نمادها و عناصر اسطوره ای مشترک در شاهنامه و غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
237 - 259
حوزه های تخصصی:
موضوع «غزلیات شمس»، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧ ﺎ ﺟﻼل اﻟﺪیﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی ، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجودات و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در «غزلیات شمس» داشته اند، پرداخته ایم. عناصر، موجودات و شخصیت های مورد بررسی در این مقاله عبارت اند از رستم، زال، کیقباد، سهراب، اسفندیار، ضحاک، کیکاووس، مانی، کیخسرو و موجودات افسانه ای همچون کوه قاف، هما، عنقا و سیمرغ که مهم ترین منبع آن ها، «شاهنامه» فردوسی است. نتیجه پژوهش این است که مولانا با استخراج عناصر اسطوره و حماسه از آثار گران سنگ حماسی از جمله «شاهنامه» فردوسی ، از این عناصر در جهت تبیین هر چه بهتر مضامین و مفاهیم عرفانی در «غزلیات شمس» سود جسته است؛ تا جایی که پژوهش گران ادبیات عرفانی، آن را نمونه بارز و ارزشمند حماسه عرفانی دانسته اند.
آیین پذیرایی از مهمان در شاهنامه فردوسی و اودیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
415 - 436
حوزه های تخصصی:
« شاهنامه» فردوسی و «اودیسه» هومر دو نمونه از کهن ترین و نام آورترین حماسه های جهان و نمایش گر بسیاری از آیین های ایرانیان و یونانیان باستان هستند. آیین پذیرایی و نکوداشت مهمان یکی از آیین هایی است که برگزاری شایسته و درست آن، در میان مردمان دو سرزمین بسیار مهم بوده است و اجرای مراحل مختلف آن چون استقبال، شستن دست ها، چیدن خوان، به گرمابه بردن، آماده کردن بستر، بدرقه و... با دقت و ظرافت صورت می گرفت. در «شاهنامه» مراحل مختلف پذیرایی از مهمان با خرده بینی، گستردگی و تشریفات بسیار برگزار می شود. در «شاهنامه» بسته به آنکه میزبان یا میهمان، پادشاه، شاهزاده یا پهلوان باشد، این آیین به گونه ای دیگر بر پا می شود. این آیین در نزد یونانیان حتی جنبه سپند و مینوی داشته و با اساطیر و باورهای کهن آنان در پیوند بوده است. در این جستار ما با یادکرد نمونه هایی از پنج داستان «شاهنامه» فردوسی (فریدون، منوچهر، سیاوش، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار) و نمونه هایی از «اودیسه» به سنجش و بررسی چگونگی برگزاری این آیین در این دو اثر پرداخته ایم.
نقد و تحلیل فریبکاری در تاریخ بیهقی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
325 - 354
حوزه های تخصصی:
فریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب «شاهنامه» و «تاریخ بیهقی» که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخش های حماسی- اسطوره ای و تاریخی «شاهنامه» به کار رفته است که به نظر می رسد در بخش حماسی آن با انگیزه و اهداف شخصی و انسانی و ملی، بیشترین کاربرد را دارد. بر خلاف معنای متعارف نیرنگ که مفهومی منفی دارد؛ در «شاهنامه» جنبه ها و مفاهیم مثبت آن را می توان مشاهده کرد. آیا فریب بر اثر رفتار شخصیّت های بانفوذ سیاسی چون محمود ، مسعود و بوسهل ... است که در دوره ای بر اریکه قدرت و هدایت جامعه تکیه زده، به حکمرانی پرداخته، به فریب روی آورده و توانسته اند از بروز آشوب جلوگیری کنند یا اینکه محمودیان با تضریب و فریب سبب عزل طرفداران مسعود شده و نوعی بی ثباتی و اضطراب را گسترش داده اند.
بررسی انگیزه های جنگ در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
291 - 318
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق می دهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه می کند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آن ها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، چشم اندازی از افق های رنگارنگ هنر و ادبیات است که می تواند زمینه های فرهنگی ملت های گوناگون جهان را کشف کند و ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم آن ها را با یکدیگر نشان دهد. از آنجا که همه ملت ها خواسته یا ناخواسته از ادبیات یکدیگر الهام می گیرند، این ادبیات همواره همگانی تر و جهانی تر می شود. ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تأثیر و تأثرند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی، نگاهی تازه به متون کهن حماسی ایران و یونان دارد که برخی انگیزه های جنگ، در متن «شاهنامه» فردوسی و «ایلیاد و ادیسه « هومر را نشان داده. کارکردهای اساطیر مشترک را در دو منظومه برجسته کرده است.
آتش و آریایی ها؛ انعکاس آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
345 - 369
حوزه های تخصصی:
آتش یکی از عناصر اربعه است که نقش آن در ساخت کیهان و پیدایش گیتی نزد قدما، بسیار مهم است. به همین دلیل فردوسی از این عنصر مقدس و باستانی، در «شاهنامه» بسیار مدد جسته است. هنگامی که سخن از آتش به میان می آید، باید به باورها و ایدئولوژی های باستانی و اساطیری نیز، حتماً توجه داشته باشیم. اگرچه آتش برای ساکنین جنوبی زمین و سرزمین های گرم و داغ مانند عربستان خیلی پدیده زیبا و ارزشمندی نمی باشد و شاید برای برخی از این اقوام به عنوان عذاب و ترسانیدن استفاده شده است اما برای قبایل و مردمان شمالی که روزگاری در یخبندان های طولانی زندگی می کرده اند، نعمتی ارزشمند محسوب می شود. تمامی این موارد باعث می شود که آتش رفته رفته در اندیشه اقوامی که در نیمکره شمالی زندگی می کردند، تقدّس و ارزش قدسی پیدا کند. پس از آن نیز در دوران تاریخی و حتی پس از اسلام نیز، در آثار شاعرانی همچون فردوسی ، به عنوان عنصری مقدس و مورد استفاده در جشن ها و شادی ها، انعکاس پیدا کند.
تحلیل دو داستان «همای و داراب» و «موسی و فرعون» بر پایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه در قرآن و «شاهنامه» فردوسی می توان شباهت هایی بین شخصیت ها و روایت های آن دو یافت. یکی از مشهورترین مکتب های روایت شناسی که در بررسی متون ادبی به کار می رود ساختارگرایی است. گریماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ نشان داد که همه عناصر شکل دهنده قصه قابل تجزیه، تحلیل و دارای نقش مؤثر هستند. او با ارائه فرضیه مدل کنشی، نقش شخصیت ها را در روایت مطرح می کند که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس در این پژوهش سعی بر آن است که ساختار روایتی داستان های «همای و داراب» و «موسی و فرعون» به عنوان نمونه ای از داستان های «شاهنامه» و قرآن بر مبنای نظریه گریماس مورد مطالعه قرار گیرد. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که بر اساس الگوی گریماس ، هر دو داستان، روایتی کامل می باشند.
بررسی تطبیقی شیوه های تعذیب و شکنجه در شاهنامه، ایلیاد و رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
269 - 289
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با در نظر گرفتن این نکته که یکی از بهترین روش های تبیین هر مسأله ای مقایسه آن با نمونه ای هم شأن و هم جنس است، بر اساس مکتب آمریکایی در مطالعات ادبیات تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، شیوه های تعذیب و شکنجه را در حماسه های سترگ «شاهنامه»، «ایلیاد» و «رامایانا» مورد کاوش قرار داده تا ضمن بررسی چگونگی رویکرد سه اقلیم حماسه ساز جهان نسبت به این مقوله، به این پرسش پاسخ دهد که شکنجه اساساً برای چه مقاصد و انگیزه هایی به کار می رفته است؟ یافته ها نشان می دهد، اغلب شکنجه ها در غیاب نظام قضایی منسجم به عنوان روشی در مجازات، به قصد انتقام گیری و با انگیزه نابودی مخالف، صورت می گرفته است. پاره ای از شیوه های شکنجه در این سه اثر، مشابه یا نزدیک به هم بوده؛ امّا در برخی موارد، شکنجه به جغرافیای خاصّی محدود بوده است. «شاهنامه»، بیش ترین و «رامایانا»، کم ترین بسامد شکنجه را به خود اختصاص داده اند. وحشتناک ترین و بی رحمانه ترین شکنجه ها از قبیل به سیخ کشیدن، سوراخ کردن شانه، شکم دریدن، بر خام دوختن، سوراخ کردن بینی، پی و پوست کندن و زنده به گور کردن، تنها در «شاهنامه» فردوسی بازتاب داشته است.
تطبیق جدایی دین و سیاست از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و سعدی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
315 - 336
حوزه های تخصصی:
اگرچه به اعتقاد برخی، ادبیات پارسی بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران «دو قرن سکوت» را در پی داشت اما سیاست و اندیشه ایرانشهری همچنان روند حرکت خود را طی کرد. کسانی که امپراطوری ایران را به دست آوردند، با ساختار حکومتِ نو، آشنایی نداشته، لذا برای حکومت بر سرزمین های در اختیار، مجبور به بهره مندی از ساختار نظام سیاسی این امپراطوری بودند. آثاری که به عنوان «سیاستنامه» نوشته می شد، روش حکومت داری را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به حاکمان تازه وارد آموزش می داد. «شاهنامه» فردوسی را می توان نمونه ای از این سیاستنامه ها دانست. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، «جدایی یا پیوستگی دین از سیاست» را از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی ، به عنوان موضوعی پر چالش در عرصه سیاسی کشور بررسی کرده است. فردوسی دین و سیاست را دوتافته در هم طنیده می داند که پادشاهی بدون دینداری و دینداری بدون حمایت پادشاهی را غیر ممکن می داند؛ دین از نگاه «شاهنامه» همان اعمال نیک و بد نیاکان بشری به حساب می آید که معنای اسطوره را در پی دارد اما به صورت مستقیم به دلیل بار معنایی اسطوره این واژه در «شاهنامه» کاربرد ندارد.
بررسی تطبیقی جایگاه دادخواهی در شاهنامه و سیاستنامه بر پایه آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
461 - 489
حوزه های تخصصی:
شناختن و شناساندن «شاهنامه» و «سیاستنامه» در زمینه دادخواهی و دادن رهنمود برای مقایسه تطبیقی سایر آثار ادبی و همچنین روشن کردن ابعاد ادبیات حماسی منظوم و مقایسه آن با آثار منثور بسیار حایز اهمیت است؛ چرا که «سیاستنامه» کتابی صرفاً تاریخی نیست، بلکه آرمان های نویسنده را مخصوصاً در قالب تابلوی دادگری به ما ارائه می دهد. همچنین «شاهنامه»، فقط داستان جنگ ها و پیروزی های رستم نیست، بلکه بیانگر آرمان ها و باورهای یک ملت و زیباتر از همه «دادخواهی» و عدالت گری است. در همین راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای تدوین یافته است. یافته های تحقیق نشان می دهد: فردوسی و نظام الملک در سراسر «شاهنامه» و «سیاستنامه»، زورمداران و مستبدّین روزگار را به دادخواهی دعوت و به اصل دادگری توجه دادند، منتها در «شاهنامه»، موضوع دادخواهی به تفصیل و جامع بررسی گردیده است، حال آنکه در «سیاستنامه» به موضوع دادخواهی به اجمال و اختصار اشاره شده است.
بازنمایی اجتماعی شاهنامه فردوسی (بررسی هویت فرهنگی-اجتماعی نهاد خانواده ایرانیان از نگاه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
83 - 100
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مسئل? شکل خانواده های شاهنامه، توزیع قدرت در آن ها و همچنین هویت نهاد خانواده را در شاهنامه بررسی می کند. بدین منظور با بررسی پیشین? نظری مرتبط با موضوع تحقیق، نظریه های مرتبط با موضوع مطرح شده و چهارچوب نظری تحقیق با توجه به زمین? تحقیق نگاشته شد. برای بررسی موضوع، روش محاکات مورد استفاده قرار گرفت و سعی شد با استفاده از بازنمایی اجتماعی به شیو? جامعه شناختی فضای درون ذهنی سراینده استخراج شود و بدین منظور متن شاهنامه به عنوان داده مورد کاوش قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان گر این واقعیت بودند که انواع شکل های خانواده مطرح شده در نظریه های جامعه-شناسی مدرن در شاهنامه یافت می شود، از سوی دیگر خانواده نقش اساسی در حفظ هویت افراد و در واقع عاملی برای تمایز اجتماعی و در سطحی بالاتر نمادی از هویت فرد بوده است و هویت یابی افراد بر اساس خانواده صورت می گرفته است. خانواده همچنین نقش مهمی در حفظ میراث فرهنگی، انتقال فرهنگ و آداب و رسوم و همچنین پیوند نسل ها داشته است. ازدواج خانوادگی بین دو جامع? مختلف، تقابل فرهنگی، تنوع فرهنگی، انتقال فرهنگی، شناخت اشتراکات فرهنگی و سرانجام تولید و باز تولید فرهنگی از جمله مواردی هستند که می توان نقش و هویت خانوادگی ایرانیان را در آن ها جستجو کرد. با اینکه زنان بسیار محترم بوده و جایگاه خاصی در خانواده داشته اند ولی مردان نقش تصمیم گیر اصلی را در خانواده داشته و در بعضی موارد با زنان خانواده نیز مشورت می کردند
خویشاپیوندی در متون پهلوی و بازتاب آن در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
107 - 124
حوزه های تخصصی:
خویشاپیوندی یا ازدواج با محارم، ترجمه مصطلح واژه پهلوی خودوده (xw?d?dah) است؛ موضوعی که اغلب آن را به ایرانیان باستان منسوب می دارند. اما این موضوع هرگز خاص ایرانیان نبوده است و نمونه-هایی از آن را در فرهنگ های دیگر نیز می توان یافت. این مقاله پس از بیان نمونه هایی از فرهنگ های دیگر و ایرانیان باستان، به شاهنامه و نمونه های موجود در آن می پردازد. در این نامه کهن در مقام بازگویی داستان های ایرانیان باستان، ازدواج با محارم طرح می گردد و در توجیه آن دو نظر بیان شده است: که نخستین از آنِ دقیقی زرتشتی است که این ازدواج ها را بر اساس متون مزدایی توجیه کرده و آیین عجم می خواند و دیگری از آنِ فردوسی است که از آن با عنوان «دین پهلوی» یا روشی شاهانه نام برده است. این جستار این دو نظریه را گزارش و تحلیل می کند.
بررسی تطبیقی پوشش زنان تصویر شده در شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
531 - 551
حوزه های تخصصی:
الگوی تصویر شده پوشش زنان در دوره تیموری و صفوی از دیدگاه هنرمند آن زمان در تصاویر برجای مانده از شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی انعکاس یافته است. مطالعه منابع مکتوب تاریخی و مقایسه تطبیقی نگاره های دو شاهنامه یاد شده، نوشتاری به شیوه تحلیلی تطبیقی را ارائه می دهد که در مسیر خویش به ابهامات زیر پاسخ می گوید؛ پوشش زنان تصویر شده در دو شاهنامه یاد شده از چه وجوهی قابلیت انطباق دارند؟ تزیین در پوشاک زنان عهد تیموری و صفوی چه کارکردی داشته است؟ ساختار پوشاک زنان دوره تیموری و صفوی در قالب سه لایه اصلی سرپوش، تن پوش و پای پوش است؛ به طورکلی کیفیت پوشاک زنان افته در نگاره های هر دو شاهنامه سه مقوله تزیین، شاخص هایی جهت تعیین جایگاه اجتماعی زنان و لزوم حجاب را برمی تاباندکه در آثار هر دوره، به فراخور اصول حاکم بر جامعه و سلیقه هنرمند نگارگر، لحاظ شده است. وجه اشتراکی که در هر دو عصر تاریخی به چشم می خورد، جایگاه والایی است که برای زنان از هر طبقه اجتماعی در نگاره ها به واسطه حفظ وقار و مقام شامخ زنان جامعه در آن ها لحاظ شده است.
زمینه های برون همسری در ایران باستان براساس شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
123 - 136
حوزه های تخصصی:
ازدواج و همسرگزینی یکی از رویداد های مهم زندگی اجتماعی است که در ادوار و جوامع مختلف به اشکال گوناگون مشاهده شده است. در همین زمینه، پژوهش پیش رو سعی کرده است با نگاهی به شاهنامه فردوسی، منشأ و انگیزه های برون همسری در ایران باستان را بررسی کند. برای دستیابی به این امر، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، همه ازدواج های مطرح شده در شاهنامه به منزله داده های پژوهش بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شهریاران و پهلوانان به عنوان طبقاتی از جامعه ای ایرانی در شاهنامه ، به منظور یافتن همسری همسان، رسیدن به اهداف شخصی یا به دلیل مصلحت های سیاسی اقدام به گزینش همسر در خارج از مرزهای ایران کرده اند. بنابراین، به طور کلی می توان گفت که برون همسری در ایران باستان نه تنها یک الگوی رایج ازدواج بوده، بلکه می توان آن را یک سنت دیرینه دانست که قدمت هزارساله دارد.
نگاه بینامتنیت حدیثی به اشعار ولایی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
9 - 23
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت یکی از نگرش های نوین در زمینه نقد ادبی است، و شالوده آن بر این اساس قرار گرفته که هیچ متنی خودبسنده و اصیل نیست؛ بلکه واگویه ای از متون پیشین اش است. دیوان شعرا و کتب ادبا از این قاعده مستثنی نیستند. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت حدیث در اشعار ولایی «شاهنامه» فردوسی ، و بررسی چگونگی استفاده حکیم فرزانه طوس از روایات در «شاهنامه» صورت گرفته است، تا در پایان بتوان از پیوند «شاهنامه» حکیم طوس با احادیث حضرات معصومین علیهم السلام بیش از پیش آشنا شد.
نشانه های آیینی در حماسه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی ما از فرهنگ ها و تمدن های گذشته معمولاً از دوره های تاریخی فراتر نمی رود؛ ازاین رو، شگفت نخواهد بود که در ابتدای زندگی برخی ملت ها، با آراء و عقایدی برخورد کنیم که پیشرفته به نظر می آید. این، دلیل هوش و ذکاوت برتر آن ملت نیست، بلکه ما از دوره ای از حیات اجتماعی آن ها اطلاع داریم که ابتدای تاریخ است و در این دوره است که به نظر می رسد آن ها نسبت به هم زمانان خود افکاری پیشرفته تر و تمدن و فرهنگی مشخص تر دارند. زندگی قوم ایرانی چنین است. نگارنده در این مقاله می کوشد از طریق بازیافت نشانه های مکتب های فکری و اخلاقی (کیش توتم، نیاپرستی، مهرپرستی و دوگانگی) در حماسه ملی (شاهنامه فردوسی) این فرضیه را اثبات کند.
استمرار دو آیین شاهنامه در میان فارسی زبانان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین ها کارهای نمادین، متعارف و مرسومی هستند که در جوامع انسانی برای بهره گرفتن از نیروهای فرا طبیعی انجام می شوند. در این مقاله به دو آیین که به نظر نگارنده از شاهنامه فردوسی به جای مانده است، پرداخته می شود. یکی از این آیین ها، آیین« مَختهَ سرایی» زنان قوم هزاره است. آنچه میان «مخته سرایی» و سوگواری در شاهنامه پیوند ایجاد می کند تنها شکل و نحوه سوگواری ها نیست، بلکه باور به جاودانگی فرد کشته شده، روحیه مبارزه طلبی وی در وقت زندگی اش، باور بازماندگان مقتول به اینکه فرد شهید، دفع شر کرده و نیکویی را می افزاید، بی گناه بودن فرد مقتول و حماسی و تراژیک بودن این سوگ سروده ها نیز پیوند مخته سرایی را با سوگ سرایی در شاهنامه استحکام می بخشد. موضوع دیگری که در این مقاله به آن پرداخته شده است، جهنده ای منسوب به حضرت علی (ع) است که هر سال در روز نوروز در زیارتگاه منسوب به حضرت علی (ع) واقع در ولایت بلخ افغانستان برافراشته می شود. در این تحقیق نشان داده شده است که این «جهنده» ربطی به حضرت علی (ع) نداشته و همان درفش کاویانی است که در شاهنامه از آن یاد شده است.
نیای رستم کیست؟ کشف هویت سرسلسله دودمان سام بر پایه زبان شناسی تاریخی- تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از الفاظ مبهم ومورد اختلاف شاهنامه، واژه «کریمان»است که در دو بیت شاهنامه، در مقام نیای رستم آمده است. ادبای معاصر، متأثر از محمدمعین، کریمان را جمع کریم و فرهنگ نویسان، کاتبان، حماسه سرایان و زبان شناسان آن را نام خاص دانسته اند، ولی در توجیه ابهام ها و ریشه واژه ناموفق بوده اند. این جستار با روش ریشه شناسی درزمانی و زبان شناسی تطبیقی، اشکال تاریخی واژه (کارفرمان، کهرمان و قهرمان) را در تطبیق با موارد مشابه در منابع رسمی وعامیانه زبان های فارسی، ترکی، کردی و عربی بررسی کرده است. شکل کهن واژه، «کارفرمان»، به معنای گماشته دیوانی در اموری مثل خزانه (گنجوری) و در کاربرد نظامی، به معنای گماشته شاه در اداره سپاه بوده، به همین جهت، به پهلوانان سیستانی، و به طورخاص، به نیای رستم منتسب شده است. معنای مجازی شجاعت نیز از همین کاربرد ناشی شده، در شکل معرب لغت («قهرمان») به کاررفته است. فردوسی نیز، صورت اسم خاص این لغت را به عنوان نام نیای رستم ذکر کرده، برای اقتفای نریمان،«کهرمان» را به شکل «کریمان» تغییرداده است. بازسازی داستان این شخصیت در چرخه حماسه های سیستان، رابطه وی با هوشنگ شاه که در منابع سیستانی، سومین شاه ایران بود، روشن کرد و معمای انتساب کریمان به هوشنگ و سومین خسرو خواندن او نیز حل شد.